پنجشنبه، بهمن ۰۸، ۱۳۸۸

نسرین ستوده، وکیل آرش رحمانی‏پور: «اتهام آرش رحمانی‏پور ارتباطی با انتخابات نداشت»


نسرین ستوده، وکیل آرش رحمانی‏پور: «اتهام آرش رحمانی‏پور ارتباطی با انتخابات نداشت»
http://www.autnews.de/node/6729

جمعه، ۹ بهمن، ۱۳۸۸
در میان احکام صادره برای متهمان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری، صدور ۱۱ حکم اعدام حیرت و نگرانی فراوانی را برانگیخت. این ۱۱ حکم اعدام در مرحله‏ی تجدید‏نظر قرار داشت. اما گویا حکم دو تن از متهمان، محمد رضا علی‏زمانی و آرش رحمانی‏پور، به جرم ارتباط با انجمن پادشاهی تایید شده بود و سحرگاه امروز اجرا شد.

قابل ذکر است که این دو متهم، علی‏رغم این که تحت عنوان اغتشاشات پس از انتخابات اعدام شده‏اند، هر دو ماه‏ها پیش از انتخابات دستگیر شده بودند. محمد رضا علی‏زمانی در اسفند ماه ۱۳۸۷ و آرش رحمانی‏پور در فروردین ماه ۸۸ بازداشت شدند.

خانم نسرین ستوده، وکیل آرش رحمانی‏پور در این باره می‏گوید:

موکل من مخفیانه اعدام شد. با مخفی‏کاری از خانواده و وکلا، موکل‏ام را بردند اعدام کردند.

ممکن است توضیح بیشتری بدهید؟

در حالی که به خانواده‏ و وکلا گفته بودند که پرونده برای رفع نقص به دادگاه انقلاب برگشته است، اما ظاهرا حکم اعدام تایید شده بود و برای اجرا به دادگاه انقلاب برگشته بود.

در تمام پی‏گیری‏هایی که من به اتفاق خانواده‏‏ی آرش رحمانی‏پور در ارتباط با پرونده‏ی آرش داشتیم، دادگاه انقلاب همواره اعلام کرد که پرونده به آن‏جا نرسیده است.

من فقط می‏توانم بگویم که اعدام زیر ۱۸ سال این بار از میان متهمان سیاسی قربانی گرفت.
آرش رحمانی‏پور بر خلاف اعلام پایگاه اطلا‏ع‏رسانی دادسرای عمومی و انقلاب، دو ماه پیش از انتخابات بازداشت شد و اساسا اتهام‏ او ارتباطی با انتخابات و اعتراضات پس از آن نداشت.

آرش در زمان بازداشت ۱۹ سال بیشتر نداشت و بسیاری از اتهامات مطرح شده علیه آرش مربوط به زمانی بود که او ۱۶ یا ۱۷ ساله بود. بنابراین به طور حتم، موکل من باید در دادگاه اطفال محاکمه می‏شد.

شما کی مطلع شدید که آرش اعدام شده است؟

امروز صبح متوجه شدم که پایگاه اطلاع‏رسانی دادسرای عمومی و انقلاب اعلام کرده که حکم اعدام آرش اجرا شده است. این در حالی است که مطابق قانون، اساساً کلیه‏ی احکام پس از ابلاغ، قابلیت اجرا پیدا می‏کنند. اما این حکم نه به من و نه به موکل‏ام هرگز ابلاغ نشده بود.

علاوه بر آن، قانون اجرای احکام اعدام، قاضی اجرای احکام را موظف می‏کند که در زمان اجرای حکم اعدام، خانواده و وکلا را دعوت کند. بنابراین می‏بینید که حکم مخفیانه صادر شد و با شتاب و مخفیانه اجرا شد.

خانم ستوده، پیش از این نیز در باره‏ی آرش گفته بودید که اعترافات‏اش تحت فشار گرفته شده و حتی خود شما هم مورد محدودیت‏ها و به نوعی تهدید‏هایی قرار گرفته بودید.

آرش در تمام طول بازجویی و محاکمه، مورد تهدیدهای متعدد شخصی و خانوادگی قرار گرفته بود. آرش در ۱۹ فروردین، به اتفاق تعدادی از بستگان‏اش، از جمله خواهر باردارش، در منزل خود بازداشت می‏شود. بعدها خواهر او با قرار منع تعقیب آزاد شد. اما فشارهای اعمال شده در طول بازداشت، موجب می‏شود که فرزندش را از دست بدهد.

بعد از این ماجرا، در مردادماه، از حضور من در دادگاهی که برای محاکمه‏ی آرش تشکیل شده بود، جلو‏گیری به عمل آمد و اصرار من برای حضور در جلسه‏ی دادگاه، باعث شد که تهدید به بازداشت شوم. سپس ماموران با اخذ پروانه‏ی وکالت‏ام، صورت‏ جلسه‏ای را علیه من تنظیم کردند.

در نامه‏ای که همان زمان به رییس قوه‏ی قضاییه نوشتم، اعلام کردم در شرایطی که علیه وکلای این متهمان این حد از فشار اعمال می‏شود، می‏توان نگران متهمان بود که چه فشارهایی را دور از انظار عمومی تحمل می‏کنند.

در تنها جلسه‏ی ملاقاتی که به مدت ۱۵ دقیقه با موکل‏‏ام، آقای آرش رحمانی‏پور داشتم، او به من گفت که در دو جلسه‏ی بازجویی، خواهرش را در مقابل‏اش قرار داده‏اند و گفته‏اند اگر می‏خواهد خواهرش آزاد شود، باید به کارهای نکرده اقرار کند.

علاوه بر این، پدر آرش برای من تعریف کرد که در همان جلسه‏ای که از حضور من برای دفاع از موکل‏ام جلوگیری به عمل آمد، از پدر خواسته‏اند فرزند خود را وادار به اعتراف کند و بعد از این که با مقاومت پدر مواجه می‏شوند، او را تهدید به بازداشت می‏کنند.

به هرحال همه‏ی این فشارها، کلیه‏ی اقدامات علیه آرش و حکم صادره علیه او را غیرقانونی، غیرعادلانه و غیرمنصفانه می‏کند.

من از این فرصت استفاده می‏کنم و نگرانی خودم را نسبت به اجرای حکم اعدام دیگر موکلان‏ام، آقای رضا خادمی و ایوب پرکار، اعلام می‏کنم. من سخت نگران‏ام که حکومت افراد بی‏گناه را وجه‏المصاحله‏ی بازی‏های سیاسی قرار بدهد تا به زعم خود با اجرای احکام اعدام و ایجاد رعب و وحشت بتواند این حرکت فراگیر اجتماعی را مهار کند.

آیا جنازه‏ی آرش را به خانواده‏اش تحویل داده‏اند؟ یا می‏دهند؟

تا جایی که می‏دانم، خانواده هنوز از موضوع مطلع نشده است تا اساساَ درخواست جنازه کند. پدر آرش در تماس تلفنی‏ای که تا ظهر امروز با من داشت، از این موضوع بی‏اطلاع بود.

هنگام تماس پدر آرش با شما، هنوز شما نیز از اجرای حکم اطلاع نداشتید؟

من اطلاع داشتم؛ اما پدر آرش در خیابان، جلوی زندان و تنها بود. این شرایط موجب شد که به او چیزی نگویم. ترسیدم در آن شرایط دچار مشکلاتی بشود.

گفت‏وگوی کوتاهی با خواهر آرش رحمانی‏پور، ساعاتی پس از باخبر شدن از اعدام آرش دارم. او بسیار متاثر است و به سختی صحبت می‏کند:

من خواهر آرش هستم.

شما همان خواهری هستید که همراه با آرش بازداشت شده بودید؟

بله من را هم بازداشت کرده بودند. بعد از آن بچه‏ام را از دست دادم و چهار روز در آ‏ی‏سی‏یو بودم. هیچ‏چیزی نمی‏توانم بگویم.

چگونه از این خبر مطلع شدید؟

از طریق تلویزیون خبر شدیم. به اوین رفتیم، گفتند آن‏ها را به کرج برده‏اند. ولی در راه فهمیدیم. به ما گفتند بچه‏ها را به کرج برده‏اند.

شما خبر نداشتید که حکم اعدام تایید شده است؟

نه نه، خبر نداشتیم. به ما گفتند که حکم شکسته شده است.

الان پدر و مادرتان کجا هستند؟

آن‏ها هم همین‏جا هستند، نمی‏توانند صحبت کنند. هردوی آن‏ها این‏جا افتاده‏اند، نمی‏دانم باید چکار کنم.

بعد از شنیدن خبر به دادسرا یا دادگاه انقلاب نرفتید؟

نه، امروز پنجشنبه است. تعطیل هستند. اصلا نمی‏دانم چرا؟! قرار بود این حکم شکسته شود. به ما گفتند شکسته شده است. آرش روز دوشنبه دوباره زنگ زد و گفت که بیایید… کتاب‏های‏ام را بیاورید. به خاطر چی…نمی‏دانم؟ چرا… نمی‏دانم!

مریم محمدی
رادیو زمانه


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ