جمعه، اردیبهشت ۱۵، ۱۳۹۱

پاسخ صریح سپاه به مراجع ، پایان هژمونی مرجعیت؟

ارسالی مهدی خانبابا تهرانی


پاسخ صریح سپاه به مراجع ، پایان هژمونی مرجعیت؟
http://www.bbc.co.uk/blogs/persian/viewpoints/2012/05/post-123.html
فرج سرکوهی | 2012-05-04 ,14:42


* فرج سرکوهی روزنامه نگار و منتقد ادبی مقیم آلمان است.


پاسخ صریح و روشن علی سعيدی، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران، به گفته های آیت الله مکارم شیرازی در باره رابطه مرجعیت و سپاه را می توان از گویاترین شاخص های روند حذف یا تضعیف هژمونی مراجع و موقعیت زوال یافته نهاد مرجعیت در بافت قدرت و نشانه ای بارز از کاهش معنادار نفوذ این نهاد در جامعه تلقی کرد.

 هژمونی فکری و فرهنگی بر لایه های گسترده ای از مردم، که از رهبری سیاسی عمیق تر و پایاتر است، بر اتوریته آزادانه پذیرفته شده فکری، معنوی و فرهنگی شکل می گیرد. هژمونی مرجعیت شیعه بر مقلدان در بستر تاریخ معاصر ایران راه کسب هژمونی فکری و فرهنگی جامعه را بر گرایش های غیر مذهبی، و از جمله روشنفکران و گرایش های لیبرال و چپ می بست و دستکم تا انقلاب اسلامی بستر ساز برخی حرکت های مهم در تاریخ ایران معاصر بود.



هژمونی مرجعیت شیعه از زمینه های اصلی رهبری آیت الله خمینی در انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی نیز بود. جمهوری اسلامی یک فقیه را به رهبری سیاسی و فرماندهی قوای مسلح و بخشی از روحانیت را به قدرت و ثروت رساند اما نهاد مرجعیت شیعه، هژمونی فکری و فرهنگی و نفوذ معنوی گسترده این نهاد را در جامعه و در بافت سیاسی و اجتماعی چندان تضعیف کرد که رئیس جمهور احمدی نژاد از دخالت مراجع در امور دولتی و اجرائی به صراحت انتقاد و نهادی چون سپاه پاسداران جهت گیری سیاسی مراجع و تبعیت آنان را از فرمانده کل قوای مسلح مهم ترین معیار ارزیابی جایگاه آنان تلقی و این تلقی را به صراحت اعلام می کند.


 تضعیف یا حذف هژمونی مراجع

روند حذف یا تضعیف هژمونی نهاد مرجعیت از قدرت و جامعه با حذف و بازداشت آیت الله شریعتمداری در نخستین سال های جمهوری اسلامی و حذف آیت الله گلپایگانی و آیت الله مرعشی از فهرست نامزدان جانشینی آیت الله خمینی آغاز و با خلع آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری، حذف شرط «مجتهد جامع الشرایط » از شرایط رهبری در قانون اساسی، و در مواردی استفاده از عبارت «آیت الله العظمی» برای آقای علی خامنه ای بدون کسب مقام مرجعیت به شیوه سنتی و انتخاب او به رهبری تشدید شد.

خانه نشین کردن مراجع منتقد حکومت، ظهور نسل دوم در عرصه قدرت، درگیری مراجع مقیم ایران در رقابت های جناحی و در نتیجه کاهش نفوذ معنوی آنان در میان مردم، دگرگونی های بزرگ ذهنی و روان شناختی جامعه و دیگر تحولات ساختاری فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نیز در شکل گیری و تشدید این روند نقشی مهمی داشتند.

این روند در دولت احمدی نژاد و با به قدرت رسیدن نسل دوم رهبران جمهوری اسلامی و برنامه های این نسل برای مستقل کردن حکومت اسلامی از هژمونی فکری و سیاسی مراجع به انجام خود نزدیک شده و انتقاد مراجعی را برانگیخته است که از کاهش، تضعیف و حذف جایگاه خود نگران اند.

آیت الله مکارم شیرازی، از مراجع مشهور قم، اخیرا در ديدار با برخی فرمانده هان سپاه این نیرو را «نهادی رزمی ـ ارزشی که با انگيزههای مذهبی تشكيل شده است» توصیف و نسبت به نفوذ«شبهات عقيدتی و مفاسد اخلاقی» در سپاه و «گرفتار» شدن برخی فرماندهان سپاه در «دام مكتبهای عرفانی كاذب و عرفانها نوظهور غيراسلامی» هشدار داد و با اشاره به نسل دوم سپاه « كه دوران انقلاب و جنگ را درک نكردهاند»، خواستار آن شد که «سپاه همانگونه كه با رهبر ارتباط تنگاتنگ دارد با مرجعيت هم ارتباط داشته باشد».

 آیت الله مکارم شیرازی با انتقاد از آن که «گاهی ديده می شود ارتباط بعضی ها نسبت به مرجعيت تضعيف می شود» سپاه را تهدید کرد « اگر سپاه از مرجعيت جدا شود ضرر می كند، چراكه مردم مرجعيت را رها نمی كنند».

گزارش ها و تحلیل های منابع گوناگون داخلی و خارجی ارزیابی آیت الله مکارم شیرازی را در باره موضع گیری مردم به سود مرجعیت تائید نمی کنند و در سی ساله گذشته نیز حذف مراجع، حتی وادار کردن مرجع پرنفوذی چون آیت الله شریعتمداری به ندامت و طلب عفو، واکنش اعتراضی بالفعل مردم را به دنبال نداشته و نفوذ نهاد مرجعیت چندان نبوده است که حکومت را به دادن امتیازات جدی بدانان مجبور کند.

پاسخ سپاه به مراجع

علی سعيدی،نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران، در نشستی مطبوعاتی در پاسخ به پرسشی در باره گفته های آیت الله مکارم شیرازی به صراحت مراجع را بر اساس موضع گیری سیاسی آنان ارزیابی و آنان را به دو گروه «حامی نظام» و «در برابر نظام» تقسیم کرد و گفت «سپاه هيچگونه مرزبندی با مراجع حامی نظام ندارد و البته با مراجعی كه در برابر نظام ايستادهاند حرف دارد»

در باره انواع و شرایط مرجعیت از جمله «تقوا»، «عدالت» و تسلط بر «مبانی و اصول فقه، تقسیر قرآن، حدیث و سنت، درایه، منطق ، رجال، زبان و ادبیات عربی و فارسی، منابع فقهی» و «توانائی عقلانی» برای استنباط فتوا سخن بسیار گفته اند اما از نخستین روزهای تاریخ شیعه تا انقلاب اسلامی، «موضع سیاسی» از شرایط اجتهاد نبوده هرچند موضع گیری سیاسی مراجع در میزان نفوذ آنان بر مردم تاثیری جدی داشته است.

نماینده ولی فقیه در سپاه نه فقط موضع سیاسی مراجع را چون میعار اصلی در برخورد سپاه با آنان مطرح کرد که حمایت از نظام و رهبری را وظیفه مراجع دانست و گفت «ما مرجعيت را پشتوانه نظام و پايه ولايت فقيه می دانيم»

علی سعيدی گفته های آیت الله مکارم شیرازی را حاصل «اطلاعات غلط» دانست و گفت«اين مسائل ناشی از اطلاعات غلطی است كه برخی عناصر مساله دار با مراجع مطرح می كنند. ما بايد ذهنيتهای اشتباه را برطرف كنيم»

پیش از او نیز عبدالله حاج صادقی، جانشين نماينده ولی فقيه در سپاه، اتهامات آیت الله مکارم شیرازی را در باره اعتقادات انحرافی در سپاه رد کرد و گفت « هيچ گونه انحراف فكری و اعتقادی در اين نهاد ارزشی وجود ندارد». عبدالله حاج صادقی با اشاره به آن که «در طول تاريخ شخصيتهايی همچون طلحه و زبير هستند كه از مسير اصلی منحرف می شوند» مراجع منتقد رهبری را تهدید کرد و گفت «سپاه اجازه نمی دهد آن چه در طول تاريخ اسلام بر سر ائمه آمد بر سر نايب امام زمان (رهبری کنونی)بيايد».

صف بندی آشکار مراجع علیه یک دیگر

یکی دو روز پس از سخنان آیت الله مکارم شیرازی، علی مطهری، نماینده منتقد محمود احمدی نژاد که با کاهش شدید آراء خود رو به رو و از نفر سوم تهران در انتخابات گذشته به نفر نهم در انتخابات اخیر مجلس سقوط و برای راه یافتن به مجلس در دور دوم انتخابات تلاش می کند، با چهار تن از مراجع، مكارم شيرازی، جوادی آملی، صافی گلپايگانی و مقتدايی دیدار کرد و چهار مرجع از او چون «صدائی مستقل» در مقابل دولت و در برابر دو فهرست جبهه متحد اصول گرایان و جبهه پایداری حمایت کردند.

صف بندی مراجع علیه یک دیگر در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری بی سابقه نیست اما این صف بندی هرگز تا حد انتخابات اخیر مجلس آشکار نبوده است.

در انتخابات اخیرآقایان مهدوی کنی و یزدی با حمایت از جبهه متحد اصول گرایان، در مقابل آیت الله مصباح، حامی جبهه پایداری موضع گیری و چهار آیت الله در مخالفت با هر دو جبهه از علی مطهری حمایت می کنند. چند آیت الله هوادار اصلاح طلبان مذهبی نیز در مقابل اصول گرایان صف بندی کرده اند.

درگیری تا این حد آشکار مراجع در رقابت های جناحی و جنگ قدرت موقعیت فراجناحی مفروض آنان را تضعیف و و روند تضعیف یا حذف هژمونی نهاد مرجعیت را در جامعه تشدید می کند


 مرجعیت و سیاست

آیت الله خمینی بخشی از شهرت و محبوبیت خود را در پرتو شجاعت و انتقاد صریح از حکومت وقت کسب کرده بود اما اغلب مراجع کنونی مقیم ایران از ولی فقیه کنونی طرفداری کرده و مقلدان خود را به اطاعت از آیت الله علی خامنه ای فرامی خوانند و این موضع گیری هژمونی فکری آنان را در میان مقلدان کاهش می دهد.

آیت الله های منتقد حکومت نیز از هژمونی فکری در میان مردم برخوردار نبوده و چون چهره های سیاسی درگیر در جنگ قدرت جناحی ارزیابی می شوند.

نه فقط رهبری سیاسی که هژمونی فرهنگی و فکری آیت الله خمینی از بستر خودجوش انقلاب اسلامی سربرکرد اما در همان روزگار سه مرجع مشهور، آیت الله شریعتمداری، آیت الله گلپایگانی و آیت الله مرعشی، با برخی نظریات فقهی و سیاسی و برخی فتواهای آیت الله خمینی موافقت نداشتند .

آیت الله شریعتمداری کوشید تا با حمایت از حزب جمهوری خلق مسلمان در مقابل او بایستد اما محبوبیت آیت الله خمینی در میان مردم راه را بر او بست و آیت الله گلپایگانی و آیت الله مرعشی را نیز به تایید دوفاکتو و سکوت مجبور کرد.

تا آیت الله خمینی زنده بود هیچ کس در ایران ادعای مرجعیت نداشت چرا که اعلمیت خمینی و میزان برخورداری او از شرایط سنتی اجتهاد از دیگر مراجع بالاتر بود.

در متن اصلی قانون اساسی اجتهاد از شرایط رهبری بود و پس از آیت الله خمینی آیت الله گلپایگانی و آیت الله مرعشی بیش از دیگران از این شرط برخوردار بودند اما مجلس خبرگان آیت الله منتظری را، نه بر مبنای اعلمیت که به دلیل نزدیکی او به آیت الله خمینی و تعلق خاطر او به انقلاب و جمهوری اسلامی، به قائم مقامی رهبری برگزید.

حذف آیت الله منتظری و حذف شرط اجتهاد از شرایط رهبری در قانون اساسی راه را بر رهبری آقای خامنه ای، که لقب آیت الله گرفت،‌ هموار کرد و این تحولات جایگاه و ارزش نهاد مرجعیت را به شدت کاهش داد.

لقب آیت الله که تا پیش از انقلاب اسلامی به مجتهدانی اطلاق می شد که مقلدان و پیروان قابل توجهی داشته و به شیوه سنتی اجازه مرجعیت را از مراجع مهم کسب کرده بودند، معنای خود را از دست داد و رسانه های جمهوری اسلامی نه فقط آقایان خامنه ای و رفسنجانی که دیگر مقامات روحانی درجه اول جمهوری اسلامی را به این لقب ملقب کردند.

 با بالا گرفتن تضاد بین اصلاح طلبان مذهبی و اصول گرایان، اصلاح طلبان نیز روحانیون مشهور هوادار خود را آیت الله و مرجع خطاب کرده و بر تعداد آیت الله ها و مراجع خودخوانده افزودند.

اغلب کارشناسان مذهبی آیت الله سیستانی را بر اساس معیارهای سنتی علم و تقوا و عدالت از دیگر مراجع اصلح تر و اعلم تر می دانند و دامنه نفود او در عراق و ایران پس از سقوط صدام حسین افزایش یافت اما جمهوری اسلامی، چون پهلوی اول، ترجیح می دهد که مراجع با نفوذ در ایران بوده و نفوذ گسترده مرجعی مقیم عراق را با منافع خود هماهنگ نمی بیند.

همسوئی ناهمسویان

رئیس جمهور محمود احمدی نژاد بارها و به صراحت از دخالت مراجع در امور دولتی و اجرائی انتقاد کرده است و اصلاح طلبان مذهبی مخالف احمدی نژاد نیز بر آن اند که نقش مراجع و روحانیت را در حکومت کاهش دهند.

موضع گیری همسوی این دو گرایش ناهمسو نیز از زمینه های کاهش ، تضعیف یا حذف هژمونی مراجع در جامعه است.

تضعیف یا حذف هژمونی فکری،فرهنگی و معنوی نهاد مرجعیت شیعه بر دلایل گوناگون متضاد و ناهمسو شکل گرفته است اما تحقق نهائی آن راه را بر هژمونی فکری و فرهنگی گرایش های دیگر هموار می کند.



iran#

بايگانی وبلاگ