چند روز پیش رادیوی
بخش فارسی صدای آمریکا تعطیل شد. آقای بهارلو
مقاله ای در مورد تاریخچه
این رادیو نوشته اند که در وبسایت صدای آمریکا نیز
درج شده است (1). بی بی سی
هم مصاحبه ای با احمد رضا بهارلو و بیژن فرهودی در ارتباط با بسته شدن این رادیو
منتشر کرده است (2).
رادیوی بخش فارسی صدای آمریکا در ماه نوامبر سال 1949 (آبان
1328)، یعنی هفت سال پس از تأسیس صدای آمریکا
آغاز به کار کرد. پس از کودتای
28 مرداد نیز بخش فارسی صدای آمریکا به کار خود ادامه داد هر چند همانطور که هفت
سال پیش اشاره شد کسانی مانند علامه دهخدا در روزهای بعد از کودتا از مصاحبه با این
رادیو امتناع کردند (3).
رادیوی صدای آمریکا پس از کودتای 28 مرداد همچنان به کار خود
ادامه داد. آقای فرهودی در مصاحبه ضمیمه می گوید دوره اول کار این رادیو همزمان با
نخستین سفر رسمی محمدرضا شاه پهلوی آغاز و سیزده سال بعد باز هم با سفر محمدرضا شاه
به آمریکا، در ماه نوامبر سال 1962 فعالیتش به پایان رسید. شاه در این سفر که قبل
از آغاز اصلاحات ارضی بود، به گفته بیژن فرهودی، "مستقیما از جان اف کندی، رئیس
جمهور آمریکا خواهان توقف برنامه های صدای فارسی آمریکا شده و گفته بود نیازی به
ادامه فعالیت آن نمی بیند."
اما رادیوی بخش فارسی صدای آمریکا فعالیت خود را مجدداً پس از
انقلاب 57 در ماه آوریل سال 1979 آغاز کرد و
هفته پیش در نوزدهم ماه مه سال 2015
تعطیل شد. البته سالها بود که بحث تعطیل این رادیوی موج کوتاه مطرح بود و مخالفین و
موافقان خود را داشت. دیگر عمر رادیوهای موج کوتاه به سر رسیده است. تلویزیون و
وبسایت صدای آمریکا و رادیو فردا همچنان به کار خود ادامه می دهند.
صدای آمریکا رسانه ای است که می تواند همچنان در ارتقاء روابط
مردم ایران و آمریکا تأثیر بگذارد. امیدوارم لابی های مختلف اجازه دهند که این
رسانه بتواند در چارچوب چارتر خود که در دوران جنگ ضد فاشیستی تدوین شده، به کار خود
ادامه دهد. و خبرنگاران بتوانند
به کار صادقانه ژورنالیستی خود بپردازند (4) نه آنکه قرار باشد روزنامه نگاران صدای
آمریکا، جمهوری اسلامی، اسراییل و یا عربستان را راضی کنند (5).
سام قندچی، ناشر و سردبير ایرانسکوپ
پانویس:
1. احمد رضا بهارلو: ياد و سپاس از سرويسى كه احساسش با
شنونده خود يكى بود
https://www.facebook.com/ahmadrezab/posts/10153338927469301:0
http://ir.voanews.com/content/voa-persian-radio-baharlou/2776414.html
روز آخر راديو در صداى آمريكا،
"دوستان در صداى آمريكا خواستند كه بمناسبت آخرين روز راديو در بخش فارسى صداى
آمريكا، مطلبى و تاريخچه مختصرى از برنامه هاى اين راديو، بنويسم تا اين تاريخ نه
چندان دور كمتر تحريف شود بنده هم نوشتم كه اگر موافق طبعشان بود در سايت صداى
آمريكا درج شود.
براى شما هم نقل ميكنم كه گوشى دست تان باشد."
ياد و سپاس از سرويسى كه احساسش با شنونده خود يكى بود
نميخواهم حكايت پايان راديوئى را بنويسم كه پاره اى جدا ناپذير از زندگى من است،
حتى سخن از زوالش هم برايم خوش آيند نيست اما، حكايت آغاز و اوجش، چرا.
صداى آمريكا در سالهاى دوردست ترى كه فراتر از تاريخ شناخته شده كنونى است، صاحب
برنامه هاى فارسى و بخش فارسى بوده. در سالهاى ميان
1949 تا 1962 بمدت سيزده سال.
در نوامبر 1962 ظاهرا اين چنين احساس ميشود كه در شرايط موجود آنزمان، و ارتباطات
همه جانبه سياسى و فرهنگى با دولت و ملت ايران، نيازى بپخش برنامه هاى فارسى از
آمريكا بايران نيست.
سكوت برنامه هاى فارسى صداى آمريكا
17 سال بدرازا ميكشد. تا انقلاب در ايران نيز
اين سكوت همچنان برقرار است.
آغاز ديگر بار فعاليت و شروع برنامه هاى بخش فارسى روز نهم آوريل
1979 است، اما
تدارك و شالوده ريزى و تاسيس دوباره سرويسى كه وجود ندارد مستلزم ماهها تلاش سنگين
بانى و موسس بخش فارسى زنده ياد مرتضى يحيوى است.
او بازمانده ايست از سرويس اوليه و برچيده شده سالهاى پيشين.
همكاران اوليه او ، زنده ياد جواد حيدرى، گيتى شهباز، محمد قدس رضوى ، و بصورت نيمه
وقت ليدا فيروزى و حيدرصمدانى هستند.
اين برنامه نيم ساعته در نيمروز واشنگتن و شامگاه ايران آغاز گر ارتباطى ميشود از
راه دور و از آنسوى درياها با مردم ايران كه در طوفان حوادث انقلاب و پيامد هاى
خونين آن بيخبر از ابر قدرت دنيا مانده و متحيرند كه در اين هنگامه "آمريكا چه
ميگويد؟".
سرويسى كه با هزار زحمت و چهار تا و نصفى آدم شروع بكار كرده، در ميانه روزهاى پر
آشوب ايران خودرا با ماجراى گروگانگيرى ديپلمات هاى آمريكائى و اشغال سفارت آمريكا
در تهران روبرو ميبيند و احساس آنكه يك برنامه نيم ساعته در هياهوى كر كننده حوادث
ايران صدايش بگوش كسى نخواهد رسيد.
بزرگترين مشكل گسترش برنامه ها در آنزمان يافتن كادرى مناسب است و افرادى كه
بتوانند امتحان مربوطه ترجمه و صدا را بگذرانند، كه تعدادشان در ميان ايرانيان
آنزمان در آمريكا حداقل چندان زياد نيست.
ورود اين بنده بساختمان صداى آمريكا پنج شنبه بيست و دوم نوامبر
1979 و مصادف است
با روز شكرگزارى، كه تا امروز هم دستگيرم نشده معنائى خاص داشته يا نه.
اما همين روز ميشود سر آغاز ايجاد برنامه صبحگاهى كه حكايت زندگى شبانه بنده ميشود
تا سه سالى كه سردبيرى برنامه هاى صبحگاهى را بر عهده ام گذاشتند. يعنى با تعدادى
كه حالا به پنج تا و نصفى رسيده يك برنامه نيم ساعته ديگر نيز به نيم ساعت برنامه
روز اضافه ميشود.
در دسامبر 1979 دولت آمريكا با ايران قطع رابطه ميكند، و همين امر نياز به گسترش
ارتباط با مردم ايران را بيشتر محسوس ميكند. دوستانى كه در اين ايام بخانواده بخش
فارسى ميپيوندند، بقول تئاترى ها بترتيب ورود بصحنه عبارتند از:
زنده ياد ها، بهروز عباسى، ايرج آرين پور، حشمت مبشر، و همچنين فرشته نورائى، منصور
فراسيون ، اكبر ناظمى و بيژن فرهودى.
عباس آقاى ملايرى عزيز از جمع بخش كهن فارسى هم دوباره ببخش فارسى ميپيوندد.
دوستان عزيز و هميشه در ياد من كه در ماههاى بعدى از گروه راديو تلويزيون ملى ايران
بجمع ما ميپيوندند، با بهروز نيكذات شروع ميشود و بعد تر فريدون فرح اندوز و حميد
اوجى و همايون مجد، انوشيروان كنگرلو و بانوى هميشه در خاطره هاى ما شادروان
مولودعاطفى.
فرح دخت جهانگيرى، گيتى صداقت، نازى بيگلرى، منصور هاتفى، حميد سيفى ، فيض اله
پيامى، امين فكرت و رامش راسخ، در حقيقت كادر بخش فارسى را تكميل ميكنند و با همت
اينان سرويس نو تاسيس فارسى كارى ميكند كارستان. پنج ساعت برنامه، سه ساعت شامگاهى
و دوساعت صبحگاهى، از نوع برنامه هائى كه بسياريشان اوريژينال است و مرسوم رسانه
هاى بين المللى كه بيشتر تكيه شان باخبار سياسى است نيست.
ويليام رويس ، خانم رجا، نسرين كريمى، نادر بگلرى، ستاره درخشش، و پروين امينى
ياران سالهاى بعد تر بخش فارسى هستند.
خانواده بخش فارسى همراه با شنونده ناديده خود در آنسوى درياها، روزهاى سخت
گروگانگيرى و جنگ ها و اعدام ها را تجربه ميكند و همين طور نياز او را براى شادى و
سرخوشى، براى فرار از جو خفقان نوحه و عزاى سكون ناپذير، درك ميكند، نياز شنونده
خردسالى كه تشنه شنيدن قصه اى اميد بخش از زبان قصه گوى مهربان نسل پيشتر است، نياز
شنيدن نوائي و صدائى از هنرمندان رانده از وطن، نياز بشنيدن حكايت ميراث هاى كهن
فرهنگى خود كه در جو انقلاب و مابعد آن تا بامروز انكار ميشود، نياز شنيدن و معرفى
موزيك روز دنيا، نياز شنيدن يك نمايش راديوئى، ورزش، پزشكى ، حكايت ايرانيان در اين
سوى درياها و مهمتر از همه نياز به گراميداشت نوروز كه بهر بهانه اى سعى در سركوب
آن ميشد، و ميشود، حتى در شب هاى تيره بمباران شهرهاى ايران.
سرويس فارسى بصورت خانواده اى در ميايد كه احساسش با احساس مخاطب خود يكيست. و آنچه
اين صدا را با همه كمبودها بصورت محبوب ترين رسانه جمعى آنروزگار در مياورد همين
پيوستگى احساسى است كه آنرا بصورت نقطه اى درخشان در تاريخ رسانه هاى بين المللى
قرار ميدهد
بخش فارسى صداى آمريكا، ميداند، يا حدس ميزند شنونده اش چه كم دارد و همان را تا حد
امكان برايش تهيه ميكند، هركس هر چه در توان دارد كم يا زياد و خوب يا بد عرضه
ميكند و چون نامى نيز در برنامه ها از برنامه ساز و يا گوينده اى ذكر نميشود( از
ترس تلافى در آوردن اسلام چى ها سر خانواده هاى آنها در ايران ) هركس هرچه دارد در
طبق اخلاص ميگذارد. آرشيو موسيقى بخش فارسى در عصر ماقبل اينترنت كه از صفر آغاز
كرد و بصورت مجموعه اى كم نظير از موزيك پاپ و كلاسيك ايرانى در آمد حاصل دسترنج يك
يك همين زنان و مردان همدل و كوشا بود.
و بخش فارسى، اميد و نوميدى و اشك ها و لبخند ها را همچون مخاطب و شنونده خود انگار
هر روز و هر ساعت و سالها، تجربه ميكند.
يك روز ميبيند " فرح دخت "سر روى ميز كارش گذاشته و از خنده هاى بلندش كه در سرويس
طنين ميانداخت خبرى نيست. ديگران نيز با سكوت كارشان را ميكنند. وقتى همكار از راه
رسيده اى ميپرسد چه شده ؟ آهسته و با نجوا پاسخش ميدهند كه خبر از ايران آمده كه
برادرجوانش را كه افسر خلبان بوده ببهانه كودتاى نوژه اعدام كرده اند. سكوت و سكوت
و سكوت بر سرويس هميشه پر سر و صداى فارسى حكمفرماست. هيچكس سخنى شايسته كه اين
سكوت را بشكند بذهن هنوز زياد بمصيبت خو نكرده اش نميرسد.
روز ديگر روز خنده از دسته گليست كه حشمت با احساسات تند ضد آخوندى داشت باب ميداد.
خبر آمده كه صداى تيرى از دفتر حفظ منافع جمهورى اسلامى در واشنگتن بلند شده و پاى
پليس را بانجا كشانده است. حشمت داوطلب شده برود و خبر تهيه كند. از آنجا با يك
تلفن عمومى زنگ ميزند به آقاى يحيوى و گزارش ميدهد كه بله در تير اندازى شديد كه
ميان اسلامى ها در گرفته حداقل يك نفر و كشته و تعدادى مجروح شده اند. (طفلك دوست
داشت كه اينطورى باشد!!) . همزمان يك كانال محلى تلويزيون هم دارد ماجرا را نشان
ميدهد. و صداى غراى آقاى يحيوى در سرويس ميپيچد كه تصدقت ما داريم از تلويزيون
ميبينيم. حشمت جان اين مقتول كه ميگى كه روى برانكارد سيخ نشسته . ميگن پاش خراش
برداشته. اين بى انصاف حتى روى برانكارد دراز نكشيده تصدقت! اين قيافه اش به هرچى
ميبره جز مقتول!
به همه اين ياران روزها و شبهاى مملو از خاطره و مملو از بوى زندگى، در اين روز
پايان درود ميفرستم و سپاسگزار پيوسته و هميشگى يك يكشان باقى ميمانم . چه آنها كه
رفته اند و چه آنها كه مانده اند، براى سعادت همكارى كه بمن دادند و بخاطر باقى
گذاردن خاطراتى عزيز و گرانقدر در من،
كه ارزش مرور هر روزه من را در ايام امروز دارد.
2. گزارش بی بی سی در ارتباط با تعطیل برنامه رادیویی صدای
آمریکا
دیگر صدای ما را از واشنگتن نمی شنوید
مهرداد فرهمند
بی بی سی، قاهره
رادیو فارسی صدای آمریکا پس از سی و شش سال فعالیت، دیشب
واپسین برنامه اش را پخش کرد و از میان شبکه های رادیویی فارسی زبان خارج از ایران
رخت بربست. در دو دهه نخست پس از انقلاب ایران، این شبکه در کنار رادیو بی بی سی،
یکی از مهمترین منابع کسب خبر و تحلیل برای مردم ایران و همچنین برخورداری از
برنامه های سرگرم کننده خارج از چارچوبها و قید و بندهای جمهوری اسلامی بود.
این شبکه رادیویی در واقع بخش فارسی شبکه صدای آمریکا (Voice of America) بود که
علاوه بر انگلیسی به دهها زبان برای مردم خارج از این کشور برنامه پخش می کند و از
لحاظ سازمانی، وابسته به اداره فرهنگی وزارت امور خارجه آمریکاست.
گزارش رادیویی مهرداد فرهمند را بشنوید
بخش فارسی صدای آمریکا دو دوره فعالیت داشت با دو کارکرد متفاوت، دوره اول همزمان
با نخستین سفر رسمی محمدرضا شاه پهلوی به ایالات متحده در نوامبر
1949 (آبان 1328)
آغاز شد که این شبکه رادیویی با توسعه روابط ایران و آمریکا و نزدیکی و دوستی دو
کشور همراهی و همکاری می کرد و سرانجام، سیزده سال بعد باز هم با سفر محمدرضا شاه
به آمریکا، فعالیتش به پایان رسید.
بیژن فرهودی که سابقه سی و دو سال فعالیت در صدای آمریکا دارد، می گوید شاه مستقیما
از جان اف کندی، رئیس جمهور آمریکا خواهان توقف برنامه های صدای فارسی آمریکا شده و
گفته بود نیازی به ادامه فعالیت آن نمی بیند.
در بازگشت از همین سفر بود که شاه برنامه اصلاحات ارضی را آغاز کرد، سالها بعد که
رادیوهای خارج از ایران، تنها رسانه فارسی زبان در دسترس مخالفان او بود، صدای
آمریکا از صحنه غایب بود و پس از پیروزی انقلاب و برگزاری همه پرسی جمهوری اسلامی
بود که کار خود را در نهم آوریل
1979 (بیستم فروردین
1358) از سر گرفت.
بیژن فرهودی می گوید بنابر شنیده هایش، جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا در زمان
انقلاب از مشاور امنیت ملی اش زبیگنیو برژینسکی می پرسد رسانه های آمریکایی چه به
مردم ایران می گویند و هنگامی که پاسخ می شوند آمریکا رسانه ای برای مردم ایران
ندارد دستور بازگشایی صدای فارسی آمریکا را می دهد.
'جمع ضد انقلاب'
احمد رضا بهارلو می گوید که صدای آمریکا آرشیو موسیقی نداشت و کارکنان این شبکه با
تلاش شخصی خود، ترانه ها و آثار موسیقی را گردآوردی و پخش کردند
مرتضی خلیل یحیوی که از بازماندگان دوره اول فعالیت صدای فارسی آمریکا بوده و پس از
تعطیلی آن در دیگر بخشهای صدای آمریکا کار می کرده، مامور راه اندازی دوباره بخش
فارسی می شود، جواد حیدری که او نیز از بازماندگان دوره نخست بوده اما پس از تعطیلی
بخش فارسی به ایران رفته و پس از انقلاب به آمریکا بازگشته بوده نیز به او می
پیوندد و برنامه شامگاهی نیم ساعته ای راه اندازی می کنند. سپس محمد قدس حیدری،
لیدا فیروزی، گیتی شهباز و حیدر صمدانی نیز به آنها می پیوندند.
در آن زمان هنوز سفارت آمریکا در تهران فعال بود و حتی صدای آمریکا از طریق این
سفارتخانه امتحانی میان روزنامه نگاران برگزار کرد و دو تن از کارکنان خبرگزاری
پارس (که بعدا به جمهوری اسلامی تغییر نام یافت) به نامهای حشمت مبشر و منصور
فراسیون را استخدام کرد که این دو چند ماه بعد به جمع کارکنان صدای آمریکا پیوستند.
در این میان با اشغال سفارت آمریکا در تهران، تنش روابط دو کشور رو به اوجگیری نهاد
و صدای آمریکا تصمیم به افزایش برنامه های خود گرفت. احمد رضا بهارلو که مدت کوتاهی
پس از ماجرای گروگانگیری به استخدام صدای آمریکا درآمد، نسل تازه کارکنان صدای
آمریکا را کسانی توصیف می کند که «از بد حادثه» از ایران خارج شده بودند بی آنکه به
هیچ گروه و جریان سیاسی وابستگی داشته باشند، افرادی مانند ایرج آریان پور که در
ایران معاون وزیر بازرگانی بود، دکتر فکرت استاد دانشگاه فردوسی مشهد و اکبر ناظمی
از مدیران کل وزارت اطلاعات و جهانگردی یا شماری از گویندگان و برنامه سازان رادیو
و تلویزیون پیش از انقلاب همچون فریدون فرح اندوز، انوشیروان کنگرلو، حمید اوجی،
بهروز نیک ذات و مولود عاطفی، گوینده معروف برنامه کودک. آقای بهارلو می گوید چنین
سوابق و تحصیلاتی، بخش فارسی صدای آمریکا را از دیگر بخشهای این شبکه برجسته تر و
متمایز کرده بود.
بدین ترتیب شمار کارکنان صدای آمریکا افزایش یافت و به حدود سی نفر رسید و مدت زمان
برنامه هایش نیز ظرف یکی دو سال از نیم ساعت به پنج ساعت افزایش یافت.
احمدرضا بهارلو که بخش عمده ای از فعالیت سی ساله اش در صدای آمریکا را در مقام
سردبیری کل این شبکه گذرانده می گوید همه کسانی که در آن روزگار در صدای آمریکا
بودند را می توان «ضد انقلاب» توصیف کرد اما تاکید می کند که در مقام سردبیر همواره
کوشیده است ذهنیت های آنان در کارشان بازتاب نیابد و معیارهای حرفه ای روزنامه
نگاری حفظ شود با این حال، به گفته او مواردی بوده که «از دست در رفته» است: «اریک
رولو [خبرنگار مشهور روزنامه فرانسوی لوموند] که رابطه بسیار خوبی با ابوالحسن بنی
صدر داشت، مقاله ای در ستایش انقلاب ایران نوشته بود که یکی از نشریات آمریکایی
ترجمه آن را منتشر کرد. یکی از همکاران ما که ترجمه این مقاله به فارسی به او سپرده
شده بود، از صفاتی که اریک رولو به کار برده بود حرصش گرفت و به جای آنها چیزهایی
از قول خودش گذاشت. چندی بعد از ایران به اریک رولو در پاریس زنگ می زنند و شکوه می
کنند که چرا تعابیری مانند «فتنه خمینی» را در مقاله به کار برده … جنجالی به پا شد
و اریک رولو به اینجا آمد و صدای آمریکا هم عذرخواهی کرد».
صدای آمریکا و ماجرای مک فارلین
بیژن فرهودی می گوید شاه مستقیما از کندی خواسته بود به کار صدای آمریکا پایان دهد
با آنکه ارتباط مالی یا سازمانی شبکه هایی چون صدای آمریکا و بی بی سی، ربطی به
محتوای برنامه های آنها ندارد اما بسیاری از ایرانیان، همواره چنین رادیوهایی را
سخنگوی دولتها به شمار آورده اند و این دیدگاه در مورد صدای آمریکا بیشتر مطرح شده
است. دلیل آن نیز، علاوه بر وابستگی سازمانی این شبکه به دولت آمریکا، گفتاری چند
دقیقه ای در برنامه های آن است که موضع رسمی دولت آمریکا را نسبت به رخدادهای روز
بیان می کند. حال آنکه به گواه سردبیران و کارکنان صدای آمریکا، دولت ایالات متحده
هیچگاه دخالتی در محتوای برنامه های این شبکه نداشته است جز یک استثنا که آن هم از
طریق همین گفتار رسمی دولت آمریکا بوده است.
بیژن فرهودی ماجرا را که در سپتامبر
1986 (شهریور 1356) رخ داده، این گونه روایت می
کند: «زمانی که سرهنگ الیور نورث می خواست با رابرت مک فارلین به ایران برود، اینها
برای اینکه به ایران پیام بدهند که هیئتی که به آن کشور می رود، واقعا نماینده رسمی
دولت آمریکاست و می توان با آن مذاکره کرد، در یکی از همین گفتارها از ایران ستایش
کردند که به آزادی سرنشینان هواپیمای پان امریکن که ربوده و به پاکستان برده شده
بود، کمک کرده است. به ما گفتند که این را باید به جای یک روز، سه روز پشت سر هم
پخش کنیم». بعدها که الیور نورث محاکمه شد، اعمال نفوذ برای پخش این گفتار از صدای
آمریکا هم جزو تخلفات او به شمار رفت.
صدای شادی در خانه های غمزده ایرانیان
صدای آمریکا گذشته از نقش مهمی که در اطلاع رسانی برای ایرانیان ایفا کرد، جایگاهی
فرهنگی و عاطفی هم برای مردم این کشور دارد. در سالهای دهه شصت خورشیدی که فضای
تیره جنگ بر کشور سایه انداخته، فضا از سویی آکنده از غم بود و محدودیتهای اعمال
شده از جانب حکومت نیز، بسیاری از ابزارهای آفرینش شادی را از مردم ستانده بود،
صدای آمریکا در میان رادیوهای فارسی زبان خارج از کشور در پخش برنامه های سرگرمی و
موسیقی، پیشتاز بود.
احمد رضا بهارلو می گوید که صدای آمریکا آرشیو موسیقی نداشت و کارکنان این شبکه با
تلاش شخصی خود، ترانه ها و آثار موسیقی را گردآوردی و پخش کردند، کوشش فراوانی
کردند تا در مناسبتهای ملی همچون نوروز و چهارشنبه سوری، برنامه های ویژه برای مردم
پخش کنند و شادی را به خانه های ایرانیان ببرند.
با ظهور تلویزیونهای ماهواره ای در دهه نود خورشیدی، رفته رفته نقش شبکه های
رادیویی چون صدای آمریکا رو به کمرنگ نهادن نهاد، خود همین شبکه هم پخش برنامه های
تلویزیونی را آغاز کرد و بتدریج رادیو به حاشیه رانده شد، در سالهای اخیر، دیگر
صدای آمریکا روی آنتن نبود بلکه در قالب «رادیو تماشا» از تلویزیون پخش می شد و بر
شبکه اینترنت قرار می گرفت تا اینکه همین اندک صدا هم دیشب خاموش شد. گویی این
سرنوشت رادیوست و نه فقط رادیو آمریکا.
مطالب مرتبط
ایرانسکوپ#
#iranscope