پنجشنبه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۹۱

آيا سوخت اتمی برای ايران ضروری است؟ بخش دوم جمشيد اسدی، مجيد محقق، مهران مصطفوی، کورش زعيم

 

آيا سوخت اتمی برای ايران ضروری است؟ بخش دوم

هزينه های مالی و غيرمالی غنی سازی برای ايران
جمشيد اسدی، مجيد محقق، مهران مصطفوی، کورش زعيم

www.assadioniran.blogspot.com
Assadi3000@yahoo.com
در بخش نخست اين نوشته آمد که چرا ايران با مديريت بهينه سوخت فسيلی و جلوگيری از هدر شدن انرژی و نيز با به راه انداختن انرژی های پاک نيازی به انرژی هسته ای ندارد و نخواهد داشت. حالا در اين بخش دوم نشان خواهيم داد که چرا انرژی هسته ای برای کشور ضروری که نيست هيچ، بلکه هزينه های مالی و غيرمالی کمرشکنی را نيز به دنبال خواهد داشت.
البته اين هزينه ها هميشه بر دوش اقتصاد و سياست کشور سنگينی کرده است. از سال ۲۰۰۶ تا کنون، شورای امنيت سازمان ملل متحد با تصويب چهار قطعنامه تحريمی از جمهوری اسلامی خواسته بود تا فعاليت‌های مربوط به غنی سازی را متوقف کند. هر چند مذاکرات اخير در فضايی اميدوارکننده صورت گرفته است اما تا اين زمان ايران هزينه های بسيار بالايی را برای آنچه ميهن ما نياز ندارد پرداخته است.
اين شما و اين هم نوشته ما برای نشان دادن هزينه های فعاليت های هسته ای جمهوری اسلامی در شرايط کنونی.

۱. انرژی هسته ای، انرژی ناپاک. از انرژی هيدروليک گذشته، انرژی اتمی کمتر از هر سوخت ديگری گاز کربن توليد می کند. اما باوجود اينکه سوخت هسته ای گاز کربنيک توليد نمی کند، آن را انرژی پاک نمی توان دانست، انرژی هسته ای به يقين از برخی نظرها آلاينده ترين منبع انرژی است. اين درست که سوخت های فسيلی زيان هايی چون آلودگی، ايجاد باران های سمی و اثر گلخانه ای، آسيب به لايه اوزون که ما را از پرتو فرابنفش خورشيد محفوظ نگه می دارد، دارند و نيز باعث تغييرات قابل ملاحظه در آب و هوای زمين می شود. اما همه اين هزينه ها، با سياست های مناسب قابل کنترل و حتی کاهش هستند. آسيب های سوخت فسيلی را می توان با تکنولوژی توليد، مصرف بهينه، جانشينی انرژی های پاک و مديريت محيط زيست به تدريج کاهش داد. آثار منفی سوخت فسيلی قابل جبران هستند و می توان شرايط زيست محيطی را در درازمدت به شرايط طبيعی نزديک کرد. ولی اين کارها در مورد سوخت هسته ای شدنی نيستند. آسيب های سوخت هسته ای بر پايه فنآوری روز و آنچه برای درازمدت پيش بينی می شود، قابل جبران نيستند. راديواکتيويته که عامل کشتار جانداران و گياهان است، برای نسل ها در جانداران و ژن گياهان باقی می ماند و باعث آسيب های ژنتيکی غيرقابل جبران می شود، آب و خاک و محيط زيست، گياهان و حيوانات خوردنی را آلوده می کند و اين آلودگی برای، هزاران، صد ها هزار، و حتی ميليون ها سال ـ بسته به موارد و نوع راديو اکتيويته ـ دوام دارد. به عنوان نمونه در ژاپن بعد از فاجعه فوکوشيما محوطه ای در حدود سی کيلومتر مربع دست کم تا ده ها سال قابل زندگی نخواهد بود.
اکنون برخی از کشورها از گرايش به انرژی هسته ای بازگشت کرده اند. امريکا برنامه دهه ۶۰ خود را برای ساختن نيروگاه های اتمی کاهش داد و آلمان تصميم گرفت تا بيست سال ديگر همه نيروگاه های هسته ای خود را تعطيل کند. انتظار می رود چنين روندی در کشورهای دمکراتيک که دولت ها بايد پاسخگوی مردم باشد گسترش يابد. حتی در فرانسه که بالاترين درصد برق از طريق هسته ای تامين می گردد حزب حاکم بر اين عقيده است که از ميزان آن تا حدودی بکاهد و بخش بزرگی از مخالفان هم خواستار کم کردن چشمگير سهم انرژی هسته ای در تامين برق اين کشور هستند. جالب است بدانيم که بعد از حادثه فوکوشيما از ۵۵ نيروگاه هسته ای ژاپن تنها ۲ نيروگاه مشعول به کارند. در حقيقت اين کشور موفق شده است با کم کردن مصرف و بالا بردن سهم انرژی های ديگر انرژی مورد نياز خود را فراهم کند.
جدول ۱- نيروگاه های اتمی در جهان

۲- سختی و هزينه تهيه اورانيوم. اصرار سردمداران جمهوری اسلامی برای غنی‌سازی اورانيوم، زيان‌ بزرگ ديگری بر منافع ملی ما وارد کرده است. براساس تحقيقات و مطالعات سازمان انرژی اتمی ايران، تنها ذخيره معدنی اورانيوم در ايران ساقند کرمان است که حداکثر برای پنج سال تغذيه نيروگاه ۹۰۰ مگاواتی بوشهر کافی می‌باشد. بيشتر معادن اورانيوم ايران در عمق زيادی در زير زمين قرار گرفته اند و از همين رو هزينه به راه اندازی آنها بسيار بالاست. مهم ترين منابع اورانيوم در جهان به ترتيب بزرگی در اين مناطق قرار دارند: آسيا (۸۱۹۰۰۰ تن)، آمريکای شمالی (۷۰۴۰۰۰ تن)، آفريقا (۶۱۳۰۰۰ تن)، اقيانوسيه و به ويژه استراليا (۶۷۰۰۰۰)، اروپا و آمريکای حنوبی (۱۷۱۰۰۰ تن).
در نتيجه پس از چند سال، ايران می بايستی سنگ معدن اورانيوم را از بازار جهانی وارد کند که ما را محاصره اقتصادی و سياسی کرده است. آيا زيان و خسارت اين مسئله محاسبه شده است؟ چگونه می توان ادعا کرد که غنی سازی اورانيوم برای استقلال ايران است وقتی مجبوريم اورانيوم را از کشورهای ديگر وارد کنيم؟ تازه، دولت آقای احمدی‌نژاد اعلام نموده ‌است که قصد دارند ده مرکز فراوری و غنی‌سازی اورانيوم، در حد و اندازه نطنز تأسيس نمايند. هزينه اين مراکز در اين روزگار و اين دنيای منزوی کننده ما چقدر خواهد شد؟ از اين گذشته، دشمنی و سوءظن غرب و شرق جهان هم نسبت به ما تشديد خواهد شد، در حالی که دنيا منتظر اعتمادسازی از جانب ايرانی‌هاست. سياست غنی سازی وقتی بی معنی تر است که بدانيم ايران مجبور است برای تنها نيروگاه اتمی خود بوشهر سوخت را از طريق روسيه تامين کند. اکنون اورانيوم غنی شده در ايران در بوشهر مورد استفاده قرار نمی گيرد.
۳- هزينه های غير رقابتی صنعت انرژی هسته ای برای ايران. به علت تنش افروزی های بيهوده جمهوری اسلامی با جامعه جهانی، کشور در انزوای بين المللی است و از همين رو تهيه و به راه انداختن صنعت هسته ای و به ويژه غنی سازی اورانيوم برای، نه تنها برای کشور بسيار گران تر از بهای رقابتی آن تمام شده است، بلکه بهره برداری و بکاراندازی آن را نيز با ترديدهای امنيتی و بهداشتی بسيار مواجه کرده است.
غنی سازی اورانيوم در داخل کشور برای کمتر از ده نيروگاه هزار مگاواتی صرفه اقتصادی ندارد، و اين در حالی است که تاکنون برای يک نيروگاه هزينه ده برابر هزينه از حساب ملت رفته است و درپی اصرار برای غنی سازی، چهار تحريم اقتصادی شديد از سوی شورای امنيت و نيز برخی از کشورهای تاثيرگذار در اقتصاد جهانی بر کشور تحميل شده است. همه اين ها، به ويژه در طی ۷ سال دولت های نهم و دهم، اقتصاد ما را فلج کرده و زيرساخت ها را هم به نابودی کشانده است. در حالی که با درآمد کلان نفت در اين مدت ايران می توانست تا سطح دوازده اقتصاد بزرگ جهان برآيد، به سطح فقيرترين ها کشورها فروافتاده است.
جدول ۲- کارخانه های اتمی در جهان برحسب فن آوری (۲۰۰۷)

توليد برق با انرژی هسته ای، همچون توليد برق با هر گونه سوخت ديگری، با گرم کردن آب و تبدليل آن به بخار و به گردش درآوردن آسياب های حرارتی ايجاد می شود. (BWR) Boiling Water Reactor ساده ترين گونه راکتور اتمی است که از آب سبک يا معمولی برای انتقال حرارت استفاده می کند. راکتور (PWR) Pressurized Water Reactor که بيش از هر راکتور ديگری در کشورهای مختلف مورد استفاده است با آبی که دوبار بيش از راکتور BWR زير فشار است (۱۵۰ اتمسفر) کار می کند. بين سال های ۱۹۷۰ و ۲۰۰۰، هزينه ايجاد کارخانه های سوخت اتمی، حتی با در نظر داشت نرخ تورم، به طور قابل ملاحظه ای افزايش يافت. يکی از مهم ترين دلايل افزايش هزينه به کاربست مسائل ايمنی و نيز نوآوری های تکنولوژيک بوده است.
جدول ۳- تحول هزينه ساختن کارخانه های اتمی (هزينه برای هر کيلو وات)

البته سازندگان فرانسوی و ژاپنی کوشيده اند که با ارائه نسل نوينی از کارخانه های اتمی، مشهور به نسل سوم کارخانه های اتمی تا سر حد امکان هزينه ها را پايين نگه دارند. بنابر برخی از برآوردها، در حالی که هزينه يک کارخانه اتمی در حدود ۳ هزار دلار برای توليد هر کيلو وات (kw) انرژی اتمی است، کارخانه های نسل سوم می توانند همين مقدار انرژی را با هزينه ای در حدود ۲۰۰۰ دلار توليد کنند. اما در مورد کاهش هزينه توليد برق با انرژی اتمی هنوز ترديدهای فراوانی وجود دارد. البته هنور هم بنا بر بسياری از برآوردها، توليد برق با سوخت اتمی ارزان تر از توليد برق با ديگر سوخت هاست. مثلا توليد برق از سوخت اتمی تقريبا کمتر از نصف هزينه برق از سوخت گاز است. با وجود اين بايد بياد داشت که در اين برآورد هزينه پياده کردن نيروگاه های کهنه و نگهداری دراز مدت زباله های هسته ای حساب نشده اند. بسياری براين باورند که با درنظرداشت اين هزينه ها برق اتمی از برق فسيلی گران تر تمام می شود.
جدول ۴- هزينه ساختمان يک کارخانه انرژی اتمی (هزينه به کيلو وات)

روزآمدترين و پيشرفته ترين فنآوری های انرژی هسته ای در دست شرکت هايی هستند که کشورهايشان جمهوری اسلامی را تحريم کرده اند. در اين شرايط، جمهوری اسلامی برای پرداختن و ساختن صنعت اتمی در کشور، ناچار فنآوری مورد نياز خود را از سازندگان خرد و ای بسا غير قانونی و به هر حال نامطمئن و آن هم با هزينه ای بسيار بالاتر از بهای بازار در شرايط عادی تهيه خواهد کرد.
جدول ۵- بزرگ ترين شرکت های انرژی اتمی در جهان

۴. خطر انبارسازی زباله سوخت هسته ای. مشکل ديگرنيروگاه های هسته ای، زباله ضايعات سوخت است. سوخت مصرف شده در نيروگاه ها، يا اورانيوم ضعيف و ديگر فراوردهها بايد در جايی نگهداری شود. اين اورانيوم، بجز مقدار بسيار اندک آن که برخی کشورها در توليد گلوله های بهينه شده، يا طرح های پژوهشی و صنعتی بکار رود بايد به دور ريخته شود. اما دور ريختن اورانيوم کار ساده ای نيست. آن را بايد در بشکه های فلزی با پوشش بتونی بسيار ضخيم و غيرقابل شکست و انفجار جای داد و دور از دسترس انبار کرد. اگر هر کدام از اين محفظه ها بشکند يا نشت بکند، برای محيط پيرامون فاجعه می آفريند. در دهه ۱۹۶۰ که تب ساخت نيروگاه های اتمی جهان را گرفته بود، آنها را زير زمين در کنار نيروگاه ها و شهرها دفن می کردند. اين کار بسيار مخاطره آميز بود، زيرا با دگرگونی های طبيعی و يا دستبرد انسانی، می توانست برای محيط زيست و جمعيت زيادی از مردم مصيبت بار باشد. چند گزارش هم درباره حادثه برخورد با ماشين آلات سنگين ساختمانی با اين بشکه ها گزارش شده بود. مدير شرکت جنرال الکتريک گفته بود اگر اين زباله ها در لايه های نمکی زير زمين دفن شوند، خطر راديو اکتيو رفع می شود. دولت امريکا برنامه گسترده ای برای ساختن انبارهای نمکی زيرزمينی را آغار کرد که قرار بود تا سال ۱۹۸۵ آماده شوند. اين تاريخ سپس به ۱۹۸۸ و ۱۹۹۲ و سرانجام ۱۹۹۵ کشيده شد به دليل آن که دانشمندان بر سر آن به توافق نمی رسيدند. برخی کشورها آنها را در بشکه های بسيار محکم و محافظ راديو اکتيويته نگاهداری می کنند تا راه حل مناسبی پيدا کنند. کشور فنلاند اکنون تنها کشور دنياست که تصميم به قرار دادن اين زبله ها در زير زمين اما قابل دسترسی گرفته است. اما برای اين پرسش که چگونه نسل ما حق دارد که برای هزاران نسل ديگر زباله هايی را باقی بگذارد که بسيار خطرناک هستند پاسخی وجود ندارد. در فرانسه مسئله قرار دادن زباله های اتمی در زيرزمين را بارها مجلس به عقب انداخته است و هنوز ميزان انبوهی از زباله هسته ای بروی زمين نگهداری می شوند.
۵. تأثير حوادث غيرمترقبه بر نيروگاه های هسته ای. حادثه نيروگاه چرنوبيل و نشت راديو اکتيو را همه هنوز به ياد داريم. راديو اکتيو آزاد شده از آن نيروگاه بيش از هزار کيلومتر را آلوده کرد و حتی به کشتزارهای ما در گيلان رسيد. آثار اين آلودگی برای ميليون ها سال خواهد ماند بدون آنکه ما خبر داشته باشيم در سلامتی ما و فرزندانمان تاثيرگذار خواهد بود. چندين سال پيش از آن، حادثه نيروگاه تری مايل آيلند در امريکا خبرساز شده بود. همين پارسال حادثه ای در نيروگاه هسته ای ژاپی ايجاد هراس کرد. برخی کارشناسان احتمال می دهند که در شوروی سابق از اين حادثه ها بار ها رخ داده و اما از درز خبر آنها جلوگيری کرده اند. شيوع بيماری های سرطانی و آسيب های ژنتيک در نوزادان که پدر و مادرشان آلوده شده بوده اند از پيامدهای اين حادثه ها بوده است که برای نسل ها ادامه خواهد يافت.
جدا از کشتار ناشی از موج انفجار و موج آتش بمب های هيروشيما و ناکازاکی، آسيب های ناشی از راديواکتيويته آن بمب ها در گستره جغرافيايی بسيار بيشتری پخش شد که پس از گذشت هفتاد سال و سه نسل، هنوز مردم آن مناطق از اثرات آلودگی راديواکتيو در بدن خود رنج می برند و کودکان بسياری ناقص الخلقه به دنيا می آيند.
در جنگ ناتو در يوگوسلاوی و سپس در جنگ خليج فارس امريکا عليه عراق از گلوله های بهينه شده با اورانيوم ضعيف شده استفاده کردند. اورانيوم ضعيف شده همان ضايعات يا زباله سوخت اتمی نيروگاههاست که بايد در جای امنی دفن شوند. گلوله هايی که با اورانيوم پوشش داده می شوند، به علت سختی فلز اورانيوم، می توانند در فولاد حفاظتی تانک ها نفوذ کنند. در جايی که اين گلوله ها بکار برده شده بود به سربازان و اهالی آسيب های سختی وارد شد که هنوز بحث محافل نظامی سياسی امريکاست ، پس از پايان جنگ با جود تلاش فراوان برای جمع آوری بقايای گلوله ها، لاشه خودروها و تانکهای که از کار افتاده بوسيله اين گلوله ها در بيابان ها باقی ماندند. صدها کودکانی که بعدها در مناطق بازی کردند يا چوپانان و رهگذرانی که به اين لاشه ها دست زدند، دچار بيماری های سرطانی و تنفسی شداند و بی ترديد فرزندان و نوه های ايشان نيز در معرض بيماری خواهند بود. بيماری های تنفسی و سرطانی سربازان امريکايی که از اين گلوله ها استفاده می کردند برای مدتها خبرساز شده بود.
۶. خطر گسترش سلاح های هسته ای. بر کمتر کسی پوشيده است که حتی اگر جمهوری اسلامی هم اکنون در پی دستيابی به سلاح اتمی نباشد، از دست کم در پی دستيابی به توانش آن است. کاربرد بمب اتمی در پايان جنگ جهانی دوم، نشان داد پيروزی در جنگ با کاربرد سلاح هسته ای، برنده را خوشنام نمی کند و به علت آسيب های گسترده و ماندگار به مردم عادی، او را جنايتکار جنگی می شمارند. با وجودی که دو ابرقدرت شوروی و امريکا به بازدارندگی سلاح هسته ای وابسته شده بودند، بزودی دريافتند که اين بازدارندگی پيآمدهايی نامبارکی به همراه خواهد داشت. همچنان که زمانی چين و هندوستان هم وارد ماجرا شدند و انحصار سلاح های هسته ای شکست، دو ابرقدرت رقيب آن زمان صلاح را در نزديک شدن به هم و کاهش سلاح های هسته ای دانستند. آنها بخوبی پيش بينی می کردند که روند گسترش سلاح های هسته ای، امتياز دارندگی آنها را از ميان خواهد برد و کنترل آن را در سطح جهان غير ممکن خواهد ساخت. گفتگو و پيمان های استارت و سالت روند رو به رشد توليد سلاح های هسته ای را معکوس کرد و تا کنون روند نزولی ادامه داشته است. اين بار هم دشواری ابرقدرت های امريکا و روسيه برای ازبين بردن سلاح های هسته ای خود، نه اراده آنها به اين کار، بلکه معضل انبارکردن يا دفن سوخت هسته ای اين سلاح هاست. آخرين باری که کشورهای دارنده سلاح اتمی به آزمايش هسته ای دست يازيدند، بدين ترتيب بود: پاکستان و هند ۱۹۹۸، چين ۱۹۹۶، ايالات متحده آمريکا ۱۹۹۲، انگلستان ۱۹۹۱ و فرانسه ۱۹۹۰.
گسترش تکنولوژی غنی سازی اورانيوم و ساخت سلاح های هسته ای آينده بسيار ناامنی را برای جهان پيش بينی می کند. اکنون افزون بر پنج قدرت اقتصادی و نظامی جهان (امريکا، روسيه، انگلستان، فرانسه و چين) که دارای غنی سازی و سلاح های هسته ای هستند، اسراييل، پاکستان، کره شمالی، ايران، برزيل هم وارد گود شده اند. در پی بدگمانی جهانی به ايران که قصد دستيابی به سلاح هسته ای را دارد، مصر و کشورهای جنوب خليج فارس هم به خارش افتاده اند و برخی گروه های تبهکار و تروريستی نيز چشم به اين وسيله برای ايجاد وحشت و باجگيری دوخته اند. احتمال اينکه گروه های ستيزجوی ايدئولوژيک يا تبهکاری مواد مخدر و قاچاق، در ربايش برای دستيابی به امکانات انفجاری راديواکتيو يا از طريق سازش با عوامل خودسر سيستم های سياسی ناپايدار در کشورهای جهان سوم، فعال باشند زياد است. فروپاشی شوروی انبارهای سلاح های هسته ای آن کشور را در جاهايی مانند قزاقستان هدف کشورهای ياغی و گروههای تبهکار کرد.
اورانيوم مصرف شده را می توان دوباره احياء کرد و با آن می توان پلوتونيم هم توليد کرد که در ساخت بمب اتمی بکار می رود. يک ترس جامعه جهانی از گسترش کارخانه های غنی سازی و احيای اورانيوم ضعيف شده آن است که پلوتونيوم در دسترس همگان قرار گيرد و هر تروريستی بتواند بجای کوکتل مولوتوف بمب های کوچک راديواکتيو بسازد.
جدول ۶- کشورهای دارنده سلاح اتمی در جهان

اين روند چشم انداز بسيار ناپايدار و خطرناکی را برای جهان آينده ترسيم می کند. هر چه جغرافيای توليد اورانيوم غنی شده گسترده تر شود، امکان نظارت و کنترل جهانی بر آن کمتر و فرصت برای دستيابی به سلاح های هسته ای و يا امکان دستيابی گروههای ياغی به اورانيوم غنی شده بيشتر می شود. خود اورانيوم غنی شده هم می تواند مانند سلاحهای شيميايی و ميکروبی برای ايجاد ترس يا کشتار جمعی به کار برده شود.
سخن آخر. بارها گفته‌ايم که توسعه فنآوری هسته‌ای برای استفاده در زمينه‌های پزشکی، صنعتی و خدماتی مورد نياز جامعه ايرانی است و می بايستی بر پايه قوانين بين‌المللی آن را بومی کرد و به راه انداخت. اما توسعه نيروگاه‌های هسته‌ای در ايران به صرفه و صلاح نمی‌باشد. در ايران با وجود نورخورشيد، باد، ژئوترمال و منابع هيدروکربوری ارزان‌ترين برق و درعين حال سالم‌ترين آنها، استفاده از امکانات طبيعی ايران می‌باشد نه برق هسته‌ای که پس از در حدود چهل سال هنوز در آغاز به راه‌اندازی فقط يک نيروگاه ايم و آن هم با صرف هزينه چندين برابر. راستی اين جاست که حتی برای استفاده از نيروگاه بوشهر نياز به غنی سازی نداريم زيرا برای کشور وارد کردن اورانيوم غنی شده برای يک و يا حتی چند نيروگاه ارزان تر تمام می شود.
با تاکيد بر اين باور که دانش و تکنولوژی هسته ای مانند هرگونه دانش و تکنولوژی مطرح در جهان آکادميک برای ايران ضروری است و آموزش و تجربه آن حق هر ملت است، اعلام می کنيم که غنی سازی اورانيوم برای کشور ما ضروری نيست، و سياست غنی سازی جمهوری اسلامی برای توليد انرژی هسته ای غير قابل توجيه است. نيروگاه های هسته ای که تا چهل سال پيش به عنوان انرژی پاک از آن ياد می شد، اکنون ناپاکترين انرژی هاست و ورود به عرصه سلاح های هسته ای هم به مصلحت امنيت ملت ما و همسايگی ما نيست. بالاخره اينکه فيزيک هسته ای اگر چه در بين سال های ۴۰ تا ۸۰ سده ميلادی پيشين يکی از علوم مادر محسوب می شد و رشد و توسعه آن برانگيزنده رشد و توسعه ديگر رشته های علوم را ممکن می ساخت، ديگر سال هاست که آن نقش را ندارد. شوربختانه، نظام جمهوری اسلامی به جای سرمايه گذاری جدی و دراز مدت برروی فنآوری های نوينی که مرحله ی جديدی از رشد علمی را در جهان آغازيده اند، با سياست های اتمی تنش افروز خود ميهن را از آن تکنولوژی ها محروم کرده است.
چند مرکز اطلاعاتی بر روی اينترنت
آژانس انرژی های نو شونده (IRENA)
انجمن جهانی انرژی باد (GWEC)
سازمان انرژی های نو (سانا)



iran#

بايگانی وبلاگ