پنجشنبه، مهر ۲۰، ۱۳۹۱

قندچی-چگونه می توان ديپلماسی بين ايران و اسراييل را ممکن ساخت؟

چگونه می توان ديپلماسی بين ايران و اسراييل را ممکن ساخت؟

How can Diplomacy between Iran and Israel Become Possible
http://www.ghandchi.com/722-iran-israel-diplomacy-eng.htm

سام قندچی
اين مقاله در بلاگ فراديد منتشر شده است:


کوچ های تازه ايرانيان به خارج به دليل وحشت از احتمال بروز جنگ بین ايران و اسراييل از هم اکنون قابل رويت است. اگر در جنگ ایران و عراق کوچ های ایرانیان پس از شروع جنگ آغاز شد که آنهم بیشتر ازخوزستان و نقاط مرزی در غرب کشور بسوی تهران، اصفهان و نقاط مرکزی کشور بود، اين بار ظاهرا کوچ ها از کل ايران و بويژه از تهران بسوی خارج است.

انتظار ازمصلحت اندیشان برای ارائه ابتکارهايی که بتواند از وقوع چنین جنگی جلوگیری کند (۱)، بخصوص با توجه به فرضیه های راجع به پیشدستی در حملات (٢) در ارتباط با سیاست های علنی و ابراز شده توسط دولت های ایران (٣) و اسراييل  (۴) در مورد جنگ بر سر برنامه اتمی تهران (۵) مهمترین موضوعی است که همزمان با این کوچ ها اذهان را بخود جلب کرده است. در این میان چندین طرح ابتکاری نیز با هدف برقراری صلح بین ایران و اسرايیل از سوی شهروندان هر دو کشور ارائه شده است (۶) که شایسته تحسین است.
   
اما برقراری صلح چه پيش از آغاز جنگ و چه پس از آن، مستلزم توافق اين دو کشور متخاصم در پایان دادن به خصومت است، نظیر توافقی که بالاخره پس  از ۸ سال جنگ  ايران و عراق بين دولت آيت الله خمينی و دولت صدام حسين به امضاء رسيد. اما وقتی دولت ايران حاضر نباشد با اسراييل حتی بر سر ميز مذاکره بنشیند، چگونه چنين امکانی می تواند وجود داشته باشد؟

گرچه هردو دولت توسل به جنگ را عاملی توصیف می کنند که نابودی طرف دیگر را در پی خواهد داشت، ولی تاریخ هيچگاه به یاد ندارد چنين تصوری توانسته باشد از جنگ جلوگیری کند و یا به جنگ پايان دهد، اگر به عکس به تداوم آن کمک نکرده باشد. جنگ های صد ساله بريتانيا و فرانسه در قرون چهارده و پانزده، و نيز جنگ های سی ساله در اروپای مرکزی قرن هفدهم، هنوز از يادها نرفته است. بی نتیجگی جنگ های سی ساله، که رنگ مذهبی داشت، به کاتوليکها و پروتستانها ياد داد که باید يکديگر را تحمل کنند، ضمن آنکه تاریخ  پانصد سال گذشته نیز نشان داده است که هيچکدام از آن دو مذهب از بين نرفتند، و هردو تا به امروز باقی مانده اند.

بی شک ديپلماسی در دنيای مدرن تغييرات عمده ای پیدا کرده است. گفته می شود يکی از اشتباهات اروپا در برخورد با خيزش فاشيسم هيتلری اين بود که هنوز به ديپلماسی بصورت فئودالی نگاه می کرد، و توافق ها و قرار و مدارهای حاصل از جلسات تشریفاتی و ضيافت ها را مبنای تصميمات خود قرار می داد. بعکس آمريکا، که در آن ایام نيروی سياسی تازه ای بود، ضمن  برخوردی  کاملا متفاوت با دیپلماسی، تصمیمات خود را بر پایه  منافع ملی و متکی به واقعیات علنی و عملی اتخاذ و به مورد اجرا می گذاشت.

دیپلماسی در دوران حاضر گامی ديگر به جلو برداشته است و حرفه ای تر شده است. در تمامی کشورهای مدرن، دولت ها، احزاب و گروه های سياسی، نظیر شرکت های سهامی، وکلای مبرزی در استخدام دارند که در رابطه با قوای مجريه، مقننه و قضاييه دولت های ديگر، از منافعشان دفاع می کنند.  

ديپلماسی میان ايران و اسراييل در سی سال گذشته عموما بطور غيرمستقيم و از طريق واسطه ها و یا کشورهای ثالث انجام  گرفته است. سوال اين است که اين کار تا چه حد بصورت حرفه ای انجام شده است، و تا آنجا که به مصلحت انديشان مربوط می شود، دليلی وجود ندارد که اين اقدامات بصورت غيرمستقيم و غيرعلنی انجام گیرد. بنظر می رسد وقت آن رسيده است که ديپلماسی ايران و اسراييل بصورتی علنی و در پيشگاه مردم دو کشور صورت گيرد.

یادمان باشد فعالان فلسطينی هنگامی که می خواستند با اسراييل باب مذاکره را باز کنند، این کار را از برنامه تلویزیونی  "نايت لاين" در شبکه آمریکايی "اِی بی سی" شروع کردند- برنامه  ای که متعاقب گروگانگيری در سفارت آمريکا در ايران به راه افتاد، و برای فلسطينيان فصلی جدید را در مناسبات با اسراييل باز کرد.

سام قندچی، ناشر و سردبیر
ایرانسکوپ
بيست و يکم مهرماه 1391
Oct 11, 2012


پانویس:
 
 



iran#

بايگانی وبلاگ