دوشنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۸

سرمقاله پيام دانشجو: تلاش اصلاح طلب ها برای اعمال نظر درشعار های جنبش سبز

سرمقاله پيام دانشجو: تلاش اصلاح طلب ها برای اعمال نظر درشعار های جنبش سبز
http://mohandestabarzadi.blogfa.com/post-1701.aspx

هر اندازه از روز ها و ماه های شروع جنبش سبز(ونه لزوما موج سبز که ماهیتی درون حکومتی داشت) فاصله می گیریم،اصلاح طلب ها در سطوح گوناگون تلاش زیادتری برای به انحراف کشاندن شعار ها و راه جنبش به کار می گیرند که باید به ان توجه ی ویژه مبذول داشت.در روز چهلم ندا ،یعنی کمتر از دو ماه از عمر جنبش سبز نگذشته بود که در تظاهرات معترضین ،به صورت خود جوش شعار محوری و استراتژیک "استقلال-ازادی-جمهوری ایرانی"از زبان ان ها شنیده شد و انعکاس بسیار وسیعی در همه ی محافل سیاسی-اجتماعی داشت.
این شعار حاکی از ان است که جنبش سبز عمیقا سکولار است. برای این که برای اولین بار پس از 30 سال که از شعار اولیه ی انقلاب یعنی"استقلال-ازادی-جمهوری اسلامی "و حکومت مبتنی بر ان گذشت،مردم به محض این که فرصتی به دست اوردند،شعار جمهوری ایرانی را به جای جمهوری اسلامی گذاشتند.جالب این است که هیچ گروه یا شخصی نمی تواند ادعا کند که این شعار را در دهان مردم انداخته یا به ان ها القا کرده است. برای این که هیچ گروهی از چنین اتوریته ای برخوردار نبوده است که چنین مهمی را به سامان برساند.در دوره ی انقلاب بهمن 57 گروه هایی مثل موتلفه ی اسلامی این امکان را داشتند تا برای مردم شعار تراشی نمایند.یا حتا شخص خمینی با طرح سخنانی جهت دار می توانست برای طرح شعار های اسلامی زمینه ی لازم را فراهم کند.اما در وضعیت فعلی حتا میرحسین با شعار های مردم هماهنگ نبوده و بلکه به طور مرتب از مردم خواسته است که چه بگویند و چه نگویند.پس خودجوش بودن این شعار حاکی از خواست درونی مردم بوده و به همین دلیل از اصالت خاصی نیز برخوردار است.

هنوز تب و تاب به وجود امده ناشی از طرح شعار جمهوری ایرانی در مقابل جمهوری اسلامی پایین نیامده بود که این بار در تظاهرات روز حکومتی قدس،شعار دوم مردم مطرح شد. "نه غزه-نه لبنان-جانم فدای ایران".این شعار خود جوش نیز به حکومت اعم از حاکم مقتدر و سرکوبگر تا اصلاح طلب محکوم و حتا زندانی،و همه ی خط امامی ها و خط ولایت فقیهی ها فهماند که سیاست های اسلامی برون مرزی حکومت را نیز در مقابل خواست و منافع ملی می دانند. این در حالی بود که از کروبی تا موسوی و صانعی تا محتشمی و خاتمی،و رفسنجانی و دیگران،همگی روز قدس را روز حمایت از فلسطین و مقابله با رژیم به تعبیر خودشان صهیونیستی بیان کردند.

اگر به اعلامیه های صادره از سوی این جناح پیش از تظاهرات روز قدس،دقت شود همگی بر محور بالا تاکید کردند. اما مردم در روز تظاهرات درست برخلاف نظر این اصلاح طلبان، شعار محوری خود را مطرح کرده و به جای مرگ بر اسرائیل و مرگ بر امریکا،شعار مرگ بر روسیه سر دادند که خشم خامنه ای و حکومت گران را بیش از پیش بر انگیخت.

با طرح دو شعار محوری بالا که هر دو ناشی از خواست عمومی برای اولا:ترجیح یک حکومت سکولار به جای حکومت مذهبی و ثانیا:ترجیح منافع ملی به جای دشمن تراشی اسلامی،بود هجوم دیکتاتوری مذهبی علیه شعار های کسانی که تا دیروز ان ها را خس و خاشاک یا عوامل دشمن و مشتی اشوبگر می نامیدند، شروع شد.این کار به این جهت صورت گرفت که بین مردم با اصلاح طلب ها فاصله بیندازند یا حد اقل این که مردم را مجبور کنند تا از خواسته های اصلی خود دست برداشته و ان ها را در حد و اندازه ی مخالفت با دولت احمدی فرو بکاهند.پیش بینی می شد که اصلاح طلبان نیز از این رویکرد استقبال کنند و به بهانه ی پایین اوردن هزینه ی شعار ها از مردم بخواهند که به جمهوری اسلامی و نیز دولت سبز ملی-لابد دولت مهندس موسوی-قانع باشند.

در واقع جناح اصلاح طلب جمهوری اسلامی خواه،در مقابل جناح سکولار جمهوری ایرانی خواه،به رقابتی پنهان و نا عادلانه برخاسته تا شعار های مردم را تنزل بدهد و برای تحقق این خواسته ی خودش از تیزی سرنیزه جناح حاکم حکومت اسلامی خواه، به ضرر سکولار ها استفاده می کند. ما مخالف این نیستیم که اصلاح طلبان جمهوری اسلامی خواه، نیز شعار هایی چون دولت سبز ملی که تفسیر ان دولت ،اسلامی-ملی یا دولت مذهبی-ملی است را سر بدهند. این حق انان است که شعار های خود را داشته باشند. اما ان ها نیز باید دست از تخریب شعار سکولار ها که شعار غالب مردم نیز هست بردارند. در واقع باید یک توافق اعلام نشده در بین گرو ه های گوناگون شرکت کننده در تظاهرات وجود داشته باشد که امکان طرح شعار های محوری خود را داشته باشند. اقای مهندس موسوی با وجود این که در صورت ظاهر چنین تبلیغ می کند که از شخصیت پرستی و بت سازی تنفر دارد اما عملا به دنبال این است که جنبش در حد و اندازه ی یک جنبش پوپولیستی باقی بماند که فقط یک نفر راشناخته و حرف های او را تکرار کند. کاری که خمینی به بهانه ی وحدت کلمه انجام داد و چنان بلایی را بر سر انقلاب اورد. موسوی اگاهانه از شرکت دادن احزاب و شخصیت های دگر اندیش و راه انداختن گفتمانی مدرن و پلورالیستیک حزبی ،و چند گونگی یا رنگین کمان در جنبش جلوگیری می کند و به شدت نگران این است که مبادا مردم به دنبال دموکراسی یا اعلامیه ی جهانی حقوق بشر باشند. او از شفاف شدن اهداف جنبش به شدت جلوگیری می کند تا هر گاه بخواهد بتواند ان را مهار کند.مشی عملی او و اعلامیه های گوناگونش در 5 ماه گذشته موید این ادعا است.

اینک در استانه ی تظاهرات بزرگ 13 ابان هستیم. مطابل اعلامیه های کسانی چون موسوی و سایر گرو های اصلاح طلب که مدعی رهبری جنش سبز هستند،نه تنها اشغال سفارت امریکا تقبیح نمی شود،بلکه تلاش می شود از دانشجویان خط امام قهرمانانی ساخته شود و کار ان ها نیز به عنوان انقلاب دوم مورد تجلیل قرار بگیرد.در واقع موسوی و دستیارانش تلاش می کنند بار دیگر عمل ضد ملی اشغال سفارت خانه ی کشور دیگری را موجه جلوه دهند و به مرور ابروی ریخته شده ی دانشجویان موسوم به خط امام را بازسازی نمایند.در صورتی که خواست عمومی جنبش این است که در روز 13 ابان به دولت و ملت امریکا پیام صلح و دوستی داده شود که نوعی پوزش خواهی از به اسارت گرفتن کارمندان سفارت برای 444 روز است.

این ها تناقض های بسیار اشکار بین خواست عمومی از یک سو و نظرات اصلاح طلبان مدعی رهبری جنبش سبز از دیگر سو است. باید به نحوی در باره ی این تناقض ها اندیشید. نمی شود تا پایان همین گونه پیش رفت.برای این که روزی چنین تناقض های حل نشده ای مشکل ساز خواهد شد. پیشنهاد ما این است که هیچ گروهی شعار های محوری دیگران را تخریب و نفی نکند.به نظرات دیگران احترام بگذاریم و بپذیریم که این جنبش برای بازتولید شکل دیگری از جمهوری اسلامی نیست.ان هایی که خواهان شعار جمهوری ایرانی هستند به اندازه ی ان هایی که شعار دولت سبز ملی را طراحی کرده اند حق داشته باشند.

در باره ی رهبری جنبش نیز نظرات مهمی هست که پس از برگزاری تظاهرات 13 ابان مطرح خواهیم کرد.ما از ان دسته ای نیستیم که این حرف را باور کنیم که برای پیروزی بر دولت احمدی و پایین اوردن هزینه ی جنبش می بایست هزینه ی سنگین را مردم بدهند اما خواسته های خود را سانسور کنند. برای این که هدف ما دولت احمدی نیست. بلکه هدف ما برچیده شدن این مناسبات ظالمانه و جایگزینی ساختاری است که ازادی،دموکراسی و حقوق بشر بر تارک ان بدرخشد.برای این هدف بزرگ سال ها است که هزینه داده ایم و باز هم خواهیم داد. اما زیر بار جمهوری اسلامی جدید نخواهیم رفت.البته برای اصلاح طلبان نیز این حق را قایل هستیم که به دنبال جمهوری اسلامی خود که همان جمهوری اسلامی دهه ی شصت و دوران خمینی است باشند. ما بر خود می دانیم که حقایق را برای نسل جوان بازگو کنیم و اجازه ندهیم بار دیگر خمینی در لباس جدید بر ملت ایران حاکم شود.اگر در روز ها و حتا چند ماه شروع جنبش،برای مصلحت بزرگ تر خودسانسوری و نگفتن برخی واقعیت ها ضروری به نظر می رسید در دوره ی کنونی اما که جنبش به مرور به بار می نشیند ما به خود حق می دهیم و بلکه وظیفه ی خود می دانیم که حد اقل به اندازه ی وزن سیاسی و اعتبار اجتماعی،در باره ی رهبری و اهداف جنبش نظرات خود را طرح کرده و متناسب با تامین ان در باره ی نقش خود در جنبش اینده و نتایج پیش رو برنامه ریزی کنیم. هنوز بخش های مهمی از جنبش های اجتماعی،احزاب و سازمان ها و نیز طبقات اجتماعی در این جنبش، نقش اصولی پیدا نکرده اند.یکی از دلایل اصلی ان به همین مسائلی مرجوع است که در این سر مقاله،صرفا به عناوین ان اشاره کردیم.

بنابراین، ضمن دعوت به شرکت گسترده ی احاد ازادی خواهان برای شرکت در تظاهرات بزرگ 13 ابان که از ان به تظاهرات ملی "دعوت به صلح و دوستی با جهان و مخالفت با دیکتاتوری و استبداد" یاد کرده اند،بیان نظرات خود در باره ی رهبری جنبش و نحوه ی تداوم ان را به پس از این روز موکول می نماییم.

+ نوشته شده توسط در دوشنبه یازدهم آبان 1388

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ