یادداشت نسرین ستوده از بند زنان: آیا مجازات خانوادگی اتفاقی است؟
سه شنبه، ۲۱ آذر ۱۳۹۱
http://www.kaleme.com/1391/09/21/klm-123930
سه شنبه، ۲۱ آذر ۱۳۹۱
http://www.kaleme.com/1391/09/21/klm-123930
چکیده :در اعتراض به مجازاتهای خانوادگی که مجازات خانوادهی من نیز یکی از نمونههای آن بوده است، دست به اعتصاب غدا زدم. امیدم به آن است که مجازاتهای خانوادگی از سیاستهای تهدید و فشار حذف گردد....
نسرین ستوده که بتازگی به اعتصاب غذی خود پایان داده است در یادداشتی نوشته است: در اعتراض به مجازاتهای خانوادگی که مجازات خانوادهی من نیز یکی از نمونههای آن بوده است، دست به اعتصاب غدا زدم. امیدم به آن است که مجازاتهای خانوادگی از سیاستهای تهدید و فشار حذف گردد.
وی در این یادداشت که در صفحه فیس بوک رضا خندان منتشر شد، از کلیه کسانی که در این مدت با وی همراهی کردند تقدیر کرده و افزوده است: از همهی اشخاصی که در این راه با همدلیهای مداوم خود، مرا تنها نگذاشتند مراتب سپاس و قدردانی صمیمانهی خود را تقدیم مینمایم و اطمینان خود را از نتیجهی راهی که به عدالت و قانون و دموکراسی ختم میشود، اعلام میدارم.
نسرین ستوده از ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ در بازداشت است و در دادگاه به جرم “اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر” به تحمل شش سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور و به جرم تظاهر به بی حجابی به ۵۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم شده است.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
سخنی با هموطنانم
آیا مجازات خانوادگی اتفاقی است؟
۴۹ روز در اعتراض به مسایل مختلف و از جمله مجازات خانوادهام در اعتصاب غدا بودهام. در این مدت نگرانیهای زیادی به وجود آمد که همگی از سر لطف و محبت به یک خواستهی عمومی بوده است و آن یک “نه” بزرگ به مجازات خانوادگی است.
وظیفهی خود میدانم تا مراتب سپاس و قدردانی خود را تقدیم اشخاصی نمایم که با لطف و محبت خاص خود به موضوع توجه کرده بودند.
از جریانات عمومی و اجتماعی، به ویژه مادران عزادار که فرزندانشان را در جنبش سال ۸۸ از دست دادند و اینجانب افتخار وکالت تعدادی از آنها را به عهده داشتم تا مادران صلح و فعالان جنبش زنان، از زندانیان سیاسی که افتخار تحمل حبس در کنار آنها را دارم و از همبندیان عزیزم که در طی این مدت ناملایمات مربوط به اعتصاب غذای مرا تحمل کردند و البته همسر و دختر کوچکم که رنج فراوانی را تحمل کردند.
از فعالان حقوق بشر در سراسر جهان، از مهاجران ایرانی که پس از جنبش سال ۸۸ نشان دادند تا چه اندازه حضورشان منشا خدمات ارزندهای برای احیای حقوق بشر و دمکراسی در ایران است.
از کسانی که از حقوق و آزادیهای فردیشان استفاده کردند و مرا و خانوادهام را در خواستهای که ظاهرا به خانوادهی کوچک ما محدود میشد، تنها نگذاشتند.
افرادی که شجاعانه و با تصمیم شخصیشان در اعتصاب غذای من مشارکت کردند و البته مرا نیز در تجربهی نگرانی عمومی از اعتصاب غدا شریک کردند آنها به من فهماندند که چگونه اعتصاب غذای یک انسان، دیگری را نگران میکند. اقدام آنها مسئولیت سنگینتری را برای من به همراه آورده بود زیرا آنها در حمایت از تصمیم من دست به اعتصاب غذا زده بودند.
از فعالان حقوق بشر در سراسر جهان که مرا در ایستادگی و مقاومت یاری نمودند و من هر بار با خود میاندیشیدم که در آن سوی اقیانوسها، انسانهای شریفی هستند که در پاسداشت ارزشهای والای انسانی با من همدردی میکنند و تحمل این بار سنگین را بر من و خانوادهام هموار مینمایند.
میدانم از اعتصابم نگران بودید، میخواهم بدانید من نیز بابت همهی نگرانیها و دلواپسیهایتان نگران بودم.
اما چرا حاضر نبودم به اعتصابم پایان دهم؟
من در کنار موکلانم و دهها زندانی سیاسی که صرفا به دلیل شرافتمندانهترین اعمالشان در زندان هستند روزهای هرچند دشوار اما پرارزشی را میگذرانم.
در کنار فعالان مدنی، سیاسی و زندانیان عقیدتی، هموطنان بهایی و مسیحیام که افتخار وکالت برخی از آنان را داشتهام و اکنون نیز با افتخار با آنان تحمل حبس مینمایم، کسانی که صرفا به دلیل زیستن بر اساس اعتقادشان به احکام غیرعادلانهای محکوم شدهاند. اما آنان پس از همهی مظالم به مجازاتهای خانوادگی روی آوردند. ابتدا همسرم را تحت تعقیب قرار دادند، سپس پروندهی جدیدی برای او تشکیل دادند. بعد از بازداشت خانواده و کودکانم، هرچند، چند ساعته، مجددا پروندهی جدیدی برای دختر ۱۲ سالهام تشکیل دادند و سپس در اقدای عجولانه او را به مجازات ممنوع الخروجی رساندند.
دختر من مثل هر کودکی و نه بیشتر از کودکان دیگر، حق دارد در این سنین فراغ از ترس و تهدید مجازات، زندگی کند. پیش از این افتخار دفاع از بسیاری از کودکان سرزمینام را داشتهام. مجازات کودکان مطلقا ممنوع است چه رسد به مجازاتهای سیاسی به خاطر والدینشان.
اما البته این مجازات خانوادگی مختص من و خانوادهام نبوده است. برای بیان گسترهی این روش غیرعادلانه کافی است به خاطر داشته باشیم از بین ۳۶ زنی که در بند زندانیان سیاسی تحمل حبس مینمایند، بستگان درجه یک ۱۳ تن از آنان یا در زندان و یا تحت تعقیباند و این رقم بیش از یک سوم زنان زندانی سیاسی را تشکیل میدهد. در این میان هستند کسانی که بیش از یک عضو خانوادهشان در زندان یا تحت تعقیباند.
در اعتراض به مجازاتهای خانوادگی که مجازات خانوادهی من نیز یکی از نمونههای آن بوده است، دست به اعتصاب غدا زدم. امیدم به آن است که مجازاتهای خانوادگی از سیاستهای تهدید و فشار حذف گردد.
بار دیگر از همهی اشخاصی که در این راه با همدلیهای مداوم خود، مرا تنها نگذاشتند مراتب سپاس و قدردانی صمیمانهی خود را تقدیم مینمایم و اطمینان خود را از نتیجهی راهی که به عدالت و قانون و دموکراسی ختم میشود، اعلام میدارم.
به امید آزادی و رهایی
نسرین ستوده
اوین
آذر / ۹۱
نسرین ستوده که بتازگی به اعتصاب غذی خود پایان داده است در یادداشتی نوشته است: در اعتراض به مجازاتهای خانوادگی که مجازات خانوادهی من نیز یکی از نمونههای آن بوده است، دست به اعتصاب غدا زدم. امیدم به آن است که مجازاتهای خانوادگی از سیاستهای تهدید و فشار حذف گردد.
وی در این یادداشت که در صفحه فیس بوک رضا خندان منتشر شد، از کلیه کسانی که در این مدت با وی همراهی کردند تقدیر کرده و افزوده است: از همهی اشخاصی که در این راه با همدلیهای مداوم خود، مرا تنها نگذاشتند مراتب سپاس و قدردانی صمیمانهی خود را تقدیم مینمایم و اطمینان خود را از نتیجهی راهی که به عدالت و قانون و دموکراسی ختم میشود، اعلام میدارم.
نسرین ستوده از ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ در بازداشت است و در دادگاه به جرم “اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر” به تحمل شش سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور و به جرم تظاهر به بی حجابی به ۵۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم شده است.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
سخنی با هموطنانم
آیا مجازات خانوادگی اتفاقی است؟
۴۹ روز در اعتراض به مسایل مختلف و از جمله مجازات خانوادهام در اعتصاب غدا بودهام. در این مدت نگرانیهای زیادی به وجود آمد که همگی از سر لطف و محبت به یک خواستهی عمومی بوده است و آن یک “نه” بزرگ به مجازات خانوادگی است.
وظیفهی خود میدانم تا مراتب سپاس و قدردانی خود را تقدیم اشخاصی نمایم که با لطف و محبت خاص خود به موضوع توجه کرده بودند.
از جریانات عمومی و اجتماعی، به ویژه مادران عزادار که فرزندانشان را در جنبش سال ۸۸ از دست دادند و اینجانب افتخار وکالت تعدادی از آنها را به عهده داشتم تا مادران صلح و فعالان جنبش زنان، از زندانیان سیاسی که افتخار تحمل حبس در کنار آنها را دارم و از همبندیان عزیزم که در طی این مدت ناملایمات مربوط به اعتصاب غذای مرا تحمل کردند و البته همسر و دختر کوچکم که رنج فراوانی را تحمل کردند.
از فعالان حقوق بشر در سراسر جهان، از مهاجران ایرانی که پس از جنبش سال ۸۸ نشان دادند تا چه اندازه حضورشان منشا خدمات ارزندهای برای احیای حقوق بشر و دمکراسی در ایران است.
از کسانی که از حقوق و آزادیهای فردیشان استفاده کردند و مرا و خانوادهام را در خواستهای که ظاهرا به خانوادهی کوچک ما محدود میشد، تنها نگذاشتند.
افرادی که شجاعانه و با تصمیم شخصیشان در اعتصاب غذای من مشارکت کردند و البته مرا نیز در تجربهی نگرانی عمومی از اعتصاب غدا شریک کردند آنها به من فهماندند که چگونه اعتصاب غذای یک انسان، دیگری را نگران میکند. اقدام آنها مسئولیت سنگینتری را برای من به همراه آورده بود زیرا آنها در حمایت از تصمیم من دست به اعتصاب غذا زده بودند.
از فعالان حقوق بشر در سراسر جهان که مرا در ایستادگی و مقاومت یاری نمودند و من هر بار با خود میاندیشیدم که در آن سوی اقیانوسها، انسانهای شریفی هستند که در پاسداشت ارزشهای والای انسانی با من همدردی میکنند و تحمل این بار سنگین را بر من و خانوادهام هموار مینمایند.
میدانم از اعتصابم نگران بودید، میخواهم بدانید من نیز بابت همهی نگرانیها و دلواپسیهایتان نگران بودم.
اما چرا حاضر نبودم به اعتصابم پایان دهم؟
من در کنار موکلانم و دهها زندانی سیاسی که صرفا به دلیل شرافتمندانهترین اعمالشان در زندان هستند روزهای هرچند دشوار اما پرارزشی را میگذرانم.
در کنار فعالان مدنی، سیاسی و زندانیان عقیدتی، هموطنان بهایی و مسیحیام که افتخار وکالت برخی از آنان را داشتهام و اکنون نیز با افتخار با آنان تحمل حبس مینمایم، کسانی که صرفا به دلیل زیستن بر اساس اعتقادشان به احکام غیرعادلانهای محکوم شدهاند. اما آنان پس از همهی مظالم به مجازاتهای خانوادگی روی آوردند. ابتدا همسرم را تحت تعقیب قرار دادند، سپس پروندهی جدیدی برای او تشکیل دادند. بعد از بازداشت خانواده و کودکانم، هرچند، چند ساعته، مجددا پروندهی جدیدی برای دختر ۱۲ سالهام تشکیل دادند و سپس در اقدای عجولانه او را به مجازات ممنوع الخروجی رساندند.
دختر من مثل هر کودکی و نه بیشتر از کودکان دیگر، حق دارد در این سنین فراغ از ترس و تهدید مجازات، زندگی کند. پیش از این افتخار دفاع از بسیاری از کودکان سرزمینام را داشتهام. مجازات کودکان مطلقا ممنوع است چه رسد به مجازاتهای سیاسی به خاطر والدینشان.
اما البته این مجازات خانوادگی مختص من و خانوادهام نبوده است. برای بیان گسترهی این روش غیرعادلانه کافی است به خاطر داشته باشیم از بین ۳۶ زنی که در بند زندانیان سیاسی تحمل حبس مینمایند، بستگان درجه یک ۱۳ تن از آنان یا در زندان و یا تحت تعقیباند و این رقم بیش از یک سوم زنان زندانی سیاسی را تشکیل میدهد. در این میان هستند کسانی که بیش از یک عضو خانوادهشان در زندان یا تحت تعقیباند.
در اعتراض به مجازاتهای خانوادگی که مجازات خانوادهی من نیز یکی از نمونههای آن بوده است، دست به اعتصاب غدا زدم. امیدم به آن است که مجازاتهای خانوادگی از سیاستهای تهدید و فشار حذف گردد.
بار دیگر از همهی اشخاصی که در این راه با همدلیهای مداوم خود، مرا تنها نگذاشتند مراتب سپاس و قدردانی صمیمانهی خود را تقدیم مینمایم و اطمینان خود را از نتیجهی راهی که به عدالت و قانون و دموکراسی ختم میشود، اعلام میدارم.
به امید آزادی و رهایی
نسرین ستوده
اوین
آذر / ۹۱
iran#