موانع مقابل شکل گيری حزب آينده نگر
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/724-futurist-party-obstacles.htm
ديگر در اينکه تمدن نوين فراصنعتی در جهان در حال شکل گيری است کمتر کسی ترديد دارد (1). و سالهاست که موضوع نياز به ايجاد حزب آينده نگر (2) و پلاتفرم پيشنهادی آن مورد بحث قرار گرفته است (3). پس چرا محافل کوچک آينده نگر هنوز نتوانسته اند ايجاد چنين حزبی را آغاز کنند؟
احزاب سياسی اصلی جهان در عصر صنعتی بوجود آمده و رشد کردند و مذاهب عمده جهان نيز در عصر کشاورزی پديد آمده و تطور يافتند. با اينحال مذاهبی هستند که نظير مذهب بهايی در ايران يا مذهب ديانتيک در آمريکا که اولی در عصر صنعتی و دومی در دوران فراصنعتی بوجود آمده اند؛ با اينحال در ميان دينداران آنچه در عصر صنعتی و فراصنعتی بيشتر ديده می شود، رفرم و اصلاحات در داخل مذاهب قديمی است و نه ايجاد مذاهب نوين. در مورد احزاب نيز در عصر کنونی (4) در جوامعی نظير آمريکا که در آنها احزاب سياسی توانمندی نظير حزب دموکرات و جمهوريخواه از عصر صنعتی وجود داشته است ايجاد رفرم و اصلاحات در داخل اين احزاب است که امروز بيشتر ديده می شود و نه ايجاد احزاب جديد آينده نگر در کشور (5). وليکن در جوامعی نظير ايران که در آن احزاب توانمندی وجود ندارد ايجاد حزب آينده نگر منطقی بنظر می رسد (6). سؤال اين است که چرا تلاشهايی که در اين رابطه صورت گرفته تاکنون ناموفق بوده است؟
اگر در عصر کنونی بنفع جامعه ای باشد که برای پلاتفرم معينی حزب تازه ای تأسيس شود به اين معنی نيست که اين امر به سادگی عصر صنعتی قابل انجام است. در واقع بنوعی تطور اکثر احزاب سياسی جهان رابطه تنگاتنگی با رشد و گسترش ناسيوناليسم در دنيای مدرن داشته است و در جهان امروز که با افول ناسيوناليسم و خيزش گلوباليسم روبرو هستيم (7)، خود اين واقعيت بيش از هر عامل ديگری مانع از موفقيت در ايجاد احزاب جديد است. با اين وجود در جامعه ايران به علت فقدان وجود احزاب قديمی امکان ايجاد حزب آينده نگر حتی در اين دوران افول ناسيوناليسم وجود دارد هرچند موانعی که جمهوری اسلامی در برابر آزادی اجتماعات ايجاد کرده است از اقدام عملی برای ايجاد حزب آينده نگر در داخل ايران ممانعت به عمل آورده است (8). اما چرا خارج کشور نيز در اين زمينه ناموفق بوده است؟
اساس جنبش سياسی ايرانيان خارج کشور را نيروهايی تشکيل می دهند که در پی انقلاب 57 به بيرون پرتاب شدند و پاره ای از آنها در پی تجربه انقلاب به درک آينده نگری رسيدند (9). اما پس از خروج از ايران دسته ای از آنها دوباره در داخل شبکه هايی قرار گرفتند که پيش از انقلاب در خارج وجود داشتند- شبکه هايی که اساساً به جنبش چپ تعلق داشتند و حتی رهبران شناخته شده خود را داشتند. در نتيجه اين جمع ها با خروج از ايران از نظر فکری کمتر جلو رفته اند و اکثراً به چارچوب فکری گذشته خود رجعت کرده اند به رغم آنکه بسياری از آن انديشه های گذشته ديگر برايشان قابل پذيرش نيست و بويژه پس از سقوط اتحاد شوروی اين عدم پذيرش بيشتر شده است وليکن قرار گرفتن در شبکه های بازمانده از گذشته باعث می شود که اين جمع های خارج کشور و رهبران آنها اساساً از نظر انديشه فاصله چندانی از چنبش چپ نگيرند در صورتيکه همين نيروها قبل از خروج از ايران از چپ بيشتر و بيشتر، فاصله می گرفتند و همتايانشان در ايران ابداً خود را با جريان چپ تعريف نکرده و از آن فرسنگ ها دور شده اند (10).
در نتيجه در خارج از کشور تلاشهايی که از نظر تشکيلاتی شده است محور پلاتفرم خود را بر نقطه مشترک چپ با نيروهای ديگر قرار داده است. تلاشهای بی شماری برای ايجاد تشکيلاتهايی با برنامه حداقلی انجام شده که هيچکدام در اين 30 سال به نتيجه ای نرسيده است. تلاشهايی نيز بطور موازی برای ايجاد تشکيلاتهايی با برنامه سکولار دموکراسی انجام شده است که بعضاً هم جمهوريخواهی را محور خود قرار داده اند. واقعيت اين است که برنامه سکولاردموکراسی چيزی نيست جز آنچه محور پلاتفرم نيروهای سياسی در انقلاب مشروطه بود و بعد ها آن پلاتفرم در داخل ايران به پلاتفرم های مليون و چپ ها تقسيم شد و در انقلاب 57 هردو آنها شکست خوردند و رفتن فراسوی آن انديشه ها در برنامه ای آينده نگر نميتواند بازگشت به برنامه سکولاردموکراسی باشد - برنامه ای که بيش از 200 سال پيش برای جوامعی نظير آمريکا توانست تحول جامعه را رهبری کند (11). نه اينکه چنين برنامه ای برای اتحادهای موقت با نيروهايی ديگر به کار نيايد اما برای آينده نگرها مطمئناً چنين برنامه ای نميتواند پلاتفرمی برای ترسيم ديدگاه آينده نگر باشد (12).
رهبران فکری جنبش کمونيستی خارج کشور اگر به نقد انديشه های آن جنبش ها پرداخته و بويژه اگر انديشه های تازه آينده نگر را آموخته اند می توانند در هدايـت فکری برای ايجاد تشکيلاتهای آينده نگر نقش ايفا کنند. به عبارت ديگر با نقد جدی از مارکسيسم (13) نه آنکه دوباره هر روز به دنبال مقاله تازه ای در نشريات بين المللی برای توجيه نيم قرن کجراه جنبش روشنفکری و سياسی ايران باشند، کاری که نوانديشان مذهبی در مورد انديشه اسلامی می کنند تا برنامه های مورد دفاع خود در گذشته را توجيه کنند. دوباره تأکيد می کنم که هر کسی آزاد است که کمونيست باشد يا ناسيوناليست يا اسلامگرا اما اينکه کسی انديشه های تعديل يافته چپ را بجای آينده نگری بنشاند نه به اولی ياری رسانده است و نه به دومی. سوسياليسم از ديدگاه آينده نگری همانقدر برنامه ای پايان يافته است که سرمايه داری (14). عدالت اجتماعی از نظر آينده نگرها نگرشی کاملاً متفاوت از چپ است (15). و اختلاف با جريانات سوسياليستی کاملاً روشن است (16). ايجاد اميد کاذب به چپ به رشد آينده نگری در ميان ايرانيان کمکی نميکند (17).
دستاوردهای مارکس همانقدر ارزشمند است که دست آوردهای ارسطو (18) اما از دومی نميتوان بازگشت به ارسطوگرايی را نتيجه گرفت (19). مثلاً جريان چپ در جنبش بين المللی به روشنی ضدگلوباليسم است اما برخی رهبران چپ ايران از يکسو می خواهند خود را آينده نگر بخوانند و از سوی ديگر نمی دانند در مورد گلوباليسم چه موضعی اتخاذ کنند. زمان آن فرارسيده که آندسته از رهبران جنبش چپ گذشته که به آينده نگری علاقمند شده اند دقيقاً از کمونيسم انتقاد کنند و دقيقاً خود را با انديشه های آينده نگری آشنا کنند وگرنه هم به خود و هم به جنبش جديد آينده نگری ضرر می رسانند و فقط به دليل علاقه به يک عبارت زيبای جايگزين زمانيکه لقب کمونيست بدنام شده است خود را با عنوان آينده نگر مطرح می کنند (20).
انديشه های آينده نگری مدرن پس از جنگ جهانی دوم با روشن شدن اين حقيقت که ديگر برنامه های سرمايه داری و سوسياليستی پاسخگوی معضلات بشر نيستند مطرح شده اند و کاملا با نظرياتی نظير تيتو که سعی ميکرد تعديلی بين سرمايه داری و سوسياليسم را بعنوان راهی ميانه برای آينده مطرح کند، تفاوت دارند. اين ها الفبای آينده نگری مدرن است (21). مثلاً آينده نگری هيچ قرابتی با فرامدرنيسم و رلاتيويسم فرهنگی ندارد (22). اين موضوعات سالهاست که مفصلاً مورد بحث قرار گرفته اند (23).
شايد حزب آينده نگر ايران زودتر در داخل ايران تشکيل شود و بتواند برای خارج کشور نقش راهبردی ايفا کند؛ اما، نميتوان با در نظر گرفتن موانع موجود در برابر آزادی اجتماعات در ايران زمان چنين تحولی را پيش بينی کرد و محافل آينده نگر خارج کشور نمی توانند به اين اميد دست روی دست بگذارند (24).
امروزه موضوعاتی نظير دنيای آواتارها (25) و توليدات جی ام او (26) در مرکز توجه آينده نگرها قرار دارند. ديگر حتی آينده نگری نيز متحول شده است و نقطه انفصالی پاراديم جديد آينده نگری است (27). حتی موضوعاتی نظير مالکيت فکری (28) و ايجاد فراوانی اقتصادی (29) راه حل هايی اساسا متفاوت از راهکارهايی است که ديدگاه های جامعه صنعتی برای آينده مطرح می کردند. به همين دليل بحث های جنبش چپ گرچه سکولار هستند، اما تفاوتی با نظرات اسلامگرايان و ديگر بحث های تاريخی برای حل مسائل دنيای کنونی ندارند (30)، و اينگونه اتلاف وقت عملاً باعث می شود آينده نگرها نتوانند به اپوزيسيونی که محتاج نگاه تازه به جهان است، خدمتی بکنند (31).
سام قندچی، ناشر و سردبیر
ایرانسکوپ
http://www.iranscope.com
دوم آبان ماه 1391
Oct 23, 2012
پانویس:
1. http://www.ghandchi.com/353-IntelligentTools.htm
2. https://sites.google.com/site/futuristparty
3. http://www.ghandchi.com/348-HezbeAyandehnegar.htm
4. http://www.ghandchi.com/352-taraghikhahi.htm
5. http://www.ghandchi.com/258-FuturistPolitics.htm
6. http://www.ghandchi.com/267-CheraHezbeAyandehNegar.htm
7. http://www.ghandchi.com/387-Pre-Industrial.htm
8. http://www.ghandchi.com/627-hezbyaajebhe.htm
9. http://www.ghandchi.com/355-Iran1357.htm
10. http://www.ghandchi.com/616-CommunismOpiate.htm
11. http://www.ghandchi.com/600-SecularismPluralism.htm
12. http://www.ghandchi.com/401-FuturistVision.htm
13. http://www.ghandchi.com/299-Marxism.htm
14. http://www.ghandchi.com/303-Socialism.htm
15. http://www.ghandchi.com/265-EconJustice.htm
16. http://www.ghandchi.com/419-akhbare-rooz.htm
17. http://www.ghandchi.com/441-OmidKazeb.htm
18. http://www.ghandchi.com/508-falsafe.htm
19. http://www.ghandchi.com/440-Aristotle.htm
20. http://www.ghandchi.com/493-CommunistCults.htm
21. http://www.ghandchi.com/347-Futurism.htm
22. http://www.ghandchi.com/304-Postmodernism.htm
23. http://www.ghandchi.com/500-FuturistIran.htm
24. http://www.ghandchi.com/482-FuturistsNextStep.htm
25. http://www.ghandchi.com/706-avatars.htm
26. http://www.ghandchi.com/710-AcceleratedReturns.htm
27. http://www.ghandchi.com/716-singularity-paradigm.htm
28. http://www.ghandchi.com/718-intellectual-property.htm
29. http://www.ghandchi.com/719-creating-abundance.htm
30. http://www.ghandchi.com/721-progress-vs-history.htm
31. http://www.ghandchi.com/527-NegahTazeh.htm
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/724-futurist-party-obstacles.htm
ديگر در اينکه تمدن نوين فراصنعتی در جهان در حال شکل گيری است کمتر کسی ترديد دارد (1). و سالهاست که موضوع نياز به ايجاد حزب آينده نگر (2) و پلاتفرم پيشنهادی آن مورد بحث قرار گرفته است (3). پس چرا محافل کوچک آينده نگر هنوز نتوانسته اند ايجاد چنين حزبی را آغاز کنند؟
احزاب سياسی اصلی جهان در عصر صنعتی بوجود آمده و رشد کردند و مذاهب عمده جهان نيز در عصر کشاورزی پديد آمده و تطور يافتند. با اينحال مذاهبی هستند که نظير مذهب بهايی در ايران يا مذهب ديانتيک در آمريکا که اولی در عصر صنعتی و دومی در دوران فراصنعتی بوجود آمده اند؛ با اينحال در ميان دينداران آنچه در عصر صنعتی و فراصنعتی بيشتر ديده می شود، رفرم و اصلاحات در داخل مذاهب قديمی است و نه ايجاد مذاهب نوين. در مورد احزاب نيز در عصر کنونی (4) در جوامعی نظير آمريکا که در آنها احزاب سياسی توانمندی نظير حزب دموکرات و جمهوريخواه از عصر صنعتی وجود داشته است ايجاد رفرم و اصلاحات در داخل اين احزاب است که امروز بيشتر ديده می شود و نه ايجاد احزاب جديد آينده نگر در کشور (5). وليکن در جوامعی نظير ايران که در آن احزاب توانمندی وجود ندارد ايجاد حزب آينده نگر منطقی بنظر می رسد (6). سؤال اين است که چرا تلاشهايی که در اين رابطه صورت گرفته تاکنون ناموفق بوده است؟
اگر در عصر کنونی بنفع جامعه ای باشد که برای پلاتفرم معينی حزب تازه ای تأسيس شود به اين معنی نيست که اين امر به سادگی عصر صنعتی قابل انجام است. در واقع بنوعی تطور اکثر احزاب سياسی جهان رابطه تنگاتنگی با رشد و گسترش ناسيوناليسم در دنيای مدرن داشته است و در جهان امروز که با افول ناسيوناليسم و خيزش گلوباليسم روبرو هستيم (7)، خود اين واقعيت بيش از هر عامل ديگری مانع از موفقيت در ايجاد احزاب جديد است. با اين وجود در جامعه ايران به علت فقدان وجود احزاب قديمی امکان ايجاد حزب آينده نگر حتی در اين دوران افول ناسيوناليسم وجود دارد هرچند موانعی که جمهوری اسلامی در برابر آزادی اجتماعات ايجاد کرده است از اقدام عملی برای ايجاد حزب آينده نگر در داخل ايران ممانعت به عمل آورده است (8). اما چرا خارج کشور نيز در اين زمينه ناموفق بوده است؟
اساس جنبش سياسی ايرانيان خارج کشور را نيروهايی تشکيل می دهند که در پی انقلاب 57 به بيرون پرتاب شدند و پاره ای از آنها در پی تجربه انقلاب به درک آينده نگری رسيدند (9). اما پس از خروج از ايران دسته ای از آنها دوباره در داخل شبکه هايی قرار گرفتند که پيش از انقلاب در خارج وجود داشتند- شبکه هايی که اساساً به جنبش چپ تعلق داشتند و حتی رهبران شناخته شده خود را داشتند. در نتيجه اين جمع ها با خروج از ايران از نظر فکری کمتر جلو رفته اند و اکثراً به چارچوب فکری گذشته خود رجعت کرده اند به رغم آنکه بسياری از آن انديشه های گذشته ديگر برايشان قابل پذيرش نيست و بويژه پس از سقوط اتحاد شوروی اين عدم پذيرش بيشتر شده است وليکن قرار گرفتن در شبکه های بازمانده از گذشته باعث می شود که اين جمع های خارج کشور و رهبران آنها اساساً از نظر انديشه فاصله چندانی از چنبش چپ نگيرند در صورتيکه همين نيروها قبل از خروج از ايران از چپ بيشتر و بيشتر، فاصله می گرفتند و همتايانشان در ايران ابداً خود را با جريان چپ تعريف نکرده و از آن فرسنگ ها دور شده اند (10).
در نتيجه در خارج از کشور تلاشهايی که از نظر تشکيلاتی شده است محور پلاتفرم خود را بر نقطه مشترک چپ با نيروهای ديگر قرار داده است. تلاشهای بی شماری برای ايجاد تشکيلاتهايی با برنامه حداقلی انجام شده که هيچکدام در اين 30 سال به نتيجه ای نرسيده است. تلاشهايی نيز بطور موازی برای ايجاد تشکيلاتهايی با برنامه سکولار دموکراسی انجام شده است که بعضاً هم جمهوريخواهی را محور خود قرار داده اند. واقعيت اين است که برنامه سکولاردموکراسی چيزی نيست جز آنچه محور پلاتفرم نيروهای سياسی در انقلاب مشروطه بود و بعد ها آن پلاتفرم در داخل ايران به پلاتفرم های مليون و چپ ها تقسيم شد و در انقلاب 57 هردو آنها شکست خوردند و رفتن فراسوی آن انديشه ها در برنامه ای آينده نگر نميتواند بازگشت به برنامه سکولاردموکراسی باشد - برنامه ای که بيش از 200 سال پيش برای جوامعی نظير آمريکا توانست تحول جامعه را رهبری کند (11). نه اينکه چنين برنامه ای برای اتحادهای موقت با نيروهايی ديگر به کار نيايد اما برای آينده نگرها مطمئناً چنين برنامه ای نميتواند پلاتفرمی برای ترسيم ديدگاه آينده نگر باشد (12).
رهبران فکری جنبش کمونيستی خارج کشور اگر به نقد انديشه های آن جنبش ها پرداخته و بويژه اگر انديشه های تازه آينده نگر را آموخته اند می توانند در هدايـت فکری برای ايجاد تشکيلاتهای آينده نگر نقش ايفا کنند. به عبارت ديگر با نقد جدی از مارکسيسم (13) نه آنکه دوباره هر روز به دنبال مقاله تازه ای در نشريات بين المللی برای توجيه نيم قرن کجراه جنبش روشنفکری و سياسی ايران باشند، کاری که نوانديشان مذهبی در مورد انديشه اسلامی می کنند تا برنامه های مورد دفاع خود در گذشته را توجيه کنند. دوباره تأکيد می کنم که هر کسی آزاد است که کمونيست باشد يا ناسيوناليست يا اسلامگرا اما اينکه کسی انديشه های تعديل يافته چپ را بجای آينده نگری بنشاند نه به اولی ياری رسانده است و نه به دومی. سوسياليسم از ديدگاه آينده نگری همانقدر برنامه ای پايان يافته است که سرمايه داری (14). عدالت اجتماعی از نظر آينده نگرها نگرشی کاملاً متفاوت از چپ است (15). و اختلاف با جريانات سوسياليستی کاملاً روشن است (16). ايجاد اميد کاذب به چپ به رشد آينده نگری در ميان ايرانيان کمکی نميکند (17).
دستاوردهای مارکس همانقدر ارزشمند است که دست آوردهای ارسطو (18) اما از دومی نميتوان بازگشت به ارسطوگرايی را نتيجه گرفت (19). مثلاً جريان چپ در جنبش بين المللی به روشنی ضدگلوباليسم است اما برخی رهبران چپ ايران از يکسو می خواهند خود را آينده نگر بخوانند و از سوی ديگر نمی دانند در مورد گلوباليسم چه موضعی اتخاذ کنند. زمان آن فرارسيده که آندسته از رهبران جنبش چپ گذشته که به آينده نگری علاقمند شده اند دقيقاً از کمونيسم انتقاد کنند و دقيقاً خود را با انديشه های آينده نگری آشنا کنند وگرنه هم به خود و هم به جنبش جديد آينده نگری ضرر می رسانند و فقط به دليل علاقه به يک عبارت زيبای جايگزين زمانيکه لقب کمونيست بدنام شده است خود را با عنوان آينده نگر مطرح می کنند (20).
انديشه های آينده نگری مدرن پس از جنگ جهانی دوم با روشن شدن اين حقيقت که ديگر برنامه های سرمايه داری و سوسياليستی پاسخگوی معضلات بشر نيستند مطرح شده اند و کاملا با نظرياتی نظير تيتو که سعی ميکرد تعديلی بين سرمايه داری و سوسياليسم را بعنوان راهی ميانه برای آينده مطرح کند، تفاوت دارند. اين ها الفبای آينده نگری مدرن است (21). مثلاً آينده نگری هيچ قرابتی با فرامدرنيسم و رلاتيويسم فرهنگی ندارد (22). اين موضوعات سالهاست که مفصلاً مورد بحث قرار گرفته اند (23).
شايد حزب آينده نگر ايران زودتر در داخل ايران تشکيل شود و بتواند برای خارج کشور نقش راهبردی ايفا کند؛ اما، نميتوان با در نظر گرفتن موانع موجود در برابر آزادی اجتماعات در ايران زمان چنين تحولی را پيش بينی کرد و محافل آينده نگر خارج کشور نمی توانند به اين اميد دست روی دست بگذارند (24).
امروزه موضوعاتی نظير دنيای آواتارها (25) و توليدات جی ام او (26) در مرکز توجه آينده نگرها قرار دارند. ديگر حتی آينده نگری نيز متحول شده است و نقطه انفصالی پاراديم جديد آينده نگری است (27). حتی موضوعاتی نظير مالکيت فکری (28) و ايجاد فراوانی اقتصادی (29) راه حل هايی اساسا متفاوت از راهکارهايی است که ديدگاه های جامعه صنعتی برای آينده مطرح می کردند. به همين دليل بحث های جنبش چپ گرچه سکولار هستند، اما تفاوتی با نظرات اسلامگرايان و ديگر بحث های تاريخی برای حل مسائل دنيای کنونی ندارند (30)، و اينگونه اتلاف وقت عملاً باعث می شود آينده نگرها نتوانند به اپوزيسيونی که محتاج نگاه تازه به جهان است، خدمتی بکنند (31).
سام قندچی، ناشر و سردبیر
ایرانسکوپ
http://www.iranscope.com
دوم آبان ماه 1391
Oct 23, 2012
پانویس:
1. http://www.ghandchi.com/353-IntelligentTools.htm
2. https://sites.google.com/site/futuristparty
3. http://www.ghandchi.com/348-HezbeAyandehnegar.htm
4. http://www.ghandchi.com/352-taraghikhahi.htm
5. http://www.ghandchi.com/258-FuturistPolitics.htm
6. http://www.ghandchi.com/267-CheraHezbeAyandehNegar.htm
7. http://www.ghandchi.com/387-Pre-Industrial.htm
8. http://www.ghandchi.com/627-hezbyaajebhe.htm
9. http://www.ghandchi.com/355-Iran1357.htm
10. http://www.ghandchi.com/616-CommunismOpiate.htm
11. http://www.ghandchi.com/600-SecularismPluralism.htm
12. http://www.ghandchi.com/401-FuturistVision.htm
13. http://www.ghandchi.com/299-Marxism.htm
14. http://www.ghandchi.com/303-Socialism.htm
15. http://www.ghandchi.com/265-EconJustice.htm
16. http://www.ghandchi.com/419-akhbare-rooz.htm
17. http://www.ghandchi.com/441-OmidKazeb.htm
18. http://www.ghandchi.com/508-falsafe.htm
19. http://www.ghandchi.com/440-Aristotle.htm
20. http://www.ghandchi.com/493-CommunistCults.htm
21. http://www.ghandchi.com/347-Futurism.htm
22. http://www.ghandchi.com/304-Postmodernism.htm
23. http://www.ghandchi.com/500-FuturistIran.htm
24. http://www.ghandchi.com/482-FuturistsNextStep.htm
25. http://www.ghandchi.com/706-avatars.htm
26. http://www.ghandchi.com/710-AcceleratedReturns.htm
27. http://www.ghandchi.com/716-singularity-paradigm.htm
28. http://www.ghandchi.com/718-intellectual-property.htm
29. http://www.ghandchi.com/719-creating-abundance.htm
30. http://www.ghandchi.com/721-progress-vs-history.htm
31. http://www.ghandchi.com/527-NegahTazeh.htm
iran#