اين مقاله در بلاگ فراديد منتشر شده است:
رمز موفقیت اینترنت در پلورالیسم است (1). در مورد تفاوت مشکلات اینترنتی تازه در ایران با گذشته نيز که نتیجه اجرای پروژه "اینترنت ملی" است، پيشتر بحث شد (2). همچنین جزئيات استراتژی "اینترنت ملی" در ایران در يادداشتی ديگر مورد بررسی قرار گرفت (3).
اما در اقتصاد گلوبال، ایرانیان چگونه می توانند در عرصه اینترنت که بخش مهمی از دنیای کنونی است، رقابت کنند؟
استراتژی های مبتنی بر درک غلط از تطور فناوری اطلاعات در زمان ما که طرح هایی نظیر "اینترنت ملی" بر آن استوار است برای آینده ایران بسیار خطرناک است. فناوری اطلاعات در تکامل خود سال هاست که ساختار خودکفای "آی تی" در مؤسسات را پشت سر گذاشته است و امروز تکنولوژی کلاود - اَبر اینترنتی- در همه جای اینترنت رشد کرده است. حتی شخصی نظیر لری الیسون بنیانگذار شرکت اوراکِل که در ابتدا تکنولوژی کلاود را مورد تمسخر قرار داده و آینده ای برای آن نمی دید امروز لحظه ای در ارائه محصولات خود بر روی کلاود درنگ نمی کند. ولی چرا کلاود کامپيوتينگ اهمیت پیدا کرده است و این امر چه تأثیری بر روی رقابت در دنیای اینترنت خواهد داشت؟
دلیل اصلی رشد و گسترش کلاود را باید در تحولی دید که در فناوری اطلاعات طی يک دهه گذشته صورت گرفته است. اجازه دهید برای درک این تحول فناوری اطلاعات مثالی تاریخی را از تکنولوژی تلفن مورد توجه قرار دهیم.
فرض کنید که 50 سال پیش تحلیلگری به تکنولوژی تلفن نگاه میکرد. در آن زمان تعداد بیشتر اُپراتور تلفن شاخص رشد بیشتر یک کشور در برابر کشوری دیگر در عرصه مخابرات تلقی میشد. اما نیاز به اپراتور با ساخته شدن نسل های بعدی سوئیچ های تلفن، کاهش یافت. در نتیجه اگر در دوران سوئیچ های نسل بعدی کسی از درک دوران اول استفاده میکرد، ممکن بود يک کشور عقب مانده را که هنوز از نسل اول سوئيچ های تلفن استفاده کرده و تعداد بيشتری اپراتور داشت، پيشرفته تر تلقی کند. و به اينصورت هم استراتژی غلطی برای مؤسسات يا کل کشور ارائه میداد و هم برای افرادی که آینده خود را در اپراتوری تلفن می ديدند، لطمه شدید آینده شغلی بوجود میآورد. تکنولوژی تلفن پس از صد سال از تکامل نایستاده است و نسل تازه سوئیچ های دیجیتالی "وی او آی پی" که صدا را برروی اینترنت حمل میکنند امروز سوئیچ های "پی بی اِيکس" را نيز از رده خارج کرده اند. مثال سوئیچ ها و اپراتورهای تکنولوژی اولیه تلفن به خوبی نشان می دهد که چرا درک درست از تحول یک تکنولوژی میتواند تأثیرات مستقیم بر روی دیدگاه استراتژیک در سطح فرد، مؤسسه، کشور، یا دنیا داشته باشد.
فناوری اطلاعات نیز در 20 سال گذشته چنین تحولی را طی کرده است. مثال یوتيوب برای روشن شدن بحث کمک کننده است. پیش از محبوبیت یافتن یوتیوب در اینترنت، مؤسسات مختلف ویدیو سِروِر های خود را می خریدند و پرسنل متخصص بیشتری استخدام می کردند که محتوای ویدیویی آنها را مدیریت کنند. این امر هر روز به بزرگتر شدن بخش آی تی و مخارجش در شرکت ها منجر می شد. اما با ورود يوتيوب کل مدل ارائه ويديو در عرصه اينترنت عوض شد. یوتیوب قادر است بیشتر از هر گروه آی تی در مؤسسات مختلف که پرستل زیادی هم دارند، محتوای ویديويی، عرضه کند. .گوگل در سال 2006 شرکت یوتیوب را که فقط 60 کارمند داشت به قیمت يک میلیارد و ششصد و پنجاه ميليون دلار خرید.
امروزه نه نتها عرضه محتوای ويديويی در اينترنت بلکه شرکت های گوناگونی نظير عرضه کنندگان سرويس های تلفن هوشمند، فضای اينترنتی در کلاود را برای نگهداری اطلاعات ارائه میکنند. مثلاً گوگل "درايو" فضای دیسک مانندی را بر روی اینترنت مجاناً در اختیار کاربران قرار میدهد. این خدمات نیاز به سرورهايی را که در مؤسسات برای ذخیره اطلاعات خریداری میشدند، پايان می دهد.
به این ترتيب یکی بعد از دیگری کارهايی که در گذشته بخش فناوری اطلاعات هر مؤسسه جداگانه انجام می داد از بين رفته و اين سرويس ها در کلاود بر روی اينترنت، ارائه می شوند.
تا چند سال پيش فناوری اطلاعات هنوز عمدتاً اینگونه بود که هر مؤسسه ای سِروِرهای ایمیل خود را داشت که احتمالاً از شرکت میکروسافت خریده بود و بر روی کامپیوتر ميز هر کارمند نيز بخش آی تی شرکت برنامه دریافت ایمیلی نظير "آوت لوک" نصب کرده بود که آنهم احتمالاً از میکروسافت خریداری شده بود. همینطور نرم افزارهای دیگری نظیر وورد، اِکسل و پاورپوینت برای نوشتن، حسابداری يا ساختن اسلايد شو بر روی آن سيستم نصب بودند. در حاليکه امروز می توان سرويس های مشابه را بدون صرف هزينه برای سخت افزار، نرم افزار يا پرسنل آی تی به طور مجانی از گوگل دريافت کرد. گوئی گوگل نیروگاه برق مرکزی است که دارد کم کم جای همه ژنراتورهای مؤسسات جداگانه موازی را میگیرد.
به اينطريق با تحولات تازه تکنولوژی کلاود یا اَبر اینترنتی میلیونها مؤسسه ديگر نيازی به ايجاد بخش آی تی نخواهند داشت که هزاران سخت افزار و نرم افزار نظیر سِروِر ایمیل و ويديو خريداری کنند و برنامه های دريافت ايميل و ويديو بر روی هر کامپیوتر کاربر مؤسسه، نصب کنند. حتی در حال حاضر همه کاربران شرکت ها حساب مجانی ایمیلی بر روی اینترنت از طریق یاهو یا گوگل یا میکروسافت برای خود دارند. سرویس جی میل شرکت گوگل قوی ترین این سرویس هاست که به تازگی حتی چت ویدیویی نيز به آن اضافه شده است که اين امکان را می دهد که مجاناً به هر کسی روی اينترنت تلفن زد و آنهم تلفن با تصوير همزمان ويديويی. درست است که هنوز سرويس های ایمیل شبکه های داخلی در بیشتر مؤسسات بخاطر مسائل ایمنی از بين نرفته است اما امنیت نيز در خود کلاود در حال حل شدن است. البته مسائلی نظیر سانسور و فیلترینگ در کشورهايی نظیر ایران بر روی این روندها تأثیرات غیرتکنیکی و غیراقتصادی می گذارند که به معنی تعدیل این روندها با ابزارها و پروسه های اضافی است و نه متوقف کردن این روندهای جهانی.
آنچه آشکار است اینکه برای برآوردن نیازهای افراد، مؤسسات و کشورها، شرکتهای توليد کننده سخت افزار و نرم افزار تازه ای رشد کرده اند که استراتژی خود را بر مبنای واقعیت کنونی تکنولوژی کامپیوتر و اینترنت که به آن مدل یوتیلیتی کامپیوتینگ میگویند، طرح ریزی کرده اند. يعنی نظير آب، برق، و تلفن در گذشته که یوتیلیتی خوانده می شوند فناوری اطلاعات نيز به همين شکل ارائه شود که شرکت هايی در سطح جهانی برای ارائه سرويس رقابت کنند و شرکت های ديگری نيز مثل اَپل کامپيوتر برای ارائه اپليکيشنهايی نظير آيفون، بازهم در سطح جهانی، به رقابت پردازند. حال در چنين مدلی که اين صنعت رشد می کند، ايرانيان زمانی می توانند بطور مؤثر رقابت کنند که بتوانند هم در عرصه ارائه سرويس های مرکزی در سطح جهانی و هم در زمينه سخت افزار و نرم افزار اپليکيشن به کاربران، بازهم در سطح جهانی، رقابت کنند، نه آنکه به دور فضای سايبر کشور حصاری کشيده شود و ايران را از بقيه دنيای اينترنت جدا کرده و آن را بصورت شبکه خودکفای مدل تمدن کشاورزی چند هزار سال پيش در آورد. مدلی که طرح "اينترنت ملی" ايران که درست است اينترانت ملی خوانده شود دنبال می کند، از سويی برای عده ای شغل کاذب ايجاد می کند و از سوی ديگر توان رقابت ايرانيان را در دنيای اينترنت از بين می برد.
البته منظور این نیست که گوگل نیروگاه مرکزی آینده فناوری اطلاعات خواهد بود. عرصه باز است و شرکت های مختلفی در دنيا برای اين جايگاه رقابت می کنند. در زمينه اپليکيشن نيز لزوماً اَپل دنيای آينده اينترنت را در کنترل خود نخواهد داشت. از همين حالا سامسونگ که يک شرکت کره جنوبی است با تلفن های هوشمند جديد خود رقيب بسيار قدرتمند آيفون اَپل است. در نتيجه شرکت های مختلفی در کشورهای گوناگون می توانند برندگان رقابت در دنيای اينترنت باشند اما استراتژی های حمايتگرايانه نظير "اينترنت ملی" فناوری ايران را نظير بسياری از ديگر صنايع داخلی غيررقابتی می کند. همانطور که خرده فروشی در ايران قابل مقايسه با "وال مارت" نيست و اين مردم ايران بوده اند که ضرر حمايتگرايی را در همه رژيم های ايران داده اند و برای خريد هر چيزی مانند مرغ بايد به خرده فروش التماس کنند، عرصه اينترنت نيز به همان سرنوشت دچار خواهد شد. حمايتگرايی اقتصادی ثمره اش را به بهترين وجه در اتحاد جماهير شوروی نشان داد که بعد از 70 سال در پايان کار هنوز در چنبره توليد و توزيع اوائل انقلاب صنعتی درجا می زد. در آمريکا هزاران فروشگاه با عرضه محصولات مختلف آگهی می دهند که ارزان تر و با کيفيت بهتر اجناس متنوعی را به مشتريان ارائه کنند اما مصرف کننده ايرانی بايد پارتی داشته باشد که مرغ گنديده ای را چند برابر قيمت به او بفروشند. نتيجه حمايتگرايی پيشرفت نيست بلکه کمک به ناکارآمد ترين توليدکنندگان و توزيع کنندگان و به ضرر مصرف کننده است. حمايتگرايی به قيمت دامن زدن به عقب ماندگی در توليد و توزيع محصولات در کشور و ناتوان شدن در رقابت در سطح جهانی تمام می شود.
وقتی مدل تکامل تکنولوژی کامپیوتر و اینترنت به شکل کلاود کامپيوتينگ جلو می رود همه استراتژی هايی که بر فناوری اطلاعات خودکفا برای فرد، مؤسسه یا کشور مبتنی هستند محکوم به شکست خواهند بود. نتيجه هزینه های سرسام آور طرح هايی نظير "اينترنت ملی" در ايران سخت افزارهای خريداری شده بلااستفاده زودکهنه شده از يکسو و نرم افزارهای غيررقابتی و فاقد کارايی از سوی ديگر است که کاربران را در مقايسه با کاربران در کشورهايی نظير کره جنوبی، فلج می کند و باعث می شود ايرانيان نتوانند با همتايان خود در کشورهايی نظير کره جنوبی يا آمريکا رقابت کنند.
همانطور که امروز استراتژی یک کارخانه تولید غذای یخ زده ايجاد نیروگاه برق خود نیست و استراتژی جنرال الکتریک هم فروختن نیروگاه به آن کارخانه نیست، کشوری نظیر ایران و مؤسساتی که در ایران هستند نيز اگر می خواهند در ارائه خدمات رقابت کنند بجای نصب سِروِرهای مختلف به اصطلاح "اينترنت ملی" بايد با گوگل های جهان در عرصه بين المللی رقابت کنند. و اگر می خواهند در زمينه اپليکيشن رقابت کنند بايد با اَپل ها و سامسونگ های دنيا رقابت کنند و نه آنکه با طرح "اينترنت ملی" ايران و مؤسسات ايرانی را از دنيای اينترنت جدا کنند که خود بهترين راه منفرد کردن ايران است که به دست خود ايرانی انجام می گيرد. باورنکردنی است که انزوای اينچنين سهمگين در دنيای اينترنت به عنوان حمايت از ايران و کاربر ايرانی عرضه شده است.
امروزه بویژه در رابطه با طرح های استراتژیک تولید فراصنعتی و مشخصاً سخت افزار و نرم افزار کامپیوتری در ایران سکوت در برابر مدلهای خودکفای عصر کشاورزی "اينترنت ملی" سر فرود آوردن در برابر تيری است که ايران خود بر پای خود می زند و کشور و کاربران اين سرزمين را در اقتصاد گلوبال منفرد و منزوی می کند. در يک کلام طرح حمايتگرايانه "اينترنت ملی" يعنی انزوا و انفراد برای ايران و ايرانی.
سام قندچی، ناشر و سردبیر
ایرانسکوپ
http://www.iranscope.com
دهم مهرماه 1391
Oct 1, 2012
پانویس:
1. http://www.ghandchi.com/705-InternetPluralism.htm
2. http://www.ghandchi.com/685-NewInternetProblems.htm
3. http://ir.voanews.com/content/blog/1418108.html
iran#