محمد مسعود سلامتی- تاكتيك مهار دو گانه
http://mohandestabarzadi.blogfa.com/post-1727.aspx
ازاواسط دهه هفتاد كه موج دمكراسي خواهي جنبش هاي اجتماعي ايران را درنورديد. شعارمبارزه مسالمت آميز مدام اززبان كنشگران سياسي ومدني درآوردگاه هاي مختلف مطرح مي شد.
جنبش سبز كه خود برآيند مطالبات جنبش هاي اجتماعي گوناگون وبيانگرخواست جمعيت قابل توجهي ازملت ايران است نيز با همين نگرش و شعارپا به ميدان نهاد و درعمرچند ماهه اش توانمندي چشمگيري درحفظ اين سمت گيري ازخود متجلي ساخت. شكست پروژه هاي مختلف حاكميت در خاموش كردن شعله هاي اين جنبش ازاطلاعيه هاي تند و تيزدستگاه ها ونهادهاي دولتي تا سخنراني ها و پيام هاي تهديد آميز مقامات ريز و درشت حكومتي برضد جنبش مردمي و ازخونريزي خياباني تا ظهور بازداشتگاه هاي فجيع به سبك كهريزك هيچكدام تا به امروز نتوانست راه را بر تداوم جنبش سبز سد سازد. به نظر مي رسد حاكميت پس ازوقفه اي كوتاه در اتخاذ تاكتيك هاي تازه سركوب ودرپي ناكامي طرح هاي آشتي جويانه چهره هاي حكومتي با بروزاعتراضات مردمي در روز 13 آبان موج جديدي ازخشونت را براي سركوب مردم دستوركارخود قرارداد. اين موج تازه مباحث و نگراني هايي را در ميان دمكراسي طلبان برانگيخت مبني براينكه مبادا تحت تاثير اين رخ دادها مسير جنبش به تدريج ازمبارزات مسالمت آميز خارج شود. اين تشويش دربيانيه ها ونوشته هاي متعدد آزادي خواهان خود را نشان داد.
آن سوي تر عده اي كه پيش ازاين شعارهاي راديكال جنبش را مورد نكوهش قرار مي دادند فضا را مناسب ديدند تا با پيش كشيدن حرف هاي كهنه شعارهاي نوين مردم را پايمال كنند.آنان گمان كردند مردمي كه به دليل ناكارآمدي از يك ساختار سياسي روي برگرداندند به مدد فضاي تشويش و ترديد وبازسازي شعارها ممكن است بارديگربه همان ساختارروبه اضمحلال اقبال نشان دهند. اما نكته اين ماجرا آن است كه مبارزه مسالمت آميزصرفاً يك عمل سياسي است. به بياني ديگر اين مهم ناظر بر روش عملكردي است و نافي نگاه راهبردي مبارزه به مقصد وهدف آن نيست.
مداقه درتاريخ حركت هاي موسوم به انقلاب آرام مويد آن است كه يك مميزه تعريف نوين از
انقلاب نسبت به تعاريف كلاسيك آن درهمين شاخصه نهفته است كه گرچه حركت سمت سوي ساختارشكنانه دارد (انقلاب است) اما عملكرد آن مبتني بر شيوه هاي مسالمت آميز(و نه قهرآميزو خشونت بار)مي باشد.
بنابراين تاكيد بر اينكه شيوه مسالمت آميز مبارزه مي بايست حفظ شود به مفهوم نفي شعارهاي ساختارشكن ازپيشاني حركت هاي عمومي ومتعاقب آن قهقرا رفتن به سمت اهداف رفرميستي نيست. آنچه كه بايد ازآن احترازنمود آن است كه مردم به واسطه ي كنش هاي خشونت بار حكومت به دام واكنش هاي خشونت زا نيفتند. هرگاه كه جنبش عمومي به سمت خشونت كورحركت كند مي بايست احساس خطركرد. چرا كه دركوران خشونت مطالبات منطقي هم قرباني مي شود.بعلاوه اينگونه رويكردها اگربه مقصود هم نايل شود دوامي نخواهد يافت ازآن رو كه دست كم تجربه ملت هاي ديگر در مناطق دور و نزديك به كشورمان ثابت كرد كه شكوفه هاي دمكراسي ازلوله هاي تفنگ نمي رويد.
به موازات اين مباحث نظري وگفت وشنودهاي اخير درجبهه آزادي خواهان، و درزماني كه جنبش دانشجويي – مردمي خود را براي حركت سراسري ديگري در16آذرروز دانشجو آماده مي كند. اقتدارگرايان نيزدريك حركت تتميمي به منظور خارج كردن جنبش از مسير اصلي خود دست به تحرك تازه اي زدند. اين تاكتيك با اعدام مظلومانه احسان فتاحيان ، ضرب و شتم زندانيان سياسي گوهردشت وفشار برزندانيان سياسي دراوين وتهديد به اعدام چند تن ديگر و ازجمله اعلام اين حكم براي پنج بازداشتي اعتراضات پس از انتخابات كليد خورد. آنها درصدد برآمدند پس از آنكه بخشي از جنبش ازترس راديكاليزه شدن به دامن چارچوب ساختارحاكم سوق يافت، بخشي را نيزبه گونه اي ديگر از بدنه حركت تجزيه نموده و با دميدن دركوره واكنش هاي خشونت آميزآنها را به دام افراط گرايي بكشانند.
براين اساس تشديد رفتارخشونت آميز حاكميت نسبت به مردمي كه با روش مسالمت آميز خواست هاي خود را دنبال مي كنند. تنها سمت وسوي آن ايجاد رعب و وحشت به منظور فرونشاندن اعتراض هاي عمومي نيست بلكه نگاه عمده آن است كه اين اعتراض ها را وادار به واكنش خشونت بار متفابل نمايد. آنان براين باورند كه خشونت جنبش موجب مي شود تا افكار عمومي جواز سركوب هاي خشن تررابراي حكومت صادر كند. ازاين رو لازم است جنبش عمومي ضمن پيگيري مطالبات برحق خود بررويه مسالمت آميز طرح اين مطالبات همچنان مصر باشد. اين مساله علاوه برتعميق يافتن دمكراسي درلايه هاي اجتماعي ، بسترسازي فرهنگي براي تحقق حاكميت دمكراتيك و دست يابي به نتايجي پايدار مي تواند در به بن بست كشيدن راهكار جديد سركوبگران هم موثرواقع گردد
+ نوشته شده توسط در پنجشنبه بیست و هشتم آبان 1388
http://mohandestabarzadi.blogfa.com/post-1727.aspx
ازاواسط دهه هفتاد كه موج دمكراسي خواهي جنبش هاي اجتماعي ايران را درنورديد. شعارمبارزه مسالمت آميز مدام اززبان كنشگران سياسي ومدني درآوردگاه هاي مختلف مطرح مي شد.
جنبش سبز كه خود برآيند مطالبات جنبش هاي اجتماعي گوناگون وبيانگرخواست جمعيت قابل توجهي ازملت ايران است نيز با همين نگرش و شعارپا به ميدان نهاد و درعمرچند ماهه اش توانمندي چشمگيري درحفظ اين سمت گيري ازخود متجلي ساخت. شكست پروژه هاي مختلف حاكميت در خاموش كردن شعله هاي اين جنبش ازاطلاعيه هاي تند و تيزدستگاه ها ونهادهاي دولتي تا سخنراني ها و پيام هاي تهديد آميز مقامات ريز و درشت حكومتي برضد جنبش مردمي و ازخونريزي خياباني تا ظهور بازداشتگاه هاي فجيع به سبك كهريزك هيچكدام تا به امروز نتوانست راه را بر تداوم جنبش سبز سد سازد. به نظر مي رسد حاكميت پس ازوقفه اي كوتاه در اتخاذ تاكتيك هاي تازه سركوب ودرپي ناكامي طرح هاي آشتي جويانه چهره هاي حكومتي با بروزاعتراضات مردمي در روز 13 آبان موج جديدي ازخشونت را براي سركوب مردم دستوركارخود قرارداد. اين موج تازه مباحث و نگراني هايي را در ميان دمكراسي طلبان برانگيخت مبني براينكه مبادا تحت تاثير اين رخ دادها مسير جنبش به تدريج ازمبارزات مسالمت آميز خارج شود. اين تشويش دربيانيه ها ونوشته هاي متعدد آزادي خواهان خود را نشان داد.
آن سوي تر عده اي كه پيش ازاين شعارهاي راديكال جنبش را مورد نكوهش قرار مي دادند فضا را مناسب ديدند تا با پيش كشيدن حرف هاي كهنه شعارهاي نوين مردم را پايمال كنند.آنان گمان كردند مردمي كه به دليل ناكارآمدي از يك ساختار سياسي روي برگرداندند به مدد فضاي تشويش و ترديد وبازسازي شعارها ممكن است بارديگربه همان ساختارروبه اضمحلال اقبال نشان دهند. اما نكته اين ماجرا آن است كه مبارزه مسالمت آميزصرفاً يك عمل سياسي است. به بياني ديگر اين مهم ناظر بر روش عملكردي است و نافي نگاه راهبردي مبارزه به مقصد وهدف آن نيست.
مداقه درتاريخ حركت هاي موسوم به انقلاب آرام مويد آن است كه يك مميزه تعريف نوين از
انقلاب نسبت به تعاريف كلاسيك آن درهمين شاخصه نهفته است كه گرچه حركت سمت سوي ساختارشكنانه دارد (انقلاب است) اما عملكرد آن مبتني بر شيوه هاي مسالمت آميز(و نه قهرآميزو خشونت بار)مي باشد.
بنابراين تاكيد بر اينكه شيوه مسالمت آميز مبارزه مي بايست حفظ شود به مفهوم نفي شعارهاي ساختارشكن ازپيشاني حركت هاي عمومي ومتعاقب آن قهقرا رفتن به سمت اهداف رفرميستي نيست. آنچه كه بايد ازآن احترازنمود آن است كه مردم به واسطه ي كنش هاي خشونت بار حكومت به دام واكنش هاي خشونت زا نيفتند. هرگاه كه جنبش عمومي به سمت خشونت كورحركت كند مي بايست احساس خطركرد. چرا كه دركوران خشونت مطالبات منطقي هم قرباني مي شود.بعلاوه اينگونه رويكردها اگربه مقصود هم نايل شود دوامي نخواهد يافت ازآن رو كه دست كم تجربه ملت هاي ديگر در مناطق دور و نزديك به كشورمان ثابت كرد كه شكوفه هاي دمكراسي ازلوله هاي تفنگ نمي رويد.
به موازات اين مباحث نظري وگفت وشنودهاي اخير درجبهه آزادي خواهان، و درزماني كه جنبش دانشجويي – مردمي خود را براي حركت سراسري ديگري در16آذرروز دانشجو آماده مي كند. اقتدارگرايان نيزدريك حركت تتميمي به منظور خارج كردن جنبش از مسير اصلي خود دست به تحرك تازه اي زدند. اين تاكتيك با اعدام مظلومانه احسان فتاحيان ، ضرب و شتم زندانيان سياسي گوهردشت وفشار برزندانيان سياسي دراوين وتهديد به اعدام چند تن ديگر و ازجمله اعلام اين حكم براي پنج بازداشتي اعتراضات پس از انتخابات كليد خورد. آنها درصدد برآمدند پس از آنكه بخشي از جنبش ازترس راديكاليزه شدن به دامن چارچوب ساختارحاكم سوق يافت، بخشي را نيزبه گونه اي ديگر از بدنه حركت تجزيه نموده و با دميدن دركوره واكنش هاي خشونت آميزآنها را به دام افراط گرايي بكشانند.
براين اساس تشديد رفتارخشونت آميز حاكميت نسبت به مردمي كه با روش مسالمت آميز خواست هاي خود را دنبال مي كنند. تنها سمت وسوي آن ايجاد رعب و وحشت به منظور فرونشاندن اعتراض هاي عمومي نيست بلكه نگاه عمده آن است كه اين اعتراض ها را وادار به واكنش خشونت بار متفابل نمايد. آنان براين باورند كه خشونت جنبش موجب مي شود تا افكار عمومي جواز سركوب هاي خشن تررابراي حكومت صادر كند. ازاين رو لازم است جنبش عمومي ضمن پيگيري مطالبات برحق خود بررويه مسالمت آميز طرح اين مطالبات همچنان مصر باشد. اين مساله علاوه برتعميق يافتن دمكراسي درلايه هاي اجتماعي ، بسترسازي فرهنگي براي تحقق حاكميت دمكراتيك و دست يابي به نتايجي پايدار مي تواند در به بن بست كشيدن راهكار جديد سركوبگران هم موثرواقع گردد
+ نوشته شده توسط در پنجشنبه بیست و هشتم آبان 1388
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر