چهارشنبه، آبان ۲۰، ۱۳۸۸

16 آذر اهورایی،روز دانشجو در راه است-اتحادیه ی دانشجویان و دانش اموختگان ایران


16 آذر اهورایی،روز دانشجو در راه است-اتحادیه ی دانشجویان و دانش اموختگان ایران
http://mohandestabarzadi.blogfa.com/post-1713.aspx

هم میهنان گرامی! امسال سالگرد 16 آذر پس از 56 سال حال و هوای دیگری دارد. در ان سال به دستور رژیم وقت، دستور داده شد تا نظامیان به حریم دانشگاه تهران هجوم برده و سه آذر اهورایی به نام های شریعت رضوی،بزرگ نیا و قندچی را به خاک و خون بکشند.برای این که ان ها با کودتای امریکایی-انگلیسی علیه دولت ملی دکتر مصدق مخالفت کرده بودند.امسال اما قرار است دانشگاه محل حضور جنبش سبزی باشد که برای ازادی،دموکراسی و حقوق بشر و علیه دیکتاتوری نظامی-مذهبی حاکم به راه افتاده است. نظر به اهمیت این روز تاریخی و نقشی که به ویژه امسال در پیشبرد جنبش ازادی خواهی ملت ایران داردو سبز ها تصمیم گرفته اند با تظاهرات گسترده و در بیش از 200 دانشگاه ،این روز را به روز ازادی خواهی ملت ایران تبدیل کنند،لازم دانستیم تحلیلی از شرایط کنونی جنبش و نیرو های درگیر با ان ارایه دهیم.
تضاهرات گسترده ی 13 آبان روز دانش اموز ،نشان داد که جناح نظامی-امنیتی حکومت ،تصمیم گرفته است با مشت اهنین با مردم معترض برخورد کند.به راستی خشونت و ضرب وشتم در روز 13 آبان شاید در چند ماه گذشته و البته جز روز 30 خرداد ماه، کم نظیر بوده باشد.اگاهی دقیق داریم که گروه زیادی از دختران و پسران به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و تئوری مشت اهنین در ان روز فرصت بروز عینی یافت.البته گستردگی تظاهرات بر خشم خشونت طلبان افزود به گونه ای که در تمام کوچه و خیابان های مرکزی تهران و چند شهر دیگر ،برمردم شوریدند و زدند و گرفتند و توهین کردند.

این برخود حاکی از یک تصمیم قاطع برای سرکوب به جای مدارا و گفتگو است. شاید بتوان گفت اخرین بار خواهد بود که جناح نظامی-مذهبی حاکم اراده ی خشونت بار خود را ازمایش می کند تا بلکه جنبش را از این راه متوقف کرده تا نیاز به گفتگو و امتیاز دهی نداشته باشند.فراموش نکنید که بلا فاصله پس از برگزاری راهپیمایی روز قدس،بهنود شجاعی اعدام شد تا حکومت به زعم خود به معترضین نشان بدهد که عقب نشینی نمی کند. در چند روز پس از تظاهرات 13 آبان نیز احسان فتاحیان را اعدام می کنند تا به مردم پیام بدهند.بنابراین جای هیچ تردیدی وجود ندارد که حاکمیت نظامی-امنیتی تصمیم دارد با مشت اهنین پاسخ ازادی خواهان را بدهد.جالب این است که برخی عناصر به شدت تند رو مثل کوثری و حسینیان با مصاحبه با روزنامه ی اعتماد ،نه تنها هیچ ابایی از افشای برنامه های سرکوب ندارند بلکه در صدد بر می ایند تا زمینه های اجتماعی این کار را اماده سازند. برای نمونه سردار کوثری اعلام می کند که برنامه ی سرکوب و اعترافگیری توسط قرار گاه ثاراله صورت می گیرد که این قرار گاه زیر نظر شورای امنیت ملی است که تصمیم های ان با امضای رییس جمهوری و تایید رهبری قابل اجرا شدن است.و چند روز پس از ان،روح اله حسینیان نیز اعلام می کند که برنامه ی پارازیت ها و کنترل و فیلترینگ رسانه های اینترنتی و سایر برنامه های مقابله جویانه که توسط سپاه،اطلاعات و نیروی انتظامی صورت می پذیرد،زیر نظر شورای امنیت ملی هماهنگ می شود.با این اظهارات در صدد هستند تا اقدامات غیر قانونی خود را مثلا قانونی جلوه بدهند.

جناح نظامی-امنیتی می خواهد به مردم القا کند که تصمیم به سرکوبی و ایستادگی در مقابل خواست قانونی مردم جدی است.از سوی دیگر به نظر می رسد با شعار های مرگ افرین یا رادیکال معترضین که در روز 13 آبان و پس از سرکوب وحشیانه صورت گرفت ،بخشی از جنبش سبز به رویارویی تمام قد با خامنه ای و سپاه پرداخته است. این در حالی است که بخش سنتگرای حاکمیت یا جناح روحانی-بازاری دیکتاتوری حاکم،برخورد های خشونت امیز با مردم را تایید نمی کند و نیز جناح اصلاح طلبان فعال در جنبش سبز نیز از طرح شعار های مرگ افرین رضایت ندارند.

هر اندازه شدت سرکوب افزایش پیدا کند نه تنها از روند رو به رشد جنبش نمی کاهد ،بلکه ان را رادیکال تر می کند.زیرا این جنبش به یک حزب و گروه و جناح وابسته نیست که به سرعت از حرکت بیفتد. بلکه ملیون ها ایرانی یا همان طبقه ی متوسط شهری از ان پشتیبانی می کنند. پس ،سرکوب ان را از بین نمی برد بلکه تیز تر و رادیکال تر می کند.سپاه با حمایت صریح خامنه ای تصمیم گرفته است تا با سرکوب و خشونت این جنبش را از نفس بیندازد. جنبش نیز با هر اقدام خشونت امیز حکومت رادیکال تر می شود. ولی ایا باید تن به چنین معادله ای داده شود؟ایا باید در مقابل عمل وحشیانه ی انان دست به طرح شعار ها یا احیانا رفتار تند و رادیکال زد؟

به باور ما چنین رویه ای نمی بایست تایید شود.طرح شعار هایی چون جمهوری ایرانی یا جانم فدای ایران یک حق و یک اقدام مدنی و خردمندانه است. اما طرح شعار هایی که مرگ این و ان را بخواهد ،ما را به سمت یک جنبش غیر عقلانی می کشاند. پیشنهاد ما به کوشندگان سیاسی و گروه های ازادی خواه و دموکرات این است که شعار هایی که به خشونت گران بهانه ی سرکوب بیشتر داده و یا جنبش را به رادیکالیزم کور می کشاند را ترویج نکرده و بلکه از گسترش ان جلوگیری نمایند.این کار موجب خواهد شد تا اولا بخش نظامی-امنیتی دیکتاتوری حاکم،در مقابل اعتراضات بخش روحانی-بازاری ان که بر این باور است که نباید مردم را سرکوب کنید، بهانه ای برای توجیه کار خود نداشته باشد و از دیگر سو اصلاح طلبان نیز از جنبش سبز فاصله نگیرند.فراموش نکنیم که در انقلاب بهمن 57 که امروز در موضع نقد ان قرار گرفته ایم نیز برخی شعار های احساسی مثل مرگ بر این دولت و ان دولت موجب شد تا پس از پیروزی دستمایه ی تند روی برخی همچون اشغال سفارت امریکا شود.اینک چرا باید اشتباه گذشته تکرار شود. چرا باید برخی دولت ها را از همین روز با جنبش خود دشمن کنیم؟مرگ بر دیکتاتور به مفهوم مرگ بر مناسبات ظالمانه ای است که بر ما حاکم کرده اند.اما مرگ بر فلان شخص و فلان دولت به چه مفهوم است؟ جز یک عمل احساسی و عکس العملی است؟جالب این است که برخی اصلاح طلب ها به جای محکوم کردن شعار مرگ بر فلان دولت،به طور مرتب شعار جمهوری ایرانی را محکوم می کنند که ناشی از عمل غیر منطقی و تناقض امیزشان است.

باید جنبش سبز روند مبارزه ی منطقی خود را پی بگیرد و از تند روی پرهیز نماید. شاید خواست اصلی تند رو های نظامی این باشد که با برخورد های خشن خود، مردم را به جاده ی تند روی انداخته و به مرور جنبش را لاغر و لاغر تر کنند تا امکان سرکوب ان فراهم گردد.تند روی موجب می شود تا توده های مردم از جنبش عقب بیفتند و این به صلاح ما نیست.

16 آذر فرصتی است تا همه ی دانشجویان و جوانان و احاد شهروندان با هم شوند و ازادی زندانی سیاسی،ازادی بیان و عقیده و پرهیز از خشونت را فریاد بزنند.باید نشان داد که جنبش همچنان صلح طلب است و مرگ را برای هیچ فرد یا دولتی نمی خواهد.البته شعار هایی که عمق استراتژیک جنبش را نشان بدهد،یک حق طبیعی است. ان چه رفتار جنبش را غیر مسالمت جو نشان می دهد،شعار ها یا رفتاری است که مقدمه ی مرگ و خشونتگرایی را تایید کند.ما در 16 آذر ماه و پس از ظهر همان روز به سوی دانشگاه تهران سنگر آزادی راهپیمایی ارام خواهیم کرد و اگر چه نیرو های رنگا رنگ حکومت با باتوم و قمه و گاز فلفلی و اشک اور،به پیشوازمان می ایند اما به ان ها خواهیم گفت که از شما متنفر نیستیم و حتا شما را دشمن نمی دانیم ،پس دست از خشونت ورزی خود بردارید.

باور ما بر این است که اگر همه ی تشکل ها و شخصیت ها بدون ترس از سرکوب و زندان اما با بیان صلح امیز از همگان دعوت کنند که در این تظاهرات ارام و مسالمت امیز شرکت کنند و خود نیز پیشاپیش مردم به حرکت در ایند زمینه های خشونت از میان خواهد رفت.ما عزیزانی داریم که زندانی شده اند. حقوقی داریم که پایمال شده است. مطالباتی داریم که بر روی زمین مانده است. اما ما امروز با هم شده ایم.ما امروز همه با هم هستیم. پس باید بتوانیم به حقوق خود دست یازیم.

شنیده ایم که گروهی از شهروندان عزیز به دلیل خشونت وحشیانه ی روز 13 آبان تحت تاثیر سخنان کسانی که سخن از انتقام جویی به میان اورده اند،حرف از تلافی در روز 16 آذر می زنند. باور ما این است که هرگونه انتقامجویی نه تنها با اهداف جنبش سبز هماهنگی ندارد و امری غیر عقلانی است بلکه در جهت خواست دیکتاتوری نظامی-مذهبی حاکم است.بهترین راه مبارزه همان شیوه ی مسالمت امیزی است که ملیون ها ایرانی را فرصت حضور در مبارزه خواهد داد.سالیانی است که نظامیان حاکم در انتظار نشسته اند تا جنبش ازادی خواهی به راه کور خشونت کشیده شود تا ان ها مشروعیت سرکوبی ان را از بخشی از افکار عمومی اخذ نمایند. اما باید با عمل و نظر مسالمت جویانه ی خود نقشه های انان را نقش بر اب کنیم.

مردم ما نیاز به قیم و دیکتاتورو سرکوبگر ندارند. مردم ما می خواهند خود در باره ی سرنوشت خود تصمیم بگیرند.این یک خواست قانونی و انسانی است که همه ی دنیا نیز از ان پشتیبانی می کند. باید همگان در روز 16 آذر به خیابان امده و به صورت مسالمت امیز این حق را فریاد بزنیم. هیچ فرد و گروه و دسته ای حق ندارد از بیم بازداشت و کتک و زندان این روز را در خانه بماند و به میدان نیاید. ما این حق را فریاد می زنیم اگر چه می دانیم دیکتاتوری حاکم از این فریاد ما به شدت عصبانی است.امروز رمز پیروزی ما در همبستگی و پایداری و نه ترسیدن و در عین حال،منطقی رفتار کردن ما است.این رمز را به خاطر بسپاریم.

اتحادیه ی دانشجویان و دانش اموختگان ایران

20 آبان ماه/1388/خورشیدی

+ نوشته شده توسط در چهارشنبه بیستم آبان 1388

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ