وقت ساختن اقتصاد سینگولاريته است
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/733-singularity-economy.htm
متن انگليسی
http://www.ghandchi.com/733-singularity-economy-eng.htm
اين مقاله در بلاگ فراديد منتشر شده است:
http://ir.voanews.com/content/blog/1559860.html
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/733-singularity-economy.htm
متن انگليسی
http://www.ghandchi.com/733-singularity-economy-eng.htm
اين مقاله در بلاگ فراديد منتشر شده است:
http://ir.voanews.com/content/blog/1559860.html
همزمان با سقوط کمپانی های دات کام در سانفرانسيسکو در سال 2000، ایده حرکت بسوی اقتصادهای فراصنعتی، که پدید آمدن 'سيليکان ولی' در کاليفرنيای آمريکا و سرایت آن به مراکز تکنولوژی های جديد در نقاط مختلف جهان وجه مشخصه آن بود، نه تنها متوقف بلکه معکوس شده است.
در واقع آنچه که امروز بیشتر درباره آن می شنویم نیاز به بازگشت به دوران صنعتی شدن آمريکا و تلاش برای بازگرداندن روند توليدات صنعتی از چين و هند به آمريکا، بعنوان چاره ای برای درمان بحران اقتصادی ده سال گذشته است.
تاکید برگسترش صادرات محصولات صنعتی به شیوه سالهای 1950، نظیر تلاش برای فروش اتوموبيل به هند و چين، از جمله دیگر بحث های رایج برای کمک به ايجاد شغل در آمريکاست.
این تغییرجهت را به فشاری شديد بر اقتصاد آمريکا پس از جنگ عليه تروريسم در واکنش به حمله تروريستها به مرکز جهانی تجارت در نيويورک نیز نسبت داده اند. اما واقعيت اين است که سقوط دات کام ها قبل از حمله های تروريستی روی داد، و معکوس شدن مسیر ایده فراصنعتی اقتصاد آمريکا پيش از آن آغاز شده بود.
در سال 1999 اميد آن بود که شاخص سهام 'نزدک'، شاخصی که منعکس کننده روند فعالیت شرکت های فراصعنتی است، با شاخص 'داوجونز' که منعکس کننده وضعیت صنایع عمده آمريکاست، برابر شود. اما شاخص 'نزدک' در جریان بحران 2001، با سقوطی عمده روبرو شد، و ارزش آن فعلا در حد يک چهارم ارزش شاخص 'داوجونز' تثبیت شده است.
تلاش برای بازگشت به جامعه صعنتی در دنيای امروز بنظر می رسد تلاشی عبث است، همانگونه که بازگشت به کشاورزی سنتی برای درمان زخم های اقتصادی بحران بزرگ 1930 بی نتيجه بود.
ری کورزويل نشان داده است ما در دنيايی زندگی می کنيم که وجه مشخصه آن حرکتی پرشتاب بسوی نقطه انفصالی - سينگولاريته - تا سال 2045 - است (1).
بهمین جهت منطقی است که ساختن اقتصاد سينگولاريته را از هم اکنون آغاز کنيم، همانگونه که تکنولوژی های فراصعنتی در سالهای 1970 و 1980 ساخته شدند.
تنها آگاه کردن مردم در مورد طرح های دستيابی به فراوانی، بدون توسعه واقعی و کامل اقتصاد سينگولاريته ، ممکن نيست (2).
ما نمی توانيم اميدوار باشيم که تنها با ارتقا آگاهی در مورد نياز به تغييرات اقتصادی، دولت و شرکت های موجود ابتکار تحقق بخشیدن به آنها را به دست می گیرند. درسی که از چگونگی روند رشد 'سيليکان ولی' در کاليفرنيا می توان گرفت موید اين واقعيت است که تحولی این چنین تاريخی، حاصل ابتکار هيچ دولتی، و یا تلاش شرکت هائی قديمی نبود. حتی هنگامی که شرکت های فراصنعتی تکنولوژی در سال 2001 مراحل اولیه بحران را تجربه کردند، دريافت کمک از دولت، به شکلی که توسط شرکت های قديمی کشاورزی و صنعتی برای بازگشت به سودآوری مورد استفاده قرار گرفته بود، برایشان ممکن نشد (3).
از سال 2000 تلاش عمده ای از سوی ری کورزويل برای شکل بخشیدن به اقتصاد سينگولاريته، با ايجاد دانشگاه سينگولاريته در 'ماونتين ويو' در کاليفرنيا شروع شده است. گرچه اين تلاش فراهم کننده بسياری از مهارت های لازم برای شروع اين اقتصاد جدید است، اما سپردن تمامی اميدها به شرکت های موجود و دولت، هدف را تحقق نمی بخشد. چنانکه تلاش برای تکنولوژی های جديد در سالهای 1980 نیز توسط دولت يا شرکت های قديمی کامپيوتری نظير 'هانی ول' انجام نگرفت. این نسلی تازه از شرکت هايی نظير کمپانی اَپل بود که رهبری چنين تلاشهايی را بعهده گرفتند و به ظهور 'سيليکان ولی' واقعيت بخشيدند.
اقتصاد سينگولاريته باید در کانون توجه شرکت های تازه ای قرار گیرد که شکل بخشیدن به این اقتصاد 2045 را از امروز مدنظر دارند.
حتی پس از 2045 نیز دو راه بيولوژيک و غيربيولوژيک خود نمائی می کند، که اولی در عرصه های موسوم به گزاره های ترکيبی بهتر عمل خواهد کرد (4).
از نظر کورزويل هوش غيربيولوژيک در هر زمينه ای پس از سال 2030 بهتر از هوش بيولوژيک عمل خواهد کرد و برای تحقق آن سخت افزار به تنهايی کافی نيست و تحول تصاعدی در عرصه نرم افزار حيات و شعور نقش کليدی ايفا خواهد کرد.
معنای همه اين بحث ها این است که برای شکل بخشیدن به اقتصادهای سينگولاريته لازم است تلاش هائی آگاهانه، در تمامی زمینه های ممکن، از همين حالا آغاز شود. همانگونه که مناطق فراصنعتی، نظير 'سيليکان ولی' در کاليفرنيا از شهرهای دودآلود صنایع قديم متمايزند، اقتصادهای سينگولاريته نیز شکل نوينی از کار و زندگی را نويد می دهند. این اقتصادها ممکن است از نظر جغرافيايی بيشتر در فضای سايبری قرار داشته باشند تا در ناحيه جغرافيايی خاصی در زمين و يا فضا. اما ایجاد آنها با ایده 'بازگشت پرشتاب' انجام می گیرد بی آنکه حد و سرعتی در پروسه های اساسی خود برای کند کردن شتاب تعبيه کرده باشند (5).
گرچه اين بحث ها ممکن است متعلق به آينده های بسيار دور بنظر آيند، اما امکانی برای حل بسياری از معضلات کنونی نظير بيکاری مزمن و عدم تولید درآمد در چارچوبی ديگر است. بعبارت دیگر باید جسارت داشت و چنين تلاشهايی را آغاز کرد وگرنه ممکن است صنايع گذشته را، آنگونه که دنيای غرب در نيم قرن گذشته کشاورزی را با دادن رايانه ها حفظ کرده است، نگهداريم، که نتيجه اش ضرری جهانی است نه منفعت.
سام قندچی، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
هفدهم آذر ماه 1391
December 7, 2012
پانويس:
1. http://www.singularity.com
2. http://ir.voanews.com/content/blog/1513576.html
3. http://www.ghandchi.com/341-Crisis.htm
4. http://ir.voanews.com/content/blog/1405295.html
5. http://ir.voanews.com/content/blog/1491294.html
iran#