دوشنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۹۵

دوستی می پرسید آیا ما واقعاً برای عدالت اجتماعی برنامه ای داریم

دوستی می پرسید آیا ما واقعاً برای عدالت اجتماعی برنامه ای داریم

در نقاط دیگر خاورمیانه نوستالژی خلافت اسلامی بعنوان راهی برای دستیابی به عدالت اجتماعی توسط داعش مطرح می شود (1)، اما در ایران سالهاست نوستالژی جامعه مستضعفین که بعنوان طرح آیت الله خمینی برای عدالت اجتماعی مطرح شد، و حتی در دوران انتخابات ریاست جمهوری آقای محمود احمدی نژاد چند صباحی از نو زنده شد، پایان یافته است.
 
در واقع همه طرح های عدالت اجتماعی اسلامگرایان در دوران انقلاب 57 توانستند فرصتی پیدا کنند تا عرضه شوند هنگامیکه در سطح جهانی راه حل های سکولار سرمایه داری و سوسیالیستی برای دستیابی به عدالت اجتماعی به بن بست رسیده بودند. برای سالها ثابت شده بود دست نامرئی آدام اسمیت نمی تواند عدالت اجتماعی را برای جوامع سرمایه داری به ارمغان آورد و دیدن بیخانمانها در خیابانهای بزرگترین شهرهای ثروتمندترین کشور های سرمایه داری تا به امروز و حتی در نزدیکی کاخ سفید آمریکا، برای کسی در این مورد شکی باقی نمی گذارد. راه حل های سوسیالیستی هم که بر مبنای سلب مالکیت خصوصی بر وسائل تولید بنا شده اند (2) برای بیش از نیم قرن در شوروی و کشورهای اقمار آزمایش شدند و ثابت کردند که کارآئی حل معضل عدالت اجتماعی را ندارند و مسؤلین حزب و وابستگان و خانواده هایشان در ناز و نعمت زندگی می کردند و بقیه جامعه با نان بخور و نمیر روزگار می گذراندند. سقوط اردوگاه سوسیالیستی آخرین اثبات پایان راه حلی برای عدالت اجتماعی بود که بر این باور ساخته شده بود که مالکیت خصوصی دلیل وجود بی عدالتی است و راه حل را در نابودی آن می دید (3).
 
حتی سوسیال دموکراسی اروپایی منابع درآمدی خود را که با تکیه بر ساختار جوامع صنعتی تأمین می شود با کاهش تولید کارخانه ای که منبع حقوق بیکاری و بیمه های اجتماعی در دولت رفاه است،  هر روز بیشتر از دست می دهد، و در کشورهای عقب مانده مانند زیمبابوی نیز این برنامه های سوسیالیستی نه تنها عدالت اجتماعی نیافریده بلکه به فقر بیشتر دامن زده است. همانطور که سالها پیش اشاره شد "اگر استفاده از دست آوردهای جنبش های سوسیالیستی در سیستم های سرمایه داری، تعدیل هائی نظیر دولت رفاهی و حقوق اجتماعی را در کشورهای پیشرفته تعبیه کرده است، در ایران چنین سیستم هائی اساساً وجود ندارند. بعلاوه، توسعه جدید در ايران، همچون دموکراسی های غربی، بصورت تدریجی نبوده است و این طرح می تواند، در عمل، مانند تجربه کشورهایی نظیر زیمبابوه، از جانب یکی از دو سيستم بالا به جانب دیگری نوسان کند، و نتیجه نیز نابودی جامعه شود. به عبارت دیگر، راه حل های کهن سرمایه داری و سوسیالیستی، یا امتزاج های سوسیال دموکراسی، راه حل نبوده، بلکه تکرار دورهای باطل شکست خورده گذشته اند، هرچند طرح موضوع عدالت اجتماعی، جزء لاینفک برنامه توسعه فراصنعتی در ایران می باشد، و بدون یک طرح مؤثر عدالت اجتماعی، هیچ طرح توسعه ای نمی تواند در ایران به موفقیت انجامد" (4).
 
اما آیا راهی برای تأمین عدالت اجتماعی در دنیای فراسوی سرمایه داری و سوسیالیسم وجود دارد یا اینکه باید همچون داعش دنبال نوستالژی های گذشته برای عدالت اجتماعی، دست و پا زد؟ واقعیت این است که راه حلی دوگانه برای عدالت اجتماعی در جامعه فراصنعتی مطرح شده، هرچند هم اقتصاددانان و هم سیاستمداران به آن چندان توجهی نشان نمی دهند. دلیل عدم توجه اقتصاددانان و سیاستمدارن نیز این است که همچنان از نظر فکری یا به اندیشه های سرمایه داری تعلق دارند و یا سوسیالیستی. حتی نئولیبرالها در دسته اول قرار می گیرند و سوسیال دموکراتها در دسته دوم و به همین دلیل چندان توجهی به آنچه اینجا بحث می شود نشان نمی دهند، بااینهمه آنچه اینجا در مورد راه حل عدالت اجتماعی مطرح می شود واقعی بوده و تخیلی نیست.
 
راه حل دوگانه عدالت اجتماعی از یکسو بر درآمد آلترناتیو (5) و از سوی دیگر بر ایجاد فراوانی (6)، متکی است، جنبه اول بتازگی در نوشتار "جامعه بدون کار یا مشاغل تازه" بیشتر باز شد (7)، اما جنبه دوم در حالیکه بسیار آشکار است همچنان خیالی تصور می شود. اجازه دهید چند مثال مطرح شود تا امکانپذیری موفقیت ابتکارهای ایجاد فراوانی، روشن تر شود. چند نسل پیش ساعت مچی نماد ثروت بود اما امروز در هر کوی و برزن ساعتهای مچی به فراوانی یافت می شود. البته در عین حال ساعت مچی رولکس یا اپل هم وجود دارد که چند ده هزار دلار قیمت دارد. فراوانی ساعت مچی، عدالت به معنی ایجاد حداقل نیاز را در این زمینه برآورده کرده است. مثال مشابه آب است که در کنار ایجاد فراوانی با ایجاد سیستمهای آب لوله کشی انواع آب بطری و نوشابه گران قیمت هم وجود دارد. هنوز در عرصه نیازهای اولیه یعنی غذا، پوشاک و مسکن، بهداشت و آموزش و پرورش، ایجاد فراوانی، مؤثرترین راهکار برای تأمین عدالت اجتماعی است و نه تنها در برنامه حزب آینده نگر (8) چنین طرحی برای آلترناتیو های مورد نظر برای آینده ایران حائز اهمیت است، بلکه به انجام رساندن ابتکارهای فردی و جمعی در این زمینه ثمربخش است و اقدامی واقعی در جهت تأمین عدالت اجتماعی می باشد و بحثی تخیلی نیست (9).
 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران

سام قندچی، ناشر و سردبیر ایرانسکوپ
http://www.ghandchi.com
شانزدهم فروردین ماه 1395
April 4, 2016
پانویس:

1. نوستالژی خلافت برای جوانان مسلمان اروپا
http://www.ghandchi.com/1149-nostalgia-daesh.htm 

IS Nostalgia for EU Muslim Youth
http://www.ghandchi.com/1149-nostalgia-daesh-english.htm
 
3. آیا سوسیالیسم عادلانه تر است؟
http://www.ghandchi.com/303-Socialism.htm

Is Socialism More Just
http://www.ghandchi.com/303-SocialismEng.htm
 
4. ثروت و عدالت در ایران فردا
http://www.ghandchi.com/334-Wealth.htm

Wealth and Justice in Future Iran
http://www.ghandchi.com/334-WealthEng.htm
 
5. درآمد آلترناتیو-عدالت اجتماعی در جامعه فراصنعتی
http://www.ghandchi.com/427-AlternativeIncome.htm

Alternative Income-Social Justice in Post-Industrial Society
http://www.ghandchi.com/427-AlternativeIncomeEng.htm
 
6. ايجاد فراوانی در جهان کنونی
http://www.ghandchi.com/719-creating-abundance.htm 

Creating Abundance in the Current World
http://www.ghandchi.com/719-creating-abundance-eng.htm
 
 
8. طرح پیشنهادی برای ایجاد حزب آینده نگر ایران
 
Proposed Platform for Iran's Futurist Party
 
9. چگونه اقتصاد را درست کنيم؟
http://www.ghandchi.com/677-Economy.htm

How to Fix the Economy
http://www.ghandchi.com/677-EconomyEng.htm


مطلب مرتبط
سخنرانی اریک درکسلر بنیانگذار ننوتکنولوژی در مورد فراوانی

 
متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

 


----------------------

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ