چند کلمه در مورد تلاشهای سياسی دکتر اسماعيل نوری علا
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/707-EsmailNooriala.htm
آنچه در سطور زير ميايد صرفاً برداشتهای شخصی اين حقير است و ابداً در مورد اين نوشتار با دکتر اسماعيل نوری علا تماسی نداشته ام.
بتازگی حملات فراوانی عليه آقای نوری علا در محافل روشنفکری ايران انجام می شود که به تصور اينجانب به دليل عدم درک درست از فعاليت های سياسی ايشان است. آقای نوری علا يکی از صادق ترين افرادی است که طی همه اين سالها در ميان سياسيون ايران شناخته ام. البته ايشان محقق جامعه شناسی هستند و نه تنها کارهای علمی و تئوريک اين عرصه را مطالعه کرده اند بلکه نوشته های ايرانيان در عرصه های سياسی و اجتماعی را نيز خيلی دقيق دنبال کرده و مورد بررسی قرار داده اند و با آگاهی در مورد کارهای ديگران نظر می دهند.
آقای نوری علا مانند اکثريت مردم ايران سالهاست به اين درک رسيده اند که سيستم سياسی و اجتماعی قدرت در ايران پاسخگوی نيازهای مردم ايران نيست و به دنبال آلترناتيوی برای ايران بوده اند. در اين تلاش هم نظرات مختلف را دنبال کرده و به اين نتيجه رسيده اند که راه حل کشور استقرار دموکراسی و سکولاريسم است.
اسماعيل نوری علا برای رسيدن به اين آلترناتيو چند سالی است که تلاشی سياسی را آغاز کرده است. ايشان تا آنجا که توانسته اند کارهای هر که در ايران يا خارج فعاليت داشته است را دنبال کرده و برای سازمان ها و افرادی که بتوانند اين امر را رهبری کنند، جستجو کرده اند. چند سال پيش مصاحبه هايی با مهندس حشمت طبرزدی و مهندس کورش زعيم در همين راستا انجام دادند. با اين حقير نيز از سر لطف شان برای مصاحبه تماس گرفتند که البته شخصاً در کارهای پژوهشی فعال بوده ام و درست نبود در عرصه های تشکيلات و سازماندهی که فعال نيستم نظر دهم و تنها از ايشان تشکر کردم. بعدها هم وقتی شبکه سکولارهای سبز تشکيل شد گرچه از تأسيس آن حمايت کردم و از دعوت ايشان برای سخنرانی در کنفرانس تورنتو سپاسگزاری کردم اما دوباره مناسبتی نداشت که در آن شرکت کنم چون درگير در هيچ سازماندهی سياسی نيستم و فقط اگر کاری نظری انجام داده ام که مفيد افتد، مايه خوشحالی ام است. اما آقای نوری علا همچنان به رغم مشکلات جسمانی شان فعال بوده اند.
آقای نوری علا پس از کنفرانس تورنتو سکولارهای سبز همچنان به فعاليتهای سياسی خود برای ايجاد آلترناتيو ادامه دادند. دکتر نوری علا در راستای تلاشهای بالا با شاهزاده رضا پهلوی نيز تماس گرفتند و در مورد همه همکاری هايشان توضيحات مفصلی در سايت سکولاريسم نو داده اند. چند ماه پيش نيز سفری به واشنگتن داشتند که گرچه سعادت ديدار با ايشان را نداشتم اما از طريق مطبوعات از آن مطلع شدم. آقای نوری علا در مصاحبه ای با آقای سربی در شبکه تلويزيونی مردم نيوز در مورد ملاقات خود با شاهزاده رضا پهلوی کاملاً توضيح داده اند:
http://www.youtube.com/watch?v=YJq8ujMs1SE
اگر همه نوشته ها و مصاحبه ها و فعاليت های آقای نوری علا را مورد بررسی قرار دهيم می بينيم که بسياری از حملاتی که به ايشان می شود واقعاً غيرعادلانه است. نوع فعاليت دکتر نوری علا اساساً با اکثر سياسيون ايران تفاوت دارد. از مثالی که در سطور زير ميزنم منظور خاصی ندارم و فقط به اين دليل مطرح می کنم که برای درک بحث کمکی باشد اما اگر اين مثال خود مسأله انگيز شود مرا عفو کنيد که در مثل مناقشه نيست.
در تاريخ فرانسه از همان روزی که انقلاب 1789 فرزندانش را به قتلگاه فرستاد حرکتی در جامعه شروع شد که در جستجوی آلترناتيو بود. اين حرکت بيشتر آرمانگرايانه بود تا آنکه يک برنامه سياسی عملی معين باشد. يکی از جريانات فکری آن دوران را سوسياليستی تخيلی نمايندگی می کرد بنام چارلز فوريه. فوريه مدلی از جامعه را دنبال می کرد که يادآور طرح های های توماس مور قرن ها پيش از او بود و همه ميدانيم که نظرات فوريه بعد از فوتش در 1837 بر انقلاب های 1848 اروپا و کمون پاريس تأثير گذاشت و انگلس، فوريه را بعنوان يکی از سه سوسياليست تخيلی نام ميبرد که بر شکل گيری سوسياليسم مدرن تأثير گذاشته اند. فوريه در زمان حيات خود فکر می کرد که اگر ناپلئون را به انجام برنامه های مورد نظر خود قانع کند، فرانسه خواهد توانست به جامعه ايده آل که از نظر او سوسياليسم بود، دستيابی پيدا کند. خلاصه کنم، آلترناتيو می تواند به معنی طرح معينی برای کسب قدرت باشد يا که بيانی از ايده الهای ما برای آينده ايران. اين دو از زمين تا آسمان با هم فاصله دارند. اين حقير تا آنجا که در مورد آلترناتيو بحث کرده ام منظورم دومی بوده است و نه اولی.
با گفتن خسته نباشيد به دکتر نوری علا بايد متذکر شوم که ايشان به تعميق و گسترش گفتمان آلترناتيو ياری فراوان رسانده اند و اميدوارم اين تلاشها ادامه پيدا کند که چنين ديالوگی در ميان ايرانيان بسيار ارزشمند است.
به اميد جمهوری آينده نگر دموکراتيک و سکولار در ايران،
سام قندچی، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
شانزدهم مرداد ماه 1391
August 6, 2012
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/707-EsmailNooriala.htm
آنچه در سطور زير ميايد صرفاً برداشتهای شخصی اين حقير است و ابداً در مورد اين نوشتار با دکتر اسماعيل نوری علا تماسی نداشته ام.
بتازگی حملات فراوانی عليه آقای نوری علا در محافل روشنفکری ايران انجام می شود که به تصور اينجانب به دليل عدم درک درست از فعاليت های سياسی ايشان است. آقای نوری علا يکی از صادق ترين افرادی است که طی همه اين سالها در ميان سياسيون ايران شناخته ام. البته ايشان محقق جامعه شناسی هستند و نه تنها کارهای علمی و تئوريک اين عرصه را مطالعه کرده اند بلکه نوشته های ايرانيان در عرصه های سياسی و اجتماعی را نيز خيلی دقيق دنبال کرده و مورد بررسی قرار داده اند و با آگاهی در مورد کارهای ديگران نظر می دهند.
آقای نوری علا مانند اکثريت مردم ايران سالهاست به اين درک رسيده اند که سيستم سياسی و اجتماعی قدرت در ايران پاسخگوی نيازهای مردم ايران نيست و به دنبال آلترناتيوی برای ايران بوده اند. در اين تلاش هم نظرات مختلف را دنبال کرده و به اين نتيجه رسيده اند که راه حل کشور استقرار دموکراسی و سکولاريسم است.
اسماعيل نوری علا برای رسيدن به اين آلترناتيو چند سالی است که تلاشی سياسی را آغاز کرده است. ايشان تا آنجا که توانسته اند کارهای هر که در ايران يا خارج فعاليت داشته است را دنبال کرده و برای سازمان ها و افرادی که بتوانند اين امر را رهبری کنند، جستجو کرده اند. چند سال پيش مصاحبه هايی با مهندس حشمت طبرزدی و مهندس کورش زعيم در همين راستا انجام دادند. با اين حقير نيز از سر لطف شان برای مصاحبه تماس گرفتند که البته شخصاً در کارهای پژوهشی فعال بوده ام و درست نبود در عرصه های تشکيلات و سازماندهی که فعال نيستم نظر دهم و تنها از ايشان تشکر کردم. بعدها هم وقتی شبکه سکولارهای سبز تشکيل شد گرچه از تأسيس آن حمايت کردم و از دعوت ايشان برای سخنرانی در کنفرانس تورنتو سپاسگزاری کردم اما دوباره مناسبتی نداشت که در آن شرکت کنم چون درگير در هيچ سازماندهی سياسی نيستم و فقط اگر کاری نظری انجام داده ام که مفيد افتد، مايه خوشحالی ام است. اما آقای نوری علا همچنان به رغم مشکلات جسمانی شان فعال بوده اند.
آقای نوری علا پس از کنفرانس تورنتو سکولارهای سبز همچنان به فعاليتهای سياسی خود برای ايجاد آلترناتيو ادامه دادند. دکتر نوری علا در راستای تلاشهای بالا با شاهزاده رضا پهلوی نيز تماس گرفتند و در مورد همه همکاری هايشان توضيحات مفصلی در سايت سکولاريسم نو داده اند. چند ماه پيش نيز سفری به واشنگتن داشتند که گرچه سعادت ديدار با ايشان را نداشتم اما از طريق مطبوعات از آن مطلع شدم. آقای نوری علا در مصاحبه ای با آقای سربی در شبکه تلويزيونی مردم نيوز در مورد ملاقات خود با شاهزاده رضا پهلوی کاملاً توضيح داده اند:
http://www.youtube.com/watch?v=YJq8ujMs1SE
اگر همه نوشته ها و مصاحبه ها و فعاليت های آقای نوری علا را مورد بررسی قرار دهيم می بينيم که بسياری از حملاتی که به ايشان می شود واقعاً غيرعادلانه است. نوع فعاليت دکتر نوری علا اساساً با اکثر سياسيون ايران تفاوت دارد. از مثالی که در سطور زير ميزنم منظور خاصی ندارم و فقط به اين دليل مطرح می کنم که برای درک بحث کمکی باشد اما اگر اين مثال خود مسأله انگيز شود مرا عفو کنيد که در مثل مناقشه نيست.
در تاريخ فرانسه از همان روزی که انقلاب 1789 فرزندانش را به قتلگاه فرستاد حرکتی در جامعه شروع شد که در جستجوی آلترناتيو بود. اين حرکت بيشتر آرمانگرايانه بود تا آنکه يک برنامه سياسی عملی معين باشد. يکی از جريانات فکری آن دوران را سوسياليستی تخيلی نمايندگی می کرد بنام چارلز فوريه. فوريه مدلی از جامعه را دنبال می کرد که يادآور طرح های های توماس مور قرن ها پيش از او بود و همه ميدانيم که نظرات فوريه بعد از فوتش در 1837 بر انقلاب های 1848 اروپا و کمون پاريس تأثير گذاشت و انگلس، فوريه را بعنوان يکی از سه سوسياليست تخيلی نام ميبرد که بر شکل گيری سوسياليسم مدرن تأثير گذاشته اند. فوريه در زمان حيات خود فکر می کرد که اگر ناپلئون را به انجام برنامه های مورد نظر خود قانع کند، فرانسه خواهد توانست به جامعه ايده آل که از نظر او سوسياليسم بود، دستيابی پيدا کند. خلاصه کنم، آلترناتيو می تواند به معنی طرح معينی برای کسب قدرت باشد يا که بيانی از ايده الهای ما برای آينده ايران. اين دو از زمين تا آسمان با هم فاصله دارند. اين حقير تا آنجا که در مورد آلترناتيو بحث کرده ام منظورم دومی بوده است و نه اولی.
با گفتن خسته نباشيد به دکتر نوری علا بايد متذکر شوم که ايشان به تعميق و گسترش گفتمان آلترناتيو ياری فراوان رسانده اند و اميدوارم اين تلاشها ادامه پيدا کند که چنين ديالوگی در ميان ايرانيان بسيار ارزشمند است.
به اميد جمهوری آينده نگر دموکراتيک و سکولار در ايران،
سام قندچی، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
شانزدهم مرداد ماه 1391
August 6, 2012
iran#