نامه کیوان صمیمی به آیت الله خامنه ای
http://archives.emruznews.com/2012/10/post-13636.php
http://archives.emruznews.com/2012/10/post-13636.php
تنها راه نجات کشور از فشارهای کنونی از طریق اجرای بدون تنازل قانون اساسی و استیفای حقوق ملت است
امروز: کیوان صمیمی زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر در نامه ای خطاب به آیت الله خامنه ای با ابراز نگرانی از شرایط کشور با تاکید بر اینکه "اگر انتقادی از شما مطرح میکنم برآمده از آن دل نگرانی و به معنای استیفای حقوق مردم است" آرزو کرده است که شیرینی قدرت که معمولا قدرتمداران در طول تاریخ، گرفتار آن شدهاند را با انواع توجیههای آسمانی و زمینی انکار کردهاند باعث نشود تا واقعیات نگران کنندهای که بسیاری دلسوزان با تجربههای متفاوت و از طیفهای مختلف، آنها را به عیان میبینید به دیده شما و دیگر برخورداران از مقام و موقعیت، کم اهمیت جلوه کند و اقدام فوری و موثر به عمل نیاورید و در نتیجه، دوران غم انگیز پایمال شدن حقوق مردم به درازا بکشد و آنگاه موقعیتهایی که به سختی و با هزینههای سنگین طی دههها به دست آمده نابود شوند.
به گزارش کلمه، این فعال سیاسی و مبارز پیش از انقلاب در نامه ی خود با بیان اینکه "اگر شما در مقابله با راهبرد مهار، همانند سوریه به نیروی نظامی خود و کمکهای سیاسی و نظامی روسیه و چین دلخوش کردهاید، در اشتباهید" تاکید کرده است: برای روشن شدن موضوع کافی است در یک جلسه خصوصی با چند فرمانده صاحب صلاحیت ولی صریح اللهجه سپاه، از آنها بخواهید از توان بازدارندگی نرم روسیه و چین در مقابل آمریکا (حتی بدون اروپا) و پس از آن مقایسهای از توانهای نظامی (به اضافه توان داخلی) گزارشی شفاف به شما ارائه دهند، که واقعیتهای نگران کنندهای را نشان میدهد.
کیوان صمیمی، فعال ملی مذهبی و روزنامه نگار، هشتم آذر ماه سال ۸۹ از زندان اوین به زندان رجایی شهر منتقل شد. او که تاکنون در طول مدت بازداشتش بارها دست به اعتصاب غذا زده است تنها یک بار آن هم در بهار سال ۸۹ از مرخصی استفاده کرد، اما بعد از آن از هرگونه مرخصی محروم بوده است.
این زندانی سیاسی به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده و سه سال است که در زندان به سر می برد، مدیرمسئول روزنامه توقیف شده ی نامه و عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات است. او همچنین عضویت در کمیته پیگیری بازداشت های خودسرانه و دفاع از حق تحصیل را در پرونده کاری خود دارد. او از زندانیان سیاسی در دوران نظام شاهنشاهی بوده است.
متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
آقای خامنه ای از تکبیر و تاییدهای نمایشی باید عبور کرد
بنام خدا
جناب آقای آیت الله خامنهای، با سلام
بعد از گذشت ۴۷ سال که از نخستین بازداشت کوتاه مدتم میگذرد و مسائلی که در این دههها درگیرشان بودهام، حق دارم نسبت به وضعیت مردم و کشور نگران باشم و در نتیجه احساس مسئولیت کنم. خروجی این احساس مسئولیت نیز پس از سالها گفتن و نوشتن ولی اصلاحی ندیدن، انتقاد از شخص اول مملکت است.
در خصوص مسئله انتقاد، علاوه بر اتکا به متون فراوان عقلی و دینی، به صحبتهای خودتان هم استناد میکنم که در چندین جا گفتهاید (انتقاد، مخالفت و بیان صریح و شجاعانه عقاید بلا اشکال است... اگر کسی دنبال براندازی نیست ولی با سلیقه و تفکر سیاسی ما مخالف است، نباید امنیت را از او سلب کنیم زیرا در کشور آرا و عقاید مختلفی وجود دارد... اینکه میگویم دشمنی نباشد به این معنا نیست که انتقاد هم نباشد، حتی اعتراض به نظرات خاص رهبری نیز به معنای ضدیت با رهبری نیست). بنابراین اگر در این نامه ی کوتاه، انتقادی از شما مطرح میکنم برآمده از آن دل نگرانی و به معنای استیفای حقوق مردم است.
و اما بعد،
آقای خامنهای، در مورد فشارها و تهدیدات خارجی چه کاری میخواهید بکنید؟ میدانید که سلطه گران جهانی به سرکردگی آمریکا در جهت استراتژی (مهار ایران) کاملا برنامه ریزی شده در حال پیشروی هستند. این حرکت رو به جلو را میتوان در مقایسه وضعیت اکنون یا حتی یک سال پیش، کاملا تشخیص داد. اگر شما در مقابله با راهبرد مهار، همانند سوریه به نیروی نظامی خود و کمکهای سیاسی و نظامی روسیه و چین دلخوش کردهاید، در اشتباهید. برای روشن شدن موضوع کافی است در یک جلسه خصوصی با چند فرمانده صاحب صلاحیت ولی صریح اللهجه سپاه، از آنها بخواهید از توان بازدارندگی نرم روسیه و چین در مقابل آمریکا (حتی بدون اروپا) و پس از آن مقایسهای از توانهای نظامی (به اضافه توان داخلی) گزارشی شفاف به شما ارائه دهند، که گویا مدتی بخشی از آن را هم ارائه دادهاند. علاوه بر آن، مطالعه دکترین ایالات متحده، پیگیری مداوم راهبردها و تاکتیکها آمریکا در جهان و منطقه، بررسی گزارشهای مراکز پژوهشی استراتژیک آمریکا از جمله مصاحبه سال گذشته مرکز پژوهشهای جهانی با استراتژیست پرنفوذ هنری کیسینجر، واقعیتهای نگران کنندهای را نشان میدهد.
به رغم همه این موارد، عقل و تجربیات تاریخی ثابت کرده است که یک راه مطمئن برای مصونیت تهدیدهای خارجی باقی میماند و آن هم انسجام داخلی است ولی متاسفانه حکومت اسلامی ایران (شاید به استثنای چند ماه اول عمر آن) نیز همانند رژیم سابق، خلاف جهت این انسجام عمل کرده است. البته شما باهوشتر از این هستید که انسجام و وحدت ملی را به حضور خیابانی تنها بخشی از مردم که آن هم به علت ماموریتهای اداری، رودربایستیهای رفاقتی و امثالهم و فقط در مورد برخی با اعتقاد قلبی است تقلیل دهید.
بنابراین لازم است با باز کردن چشم بر روی واقعیتها، هر چه زودتر از تکبیر و تایید گرفتنهای نمایشی یا محدود، عبور کرد و اجازه داد همه مردم و نمایندگان واقعی شان بدون ترس و در جهت نزدیک شدن به مطالبات قانونی خود، فعالیت مدنی و حزبی داشته باشند تا انسجام و مشارکت در ساختن خانه و وطن خویش را لمس کنند. در این باز کردن فضا نیز نباید نگران طرح شدن اندک مطالبات تند احتمالی در عکس العمل به فشارهای ۳۳ ساله بود زیرا مردم با بهره گیری از تجربیات گذشته، به مجرد مشاهده اصلاح رویهها و همراهی مسئولان، با آن برخوردی ماندلایی خواهند کرد.
آقای آیت الله خامنهای، شما با میدان دادن به صاحبان همه آرا و سلیقههای موجود در کشور که در جمله خودتان که در اوایل این نامه هم آمده و ذکر کردهاید را عملی نکنید و بسیاری از نیروهای امنیتی تان از محدود کردن منتقدان دست برندارند، نمیتوانید شرایط لازم برای اقشار مرجع در نقد و اظهار نظر آزادانه پیرامون مسائل کشور را ایجاد کنید و در نتیجه احساس مشارکت عمومی که زیربنای انسجام ملی است را برانگیزانید. البته برای به دست آوردن انسجام داخلی و وحدت ملی که تنها سپر موثر در برابر تهدیدات استکبار جهانی است، باید هزینههای آن را هم بپردازید زیرا در مناسبات اجتماعی و حتی کل نظام هستی رسیدن به هیچ دستاوردی بدون پرداخت هزینه ممکن نیست. هزینه حاکمیت برای به دست آوردن آشتی ملی و کمکهای فراگیر مردمی، محدود شدن همه صاحبان قدرت از جمله رهبری به حدود و ثقور است که قانون اساسی، این میثاق ملی، مشخص کرده است.
بنابراین در خاتمه این نکات مختصر و به عنوان یکی از مدافعان همیشگی ارزشهای انقلاب، تنها راه نجات کشور از فشارهای کنونی را در ایجاد انسجام فراگیر واقعی نه صوری، از طریق اجرای بدون تنازل قانون اساسی و استیفای حقوق ملت میدانم و به شما که رهبر کشور هستید یادآوری میکنم چنانچه تندرویهای فعلی و عدم مشارکت ملی ادامه پیدا کند، مسئولیت ظلمهایی که به هموطنان روا میشود، برهم خوردن نظم ظاهری موجود، اتفاقات تخریبی خارجی و احیانا داخلی، تجزیه احتمالی کشور، فروپاشی و سایر مسائل ناشی از سلطه قدرتهای زیاده خواه خارجی یا تشدید فشارهای داخلی در درجه نخست بر ذمه شخص جنابعالی خواهد بود.
در جمله پایانی نامهام آرزو دارم شیرینی قدرت که معمولا قدرتمداران در طول تاریخ، گرفتار آن شدهاند را با انواع توجیههای آسمانی و زمینی انکار کردهاند باعث نشود تا واقعیات نگران کنندهای که بسیاری دلسوزان با تجربههای متفاوت و از طیفهای مختلف، آنها را به عیان میبینید به دیده شما و دیگر برخورداران از مقام و موقعیت، کم اهمیت جلوه کند و اقدام فوری و موثر به عمل نیاورید و در نتیجه، دوران غم انگیز پایمال شدن حقوق مردم به درازا بکشد و آنگاه موقعیتهایی که به سختی و با هزینههای سنگین طی دههها به دست آمده نابود شوند. و آنگاه پشیمانی؛ یک پشیمانی تاریخی برای مسببین اصلی و نیز تعیین کنندگان و بیجواب در مقابل مردم، تاریخ و خداوند.
چنین مباد
کیوان صمیمی
مهر ماه ۱۳۹۰
زندان رجایی شهر
iran#