یکشنبه، آبان ۱۷، ۱۳۸۸

مهدی خانباباتهرانی در مصاحبه با راديو فرانسه

مهدی خانباباتهرانی در مصاحبه با راديو فرانسه
http://www.rfi.fr/actufa/articles/119/article_9325.asp

من معتقدم که رهبر جمهوری اسلامی ایران از مدت ها پیش چشمانش را به روی واقعیات بسته است، به طوری که بحرانی را که سراسر کشور را گرفته انکار می کند. چنین رهبرانی بیشتر علاقمندند که به جای حل بحران صورت مسألۀ بحران را پاک کنند.

ماههاست که میلیون ها ایرانی صدای اعتراض خود را در خیابان های شهرهای ایران پیش نگاه جهانیان بلند کرده اند و تعجب آور است که رهبری چشمان خود را به روی این واقعیت ببندد، مگر اینکه بخواهد به سرنوشت بسیاری از دیگر رهبران جهان مبتلا شود که در نتیجۀ انکار واقعیات، عاقبت اعتراض های اجتماعی بر روی آنان آوار شدند و از پیش راه برشان داشتتند.

بحران عمومی ایران همه سویه است : بحران اقتصادی رژیم نیز رو به وخامت گذاشته است. گمان نمی کنم که مشکلات اقتصادی در آیندۀ بسیار نزدیک گریبان رژیم را نگیرد. برای نمونه، حذف یارانه ها دشواری جدیدی است که بر دیگر مسائل جامعه اضافه خواهد شد و ابعاد عمومی تری به جنبش اعتراضی جاری خواهد داد.

رهبری که اینچنین چشم بر واقعیات ببندد، سرنوشت دیگری ندارد جز اینکه غزل خداحافظی را از نظام و حکومت کنونی بخواند.

واقعیت بحران تا آنجاست که حتا حکم حکومتی رهبر را گماشتۀ خود او، محمود احمدی نژاد، تا شش روز بی پاسخ گذاشت، زمانی که ولی فقیه با گماردن اسفندیار رحیم مشایی به مقام معاون اول رئیس جمهوری مخالفت کرده بود. همین کافی است تا احساس بکنیم که پستچی هم دیگر پست را قبول ندارد.

حل بحران کنونی نیازمند دو طرف است : از یک طرف اپوزیسیون و از طرف دیگر خود حکومت ایران. آقایان خاتمی، کروبی و موسوی در کنار مردم معترض ایستاده اند. اما، از زمانی که ولی فقیه به راه اشتباه رفت، یعنی وقتی که او بعد از کودتای انتخاباتی حکومت محمود احمدی نژاد را تأئید کرد، چنین به نظر می رسد که او دیگر از راه رفته پا پس نمی کشد و می خواهد با استفاده از سرنیزه به وضعیت کنونی استمرار بخشد.

من معتقدم که مطالبات سیاسی-اجتماعی مردم حذف کردنی نیست. رژیمی که از مدیریت بحران و حل آن درمانده باشد، راهی جز خداحافظی از قدرت ندارد.

این بحران تاریخی که ریشه در مشروطه دارد تا امروز به اشکال مختلف ادامه داشته و امروز نیز به نوع دیگر ادامه دارد. من [...] اعتقاد دارم که امکان سازش اصولی بین طرفین درگیر در ایران وجود دارد، مشروط به اینکه مسئولان کشور ما بفهمند که منافع و مصالح کشور مهمتر از حضور آنان در قدرت است. اپوزیسیون ایران می تواند این را در یک فرآیند درازمدت به مقامات در قدرت بفهماند و آنان را مجبور به عقب نشینی بکند. من معتقدم که تحمل ملت ایران هنوز به پایان نرسیده است و شکیبایی جوانان ایران برغم همۀ سرکوب ها ودیعه بسیار بزرگی است که باید آن را پاس بداریم و آرزو نکنیم که بحران جاری به رویارویی بیانجامد، زیرا در این صورت تمام هستی جامعه ما به خطر خواهد افتاد. چگونگی عبور از این مرحله در اصل مشروط به چگونگی عبور از بحران موجود به حاکمیت مردم است. فکر نمی کنم که آقای خامنه ای بتواند بیش از این در مقابل ارادۀ مردم مقاومت کند، مگر اینکه به قول [...] هیچ اندیشه ای در سر نداشته باشد و جز ماندن در قدرت و به خون کشیدن جامعه به چیز دیگری فکر نکند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ