در ستایش سرویس ملی بهداشت (بریتانیا)
چهارشنبه, اوت 8, 2012 - 12:45
دکتر حسین باقرزاده
http://www.iranglobal.info/node/9092
یکی از صحنههای بینظیر نمایش افتتاحیه المپیک لندن در دو هفته پیش موقعی بود که صحنه از سدها شرکتکننده ملبّس به لباسهای دکتر و پرستار و کودکان و تختهای بیمارستان پر شد و شرکتکنندگان برای مدتی به رقص و پایکوبی پرداختند. این نمایش، به منظور طرح یکی از دستآوردهای بزرگ اجتماعی و تاریخی بریتانیا بود که در سطح جهان بینظیر است: سرویس ملی بهداشت یا NHS. هفته گذشته برای من موقعیتی پیش آمد که این سرویس را به عنوان یک کاربر بیمارستان تجربه کنم.
سهشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۱ – 7 اوت 2012
hbzadeh@btinternet.com
یکی از صحنههای بینظیر و پر شور نمایش افتتاحیه المپیک لندن در دو هفته پیش موقعی بود که صحنه از سدها شرکت کننده ملبّس به لباسهای دکتر و پرستار و کودکان و تختهای بیمارستان پر شد و شرکتکنندگان، همراه با به نمایش درآوردن صحنههای معالجه و مراقبت و درمان، برای مدتی به رقص و پایکوبی پرداختند. حضور و جست و خیز شیطنتآمیز کودکان بر روی تختهای بیمارستان نشان میداد که نمایش یاد شده با اشاره به یک بیمارستان کودکان ساخته و پرداخته شده است. ولی مجموعه نمایش، به منظور طرح یکی از دستآوردهای بزرگ اجتماعی و تاریخی بریتانیا بود که در سطح جهان تقریبا بینظیر است: سرویس ملی بهداشت (بریتانیا) که با حروف اختصاری NHS در این کشور شناخته میشود و این حروف هم در مرکز صحنه نمایش به صورت برجسته به چشم میخورد.
سرویس ملی بهداشت بریتانیا یکی از ابتکارات دولت کارگری این کشور پس از جنگ جهانی دوم است و اکنون بیش از ۶۵ سال از حیات پر افتخار آن میگذرد. این سرویس بر اساس یک اصل بنا شده است: ارائه خدمت بر اساس نیاز. خدمات این سرویس برای همه کسانی که در این کشور اقامت دارند رایگان است و به طور برابر در اختیار آنان قرار داده میشود. هزینه این سرویس که بزرگترین کارفرما در سطح اروپا و پنجمین کارفرما در سطح جهان است از خزانه عمومی کشور پرداخت میشود. برای دریافت این خدمات نه نیازی به پول و پرداخت بخش یا کلی از هزینه آن است و نه نیاز به پرداخت حق بیمه و ارائه دفترچه بیمه و مانند آن. بیمه بهداشت یکی از کوچکترین رشتههای اقتصادی در بریتانیا است و به هیچ وجه با کشورهای مشابه در جهان صنعتی قابل قیاس نیست. کسی که در این کشور به خدمات پزشکی یا درمانی نیاز پیدا میکند، چیزی که لازم نیست در باره آن بیندیشد - و نمیاندیشد - هزینه آن است.
تأمین بهداشت و درمان یکی از نیازها و حقوق اولیه انسان است و در اسناد حقوق بشری نیز از آن سخن رفته است. اعلامیه جهانی حقوق بشر در ماده ۲۵ خود میگوید: «هر انسانی حق دارد که از یک زندگی در سطحی قابل قبول برای تأمین سلامتی و رفاه خود و خانوادهاش، از جمله ... مراقبت های پزشکی و خدمات اجتماعی برخوردار گردد». و در ماده ۲۱ این اعلامیه آمده است که «هر شخصی حق دسترسی برابر به خدمات عمومی در کشور خویش را دارد». ترکیب این دو اصل (در مقوله بهداشت و درمان) به بهترین وجه در سرویس ملی بهداشت بریتانیا تأمین شده است. در این نهاد همه تفاوتهای طبقاتی و اجتماعی (که در زمینههای دیگر به شدت دیده میشود) رنگ میبازد و فقیر و غنی از خدمات یکسانی برخوردار میشوند. در واقع، به دلیل نرخ بالای بیماری در طبقات تهیدست، بهرهگیری این طبقات از سرویس ملی بهداشت نسبت به طبقات مرفه معمولا بیشتر است و بخش بزرگتری از بودجه عظیم این سرویس صرف معالجه و مراقبت از طبقات پایین جامعه میشود.
در طول نزدیک به چهل سال زندگی در این کشور، من همواره ستایشگر این سرویس بودهام و دیدهام که تا چه حد مردم این کشور آن را قدر میدانند و از آن حمایت میکنند. من نیز مانند سایر مردم همیشه از خدمات معمولی این سرویس در حد مراجعه به پزشک و معالجات سرپایی بهره بردهام. ولی در چند روز گذشته برای اولین بار سر و کارم به بیمارستان افتاد، و پس از پنج شبانه روز که در آن به سر بردم امروز مرخص شدم. تا آنجا که به خود من مربوط میشد، آزمایشها نشان داد که مسئله حادی نبوده است و بدون هیچ معالجه خاصی مرخص شدم و تنها قرار شد که برای یک آزمایش دیگر ظرف دو هفته آینده مراجعه کنم. ولی این تجربه شخصی، عظمت کار سرویس ملی بهداشت این کشور را که پیش از آن تنها از دور یا حاشیه ناظر آن بودهام دست اول به من نشان داد.
رفتن من به بیمارستان در ساعات پس از نیمه شب (به دلیل تنگی نفس) با یک آمبولانس صورت گرفت، و در هر مرحله انتقال، من شاهد برخورد انسانی و حرفهای و بدون تبعیض کارکنان آمبولانس و بیمارستان بودم. در طول اقامتم در بیمارستان که در دو بخش بود، من کار بیمارستان و کارکنان آن را زیر نظر داشتم. اکثر بیمارانی که بستری شده بودند از سنین بالا بودند و نیازهای مراقبتی زیادی داشتند و این سرویس خدمات زیادی را در اختیار آنان گذاشته بود. من تردید نداشتم که اگر این سرویس نبود غالب این بیماران از تأمین هزینه درمان و یا (در صورت برخورداری از بیمه) پرداخت حتا درسد کوچکی از آن ناتوان بودند. و برای خود من این تجربه جالب بود که پس از گذراندن پنج روز در بیمارستان و استفاده از امکانات مختلف آن، من از این که این اقامت و خدمات و آزمایشها و داروهایی که در اختیار من گذاشته شد چقدر هزینه برداشته است (صرف نظر از این که من بتوانم یا مجبور باشم کسری از آن را بپردازم) کمترین تصوری ندارم!
این امر دقیقا بر خلاف غالب کشورهایی است که خدمات پزشکی را بر اساس بیمه عرضه میکنند، و اگر بیمه حتا تمامی هزینه یک معالجه را هم بپردازد در اسناد و مدارکی که باید به این منظور پر شود هزینه کار ذکر میشود و به اطلاع مراجعه کننده میرسد. در سرویس ملی بهداشت بریتانیا عامل پول به کلی در رابطه بین ارائه دهنده خدمات و کاربر آن حذف شده است. و این امر به لحاظ روانی بسیار مهم است. نه فقط کاربرهای این خدمات مجبور نیستند پرداخت حق بیمه را به عنوان یکی از هزینههای ضروری زندگی خود منظور کنند (و عدم پرداخت آن ممکن است کاربر را از دریافت خدمات پزشکی به هنگام نیاز محروم کند) و بلکه به هنگام نیاز به این خدمات نیز نه ارائه دهنده و نه کاربر ذهنشان متوجه هزینههای کار نمیشود و این امر در تصمیم آنان تأثیر نمیگذارد. از مواردی که پول اولین عامل در تصمیمگیری برای ارائه خدمات پزشکی آن هم در شرایط اورژانس است (ارائه وجه نقد یا کارت اعتباری) میگذریم.
البته هیچ نهادی و از جمله سرویس ملی بهداشت بریتانیا بیعیب و نقص نیست و ارائه «برابر» خدمات این سازمان به «هر شخص» (ماده ۲۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر) به معنای در نوبت قرار گرفتن و در صف بودن و معطلیها نیز هست. این امر یکی از حربههایی است که مخالفان این سرویس علیه آن به کار میگیرند. در کارزار علیه اصلاح قانون بیمه پزشکی در آمریکا (برای گسترش بیمه به بخشی از محرومان جامعه) که مخالفان اوباما به راه انداخته بودند از جمله از یک زن بریتانیایی کمک گرفته شد که از تأخیر و مشکلات سرویس ملی بهداشت این کشور شکایت داشت. این کارزار که با پولهای شرکتهای بزرگ بیمه و داروسازی و خدمات پزشکی به راه افتاده بود البته به مردم نمیگفت که اگر درمان یک زن به تأخیر افتاده است در برابر آن دهها و سدها نفر دیگر که در آمریکا از هر نوع معالجهای محروم میمانند و به مرگ زودرس گرفتار میشوند در بریتانیا از معالجه مساوی (با همان تأخیر) برخوردار شدهاند.
شرکتهای بزرگ بیمه و داروسازی و خدمات پزشکی البته نارضایی خود را از سرویس ملی بهداشت بریتانیا پنهان نمیکنند و تا کنون بارها برای خصوصی کردن این سرویس یا ورود عامل پول به آن تلاش کردهاند. این تلاشها بیاثر نبوده و برخی از دولتهای دست راستی بریتانیا را بر آن داشته است تا تحت عنوان «اصلاح» این سرویس به نحوی پای منافع شرکتهای بیمه و پزشکی را به آن باز کنند. ولی با مقاومت مردم بریتانیا تأثیر این اقدامات زیاد نبوده است. اکنون محبوبیت سرویس ملی بهداشت در بین مردم بریتانیا به حدی است که مقامی نزدیک تقدس پیدا کرده است و کمتر سیاستمداری (از چپ و راست) است که خود را طرفدار آن نشان ندهد و در حمایت از آن سخن نگوید. گنجاندن نمایش این سرویس در جشن افتتاحیه المپیک نشان دهنده موقعیتی بود که این سرویس در افکار و وجدان عمومی مردم این کشور پیدا کرده است. منتقدان دست راستی این کشور، اما، چندان از این عمل راضی نبودند. برای مثال، روزنامه راست دیلی میل از این کار آقای دنی بویل (سازنده نمایش افتتاحیه) تحت عنوان یک عمل «چپروانه» یاد کرد و زبان به شکایت گشود که کار او «اصلاح» این نهاد را «چندین سال به عقب انداخته است»!
مدل سرویس ملی بهداشت بریتانیا در کشور دیگری به صورت کامل پیاده نشده است. در ایران پس از انقلاب، زمزمههای طرحی به نام «طب ملی» از سوی زنده یاد دکتر کاظم سامی وزیر بهداری دولت موقت مطرح شد که البته به جایی نرسید و خود او چند سال بعد به طرز فجیعی در مطبش به قتل رسید. در مقدمه طرح دکتر سامی آمده بود که «تندرستی و درمان رایگان حق مردم ایران است» - یعنی همان اصلی که پایه سرویس ملی بهداشت بریتانیا را شکل داده است. در ادبیات سیاسی ایران، اما، کمتر کسی از این ایده دفاع میکند و آن را در برنامه سیاسی خود قرار داده است. وقت آن رسیده است که این ایده در بین ایرانیان به بحث عمومی گذاشته شود - و اگر مراسم افتتاحیه المپیک لندن این اثر را بر ذهن ایرانیان تماشاگر آن گذاشته باشد باید آن را یکی از موفقیتهای آقای بویل دانست.
منبع: ایران امروز
چهارشنبه, اوت 8, 2012 - 12:45
دکتر حسین باقرزاده
http://www.iranglobal.info/node/9092
یکی از صحنههای بینظیر نمایش افتتاحیه المپیک لندن در دو هفته پیش موقعی بود که صحنه از سدها شرکتکننده ملبّس به لباسهای دکتر و پرستار و کودکان و تختهای بیمارستان پر شد و شرکتکنندگان برای مدتی به رقص و پایکوبی پرداختند. این نمایش، به منظور طرح یکی از دستآوردهای بزرگ اجتماعی و تاریخی بریتانیا بود که در سطح جهان بینظیر است: سرویس ملی بهداشت یا NHS. هفته گذشته برای من موقعیتی پیش آمد که این سرویس را به عنوان یک کاربر بیمارستان تجربه کنم.
سهشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۱ – 7 اوت 2012
hbzadeh@btinternet.com
یکی از صحنههای بینظیر و پر شور نمایش افتتاحیه المپیک لندن در دو هفته پیش موقعی بود که صحنه از سدها شرکت کننده ملبّس به لباسهای دکتر و پرستار و کودکان و تختهای بیمارستان پر شد و شرکتکنندگان، همراه با به نمایش درآوردن صحنههای معالجه و مراقبت و درمان، برای مدتی به رقص و پایکوبی پرداختند. حضور و جست و خیز شیطنتآمیز کودکان بر روی تختهای بیمارستان نشان میداد که نمایش یاد شده با اشاره به یک بیمارستان کودکان ساخته و پرداخته شده است. ولی مجموعه نمایش، به منظور طرح یکی از دستآوردهای بزرگ اجتماعی و تاریخی بریتانیا بود که در سطح جهان تقریبا بینظیر است: سرویس ملی بهداشت (بریتانیا) که با حروف اختصاری NHS در این کشور شناخته میشود و این حروف هم در مرکز صحنه نمایش به صورت برجسته به چشم میخورد.
سرویس ملی بهداشت بریتانیا یکی از ابتکارات دولت کارگری این کشور پس از جنگ جهانی دوم است و اکنون بیش از ۶۵ سال از حیات پر افتخار آن میگذرد. این سرویس بر اساس یک اصل بنا شده است: ارائه خدمت بر اساس نیاز. خدمات این سرویس برای همه کسانی که در این کشور اقامت دارند رایگان است و به طور برابر در اختیار آنان قرار داده میشود. هزینه این سرویس که بزرگترین کارفرما در سطح اروپا و پنجمین کارفرما در سطح جهان است از خزانه عمومی کشور پرداخت میشود. برای دریافت این خدمات نه نیازی به پول و پرداخت بخش یا کلی از هزینه آن است و نه نیاز به پرداخت حق بیمه و ارائه دفترچه بیمه و مانند آن. بیمه بهداشت یکی از کوچکترین رشتههای اقتصادی در بریتانیا است و به هیچ وجه با کشورهای مشابه در جهان صنعتی قابل قیاس نیست. کسی که در این کشور به خدمات پزشکی یا درمانی نیاز پیدا میکند، چیزی که لازم نیست در باره آن بیندیشد - و نمیاندیشد - هزینه آن است.
تأمین بهداشت و درمان یکی از نیازها و حقوق اولیه انسان است و در اسناد حقوق بشری نیز از آن سخن رفته است. اعلامیه جهانی حقوق بشر در ماده ۲۵ خود میگوید: «هر انسانی حق دارد که از یک زندگی در سطحی قابل قبول برای تأمین سلامتی و رفاه خود و خانوادهاش، از جمله ... مراقبت های پزشکی و خدمات اجتماعی برخوردار گردد». و در ماده ۲۱ این اعلامیه آمده است که «هر شخصی حق دسترسی برابر به خدمات عمومی در کشور خویش را دارد». ترکیب این دو اصل (در مقوله بهداشت و درمان) به بهترین وجه در سرویس ملی بهداشت بریتانیا تأمین شده است. در این نهاد همه تفاوتهای طبقاتی و اجتماعی (که در زمینههای دیگر به شدت دیده میشود) رنگ میبازد و فقیر و غنی از خدمات یکسانی برخوردار میشوند. در واقع، به دلیل نرخ بالای بیماری در طبقات تهیدست، بهرهگیری این طبقات از سرویس ملی بهداشت نسبت به طبقات مرفه معمولا بیشتر است و بخش بزرگتری از بودجه عظیم این سرویس صرف معالجه و مراقبت از طبقات پایین جامعه میشود.
در طول نزدیک به چهل سال زندگی در این کشور، من همواره ستایشگر این سرویس بودهام و دیدهام که تا چه حد مردم این کشور آن را قدر میدانند و از آن حمایت میکنند. من نیز مانند سایر مردم همیشه از خدمات معمولی این سرویس در حد مراجعه به پزشک و معالجات سرپایی بهره بردهام. ولی در چند روز گذشته برای اولین بار سر و کارم به بیمارستان افتاد، و پس از پنج شبانه روز که در آن به سر بردم امروز مرخص شدم. تا آنجا که به خود من مربوط میشد، آزمایشها نشان داد که مسئله حادی نبوده است و بدون هیچ معالجه خاصی مرخص شدم و تنها قرار شد که برای یک آزمایش دیگر ظرف دو هفته آینده مراجعه کنم. ولی این تجربه شخصی، عظمت کار سرویس ملی بهداشت این کشور را که پیش از آن تنها از دور یا حاشیه ناظر آن بودهام دست اول به من نشان داد.
رفتن من به بیمارستان در ساعات پس از نیمه شب (به دلیل تنگی نفس) با یک آمبولانس صورت گرفت، و در هر مرحله انتقال، من شاهد برخورد انسانی و حرفهای و بدون تبعیض کارکنان آمبولانس و بیمارستان بودم. در طول اقامتم در بیمارستان که در دو بخش بود، من کار بیمارستان و کارکنان آن را زیر نظر داشتم. اکثر بیمارانی که بستری شده بودند از سنین بالا بودند و نیازهای مراقبتی زیادی داشتند و این سرویس خدمات زیادی را در اختیار آنان گذاشته بود. من تردید نداشتم که اگر این سرویس نبود غالب این بیماران از تأمین هزینه درمان و یا (در صورت برخورداری از بیمه) پرداخت حتا درسد کوچکی از آن ناتوان بودند. و برای خود من این تجربه جالب بود که پس از گذراندن پنج روز در بیمارستان و استفاده از امکانات مختلف آن، من از این که این اقامت و خدمات و آزمایشها و داروهایی که در اختیار من گذاشته شد چقدر هزینه برداشته است (صرف نظر از این که من بتوانم یا مجبور باشم کسری از آن را بپردازم) کمترین تصوری ندارم!
این امر دقیقا بر خلاف غالب کشورهایی است که خدمات پزشکی را بر اساس بیمه عرضه میکنند، و اگر بیمه حتا تمامی هزینه یک معالجه را هم بپردازد در اسناد و مدارکی که باید به این منظور پر شود هزینه کار ذکر میشود و به اطلاع مراجعه کننده میرسد. در سرویس ملی بهداشت بریتانیا عامل پول به کلی در رابطه بین ارائه دهنده خدمات و کاربر آن حذف شده است. و این امر به لحاظ روانی بسیار مهم است. نه فقط کاربرهای این خدمات مجبور نیستند پرداخت حق بیمه را به عنوان یکی از هزینههای ضروری زندگی خود منظور کنند (و عدم پرداخت آن ممکن است کاربر را از دریافت خدمات پزشکی به هنگام نیاز محروم کند) و بلکه به هنگام نیاز به این خدمات نیز نه ارائه دهنده و نه کاربر ذهنشان متوجه هزینههای کار نمیشود و این امر در تصمیم آنان تأثیر نمیگذارد. از مواردی که پول اولین عامل در تصمیمگیری برای ارائه خدمات پزشکی آن هم در شرایط اورژانس است (ارائه وجه نقد یا کارت اعتباری) میگذریم.
البته هیچ نهادی و از جمله سرویس ملی بهداشت بریتانیا بیعیب و نقص نیست و ارائه «برابر» خدمات این سازمان به «هر شخص» (ماده ۲۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر) به معنای در نوبت قرار گرفتن و در صف بودن و معطلیها نیز هست. این امر یکی از حربههایی است که مخالفان این سرویس علیه آن به کار میگیرند. در کارزار علیه اصلاح قانون بیمه پزشکی در آمریکا (برای گسترش بیمه به بخشی از محرومان جامعه) که مخالفان اوباما به راه انداخته بودند از جمله از یک زن بریتانیایی کمک گرفته شد که از تأخیر و مشکلات سرویس ملی بهداشت این کشور شکایت داشت. این کارزار که با پولهای شرکتهای بزرگ بیمه و داروسازی و خدمات پزشکی به راه افتاده بود البته به مردم نمیگفت که اگر درمان یک زن به تأخیر افتاده است در برابر آن دهها و سدها نفر دیگر که در آمریکا از هر نوع معالجهای محروم میمانند و به مرگ زودرس گرفتار میشوند در بریتانیا از معالجه مساوی (با همان تأخیر) برخوردار شدهاند.
شرکتهای بزرگ بیمه و داروسازی و خدمات پزشکی البته نارضایی خود را از سرویس ملی بهداشت بریتانیا پنهان نمیکنند و تا کنون بارها برای خصوصی کردن این سرویس یا ورود عامل پول به آن تلاش کردهاند. این تلاشها بیاثر نبوده و برخی از دولتهای دست راستی بریتانیا را بر آن داشته است تا تحت عنوان «اصلاح» این سرویس به نحوی پای منافع شرکتهای بیمه و پزشکی را به آن باز کنند. ولی با مقاومت مردم بریتانیا تأثیر این اقدامات زیاد نبوده است. اکنون محبوبیت سرویس ملی بهداشت در بین مردم بریتانیا به حدی است که مقامی نزدیک تقدس پیدا کرده است و کمتر سیاستمداری (از چپ و راست) است که خود را طرفدار آن نشان ندهد و در حمایت از آن سخن نگوید. گنجاندن نمایش این سرویس در جشن افتتاحیه المپیک نشان دهنده موقعیتی بود که این سرویس در افکار و وجدان عمومی مردم این کشور پیدا کرده است. منتقدان دست راستی این کشور، اما، چندان از این عمل راضی نبودند. برای مثال، روزنامه راست دیلی میل از این کار آقای دنی بویل (سازنده نمایش افتتاحیه) تحت عنوان یک عمل «چپروانه» یاد کرد و زبان به شکایت گشود که کار او «اصلاح» این نهاد را «چندین سال به عقب انداخته است»!
مدل سرویس ملی بهداشت بریتانیا در کشور دیگری به صورت کامل پیاده نشده است. در ایران پس از انقلاب، زمزمههای طرحی به نام «طب ملی» از سوی زنده یاد دکتر کاظم سامی وزیر بهداری دولت موقت مطرح شد که البته به جایی نرسید و خود او چند سال بعد به طرز فجیعی در مطبش به قتل رسید. در مقدمه طرح دکتر سامی آمده بود که «تندرستی و درمان رایگان حق مردم ایران است» - یعنی همان اصلی که پایه سرویس ملی بهداشت بریتانیا را شکل داده است. در ادبیات سیاسی ایران، اما، کمتر کسی از این ایده دفاع میکند و آن را در برنامه سیاسی خود قرار داده است. وقت آن رسیده است که این ایده در بین ایرانیان به بحث عمومی گذاشته شود - و اگر مراسم افتتاحیه المپیک لندن این اثر را بر ذهن ایرانیان تماشاگر آن گذاشته باشد باید آن را یکی از موفقیتهای آقای بویل دانست.
منبع: ایران امروز
iran#