بهروز ستوده-برای مهار جنبش ، رهبر به خواص روی آورده است
http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=2-56548
این روزها شبح خیزش سبز دیگری در سالگرد انقلاب22 بهمن ، خواب را چشمان بی فروغ بازمانده ای از سلسله ی فاشیستیهای خون ریز قرن بیستم که این یکی خود را در پوستین اسلام فقاهتی و جانشینی خدا و پیغمبر و امام پنهان نموده ، ربوده است . این روزها و درسالگرد 22 بهمن ، دیکتاتور فرتوت و عمامه دار اگرهنوز ذره ای عقل و حافظه برای اش باقی مانده باشد ، می تواند بیاد بیاورد که واژگونی رژیم دیکتاتوری شاهی نیز درست همین مسیری را پیمود که هم اکنون رژیم دیکتاتوری اسلامی مشغول پیمودن آن است ، با این تفاوت که دیکتاتورتاجدار در اوج جلال و جبروت و درحالیکه بزرگترین نیروی نظامی و انتظامی و امنیتی خاورمیانه را تحت فرمان خویش داشت ، وقتی سیل خروشان مردم ایران را در خیابانهای تهران و شهرستانها مشاهده نمود که : "مرگ بردیکتاتور، مرگ برشاه" را فریاد می زدند ، خطاب به مردم اعلام کرد که : صدای انقلاب ملت را شنیده است و قول می دهد که ازآن پس حافظ و مدافع قانون اساسی مشروطه ایران باشد ، شاه دیکتاتور حتی برای دلجوئی از مردم ایران و نشان دادن حسن نیت خود و برون رفت از بحرانی که رژیم دیکتاتوری باعث و بانی آن بود ، نخست وزیر ، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت ایران (ساواک) و تعدادی از بلندپایگان کشوری و لشکری را دستگیر و زندانی نمود تا به مردمی که در آن روزها درطلب آزادی ، "مرگ بردیکتاتور " را فریاد میزدند ثابت نماید که صدای انقلاب شان را شنیده است.
بسیاری از جامعه شناسان و تحلیلگران مسائل سیاسی و اجتماعی ایران براین باور اند که اگر شاه پیش از آنکه سیل خروشان مردم ایران بحرکت درآید صدای آزادیخواهانه و در گلو خفه شده ی ملت را حتی در اوایل سال 57 شنیده بود و فقط به یک انتخابات آزاد در ایران گردن نهاده بود هرگز به چنان سرنوشت شوم و رقت باری دچار نمی گردید .
اینک بیش از 8 ماه است که مردم ایران درهر مناسبتی با خیزش های سبزو ملیونی خود فریاد آزادیخواهانه خود را بلند کرده اند ، صدای حق طلبانه مردم ایران تا دورترین نقاط دنیا شنیده شده و تحسین جهانیان را برانگیخته است ، ولی گوئی که دیوار انکار و حاشای بیت کودتا بلند تر از آن است که صدای ملت ایران از آن عبور کند ، و تفاوت دیکتاتور تاجدار زمینی با دیکتاتور عمامه دارالهی درست در همین نکته نهفته است که اولی اگر چه دیر هنگام ولی بهرحال وقتی که حرکت ملیونی مردم وفریادهای "مرگ برشاه" را شنید لااقل آنقدر شهامت داشت که به خطا ها و قانون شکنی های خویش اعتراف نماید و با کناره گیری از قدرت ، راه را برای تشکیل دولتی انتقالی بازنماید ، ولی دومی ، یعنی آخوندی که از روضه خوانی وفال گیری بر تخت شاهی تکیه زده است حتی پس از افشای این همه جنایت و تبهکاری ها و قانون شکنی های اش و پس ازخیزش های سبز و ملیونی و مسالمت جویانه ی مردم ایران ، هنوز حاضر نیست که صدای مردم ایران را بشنود و مطمئن باشید که این دیکتاتور، حتی در یک قدمی مرگ هم صدای ملت ایران را نخواهد شنید ! چرا که دیکتاتورعمامه دار اصولاً چیزی بنام ملت ایران را برسمیت نمی شناسد که صدای شان را بشنود ! در دستگاه فکری شریعت مداران و بنیان گذاران ولایت مطلقه و به خون آغشته ی فقیه ، چون شخص ولی فقیه ، قدرت و مشروعیت خود را از عالم غیب می گیرد بنابراین دیگر لزومی نمی بیند که به مردم حساب پس دهد . در دستگاه فکری شریعت مداران فاسد و قدرت طلب اگر قرار باشد که خامنه ای به کسانی حساب پس بدهد ، آن کسان خدا و پیغمبرو امام غایب اند نه ملت ایران !! و با اعتقاد به یک چنین تفکر ضد مردمی و قرون وسطائی است که دارودسته ای تبهکار با نام دین و خدا و پیغمبر برملت شریف ایران ، 31 سال است که سوار شده اند و خاک این کشور را در توبره کرده اند .
پس وقتی که می بینید این روزها جانوری ذوب شده در ولایت فقیه بنام شجونی درلباس نماینده مجلس شورای اسلامی می گوید : " اگر آقا لب تر کند با دندان خرخره ضد ولایت فقیه و ضد انقلاب را میجویم " اینگونه سخنان ، درحقیقت ترشح بیرونی غده ی چرکین اعتقاد به حکومت ولایت فقیه است که خود را از طریق جانشینی "مهدی موعود" به ریسمان الهی وصل کرده است ، و این اراذل و اوباشی که این روزها خود را مجاز می دانند برای دفاع از به اصطلاح حکومت ولایت فقیه به هر جنایت و تبهکاری دست بزنند ، همگی پیرو چنین اندیشه ی سخیف و ضد مردمی می باشند .
با مقدمه بالا که به درازا کشید ، سران فاسد و دستگاههای دروغ پراکنی بیت کودتا تا همین اواخر هرکسی را که از بحران در ساختار حکومتی ولایت فقیه سخن می گفت از او به عنوان خائن و دشمن اسلام و تضعیف کننده انقلاب یاد می کردند ! سرانجام بعد از هشت ماه و پس از اینکه با تمام وحشی گری ها وجنایات ازاذل و اوباش حکومتی نتوانسته اند خیزش های سبز مردم ایران را از پای درآورند ، اینک به یکباره از خواب خرگوشی بیدار شده و "راه خروج ازبحران" را نشان می دهند ! بحرانی که تا همین دیروز منکر آن بوده اند ! اما جالب این است که برای حل بحران باز تنها کسی که به حساب نمی آید ملت ایران است ! گوئی که در این میان مردمی بنام ملت ایران وجود خارجی ندارد و این بحران در ارتباط با زندگی و کشوراین ملت نیست !
رهبر قاتل وبدنبال او تمامی سر سپردگان بیت رهبری برای برون رفت از بحران ، روی سخن شان با "خواص" است ، که گویا این "خواص" اگر از دوپهلوگوئی دست بردارند و صف خود را از "ساختارشکنان" (بخوانید مردم ایران) جدا کنند بحران کنونی حل خواهد شد !! ، خامنه ای و بلندگوهای بیت کودتا در روزهای اخیر به صراحت اعلام داشته اند که : فقط از طریق اعلام وفاداری به دستگاه ولایت فقیه وپذیرش رهبری خامنه ای و دلقک دربارش احمدی نژاد است که می توان از این بحران عبور کرد و کشتی شکسته حکومت اسلامی را از غرق شدن نجات داد !
از رئیس شورای مصلحت نظام که تخصص اش در 31 سال گذشته ، بیرون آوردن حکومت خون وجنون اسلامی ازمیان بحران های گوناگون بوده است و از بسیاری از اصلاح طلبان درون وبیرون حکومت گرفته تا رهبر حزب الله لبنان که چماق داران تحت فرمانش این روزها در خیابانهای تهران ، مردم ایران را به گلوله می بندند و مورد ضرب وشتم قرارمی دهند همه به تکاپو افتاده اند تا دستگاه ولایت فقیه آدم کش ، که اینک در زیر ضربات مرگبار خیزش های پیاپی مردم ایران قرار گرفته است را از فرو پاشی حتمی نجات دهند. تروریست های حاکم برایران هنوز به این نتیجه نرسیده اند که ریشه ی بحران کنونی درموجودیت و تمام ساختارولایت فقیه و جامعه ای است که حکومت خون ریز اسلامی پس از 31 سال آنرا به مرحله انفجار رسانده است و تا زمانی که ملت ایران برسرنوشت خویش حاکم نشود این بحران همچنان وجود خواهد داشت و هرگونه "عبور"ی از آن خواب وخیالی بیش نیست .
"خواص" که بیت کودتا این روزها تلاش دارد در میان آنان تفرقه ایجاد نماید و برخی ازآنان را به سمت خود بکشاند خوب است بدانند که اگر یک گام به سمت مشروعیت بخشیدن به حکومت کودتائی خامنه ای – احمدی نژاد که عاملان اصلی جنایات پس از کودتای انتخاباتی می باشند بردارند ، دیر یا زود ناگزیر خواهند شد که گام های بعدی را هم به سمت جبهه دشمنان مردم بردارند و این برخلاف مصالح ملی جنبش سبزی است که برای به زیرکشیدن قاتلان از مسند قدرت قد برافراشته است . آقایان "خواص" خوب است بدانند که اگر دوباره در دام خامنه ای تبهکار و اراذل و اوباش پیرامون او گرفتار شوند دیگر راه بازگشتی برای آنان ، به دامن ملت شریف وآزاده ایران باقی نخواهد ماند .
آقایان "خواص" خوب است بدانند که یاوه های "ساختارشکنی و توهین به مقدسات"! و دیگر اراجیف بیت کودتا ، فقط و فقط برای ایجاد تفرقه و دودستگی در میان جبهه وسیع مخالفان بیت کودتا است ونه هیچ چیز دیگری . درک این مسئله دشوار نیست که در فرهنگ کثیف و ضدمردمی ولایت مطقه فقیه ، تمام مردم ایران حتی کسانی که حد اقل های حقوق انسانی ، خویش را مطالبه می کنند ، ساختار شکن به حساب می آیند ! فریب بازی موذیانه "ساختارشکنی" دستگاههای تبلیغاتی بیت کودتا را نباید خورد .
ساختارشکن چه کسانی هستند ؟ آنها که تظاهرات و راهپیمائی آرام مردم را به گلوله بسته اند یا آنانکه خواهان شمردن رأی شان بوده اند ؟ آنها که به دختران و پسران آزادیخواه این سرزمین درشکنجه گاههای حکومت اسلامی تجاوز کرده اند یا آنانکه به این وحشی گری ها و تجاوزات اعتراض کرده و می کنند ؟ آنها که پول و ثروت ملت ایران را طی 31 سال گذشته به یغما برده اند یا آنانکه حق زندگی و حقوق یایمال شده ی خود را از یک حکومت فاسد دینی مطالبه می کنند ؟ و براستی که ساختار شکن واقعی کسی جز پیروان و حکومتگران ولایت فقیه که تمامی ساختارهای جامعه را اعم ازسیاسی واجتماعی و اقتصادی ، فرهنگی وهنری ، نظامی و انتظامی و امنیتی ، قضائی و اداری ، اخلاقی و خانوادگی و غیره وغیره را در کشور ما به هم ریخته اند تا بزعم فکرعلیل و مریض خود برای ما ، "جامعه اسلامی نمونه" به ارمغان آورند ، نبوده ونیستند . بنابراین اگر این روزها آقایان"خواص" بدنبال یافتن ساختارشکنان می گردند که به توصیه خامنه ای از آنان "تبری" بجویند و راه بازگشت به بیت رهبری را برای خود هموار سازند ، خوب است بدانند که شخص خامنه ای ، خود در رأس تمامی "ساختارشکنان" قرار دارد . و باز بد نیست که آقایان"خواص" بدانند که اتفاقاً در کیفرخواستی که ملت ایران برای محاکمه و مجازات خامنه ای و سایر سران و مسئولان جمهوری اسلامی در آینده به دادگاه ارائه خواهد داد یکی از جرائم بزرگ این تبهکاران ،همین اتهام "ساختارشکنی" خواهد بود که این جانیان ، این روزها مردم آزاده ایران را به آن متهم می سازند . ساختارشکنان واقعی ، تئوری پردازان حکومت اسلامی و در رأس آنان سید روح الله خمینی است که با تدوین نظریه ی به غایت ارتجاعی ولایت فقیه ، دین و آئیین بسیاری از ایرانیان را وثیقه قدرت طلبی خود قرار دادند و آنرا تا سطح فاشیسم مذهبی ارتقاء دادند و در پرتو آن ملت و کشوری به این روز سیاه انداختند .
و سخن آخر اینکه هر معامله ای بر سر جنبش سبز ملی ایرانیان که تبلوربیش از 100 سال مبارزه ی ملتی در راه آزادی و عدالت اجتماعی است از پیش محکوم به شکست می باشد . ملت رشید و در صف اول ، نسل جوان و برومند ایران ، برای رهائی از زیر یوغ اسارت بار ولایت فقیه ، تصمیم قطعی خود را گرفته است و در خیزش های سبز هشت ماه گذشته انتخاب خویش را به گوش جهانیان رسانده است و آقایان "خواص" نیز این خوب می دانند . حالا نوبت "خواص" است که انتخاب کنند ، لحظه تاریخی "انتخاب" در زندگی برخی ازآقایان "خواص" که در ماههای اخیر کم و بیش با جنبش سبزملت ایران همراهی کرده اند فرا رسیده است ، یا به دعوت رهبر قاتل لبیک گفته و با او به قعر چاه جمکران می روند و یا اینکه در کنار مردم زجر دیده ایران که برای آزادی خود دلاوانه بپا خواسته اند می مانند و در فردائی که دور نخواهد بود بهارآزادی را همراه با ملت پیروز و سرفراز ایران جشن خواهند گرفت .
7 بهمن 1388
27 ژانویه 2010
سایت نویسنده: http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=3&autorid=385
برگرفته از : سایت ایران گلوبال
انتشار از: داریوش حاجبی
http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=2-56548
این روزها شبح خیزش سبز دیگری در سالگرد انقلاب22 بهمن ، خواب را چشمان بی فروغ بازمانده ای از سلسله ی فاشیستیهای خون ریز قرن بیستم که این یکی خود را در پوستین اسلام فقاهتی و جانشینی خدا و پیغمبر و امام پنهان نموده ، ربوده است . این روزها و درسالگرد 22 بهمن ، دیکتاتور فرتوت و عمامه دار اگرهنوز ذره ای عقل و حافظه برای اش باقی مانده باشد ، می تواند بیاد بیاورد که واژگونی رژیم دیکتاتوری شاهی نیز درست همین مسیری را پیمود که هم اکنون رژیم دیکتاتوری اسلامی مشغول پیمودن آن است ، با این تفاوت که دیکتاتورتاجدار در اوج جلال و جبروت و درحالیکه بزرگترین نیروی نظامی و انتظامی و امنیتی خاورمیانه را تحت فرمان خویش داشت ، وقتی سیل خروشان مردم ایران را در خیابانهای تهران و شهرستانها مشاهده نمود که : "مرگ بردیکتاتور، مرگ برشاه" را فریاد می زدند ، خطاب به مردم اعلام کرد که : صدای انقلاب ملت را شنیده است و قول می دهد که ازآن پس حافظ و مدافع قانون اساسی مشروطه ایران باشد ، شاه دیکتاتور حتی برای دلجوئی از مردم ایران و نشان دادن حسن نیت خود و برون رفت از بحرانی که رژیم دیکتاتوری باعث و بانی آن بود ، نخست وزیر ، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت ایران (ساواک) و تعدادی از بلندپایگان کشوری و لشکری را دستگیر و زندانی نمود تا به مردمی که در آن روزها درطلب آزادی ، "مرگ بردیکتاتور " را فریاد میزدند ثابت نماید که صدای انقلاب شان را شنیده است.
بسیاری از جامعه شناسان و تحلیلگران مسائل سیاسی و اجتماعی ایران براین باور اند که اگر شاه پیش از آنکه سیل خروشان مردم ایران بحرکت درآید صدای آزادیخواهانه و در گلو خفه شده ی ملت را حتی در اوایل سال 57 شنیده بود و فقط به یک انتخابات آزاد در ایران گردن نهاده بود هرگز به چنان سرنوشت شوم و رقت باری دچار نمی گردید .
اینک بیش از 8 ماه است که مردم ایران درهر مناسبتی با خیزش های سبزو ملیونی خود فریاد آزادیخواهانه خود را بلند کرده اند ، صدای حق طلبانه مردم ایران تا دورترین نقاط دنیا شنیده شده و تحسین جهانیان را برانگیخته است ، ولی گوئی که دیوار انکار و حاشای بیت کودتا بلند تر از آن است که صدای ملت ایران از آن عبور کند ، و تفاوت دیکتاتور تاجدار زمینی با دیکتاتور عمامه دارالهی درست در همین نکته نهفته است که اولی اگر چه دیر هنگام ولی بهرحال وقتی که حرکت ملیونی مردم وفریادهای "مرگ برشاه" را شنید لااقل آنقدر شهامت داشت که به خطا ها و قانون شکنی های خویش اعتراف نماید و با کناره گیری از قدرت ، راه را برای تشکیل دولتی انتقالی بازنماید ، ولی دومی ، یعنی آخوندی که از روضه خوانی وفال گیری بر تخت شاهی تکیه زده است حتی پس از افشای این همه جنایت و تبهکاری ها و قانون شکنی های اش و پس ازخیزش های سبز و ملیونی و مسالمت جویانه ی مردم ایران ، هنوز حاضر نیست که صدای مردم ایران را بشنود و مطمئن باشید که این دیکتاتور، حتی در یک قدمی مرگ هم صدای ملت ایران را نخواهد شنید ! چرا که دیکتاتورعمامه دار اصولاً چیزی بنام ملت ایران را برسمیت نمی شناسد که صدای شان را بشنود ! در دستگاه فکری شریعت مداران و بنیان گذاران ولایت مطلقه و به خون آغشته ی فقیه ، چون شخص ولی فقیه ، قدرت و مشروعیت خود را از عالم غیب می گیرد بنابراین دیگر لزومی نمی بیند که به مردم حساب پس دهد . در دستگاه فکری شریعت مداران فاسد و قدرت طلب اگر قرار باشد که خامنه ای به کسانی حساب پس بدهد ، آن کسان خدا و پیغمبرو امام غایب اند نه ملت ایران !! و با اعتقاد به یک چنین تفکر ضد مردمی و قرون وسطائی است که دارودسته ای تبهکار با نام دین و خدا و پیغمبر برملت شریف ایران ، 31 سال است که سوار شده اند و خاک این کشور را در توبره کرده اند .
پس وقتی که می بینید این روزها جانوری ذوب شده در ولایت فقیه بنام شجونی درلباس نماینده مجلس شورای اسلامی می گوید : " اگر آقا لب تر کند با دندان خرخره ضد ولایت فقیه و ضد انقلاب را میجویم " اینگونه سخنان ، درحقیقت ترشح بیرونی غده ی چرکین اعتقاد به حکومت ولایت فقیه است که خود را از طریق جانشینی "مهدی موعود" به ریسمان الهی وصل کرده است ، و این اراذل و اوباشی که این روزها خود را مجاز می دانند برای دفاع از به اصطلاح حکومت ولایت فقیه به هر جنایت و تبهکاری دست بزنند ، همگی پیرو چنین اندیشه ی سخیف و ضد مردمی می باشند .
با مقدمه بالا که به درازا کشید ، سران فاسد و دستگاههای دروغ پراکنی بیت کودتا تا همین اواخر هرکسی را که از بحران در ساختار حکومتی ولایت فقیه سخن می گفت از او به عنوان خائن و دشمن اسلام و تضعیف کننده انقلاب یاد می کردند ! سرانجام بعد از هشت ماه و پس از اینکه با تمام وحشی گری ها وجنایات ازاذل و اوباش حکومتی نتوانسته اند خیزش های سبز مردم ایران را از پای درآورند ، اینک به یکباره از خواب خرگوشی بیدار شده و "راه خروج ازبحران" را نشان می دهند ! بحرانی که تا همین دیروز منکر آن بوده اند ! اما جالب این است که برای حل بحران باز تنها کسی که به حساب نمی آید ملت ایران است ! گوئی که در این میان مردمی بنام ملت ایران وجود خارجی ندارد و این بحران در ارتباط با زندگی و کشوراین ملت نیست !
رهبر قاتل وبدنبال او تمامی سر سپردگان بیت رهبری برای برون رفت از بحران ، روی سخن شان با "خواص" است ، که گویا این "خواص" اگر از دوپهلوگوئی دست بردارند و صف خود را از "ساختارشکنان" (بخوانید مردم ایران) جدا کنند بحران کنونی حل خواهد شد !! ، خامنه ای و بلندگوهای بیت کودتا در روزهای اخیر به صراحت اعلام داشته اند که : فقط از طریق اعلام وفاداری به دستگاه ولایت فقیه وپذیرش رهبری خامنه ای و دلقک دربارش احمدی نژاد است که می توان از این بحران عبور کرد و کشتی شکسته حکومت اسلامی را از غرق شدن نجات داد !
از رئیس شورای مصلحت نظام که تخصص اش در 31 سال گذشته ، بیرون آوردن حکومت خون وجنون اسلامی ازمیان بحران های گوناگون بوده است و از بسیاری از اصلاح طلبان درون وبیرون حکومت گرفته تا رهبر حزب الله لبنان که چماق داران تحت فرمانش این روزها در خیابانهای تهران ، مردم ایران را به گلوله می بندند و مورد ضرب وشتم قرارمی دهند همه به تکاپو افتاده اند تا دستگاه ولایت فقیه آدم کش ، که اینک در زیر ضربات مرگبار خیزش های پیاپی مردم ایران قرار گرفته است را از فرو پاشی حتمی نجات دهند. تروریست های حاکم برایران هنوز به این نتیجه نرسیده اند که ریشه ی بحران کنونی درموجودیت و تمام ساختارولایت فقیه و جامعه ای است که حکومت خون ریز اسلامی پس از 31 سال آنرا به مرحله انفجار رسانده است و تا زمانی که ملت ایران برسرنوشت خویش حاکم نشود این بحران همچنان وجود خواهد داشت و هرگونه "عبور"ی از آن خواب وخیالی بیش نیست .
"خواص" که بیت کودتا این روزها تلاش دارد در میان آنان تفرقه ایجاد نماید و برخی ازآنان را به سمت خود بکشاند خوب است بدانند که اگر یک گام به سمت مشروعیت بخشیدن به حکومت کودتائی خامنه ای – احمدی نژاد که عاملان اصلی جنایات پس از کودتای انتخاباتی می باشند بردارند ، دیر یا زود ناگزیر خواهند شد که گام های بعدی را هم به سمت جبهه دشمنان مردم بردارند و این برخلاف مصالح ملی جنبش سبزی است که برای به زیرکشیدن قاتلان از مسند قدرت قد برافراشته است . آقایان "خواص" خوب است بدانند که اگر دوباره در دام خامنه ای تبهکار و اراذل و اوباش پیرامون او گرفتار شوند دیگر راه بازگشتی برای آنان ، به دامن ملت شریف وآزاده ایران باقی نخواهد ماند .
آقایان "خواص" خوب است بدانند که یاوه های "ساختارشکنی و توهین به مقدسات"! و دیگر اراجیف بیت کودتا ، فقط و فقط برای ایجاد تفرقه و دودستگی در میان جبهه وسیع مخالفان بیت کودتا است ونه هیچ چیز دیگری . درک این مسئله دشوار نیست که در فرهنگ کثیف و ضدمردمی ولایت مطقه فقیه ، تمام مردم ایران حتی کسانی که حد اقل های حقوق انسانی ، خویش را مطالبه می کنند ، ساختار شکن به حساب می آیند ! فریب بازی موذیانه "ساختارشکنی" دستگاههای تبلیغاتی بیت کودتا را نباید خورد .
ساختارشکن چه کسانی هستند ؟ آنها که تظاهرات و راهپیمائی آرام مردم را به گلوله بسته اند یا آنانکه خواهان شمردن رأی شان بوده اند ؟ آنها که به دختران و پسران آزادیخواه این سرزمین درشکنجه گاههای حکومت اسلامی تجاوز کرده اند یا آنانکه به این وحشی گری ها و تجاوزات اعتراض کرده و می کنند ؟ آنها که پول و ثروت ملت ایران را طی 31 سال گذشته به یغما برده اند یا آنانکه حق زندگی و حقوق یایمال شده ی خود را از یک حکومت فاسد دینی مطالبه می کنند ؟ و براستی که ساختار شکن واقعی کسی جز پیروان و حکومتگران ولایت فقیه که تمامی ساختارهای جامعه را اعم ازسیاسی واجتماعی و اقتصادی ، فرهنگی وهنری ، نظامی و انتظامی و امنیتی ، قضائی و اداری ، اخلاقی و خانوادگی و غیره وغیره را در کشور ما به هم ریخته اند تا بزعم فکرعلیل و مریض خود برای ما ، "جامعه اسلامی نمونه" به ارمغان آورند ، نبوده ونیستند . بنابراین اگر این روزها آقایان"خواص" بدنبال یافتن ساختارشکنان می گردند که به توصیه خامنه ای از آنان "تبری" بجویند و راه بازگشت به بیت رهبری را برای خود هموار سازند ، خوب است بدانند که شخص خامنه ای ، خود در رأس تمامی "ساختارشکنان" قرار دارد . و باز بد نیست که آقایان"خواص" بدانند که اتفاقاً در کیفرخواستی که ملت ایران برای محاکمه و مجازات خامنه ای و سایر سران و مسئولان جمهوری اسلامی در آینده به دادگاه ارائه خواهد داد یکی از جرائم بزرگ این تبهکاران ،همین اتهام "ساختارشکنی" خواهد بود که این جانیان ، این روزها مردم آزاده ایران را به آن متهم می سازند . ساختارشکنان واقعی ، تئوری پردازان حکومت اسلامی و در رأس آنان سید روح الله خمینی است که با تدوین نظریه ی به غایت ارتجاعی ولایت فقیه ، دین و آئیین بسیاری از ایرانیان را وثیقه قدرت طلبی خود قرار دادند و آنرا تا سطح فاشیسم مذهبی ارتقاء دادند و در پرتو آن ملت و کشوری به این روز سیاه انداختند .
و سخن آخر اینکه هر معامله ای بر سر جنبش سبز ملی ایرانیان که تبلوربیش از 100 سال مبارزه ی ملتی در راه آزادی و عدالت اجتماعی است از پیش محکوم به شکست می باشد . ملت رشید و در صف اول ، نسل جوان و برومند ایران ، برای رهائی از زیر یوغ اسارت بار ولایت فقیه ، تصمیم قطعی خود را گرفته است و در خیزش های سبز هشت ماه گذشته انتخاب خویش را به گوش جهانیان رسانده است و آقایان "خواص" نیز این خوب می دانند . حالا نوبت "خواص" است که انتخاب کنند ، لحظه تاریخی "انتخاب" در زندگی برخی ازآقایان "خواص" که در ماههای اخیر کم و بیش با جنبش سبزملت ایران همراهی کرده اند فرا رسیده است ، یا به دعوت رهبر قاتل لبیک گفته و با او به قعر چاه جمکران می روند و یا اینکه در کنار مردم زجر دیده ایران که برای آزادی خود دلاوانه بپا خواسته اند می مانند و در فردائی که دور نخواهد بود بهارآزادی را همراه با ملت پیروز و سرفراز ایران جشن خواهند گرفت .
7 بهمن 1388
27 ژانویه 2010
سایت نویسنده: http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=3&autorid=385
برگرفته از : سایت ایران گلوبال
انتشار از: داریوش حاجبی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر