چهارشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۹۱

قندچی-ضرورت اصلاحات در قوانين مالکيت فکری

ضرورت اصلاحات در قوانين مالکيت فکری
سام قندچی
وبلاگ فراديد

آدام اسميت در آغاز کتاب ثروت ملل، جامعه اوليه زمان شکار را با جامعه کشاورزی که حيوانات اهلی دارد مقايسه ميکند و تأکيد می کند که دومی قادر است محصول خود را انباشت کند. و برای محصول هم گاو را مثال ميزند. در واقع تفاوت آهوی وحشی و گاو اهلی در اين است که دومی قابل کنترل است، و در نهايت با تضمين قانون و دولت، ميتواند تحت مالکيت درآيد.

اختراعات، يا نرم افزار، در کشورهايی که حق طبع و نشر را دولت تضمين می کند، با شکل عمومی فکر و علم که حتی در جوامع باستان وجود داشته است، متفاوت است، چون اين پديده جديد قابل کنترل و مالکيت می باشد، و در نتيجه بيان شکل جديدی از ثروت است که بعنوان مالکيت فکری يا معنوی خوانده می شود.

در جوامع صنعتی تعداد محدودی از محصولات نظير کتاب يا تابلو نقاشی بعنوان مالکيت فکری تعريف می شدند که بوسيله قوانين حفظ حقوق ناشر مورد حمايـت قرار می گرفتند. اما در جوامع فراصنعتی ما شاهد انواع مختلف اينگونه محصولات هستيم که با ميليونها اختراع ثبت شده در کشورهای مختلف، اين نوع جديد مالکيت، بخش اصلی ثروت را در اقتصادهای نوين تشکيل داده و حجم آن، مالکيت صنعتی و کشاورزی را پشت سر می گذارد.

مهمترين محصولات جامعه فراصنعتی همانگونه که دانيل بل در پيشگفتار 1999 خود بر  کتاب ظهور جامعه فراصنعتی بطور مبسوط توضيح داده است، از دانش رمزی شده تشکيل شده اند.  آنچه وی دانش رمزی شده مينامد، امروز به آسانی در آی سی های سفارشی* بغرنج نيمه هادی قابل مشاهده است. اينگونه فرآورده های مبتنی بر دانش رمزی شده، اقتصاد واقعی فراصنعتی را از اقتصادهای قديمی که بر سرويس مبتنی هستند، جدا ميکند.

قرن ها طول کشيد تا که مالکيت کشاورزی و صنعتی در جهان پايه گذاری شده و عادلانه بودن قوانين مربوط به آن اشکال مالکيت، محک خوردند. مالکيت فکری در مقايسه با آنها، پديده بسيار جديدی است و قوانين حاکم بر آن، از جامعه صنعتی که در آنجا اساساٌ بر حول محصولاتی نظير کتاب و صفحه گرامافون تطور يافته اند، به ارث رسيده و به سختی بتوان آن قوانين را وقتی برای ثبت حق انحصاری در مورد محصولات جامعه فراصنعتی نظير محصولات دارويی بکار ميروند، بدون نقص تصور کرد. بعلاوه، کشمکش های طولانی در دادگاه ها در مورد قابل ثبت بودن پديده هايی نظير ژن انسان و حکم دادگاهی که اخيراً به نفع ثبت انحصاری ژن صادر شد، خود نشاندهنده فقدان روشنی قوانين مربوط به مالکيت فکری است (1).

به همين جهت مؤسسات مختلف در افتصاد فراصنعتی هنگاميکه با مسائلی نظير صنعت موسيقی بر روی اينترنت روبرو می شوند با چالشهای زيادی روبرو هستند - مثلاً مجادلات طولانی قضايی که به بسته شدن شرکت نپستر منجر شد. اما چالشها به صنعت موسيقی محدود نيست. سکتور داروسازی با معضل بسيار واقعی روبرو است وقتيکه می خواهد از قوانين کهنه برای محصولات جديد استفاده کند. بعنوان مثال، داروهای غيرمارک دار توليدشده در هندوستان از داروهای مشابه توليدشده در آمريکا به مراتب ارزان تر هستند و منازعات بر سر حق انحصاری ميان شرکت های سيپلا و رُش به اندازه جنگ های ثبت اختراعات بين اپل و سامسونگ در صنعت کامپيوتر، داغ است (2).

به تازگی مسأله ای در مورد داروی پادزهر مار که برای فرد بيماری در ايالت آريزونای آمريکا پيش آمد در کانون توجه مطبوعات قرار گرفت هنگاميکه آن دارو در ايالت آريزونا 39652 دلار بود در حاليکه چند کيلومتر دورتر در کشور مکزيک همان دارو بقيمت 100 دلار قابل خريد بود (3).

در موارد زيادی آنچه بعنوان مالکيت فکری در دفتر ثبت اختراعات درج شده است را خود ثبت کنندگان آن، توليد نمی کنند و صبر می کنند کسی ديگر توليد کند و بعداً ادعای حقوق خود را می کنند. اين مورد نظير مالکيت زمين های باير در گذشته است که عده ای صبر می کردند تا زمين آنها بدون هرگونه آباد کردنی ارزشش بالا برود و بفروشند.

طرح هوم استد در آمريکا در سال 1862 مهلت برای آباد کردن زمين های بايری را که دولت در اختيار بردگان آزاد شده قرار ميداد، به سال محدود کرد.

امروز که قوانين مالکيت فکری هرچه بيشتر فراسوی دولت های ملی بکار می روند وقت آن رسيده است که اين قوانين در پرتو اقتصاد گلوبال مورد بازبينی قرار گيرند و  بر اساس معيارهای بين المللی از نو تعريف شوند.
 
 
سام قندچی، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
بيست و ششم شهريورماه 1391
September 17, 2012

پانويس:
 
* ASIC

 


iran#

بايگانی وبلاگ