جمعه، آذر ۲۰، ۱۳۸۸

پیام مهندس طبرزدی به مردم ایران-در استانه ی محرم:درسی که باید از جنبش 16 آذر اموخت


در استانه ی محرم:درسی که باید از جنبش 16 آذر اموخت- پیام حشمت اله طبرزدی به مردم ایران
http://mohandestabarzadi.blogfa.com/post-1772.aspx

جنبش دانشجویی 16آذر برای همگان درس اموز بود.درس اول برای حکومت گران بود. البته اگر بیاموزند که می دانم نمی اموزند.امیدوارم اما حکومت گران این نوشته را اگر قبول ندارند ،ان را به دقت بخوانند و کمی در باره ی مضمون ان درنگ نمایند. ان ها خوب می دانند که من در نوشته هایم از بزرگ نمایی و خیال پردازی پرهیز می کنم و طی این 15-16 سال اخیر، در بیان مسیر کلی حوادث،کمتر به خطا رفته ام. نمی خواهم برای ان ها دلسوزی کنم اما تلاش دارم با بیان واقعیت ها و ارایه ی راه حل ها ،تا اندازه ی ممکن هزینه ی مبارزات را برای مردم و حتا حکومت پایین بیاورم.
حکومت از 13 آبان تا 16آذر به مدت یک ماه فرصت داشت تا به هر نحو ممکن از تظاهرات 16آذر پیشگیری کند. این پیشگیری راه های گوناگون اعم از مصالحه و گفتگو تا مماشات ومسالمت و تهدید و سرکوب را در بر می گرفت. اما حکومت راه سوم،یعنی به زعم خودشان کوتاه ترین راه را برگزید.در این کار اما حسین شریعتمدار که او را گوبلز حکومت ولایت فقیه لقب داده اند،نقش مهمی داشت. البته خبرگزاری امنیتی فارس نیز در این امر نقش داشت.ان ها پس از تظاهرات 13 آبان ماه چنین تبلیغ کردند که ان تظاهرات در نسبت با تظاهرات روز قدس بسیار کم رنگ تر بوده است.این دروغ بزرگ را مطرح کردند و به دنبال ان،خود و دیگران را به اشتباه انداختند.با القای این دروغ می خواستند به نیرو های انتظامی-امنیتی و در راس ان ها تصمیم گیرندگان نظامی وانمود کنند که از راه سرکوب می توان جنبش را مهار و سرکوب کرد. این تز با حضور سردار نقدی در میدان سرکوب،تقویت شد و حکومت گران را فریفت.

من خود در تظاهرات روز قدس و 13 آبان حضور داشتم. اتفاقا هر دو بار مسیر هفتم تیر را انتخاب کردم. تنها تفاوت تظاهرات 13 آبان با روز قدس این بود که در روز 13 آبان به مردم اجازه ندادند به هم بپیوندن و با سرکوب خشن،موجب به راه افتادن تظاهرات پراکنده اما با شعار های تند در همه ی کوچه و خیابان های مرکزی شهر شدند.من البته فقط از تهران که خود در میدان مبارزه بوده ام می گویم و از شهر های دیگر سخنی نمی گویم.پس تظاهرات روز 13 آبان اگر با سرکوب روبرو نشده بود ،به مانند روز قدس میلیونی برگزار شده بود.دستگاه تبلیغی-امنیتی اما دروغ پراکنی کرد و قربانی این دروغ در مرحله ی اول خود حکومتی ها بودند.حکومتی ها با خود اندیشیدند که اگر در 16آذر بیش از 13 آبان تهدید و خشونت به کار گیرند ،حتما موفق خواهند شد که پیشگویی گوبلز حکومت مبنی بر توقف کامل جنبش سبز در 16 آذر را عملی سازند. همین تحلیل اشتباه از سوی تندرو ترین عناصر قضایی مثل محسنی اژه ای،نظامی مثل سردار نقدی،تبلیغی مثل شریعتمداری،امام جمعه ها مثل احمد خاتمی و انتظامی مثل سردار مقدم ها ، حکومت را بر ان داشت تا یک ماه تمام به تهدید و سرکوب و بازداشت رو بیاورد. به راستی انچه توانستند انجام دادند و تعداد بازداشتی های دانشجویی به اندازه ای بود که شاید در تاریخ دانشگاه بی سابقه بوده باشد.

در روز 16 آذر نیز از هیچ وسیله ای برای سرکوب دریغ نورزیدند. به راستی در روز 16 آذر خیابان های مرکزی شهر در اشغال کامل نیرو های نظامی-امنیتی-شبه نظامی-انتظامی و لباس شخصی بود. من خود ساعت 10.30 صبح 16 آذر در خیابان امیر اباد به سمت میدان انقلاب بودم. در دوطرف خیابان و به فاصله ی کمتر از 5 متر، نیرو چیده بودند. حتا در مواردی مشاهده کردم که نیرویی که غایب است،سپر خود را در محل استقرار گذاشته تا نشان بدهد که برمی گردد!حکومت اصلا از افکار عمومی واهمه نکرده و برایش اهمیتی ندارد که میلیون ها شهروند تهرانی که از ان مسیر ها گذر می کنند در باره ی این لشکر کشی چه داوری خواهد داشت! قطعا از این امر اگاه هستند که مردم با دیدن این صحنه ها حکومت گران را مورد سرزنش قرار خواهند داد.

در هرصورت لشکر کشی صورت گرفت،خیابان ها اشغال شد و با خشونت کامل با شهروندان معترض و حتا رهگذر،برخورد کردند اما برای ان ها حاصلی جز شکست در برداشت؟چرا گوبلز حکومت و خبرگزاری های امنیتی و حکومتی همچون تظاهرات 13 آبان به چرتکه اندازی نپرداختند؟خشونت بی حد و حصر ،نتیجه ی معکوس دارد و این واقعیت در روز 13 آبان و 16 آذر اشکار شد.اما با کمال تاسف با انجام تظاهرات بی سابقه ی دانشجویی-مردمی در 16 آذر،بار دیگر شاهد تهدید های بیشتر محسنی اژه ای و سردار مقدم هستیم.گویا ان ها باور ندارند که با چند حزب و سازمان و گروه اندک اجتماعی رودر رو نیستند. ان ها با میلیون ها جوان ایرانی شجاع رودر رو شده اند. همان جوانانی که انقلاب بهمن 57 را به وجود اوردند و طی 8 سال جنگ در مقابل لشکریان تا دندان مسلح عراقی ایستادگی کردند. این ها همان جوانان هستند. از خارج ایران که نیامده اند.شجاعت جوانان ایرانی زبانزد خاص و عام است. اما حکومتی ها گمان کرده اند اگر مواد مخدر و سرگرمی های گوناگون افزایش پیدا کند، این جوانا سرگرم دسکو های شبانه شده و حال مبارزه را نخواهند داشت. کما این که 9 سال پیش پاسدار بازجو ها در زندان ضد اطلاعات ارتش به من همین را می گفتند.من به حکومتی ها اعلام می کنم که این جوانان ازادی خواه و سکولار، البته اهل تفریح و شادی و زندگی متفاوت از انچه شما تبلیغ کرده اید هستند و ریخت و قیافه اشان نیز با نرم های مورد نظر شما در تضاد است،اما به لحاظ دلیری و مبارزه برای به دست اوردن ازادی ،همان جوانان همیشگی ایرانی هستند. پس اشتباه نکنید.

به راستی پرسش من از محسنی اژه ای و سردار مقدم ها این است که شما ها که مرتب مردم را تهدید می کنید تا کنون چه کاری می توانستید انجام بدهید که ندادید؟هرگاه جنبشی توده ای شد که این جنبش چنین شده است، با بازداشت همه ی رهبران و فعالان و بازداشت هزاران جوان مبارز،تنها اثر اجتماعی اش این است که جنبش رادیکال تر و جدی تر می شود.نیک اگاه هستید که امکان کشتن حتا یک نفر را نیز ندارید. برای این که کشتن حتا یک نفر به مفهوم انداختن اتش در انبار باروت است.البته می دانم که این تهدید ها متوجه ی دو جریان است. جریان اول سران حکومت هستند. شما با این تهدید ها می خواهید به سران بگویید که چرا خشن تر برخورد نمی کنید. یا این که باید خشن تر برخورد کنید.جریان دوم اصلاح طلب ها و رهبران اصلاح طلب جنبش است که می خواهید انها را از بازداشت بترسانید. نیک اگاه هستنید که بازداشت هریک از کسانی چون خاتمی،رفسنجانی،کروبی و موسوی،حکومت را با چه مصیبتی روبرو خواهد کرد.پس اگر عقلی هست به ان رجوع کنید و بیش از این خود و مردم را نیازارید.هرگاه دادستان کل از خانواده ها بخواهد که از امدن فرزندان به میدان مبارزه ی مسالمت امیز پیشگیری کنند به این مفهوم است که پذیرفته اند،این ها نه خس و خاشاک هستند و نه عده ای گول خورده و نه عوامل بیگانه. بلکه توده های مردم و جوانان سلحشور همین کشورند که حکومت از رویارویی با ان ها باز مانده و از زبان تهدید برای محدود کردن ان ها توسط خانواده ها استفاده می شود. به راستی که تاریخ تکرار می شود. همین زبان را در انقلاب بهمن 57 سران رژیم شاه به کار می بردند. اما خانواده ها اگر حتا می خواستند، حریف فرزندان انقلابی خود نشدند.خوب است عقلای حکومت،عنان کار از دست چنین تندروهایی بگیرند. در غیر این صورت دیر یا زود با اعمال خشونت و استفاده از زبان تهدید،کار دست ان ها خواهند داد.

پیام 16 آذر برای اصلاح طلب های نزدیک به ملی-مذهبی ها و به ویژه احزاب قدیمی مثل نهضت ازادی وهمفکران ان ها در نیرو های اصلاح طلب نیز بسیار شفاف بود. ان ها نیز در چند ماه گذشته از همه ی امکانات تبلیغی بهره بردند تا به مردم بگویند که شعار ساختارشکن ندهند.از طرح جمهوری ایرانی و جانم فدای ایران ،اکیدا خود داری نمایند و تاکید بر اجرای قانون اساسی را سرلوحه ی مبارزات البته مدنی خود قرار بدهند! این احزاب و جریانات که در انقلاب بهمن 57 نیز نقش اصولی داشته اند خوب است از خود پرسش کنند که جنبش سبز به ویژه جنبش دانشجویی پیشرو با جمعیتی بالغ بر 4 میلیون تا چه اندازه به تحلیل ها و توصیه های بزرگ منشانه ی ان ها توجه کرده است! ان ها برای یک بار هم که شده بپذیرند که این جنبش به شدت سکولار است و خواهان جدایی دین از حکومت است. رفتار خود را با نحوه ی برخورد نیرو های سرکوب تنظیم می کند.

چرا این حزب ها که به لحاظ تحلیل و عمل سیاسی از مردم و دانشجویان عقب افتاده اند،و کارکرد تاریخی خود را به همین دلیل از دست داده اند در جریان انقلاب بهمن 57 چنین توصیه هایی را روا نمی داشتند؟ایا سرکوب های ان دوران زیاد تر از امروز بود یا ماهیت ان رژیم از این رژیم ضد بشری تر بود؟کینه ورزی این احزاب نسبت به رژیم شاه ان ها را به ان موضع رادیکال حمایت از خمینی کشیده بود یا ترس از بازداشت،و نوعی سمپاتی به رژیم اسلامی ان ها را وا می دارد که درست در شب 16آذر،دست به انتشار چنان اعلامیه هایی بزنند؟ایا جنبش دانشجویی که این احزاب ادعای همفکری تاریخی با ان را دارند تا چه اندازه به دستورالعمل های حزبی ان ها توجه کرد؟ برای یک بار خوب است این احزاب ،خود را با مردم و دانشجویان هماهنگ کنند. لازم نیست همیشه جنبش های اجتماعی خود را با احزاب شکست خورده ، هماهنگ سازند. یک بار به توصیه ی این احزاب گوش فرا دادیم تا اکنون 31 سال گرفتار شده ایم. این مطلب را نوشتم ،بلکه این احزاب از مردم جدا افتاده، قدری به خود امده و از پیله ی ایدیولوژیک به در ایند.

16 آذر اما درس های اموختنی برای همه ی ما نیز داشت.به راستی هیچ کس باور نمی کرد پتانسیل جنبش دانشجویی تا این اندازه باشد.البته اعلام زمان های متعدد مثل 1،3 و 5 پس از ظهر موجب شد که مردم نتوانند ان گونه که باید با فرزندان دانشجوی خود دست بدهند. اما حماسه به اندازه ای بزرگ بود و جنبش به قدری گسترده بود که این ضعف در ان قوت گم شد. اما برای اینده باید بیشتر اندیشید.باید جنبش های خودجوش افزایش یابد.دانشگاه البته خود به خود حامل این جنبش های پراکنده و خودجوش است. تا دانشگاه باز است و کلاسی برقرار است،این اعتراضات ادامه خواهد داشت. اما بازار و کارخانه و اداره و مدرسه نیز وظایفی دارند.

ماه محرم درپیش است و امکان اعتراضات بیشتر خواهد شد.البته یک جنبش سکولار نمی تواند با مناسبت های مذهبی برخورد ابزاری و دوگانه کند.به باور من اما برای گسترش اعتراضات در این روز ها بهانه های درست و عقلانی نیز وجود دارد. اول این که اگرچه جنبش سکولار است اما در بدنه ی ان بخش بزرگی هستند که همواره در روز های بزرگداشت دلاوری های امام حسین برای ازادی و ازادگی شرکت کرده اند. تفاوت امسال این است که ان ها این بزرگداشت را جهت دار خواهند کرد.

فراموش نمی کنم محرم 2 سال پیش که در زندان بودم، روحانی بند که انسان نسبتا اگاهی بود از من نیز دعوت کرد تا در برنامه ی بزرگداشت،شرکت کنم. ان شب حدود 10 روحانی دیگر از قم امده بودند و اتفاقا برای من به عنوان زندانی سیاسی رژیم،نیز احترام قایل بودند. حتا روحانی بند از من دعوت کرد که به عنوان برادر دو شهید، در مورد عاشورای حسینی سخن بگویم. من یعنی زندانی سیاسی جمهوری اسلامی که به نام امام حسین به مردم ظلم می کنند،در ان شب خطاب به روحانی ها و زندانی ها گفتم اگر هدف امام حسین شناخته شود ،کار تمام است. برای این که من شخصا از روحیه ی ضد ظلم و مخالف زورگویی امام حسین درس ها اموخته ام.هیچ اشکالی ندارد که خواهان جدایی دین از سیاست باشی و در عین حال از روحیه ی ازادگی و ضد ظلم بودن امام حسین نیز تجلیل کنی. ان ها نیز در مقابل ظلم یزید زمان ،دست به مبارزه و مقاومت زدند.غالبا ایرانی ها حسین را نیز مظهر ازادگی و دلاوری می دانند.

از دیگر سو بزرگداشت دلاوری های حسین ویاران او در روز های محرم برای ما ایرانیان یاد اور روزهای تاریخی تاسوعا و عاشورای سال 57 نیز هست. ان روز ها نیز در فصل زمستان و پیش از 22 بهمن ماه بود. قرابت تاریخی و مناسبت مذهبی ما را وا می دارد که در روز های محرم بدون نگرانی از دوگانگی دین سیاسی و سکولاریزم به گسترش جنبش سبز بپردازیم. توده ها در چنین شرایطی امنیت بیشتری برای پیوستن به جنبش سبز دموکراسی خواهی احساس خواهند کرد. برای این که حکومت اجازه ی هیچ تجمعی را نداده و این روز ها فرصت خوبی برای مردم خواهد بود.باید از این پتانسیل به نفع جنبش بهره برد.

البته اگر مذهبی ها بخواهند به بهانه ی روز های محرم ،جنبش را به سوی یک جنبش سکتاریستی بکشانند عملا موقعیت خود در جنبش را ضعیف تر خواهند کرد.به قول مردم،موسوی یک بهانه است-کل نظام نشانه است.پس مناسبت محرم نیز می تواند بهانه و فرصت خوبی باشد. مگر خمینی از همین فرصت علیه شاه استفاده نکرد؟مردمی که به میرحسین و کروبی رای دادند اما رای ان ها به حساب نیامد و در این 6 ماه نیز نتوانستند با جوانان همیاری عملی کنند حق دارند فریاد یاحسین-میرحسین سربدهند.کما این که در دانشگاه و خیابان فریاد می زنند:فریاد ملت ما-دین از سیاست جدا.این دو نوع شعار با هم تضادی ندارد. فرصت طلبی ملت را می نمایاند.

پیش به سوی گسترش جنبش دموکراسی خواهی ملت ایران با استفاده از هر مناسبتی حتا اگر روزهای محرم یا 12و 22 بهمن باشد.16 آذر به ما اموخت که جنبش سبز شکست ناپذیر است.

حشمت اله طبرزدی

دبیرکل جبهه ی دموکراتیک ایران

زنده باد ازادی-برقرار باد دموکراسی-گسسته باد زنجیر استبداد




+ نوشته شده توسط در جمعه بیستم آذر 1388

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ