چهارشنبه، آذر ۰۸، ۱۳۹۱

موسوی خویینی ها: نباید به هر قیمتی در انتخابات شرکت کرد

باید به هر قیمتی در انتخابات شرکت کرد
موسوی خویینی ها: آن آقا را با آن همه ساز و دهل آوردند، حالا هم می‌گویند به ما ربطی ندارد
http://archives.emruznews.com/2012/11/post-14469.php

امروز: آیت الله موسوی خویینی ها در سخنانی با تاکید از اینکه نباید به هر قیمتی در انتخابات شرکت کرد، به مساله اعلام برائت ادعایی اقتدارگرایان اشاره کرده و ظهار داشت: ابراز بیزاری یعنی چه؟ یعنی از آقایان مهندس موسوی و حجت الاسلام کروبی تبری بجوئیم؟

این عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز ادامه داد: ما خودمان آقای موسوی را به عنوان کاندیدا معرفی کردیم، و او مدعی است رایش را خورده‌اند و هنوز تکلیف این مساله روشن نشده است چون یک طرف دعوا را بر کرسی نشانده‌اند وطرف دیگر را در خانه‌اش زندانی کرده‌اند، حالا ما از او برائت بجوییم تا بتوانیم در انتخابات شرکت کنیم و آنان همین داستان را دوباره تکرار کنند. کدام عقل سیاسی به ما اجازه این کار را می‌دهد؟ دین هم به ما چنین اجازه‌ای نمی‌دهد. بالاخره آقای موسوی که تنها نیامد. من گفتم، شما گفتید، دیگران گفتند و خودش هم احساس وظیفه کرد و آمد، همین طور جناب آقای کروبی. آن وقت بگوئیم ما به ایشان ربطی نداریم.

وی تصریح کرد که چنین حضوری در انتخابات به معنای اعلام کاندیدا را من قبول ندارم. چنین حضوری منوط به دست کشیدن از اصول اصلاح طلبی است. حاکمیت امروز به جریان اصلاح طلب برچسب فتنه گر زده است. حالا اینکه چه کسی فتنه را در کشور ایجاد کرده، محکمه‌ای وجود ندارد که آن را مشخص کند.

این روحانی اصلاح طلب با انتقاد از فضای ایجاد شده ادامه داد: می‌گویند اگر می‌خواهید در انتخابات شرکت کنید باید از فتنه ابراز بیزاری بجویید. ابراز بیزاری یعنی چه؟ یعنی از آقایان مهندس موسوی و حجت الاسلام کروبی تبری بجوئیم؟ ما خودمان آقای موسوی را به عنوان کاندیدا معرفی کردیم، و او مدعی است رایش را خورده‌اند و هنوز تکلیف این مساله روشن نشده است چون یک طرف دعوا را بر کرسی نشانده‌اند وطرف دیگر را در خانه‌اش زندانی کرده‌اند، حالا ما از او برائت بجوییم تا بتوانیم در انتخابات شرکت کنیم و آنان همین داستان را دوباره تکرار کنند. کدام عقل سیاسی به ما اجازه این کار را می‌دهد؟ دین هم به ما چنین اجازه‌ای نمی‌دهد. بالاخره آقای موسوی که تنها نیامد. من گفتم، شما گفتید، دیگران گفتند و خودش هم احساس وظیفه کرد و آمد، همین طور جناب آقای کروبی. آن وقت بگوئیم ما به ایشان ربطی نداریم. در این صورت چه فرقی با آن‌ها داریم.

وی در ادامه افزود: آن آقا را با آن همه ساز و دهل آوردند، حالا هم می‌گویند به ما ربطی ندارد. حالا که مملکت را خراب کرده، می‌گویند ما او را نمی‌شناختیم و نمی‌دانستیم. هر آدم عادی می‌دانست که کشور با چنین مدیریتی به اینجا می‌رسد. اصلا از اول هم معلوم بود. شما چشمانتان را بسته بودید. ما بیاییم بگوییم آقای کروبی و موسوی هیچی؟ اینان همراهان و دوستان ما هستند. مردم به آن‌ها نگاه کردند و آن‌ها به مردم و شما‌ها نگاه کردند. همه با هم وارد انتخابات شدیم. می‌گویند از آقای خاتمی اعلام برائت کنید. تازه ول کن هم نیستند. از این سه تا که ابراز برائت کردید می‌گویند از دیگران هم ابراز برائت کنید، از آن‌ها که زندانی هستند هم ابراز برائت کنید وآخرش هم می‌گویند از خودتان و از گذشته‌تان هم اعلام بیزاری کنید. یعنی باید از همه این‌ها ابراز برائت کنید تا شما را قبول کنند. مرده شوی این قبول کردن را ببرد. می‌خواهند همه چیز را از شما بگیرند تا بتوانید در انتخابات شرکت کنید؟ چه انتخاباتی؟ شما در این صورت چه خاصیّتی برای مردم دارید که بخواهید در انتخابات شرکت کنید. من با این تفکر که با هر قیمتی باید در انتخابات شرکت کرد مخالفم.

آیت الله موسوی خوئینی در نشستی که با حضور اعضای سازمان دانشجویی حزب اسلامی کار برگزار شد ضمن انتقاد شدید از عملکرد برخی از سایت‌ها که دروغگویی را در جامعه رواج می‌دهند، گفت: سایت جوان گفته است که فلانی (موسوی خوئینی) اعلام کرده که آقای هاشمی می‌خواهد با طرح دولت وحدت ملی، سر اصلاح طلبان کلاه بگذارد. نمی‌دانم چرا این سایت‌ها با این گونه دروغ پردازی‌ها خود و مردم را سرگرم و مشغول می‌کنند. به خصوص از قول من هر روز مطالبی را علیه این وآن از جمله آقایان خاتمی، هاشمی، موسوی، کروبی ودیگر عزیزان و حتی گاهی علیه بعضی از مقامات و مسولان حکومتی نقل می‌کنند.

دروغ را به جای عقل و تدبیر نشانده‌اند

به گزارش پویش، وب سایت رسمی سازمان دانشجویی حزب اسلامی کار، وی ادامه داد: آیا اینان می‌خواهند با این شیوه قدرت را نگه دارند؟ کشورهایی که دین و ایمان این آقایان را ندارند با مردمشان با صداقت رفتار می‌کنند و چیزی را از مردم یا پنهان نمی‌کنند یا نمی‌توانند پنهان کنند. آنقدر به رسانه‌ها میدان داده‌اند که به صاحبان قدرت اجازه نمی‌دهند تا کاری را انجام دهند و آن را مخفی کنند. من در تعجبم که چرا فکر می‌کنند کشور را با دروغ، بهتر می‌توان اداره کرد و آن را به جای عقل و تدبیر نشانده‌اند. شاید حدیث و آیه‌ای به دست آورده‌اند که می‌گوید در آخر الزمان، بایستی مردم را با دروغ سرگرم کرد و یا با دروغ و تهمت و توهین به این وآن، دنیا و آخرت مردم را آباد کرد؟ من عرض می‌کنم شما لازم نیست آخرت مردم را آباد کنید. آخرت را بگذارید بر عهده خود مردم. شما همین دنیای مردم را آباد کنید تا شاید آخرت خودتان آباد شود. شما در همین هم مانده‌اید. تمام مردم دنیا از اول تا آخر، ۲ضرب در ۲ را ۴ تا حساب کرده‌اند. نمی‌دانم چرا شما هر جوری از صبح تا شب و از شب تا صبح حساب می‌کنید به ۵ می‌رسید. آیا عقل شما مشکل پیدا کرده و تدبیرتان خراب شده است؟ با دروغ مشکلات معیشتی مردم حل نمی‌شود و قدرت خرید مردم افزایش پیدا نمی‌کند و فساد و اختلاس‌های چند هزار میلیاردی ریشه کن نمی‌شود. با دروغ نمی‌توان راه خدا را رفت و مردم را به راه خدا برد. عقل شما به تدبیر همین دنیای فعلی هم نمی‌رسد، آن وقت می‌خواهید آخرت مردم را آباد کنید؟ این دیگر از عجایب روزگار است که یک آدمی که جلوی پایش را نمی‌تواند ببیند، مدعی می‌شود که پشت دیوار را می‌ببیند و به مردم از آنجا هم خبر می‌دهد. همین امریکا تا به حال دو بار در طول یک صد سال گذشته با توفان و سونامی سهمگین اقتصادی روبرو شده که آن را با عقل و تدبیر حل کرده است. اینکه آمار دروغ به مردم بگویید و جلوی آن‌ها چیزی را که با چشم خود می‌بینند، انکار کنید مشکلات حل نمی‌شود. نمی‌دانم چرا این‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که دروغ بگویند.

از بس دروغ گفته‌اید، مردم حرف‌هایتان را باور نمی‌کنند

این عضو باسابقه مجمع روحانیون مبارز با اشاره به رواج تهمت و دروغ در فضای جامعه بیان کرد: فرض کنید علیه فردی هر روز تهمت بزنید و دروغ بگویید. آخر شما که بزرگ نمی‌شوید. آدم باید خودش فضیلت داشته باشد وگرنه اینکه هی بگویید فلانی بد است، فلانی فتنه گر است، فلانی صهیونیست است، فلانی آمریکایی است و فلانی چیست و فلانی چیست و غیره برای شما سودی نخواهد داشت، حتی اگر مردم باور کنند، و البته از بس دروغ گفته‌اید آن را هم باور نمی‌کنند. اصلا من آدم بدی هستم ولی با بد بودن من کسی باور نمی‌کند که تو خوبی. تو باید خودت فضیلت داشته باشی که مردم قبولت داشته باشند.

عملکرد دستگاه قضایی آنقدر درخشان است که جایی برای شکایت از کسی باقی نگذاشته است

این چهره شاخص جریان اصلاحات تاکید کرد: این سایت‌ها آنقدر در دروغ‌پردازی مهارت دارند که بعضا روسای خودشان را نیز به اشتباه می‌اندازند. یک روز فرماندهی، سخنی را علیه من بیان کرده بود و گفته بود که فلانی می‌خواهد فلان کار را انجام دهد. نمی‌دانم که او خواب دیده که من می‌خواهم چنین کاری بکنم؟ این سایت‌ها از بس دروغ می‌گویند، روسای خودشان را نیز به اشتباه می‌اندازند و کسانی که میدان می‌دهند و اجازه می‌دهند که این دروغ‌ها گفته شود آن‌ها را باور می‌کنند. مانند قضیه ملانصرالدین که به همه می‌گفت فلان جا آش می‌دهند و بعد که همه مردم برای گرفتن آش رفتند، با خودش گفت نکند واقعا آنجا آش می‌دهند و او هم به راه افتاد.

این سایت‌ها آنقدر بی‌بته هستند که آدم نمی‌داند یقه چه کسی را بگیرد. البته من هم تا حالا اقدامی نکرده‌ام ولی ماشالله، دستگاه قضایی آنقدر کار‌هایش درخشان است که آدم می‌گوید بگذار سر گرم کارهای خودش باشد و جایی برای شکایت باقی نگذاشته است.

بنده خواستم از این فرصت حضور دوستان که تشریف آورده‌اید - وتشکر می‌کنم - استفاده کنم و عرض کنم هر مطلبی که این سایت‌های معلوم الحال وگردانندگان بی‌تقوا یا کم تقوای آن‌ها از قول بنده علیه اشخاص وشخصیّت‌های محترم نقل می‌کنند، صحت ندارد، همچنان که تمام یا بسیاری از مطالبی که در ارتباط با مسائل روز از قول بنده نقل می‌کنند نادرست است.

متاسفانه این سایت‌ها هر روز اگر نگویم هر دو سه روز، تعدادی خبر به نام من واز قول من جعل و پخش می‌کنند و بنده هم هیچ امکانی ندارم که هر روز بلا فاصله آن‌ها را تکذیب کنم و امروز که شما تشریف آوردید خواستم برای شما توضیح بدهم واگر برای شما مقدور بود به اطلاع دیگران برسانید.


با این نگاه که با هر قیمتی باید در انتخابات شرکت کرد مخالفم

آیت الله موسوی خوئینی ضمن اعلام مخالفت با حضور بی‌قید و شرط اصلاح طلبان در انتخابات گفت: در مورد انتخابات دو نظر وجود دارد. بعضی‌ها معتقدند اصلاح طلبان به هر شکلی شده است باید در انتخابات شرکت کنند که من این را قبول ندارم.

چنین حضوری در انتخابات به معنای اعلام کاندیدا را من قبول ندارم. چنین حضوری منوط به دست کشیدن از اصول اصلاح طلبی است. حاکمیت امروز به جریان اصلاح طلب برچسب فتنه گر زده است. حالا اینکه چه کسی فتنه را در کشور ایجاد کرده، محکمه‌ای وجود ندارد که آن را مشخص کند. می‌گویند اگر می‌خواهید در انتخابات شرکت کنید باید از فتنه ابراز بیزاری بجویید. ابراز بیزاری یعنی چه؟ یعنی از آقایان مهندس موسوی و حجت الاسلام کروبی تبری بجوئیم؟ ما خودمان آقای موسوی را به عنوان کاندیدا معرفی کردیم، و او مدعی است رایش را خورده‌اند و هنوز تکلیف این مساله روشن نشده است چون یک طرف دعوا را بر کرسی نشانده‌اند وطرف دیگر را در خانه‌اش زندانی کرده‌اند، حالا ما از او برائت بجوییم تا بتوانیم در انتخابات شرکت کنیم و آنان همین داستان را دوباره تکرار کنند. کدام عقل سیاسی به ما اجازه این کار را می‌دهد؟ دین هم به ما چنین اجازه‌ای نمی‌دهد. بالاخره آقای موسوی که تنها نیامد. من گفتم، شما گفتید، دیگران گفتند و خودش هم احساس وظیفه کرد و آمد، همین طور جناب آقای کروبی. آن وقت بگوئیم ما به ایشان ربطی نداریم. در این صورت چه فرقی با آن‌ها داریم. آن آقا را با آن همه ساز و دهل آوردند، حالا هم می‌گویند به ما ربطی ندارد. حالا که مملکت را خراب کرده، می‌گویند ما او را نمی‌شناختیم و نمی‌دانستیم. هر آدم عادی می‌دانست که کشور با چنین مدیریتی به اینجا می‌رسد. اصلا از اول هم معلوم بود. شما چشمانتان را بسته بودید. ما بیاییم بگوییم آقای کروبی و موسوی هیچی؟ اینان همراهان و دوستان ما هستند. مردم به آن‌ها نگاه کردند و آن‌ها به مردم و شما‌ها نگاه کردند. همه با هم وارد انتخابات شدیم. می‌گویند از آقای خاتمی اعلام برائت کنید. تازه ول کن هم نیستند. از این سه تا که ابراز برائت کردید می‌گویند از دیگران هم ابراز برائت کنید، از آن‌ها که زندانی هستند هم ابراز برائت کنید وآخرش هم می‌گویند از خودتان و از گذشته‌تان هم اعلام بیزاری کنید. یعنی باید از همه این‌ها ابراز برائت کنید تا شما را قبول کنند. مرده شوی این قبول کردن را ببرد. می‌خواهند همه چیز را از شما بگیرند تا بتوانید در انتخابات شرکت کنید؟ چه انتخاباتی؟ شما در این صورت چه خاصیّتی برای مردم دارید که بخواهید در انتخابات شرکت کنید. من با این تفکر که با هر قیمتی باید در انتخابات شرکت کرد مخالفم.


با حفظ همه اصول دینی وانقلابی واصلاح طلبانه در انتخابات شرکت می‌کنیم

وی در ادامه افزود: بعضی‌ها می‌گویند اگر فردی اصلاح طلب از فیل‌تر شورای نگهبان عبور کرد از او حمایت کنیم و به او رای بدهیم در غیر این صورت به یک اصولگرای معتدل رای بدهیم و او را حمایت کنیم. مگر ما در اصلاح طلبی هیچ اصولی نداریم؟ یکی از دوستان جمله قشنگی گفته بود. ایشان گفته بود ما کاندیدای اجاره‌ای نمی‌خواهیم. درست است که آن‌ها مدعی اصولگرایی هستند، اما ما اصولگرا‌تر از آن‌ها هستیم.

می‌گویند که اگر در انتخابات شرکت نکنید حذف می‌شوید. از کجا حذف می‌شویم؟ از درون حکومت؟ سال‌ها است که ما را حذف کرده‌اند. آن دو بزرگوار را که در خانه‌شان زندانی کرده‌اند. عده‌ای هم که در زندان به سر می‌برند. کسی هم مثل آقای خاتمی در چنان محدودیت هائی بسر می‌برد که اگر در زندان بود راحت‌تر از این بود. خوب حذف کردن مگر چه معنایی جز این دارد؟ اگر منظور این است که با شرکت نکردن در انتخابات از میان مردم حذف می‌شویم، معلوم می‌شود تحلیل درستی از مردم وخواسته‌های آنان ندارند. حیات و بالندگی اصلاح طلبان در میان مردم به ایستادگی بر سر اصول اصلاحات وآرمان‌های اصلاحی انقلاب است. اگراصلاح طلبان از اصول اصلاحات و آرمان‌های اصلاحی انقلاب و امام دست بر دارند تا بتوانند در انتخابات شرکت کنند، هم از میان مردم حذف می‌شوند و هم حاکمیّت مجال تحرک را از آنان می‌گیرد. اصلاح طلبان تنها با حفظ همه اصول باید در انتخابات شرکت کنند و کاندیدائی در خور شآن آرمان‌های اصلاحی انقلاب و امام به جامعه معرفی کنند.

کاندیدای اصلاح طلبان نباید یک نیروی دست چندم باشد

به گزارش پویش، وب سایت رسمی سازمان دانشجویی حزب اسلامی کار، آیت الله موسوی خوئینی در خصوص ویژگی کاندیدای اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو اظهار داشت: اصلاح طلبان تفاوت مهمی با اصولگرایان دارند. کاندیدای اصولگرایان هر کسی که باشد با قدرت مالی وتبلیغاتی، برایش یک ظرفیتی ایجاد می‌کنند اما در میان اصلاح طلبان، کاندیدا باید دارای یک جاذبه ملی و عمومی باشد تا بقیه او را حمایت کنند. نباید خیال شود که هر چوب خشکی که به مردم معرفی کنیم، چون اصلاح طلبان از او حمایت می‌کنند مردم هم حمایت خواهند کرد. پایگاه مردمی اصلاحات از این جنس نیست که چشم و گوش بسته حرف ما را قبول کنند. اگر ببینند شما حرف حسابی می‌زنید از شما حمایت می‌کنند و اگر ببینند که کاندیدایی آورده‌اید که خودتان هم باور ندارید که می‌تواند رئیس جمهوری در طراز اصلاح طلبان باشد و می‌خواهید به بهانه معرفی یک فرد، حرف‌هایتان را بزنید این را می‌فهمند و پشت سرتان نخواهند آمد و در آن صورت است که حذف می‌شوید. مردم می‌گویند اگر ما را می‌خواهید به صحنه بیاورید، باید کسی کاندیدا شود که بتوانیم به او دل ببنیدم. البته ما چنین افرادی در میان اصلاح طلبان کم نداریم، ولی ریش و قیچی دست آقای آیت الله جنتی است که بگوید چه کسی صلاحیت دارد و چه کسی ندارد. به کسی هم جوابگو نیست که دلایل تایید یا رد صلاحیت یک فرد را توضیح بدهد.
وقتی خدا با انسان حرف می‌زند می‌فهمیم که چرا می‌فرماید این خوب است و آن بد است، ولی مشکل ما این است که نمی‌فهمیم که جناب جنّتی، در دایره کدام نگاه این را تایید می‌کند و آن را رد می‌کند.

اکنون قطع نظر از رد یا تایید آیت الله جنّتی، باید کسی کاندیدای اصلاح طلبان شود که تفکر و اندیشه اصلاح طلبی را با خود حمل کند. درصورتی که چنین فردی بیاید، مردم از او حمایت می‌کنند و طبیعی است که گروه‌های اصلاح طلب نیز کمک ویاریش خواهند کرد. او باید خودش دارای تفکر و اندیشه اصلاح طلبی باشد و آن اندیشه‌ها را بروز داده باشد و بتواند جریان اصلاح طلبی و گفتمان اصلاح طلبان را در جامعه نمایندگی کند. باید دارای جاذبه سیاسی- اجتماعی باشد و مردم باور کنند که او می‌تواند رئیس جمهور خوبی باشد. اگر این ویژگی‌ها را داشته باشد، آن وقت ما هم برایش دعا می‌کنیم و تبلیغ می‌کنیم ومردم هم حمایت می‌کنند. در غیر اینصورت بنده قطع دارم معرفی کاندیدا وشرکت فعال در انتخابات به هر قیمتی برای تفکر وجریان اصلاحات زیان بار است.

اصلاح طلبی فرا‌تر از انتخابات است

دادستان سابق کل کشور گفت: اینکه بنده گفته‌ام مساله اصلاح طلبی فرا‌تر از انتخابات است، معنایش همین است که انتخابات برای ما اصل نیست که به خاطرش اصول اصلاح طلبی را زیر پا بگذاریم. اصل برای ما اصول اصلاح طلبی وآرمان‌های اصلاحی انقلاب وامام است که با رعایت و حفظ آن‌ها می‌توانیم در انتخابات شرکت کنیم و کاندیدا معرفی کنیم، آن اصول برای ما مهم است یعنی در درجه اول اصلاحات مهم است و نه رئیس جمهور داشتن.
اصلاح طلبان جمهوری اسلامی واقعی را می‌خواهند.

او در این نشست که با حضور جمعی از اعضای سازمان دانشجویی حزب اسلامی کار برگزار می‌شد تصریح کرد: همانطور که من قبلا هم گفته‌ام اصلاحات اصولی دارد و این طور نیست که هر کسی یک چیزی بگوید. یک بار یکی از دوستان می‌گفت آخر شما معلوم نیست چه می‌خواهید بگویید. گفتم اگر معلوم نیست پس چرا آن دو نفر در خانه‌شان زندانی هستند و چرا یک عده به شش سال زندان محکوم شده‌اند. آن‌ها خوب فهمیده‌اند که اصلاح طلبان چه می‌خواهند بگویند، آن وقت شما می‌گویید معلوم نیست؟ اصلاح طلبان معلوم است چه می‌خواهند بگویند، آن‌ها می‌گویند ما جمهوری اسلامی می‌خواهیم. ولی چیزی که در حال اتفاق افتادن است هم جمهوریت و هم اسلامیت را دارد از بین می‌برد و ما دنبال اصلاح همین قضیه هستیم.

این عضو باسابقه مجمع روحانیون مبارز گفت: ما که بی‌جهت آقای مهندس موسوی را نپذیرفتیم، یا قبل از او آقای خاتمی را، اگر ما به دنبال آقای کروبی وموسوی وخاتمی هستیم چون فکر می‌کنیم که این آقایان با اصول اصلاح طلبی همراهی دارند و می‌توانند این جریان را رهبری کنند. من با مشاهده وضعیت موجود، هیچ امیدی ندارم که حاکمیت راه را باز کند تا تمام مردم آزادانه مشارکت کنند. آن‌ها می‌گویند همه آزاد هستند، اما در چارچوب نگاه آقای جنتی، و این به نظر ما درست نیست. آقای جنتی بالاخره یک نفر است و نمی‌شود که همه خودشان را با قد و قواره‌ای که آقای جنتی متر می‌کند اندازه کنند و تطبیق دهند. اگر انتخابات آزاد باشد و همه مردم بتوانند شرکت کنند، هر چه نتیجه‌اش باشد، مردم قبول می‌کنند. یعنی در این صورت اگر یک کاندیدای اصولگرا از صندوق بیرون آمد، اصلاح طلبان قبول می‌کنند و اگر یک اصلاح طلبی بیرون آمد، آنان نیز باید قبول کنند. انتخابات آزاد باشد، یعنی هیچ جای پنهان و تاریکی در آن وجود نداشته باشد. من چندی پیش هم عرض کردم، انتخاباتی که از آن یکی بر کرسی ریاست جمهوری بنشیند و یکی برود در زندان، اسمش انتخابات آزاد نیست.

در شرایطی که به یک جریان مهم سیاسی کشور نه اجازه می‌دهند روزنامه داشته باشد و اگر سایتی هم راه بیندازند، گذشته از آنکه فیل‌تر می‌کنند هر وقت هم بخواهند و بتوانند آن را هک می‌کنند و نه اجازه بر گزاری یک نشست سیاسی چند هزار بلکه چند صد نفره را به آنان می‌دهند، انتخابات آزاد بر گزار نمی‌شود. انتخابات آزاد معنا و مفهومی دارد.

در شرایطی که یک جریان سیاسی مهم کشور از همه امکانات حضور در صحنه سیاسی کشور محروم شده است و جریان مقابل از تمام امکانات مالی، تبلیغاتی، رسانه‌ای، به ویژه از رسانه ملّی برخودار است و نیز برای حمله و هجوم به جریان رقیب وبه اصلاح طلبان و به هر کس و به هر گروه که نمی‌پسندند، آزادند و از حمایت امنیّتی و قضائی برخور دارند، آیا می‌شود باور کرد که انتخابات آزاد است؟

در شرایطی که هر روز به طور خلق الساعه، سایت هائی با نام‌های مختلف و متنعّم از یک آبشخور راه اندازی می‌شود (اگر تولیدات صنعتی یا تعطیل است یا بی‌رمق ولی کشور در صنعت تولید سایت جلو رفته است) و برخی یا بسیاری از آن‌ها کارشان هم دروغ پراکنی است. آن وقت طرف دیگر نه روزنامه‌ای دارد، نه اجازه می‌دهند سایتش فعالیت کند، نه می‌تواند نشستی را برگزار کند، باز ما امید به انتخابات آزاد داشته باشیم؟ اگر انتخابات، آزاد است چگونه اصلاح طلبان نمی‌توانند اجتماعات ونشست‌های سیاسی برگزار کنند و در باره انتخابات و مسائل مختلف کشور با مردم گفتگو کنند؟ باز ما باید امید به انتخابات آزاد داشته باشیم؟

نمی‌توانند این وضعیت را به گردن اصلاح طلبان بیاندازند

آیت الله موسوی خوئینی بیان کرد: با اینکه من هیچ وقت از آینده ناامید نبوده‌ام، ولی با مشاهده این وضعیت متاسفانه می‌بینم که اجازه نمی‌دهند که انتخابات پیش رو انتخاباتی آزاد باشد. چون شرایط برایشان دشوار‌تر شده است. در سال ۸۸ مدیریت کشور به دشواری امروز نبود. همانطور که در سال ۸۴ هم به دشواری سال ۸۸ نبود. این وضعیت امروز را الحمدالله نمی‌توانند به گردن اصلاح طلبان بیندازند و دست اصلاح طلبان را در مشکلات ۴ سال گذشته داخل بدانند، چون همه چیز را خودشان به اینجا رسانده‌اند. مدیریت کشور برایشان دشوار شده است و به روی همدیگر چنگ می‌اندازند و روز به روز هم وضعیت برایشان دشوار‌تر می‌شود و هر چه دشوار‌تر شود برگزاری انتخابات را سخت‌تر می‌کنند، چون احساس می‌کنند آزادی انتخابات سال ۸۸ را هم نمی‌توانند برقرار کنند. چون نگران هستند که از داخل انتخابات آزاد نتیجه‌ای بیرون بیاید که کار را برای آنان مشکل‌تر کند. خدا کند مشکلات کشور کمتر شود و به حد اقل برسد. در غیر این صورت هر روز دایره آزادی‌های مدنی و مشروع تنگ‌تر خواهد شد.

راه مقابله با فشار‌های خارجی انتخابات آزاد است

وی با بیان اینکه در جاهای دیگر هر وقت دشواری پیش بیاید راه بازگشت به مردم را انتخاب می‌کنند، گفت: این را هم بنده مکرر گفته‌ام و هم سایر بزرگان، که راه حل مشکل مدیریّت کشور بازگشت به انتخابات آزاد است. اگر مسوولان از همین امروز تصمیم بگیرند که انتخابات پیش رو را آزاد برگزار کنند و صمیمانه هم این کار را بکنند، خیلی از مشکلات از همین امروز مرتفع می‌شود و نیمی از فشارهای بین المللی هم برداشته می‌شود. چون آن‌ها هم به محض اینکه احساس کنند چنین اتفاقی می‌افتد، می‌فه‌مند که دیگر با یک ملت روبرو هستند. الان آن‌ها به گمان این هستند که فقط با دولت طرف هستند و نه با مردم ایران. چون فکر می‌کنند که مردم متفرق و چند دسته‌اند. اما به محض اینکه ببینند همه مردم بسیج شده‌اند و هدف مشترکی دارند، احساس می‌کنند که دیگر نمی‌شود مثل گذشته رفتار کنند و حداقل نیمی از فشار‌ها کاسته می‌شود و رفع باقی فشار‌ها هم می‌ماند برای رئیس جمهور آینده که از صندوق رای انتخابات آزاد بیرون بیاید. هر که باشد می‌تواند آن ۵۰ درصد باقیمانده را حل کند. اما اگر رئیس جمهوری باشد که آزادانه از صندوق‌ها بیرون نیامده باشد، این مشکلات امروز حتما چند برابر هم خواهد شد. البته آزاد بودن انتخابات را مردم می‌فه‌مند. چون انتخابات آزاد آثار و علائمی دارد که اگر مردم آن‌ها را ببینند باور می‌کنند. اما بعید می‌دانم که حکومت تن به یک انتخابات آزاد بدهد. انتخابات آزاد یعنی اینکه آقای مهندس موسوی هم بتواند کاندیدا شود. چون مهندس موسوی چهار سال پیش با تمام سختگیری‌هایی که همین آقای جنتی (که خدا انشاءالله طول عمرش بدهد وجنّتیشان کند) کرد تائید شد و از آن موقع به بعد هم هیچ محکمه و دادگاهی محکومش نکرده است. اگر انتخابات آزاد باشد ایشان باید بتواند کاندیدا شود. حتی لازم نیست برای انتخابات از حصر هم بیرون آورده شود، فقط از داخل حصر منزلش اعلام کاندیداتوری کند. اگر رای آورد از خانه‌اش برود ساختمان ریاست جمهوری و اگر رای نیاورد همانجا بماند. اگر انتخابات آزاد نباشد، هر چقدر هم که ما بگوئیم آزاد است مردم باورشان نمی‌شود. اگر حکومت حرفی بزند که با عقل مردم جور در بیاید آن‌ها باورش می‌کنند، اما اگر بر خلاف عقل و بر خلاف مشاهدات روزانه اشان باشد باورنمی کنند.

برخی از دوستان در مورد عرایض بنده در مورد انتخابات، که قبلاً گفته‌ام، انتقاد کرده‌اند که خیلی یاس آور است، اگر چنین است من آن را بر امید دادن‌های کاذب ترجیح می‌دهم، چون در این صورت دوستان فعالیّت‌ها و رفتارشان را بر اساس واقعیّت‌ها سامان می‌دهند. ما نباید مانند کسانی حرف بزنیم که سال‌ها به مردم قول فتح قله‌ها را دادند، ولی کشور را به جائی رساندند که امروز همه شاهد آنند.

شما برای اصلاح امور پیشنهادی به جریان حاکم داده‌اید؟

در ادامه یکی از اعضای سازمان دانشجویی حزب اسلامی کار با طرح بحث اتاق فکر اصلاح طلبان و ارائه پیشنهاد به جریان حاکم، خواستار توضیح این مساله توسط آیت الله موسوی خوئینی‌ها شد و پرسید: برخی از فعالین اصلاح طلب معتقد بودند که نقشه راهی را که آقایان خاتمی، موسوی خوئینی و نوری ترسیم کنند، اکثر گروه‌ها و پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان قبول می‌کنند. علت اینکه آن آقایان و شما این خط مشی را تدوین و اعلام نمی‌کنید چیست؟ اگر این جمع خیال اعلام موضع رسمی ندارند، چرا اعلام نمی‌کنند که این وظیفه بر عهده جایی دیگری مانند شورای هماهنگی جبهه اصلاحات است؟

آیت الله موسوی خوئینی در پاسخ گفت: من در میان اصلاح طلبان در موقعیتی قرار ندارم که چیزی بگویم و همه قبول کنند. شاید برخی اینطور خیال می‌کنند. بنده به عنوان عضوی از مجمع روحانیون مبارز، رئیسمان آقای خاتمی است. اگر حرفهایی که من امروز می‌زنم با نظر دوستان اصلاح طلب یکی باشد و موافق باشند، به تدریج همین نظر می‌شود گفتمان غالب اصلاح طلبان. من نمی‌دانم که در میان اصلاح طلبان و شورای هماهنگی کدام یک از این حرف‌ها و نگاه‌ها طرفداران بیشتری دارد. ممکن است که من چون در جمع شما سن پدری دارم، شما احترام می‌کنید و چیزی نمی‌گویید، اما معنایش این نیست که من هر چه بگویم شما قبول داشته باشید.

وی افزود: این حرف‌ها و تعارفات که می‌کنند را قبول ندارم و باورم نمی‌شود. من نهایتا می‌توانم حرف خودم را بزنم و حرفی هم که می‌زنم محصول مشاهدات خودم در این مدت است. اعتبار اصلاح طلبان در جامعه هم اعتبار سرنیزه و پول و اینطور چیز‌ها نیست و این اعتبار از نوع تفکر ونگاه و تحلیل آنان بر می‌آید که باید متناسب با آن حرف بزنیم. و اما اینکه اشاره کردید ما برای اصلاح امور به حاکمیّت پیشنهادی بدهیم این کار عملی نیست. آن‌ها ما را برانداز می‌دانند و نسبت به من هم نگاه‌شان این است که به قول سردارشان من آمریکائی هستم و آمریکا به من خط می‌دهد وبه قول یکی از نویسندگانشان و سایت‌های خلق الساعه و بی‌شمارشان، من افکار مارکسیستی دارم و به «ک گ ب» وصل هستم و البته آنهایی که این تهمت‌ها را می‌زنند همه آزاد هستند و هر روز هم وضعشان بهتر می‌شود. آن وقت من بیایم به آن‌ها بسته پیشنهادی بدهم؟ می‌گویند که ما همین که شما را زنده گذاشته‌ایم، لطف کرده‌ایم و ما را به عنوان یک دشمن خطرناک می‌دانند و فکر می‌کنم که اگر روزی بر سر دوراهی سازش با آمریکا یا اصلاح طلبان قرار بگیرند، آمریکا را بر ما ترجیح می‌دهند.

وی در ابتدای جلسه در مورد اشغال لانهٔ جاسوسی از سوی دانشجویان خط امام توضیحاتی را ارائه داد که در ادامه می‌آید:

آیت الله موسوی خوئینی در ابتدای این نشست اظهار داشت: اگر کسی اشغال لانهٔ جاسوسی را با توجه به شرایط زمانه بررسی نکند به داوری درستی نمی‌رسد. اگر با ملاحظه شرایط امروز ایران که قابل مقایسه با سال ۵۸ نیست بگوییم که گروهی از دانشجویان به سفارت کشوری که مه‌مان ما بودند هجوم بردند، و کار بیهوده‌ای کرده‌اند و جز خسارت چیزی برای کشور نداشته است، این سخن نادرستی است. ولی ما باید با توجه به آن روز و با توجه به بیست و چند سال قبل از آن روز این اقدام را بررسی کنیم.

اکثر گروه‌ها وشخصیّتهای سیاسی واکثریّت قاطع مردم ایران حمایت کردند

وی ادامه داد: من از کسانی که تسخیر لانهٔ جاسوسی را کاری زیان بار می‌دانستند می‌پرسم که آیا گروهی که اینکار را کردند به زعم شما ناآگاه بودند؟ یا آنان دانشجویانی مبارز در رژیم شاه و انقلابی بودند؟ و نیز می‌پرسم پس از آنکه آن واقعه روی داد آیا تنها یکی دو حزب حمایت کردند یا تمام ایران حمایت کرد؟ تقریبا تمامی گروه‌های سیاسی آن زمان و شخصیّت‌های سیاسی از این اقدام حمایت کردند. حتی نهضت آزادی که رییسشان مرحوم مهندس بازرگان، مخالف بود دچار انشقاق شدند و هفت نفر از آن‌ها اعلام حمایت کردند. یعنی آیا همهٔ گروه‌های سیاسی آن روز نسنجیده رفتار کردند؟ کسانی که امروز تسخیر لانه را زیر سوال می‌برند بعید نیست روزی بگویند که مبارزه با رژیم شاه اساسا کار غلطی بوده است؟

رفتار گروه مجاهدین خلق در ماجرای تسخیر

عضو مجمع روحانیون مبارز با اشاره به رفتار منافقانه گروه مجاهدین خلق بیان کرد: تنها گروه مجاهدین خلق بود که کاری منافقانه انجام داد. آن‌ها در ساعت اول پس از واقعه بیانیه دادند و مخالفت کردند و گفتند که این گروه که به سفارت هجوم بردند چیزی از امپریالیسم نمی‌دانند و پرچمدار مبارزه با امپریالیسم ما هستیم ولی به فاصلهٔ دو سه ساعت از واقعه، بیانیهٔ دیگری دادند و از بیانیهٔ نخستشان عذر خواهی کردند و از این اقدام اعلام حمایت کردند.

در لانهٔ جاسوسی دفتری گذاشته شد که شخصیت‌های سیاسی و نمایندگان احزاب که به آنجا می‌آمدند در آن دفتر چیزی می‌نوشتند و اعلام حمایت می‌کردند و این اقدام را به دانشجویان تبریک می‌گفتند و دفتر را امضا می‌کردند. از همهٔ گروه‌ها و سازمان‌ها آمدند، حتی گروه‌های مارکسیستی مثل فدائیان خلق و غیر آن‌ها نیز آمدند و اعلام حمایت کردند. البته ما گروه مجاهدین خلق را به دلیل همین رفتار منافقانه‌شان راه ندادیم. آقای مسعود رجوی - که نمی‌دانم زنده ست یا مرده - و آقای موسی خیابانی که در آن زمان او را مرد شماره ۲ سازمان می‌دانستند و در درگیری در ایران کشته شد، چند ساعت پشت در لانه منتظر ماندند که فقط یک لحظه بیایند داخل تا آن دفتر را امضا کنند چون احساس می‌کردند که از قافله عقب افتاده‌اند ولی ما راه‌شان ندادیم.

وجدان جامعهٔ آن روز ایران موافق این اقدام بود

این چهره شاخص جریان اصلاحات تاکید کرد: وجدان جامعهٔ آن روز ایران موافق این اقدام بود. اگر کسی بگوید یک ملت در حمایت از این اقدامی اشتباه کرده است روزی هم با همین منطق می‌گوید انقلاب این ملت علیه رژیم شاه اشتباه بوده است. من دلایل ایجابی را بیان نکردم. ولی خواستم نشان بدهم که چقدر سخن کسانی که آن اقدام را محکوم می‌کنند بی‌منطق است. آن‌ها به آن شرایط توجه نمی‌کنند یا نمی‌خواهند توجه کنند. آن‌ها گویا نمی‌دانند یا نمی‌خواهند بدانند که مردم ایران از دست چند ده هزار آمریکایی که در ایران بودند واز رژیم مورد حمایتشان چه کشیده بودند. این افراد نمی‌دانند ماجرای کودتای آمریکا علیه حکومت دکتر مصدق که در حافظه مردم ایران ماندگار بود سزاوار واکنش و عکس العملی بود تا در حافظه آمریکائیان نیز ماندگار شود.

مردم ایران باخون دل و عزیزانشان و با چنگ و دندان انقلابشان را به پیروزی رساندند. ۱۳ آبان هم روزی بوده است که دانش آموزان در این روز در راه انقلاب شهید شدند و امام را در چنین روزی در سال چهل وسه تبعید کردند و این‌ها همه در حافظهٔ مردم ایران ثبت شده بود. مردم ایران رژیم سلطنتی را نخواستند وسرنگون کردند و حکومتی راکه به نفع خود می‌دانستند به جای آن نشاندند، آمریکائی‌ها می‌گفتند این حکومت به نفع شما نیست و‌‌ همان رژیم سلطنتی به نفع شما است. آمریکائی‌ها با گذشت ده ماه نه تنها حکومت بر خاسته از انقلاب را به رسمیّت نشناختند بلکه تلاش می‌کردند تا شاید‌‌ همان رژیم را حتی بدون محمد رضا شاه احیاء کنند هر چند با فردی دیگر از آن خاندان ولی مردم ایران حکومت بر خاسته از انقلاب خود را می‌خواستند.

دانشجویان احساس کردند که آمریکائی‌ها دست بردار نیستند و می‌خواهند که اوضاع را به حال سابق برگردانند و پس از بیست و پنج سال حمایت از سلطنت مطلقه اعلیحضرت، سرکوب، جنایات شاه، زندانی کردن هزاران مخالف و... بر خلاف حد اقل توقع و انتظار مردم ایران از شاه حمایت کردند و او را به آمریکا بردند. دانشجویان چه کار باید می‌کردند؟ باید یک راهی پیدا می‌کردند که دست آمریکا را از این کشور کوتاه کنند.

امام از اقدام دانشجویان حمایت کردند

آیت الله موسوی خوئینی با تاکید بر حمایت همه جانبهٔ امام از حرکت دانشجویان گفت: من نخواستم در آغازکلام از امام نام ببرم و بگوییم چون امام گفته است کار دانشجویان صحیح بوده است وآن را تایید کرده است پس اشغال سفارت کار درستی بوده است.

ولی امام رهبری بودند که مردم به ایشان اعتماد داشتند و دنبال او رفتند. در ایران خیلی از گروه‌ها با نظام سلطنتی مبارزه کردند، برخی اصلاح آن نظام را می‌خواستند و برخی از اصلاح آن ناامید بودند. امام هم برای اصلاح آن نظام تلاش کردند ولی به این نتیجه رسیدند که اصلاح ناپذیر است و باید برچیده شود. به هرحال از میان همه گروه‌ها و شخصیّت هائی که با رژیم شاه مبارزه می‌کردند، مردم امام را به رهبری پذیرفتند و به امام اطمینان کردند. یک چنین رهبری از این اقدام دانشجویان حمایت کرده است. نه حمایتی پس از چند یا چندین روز که دیگران همه موضعشان را اعلام کرده‌اند، بلکه زود‌تر از همه اعلام حمایت کردند. آیا امام از سر ناچاری حمایت کردند؟ آیا این ادّعا تحریف یا تخریب شخصیّت امام نیست؟ من مخالف با آزادی بیان نیستم، افراد حق دارند و آزادند هر چه می‌فه‌مند یا می‌خواهند بگویند، هرگز حق و حقیقت از آزادی بیان آسیب نمی‌بیند بلکه در فضای سانسور و شکستن قلم‌ها و بستن دهان‌ها، حقیقت به محاق می‌رود. اگر امام کسی بودند که از سر ناچاری یا به قول آن تفنگ به دست نادان از باب موج سواری از کاری حمایت و یا با کاری مخالفت می‌کردند، آیا می‌توانستند چنان رهبری باشند که در اوج مبارزات و در میان چکاچک شمشیر‌ها و صفیر گلوله‌ها و التهاب‌ها و اعتصاب‌ها و دنیایی از دشمن‌ها و دشمنی‌ها، آن انقلاب عظیم را هدایت کنند و با تصمیمات قاطع و سنجیده، دشمن را سنگر به سنگر وادار به شکست کنند؟

امام اگر در باطن مخالف بودند و از سر ناچاری حمایت از این اقدام کردند می‌توانستند چند روز، حد اقل یک روز صبر کنند سپس اعلام حمایت کنند. چرا پس از اطلاع، بلافاصله و قبل از همه اعلام حمایت کردند؟ وانگهی اگر از سر ناچاری وبرای حفظ آبروی دانشجویان اعلام حمایت کردند چرا بعد از دو سه روز (که نظر اولیّه دانشجویان هم بود) دستور تخلیهٔ سفارت را ندادند؟ ولی امام همراه با اعلام حمایت، این حادثه را تحلیل می‌کردند و چرایی این واقعه را می‌شکافتند.

من از شما می‌پرسم: اگر کسی مجبور باشد به دیگری احترام بگذارد حد اکثر جلوی پای او بلند می‌شود ولی در مدح او قصیده نمی‌سراید و اگر چنین کرد معلوم است که از صمیم دل به او احترام می‌گذارد نه از سر اجبار. امام بار‌ها در سالگرد‌های اشغال سخنرانی کردند و به تبیین این مساله پرداختند.

آمریکایی‌ها برای اشغال کشور‌ها به بهانه نیازی ندارند

وی در ادامه افزود: یک آدم نادانی که تفنگ به او داده‌اند که از کشور دفاع کند تفنگش را بر زمین گذاشته و شروع کرده است به سخنرانی علیه این و آن و در باره این واقعه. می‌گوید کسانی که آن کار را کردند یا بعضی از آن‌ها - که منظورش بنده هستم - آمریکایی بودند و آمریکائی‌ها یک رشتهٔ دانشگاهی دارند که آموزش می‌دهند اگر می‌خواهید کشوری را اشغال کنید راهش این است که سفارت خودمان در آن کشور را اشغال کنیم تا بهانه‌ای شود برای حمله و اشغال آن کشور و مدعی شده است آمریکا این آموزش را بواسطهٔ من (موسوی خویینی) به دانشجویان داده است که آن‌ها بروند و سفارت را اشغال کنند که بهانه‌ای برای حمله به دست آمریکا بدهند. چطور فقط این آقای نظامی فهمیده است که چنین رشته‌ای در آمریکا تدریس می‌شود؟ ثانیا کجای دنیا چنین اتفاقی افتاده است؟ مثلا آمریکا برای اشغال عراق یا افغانستان چنین کاری کرده است؟ اصلا آمریکائی‌ها برای اشغال کشوری به بهانه‌ای - که دیگران بسازند- نیازی ندارند. آن‌ها زور دارند، قدرت دارند، تبلیغات دارند بهانه می‌تراشند و کشورهای دیگر را با خود همراه می‌کنند. آنان نیازی به این ندارند که سفارتشان در کشوری اشغال شود تا به این بهانه به آنجا حمله کنند. خوشبختانه یا متاسفانه، درکشورهایی که امریکا به آنان حمله می‌کند، آنقدر بهانه وجود دارد که نیازی به اشغال سفارت نیست. مگر جنون صدام کم بهانه‌ای بود برای حمله به عراق؟ یا مگر حماقت طالبانی‌ها و همکاریشان با بن لادن بیش از یک بهانه نبود برای حمله به افغانستان؟ وانگهی مگر پس از تسخیر لانه، آمریکا برای اشغال ایران به این کشور حمله کرد؟ وقتی هم به این فکر افتادند که بیایند و گروگان‌ها را از دست دانشجویان خارج کنند، شبانه به طبس آمدند که آن افتضاح به پا شد. حداکثر تدبیر امریکایی‌ها در مساله گروگان گیری این بود و دیدیم که همین کار نیز چه افتضاحی برایشان به بار آورد. این آقای تفنگ به دست که این حرف‌ها را می‌زند یا به او یاد داده شده است که بزند، ناخودآگاه و یا شاید خدای نخواسته آگاهانه، تمام بنیان‌های این انقلاب را زیر سوال می‌برد. او می‌گوید اشغال لانه کار خود آمریکائی‌ها بود ولی چون موجی به راه افتاد امام سوار بر این موج شد وآن را به نفع انقلاب هدایت کرد. آنان در واقع امام را زیر سوال می‌برند و همه هواداران امام واکثر قریب به اتفاق سیاسیون کشور وهمه مردم ایران را در این گونه تصمیمات کلان به زیر سوال می‌برند. یعنی نه امام و نه هیچ فرد دیگری متوجه نشد که این اقدام کار خود آمریکائی‌ها است و غافلانه از این حرکت حمایت کردند. آن وقت بعد از ۳۰ سال، یک آدم تفنگ به دست به این موضوع پی برده است.

آمریکایی‌ها دولت ملی ایران را ساقط کردند

او در این نشست که با حضور جمعی از اعضای سازمان دانشجویی حزب اسلامی کار برگزار می‌شد تصریح کرد: بعضی‌ها به ما انتقاد می‌کنند و می‌گویند بسیار خوب، شما سفارت را اشغال کردید، یک روز، دو روز و نهایتا یک هفته، چرا ۴۴۴ روز؟

ایشان توضیح داد: قصد دانشجویان این بود که سفارت را ۳ الی ۵ روز اشغال کنند آن هم برای آنکه صدای خود را به جهانیان برسانند. منتها بعد از این حرکت، امواج فوج‌ها وگروه‌ها ودستجات مردم برای اعلام حمایت در اطراف لانه و در سراسر کشور چنان وسیع وگسترده بود که دانشجویان قطره‌ای از این امواج شدند، بگونه‌ای که مردم خود صاحب این حرکت شدند. دانشجویان اگر چه آغاز گر این حرکت بودند ولی با توجه به احساسات وشور وهیجان و احیاء غرور ملّی، نمی‌توانستند خود پایان دهنده آن باشند. کسانی که این حرکت امام را محکوم می‌کنند، در واقع ملت ایران را محکوم می‌کنند. احساسات مردم ایران رامحکوم می‌کنند. اگر این احساسات غلط بوده، پس امروز هم غلط است. بخشی از زندگی مردم، همین احساسات آن‌ها است. البته بخشی از آن هم عقل است و هر انسانی که یکی از آن دو را نداشته باشد ناقص است.
آمریکایی‌ها آمدند اینجا و دولت ملی را ساقط کردند. ما هم در عوض سفارت آن‌ها را اشغال کردیم. این به آن در. می‌گویند که این کار خلاف عرف بین المللی بوده است. مگر کودتای امریکایی‌ها در ایران موافق با عرف بین الملل بود؟ و گویا ما در برابر دولتی قرار گرفته‌ایم که هیچ کار خلافی در عرف بین المللی انجام نمی‌دهد. یک ملت حق دارد از خود و از انقلابش دفاع کند.

در اینجا لازم می‌دانم از همه آن عزیزان به نیکی یاد کنیم که جمعی از آنان در دفاع مقدس شهید شده‌اند و بعضی از آنان نیز متآسفانه در زندان به سر می‌برند وعده‌ای را هم به یُمن مهرورزیِ دولت فعلی از کار برکنار کردند وتعداد اندکی هم هنوز در درون حاکمیت روزگار می‌گذرانند.

در پایان این نشست، آیت الله موسوی خوئینی درخصوص فعالیت‌های سازمان دانشجویی حزب اسلامی کار گفت: کارهایی که انجام می‌دهید خیلی خوب است، اما بهتر است کار‌هایتان فقط سیاسی محض نباشد. چون شما خیلی پاک‌تر از ما هستید و خوب است که بخشی از کارتان را بگذارید روی تبلیغ دین و جدای از مسائل سیاسی و تشکیلاتی به مسائل اسلامی و دینی هم بپردازید. ما امروز احتیاج داریم معارف و مبانی دینی را به خصوص در بخش‌های اجتماعی بازخوانی کنیم و خصوصا آن قسمت‌هایی که به حکومت و قدرت مربوط می‌شود. امروز ما خیلی به بدخوانی و بدتصویر کردن و بد اجراکردن دین مبتلا هستیم و این را شما قطعا بهتر از ما می‌توانید انجام دهید و این شما را نیز بهتر نگه می‌دارد و باعث افزایش نشاط شما می‌شود و کمک می‌کند به اینکه مایوس و دلزده نشوید.

همچنین در ابتدای این جلسه مهدی جعفری، رئیس سازمان دانشجویی حزب اسلامی کار، ضمن ارائه توضیحاتی از وضعیت این سازمان، در خصوص اولویت‌های اصلاح طلبی و مواردی چون جذب و سازماندهی نیرو‌های فعال موجود در قالب تشکل‌ها و احزاب، موضع گیری شفاف‌تر در حوزه‌های گوناگون و مکالمهٔ صریح‌تر با جامعه، اصلاح ساختار‌های تشکیلاتی و تقویت شورای هماهنگی جبههٔ اصلاحات، به رسمیت شناساندن خود در فضاهای قانونی و ایجاد گفتگو با جریان حاکم، تقویت وجه رسانه‌ای خود از طرق گوناگون و تقویت ارتباط خود با جامعه، اصلاح تئوریک اصلاحات، آموزش و میدان دادن به نیروهای جوان‌تر برای جایگزینی با نسل‌های پیشین سیاسیون، کاهش مرز بندی بی‌پایه با گروه‌ها و جذب حداکثری، تقویت اعتماد به نفس پایگاه اجتماعی اصلاحات و برقراری یک رابطهٔ منطقی با اقشاری همچون روستاییان و کارگران، صحبت کرد که این موارد مورد تایید آیت الله موسوی خوئینی نیز قرار گرفت.


iran#

بايگانی وبلاگ