یکشنبه، بهمن ۱۱، ۱۳۹۴

تفاوت کار سیاسی با کار خبری

تفاوت کار سیاسی با کار خبری
http://iranscope.blogspot.com/2016/01/blog-post_730.html 
 
در سالهای اخیر ژورنالیستهای حرفه ای در مورد کار خبری و تفاوت آن با کار سیاسی بسیار نوشته اند اما تمایز عکس آن کمتر توضیح داده شده است. فردی معین ممکن است هم ژورنالیست باشد و هم فعال سیاسی اما این امر تغییری در این واقعیت نمی دهد که این دو کار با هم تفاوت دارند. همانگونه که سیاستمداری ممکن است کشاورز بادام زمینی یا ملاکی در نیویویورک باشد اما فعالیت سیاسی او با شغل اقتصادی وی کاملاً متفاوت است.
 
کار سیاسی گرچه جنبه های خبری هم دارد اما به این معنی نیست که فعالیتهای سیاسی هر روز ارزش خبری دارند.  گاهی برخی فعالیتهای سیاسی ممکن است 10 یا 20 سال انجام شوند و  تازه یک روز بخشاً اهمیت خبری پیدا کنند.
 
قبل از انقلاب بخش اصلی فعالیت سیاسی اپوزیسیون مطالعه بود. ممکن بود جریانی سیاسی از ملیون باشد و جمع هایی تشکیل دهند که آثار مربوط به جنبش ملی، نظیر سخنرانی های دکتر مصدق را مورد مطالعه قرار دهند، و یا جمعی مائوئیست باشند و کتابهای مارکس، انگلس، لنین، استالین و مائو را بخوانند و یا گروهی اسلامی باشند و آثار دکتر علی شریعتی را مطالعه کنند و این فعالیتها اصلاً اهمیت خبری ندارند اما اصل مبنای کار سیاسی را تشکیل می دهند. حتی گروههای چریکی در پیش از انقلاب که بیشتر فعالیتشان نظامی بود تا سیاسی، سالها کار اصلی شان مطالعه آثار کسانی نظیر صمد بهرنگی، رژی دوبره، پویان و احمد زاده بود.
 
متأسفانه بسیاری از فعالین سیاسی در سالهای اخیر انتظارات زیادی از کار خبری دارند. درک بسیاری از موضوعات فلسفی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، تاریخی، مذهبی، هنری، علمی و اجتماعی (1) برای فعالین سیاسی صرفنظر از موضع فکری شان ضروری است وگرنه حتی از مردم عادی نیز که هر روز اخبار را در تلویزیون و رادیو می بینند، تأثیر کمتری در تحول سیاسی و اجتماعی خواهند گذاشت. ضرر دیگر هم این است که  فرد ممکن است در کار خبری فرسنگها از نقطه نظر فکری که از آن آغاز کرده فاصله گرفته باشد اما وقتی به موضوعات سیاسی می پردازد همچنان آن نقطه نظرات فکری را دنبال کند که سالها پیش از آن آموخته و به اصطلاح در عرصه فکری و سیاسی دیگر به روز نخواهد بود.
 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران

سام قندچی، ناشر و سردبیر ایرانسکوپ
http://www.ghandchi.com
یازدهم بهمن ماه 1394
January 31, 2016

پانویس:
 
1. بحثهای فلسفی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، تاریخی، مذهبی، هنری، علمی و اجتماعی
http://featured.ghandchi.com

 
 
----------------------

حشمت طبرزدی: کارزاری برای عمل به اعلامیه جهانی حقوق بشر

حشمت طبرزدی: کارزاری برای عمل به اعلامیه جهانی حقوق بشر
http://iranscope.blogspot.com/2016/01/blog-post_232.html

در گفتگو با خبرنگار كمپين مطرح شد؛
تاكيد "طبرزدى" بر اتحاد مخالفان رژيم/ ترسيم "نقشه راه" انتخابات آزاد در مقابل انتصابات

"حشمت اله طبرزدى" سخنگوى تشكل فراگير "همبستگى براى دموكراسى و حقوق بشر در ايران" هدف از آغاز فاز دوم بزرگترين كمپين حقوق بشرى را "متحد كردن مخالفان رژيم" و ترسيم "نقشه راه" براى برگزارى انتخابات آزاد و دموكراتيك به جاى انتصابات دانست و تاكيد كرد: در اين مسير و در نخستين گام، نظارت استصوابى بى اعتبار اعلام و تاكيد شد كه صلاحيت كانديداها بايد توسط مردم و نه حكومت ، تاييد شود.
بزرگترين كمپين حقوق بشري كه سال گذشته در آستانه روز جهاني حقوق بشر با امضاي ٢٣ نفر از زندانيان سياسي و عقيدتي زندان رجايي شهر آغاز شده، با استقبال گسترده ايرانيان در سراسر دنيا مواجه شده است به نحوي كه تا كنون هزاران چهره سياسي و فرهنگي به اين كمپين پيوسته اند.
طبرزدى در گفتگو با خبرنگار "بزرگترين كمپين حقوق بشرى" با اشاره به آغاز فاز دوم اين كمپين با محوريت تاكيد بر "حق انتخاب آزاد" به عنوان يكى از حقوق اساسى بشر، تصريح كرد: هدف از آغاز فاز دوم بزرگترين كمپين حقوق بشرى، گردآورى و متحد كردن مخالفان رژيم است.
سخنگوى تشكل سراسرى و فراگير "همبستگى براى دموكراسى و حقوق بشر در ايران" خاطرنشان كرد: ما از فرصت پیش آمده برای انتخابات استفاده می کنیم تا نشان دهیم که در دنیای مدرن، این رای هر فرد است که بیانگر خواست و اراده ی او براى تعیین سرنوشت است و هر فرد با رای خود دنیای مورد نظر خودش را می سازد و زندگی خودش و همنوعان و بلکه نسل های بعد را رقم می زند.
وى با اشاره به اينكه "رژیم سرکوبگر مذهبی حاکم بر ایران، از طریق اعمال دیکتاتوری و نقض سیستماتیک حقوق بشر، این حق را سلب کرده است"، افزود: رژيم با نظارت استصوابی و برگزاری انتصابات به جای انتخابات،عملا مانع از این می شود تا انتقال آرام قدرت صورت بگیرد و مردم بتوانند با رای آزاد خود، سرنوشت خود را در دست بگیرند.
طبرزدى كه نزديك به دو دهه از عمر خود را در زندان هاى مختلف جمهورى اسلامى سپرى كرده است و از بانيان اصلى بزرگترين كمپين حقوق بشرى است، يادآور شد كه کاندیداهای همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران با ثبت نام خود در پی نشان دادن یک نقشه راه به مردم ایران برای برگزاری انتخابات آزاد و دموکراتیک به جای انتصابات هستند.
وى تصريح كرد: نخستين گام این نقشه، بی اعتباری نظارت استصوابی واعلام این امر بسیار مهم بود که کاندیداها باید توسط مردم و نه حکومت، تایید صلاحیت شوند.
سخنگوى "همبستگى براى دموكراسى و حقوق بشر در ايران" ادامه داد: گام دوم از این نقشه راه این است که کاندیداهای تایید صلاحیت شده از سوی مردم، باید بتوانند با بهره گیری برابر از امکانات، به تبلیغ برنامه های خود بپردازند و هیچ نهاد حکومتی اعم از نظامی ها،روحانیون و رادیو و تلويزيون حکومتی حق ندارد به نفع فرد و جناح یا بر علیه کاندیداهای مردمی اقدام کند. این اقدامات حکومتی ها انتخابات آزاد و دموکراتیک را مخدوش کرده و ان را به سوی انتصابات بی اعتبار سوق داده است.
طبرزدى خاطرنشان كرد: بنابراین در دو گام اول از این نقشه راه تا کنون، کاندیداهای مردمی در برابر کاندیداهای حکومتی قرار دارند و ما تلاش می کنیم از مردم و مخالفین حکومت دعوت کنیم، به نفع کاندیداهای مردمی وارد کارزار تبلیغی شوند.
گفتنى است با استفاده از فناورى هاى روز و اينترنت، صندوق هاى موازى با صندوق هاى تحت اشغال رژيم ، براى ثبت آراى ايرانيان در اين آدرس اينترنتى در نظر گرفته شده است: www.rayazad.com
 
منبع: اینترنت

روزیتا ایراندوست: جنگ سگ ها در زنجان

روزیتا ایراندوست: جنگ سگ ها در زنجان
http://iranscope.blogspot.com/2016/01/blog-post_235.html


بعدالتحریر: روزیتا ایراندوست: این واكنش در پاسخ به اعتراضات مردم بود.
پایان جنگ سگ ها در زنجان
زنجان - ایرنا - مسابقات خونین و تلخ جنگ سگ ها با واکنش های تند مردم و عکس العمل مسئولان دستگاههای اجرایی ذیربط استان زنجان برچیده شد.
http://www.irna.ir/fa/News/81942426/
منبع:
-----------------------------
روزیتا ایراندوست: اين شخص به نيت حمايت از باوفاترين موجود روى زمين اونو بغل نكرده! اينجا ميدان جنگه، جنگ سگ ها، بله، باز اشتباه نكنيد! اينجا ايرانه، زنجان!!!!!
اين هم يگي ديگه از پيشرفت هاي جامعه ايراني!!!!! حالا حمايت از حيوانات، جاي خودش رو به لذت از كشته شدن اونها داده، يك قمار كثيف، زير نظر باندهاي مافيايي كه ميليون ها تومان هم از كنارش سود ميبرن، اون هم به قيمت كشته شدن موجودي زنده جلوي چشمانشون، پير و جوون و كوچيك و بزرگ دور هم جمع ميشن، چه بسا تخمه هم ميبرن و از به جون هم افتادن دو موجود بي گناه لذت ميبرن هيچ، شرط بندي هاي كلان هم مي كنن!!! واويلا به ما، به كجا ميريريم
سه شنبه شب برنامه ‫#‏رويخط‬ به همين موضوع اختصاص داره، مجري برنامه خودم هستم. اگر از حاميان حيوانات هستين، اگر در محل زندگيتون متاسفانه شاهد چنين فجايعي هستين و دلتون ميخواد در برنامه شركت كنيد، شماره تماستون رو در چت برام بنويسيد
برنامه رويخط سه شنبه ١٠ تا ١١ شب به وقت ايران
پيامگير اتوماتیک برنامه ی روى خط
در تمام روزهای هفته آماده دریافت نظرات شماست .
📞 ٠٠١٢٠٢٣٨٢٧٢٠٥
________
اسكايپ روى خط :
Rooyekhat
_______
شماره تماس مستقیم با برنامه ی روى خط :
از دوشنبه تا جمعه ، ساعت ١٠ تا ١١ شب
☎ ٠٠١٢٠٢٢٦٠٧١١

منبع:
https://goo.gl/lyzpg5




----------------------

تقی رحمانی: تراب حق‌شناس آئینه‌ای در برابر ما

تقی رحمانی: تراب حق‌شناس آئینه‌ای در برابر ما
http://iranscope.blogspot.com/2016/01/blog-post_867.html

برای نسل من که سیاسی شد، برخی نام‌ها جنبه‌های معین و خاصی پیدا می‌کنند. نام‌هایی که با آن‌ها زندگی می‌کنی گاه از پدر و مادر و همسر و فرزند به تو نزدیک‌تر هستند .این نام‌ها زندگی سیاسی و فکری امثال من را برای نقد و نفی و یا کینه، اشغال می‌کنند. بله داستان حدیث چهره و الگوهای، هم بد و هم خوب است، که تراب حق‌شناس یکی از آنان است

تراب حق شناس هم رفت. مبارزی قدیمی که از مذهب سنتی به نهضت آزادی و بعد به مجاهدین خلق و بعد به سازمان پیکار در راه آزادی طیقه کارگر پیوست. وی در مجاهدین خلق و هم در پیکار چهره ای شاخص بود. مردی که رهبری انقلاب در تابستان سال ۱۳۵۹ برای نقد و نفی مجاهدین خلق گفت: که کسی از این ها پیش من آمد که نهج البلاغه را از من بهتر می خواند من شک کردم در او.

تراب حق شناس در آرمان فلسطین و هواداری و کمک به آن تا آخر استوار بود اگر چه دیگر سازمان پیکاری نمانده بود.


برای نسل من که سیاسی شد، برخی نام ها جنبه های معین و خاصی پیدا می کنند. نام هایی که با آنها زندگی می کنی گاه از پدر و مادر وهمسر و فرزند به تو نزدیک تر هستند .

این نام ها زندگی سیاسی و فکری امثال من را برای نقد و نفی و یا کینه، اشغال می کنند. بله داستان حدیث چهره و الگوهای، هم بد و هم خوب است، که تراب حق شناس یکی از آنان است.

چند ماه پیش برای اولین بار به دیدن تراب حق شناس در بیمارستان رفتم فقط می توانست سرش را تکان دهد با روحیه، مثبت و با انرژی حرف می زد از فلسطین می گفت و کتابی که درباره فلسطین ترجمه کرده بود به من هدیه داد.

در جریان اخبار ایران قرار داشت، اما در این باره اشاره کرد جناح بندها نظرم را پرسید خوب گوش داد اما حرفی نزد.

اما تراب حق شناس فقط یک نام نیست، او سرنوشتی است که باید دو باره خوب خواند، انتقادی و منصفانه و همراه با صبوری. چرا باید داستان تراب را با دوباره اما با صبوری خواند؟

سالها چنین باور داشتم که ضربه سازمان پیکار به چپ مذهبی ایران و به جریان انقلاب ضربه ای بس تلخ و کارا بود که چپ مذهبی را ضعیف و راست مذهبی را تقویت کرد، که این جریان، انقلاب ایران را مصادره کرد.
عملی که تقی شهرام و بعد مجموع سازمان پیکار که تراب هم درآن حضور داشت با مبارزه مردم ایران کرد، فاجعه ای بود که بس تاسف انگیز می نماید. اما داستان این است که تراب هم در این تحلیل جایگاه داشت وی در جایگاه متهم می نشست خلاصه وی از چهره های بارز و زنده جریان پیکار بود.

با این همه حتی جمع بندی این جریان در نقد تقی شهرام و هم چنین مواضع تند و رادیکال این جریان در بعد از انقلاب جای انتقاد امثال من را از جریان پیکار بیشتر می کرد.

نا گفته نگذارم که جریان پیکار، نسبت به نیرو و هوادار خود، بیشترین اعدامی را هم داده است. که در سال ۱۳۶۷ در زندان اوین بخشی از جریانات چپ به دیدگاه حزب توده در باره شوروی نزدیک شده بودند که در میانشان پیکاری ها هم بودند.

سالها است که دیگر همانند آن دوران فکر نمی کنم که جریان پیکار عامل ناکامی چپ مذهبی بوده است .چرا که دیگر باور ندارم که چپ مذهبی الترناتیو قدرت سیاسی در ایران بوده است . مدت ها است که مشکل داستان مشروطه کردن قدرت در ایران و هم تحقق عدالت ممکن را عمیق تر از این مسائل می دانم.

در ضمن در عین نادرست خواندن رفتار تقی شهرام، با ملاحظه رفتار حکومت در اعدام های سال ۶۷ و در مراحل پائین تر با ملاحظه سرنوشت مجاهدین خلق و طرز برخورد رهبری این جریان با نیرو های مسئله دارش، دیگر متاسفانه می شود درک کرد، البته نه تائید کرد، که چرا تقی شهرام چنین کرد.

اما تقی شهرام چرا چنین کرد! تراب حق شناس هم نتوانست در برابر این عمل رفتار درستی داشته باشد! این سوال کمی نیست! قصد توجیه ندارم، قصد دارم که عمیق تر بحران را ببینم.

مشکل حدیث قصه پرغصه مشی و روش است. این رابطه روش با مشی و منش فردی، موضوعی است که باید جدا به آن پرداخت، اما همین حد می توان گفت که روش در رابطه با دیگری و روابط اجتماعی در مرحله اول قرار دارد. بعد مشی قرار می گیرد و آنگاه منش می تواند مطرح باشد. اگر چه افراد معینی در منش شاخص می شوند که موضوع عامی نیست. با منش فردی و اخلاقی نمی توان آسیب روش و مشی نادرست در سطح کلان و عمومی را جبران کرد.

اما مسئله این است که ازحاکمان و درمرحله پائین تر سیاسیون و مدنیون و حتی روشنفکران به جز اندکی همه گی ما تا حدود و میزانی اهل زدن دیگری هستیم. چرا که احساس ناامنی آدمی را پرخاش گر می کند و گاه باعث آن می شود که آدمی پیش دستی کند تا رو دست نخورد تا به او نگویند که بی عرصه بوده است.

وقتی عضو موثر یک سازمان سیاسی - نظامی می گوید که دموکراسی در سازمان شرک است؛ آن گاه در سازمانی با مشی مبارزاتی چریکی دیگر چگونه می شود از دموکراسی حرف زد. این جا است که اکثر افراد اگر منش مثبتی هم داشته باشند، تحت تاثیر مشی قرار می گیرند.در یک سازمان چریکی تحت فشار، چگونه دموکراسی امکان پذیر است.

اما از مشی مبارزاتی مهمتر روش است چرا که حتی اصلاح مشی مبارزاتی که البته مهم است باز اگر روش درست نباشد منش آدمیسان به خوبی جلوه نمی کند. روش تعامل و برخورد با دیگری از دوست و مخالف در میان مبارزان و فعالان سیاسی و مدنی ما مشکل دارد.

این ویژگی روشی نفی و حذفی یا شیفتگی در زمانی که مشی های قهرآمیز دیگر طرف دار چندانی ندارد هنوز هم رونق دارد. در روش مرسوم، قرار است که دیگری به میزان نزدیکی با من و یک جریان، مورد قضاوت قرار بگیرد. اما مهم تر نحوه این مورد قضاوت قرار گرفتن است.زبان و نحوه برخورد هم چنان بر محور و معیار بی معیاری می گردد که نتیجه آن تائید فرد یا جریان به شکل کلی همه یا هیچ است.

در این مورد هزار نمونه است که آخرین آن داستان مرحوم تازه گذشته عباس میررحیمی است که وقتی می خواهد با همسر سابقش صحبت کند،از طرف هواداران سازمان مجاهدین خانواده الدنگ خطاب می شود. خانواده ای که اعدامی و زندانی برای همین سازمان داده است.

در اندازه پائین تر روش برخورد اصلاح طلبان را در جریان اصلاحات طلبی با دانشجویان در سال ۱۳۸۲ را شاهد هستیم. مگر ندیدم جبهه مشارکت با کروبی چگونه برخورد می کرد. داستان روش نادرست در دیار ما بس مفصل است. در موارد اصلاح طلبی، مشی اصلاح طلبانه بود، اما روش بر پایه مدارا و اصول نمی چرخید. بلکه بر پایه همان نفی و جذب قرار داشت. اما امتیاز مشی اصلاح طلبی این است که حتی با روش نادرست ضرر جانی ندارد.

یا ملاحظه همه این نکات است که دوباره به رفتار نادرست در روش تقی شهرام علیه مجاهدین خلق توجه کنیم دیگر مسئله را از زاویه عقیدتی صرف نگاه نکنیم بلکه مشکل اصلی مشی سازمانی و هم روش نادرست است.در این حالت موضوع کودتا به نوع قضاوت حقوقی کیفری تقلیل می یابد که هر فرد به میزان دخالت در جرم محاکمه می شود نه محاکمه تاریخی و اعتقادی جریان و افراد مزبور . با این نگاه دو باره باید واقعه کودتای پیکار در درون سازمان مجاهدین خلق را کاوید و بررسی کرد و آن گاه سنجید که نقش تراب حق شناس چه بوده است.

تراب در این مورد نمونه خوبی است او مهربان با انرژی، وفادار به آرمان و مردم دوست بود، اما مشی چریکی و هم روشی که در روابط جمعی و میان جمعی که در میان ما مرسوم است گاه اجازه نمی داد که آدمی متوجه شود که مشی چریکی را حقیقت سازمان پیکار کنار نگذاشته بود. شیوه دیگری را در مشی چریکی که ویژگی های زود خواستن و تند خواستن و انقلابی خواستن و تحمیل کردن به دیگران بود، را اجرا می کرد. این روش حذف هم می آورد، اما مگر فقط سازمان پیکار چنین بوده است. تراب به این نقد عمیق مشکلات مزبور نرسیده بود اما مگر چند نفر چند جریان به این نوع نقد عمیق رسیده اند. به چنین نقدی که مشخص و معین شود که تحقق دموکراسی روش و هم مشی مناسب می خواهد.

تراب حق شناس مناسبات جهانی را به خوبی می شناخت، از ظلم و جور متنفر بود، اما وی آرمان گرایانه مناسبات جهانی را نقد می کرد .در این آرمان گرایی، آزادی خواهی را آهسته آهسته وارد کرده بود اما با قید و شرط فراوان. با این حال باید دید تا چه حد در جامعه ما دموکراسی به لحاظ روش طرف دار دارد.

حال تراب حق شناس از میان ما رفته است پر تلاش و با توان و مهربان تا آخرین .با امید تا آخرین نفس زندگی کرد. باید دید که چگونه می توان خاطرات نسلی را باز خوانی انتقادی کرد و خالی از بغض قدمی به جلو برداشت تا به مشی و روش مناسب برای تحقق آزادی رسید.

گرامی داشتن یادش، می تواند فرصتی برای نقد و بررسی جدیدی نسبت به گذشته نسلی باشد که جان بر کف بر آتش رفت و در آتش سوخت و هم سوزاند. زندگی گاه برای جامعه ای که بد بیدار می شود همین است.

مرور تجربیات این نسل بود که ما را از مشی های پرهزینه و کم دستاورد دور کرد.اگر چه باید با مروری دیگر به روش مناسبی هم دست یافت.

یاد تراب حق شناس گرامی که مهربان و پرتلاش و پرامید بود.

تقی رحمانی
شنبه 10 بهمن 1394

مطلب مرتبط
هدف وسیله را توجیه نمیکند
http://www.ghandchi.com/270-EndMeans.htm
 
مطلب مرتبط
گرامی داشت آری، تحریف تاریخ نه
http://iranscope.blogspot.com/2016/02/blog-post_91.html


----------------------

شنبه، بهمن ۱۰، ۱۳۹۴

گفتگویی با شادی صدر درباره تصویب طرح جرم سیاسی در مجلس

گفتگویی با شادی صدر درباره تصویب طرح جرم سیاسی در مجلس
http://iranscope.blogspot.com/2016/01/blog-post_662.html


شادی صدر: مصاحبه‌ام با برنامه صفحه‌دو بی‌بی‌سی درباره تصویب طرح جرم سیاسی در مجلس: نگرانی این است که با تصویب این طرح که بسیاری از اتهامات سیاسی را از شمول خود خارج کرده، تنها تعداد اندکی از متهمان سیاسی، در دادگاه‌های علنی و با حضور هیات منصفه محاکمه خواهند شد؛ در حالی که مناقشه اصلی در آن دادگاه‌ها بر سر اثبات این خواهد بود که به والله، ما قصد ضربه زدن به نظام را نداشتیم و قصدمان اصلاح امور بوده است. در واقع تصویری که این دادگاه‌ها از فعالان سیاسی و مدنی به جامعه خواهند داد، اشخاصی است با گردن‌های کج که همه اصلاح طلب بوده اند. این تصویر، تفاوت چندانی با تصاویر دادگاه‌های نمایشی نخواهند داشت و این، تهدیدی است که در مورد این طرح باید جدی گرفته شود.



مصاحبه‌ام با برنامه صفحه‌دو بی‌بی‌سی درباره تصویب طرح جرم سیاسی در مجلس: نگرانی این است که با تصویب این طرح که بسیاری از...
‎Posted by Shadi Sadr on‎ شنبه, ژانویه 30, 2016



----------------------

جمعه، بهمن ۰۹، ۱۳۹۴

سکولاریسم: آمریکا در مقایسه با فرانسه

سکولاریسم: آمریکا در مقایسه با فرانسه 
http://iranscope.blogspot.com/2016/01/blog-post_154.html

 
 
یک صد و پنجاه سال پیش، آلکسیس دو توکویل که از فرانسه به آمریکا آمده بود، در سال 1835 در کتاب خود تحت عنوان "دموکراسی در آمریکا" می نویسد که چقدر تجربه موفق آمریکا با سکولاریسم تحسین برانگیز است (1).
 
اما 15 سال پیش، در پی قتل عام دهشتناک یازدهم سپتامبر 2001 در آمریکا که توسط اسلامگرایان افراطی پس از 22 سال تروریسم اسلامگرا در خارج صورت گرفت (2)، آمریکا از میراث بزرگ سکولار غرب برای نبردی ایدئولوژیک با اسلامگرایی افراطی، بهره نگرفت.
 
در مقایسه، کمتر از سه ماه از جنایت شنیع داعش در حملات پاریس نگذشته (3) و هم اکنون فرانسه نبرد ایدئولوژیک بزرگی را در مقابله با اسلامگرایی افراطی با تکیه بر میراث سکولار غرب آغاز کرده است (4).
 
تجربه غرب با سکولاریسم، آمریکا یا فرانسه، گرچه بسیار غنی است، در حافظه بلافاصله مردم نیست و به زمانی بر می گردد که از آن سالها گذشته است  (5). فرانسه این میراث را در چالش ایدئولوژیک حاضر از نو زنده کرده است. وقت آن رسیده که آمریکا نیز با تکیه بر میراث سکولار غرب، نبردی ایدئولوژیک را علیه اسلامگرایی افراطی، سازمان دهد. ما همین حالا 40 سال عقب هستیم (6).
 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران

سام قندچی، ناشر و سردبیر ایرانسکوپ
http://www.ghandchi.com
ششم بهمن ماه 1394
January 26, 2016

پانویس:
 
1.  "در بدو ورودم به آمریکا جنبه مذهبی کشور اولین چیزی بود که توجه مرا بخود جلب کرد، هر چه بیشتر در آنجا ماندم، بیشتر نتائج سیاسی این وضعیت را ملاحظه کردم. در فرانسه همیشه روحیه مذهبی و روحیه آزادی را دو حرکت در جهت متضاد هم دیده بودم. اما در آمریکا دیدم که در نهایت این دو متحد بودند و مشترکأ بر کشور مشترکی حکم میراندند. علاقه ام به کشف علت این پدیده روز به روز افزایش مییافت. برای راضی کردن خود، از اعضأ همه فرقه های مذهبی سوال کردم، بویژه از جامعه روحانیون که منبع همه مذاهب گوناگون و بویژه در ادامه آن صاحب منفعت، سوأل کردم. بعنوان عضوی از کلیسای کاتولیک، بویژه در ارتباط با چندین کشیش آن مذهب که با آنان از خیلی نزدیک اشنا بودم، قرار گرفتم. به هر یک از آنان تحیر خود را بیان داشتم و شک خود را توضیح دادم. دیدم آنها فقط درباره موضوعات جزئی با هم اختلاف داشتند، اما جملگی حیات صلح آمیز مذهب در کشور خود را اساسأ با جدائی مذهب و دولت مرتبط میدیدند. حتی لحظه ای تردید نمیکنم این موضوع را تأیید کنم که در تمام مدت اقامتم در آمریکا حتی یک نفر از روحانیون یا مردم عادی را ندیدم نظری غیر از این نکته را ابراز کند....

"مدت کوتاه سه سال نمیتواند هرگز تجسم انسان را سیر کند، و نه آنکه شادی های ناکامل این دنیا دل وی را راضی کنند. انسان بتنهائی، از میان همه مخلوقات، تحقیر برای وضع طبیعی زیستن را بنما میگذارد، و در عین تمایل بی نهایت برای زیستن، او به زندگی لعنت میکند، در حالیکه از نابود شدن می هراسد. این احساسات متفاوت مرتبأ روح وی را به اندیشه به وضعیت آینده متمایل میکند، و مذهب این تفکرات وی را به دور دست ها میبرد. مذهب، به عبارت ساده نوع دیگری از امید است. انسانها نمیتوانند اعتقاد مذهبی خود را بدون عدم انطباق فهم خود، و یک نوع تحریف خشونت بار خصلت حقیقی خود، ترک کنند، و به طور مغلوب نشدنی به احساسات وارسته خود باز میگردند. بی ایمانی یک اتفاق است، و اعتقاد تنها وضعیت ثابت بشریت است...وقتی یک مذهب، امپراطوری خود را تنها بر مبنای خواست فناناپذیری که در قلب هر بشری هست بنا میکند، آن زمان ممکن است که قلمرو جهانی را بطلبد، اما هنگامیکه خود را به دولت متصل میکند، بایستی اصولی را بپذیرد که تنها در محدوده ملت معینی قابل قبولند. در نتیجه، با ایجاد اتحاد با نیروی سیاسی، مذهب اتوریته خود را بر جمعی اضافه میکند، اما امید حکمرانی بر همه را از دست میدهد." [
آلکسیس دو توکویل، دموکراسی در آمریکا، ص 319-322 متن انگلیسی]
 
2. From Salman Rushdie to WTC
http://www.ghandchi.com/87-aboutWTC.htm 
 
3. از نیویورک تا پاریس، پانزده سال ترور
http://www.ghandchi.com/1043-ny-to-paris.htm
 
4. Guardian: France to overhaul secularism teaching to help stop radicalisation
http://www.theguardian.com/world/2016/jan/21/france-overhaul-secularism-teaching-anti-radicalisation-paris-attacks 
 
5. سکولاریسم چیست؟
http://www.ghandchi.com/302-Secularism.htm
 
6. وقت تشکیل "ابتکار گلوبال برای سکولاریسم" است
http://www.ghandchi.com/871-global-secular-initiative.htm 
 
متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

 
 

Secularism: US vs France
Sam Ghandchi
http://www.ghandchi.com/1095-secularism-us-vs-france-english.htm

سکولاریسم: آمریکا در مقایسه با فرانسه
http://www.ghandchi.com/1095-secularism-us-vs-france.htm

One hundred and fifty years ago, Alexis de Tocqueville who had come to the United States from France, in 1835, wrote in his book entitled 'Democracy in America," how impressed he was by America's success with secularism (1).

But 15 years ago, following the horrific massacre of Sept 11th, 2001, by radical Islamists in the US, which was preceded by 22 years of Islamist terrorism abroad (2), US did not capitalize on the great secular heritage of the West to wage an ideological battle against Islamist extremism.

In contrast, less than three months has passed since the Paris attacks of Daesh (3) and already France has started an all out ideological battle against Islamist extremism relying on the secular heritage of the West (4).

The experience of the people in the West with secularism, US or France, although a very rich tradition, is not in the immediate memory of the people and dates back to years long passed (5). France is reviving this heritage in the current ideological challenge. It is time for the US to also capitalize on the secular heritage of the West, to wage an ideological battle against Islamist extremism. We are already 40 years late in this endeavor (6).
 
Hoping for a democratic and secular futurist republic in Iran,

Sam Ghandchi, Editor/Publisher
IRANSCOPE
http://www.ghandchi.com
http://www.iranscope.com
January 30, 2016

Footnotes:

1. “On my arrival in the United States the religious aspect of the country was the first thing that struck my attention; and the longer I stayed there, the more I perceived the great political consequences resulting from this new state of things. In France I had almost always seen the spirit of religion and spirit of freedom marching in opposite directions. But in America I found they were intimately united and that they reigned in common over the same country. My desire to discover the causes of this phenomena increased from day to day. In order to satisfy it I questioned the members of all the different sects; I sought especially the society of the clergy, who are the depositaries of the different creeds and are especially interested in their duration. As a member of the Roman Catholic Church, I was more particularly brought into contact with several of its priests, with whom I became intimately acquainted. To each of these men I expressed my astonishment and explained my doubts. I found out that they differed upon matters of details alone, and that they all attributed the peaceful dominion of religion in their country mainly to the separation of church and state. I do not hesitate to affirm that during my stay in America I did not meet a single individual of the clergy or the laity, who was not of the same opinion on this point….

The short space of threescore years can never content the imagination of man; nor can the imperfect joys of this world satisfy his heart. Man alone, of all created beings, displays a natural contempt of existence, and yet a boundless desire to exist; he scorns life, but he dreads annihilation. These different feelings incessantly urge his soul to the contemplation of a future state, and religion directs his musings thither. Religion, then is simply another form of hope itself. Men cannot abandon their religious faith without a kind of aberration of intellect and a sort of violent distortion of their true nature; they are invincibly brought back to more pious sentiments. Unbelief is an accident and faith is the only permanent state of mankind. …When a religion founds its empire only upon the desire of immortality that lives in every human heart, it may aspire to universal dominion; but when it connects itself with a government, it must adopt maxims which are applicable only to a certain nations. Thus, in forming an alliance with a political power, religion augments its authority over a few and forfeits the hope of reigning over all.” [Alexis de Tocqueville, Democracy in America, Vol 1, Vintage Books, Page 319-321].

2. From Salman Rushdie to WTC
http://www.ghandchi.com/87-aboutWTC.htm

3. From NY to Paris, 15 Years of Terror
http://www.ghandchi.com/1043-ny-to-paris-english.htm

4. Guardian: France to overhaul secularism teaching to help stop radicalisation
http://www.theguardian.com/world/2016/jan/21/france-overhaul-secularism-teaching-anti-radicalisation-paris-attacks

5. What is Secularism?
http://www.ghandchi.com/302-SecularismEng.htm 

6. Time for a Global Secular Initiative
http://www.ghandchi.com/871-global-secular-initiative-english.htm 

Featured Topics
http://featured.ghandchi.com 


 
 
 ----------------------
http://www.iranscope.com

SEARCH

زیباکلام: آغاز تنش‌زدایی ایران با غرب و نگاهی دیگر به قضیه خروج شاه از ایران

زیباکلام: آغاز تنش‌زدایی ایران با غرب و نگاهی دیگر به قضیه خروج شاه از ایران

ارسالی مهدی خانبابا تهرانی
کیهان لندن: صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی در دانشگاه تهران که هر از گاه با دیدی انتقادی به بررسی و تشریح مواضع جمهوری اسلامی در عرصه داخلی و خارجی می‌پردازد در گفتگویی تازه با بیژن فرهودی، همکار کیهان لندن، به پرسش‌های وی در رابطه با برداشته شدن تحریم‌ها ، رد صلاحیت گسترده کاندیداهای نمایندگی مجلس توسط شورای نگهبان و سی و هفتمین سالروز خروج شاه از ایران پاسخ می‌دهد. این مصاحبه قرار بود از طریق اسکایپ و به صورت تصویری انجام شود اما به دلیل سرعت پایین اینترنت در تهران، گفتگو از طریق تلفن صورت گرفت.


منبع:



----------------------

محمد امینی: آیا دکتر علی شریعتی روشنفکر بود

محمد امینی:  محمد امینی:  آیا دکتر علی شریعتی روشنفکر بود
http://iranscope.blogspot.com/2016/01/blog-post_676.html

محمد امینی در برنامه یک کلمه بیست و نهم ژانویه با بحث نیاز به رفرماسیون در فقه شیعه به بازبینی نظرات دکتر علی شریعتی ادامه می دهد. در این قسمت آقای امینی به نظری که آقای شریعتی را طلیعه دار جنبش روشنفکری ایران می شناسد، پاسخ می دهد و نظر دکتر شریعتی را در مورد حقوق بشر بازگو می کند. نظرات آقای شریعتی در مورد دموکراسی و آزادی اندیشه مورد بررسی قرار می گیرد.

آقای امینی در بخش دوم برنامه موضوع تلاش بارزانی برای استقلال کردستان در عراق را مورد بحث قرار می دهد. همچنین سخنان اخیر مصطفی هجری دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران در مورد جمهوری مهاباد مطرح می شود.


منبع:


مطلب مرتبط:
محمد امینی: مقایسه ای بین نظرات علی شریعتی و داعش
http://iranscope.blogspot.com/2016/01/blog-post_2.html

محمد امینی: اسلام داعشی بدون آخوند علی شریعتی و مجاهدین
http://iranscope.blogspot.com/2016/01/blog-post_9.html



----------------------

هدایت الله متین دفتری: نقض حقوق شهروندی با تاریخ انقلاب ایران گره خورده است

هدایت الله متین دفتری: نقض حقوق شهروندی با تاریخ انقلاب ایران گره خورده است
http://iranscope.blogspot.com/2016/01/blog-post_371.html

ایران وایر: هدایت متین دفتری، حقوق دان و نوه دکتر محمد مصدق معتقد است انقلاب مشروطیت، «رعیت» را به «شهروند» تبدیل کرد و «قانون آیین دادرسی کیفری» را به وجود آورد تا حقوق متهم رعایت شود. اما پس از انقلاب، حقوق شهروندی به تدریج نادیده گرفته شد.
او می گوید اعدام های اوایل انقلاب که به صورت گسترده و بی حساب و کتاب انجام می گرفت، تنها یک نمونه آشکار از نقض حقوق متهم است. متین دفتری این کشتارها را قتل عمد می نامد و نه اعدام براساس قانون و برای حفظ نظم در جامعه.
وی می گوید که تا زمان کشتارهای سال ۶۷، به یاد ندارد که به هیچ وکیلی اجازه حضور در دادگاه داده شده باشد:«بعد از دهه ۶۰ اما به دلیل فشارهای بین المللی و قطع نامه های مکرری که کمیسیون حقوق بشرسازمان ملل در مورد نقض حقوق بشر در ایران صادر می کرد، حکومت ناچار شد که حفظ ظاهر کند. اما باز هم وکلا از اختیارات کافی برای دفاع از موکلین خود برخوردار نبودند.»
https://iranwire.com/features/8626
ایران‌وایر را در تلگرام هم دنبال کنید. :https://telegram.me/Farsi_Iranwire
 


نقض حقوق شهروندی با تاریخ انقلاب ایران گره خورده است هدایت متین دفتری، حقوق دان و نوه دکتر محمد مصدق معتقد است انقلاب...
‎Posted by ‎iranwire.com ایران وایر‎ on‎ پنج‌شنبه, ژانویه 28, 2016
منبع:



----------------------

پنجشنبه، بهمن ۰۸، ۱۳۹۴

انقلاب 57 و سکولاریسم امروز

انقلاب 57 و سکولاریسم امروز
http://iranscope.blogspot.com/2016/01/57.html
 
آنچه پیش رو دارید سال گذشته در شانزدهم بهمن ماه 1393 با عنوان "چند کلمه ای در سالگرد انقلاب پنجاه و هفت" به رشته تحریر درآمد (*). این نوشته را دوست عزیزم آقای دکتر اسماعیل نوری علا نیز لطف کردند و در یازدهم اسفندماه 1393 با عنوان "چند کلمه در مورد سکولاريسم امروز" در سایت "جنبش سکولار دموکراسی ایران" منتشر کردند (**). این نوشته مکملی است بر سری مقالاتی که سه دهه پیش تحت عنوان "ترقی خواهی در عصر کنونی" در نشریه ایران تایمز واشنگتن منتشر شد (***). از نظر نگارنده این سطور در بستر گفتمان ترقی خواهی، مطلب مورد بحث این نوشتار در رابطه با انقلاب 57 نیاز به توجهی ویژه دارد.

در همهء چهار دهه گذشته در مورد انقلاب پنجاه و هفت به تفصیل بحث شده است (1). در واقع، چه آن تحول را واپسگرا ارزیابی کنیم و چه پیشرو، در این شکی نیست که در سال 1357 در ایران انقلابی اجتماعی صورت گرفته است. شاید بتوان گفت همانگونه که انقلاب کبیر فرانسه که انقلابی اجتماعی بود نه تنها در اروپا بلکه در ایران نیز از زمان فتحعلیشاه قاجار و محمد شاه تأثیر خود را گذاشت، انقلاب پنجاه و هفت نيز نتايج مهمی حتی فراسوی ایران داشته هرچند، از نظر نگارنده، اهداف اکثریت نیروهای شرکت کننده در انقلاب 57 درست نقطهء مقابل ترقی خواهی انقلاب فرانسه بود (2).

شاید بد نباشد به تلاش های امیر کبیر که بعد از انقلاب کبیر فرانسه برای ایجاد جامعهء مدرن در ایران انجام شده، نگاهی بیاندازیم. مهمترین مسئلهء جامعهء ایران برای ورود به جامعه مدرن، تداخل دستگاه مذهبی تشیع و دولت بود که هم در دوران صفویه و هم در دوران قاجار غیرقابل انکار است؛ يعنی تداخل دو نهادی که در اروپا برای بیش از دو قرن قبل از انقلاب کبیر فرانسه به چالش کشیده شده و از هم جدا شده بودند.

متأسفانه، امیرکبیر این مسأله را هم سنگ بسیاری مسائل دیگر می دید و ،مثلاً، نیروی خود را صرف موضوعاتی نظیر درآمدهای زنان دربار ناصرالدین شاه می کرد که آنقدر اهمیتی نداشت؛ و آخر کار نیز بنظر می رسد جان خود را بر سر چنین موضوعاتی فرعی از دست داد. از سوی دیگر، او با جنبش باب درگیر شد؛ کاری که خواستهء روحانیت شیعه بوده است. جنبش باب، بر عکس تصور امیرکبیر، حرکتی بنیادگرایانه نظیر جنبش خمینی (که در 57 شاهدش شدیم) نبود. دو شاخهء بعدی جنبش باب هم، یعنی ازلیان و بهائیان، يکی جریانی روشنفکری و دومی جنبشی پارلمانتاریستی شد و همهء تبلیغات دستگاه مذهبی تشیع که آنان را جنبشی بنیادگرا ترسیم می کرد، شایعاتی برای ادامهء دعواهائی مذهبی بود که امثال امیرکبیر و بعدها نیز دیگران فریب تبلیغات آن را خوردند.

به هرحال، اگر امیر کبیر از سکولاریسم و جدایی دولت و مذهب دفاع کرده بود نه تنها آن فجایع در مورد جنبش باب پیش نمی آمد بلکه اینگونه درگیر شدن نیروهای سیاسی مدرن ایران با موضوعات مذهبی در همهء این سال ها انرژی جریانات مدرن اجتماعی را به تحلیل نمی برد و فجایع بعدی نیز صورت نمی گرفت. کلاً، گویی از زمان امیر کبیر ببعد، نیروهای مدرن ایران می خواستند همهء مسائل جامعه را حل کنند بجای آنکه توجه خود را بر جدا کردن دولت و دستگاه مذهبی تشیع بگذارند که هم به نفع مذهب است و هم به سود دولت و جامعه (3).

بعد از امیرکبیر نیز، در انقلاب مشروطه، تفاوت مهم اروپا با ایران درک نشد. همانطور که ذکر شد، در اروپا، قبل از انقلاب کبیر فرانسه، بیش از دو قرن برای جدایی دستگاه مذهبی و دولت مبارزه شده بود و، به همین علت، بعد از انقلاب کبیر فرانسه بسیاری از کشورهای اروپایی فقط سلطنت را تعدیل کرده و مشروطه را پذیرفتند و توانستند به جامعهء مدرن وارد شوند و مدرنیسم را بسازند. اما در ایران تلاشی مشابه نمی توانست به همان نتیجه برسد چرا که جدایی دستگاه مذهبی تشیع و دولت نه تنها شکل نگرفته بود بلکه در انقلاب مشروطه محکم تر هم شد.

مسئله فقط شیخ فضل الله نوری نبود که با استبداد سلطنتی همسو شد، بلکه کل روحانیت شیعه بود که از موضع سکولار دفاع نمی کرد و از طريق مشروطه به قدرت نزدیک تر هم شد. بعد از شکست کودتای محمد علیشاه و اعدام شیخ فضل الله نوری، در واقع مجلس در دست روحانیتی بود که مقامات شان در دستگاه تشیع را نه تنها ترک نکردند بلکه مقامات عالی تری را در آن دستگاه بدست آوردند و خمس و زکات بیشتری دریافت کردند. در صورتی که در جامعه ای سکولار فرد روحانی وقتی مقام اش را در دستگاه مذهبی حفظ کند حق تصدی مقام دولتی را ندارد (4). در واقع، همین بزرگترین عامل شکست انقلاب مشروطه شد که نمی توانست جامعه را به مدرنیسم رهنمون شود.

رضا شاه اما این هدف را در برابر خود قرار داد. او توانست تا حد زیادی جدایی دولت و دستگاه مذهبی تشیع را شکل دهد؛ اما او نه تنها نمایندهء جنبشی اجتماعی نبود بلکه در مقابل اکثریت جنبشی که از زمان مشروطه پا گرفته بود قرار داشت و کسانی مانند مصدق و دهخدا در مقابل اش قرار می گرفتند. متأسفانه، جنبش ملی در تجربهء مشروطه و جریان مذهبی غیرسکولار در هم تنیده شده بودند و رضا شاه نیز بیشتر و بیشتر به نیروهای خارجی و استبداد نو تکیه کرد. کسانی نظیر احمدکسروی نیز در حقیقت جنبشی را نمایندگی نمی کردند، هرچند درک بهتری از سکولاریسم داشتند و، در نتیجه، حمایت احمد کسروی از رضا شاه نه توانست رضا شاه را به دموکراسی نزدیک کند و نه آنکه قادر بود نیروهای جنبش ملی را به مواضع سکولار نزدیک سازد؛ و فقط خود او بیشتر و بیشتر منفرد شد.
در واقع، با سقوط رضا شاه، سکولاریسم ضربهء شدیدی خورد و حتی بعد از کودتای 28 مرداد نیز نه تنها تقویت نشد بلکع ضعیف تر شد؛ چرا که نیروهای چپ جامعه بیشتر و بیشتر جریانات ضد سکولار اسلامی را بعنوان متحدین خود علیه شاه و حامیان غربی دولت او می دیدند.

در چنین شرایطی است که انقلاب 57 آن تتمهء سکولاریسمی را که از بالا تا حدی در زمان رضا شاه بوجود آمده بود، درو کرد. بسیاری از جوانانی که امروز با نزدیک چهل سال حاکمیت جمهوری اسلامی به سکولاریسم رسیده اند، یا آن را در اروپا و آمریکا می بینند، با مشاهدهء عکس های دوران قبل از انقلاب (5) فکر می کنند که جامعهء ایران واقعاً در آن سال ها سکولار بوده است. اما واقعیت این است که سکولاریسمی شکل گرفته از پایین تازه در 25 سال اخیر است که بوجود آمده و پیش از آن، متأسفانه، نه در اصلاحات اجتماعی نظیر کوشش های امیرکبیر و نه در انقلاب های اجتماعی نظیر مشروطیت، سکولاریسم در مرکز توجه رهبران فکری ایرانیان نبوده است.

امیدوارم ایرانیان امروز با این آگاهی بتوانند در ایجاد ابتکاری گلوبال برای سکولاریسم پیشقدم شوند (6).
 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران
 
سام قندچی، ناشر و سردبیر ایرانسکوپ
http://www.ghandchi.com
نهم بهمن ماه 1394
January 29, 2016

 

پانویس:
 
*چند کلمه ای در سالگرد انقلاب پنجاه و هفت
http://www.ghandchi.com/872-enghelaab-e-57.htm
 
**چند کلمه در مورد سکولاريسم امروز
http://isdmovement.com/2015/0315/030215/030215-Sam-Ghandchi-On-todays-secularism.htm
 
*** ترقی خواهی در عصر کنونی
http://www.ghandchi.com/352-taraghikhahi.htm
 
1. ايران آينده نگر: آينده نگري در برابر تروريسم
http://www.ghandchi.com/500-FuturistIran.htm
 
2. اصلاح طلبی ارتجاعی
http://www.ghandchi.com/249-ReactionaryReformism.htm
ترقی خواهی در عصر کنونی
http://www.ghandchi.com/352-taraghikhahi.htm
کمونيسم افيون روشنفکران ايران
http://www.ghandchi.com/616-CommunismOpiate.htm
ترقی خواهی، جنبش باب، اميرکبير، کسروی و دهخدا
http://www.ghandchi.com/bab-amirkabir-kasravi-dehkhoda.htm
 
3. ایران-جمهوری آینده نگر
http://www.ghandchi.com/411-FuturistRepublic.htm
 
4. سکولاریسم چیست؟
http://www.ghandchi.com/302-Secularism.htm
 
5. نماینده های زن مجلس؛ قبل و بعد از انقلاب
https://goo.gl/BxZg2I
 
6. وقت تشکیل "ابتکار گلوبال برای سکولاریسم" است
http://www.ghandchi.com/871-global-secular-initiative.htm

Time for a Global Secular Initiative
http://www.ghandchi.com/871-global-secular-initiative-english.htm
 
 
متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

 
 
----------------------

حشمت طبرزدی: تسلیم پذیری در برابر ستم را تئوریزه نکنید!!

حشمت طبرزدی: تسلیم پذیری در برابر ستم را تئوریزه نکنید!!
http://iranscope.blogspot.com/2016/01/blog-post_80.html

هدف اصلی انقلاب شکست خورده و به انحراف کشیده شده ی بهمن 57، پذیرش رای ازاد مردم در تعیین سرنوشت خود بود.
اما ا وف بر ما باد که ان روز که خمینی ، رفراندوم را به گزینه ی،، اری یا نه به جمهوری اسلامی ،، محدود کرد و بسیاری از گروهها از جمله مهندس مهدی بازرگان، گزینه های دیگری را نیز پیشنهاد دادند و خمینی،تاکید کرد:جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد"ما با رضایت کامل به ان تن دادیم.
ان روز که در دور اول انتخابات ریاست جمهوری، مسعود رجوی کاندیدا شد اما خمینی، اعلام کرد :انهایی که به قانون اساسی رای ندادند، حق کاندیدا شدن ندارند" و ما از روی رضایت،به این خواسته تن دادیم باید منتظر می بودیم که به امروز گرفتار شویم.
اری این دیکتاتوری از همان ابتدا پایه ریزی شد و ما، یعنی اکثریت مطیع بی چون و چرا اما راضی، به ان تن دادیم تا، رای ازاد مردم،تنها معیار برای چرخش ازاد قدرت و تعیین سرنوشت نباشد.
اینک و 37 سال پس از ان فاجعه ی دیکتاتوری و تسلیم پذیری اما ،کار به جایی رسیده است که شورای نگهبان با حمایت اشکار و نهان شخص خامنه ای همه ،از جمله فرزند خمینی را قلع و قمع می کند، اما صدا از هیچ کس در نمی اید.
در قرن 21 و در برابر چشم همه ی ملل جهان، 6 نفر به خود حق می دهند از بین 13000 کاندیدا برای مجلس شورا و مجلس خبرگان،، تعدادی را دستچین کرده و بیش از 9000نفر را قلع و قمع کنند و با پرویی تمام ،از مردم بخواهند به دست چین شده ها رای داده و حتا معاون دادستان با وقاحت هر چه تمام تر اعلام کند ؛ افرادی که کاندیدا شده و برای شورای نگهبان هزینه تراشیده اند، تحت تعقیب قرار می گیرند " اما باز، صدای کسی در نمی اید. برای این که طی 37 سال این ستم، توسط بانیان قدرت و خمینیزم حاکم تئوریزه شده و جامعه را مسخ و بی هویت کرده اند.
برای این که خط امامی های دیروز و اصلاح طلب های امروز، همین ستم را با عناوینی چون؛انتخاب بین بد و بدتر" تئوریزه کرده و ستم پذیری خود را توجیه سیاسی می کنند.
در حالی که حد اقل می توانستند به مردم بگویند که در برابر این ستم اشکار، مقاومت کنید و به کاندیداهایی رای بدهید که خود به انها اعتماد دارید و نه انها که شورای نگهبان دستچین کرده و خواهان انتخابات ازاد شوید.
اری هم میهن عزیز! بیایید تصمیم بگیریم، بیش از این بی تفاوت نبوده و در برابر ستم حاکم، تسلیم نباشیم.
من و یارانم در همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران،،در مخالفت با این ستم اشکار، کاندیدا شدیم و علی رغم این که ،حکومت کاندیداتوری ما را به رسمیت نشناخت و خامنه ای اعلام کرد؛ مخالفین حق رفتن به مجلس را ندارند-انگار مجلس ارث پدری ایشان است!؟- اما اعلام کرده ایم که ما هستیم، چون مردم خواسته اند که باشیم.
هم میهن گرامی ام، از شما دعوت می کنیم که رای خود را به ما مخالفین خامنه ای و دستگاه ستمگر حاکم بدهید.
در صندوق ازاد یا هر جایی که ممکن است به مخالفین ستمگران رای بدهید.
مطابق اعلامیه ی جهانی حقوق بشر، حکومت می بایست به شرایط انتخابات ازاد تن بدهد. کاندیدا ها می بایست از سوی مردم تعیین صلاحیت شوند.
نمایندگان احزاب مستقل از قدرت حاکم به همراه نماینده ی دولت باید انتخابات را برگزار کنند و حکومت حق ندارد در هیچ مرحله از انتخابات ،دخالت کند.
حکومت حق دستبرد به صندوق ها و تقلب را ندارد و می بایست ،ارای مردم توسط نمایندگان واقعی انها جمع اوری ،حفظ و اعلام گردد.
اری این ها شرایط انتخابات ازاد است و ما بر این شرایط به عنوان الگوی انتخابات ازاد و دموکراتیک تاکید داریم و از شما مردم ایران انتظار داریم رای خود را به چنین کسانی بدهید و نه دست چین شده های شورای نگهبان .
کسانی که خود را اصلاح طلب می نامند به جای تسلیم پذیری در برابر انتصابات حکومتی و توجیه گری این فساد و ستمگری مبنی بر این که چاره ای نداریم تا بد ها را انتخاب کنیم که مبادا بدتر ها به مجلس بروند، عملا شرایط انتخابات ازاد را بیان کرده و برای اجرای ان مقاومت نمایند. در غیر اینصورت، چه تفاوتی بین انها با اقتدارگرایان وجود دارد؟
 
منبع:



----------------------

آیا تغییر رژیم بحثی واقعی است؟

آیا تغییر رژیم بحثی واقعی است؟
http://iranscope.blogspot.com/2016/01/blog-post_99.html

استفاده از اصطلاح تغییر رژیم در مورد ایران بیشتر از سوی برخی جناح های دولت آمریکا بویژه در زمان حمله به عراق به کار برده شده است. البته دولت های بزرگ در ارتباط با کشورهای دیگر همزمان چندین برنامه را دنبال می کنند و به اصطلاح انگلیسی خود را "هِج" می کنند،
مثل کسی که در یک مسابقه اسب دوانی همزمان روی چند اسب شرطبندی می کند تا احتمال برد خود را بیشتر کند. به عبارت دیگر وقتی دولتی نظیر آمریکا از تغییر رژیم یا نگهداشتن گزینه حمله نظامی بر روی میز حرف می زند منظور لزوماً انجام چنین کاری نیست. پس از امضای برجام اساساً از این گزینه حرفی زده نمی شود. آیا با دولت ایران در این زمینه توافقی صورت گرفته؟ معلوم نیست.
 
اما آیا تغییر رژیم اصلاً جدا از سیاستهای دولتهای خارجی بحثی واقعی بوده است؟ اقلاً در 37 سال بعد از انقلاب شاید برجسته ترین مورد تغییر رژیم ایران، انتقال دولت از خاتمی به احمدی نژاد بوده است. تغییر رژیم لزوماً بمعنی آن نیست که از نظر دموکراسی، استقلال، پیشرفت یا عدالت اجتماعی، تغییر به دولتی بهتر صورت گیرد بلکه منظور تغییری چشمگیر است. مثلاً تغییر دولت از رفسنجانی به خاتمی آنقدر شدید نبود هرچند اولی در زمینه اقتصادی لیبرال تر عمل کرد و دومی از نظر سیاسی، با اینحال واقعاً تغییری چشمگیر انجام نشد. مطمئناً اگر فردا دولتی از نظامیان سپاه، ارتش یا هردو سر کار بیاید احتمالاً تغییر رژیم شدیدتری نسبت به زمانی خواهد بود که ریاست جمهوری از خاتمی به احمدی نژاد منتقل شد.
 
آیا امکان تغییر رژیم به آلترناتیوی دموکراتیک و سکولار در چشم انداز نزدیک در ایران وجود دارد؟ بنظر می رسد در پی رد صلاحیت های فله ای بروز چنین امکانی بسیار جدی تر شده است. این موضوع ربطی هم به بحث تغییر رژیم در میان دولت های خارجی ندارد. در شرایط بعد از امضای برجام هیچ دولت خارجی بحث تغییر رژیم را در مورد ایران مطرح نمیکند حتی عربستان به رغم همه تنشها، چنین حرفی نمیزند. اما مردمی که با رد صلاحیت های فله ای روبرو شدند روحیه شان در این جهت تغییر کرده است (1).
 
لازم به یادآوری است که آیت الله خامنه ای سالها بود در انتخاباتها می گفت اگر نظام را هم قبول ندارید بیایید و در انتخابات شرکت کنید. اما این بار پس از استقبال نیروهای مختلف سیاسی از انتخابات، خود آیت الله خامنه ای اعلام کرد که منظورش از شرکت در انتخابات رأی دادن بوده و نه کاندیدا شدن و راه یابی به مجلس (2). این حرف آیت الله خامنه ای مانند پتکی بر سر مردم فرود آمد و گویی آنچه را جریان اصلی سیاسی کشور از دوم خرداد 1376 در ایران شده بود، شکست و بسیاری از آنها که اصلاً ورای اصلاح طلبی نمی اندیشیدند، برنامه تغییر رژیم را اکنون راه حل جامعه می بینند. البته آنها که خواستار تغییر رژیم هستند همچنان بر راهکار های مسالمت آمیز و بدون خشونت تأکید دارند اما اگر رژیم بر عدم قبول کاندیداهای اپوزیسیون اصرار ورزد، معلوم نیست تا چه مدت رهبران اپوزیسیون مسالمت جو بتوانند مردم را در راه مبارزه بدون خشونت نگهدارند. حتی انقلاب آمریکا در ابتدا حرکتی کاملاً مسالمت آمیز بود ولیکن سرسختی های دولت بریتانیا باعث شد که اپوزیسیون به مبارزه مسلحانه روی آورد. توماس جفرسون این حقیقت را در بیانیه استقلال بسیار دقیق و در جزئیات مطرح کرده است که بسیار خواندنی است (3).

به امید
جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران

سام قندچی، ناشر و سردبیر ایرانسکوپ
http://iranscope.blogspot.com
http://www.iranscope.com
http://www.ghandchi.com
هشتم بهمن ماه 1394
January 28, 2016

پانویس:
 
1. پاسخ مردم به رد صلاحیت های فله ای
http://www.ghandchi.com/1089-pasokh-beh-rade-salahiathaye-falehei.htm
 
2. همکاری برای مقابله با رد صلاحیت ها
http://www.ghandchi.com/1090-hamkari-moghabele-rade-salahiatha.htm
 
3. Thomas Jefferson: Decalaration of Independence
http://www.archives.gov/exhibits/charters/declaration_transcript.html
 

متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

 
 
----------------------

چهارشنبه، بهمن ۰۷، ۱۳۹۴

شاهین فاطمی: مونالیسای بی حجاب!

شاهین فاطمی: مونالیسای بی حجاب!
http://iranscope.blogspot.com/2016/01/blog-post_92.html

پس از فاجعه روپوش پوشانی و طرد مجسمه اپولوی بینوا اثر کاپتولین از موزه روم، به خاطر پیشگیری از احتمال دلگیری جناب رئیس جمهوری إسلامی ایران كه امروز وارد پاریس شده است، موزه لوًر تابلوی مونالیسای فاقد حجاب اسلامی اثر لینوناردو داوینچی را از تالار موزه در پاریس حذف و برای اطمینان خاطر بیشتر مهمان عالیقدر و نو كیسه اسلامی-ایرانی، تمثال علیای مخدره را به موزه توكیو تبعید كرده است!
 
منبع:





















----------------------

عدالت برای ایران: پرستو فروهر برای پیگیری و اعتراض به دستبرد دوباره به خانه فروهرها، به ایران رفت

عدالت برای ایران: پرستو فروهر برای پیگیری و اعتراض به دستبرد دوباره به خانه فروهرها، به ایران رفت
http://iranscope.blogspot.com/2016/01/blog-post_45.html

در پی دستبرد مجدد به خانه داریوش و پروانه فروهر، از قربانیان قتل‌های سیاسی دهه ۷۰ ٬پرستو فروهر برای پیگیری این موضوع و مستند کردن و گزارش دادن «رد پای این یورش» به تهران رفت.
پرستو فروهر اعتراض به این «تجاوز» را برگی از تاریخ پایداری خانه فروهرها عنوان کرده و در صفحه فیس‌بوکش نوشته است: «اگرچه روبرویی با آن خانه‌ی درهم‌شکسته دردناک خواهد بود، با این امید می‌روم که صدای اعتراض بلند خواهد شد و به دریافت حس مسئولیت در برابر اینگونه مکان‌ها، که حافظ تاریخ دگراندیشان‌اند، دامن خواهد زد. پاسداری و تلاش برای ماندگاری مکان‌های یادآوری تاریخ، مسئولیتی جمعی‌ست که تنها در همبستگی و همکاری ممکن خواهد شد.»
او به دویچه ووله گفته است که این دستبرد چند هفته پیش انجام شده اما چون می‌خواسته بلافاصله پس از خبری شدن این موضوع به ایران برود، اعلامش را به تعویق انداخته است. او اضافه کرده است: «نمی‌خواستم بین اعلام خبر و سفرم به ایران وقفه‌ای طولانی باشد تا مانند زمان قتل پدر و مادرم نیروهای امنیتی فرصت داشته باشند به آن خانه بروند و هرچه را دل‌شان می‌خواهد از آنجا ببرند.»
خانه داریوش و پروانه فروهر برای دومین بار در سال جاری مورد دستبرد قرار گرفته است. پرستو فروهر با بیان اینکه ابعاد این دستبرد بسیار گسترده‌تر از دستبرد قبلی بوده گفته است: «این که حتی شیرهای آب را کنده و برده‌اند نشان می‌دهد که اینها می‌خواهند آن خانه را تبدیل به یک مکان بی‌استفاده و متروک کنند و این دقیقا همان چیزی است که من در تمام این سال‌های پس از قتل پدر و مادرم با آن مبارزه کرده‌ام.»
داریوش و پروانه فروهر از رهبران حزب ملت ایران بودند که در اول آذرماه ١٣۷۷ در ادامه قتل‌های سیاسی نویسندگان، شاعران و دگراندیشان در دهه ۷٠ کشته شدند.پس از آنکه اعلام شد ماموران وزارت اطلاعات در این قتل‌ها دست داشته‌اند، پرونده این قتل‌های سیاسی با خودکشی سعید امامی، از مقام‌های ارشد وزارت اطلاعات و متهم اصلی پرونده، و حکم حبس برای چند نفر از ماموران امنیتی مختومه شد. باوجود پیگیری‌های مستمر خانواده‌های قتل‌های سیاسی در هفده سال گذشته و شکایت به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل و دیگر نهادهای بین المللی، مقامات جمهوری اسلامی تا کنون از روشن کردن حقیقت در این رابطه و شناسایی و محاکمه عاملان و آمران آن سرباز زده‌اند.

منبع:
مطلب مرتبط
فروهرهای ما و مارتین لوتر کینگ آمریکایی ها
http://www.ghandchi.com/1091-mlk-foruhars.htm 



----------------------

بايگانی وبلاگ