جمعه، فروردین ۲۷، ۱۳۹۵

نزاعی که پادشاهی خواهان، ملیون و چپ را رها نمی کند

نزاعی که پادشاهی خواهان، ملیون و چپ را رها نمی کند
http://iranscope.blogspot.com/2016/04/blog-post_15.html
 
سی و هفت سال از سقوط رژیم سکولار محمد رضا شاه گذشته است اما شعله های نزاعی که میان سه نیروی اصلی سکولار ایران در تاریخ معاصر جریان داشته همچنان اینجا و آنجا زبانه می کشد. برخی هواداران رژیم پادشاهی پهلوی معتقدند که ملیون و چپ ایران با نیروهای طرفدار ایجاد دولت اسلامی علیه رژیم سکولار دو پادشاه پهلوی متحد شدند و باعث پیروزی اسلامگرایان در انقلاب 57 شدند و جمهوری اسلامی در 37 سال گذشته ارثیه این اتحاد نامیمون است که خود نیروهای مصدقی و چپ را نیز نابود کرد.
 
در همین حال برخی هواداران ملیون و مصدق معتقدند که رضا شاه آنها را سرکوب کرد و حق داشتند که با اسلامگرایان برای شکست دادن رضا شاه متحد شوند. آنها از اینکه حتی بریتانیا با کودتایی آرام رضا شاه را ساقط کرد اظهار ناراحتی نکردند و پس از شهریور 20 هم متحد خود را اسلامگرایان قلمداد کردند و نه محمد رضا شاه، و از این ناراحتند که چرا آیت الله کاشانی در آخر با آمریکا و محمد رضا شاه علیه مصدق متحد شد و کودتای 28 مرداد را راه انداختند که مصدق و جبهه ملی را شکست داد. با اینحال به رغم آنچه خیانت کاشانی در 28 مرداد خواندند بخشی از خود ملیون، پس از کودتا، جریان سیاسی غیرسکولار نهضت آزادی را تشکیل دادند و حتی خود جبهه نیز دوباره تلاش کرد با نیروهای هوادار ایجاد رژیم اسلامی از جمله شخص آیت الله خمینی متحد شود و گرچه شاپور بختیار در آخر حاضر نشد زیر رهبری خمینی رود اما کریم سنجابی رهبری آیت الله خمینی را در انقلاب 57 پذیرفت. در نتیجه اساساً ملیون ایران به دلیل سرکوب شدن در دوران پهلوی اتحادی را که در پایان باعث به قدرت رسیدن دولت اسلامی در ایران شد، درست دانسته اند.
 
برخی هوادارن چپ هم معتقدند که رضا شاه آنها را سرکوب کرد و حق داشتند با طرفداران حکومت اسلامی برای شکست رضا شاه متحد شوند و میرزاکوچک خان جنگلی را بعنوان کسی که به اتحاد اپوزیسیون خیانت کرده به خاطر کشتن خدعه آمیز حیدر عمواوغلی، محکوم می کنند و نه آنکه از اتحاد خود با میرزاکوچک خان که در پی ایجاد دولت اسلامی در برابر دولت سکولار رضا شاه بود، ناراحت باشند. میرزا کوچک خان جنگلی فقط مسلمان نبود بلکه همچون آیت الله خمینی خواهان برقراری حکومت اسلامی در ایران بود. برعکس برداشت بسیاری از طرفداران چپ این حاج احمد کسمایی نبود که می خواست رژیمی را نظیر آنچه خمینی بعدها ساخت، ایجاد کند بلکه دقیقاً میرزا کوچک خان چنین برنامه ای داشت. بعدها نیز که بریتانیا و شوروی رضا شاه را در شهریور 20 از قدرت ساقط کردند، چپ این سقوط را جشن گرفت و فرصت یافت حزب توده را تشکیل دهد و در همه دوران 12 سال پیش از 28 مرداد، حزب توده در همکاری با جریاناتی که دنبال تشکیل حکومت اسلامی در ایران بودند عمل کرد و در درون اپوزیسیون آن زمان بیشتر با مصدقی ها در ارتباط با امتیاز نفت شمال و نفت جنوب مسأله داشت و نه با جریانات طرفدار ایجاد دولت اسلامی. این نیروهای اسلامگرا بودند که با آمریکا و محمد رضا شاه علیه حزب توده و ملیون همکاری کردند و نه آنکه حزب توده به نیروهای طرفدار ایجاد دولت اسلامی پشت کند. بعد از کودتا نیز در اولین خیزش بزرگی که در 15 خرداد به رهبری آیت الله خمینی راه افتاد حزب توده از آن حمایت کرد و همه جریانات چپ دیگر که حتی از حزب توده هم بریده بودند، در خارج و داخل کشور پانزدهم خرداد 1342 را نقطه عطف در مبارزات مردم ایران قلمداد کردند.
 
در نتیجه آشکار است که سه نیروی اصلی سکولار ایران از همان زمان به قدرت رسیدن رضا شاه تا انقلاب اسلامی، دعوای اصلی را با یکدیگر داشته اند و نه با نیروهای اسلام سیاسی که هر سه بعنوان متحد قلمداد کرده اند. البته در اروپا نیز در تاریخ مدرن اساس نزاع های سیاسی بین خود نیروهای سکولار بوده و حتی در دوران مبارزه با شوروی در اروپای شرقی نیروهای طرفدار ایجاد دولت مسیحی در کشورهایی نظیر لهستان جریان پرقدرتی در اپوزیسیون بودند؛ با اینحال چه پیشتر در اروپای غربی و چه بعدها در دروان جنگ سرد در اروپای شرقی این امر باعث نشد که جهش قهقرایی به دوران حکومت مسیحی قرون وسطایی پیروز شود. شاید از آنجا که شکست رژیم قرون وسطایی مسیحیت در اروپا با جنبش عمیق و گسترده مدنی و سیاسی به جدایی مذهب و دولت در دوران مدرن انجامید، چنین بازگشت قهقرایی به حکومت مذهبی شانس پیدا نکرده است و خود سکولاریسم به رغم دعواهای درون نیروهای سکولار، خدشه پیدا نکرده است. احتمالاً اینکه در ایران انقلاب 57 و امروز در کشورهای دیگر خاورمیانه می بینیم که در نتیجه دعواهای جریانات سکولار پیروزی جریاناتی نظیر داعش که به نابودی سکولاریسم کمر بسته و خواستار برقراری حکومت اسلامی هستند، رقم می خورد، علتی دیگر دارد (1).

 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران

سام قندچی، ناشر و سردبیر ایرانسکوپ
http://www.ghandchi.com
بیست و هفتم فروردین ماه 1395
April 15, 2016
پانویس:

1. خاورمیانه در دام اتوپیسم
http://www.ghandchi.com/821-middle-east-utopianism.htm

Middle East Trapped in Utopianism
http://www.ghandchi.com/821-middle-east-utopianism-english.htm
 
از کو کلاکس کلان تا داعش
http://www.ghandchi.com/1136-daesh-kkk.htm 

From KKK to Daesh
http://www.ghandchi.com/1136-daesh-kkk-english.htm

 
متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

 


----------------------

پنجشنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۹۵

کشمکش تازه اصلاح طلبان و اصولگرایان

کشمکش تازه اصلاح طلبان و اصولگرایان
http://iranscope.blogspot.com/2016/04/blog-post_14.html
 
انتشار نامه آقای مهدی کروبی به آقای حسن روحانی در سایت "سحام نیوز" بیان کشمکش تازه ای بین اصلاح طلبان و اصولگرایان است (1).
 
به گزارش سایت "کلمه" در پی انتشار نامه آقای مهدی کروبی، گروهی بنام "شورای هماهنگی حزب الله" گفته اند محصوران را در صورت رفع حصر، ترور خواهند کرد. همچنین این سایت از تهدید شدن آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی و حجت الاسلام سید محمد خاتمی توسط این گروه خبر داده و می گوید "شورای هماهنگی حزب الله" گروهی ناشناخته نیست. سایت "کلمه" با ذکر روشن نام افراد فعال در این گروه متذکر شده که آنها می خواهند قتلهای زنجیره ای را تکرار کنند (2).
 
همه این کشمکشهای اصلاح طلبان و اصولگرایان در آستانه برگزاری دور دوم انتخابات آغاز شده، انتخاباتی که دور اول آن در هفتم اسفندماه 1394 برگزار شد (3).
 
به رغم حمایت تا پای جان شماری از فعالین سکولار نظیر حسین رونقی ملکی از اصلاح طلبان، اصلاح طلبان همچنان هیچگونه حمایتی را از حقوق سکولارها، مطرح نکرده اند (4).
 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران

سام قندچی، ناشر و سردبیر ایرانسکوپ
http://www.ghandchi.com
بیست و پنجم فروردین ماه 1395
April 13, 2016
پانویس:

1. مهدی کروبی به حسن روحانی: از “حاکمیت مستبد” بخواهید دادگاهم را برگزار کند تا بگویم نجیب و نانجیب کیست؟
http://sahamnews.org/2016/04/298196
 
2. کلمه: هشدار درباره تکرار قتل‌های زنجیره‌ای؛ وزارت اطلاعات خواب است؟
http://www.kaleme.com/1395/01/25/klm-240964
 
3. از انقلاب ارتجاعی 57 تا قهقرای اصلاح طلبی نود و چهار
http://www.ghandchi.com/1135-ghahgharaaye94.htm
 
4. پاسخی به اکبر گنجی اما برای اصلاح طلبان
http://www.ghandchi.com/1108-akbar-ganji-election.htm  
 
متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

 


----------------------

سه‌شنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۹۵

حشمت الله طبرزدی: ثروت های کلان کشور باید ملی شوند

حشمت الله طبرزدی: ثروت های کلان کشور باید ملی شوند
http://iranscope.blogspot.com/2016/04/blog-post_21.html

تاریخ انتشار: 25 فروردين 1395
کمپین معیشت، فرصتی تاریخی برای نجات اقتصاد ایران
ثروت های کلان کشور باید ملی شوند
انتخاب خبر: انباشت مطالبات اقشار مختلف مردم از مشکلات و مسایل پیش روی کشور طی ماه ها و سال های آینده است.

مهندس حشمت الله طبرزدی، سخنگوی کمپین معیشت(فریاد گرسنگان) با اعلام این مطلب افزود: طی سالیان گذشته از نظر اقتصادی شرایطی در کشور ایجاد شده که شکاف طبقاتی در جامعه را بسیار عمیق کرده و به دلایل گوناگون مسایلی مانند تورم و گرانی دامنگیر کشور شده و میزان آن افزایش یافته است.

وی در گفتگو با خبرنگار انتخاب خبر ادامه داد: شکاف طبقاتی موجود در جامعه ایران منجر به حضور میلیون ها بیکار در کشور و همچنین افزایش خط فقر به 3 میلیون و پانصد هزار تومان برای یک خانوار چهار نفره شده است، به طوری که حتی مسئولان و مقامات حکومتی بارها و بارها به مشکلات موجود اقتصادی کشور اعتراف و اذعان کرده اند.

بازگشت بیش از یکصد و پنجاه میلیارد دلار از سرمایه های مردم ایران به کشور
مسئله معیشت مردم ایران باید مورد توجه جدی نهادهای حکومتی قرار گیرد

این فعال مدنی با اشاره به انجام توافقنامه هسته ای تصریح کرد: اکنون برجام در حال اجرا است و گفته می شود بیش از یکصد و پنجاه میلیارد دلار از سرمایه های مردم ایران به داخل کشور باز می گردد و اکنون حکومت نمی تواند ادعا کند که کشور در تحریم است.

طبرزدی در پاسخ به سؤالی درباره ضرورت تشکیل کمپین معیشت از سوی جمعی از هموطنان ایرانی خاطرنشان کرد: دولت آقای روحانی اعلام کرده که قصد دارد برای مردم کار و تلاش کند و همچنین مجلسی که در آینده تشکیل می گردد گفته شده مجلسی خواهد بود که هماهنگ با دولت عمل می کند، پس همه این موارد باعث شده تا مسئله معیشت مردم ایران به ویژه مزدبگیران، کارگران، زحمت کشان، دست فروشان و سایر اقشار زحمتکش جامعه مورد توجه جدی حکومتیان قرار گرفته و کمپین معیشت نیز در راستای حل مشکلات اقتصادی کشور تشکیل شد و آغاز به کار کرد.

دولت، ثروت های کلان کشور را ملی کند و به مردم بازگرداند
اما آیا تشکیل کمپین معیشت به این مفهوم است که این کمپین در مقابل حکومت قرار گرفته یا در کنار حکومت برای بهبود اقتصادی کشور قرار خواهد گرفت؟

حامی کمپین معیشت در همین رابطه گفت: این کمپین نه در مقابل حکومت است و نه در کنار حکومت قرار خواهد گرفت و هیچکدام از این ادعاها صحت ندارد، بلکه این کمپین خواسته های معینی را در چهار بند مطرح کرده است.

وی؛ تناسب دریافت های مزدبگیران با خط فقر، ایجاد اشتغال در کشور، آزادی نمایندگان مزدبگیران اعم از کارگران، معلمان و سایر طبقات اجتماعی از زندان و همچنین ملی شدن ثروت های درون کشور را از جمله مسائلی عنوان کرد که در اساسنامه کمپین مورد توجه قرار گرفته است.

طبرزدی اضافه کرد: کمپین معیشت تأکید دارد تا دولت به گونه ای نسبت به ارایه لایحه ای یا طرحی به مجلس آینده اقدام کند که برپایه آن، ثروت های کلان کشور که بالغ بر یک تریلیون دلار است به نحوی به مردم بازگردانده شده و یا ملی شود.

ملی شدن ثروت های کشور یک خواست قانونی است
این فعال مدنی تصریح کرد: چنین ثروت هایی اکنون در اختیار افراد یا نهادهایی است که پاسخگو نیستند، مالیات نمی پردازند، فراقانونی عمل می کنند و بنابراین ملی شدن ثروت های کشور یک خواست قانونی است که کمپین معیشت آن را پیگیری می کند.

وی افزود: طرح خواسته های کمپین معیشت، مواجهه و یا مقابله با حکومت یا وجه مقابل آن نیست، بلکه این کمپین یک خواسته منطقی و قانونی را مطرح کرده و امیدوار است که دولت این آمادگی را داشته باشد تا خواسته های به حق و قانونی کمپین را مورد توجه قرار دهد.

سخنگوی کمپین معیشت تأکید کرد: این کمپین تصمیم دارد نامه ای را که تاکنون بیش از 1500 نفر آن را امضا کرده اند در یک فرصت مناسب تحویل آقای روحانی به عنوان رئیس دولت جمهوری اسلامی ایران دهد.

مجلس آینده باید ثروت های ملی را شناسنامه دار کند
طبرزدی در ادامه با اشاره به نقش و جایگاه نهادهای انتخابی حکومتی در ملی شدن ثروت های کشور گفت: از دیدگاه دست اندرکاران کمپین معیشت، این مجلس کشور است که در درجه اول باید به وظایف خود عمل کند.

وی تأکید کرد: مجلس آینده می تواند طی مصوبه ای با صراحت اعلام کند که تمامی ثروت هایی که متعلق به مردم است اما این ثروت ها اکنون در انحصار برخی از نهادهایی است که مالیات هم به دولت پرداخت نمی کنند باید ملی شوند و در اختیار دولت جمهوری اسلامی یا خانه ملت قرار گیرند.

سخنگوی کمپین معیشت با بیان اینکه به عنوان نمونه یکی از نهادهای حکومتی اکنون دارای ثروتی معادل یکصد میلیارد دلار سرمایه است، تصریح کرد: وقت آن رسیده که ثروت نهادهای حکومتی ملی شود و به عبارتی در اختیار دولت قرار گیرد و شناسنامه دار شود و مشخص گردد که اصولاً چه حجمی از سرمایه در کشور وجود دارد که در نظام محاسباتی و نظام مالیاتی کشور قرار ندارد.

کمپین معیشت در آینده به عنوان یک نیروی اجتماعی فعال مطرح خواهد شد
کمپین معیشت قصد دارد دولت و مجلس را به نفع مصالح ملی یاری کند

وی اظهار داشت: کمپین معیشت بنا دارد دولت را یاری کند تا این نهاد حکومتی به عنوان نماینده مردم و به عنوان یک نهاد پاسخگو قادر باشد تا به کمک مجلس، سرمایه های ملی کشور را شناسایی کرده و در اختیار خود قرار دهد.

طبرزدی در پاسخ به این پرسش خبرنگار انتخاب خبر که کمپین معیشت از چه طریقی قصد تحقق خواسته های مطروحه را دارد، گفت: در مرحله اول، کمپین معیشت تلاش کرده نظرات تعداد زیادی از مردم را برای تحقق خواسته های خود جلب کند. بیش از هزاران نفر تاکنون اساسنامه کمپین را امضا کرده اند و این امضاها حتماً در آینده افزایش پیدا می کند و کمپین در آینده به عنوان یک نیروی اجتماعی فعال در سطح جامعه مطرح خواهد شد.

حامی کمپین فریاد گرسنگان افزود: این نیروی اجتماعی از یک سو نامه خود را به آقای روحانی تحویل خواهد داد و از دیگر سو آمادگی دارد تا طی ارایه طرحی به مجلس آینده، این نهاد انتخابی حکومتی را کمک کند تا قادر باشد قانونی را تصویب کند تا ثروت های ملی به صاحبان اصلی آن بازگردانده شود.

وی ادامه داد: در این صورت، خواسته های کمپین معیشت مانند: ایجاد اشتغال، آزادی زندانیان گروه های مزدبگیر و تأمینات اجتماعی در آینده تحقق پیدا خواهد کرد و کمپین معتقد است که اگر مجلس و دولت تصمیم داشته باشند که ثروت های کلان کشور را ملی کنند قطعاً می توانند به خواسته هایی که از سوی کمپین معیشت به عنوان نماینده بخشی از جامعه ایران مطرح شده جامه عمل پوشانده و نسبت به رفع مشکلات اقتصادی کشور اقدام کنند.

کمپین معیشت صرفاً بر خواسته های عمومی تأکید می کند
اما آیا کمپین معیشت، نماینده تمامی جامعه کارگری و مزدبگیر ایران است و این کمپین به طور کل، خواسته های جامعه کارگری و مزدبگیر و گرسنگان جامعه را پیگیری می کند؟

سخنگوی کمپین معیشت تأکید کرد: نمی توان گفت این کمپین، نماینده تمامی اقشار کارگری و مزدبگیر و زحمت کشان جامعه است و اصلاً چنین بحثی نیز مطرح نبوده بلکه این کمپین متشکل از افراد و گروه های مختلف اجتماعی است و اقشار مختلف مردم اعم از کارگران، معلمان، دستفروشان، تولیدگران، مهندسان، بیکاران و تمامی گروه های اجتماعی در این کمپین حضور داشته و از این کمپین حمایت می کنند.

وی با بیان اینکه کمپین ادعا نمی کند که نمایندگی طبقات اجتماعی را به عهده دارد، افزود: این کمپین صرفاً بر چند خواست عمومی تأکید می کند، و این خواسته ها، خواسته های بخش بزرگی از جامعه ایران یعنی کارگران، مزدبگیران، بیکاران، دستفروشان و همه زحمت کشان و همه کسانی است که زندگی آنها به سختی می گذرد و زیر خط فقر زندگی می کنند.

هموطنان ایرانی خارج از کشور صرفاً حامی کمپین معیشت هستند
طبرزدی در بخش دیگری از اظهارات خود درباره حضور برخی چهره های ایرانی خارج از کشور در این کمپین اظهار داشت: هموطنان ایرانی خارج از کشور صرفاً حامی کمپین معیشت هستند و در واقع هر ایرانی چه در داخل و چه در خارج از کشور حق این را دارد که از خواسته های کمپین حمایت کند.

وی تصریح کرد: هموطنان ایرانی خارج از کشور در واقع با حضور خود در کمپین معیشت این پیام را می رسانند که آنها نیز با خواست عمومی کمپین معیشت همراه بوده و خود را در رسیدگی به وضع معیشت بیکاران، گرسنگان، کارگران و مزدبگیران داخل جامعه، سهیم دانسته و از خواست آنها حمایت می کنند، بنابراین حضور هموطنان خارج از کشور صرفاً جنبه حمایتی دارد.

کمپین معیشت اصلاً یک حرکت سیاسی نیست
کمپین معیشت دست هر ایرانی را برای نجات اقتصادی کشور می فشارد

سخنگوی کمپین فریاد گرسنگان در پاسخ به این سؤال که آیا هموطنان ایرانی خارج از کشور هم که به این کمپین پیوسته اند حاضر هستند که دولت آقای روحانی و مجلس آینده را در جهت تحقق خواسته های کمپین معیشت یاری کنند، گفت: اعضا و حامیان کمپین معیشت آمادگی دارند تا هر فرد و نهادی که قصد تحقق خواسته های منطقی و قانونی کمپین را داشته باشد یاری و کمک کنند.

وی تصریح کرد: اینکه چه افراد و جریان های سیاسی و اجتماعی قصد حمایت از خواسته های کمپین معیشت را داشته باشند مهم نیست و تفاوتی برای کمپین نمی کند چرا که کمپین معیشت اصلاً یک حرکت سیاسی نیست، بلکه یک کمپین مدنی، اجتماعی و اقتصادی است، و بنابراین این کمپین دست هر ایرانی را در هر پست و مقامی که می تواند اقتصاد کشور را از شرایط فعلی خارج کند و جامعه را کمک و یاری کند، می فشارد.

طبرزدی اضافه کرد: به عنوان مثال، افراد یا نهادهایی که اقتصاد کشور و ثروت های کلان جامعه را در اختیار دارند اگر حاضر باشند با دولت و مجلس همکاری کنند، کمپین از این اقدام آنها حمایت می کند و دست آنها را به گرمی می فشارد.

قاچاق بسیار گسترده، اقتصاد کشور را با بحران مواجه کرده است
قاچاق افسار گسیخته از طریق اسکله ها و بنادر رسمی در حال انجام است

این کوشنده اجتماعی در ادامه تصریح کرد: اکنون یکی از مهمترین مسائل دولت جمهوری اسلامی نه تنها ثروت های غیرپاسخگو است، بلکه همزمان، قاچاق بسیار گسترده در کشور متأسفانه اقتصاد ایران را با بحران مواجه کرده است و گفته می شود که از طریق اسکله ها و بنادر رسمی این قاچاق در حال انجام است.

وی افزود: لذا هر نهاد یا هر فردی که حاضر باشد با قاچاق کالا در کشور مخالفت کند و همچنین آمادگی داشته باشد تا ثروت های ملی کشورمان را در اختیار دولت ایران به نمایندگی از مردم قرار دهد و همچنین حاضر باشد که برای ایجاد اشتغال، تأمین خواسته های مزدبگیران، برای آزادی زندانیان و برای تأمینات اجتماعی تلاش کند، این کمپین قطعاً با آن ها همکاری خواهد کرد و همکار این افراد یا نهادها خواهد بود و اعضای کمپین دست آنها را نیز می فشارند.

تمام تلاش کمپین معیشت، سیاسی نشدن خواست عمومی است
اقدام کمین معیشت، یک کار اجتماعی و مدنی است

سخنگوی کمپین معیشت در پاسخ به این سؤال انتخاب خبر که آیا حرف و سخن کمپین معیشت و همکاری این کمپین مشمول تمامی گروه های اجتماعی و سیاسی از جمله اصول گرایان هم خواهد بود، اشاره کرد: در ثبت نامی که در کمپین معیشت صورت گرفته، مرزبندی سیاسی وجود ندارد و تمام تلاش کمپین آن است که این کمپین سیاسی نشود.

طبرزدی گفت: اینجانب به عنوان یک چهره سیاسی شناخته شده همواره تأکید کرده ام که هیچ یک از دوستان و دست اندرکاران کمپین حق ندارند که گرایش سیاسی خود را وارد فعالیت های کمپین کنند، بلکه فعالیت و اقدام کمین معیشت، یک کار اجتماعی و مدنی است و حتی شنیده می شود که گروه های اصول گرا و اصلاح طلب و حتی گروه های اپوزیسیون و توده های بیشمار مردم به علت اینکه صرفاً تأکید کمپین آن بوده که این کمپین، سیاسی نیست، اساسنامه کمپین معیشت را امضا کرده و جزو ثبت نام شدگان آن هستند.

پیام کمپین معیشت را باید غیرسیاسی و بلکه مدنی و اجتماعی تلقی کرد
پیام کمپین معیشت مشمول تمامی ایرانیان و نهادهای حکومتی است

وی در بخش دیگری از سخنان خود پیام کمپین معیشت(فریاد گرسنگان) را مشمول تمامی افراد جامعه و نهادهای حکومتی و ایرانیان خارج و داخل کشور دانست و تأکید کرد: افراد، جریان های سیاسی داخل و خارج از حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و همچنین نهادهای حکومتی باید پیام کمپین معیشت را غیرسیاسی و بلکه مدنی و اجتماعی تلقی کنند و موضع گیری معیشتی نسبت به آن داشته باشند.

حامی کمپین معیشت تصریح کرد: اعضای کمپین معیشت معتقد هستند که تشکیل و فعالیت این کمپین، فرصتی برای آنهایی است که قصد دارند در هر پست و مقامی که هستند با مردم باشند.

وی ادامه داد: این کمپین از هر فرد یا مقام یا نهادی که حتی هر اقدامی را در گذشته برخلاف مصالح اقتصادی کشور انجام داده اند اما اکنون تصمیم دارند که ثروت های مردم را به مردم بازگردانند و با قاچاق گسترده و رسمی کالا مبارزه کنند، استقبال می کند، چراکه اقدام آن ها در راستای تحقق خواسته های قانونی کمپین معیشت صورت می گیرد.

تشکیل کمپین معیشت، فرصتی تاریخی برای همدلی، همفکری و رفاقت ملی است
طبرزدی تأکید کرد: حرف و سخن کمپین معیشت آن است که تشکیل این کمپین فرصتی تاریخی برای همدلی، همفکری و رفاقت ملی است و اعضا و حامیان این کمپین انتظار دارند که افراد و نهادهایی که صاحبان قدرت در کشور هستند و ثروت ها را در اختیار دارند این پیام را جدی و دوستانه تلقی کنند و خود آنها بپذیرند که اکنون باید دولت و مجلس را در راستای رفع مشکلات اقتصادی کشور کمک کنند، دستور صادر کنند و حمایت کنند تا دولت و مجلس به وظایف محوله خود عمل کنند.

دولت روحانی قصد دارد برای گرسنگان و فقیران جامعه کار کند
وی تصریح کرد: آنچه مسلم است دولت آقای روحانی بارها گفته که قصد دارد برای گرسنگان و فقیران جامعه کار کند، لذا کمپین معیشت امیدوار است نهادهایی که ثروت های ملی در اختیار آنها قرار گرفته است دولت را یاری و کمک کنند و در این راستا قاچاق کالا را قطع کنند و اموال و ثروت های کلان مردم و کشور را نیز در اختیار دولت و مجلس قرار دهند تا آنها نیز به نمایندگی از مردم از این منابع ملی در خدمت محرومین، فقرا، مستضعفین و بیکاران جامعه استفاده کنند.

تأکید بر ضرورت اجرای قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر و قانون اساسی
حشمت الله طبرزدی در پایان با تأکید بر ضرورت اجرای قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر و همچنین قانون اساسی در کشور، بیان داشت: به یاد داشته باشیم که هم در اعلامیه جهانی حقوق بشر و هم در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مسئله داشتن مسکن، داشتن شغل، داشتن آموزش، داشتن بهداشت و برخورداری از یک زندگی شرافتمندانه حق هر ایرانی است و این وظیفه حکومت و دولت ها است که در این زمینه هرچه سریعتر و با قید فوریت اقدام کنند.


منبع:
http://entekhabkhabar.ir/VisitorPages/show.aspx?IsDetailList=true&ItemID=8023,1


http://entekhabkhabar.ir/VisitorPages


----------------------

عدالت برای ایران: تجربه سپیده پورآقایی از فضای بازجویی

عدالت برای ایران: تجربه سپیده پورآقایی از فضای بازجویی
http://iranscope.blogspot.com/2016/04/blog-post_87.html

زنان زندانیان سیاسی در ایران، پس از انقلاب در طول مراحل بازجویی، همیشه حق انتخاب بین فاحشه یا جاسوسه بودن را نداشته‌اند بلکه گاهی آنقدر تحت فشار قرار می‌گرفتند که به هر دو اعتراف کنند و همانطور که بازجویان می‌گفته‌اند، بپذیرند که نه یک زن "مومنه عفیفه"، که "یک فاحشه جاسوسه کثیف" هستند. هدف این بازجویی‌ها، نهایت فروریختگی روانی زندانی و رساندن او به نقطه‌ای است که به هر آنچه بازجویان می‌خواهند، اقرار کند و دیگر هیچ‌گونه کرامت و شخصیت انسانی برای خود قائل نباشد. در چنین مرحله‌ای، زندانی زن آنقدر تحت فشار قرار می‌گیرد که حتی خود، باور می‌کند که نه به دلیل آرمان‌ها و اعتقاداتش، که به دلیل داشتن رابطه جنسی وارد فعالیت سیاسی شده است.
سپیده پورآقایی، تجربه‌ای مشابه از فضای خردکننده‌ای که در اینگونه بازجویی‌ها ایجاد می‌شود دارد:
« به من گفتند: یک دختر سالم نمی‌نشیند توی یک اتاق به اسم جلسه با چهارتا مرد تنها باشد. یعنی من را در فضایی قرار می‌دادند که ثابت کنم اینجوری نیست ولی در واقع برای خرد کردن شخصیت من بود. من الان می‌دانم که برای اینکه اعتماد به نفس طرف را کم کنند و عزت نفسش را پایین بیاورند، در درجه اول فرد را نسبت به خودش بی‌اطمینان می‌کنند و من آرام آرام داشت بهم القا می‌شد که چرا آن روز که رفتیم در را بستیم. می‌گفت: اگر اینجور نبود چرا می‌رفتید تو اتاق در را می‌بستید، اگر تو مشکلی نداشتی. من پیش خودم می‌گفتم ای کاش در را نمی‌بستم. یعنی ذهن من را کاملا درگیر این مسئله کرده بودند. برای اینکه این وسط هم بتوانند سوالات خودشان را مطرح کنند و اطلاعات خودشان را به دست بیاورند و این قضیه کاملا عادی بود. بعدا هم که خیلی عصبانی می‌شدند فحش‌های رکیک هم می‌دادند و من آن موقع شدید گریه می‌کردم...»
منبع: کتاب جنایت بی‌عقوبت-شکنجه و خشونت جنسی علیه زندانیان زن در دهه ۷٠ و ۸٠-انتشارات عدالت برای ایران ١٣۹٢
برای دریافت فایل پی دی اف کتاب اینجا را کلیک کنید:
http://goo.gl/m98pbn

کانال تلگرام عدالت برای ایران را دنبال کنید
https://telegram.me/Justice4iran
 
منبع:



----------------------

ایران فوق العاده است

ایران فوق العاده است
http://iranscope.blogspot.com/2016/04/blog-post_41.html

 
ارسالی مهدی خانباباتهرانی






----------------------

دوشنبه، فروردین ۲۳، ۱۳۹۵

کوچ ایرانیان 88- فریبا هشترودی- علی لیمونادی

کوچ ایرانیان 88- فریبا هشترودی- علی لیمونادی
http://iranscope.blogspot.com/2016/04/88.html

ارسالی مهدی خانباباتهرانی
کوچ ایرانیان 88 گفتگوی مفصلی است با خانم فریبا هشترودی، روزنامه نگار و از اعضای پیشین شورای ملی مقاومت ایران. در زیر ویدیو در یوتیوب، خانم هشترودی "از اعضای پیشین سازمان مجاهدین خلق ایران" خوانده شده که این توضیح را لازم می کند. همانگونه که در این مصاحبه خانم فریبا هشترودی توضیح داده در ابتدا شورای مقاومت از شخصیت ها و گروه های مختلفی تشکیل می شده هرچند رهبری در دست سازمان مجاهدین خلق بود. اما امروز شورای مقاومت جمعی چند نفره است که در کنترل سازمان مجاهدین خلق قرار دارد. 







منبع:
کوچ ایرانیان 89- فریبا هشترودی2- علی لیمونادی-بخش اول
https://www.youtube.com/watch?v=geBzcf3odAc
کوچ ایرانیان 89- فریبا هشترودی2- علی لیمونادی-بخش دوم
https://www.youtube.com/watch?v=lczjUuR2YyA

مطلب مرتبط:
 برای اطلاعات بیشتر درباره سازمان مجاهدین خلق لطفاً به مقاله زیر مراجعه کنید:
مجاهدین خلق، تشکیلاتی بعثی
http://www.ghandchi.com/343-MKO.htm

Mojahedine Khalgh, a Baathist Organization
http://www.ghandchi.com/343-MKOEng.htm
  


----------------------

شوخیِ جدی درباره برنی سندرز

شوخیِ جدی درباره برنی سندرز
http://iranscope.blogspot.com/2016/04/blog-post_25.html
 
دکتر ایکس در سایت آی پی سی مقاله ای را درباره مبارزات انتخاباتی برنی سندرز برای مقام ریاست جمهوری در آمریکا نوشته که ممکن است طنز تلقی کنیم، یا شوخی با چاشنی بحثی جدی، اما از نظر نگارنده این سطور از جدی ترین مقالاتی است که در مورد برنامه مطرح شده برنی سندرز منتشر می شود، چه با آن موافق باشیم و چه مخالف. دکتر ایکس در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2008 طرفدار سارا پیلین بود و در انتخابات جاری آمریکا نیز از دونالد ترامپ حمایت می کند و اینهمه را صریحاً گفته و شکی نیست که دیدگاه های او نزدیک به حزب چای آمریکاست. به هر حال می توانید مقاله طنزآمیز دکتر ایکس را بخوانید و خود قضاوت کنید (1).
 
در مورد نظرات اقتصادی مطرح شده در مبارزات مقدماتی انتخابات ریاست جمهوری سال جاری در آمریکا به تفصیل در ماه اکتبر سال گذشته بحث شد (2). با اینحال جدا از همه این بحثها، در انتقادات دکتر ایکس حقیقتی نهفته است که برنامه های مورد نظر برنی سندرز حدود 80 سال است که در اروپا آزمایش شده و شکست خورده و نسخه رادیکالتر آنهم در شوروی و چین ناموفق بوده است. با اینحال بیان این حقیقت به معنی درست بودن نظرات لیبِرتِریَن حزب چای نیست که شش سال پیش مفصل ارزیابی شد و موضوع تازه ای نیست (3).
 
به رغم آنکه مدتهاست عدالت اجتماعی در کانون مبارزات انتخاباتی آمریکا قرار گرفته، اما همچنان نظرات محافظه کارانه و چپ دو قطب اصلی چه در عرصه سیاسی آمریکا و چه در اروپا هستند و لیبرالها نیز در میان آن دو. متأسفانه دیدگاه های جدید آینده نگر که عدالت اجتماعی را فراسوی جامعه صنعتی دو قرن گذشته مطرح می کنند هنوز اساساً در عرصه سیاست روز، مطرح نمی شوند (4).
 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران

سام قندچی، ناشر و سردبیر ایرانسکوپ
http://www.ghandchi.com
بیست و سوم فروردین ماه 1395
April 11, 2016
پانویس:

1.  Bernie Sanders Rally Coconut Voters!
http://iranpoliticsclub.net/humor/bernie-sanders/index.htm
 
2. دو راه حل اقتصادی در انتخابات آمریکا
http://www.ghandchi.com/1027-two-econ-solutions.htm

Two Econ Solutions in US Election
http://www.ghandchi.com/1027-two-econ-solutions-english.htm 
 
3. Tea Party Illusion and Economic Reality
http://www.ghandchi.com/642-JoeThePlumberEng.htm
 
4. دوستی می پرسید آیا ما واقعاً برای عدالت اجتماعی برنامه ای داریم
http://www.ghandchi.com/1151-edaalate-ejtemaei.htm
 
متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

 



----------------------

مشکل اپوزیسیون عینکهای قرن نوزدهم است

مشکل اپوزیسیون عینکهای قرن نوزدهم است

http://iranscope.blogspot.com/2016/04/blog-post_42.html
 
اپوزیسیون ایران یکی از فعالترین جریانات روشنفکری در کل خاورمیانه است و در برابر رژیمی قرار دارد که در  37 سال گذشته در تلاش بوده تا برنامه هزار و چند صد ساله دولت شیعیان را در ایران پیاده کند، اما خود اپوزیسیون مدرن سکولار نیز با عینکهای قرن نوزدهمی به این وضعیت نگاه می کند.
 
موضوع ترقی خواهی در عصر حاضر در پرتو تجربه انقلاب 57 بیش از سه دهه است که بطور مفصل بحث شده (1)، اما اگر نگاهی به آنچه هر روز در مطبوعات اپوزیسیون منتشر می شود بیاندازیم گویی در دیدگاه های محافظه کار، لیبرال یا چپ قرن نوزدهم دنبال راهکاریم.
 
بعنوان مثال، نگاه کنیم به روابط پسا برجام ایران با دنیا. آیا مسأله اساساً رابطه دولت ایران با دولت آمریکا یا دولت های دیگر است. بسیاری مردم آمریکا حتی فکر می کنند کانادا که در یک قدمی اینجاست، رییس جمهور دارد و اگر هم بدانند نخست وزیر دارد نام او را نمی دانند. اما هر کجای دنیا بروید نام مک دونالد را شنیده اند. مسأله فقط ناآگاهی نیست بلکه بحث برسر اهمیت دولتها در زندگی قرن بیست و یکم است.
 
چند روز پیش درباره قبرستان مجازی فیسبوک می خواندم و اینکه در سال 2016 حدود 972 هزار نفر از اعضا فیسبوک فوت خواهند شد (2). آیا می شود درباره فیسبوک با جمعیت بیش از یک میلیارد نفر با دیدگاهی قرن نوزدهمی اندیشید. بگذریم که جمهوری اسلامی با نگاه هزار و چهارصد سال پیش به این واقعیت نگاه می کند و فیسبوک را فیلتر می کند. اینجا بحث بر سر اپوزیسیون است! اگر روشنفکران قرن نوزدهم با عینک دو هزار سال پیش به دنیا نگاه می کردند، دچار افسردگی می شدند. فاصله ما از قرن نوزدهم بیشتر از اندازه فاصله آنها از دوهزار پیش از خود است چرا که ما در دنیایی پرشتاب زندگی می کنیم (3).
 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران

سام قندچی، ناشر و سردبیر ایرانسکوپ
http://www.ghandchi.com
بیست و سوم فروردین ماه 1395
April 11, 2016
پانویس:

1.  ترقی خواهی در عصر کنونی
http://www.ghandchi.com/352-taraghikhahi.htm
 
2. Dead Facebook Users Will Outnumber the Living by 2098
http://www.newsweek.com/dead-facebook-users-will-outnumber-living-2098-434682
 
3. یکتائی انفصالی و ما
http://www.ghandchi.com/423-Singularity.htm

Singularity and Us
http://www.ghandchi.com/423-SingularityEng.htm
 

 
متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

 


----------------------
http://www.iranscope.com

SEARCH

شنبه، فروردین ۲۱، ۱۳۹۵

حشمت طبرزدی: به دیدار بانو گوهر عشقی(مادر ستار بهشتی) رفتم

حشمت طبرزدی: به دیدار بانو گوهر عشقی(مادر ستار بهشتی) رفتم
http://iranscope.blogspot.com/2016/04/blog-post_9.html

پرچم ستار در اهتزاز است.
امروز، ادینه به دیدار بانو گوهر عشقی شتافتم.بسیار نگران بودم.در مسیر تا بیمارستان، با خود هزار جور فکر کردم. وقتی به بیمارستان رسیدم ،احساس بسیار بدی داشتم. حتا از زندان، احساسم بد تر بود. نه به این دلیل که بیمارستان رسول اکرم، دولتی است و با هجوم هزاران خانوار فقیر روبرو است و اتفاقا، فقیر و بلکه تا حدودی مخروبه است، بلکه به این دلیل که با خود فکر می کردم لابد برای بیمار های خاص است. به ویژه که گفته شده بود ، مادر ستار ،مشکل عصبی دارد و نیز پنجره های این بیمارستان هفت طبقه ،همچون زندان، پر از نرده است.
سعی کردم به خودم دلداری بدهم اما در اسانسور تا رسیدن به طبقه ی هفتم اندیشیدم ،اگر مادر ستار من را نشناسد چی؟ راستش روحیه ام خوب نبود ، اما مطابق معمول خودم را پیدا کردم و نهیب زدم که باید به او روحیه بدهی و خنده بر لب داشته باشی، نه این که خودت، وا رفته باشی.به اتاق گوهر عشقی رسیدم. سرش شلوغ بود اما به محض این که چشمم توی چشم او افتاد، حالم عوض شد. همان مادر مهربان و مقاومی بود که همیشه دیده بودم.اگر چه ضعف داشت اما حالش خوب بود. در دو نوبت با او صحبت کردم. دستش را بوسیدم و به او گفتم، اینجا جای تو نیست. خندید و گفت، خوب دکتر باید نظر بدهد. از او خواستم که چون گذشته قوی باشد و او هم از من خواست تا اخرین نامه ی ستار از زندان را از یکی از زندانی ها ی حقوق بشری پس بگیرم. به او قول دادم و اشاره کردم تو پرچم و داد خواه خون ستار هستی، نباید به خاطر این امور ازرده شوی. گفت ان نامه ی ستار نیز برای من همچون ستار اهمیت پیدا کرده. به او گفتم، برای ان زندانی پیشین پیام گذاشته ام که با من تماس بگیرد.اگر تماس نگرفت مجبورم علنی بنویسم.مادر نیز قول داد که همچنان قوی و سلامت باشد و برای ما بماند.
اری خوشبختانه بانو گوهر عشقی اینک حالش خوب است و دوستان نباید زیاد نگران باشند. می دانم که همگان نگران هستند.
جالب است بدانید در کنار تخت مادر ستار چه کسانی بودند. کمینه من چند تن از انها را در ان چند دقیقه ملاقات کردم. احمد منتظری(فرزند ایت اله منتظری قایم مقام ایت اله خمینی)- بانو تهرانی و دختر محترمش( همسر ایت اله شیخ علی تهرانی ،از مبرزترین شاگردان خمینی و خواهر علی خامنه ای، رهبر کنونی رژیم اسلامی حاکم)- دکتر ربانی املشی و خواهرش (فرزند ایت اله ربانی املشی از اعضای اولیه ی شورای نگهبان و از شاگردان ایت اله خمینی و از یاران ایت اله بهشتی در حزب جمهوری اسلامی، که البته در جریان جنبش سبز مدتی در زندان بود.). اری این ها از خانواده ی روحانیان بلند پایه ی جمهوری اسلامی هستند که بر خلاف حاکمان اما، جانب قربانیان حکومت اسلامی را گرفته اند.
اقای فرج زاده،( برادر شهید فرج زاده) ،ارش صادقی و همسرش و نیز سحر را نیز دیدم. سحر به اندازه ای لاغر شده بود که ابتدا او را نشناختم.روز گذشته نیز به دیدار عیسا سحر خیز در بیمارستان قلب ،رفته بودم. او نیز در بیمارستان قلب بستری است و اگر چه جسمی تکیده و اسیب دیده داشت، اما روحیه اش همچون گذشته قوی بود.

منبع:
اینترنت



----------------------
http://www.iranscope.com

SEARCH

پنجشنبه، فروردین ۱۹، ۱۳۹۵

شکوه میرزادگی: این جمهوری اسلامی اهل کجاست؟

شکوه میرزادگی: این جمهوری اسلامی اهل کجاست؟
http://iranscope.blogspot.com/2016/04/blog-post_7.html

بنا به گزارش یکی از خبرگزاری های ایران، روز سه شنبه پنجم آوریل 2016، مسعود سلطانی فر، معاون رییس جمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی، با ارسال نامه ای به ایرینا بو کوا، مدیر کل سازمان آموزش علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) رسماً اعلام کرده که حاضر است برای مرمت و بازسازی میراث جهانی سوریه هر نوع کمکی را انجام دهد. معاون آقای روحانی در این نامه که متن آن در سایت خبرگزاری تسنیم* آمده می گوید: «با توجه به مسؤلیت جمهوری اسلامی ایران در خصوص شرایط فعلی "میراث فرهنگی در خطر" سوریه ایران آمادگی خود را برای مشارکت در زمینه ی محافظت، ارتقا و مرمت میراث فرهنگی منقول و غیر منقولِ در خطر سوریه، به خصوص پالمیرا، اعلام می‌دارد».
این نامه درست همزمان با چند حادثه ی تلخ و تکان دهنده در حوزه ی میراث فرهنگی و تاریخی ایران برای یونسکو فرستاده شده است. تنها در همین هفته ای که گذشت در چندین استان ایران اتفاقاتی افتاده که هر کدامش اگر چون یکی از عملیات داعشیان وحشیانه نبوده اما بر اساس قوانین یونسکو، به عنوان یک «تخریب فرهنگی» و یک عمل غیر قانونی در حوزه میراث فرهنگی شناخته می شود. به چند تای آن ها توجه کنید:

چغاز زنبیل در خوزستان
این هفته، پس از رفت و آمد ماشین آلات شرکتی که خود را صاحب بخش هایی از حریم چغازنبیل می داند، فاش شد که مدتی پیش سازمان میراث فرهنگی خوزستان مجوز یک طرح را در حریم درجه یک «چُغازَنبیل»، یعنی یکی از مهم ترین و زیباترین بناهای باستانی جهان صادر کرد و 600 هکتار از حریم این اثر جهانی را برای جنگل کاری صنعتی در اختیار یک شرکت خصوصی قرار داد.ه است. این به معنی تجاوز به حریم و منظر یک میراث فرهنگی جهانی است.

معبد آناهیتا در کرمانشاه
درست روزی که نامه ی آقای سلطانی فر به یونسکو رفت، گزارشی در یک سایت رسمی ایران تحت عنوان «روایتی از معبد آناهیتا» (ایزد بانوی ایرانی) منتشر شد که، پس از توضیحاتی در ارتباط با قدمت باستانی و ارزش های میراث فرهنگی این معبد، به طور مختصر به وضع فلاکت بار این منطقه ی مهم تاریخی در استان کرمانشاه پرداخته و گزارش کرد که: «معبد آناهیتا در کنگاور اکنون به انباری از تخت سنگ های ساسانی تبدیل شده است».
وضعیت معبد آناهیتا بیش از آن خراب است که بشود تصورش را کرد. سازمان میراث فرهنگی بارها اعلام کرده به دلیل نبود بودجه نمی تواند در اين مورد کاری کند اما این گزارشگر دلسوز ننوشته (یعنی نمی توانسته بنویسد) که درست در سه دهه ای که به بهانه ی نبود بودجه هر روز بر ویرانی های معبد ایزد بانوی ایرانی افزوده شده، مسجد کوچک روستایی و قديمی نزدیک آن روز به روز عظیم تر و بزرگتر شده چنان که از دور فقط آن را می شود دید و نه معبد چندین هزار ساله ی تاریخی را.

دژ خورشید در مازندران
در مازندران صاحبان معدنی که مجوز از دست دولت (سازمان میراث فرهنگی و گردشگری) گرفته اند دست به تجاوز به حریم اثر تاریخی «دژ اسپهبد خورشید»، غار، و آثاری که در اطراف اش هست زده اند؛ آثاری که نقش بسیار مهمی در تاریخ ایران و طبرستان داشته اند. در تنگه ای که اين آثار در آن قرار دارند سه اثر ثبتی باستانی بسیار مهم و منحصر به فرد، یعنی «دژ باجگیران» ( قلعه دیو سفید)، غار «دژ کیلی»، غار «دژ کیجا کرچال» وجود دارند که از سازههای وابسته به غار «دژ اسپهبد خورشید» هستند. اکنون و تا همین جا، در آن منطقه انفجارهای متعدد، و برداشت «خاک های باستانی»، و فرو ریختن های بخش هایی از غار تاریخی دژ منظر آثار را بکلی مخدوش کرده و ادامهی اين عمليات می تواند ثبت جهانی شدن منطقه را ناممکن کند.

هکمتانه در همدان
چندی بود همه ی فرهنگ دوستان خوشحال بودند از اينکه به زودی شهر باستانی «هگمتانه»، پايتخت مادها، برای ثبت جهانی خواهد رفت اما شهرداری به سرعت دست به کار شد و در هفته ای که گذشت، با ایجاد یک «پارک سواری» در ضلع شرقی این شهر باستانی، امکان نتيجه دار شدن هر تلاشی را برای ثبت جهانی آن از بین برد. همراه با هگمتانه، دو بنای تاریخی دیگر، کلیسای «استپانوس » و «حمام ارامنه»، که چسبیده به این پارک سواری هستند، به زودی زیر فشار تردد اتوبوس ها و رفت و آمدها ویران خواهند شد و دیگر ما اثری از یک دوره ی بزرگ تاریخی را نخواهیم يافت
در تمام موارد بالا، مثل چند دهه گذشته، یا دست مسئولین دولتی و سازمان میراث فرهنگی در کار بوده و یا سازمان میراث فرهنگی و روسای دولت ها با سکوت خود، اجازه داده اند که هر بلایی بر سر آن بخش از میراث فرهنگی و تاریخی که به قبل از اسلام متعلق است، و یا جزو میراث فرهنگی شیعی نیست، آورده شود
جمهوری اسلامی «ایران» اهل کدام کشوری است؟
به راستی این به اصطلاح جمهوری اسلامی، که نام ایران را به خود چسبانده، اهل کدام کشور است که با هیچ تعریفی به ایران ربطی پیدا نمی کند.
آیا شما در دنیا کشوری را می شناسید که کار رهبران سیاسی اش فقط رسیدگی به امور کشورهای دیگر باشد، و نسبت به بود و نبود و آبادی و ویرانی آن ها احساس مسئولیت کند اما هر بلایی سر کشور زیر سلطه شان بیاید، کمترین اهمیتی برایشان نداشته باشد؟
آیا کدام حکومتی را در دنیا می شناسید که ثروت های ملی مردمان زیر سلطه ی خود را یا به دست همدستان غارتگرش بسپارد یا آن ها را صرف آبادانی کشورهای دیگر کند؟
به راستی کدام حکومتی در دنیا هست که میراث ها و گنجینه های متعلق به مردمان تحت تسلط خود را یا به دست باد و باران بسپارد و یا آن ها را به عمد؛ و زیر نام عمران و آبادانی، خراب کند و سرمايه ی کشور را بدون خواست مردم برای مرمت میراث فرهنگی کشورهای دیگری که رهبرانی فاسد و جنگ افروز دارند خرج کند؟
کدام حکومتی در دنیاست که سرمايه ی ملت، و حتی اندک طلا و نقره زنان ناآگاه را، به نام مذهب خرج گنبدهای طلا و بناهای مجلل در کشورهای دیگر کند؟
يقين دارم که نمی توانید منصف باشید و حکومتی اين چنين را در جهان پیدا کنید که بر کشور تحت فرمانروایی خود چنين دشمنانه رفتار کند و برای ديگران دل بسوزاند. حتی در زمان شوروی سوسیالیستی، که حکومت سعی می کرد، بعنوان اردوگاه سوسياليسم جهانی، ژست کمک به خلق های بدبخت جهان را بگیرد و مرتب در این مورد شعار می داد، بیش از آنچه برای کشور خود کرد برای هیچ کشور ديگری اينگونه «حاتم بخشی» نکرد.
من البته کمک به کشورهای فقیر و جنگ زده را از جانب کشورهای صاحب ثروت و ملت های مرفه و خوشبخت بسیار لازم و انسانی می دانم، همانطور که کمک افراد ثروتمند را به مردم نیازمند؛ اما کدام آدم ثروتمند انساندوستی هست که زن و بچه اش را گرسنه بگذارد و دیوارهای خانه شان در حال فرو ریختن باشد، و گنجینه هایش در معرض ویرانی باشند و او تنها به «دیگران» کمک کند؟ چنین آدمی به طور قطع یا گرفتار مشکلات شدید روانی است، یا قصد و هدفی اهريمنی دارد که طبعاً نه عاقلانه است و نه انساندوستانه و شریف.
______________________________________
* http://khabarfarsi.com/ext/16192649

 



----------------------

سه‌شنبه، فروردین ۱۷، ۱۳۹۵

نامه حسین رونقی به سردار جعفری؛ اعتراض به حق‌کشی‌ها و قانون‌شکنی‌های سازمان اطلاعات سپاه

نامه حسین رونقی به سردار جعفری؛ اعتراض به حق‌کشی‌ها و قانون‌شکنی‌های سازمان اطلاعات سپاه
http://iranscope.blogspot.com/2016/04/blog-post_11.html

اشتراک دوشنبه, ۱۶ فروردین, ۱۳۹۵
چکیده :سازمان اطلاعات سپاه با سوء‌استفاده از اختیارات فراقانونی و اعمال نفوذ، اقداماتی انجام داده که عملا استقلال دستگاه قضایی را سلب و حقوق فعالان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را به شدت نقض می‌کند. اگر قدرت ندارید که سازمان‌ها و نهادها و اشخاص زیرمجموعه خود را مدیریت کنید تا به قوانین جمهوری اسلامی ایران التزام داشته باشند، دست‌کم استعفا کنید تا شریک جرائمی که هر روز تکرار می‌شود نباشید. ...

سیدحسین رونقی ملکی، زندانی سیاسی سبز که در اعتراض به عدم رسیدگی مسئولین زندان به مشکلات جسمانی اش دست به اعتصاب غذا زده است، در نامه‌ای به سردار عزیز جعفری فرمانده سپاه پاسداران نوشته است: اگر قدرت آن را ندارید که سازمان‌ها و نهادها و اشخاص زیرمجموعه خود را مدیریت کنید تا به قوانین جمهوری اسلامی ایران التزام داشته باشند دست‌کم به عنوان یک اقدام اعتراضی و برای جلوگیزی از تداوم این روندهای نادرست از سمت خود استعفا کنید تا شریک جرائمی که هر روز تکرار می‌شود نباشید.

به گزارش کلمه، این زندانی سیاسی محبوس در بند ۷ زندان اوین در نامه خود خطاب به سردار جعفری، که پیش از نوروز ۹۵ به نگارش درآمده، تصریح کرده است: سازمان اطلاعات سپاه که علی‌القاعده از مجموعه های تحت مدیریت شماست بدون رعایت قوانین جاری کشور و یا سوء‌استفاده از اختیارات فراقانونی و همچنین با اعمال نفوذ غیرقانونی اقداماتی انجام داده و می‌دهند که عملا استقلال دستگاه قضایی را سلب و حقوق فعالان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را که به عنوان متهمان امنیتی محاکمه و محکوم می‌شوند به شدت نقض می‌کند.

حسین رونقی ملکی در آذر ماه سال ۸۸ بازداشت و در مهر ماه سال ۸۹ به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. این وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر به علت مشکلات جسمانی از زندان آزاد و توقف اجرای حکم به او اعلام شد، اما در روندی غیرقانونی باز او را به زندان برگرداندند. وی بار دیگر به دلیل مشکلات کلیوی و وخامت حالش در روز چهارشنبه ۲۷ خرداد ماه به قید وثیقه و برای ادامه درمان، از بند هفت زندان اوین به مرخصی درمانی اعزام شده بود.

حسین رونقی ملکی در حالی به زندان بازگشت که پزشکان بازرسی سازمان زندان‌ها نیز گفته‌اند شرایط زندان برای نگهداری وی با توجه به مشکلات جسمانی اش به هیچ عنوان مناسب نیست و خطرات زیادی دارد.

طبق پرونده پزشکی حسین رونق ملکی، وی به شدت از بیماری کلیوی رنج می برد بطوری که کلیه چپ وی بر اساس نظر پزشکی قانونی کارکرد واضحی ندارد و باید کلیه راست تحت شرایط خاصی و پیگیری های مداوم حفظ شده و آسیب نبیند. بیماری گوارشی (زخم مزمن اثنی عشر و رفلاکس مری و رفلاکس صفراوی معده) همچنان ادامه دارد از دیگر مشکلات جسمانی وی هست که با رعایت رژیم غذایی خاص و استفاده مداوم از داروها، این مشکلات کنترل شده است شرایطی که در زندان وجود ندارد.

این زندانی سیاسی همچنین دچار مشکل خونی و ریوی است و به گفته پزشکان متخصص مشکل ریوی آسیب دیدگی هر دو ریه را نشان می دهد و تشخیص اولیه ابتلا به آسم (رسترکتیو ریه ها) بوده که باید مراحل تشخیصی کامل گردد. همچنین غلظت خون بالا مشکلات دیگری برای وی فراهم آورده که باید تحت نظر پزشک قرار گیرد. مشکل افتادگی دریچه میترال قلب، آریتمی قلب همراه با افت و خیز فشار خون از دیگر مشکلاتی است که در شرایط استرس زا خطرناک خواهد شد. پروستات، آرتروز زانو و گردن، التهاب طحال بدلیل غلظت خون بالا از دیگر مواردی هست که باعث بدتر شدن اوضاع جسمی وی خواهد شد.

متن نامه سیدحسین رونقی را که برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته است، با هم می‌خوانیم:

بسم الله الرحمن الرحیم

و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل ان الله نعما یعظکم به ان الله کان سمیعا بصیرا

چون میان مردم داوری می‌کنید، عادلانه داوری کنید، حقّا که خداوند شما را به نیکوکاری موعظه می‌کند، همانا خداوند همواره شنوا و بیناست.

فرمانده محترم سپاه پاسداران جمهوری اسلامی

جناب آقای عزیز جعفری

با سلام

اینجانب سیدحسین رونقی ملکی فرزند سیداحمد بیش از ۶ سال است که بر اساس حکم ناعادلانه تحمیلی از سوی بازجویان سازمان اطلاعات سپاه به قاضی پرونده (قاضی پیرعباس) در حبس به سر می‌برم و بر اساس حکمی که فاقد وجاهت قانونی و شرعی است باید ۱۵ سال از بهترین سال‌های عمر خود را بدون داشتن حق دادرسی عادلانه در زندان بگذرانم. در این مدت ۶ سال نه تنها خودم که خانواده‌ام نیز همگام با من رنج و محنت کشیده‌اند. خانواده‌ای که ریشه در خاک این سرزمین دارند و رنج‌های بسیار برای پیشرفت و آبادانی آن تحمل کرده‌اند.

جناب آقای عزیز جعفری

هدف از نگارش این نامه خطاب به جنابعالی صرفا آن است که اگر نمی‌دانید به اطلاع شما برسانم سازمان اطلاعات سپاه که علی‌القاعده از مجموعه های تحت مدیریت شماست بدون رعایت قوانین جاری کشور و یا سوء‌استفاده از اختیارات فراقانونی و همچنین با اعمال نفوذ غیرقانونی اقداماتی انجام داده و می‌دهند که عملا استقلال دستگاه قضایی را سلب و حقوق فعالان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را که به عنوان متهمان امنیتی محاکمه و محکوم می‌شوند به شدت نقض می‌کند، به نحوی که عدالت در قضاوت عملا در نظام جمهوری اسلامی دچار قلب معنا و استحاله ماهیت شده و در معرض تردید جدی در افکار عمومی قرار گرفته است.

فرمانده محترم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

من و بسیاری از دوستداران کشور و ملت ایران که نگران آینده سرزمین و مردم خود هستیم سال‌ها در راستای دفاع از منافع ملی و حقوق بشر فعالیت‌هایی داشته‌ایم که متاسفانه به زعم بازجویان اطلاعات سپاه فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی و امنیت کشور عنوان و با احکام سنگین و ناعادلانه تحمیلی از سوی بازجویان به چند قاضی مطیع پاسخ داده شده است. ۱۵ سال حبس برای اینجانب نیز از جمله همان احکام ناعادلانه است که مطابق با هیچ منطق حقوقی سنخیتی با فعالیت‌هایم ندارد. بازجویان قانون‌شکن اطلاعات بر‌خلاف اصول قانون اساسی و قوانین جاری و آیین دادرسی کیفری با من برخورد کرده‌اند و در تعارض آشکار با عدالت، اسلام و قوانین جاری کشور که برای جرم من که جرم سیاسی است حداکثر ۴ سال حبس پیش بینی کرده، مرا به ۱۵ سال حبس ظالمانه محکوم کرده‌اند.

جناب آقای عزیز جعفری

در این روزها که عموم مردم در تکاپوی حلول سال نو و تعطیلات عید نوروزند، من با جسمی رنجور و ناخوش در حال گذراندن هفتمین سال از حکم حبس ناعادلانه خود در زندان اوین هستم و به ناچار همگام با خانواده‌ام که سال‌هاست عید ندارند و با نگرانی نسبت به وضعیت فرزند در بند خویش سال نو را آغاز می‌کنند، در اعتراض به قانون‌شکنی‌های حاکم که حضرت‌عالی نیز علی‌القاعده از آن بی‌خبر نبوده و گاه به گاه از عملکرد خلاف قانون اطلاعات سپاه گله کرده‌اید دست به اعتصاب غذا می‌زنم. اعتراض من به عدم اجرای قانون اساسی، قانون مجازات اسلامی و آئین دادرسی کیفری و نیز دخالت‌های اطلاعات سپاه در امور قضایی و پزشکی قانونی است.

اعتراض من به ۱۵ سال حکم ناعادلانه حبس است. اعتراض من به روند جاری و مستمر بی‌عدالتی‌هاست، هم نسبت به خودم و هم نسبت به دیگران، و در این مسیر از فدا کردن جان خود نیز پروا ندارم. من قصد دارم صدای اعتراض خود را نسبت به حق‌کشی و بی‌عدالتی‌هایی که به نام اسلام انجام می‌شود به گوش همگان برسانم و در خاتمه به شما توصیه می‌کنم اگر قدرت آن را ندارید که سازمان‌ها و نهادها و اشخاص زیرمجموعه خود را مدیریت کنید تا به قوانین جمهوری اسلامی ایران التزام داشته باشند دست‌کم به عنوان یک اقدام اعتراضی و برای جلوگیزی از تداوم این روندهای نادرست از سمت خود استعفا کنید تا شریک جرائمی که هر روز تکرار می‌شود نباشید. ضمنا مسئولیت حفظ سلامت و جان من مستقیما برعهده سپاه پاسداران می باشد.

در پس هر قانون
اتهامی که به ما بخشودند
حق بی‌باوری ما بود
آه …
جرم سنگینی بود
چه صبورانه تحمل کردیم…
(نصرت رحمانی)

با احترام
سیدحسین رونقی ملکی
زندان اوین

منبع:


----------------------

احسان یارشاطر در گفت‌و‌گو با ماندانا زندیان

احسان یارشاطر در گفت‌و‌گو با ماندانا زندیان
http://iranscope.blogspot.com/2016/04/blog-post_5.html

ارسالی مهدی خانبابا تهرانی

 *بعدالتحریر دوازدهم آوریل 2016
مرور زندگی‌نامه احسان یارشاطر؛ «وطن من زبان فارسی‌ست»
http://www.radiofarda.com/content/f9-ehsan-yarshater-life-iranian-studies/27667897.html


*احسان یارشاطر در گفت‌و‌گو با ماندانا زندیان
 نقاشی و طراحی روی جلد: حسام ابریشمی

خوش‌نویسی: آرش نصرت‌اللهی

انتشارات شرکت کتاب لس‌انجلس، ۱۳۹۵ خورشیدی، ۲۰۱۶ میلادی

«…زندگی نامهٔ احسان یارشاطر روایت مراحل گوناگون شکل‌گیری جهان فکری یک انسان است؛ طرحی از مسیر جان‌گرفتن ایده‌هایی که در بیشتر موارد از یک دلنگرانی آغاز می‌شوند و بی آن‌که از مسیر و شیوهٔ زندگی شخصی، سفرها و ارتباط‌ها و رابطه‌های روزانه جدا شوند، به امری عمومی می‌انجامند و پاره‌ای می‌شوند از فرهنگ و تاریخ، در متن زندگی انسانی که خود پردازندهٔ بخش‌هایی از این هر دو بوده است. در ثبت این طرح تلاش بر این بوده تا بدون فروکاستن از بارِ فرهنگیِ اندیشه و کوشش‌ها و دستاوردهای مورد بحث، به خاطرات یک فرد انسانی پرداخته شود که شیوه‌ای از زندگی مدنی و شهروندی را در هیأت یک عمر زیسته است. شاید از این‌روست که این روایت در هر برگشتن به گذشته، به بازنگری، بازخوانی، بازگویی و نقدِ توأمان زندگی فردی و اجتماعی، و رویارویی جامعه‌ای که محور گفت‌وگوست با مدرنیته رسیده و با برشناختن حضور «دیگری» در گستره‌های گونه‌گون، از فرهنگ و هنر تا سیاست، از نوگرایی و کثرت‌گرایی سخن به میان آورده است.

احسان یارشاطر درگیر کار سیاسی، به معنای رایج آن، نبوده است. هرچند هامر شولد (Dag Hammarskjöld) ، دبیر کل پیشین سازمان ملل، سیاست را عبادت عصر ما دانسته و سعدی، عبادت را خدمت به خلق؛ و یارشاطر، از این چشم‌اندازها، در پالودن گستره‌های اجتماعیِ همروزگار خود، از جمله نقد گذشته، هیچ کم نگذاشته است.

بازخوانی و نقد منصفانهٔ گذشته ویژگی انسان مدرن است و دلاوری می‌خواهد. یارشاطر می‌خواست این اندیشه را نیز، مانند هر فکر دیگر، با «واقع بینی» و «انصاف»، و تا تهِ ظرفیتِ انسانیِ خود تجربه کند…

… این کتاب نیز مانند هر اثر دیگرِ بر جای مانده بر کاغذ، تلاش، و بیش از آن، پیشکشی است برای دانایی که توانایی است. تواناییِ یک انسان در پرورش و پالایش روان و ذهن خویش تا خوب‌تر ببیند، خوب‌تر بخواهد و بیشتر بتواند.» ماندانا زندیان، برگرفته از پیش‌گفتار کتاب

http://shopping.ketab.com/addprod.asp?id=99134&pgs=1&cat=1

منبع:



----------------------

دوشنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۹۵

شاهین نجفی درباره حسین رونقی

https://goo.gl/KCPBWk
شاهین نجفی درباره  حسین رونقی
http://iranscope.blogspot.com/2016/04/blog-post_4.html


او را مى‌كُشند!
او را كه مغرور، خون زخم‌هاى پانزده‌سال حكم حبس‌ را بر چهره مى‌مالد، تا پيش جلاد، رنگ‌پريده نباشد. آه از تو حسين جوان ما كه مظلوم نيستى و ظالمانه تو را مى‌خشكانند!


منبع:
https://goo.gl/KCPBWk



















----------------------

دوستی می پرسید آیا ما واقعاً برای عدالت اجتماعی برنامه ای داریم

دوستی می پرسید آیا ما واقعاً برای عدالت اجتماعی برنامه ای داریم

در نقاط دیگر خاورمیانه نوستالژی خلافت اسلامی بعنوان راهی برای دستیابی به عدالت اجتماعی توسط داعش مطرح می شود (1)، اما در ایران سالهاست نوستالژی جامعه مستضعفین که بعنوان طرح آیت الله خمینی برای عدالت اجتماعی مطرح شد، و حتی در دوران انتخابات ریاست جمهوری آقای محمود احمدی نژاد چند صباحی از نو زنده شد، پایان یافته است.
 
در واقع همه طرح های عدالت اجتماعی اسلامگرایان در دوران انقلاب 57 توانستند فرصتی پیدا کنند تا عرضه شوند هنگامیکه در سطح جهانی راه حل های سکولار سرمایه داری و سوسیالیستی برای دستیابی به عدالت اجتماعی به بن بست رسیده بودند. برای سالها ثابت شده بود دست نامرئی آدام اسمیت نمی تواند عدالت اجتماعی را برای جوامع سرمایه داری به ارمغان آورد و دیدن بیخانمانها در خیابانهای بزرگترین شهرهای ثروتمندترین کشور های سرمایه داری تا به امروز و حتی در نزدیکی کاخ سفید آمریکا، برای کسی در این مورد شکی باقی نمی گذارد. راه حل های سوسیالیستی هم که بر مبنای سلب مالکیت خصوصی بر وسائل تولید بنا شده اند (2) برای بیش از نیم قرن در شوروی و کشورهای اقمار آزمایش شدند و ثابت کردند که کارآئی حل معضل عدالت اجتماعی را ندارند و مسؤلین حزب و وابستگان و خانواده هایشان در ناز و نعمت زندگی می کردند و بقیه جامعه با نان بخور و نمیر روزگار می گذراندند. سقوط اردوگاه سوسیالیستی آخرین اثبات پایان راه حلی برای عدالت اجتماعی بود که بر این باور ساخته شده بود که مالکیت خصوصی دلیل وجود بی عدالتی است و راه حل را در نابودی آن می دید (3).
 
حتی سوسیال دموکراسی اروپایی منابع درآمدی خود را که با تکیه بر ساختار جوامع صنعتی تأمین می شود با کاهش تولید کارخانه ای که منبع حقوق بیکاری و بیمه های اجتماعی در دولت رفاه است،  هر روز بیشتر از دست می دهد، و در کشورهای عقب مانده مانند زیمبابوی نیز این برنامه های سوسیالیستی نه تنها عدالت اجتماعی نیافریده بلکه به فقر بیشتر دامن زده است. همانطور که سالها پیش اشاره شد "اگر استفاده از دست آوردهای جنبش های سوسیالیستی در سیستم های سرمایه داری، تعدیل هائی نظیر دولت رفاهی و حقوق اجتماعی را در کشورهای پیشرفته تعبیه کرده است، در ایران چنین سیستم هائی اساساً وجود ندارند. بعلاوه، توسعه جدید در ايران، همچون دموکراسی های غربی، بصورت تدریجی نبوده است و این طرح می تواند، در عمل، مانند تجربه کشورهایی نظیر زیمبابوه، از جانب یکی از دو سيستم بالا به جانب دیگری نوسان کند، و نتیجه نیز نابودی جامعه شود. به عبارت دیگر، راه حل های کهن سرمایه داری و سوسیالیستی، یا امتزاج های سوسیال دموکراسی، راه حل نبوده، بلکه تکرار دورهای باطل شکست خورده گذشته اند، هرچند طرح موضوع عدالت اجتماعی، جزء لاینفک برنامه توسعه فراصنعتی در ایران می باشد، و بدون یک طرح مؤثر عدالت اجتماعی، هیچ طرح توسعه ای نمی تواند در ایران به موفقیت انجامد" (4).
 
اما آیا راهی برای تأمین عدالت اجتماعی در دنیای فراسوی سرمایه داری و سوسیالیسم وجود دارد یا اینکه باید همچون داعش دنبال نوستالژی های گذشته برای عدالت اجتماعی، دست و پا زد؟ واقعیت این است که راه حلی دوگانه برای عدالت اجتماعی در جامعه فراصنعتی مطرح شده، هرچند هم اقتصاددانان و هم سیاستمداران به آن چندان توجهی نشان نمی دهند. دلیل عدم توجه اقتصاددانان و سیاستمدارن نیز این است که همچنان از نظر فکری یا به اندیشه های سرمایه داری تعلق دارند و یا سوسیالیستی. حتی نئولیبرالها در دسته اول قرار می گیرند و سوسیال دموکراتها در دسته دوم و به همین دلیل چندان توجهی به آنچه اینجا بحث می شود نشان نمی دهند، بااینهمه آنچه اینجا در مورد راه حل عدالت اجتماعی مطرح می شود واقعی بوده و تخیلی نیست.
 
راه حل دوگانه عدالت اجتماعی از یکسو بر درآمد آلترناتیو (5) و از سوی دیگر بر ایجاد فراوانی (6)، متکی است، جنبه اول بتازگی در نوشتار "جامعه بدون کار یا مشاغل تازه" بیشتر باز شد (7)، اما جنبه دوم در حالیکه بسیار آشکار است همچنان خیالی تصور می شود. اجازه دهید چند مثال مطرح شود تا امکانپذیری موفقیت ابتکارهای ایجاد فراوانی، روشن تر شود. چند نسل پیش ساعت مچی نماد ثروت بود اما امروز در هر کوی و برزن ساعتهای مچی به فراوانی یافت می شود. البته در عین حال ساعت مچی رولکس یا اپل هم وجود دارد که چند ده هزار دلار قیمت دارد. فراوانی ساعت مچی، عدالت به معنی ایجاد حداقل نیاز را در این زمینه برآورده کرده است. مثال مشابه آب است که در کنار ایجاد فراوانی با ایجاد سیستمهای آب لوله کشی انواع آب بطری و نوشابه گران قیمت هم وجود دارد. هنوز در عرصه نیازهای اولیه یعنی غذا، پوشاک و مسکن، بهداشت و آموزش و پرورش، ایجاد فراوانی، مؤثرترین راهکار برای تأمین عدالت اجتماعی است و نه تنها در برنامه حزب آینده نگر (8) چنین طرحی برای آلترناتیو های مورد نظر برای آینده ایران حائز اهمیت است، بلکه به انجام رساندن ابتکارهای فردی و جمعی در این زمینه ثمربخش است و اقدامی واقعی در جهت تأمین عدالت اجتماعی می باشد و بحثی تخیلی نیست (9).
 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران

سام قندچی، ناشر و سردبیر ایرانسکوپ
http://www.ghandchi.com
شانزدهم فروردین ماه 1395
April 4, 2016
پانویس:

1. نوستالژی خلافت برای جوانان مسلمان اروپا
http://www.ghandchi.com/1149-nostalgia-daesh.htm 

IS Nostalgia for EU Muslim Youth
http://www.ghandchi.com/1149-nostalgia-daesh-english.htm
 
3. آیا سوسیالیسم عادلانه تر است؟
http://www.ghandchi.com/303-Socialism.htm

Is Socialism More Just
http://www.ghandchi.com/303-SocialismEng.htm
 
4. ثروت و عدالت در ایران فردا
http://www.ghandchi.com/334-Wealth.htm

Wealth and Justice in Future Iran
http://www.ghandchi.com/334-WealthEng.htm
 
5. درآمد آلترناتیو-عدالت اجتماعی در جامعه فراصنعتی
http://www.ghandchi.com/427-AlternativeIncome.htm

Alternative Income-Social Justice in Post-Industrial Society
http://www.ghandchi.com/427-AlternativeIncomeEng.htm
 
6. ايجاد فراوانی در جهان کنونی
http://www.ghandchi.com/719-creating-abundance.htm 

Creating Abundance in the Current World
http://www.ghandchi.com/719-creating-abundance-eng.htm
 
 
8. طرح پیشنهادی برای ایجاد حزب آینده نگر ایران
 
Proposed Platform for Iran's Futurist Party
 
9. چگونه اقتصاد را درست کنيم؟
http://www.ghandchi.com/677-Economy.htm

How to Fix the Economy
http://www.ghandchi.com/677-EconomyEng.htm


مطلب مرتبط
سخنرانی اریک درکسلر بنیانگذار ننوتکنولوژی در مورد فراوانی

 
متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

 


----------------------

بايگانی وبلاگ