آيا آينده نگری ميتواند تأثيری در نتايج جنبش سبز داشته باشد
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/601-FuturismGreen.htm
سالها بود که دانشمندان بسياری تلاش کردند آب و هوا را پيش بينی کنند و از آن هم مهمتر دانشمندانی بودند که ميخواستند حتی بتوانند بر روی نتايج تغييرات آب و هوايی اثر بگذارند و مثلاً کاری کنند تا که از وقوع توفان های دريايی معين جلوگيری بعمل آورند. اما نتايج حتي همان هدف اول يعني پيش بيني هوا آنقدر غلط از آب در ميامد که بسياری به اين باور رسيدند که اصلاً آب و هوا پديده ای بختکی است و تلاش برای پيش بينی آنهم تلاشي است عبث تا چه رسد به آنکه بخواهيم بر روی نتايج تغييرات آب و هوائي تأثير هم بگذاريم (1).
اما تحقيقات دانشمندی بنام لورنس که در سال 1963 منتشر شد بسياری از اين تصورات را تغيير داد (2).
لورنس نشان داد که تغييرات آب و هوائی بختکی نيست يعنی سيستمی دترمينيستی است هرچند در عين حال قابل پيش بينی کامل هم نيست، سيستم کياتيک (3).
مدلی که لورنس ارائه داده است قادر است حتی آب و هوا تا دوهفته بعد را تا حد زيادی درست پيش بينی کند و امروزه همه رسانه های جمعی جهان پيش بينی هواشناسی تا يک هفته بعد را اعلام ميکنند. البته پيش بينی يک روز بعد بهتر از دو روز بعد است و قس عليهذا. مثلاً پيش بينی های توفان هاي دريائي آنقدر دقيق شده است که توفان دريائي کاترينا در ماه اوت سال 2005 چند روز قبل از اصابت به شهر نئواورلئان در آمريکا پيش بينی شده بود که به آن شهر اصابت خواهد کرد و اکثر سکنه شهر خارج شدند و عملاً هم معلوم شد که پيش بينی درست بوده است. اگر پيش بينی هواشناسی نبود و مردم شهر را تخليه نکرده بودند شايد صدها هزار نفر کشته شده بودند. البته تا تأثير گذاردن بر نتايج تغيير آب و هوائی هنوز خيلي راه مانده است. يعني اينکه مثلاً بشود با نوعی پرواز هواپيمای بدون سرنشين به داخل چشم توفان دريائی و ايجاد فعل و انفعالات شيميائی مصنوعی باعث تغيير مسير توفان شد که به شهر بزرگی نظير نئواورلئان اصابت نکند يا اصلاً توفان دريايی با چنان شدتی شکل نگيرد. برغم آنکه چنين تلاشهايی برای کنترل نتايج تغييرات آب و هوايی به داستانهای تخيلی شبيه است، اما اساس تحقيقات دانشمندانی که اين برنامه رياضی دان معروف فون نومان را در سالهای دهه 1980 در آمريکا دنبال ميکردند هدفشان کنترل نتايج تغييرات آب و هوايی بود و نه فقط پيش بينی آب و هوا (4).
نميخواهم به جزئيات اين تحقيقات علمی بپردازم اما اجازه دهيد مثالی بزنم تا روشن کنم چرا اين بحث به موضوع مورد نظرم در عنوان اين نوشتار مربوط است.
فرض کنيم شما در کرج زندگی ميکنيد و محل کار شما در تهران است و اگر در ساعتی که هيچ ترافيکی نباشد در عرض يک ساعت با اتوموبيل بتوانيد از خانه تان تا محل کار خودتان برويد. حالا ميخواهيد همين راه را ساعت 6 صبح برويد. می بينيد که اين راه مثلاً دو ساعت طول ميکشد. اما اگر ساعت يک ربع به 6 حرکت کنيد يک ساعت و نيم طول ميکشد. يعني يک ربع زودتر رفتن باعث ميشود که نيم ساعت زودتر برسيد. بنابراين با وجود آنکه نتوانسته ايد دقيقاً پيش بينی کنيد که راه چقدر طول ميکشد ميتوانيد بر روی نتيجه رانندگی خود اثر بگذاريد اگر تشخيص دهيد که در ساعت معينی يک ربع زودتر حرکت کردن نيم ساعت شما را ميتواند جلو بياندازد. در نتيجه فقط مهم نيست که توجه خود را به پيش بينی متمرکز کنيم بلکه خوب است از خود بپرسيم چگونه ميشود بر روی نتايج حرکت در يک سيستم کياتيک تأثير گذاشت؟
لورنس نشان داد که سيستم های کياتيک حساسيت زيادی به شرايط اوليه دارند يعني اينکه شرايط اوليه دو توفان که در فاصله چند روز ممکن است اتفاق افتند ممکن است اولي را به کاترينا تبديل کند که شهر بزرگی مانند نئواورلئان را نابود کرد در صورتيکه توفان هاي دريائي ديگر حتي يک خانه را هم ويران نکردند. يعنی نتيجه اين حرکت با حالت سيستم های خطي، مثل زماني که شما با اتوموبيل خود از کرج به تهران ميرويد، و هيچ ترافيکی نيست، شباهتی ندارد. يعني اگر در آن حالت شما ده دقيقه زودتر حرکت کنيد ميتوانيد ده دقيقه هم زودتر برسيد در صورتيکه در حالت ترافيک ممکن است در مواقعی ده دقيقه ديرتر راه افتادن باعث شود يکساعت ديرتر برسيد. بنابراين شرايط اوليه در اين سيستمهای پرآشوب خيلي اثر گذار است هر چند هر سيستم حساس به شرايط اوليه لزوماً کياتيک نيست. اين اثر بخشي را هم "اثر پروانه" مينامند و به اصطلاح اگر پروانه ای در يک گوشه کره زمين پرهايش را تکان دهد در گوشه ديگر زمين ميتواند آشوبی برپا کند. لازم به تذکر است که اين تشبيه هم اساساً درست درک نشده است و همانظور که توضيح دادم ميبايست آنچه در حرکت ترافيک مثال زدم را در نظر داشت وگرنه هر تکان دادن پرهاي پروانه ای در چين، در آمريکا طغيان به پا نميکند و منظور تئوريسين هاي سيستم کياتيک هم آن نيست و فقط برخی که خواسته اند در ادبيات عاميانه اين بحث ها را طرح کنند متأسفانه به بعضی برداشتهای اشتباه آميز نيز دامن زده اند.
نکته ديگری نيز که در اين سيستم های پرآشوب لورنس نشان داده است اين است که منحني هاي مختلفي از حرکت در زمانهاي مختلف ميشود ترسيم کرد و در نتيجه نميشود پيش بينی کامل نظير يک حرکت خطي را کرد اما در عين حال همه اين منحني ها به نوعي حوالي هم قرار ميگيرند و نقطه جذب در درون آن ناحيه توپولوژيک ميشود ملاحظه کرد. اين هم باعث ميشود که بشود ديد حدوداً اين بالهاي پروانه، دور چه محوری قرار ميچرخند، که محدوده های پيش بينی را مشخص ميکند. البته بايد گفت که لزوماً هر حرکتی که اينگونه نقطه مرکزی داشته باشد مثل حرکت ذغال در آتش گردان يک سيستم کياتيک نيست و شرط قبلی يعنی حساسيت به شرايط اوليه را نيز بايد داشته باشد و بالاخره بايد شرط سومی را هم داشته باشد. شرط سوم هم نوعي تراکم مدارهای تکرار شونده است.
حالا با اين مقدمه نگاهی به جنبش سبز بياندازيم. حتي ميتوانيم به جنبش های ديگر تاريخ ايران نظير جنبش مشروطه يا انقلاب 57 با استفاده از اين مدل نگاه کنيم بجای آنکه از يک مدل خطی پيروی کنيم. بيش از يکماه پيش در مقاله "شانزدهم آذر و آينده نگری" سعی کردم توضيح دهم چرا مدلهای خطی برای ارزيابی از اين رويداهای تاريخی کار نميکند و در اينجا آن بحث ها را تکرار نميکنم.
بيائيم مثلاً به دو نقطه معين در انقلاب 57 و در جنبش سبز نگاهی بياندازيم. در زمان انقلاب 57 مقاله توهين آميز روزنامه اطلاعات درباره آيت الله خمينی و در جنبش اخير نيز توهين هفته پيش آيت الله خامنه ای به آيت الله منتظری، بعد از درگذشت وی، هنگامي که آيت الله خامنه ای در مورد آيـت الله منتظری نوشتند "در اواخر دوران حيات مبارك امام راحل امتحاني دشوار و خطير، پيش آمد كه از خداوند متعال ميخواهم آن را با پوشش مغفرت و رحمت خويش بپوشاند و ابتلائات دنيوي را كفاره ي آن قرار دهد." اگر نوشته روزنامه اطلاعات همه پيروان آيت الله خمينی و حتی نزديکان وی را در سال 57 به خشم توفان مانندی کشيد اين جملات آيت الله خامنه ای نيز همه پيروان آيت الله منتظری و حتی نزديکان وی را به چنان خشمی آورده است که يک هفته است توفانی برپا گشته است. اشتباه نکنيم لزوماً علت شبيه معلول نيست و منظور من بيشتر همان ايجاد شرايط اوليه در هر دو مورد است که نظير مثال توفان کاترينا در هواشناسی ميتواند يک شرايط اوليه به توفانی غول آسا ختم شود.
آنچه در اينجا ميخواستم نشان دهم اين است که آينده نگری مسأله فقط پيش بينی آينده نيست بلکه مسأله اثر گذاری است يعني آيت الله خامنه ای چه بداند و چه نداند با اين کار خود چنان اثری بر روی جنبش سبز گذاشت که بعد از اين ديگر مذهب اسلام تشيع است که دارد خود را از جمهوری اسلامی در ايران جدا ميکند و نه فقط سکولارهائي که ميخواهند دولت را از مذهب جدا کنند!
به اميد جمهوري آينده نگر دموکراتيک و سکولار در ايران،
سام قندچي، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
چهارم دی ماه 1388
December 25, 2009
پانويس ها:
1. Random
2. Edward Lorenz
3. Chaotic System
4. Von Neumann
5. http://www.ghandchi.com/597-Dec7Futurism.htm
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/601-FuturismGreen.htm
سالها بود که دانشمندان بسياری تلاش کردند آب و هوا را پيش بينی کنند و از آن هم مهمتر دانشمندانی بودند که ميخواستند حتی بتوانند بر روی نتايج تغييرات آب و هوايی اثر بگذارند و مثلاً کاری کنند تا که از وقوع توفان های دريايی معين جلوگيری بعمل آورند. اما نتايج حتي همان هدف اول يعني پيش بيني هوا آنقدر غلط از آب در ميامد که بسياری به اين باور رسيدند که اصلاً آب و هوا پديده ای بختکی است و تلاش برای پيش بينی آنهم تلاشي است عبث تا چه رسد به آنکه بخواهيم بر روی نتايج تغييرات آب و هوائي تأثير هم بگذاريم (1).
اما تحقيقات دانشمندی بنام لورنس که در سال 1963 منتشر شد بسياری از اين تصورات را تغيير داد (2).
لورنس نشان داد که تغييرات آب و هوائی بختکی نيست يعنی سيستمی دترمينيستی است هرچند در عين حال قابل پيش بينی کامل هم نيست، سيستم کياتيک (3).
مدلی که لورنس ارائه داده است قادر است حتی آب و هوا تا دوهفته بعد را تا حد زيادی درست پيش بينی کند و امروزه همه رسانه های جمعی جهان پيش بينی هواشناسی تا يک هفته بعد را اعلام ميکنند. البته پيش بينی يک روز بعد بهتر از دو روز بعد است و قس عليهذا. مثلاً پيش بينی های توفان هاي دريائي آنقدر دقيق شده است که توفان دريائي کاترينا در ماه اوت سال 2005 چند روز قبل از اصابت به شهر نئواورلئان در آمريکا پيش بينی شده بود که به آن شهر اصابت خواهد کرد و اکثر سکنه شهر خارج شدند و عملاً هم معلوم شد که پيش بينی درست بوده است. اگر پيش بينی هواشناسی نبود و مردم شهر را تخليه نکرده بودند شايد صدها هزار نفر کشته شده بودند. البته تا تأثير گذاردن بر نتايج تغيير آب و هوائی هنوز خيلي راه مانده است. يعني اينکه مثلاً بشود با نوعی پرواز هواپيمای بدون سرنشين به داخل چشم توفان دريائی و ايجاد فعل و انفعالات شيميائی مصنوعی باعث تغيير مسير توفان شد که به شهر بزرگی نظير نئواورلئان اصابت نکند يا اصلاً توفان دريايی با چنان شدتی شکل نگيرد. برغم آنکه چنين تلاشهايی برای کنترل نتايج تغييرات آب و هوايی به داستانهای تخيلی شبيه است، اما اساس تحقيقات دانشمندانی که اين برنامه رياضی دان معروف فون نومان را در سالهای دهه 1980 در آمريکا دنبال ميکردند هدفشان کنترل نتايج تغييرات آب و هوايی بود و نه فقط پيش بينی آب و هوا (4).
نميخواهم به جزئيات اين تحقيقات علمی بپردازم اما اجازه دهيد مثالی بزنم تا روشن کنم چرا اين بحث به موضوع مورد نظرم در عنوان اين نوشتار مربوط است.
فرض کنيم شما در کرج زندگی ميکنيد و محل کار شما در تهران است و اگر در ساعتی که هيچ ترافيکی نباشد در عرض يک ساعت با اتوموبيل بتوانيد از خانه تان تا محل کار خودتان برويد. حالا ميخواهيد همين راه را ساعت 6 صبح برويد. می بينيد که اين راه مثلاً دو ساعت طول ميکشد. اما اگر ساعت يک ربع به 6 حرکت کنيد يک ساعت و نيم طول ميکشد. يعني يک ربع زودتر رفتن باعث ميشود که نيم ساعت زودتر برسيد. بنابراين با وجود آنکه نتوانسته ايد دقيقاً پيش بينی کنيد که راه چقدر طول ميکشد ميتوانيد بر روی نتيجه رانندگی خود اثر بگذاريد اگر تشخيص دهيد که در ساعت معينی يک ربع زودتر حرکت کردن نيم ساعت شما را ميتواند جلو بياندازد. در نتيجه فقط مهم نيست که توجه خود را به پيش بينی متمرکز کنيم بلکه خوب است از خود بپرسيم چگونه ميشود بر روی نتايج حرکت در يک سيستم کياتيک تأثير گذاشت؟
لورنس نشان داد که سيستم های کياتيک حساسيت زيادی به شرايط اوليه دارند يعني اينکه شرايط اوليه دو توفان که در فاصله چند روز ممکن است اتفاق افتند ممکن است اولي را به کاترينا تبديل کند که شهر بزرگی مانند نئواورلئان را نابود کرد در صورتيکه توفان هاي دريائي ديگر حتي يک خانه را هم ويران نکردند. يعنی نتيجه اين حرکت با حالت سيستم های خطي، مثل زماني که شما با اتوموبيل خود از کرج به تهران ميرويد، و هيچ ترافيکی نيست، شباهتی ندارد. يعني اگر در آن حالت شما ده دقيقه زودتر حرکت کنيد ميتوانيد ده دقيقه هم زودتر برسيد در صورتيکه در حالت ترافيک ممکن است در مواقعی ده دقيقه ديرتر راه افتادن باعث شود يکساعت ديرتر برسيد. بنابراين شرايط اوليه در اين سيستمهای پرآشوب خيلي اثر گذار است هر چند هر سيستم حساس به شرايط اوليه لزوماً کياتيک نيست. اين اثر بخشي را هم "اثر پروانه" مينامند و به اصطلاح اگر پروانه ای در يک گوشه کره زمين پرهايش را تکان دهد در گوشه ديگر زمين ميتواند آشوبی برپا کند. لازم به تذکر است که اين تشبيه هم اساساً درست درک نشده است و همانظور که توضيح دادم ميبايست آنچه در حرکت ترافيک مثال زدم را در نظر داشت وگرنه هر تکان دادن پرهاي پروانه ای در چين، در آمريکا طغيان به پا نميکند و منظور تئوريسين هاي سيستم کياتيک هم آن نيست و فقط برخی که خواسته اند در ادبيات عاميانه اين بحث ها را طرح کنند متأسفانه به بعضی برداشتهای اشتباه آميز نيز دامن زده اند.
نکته ديگری نيز که در اين سيستم های پرآشوب لورنس نشان داده است اين است که منحني هاي مختلفي از حرکت در زمانهاي مختلف ميشود ترسيم کرد و در نتيجه نميشود پيش بينی کامل نظير يک حرکت خطي را کرد اما در عين حال همه اين منحني ها به نوعي حوالي هم قرار ميگيرند و نقطه جذب در درون آن ناحيه توپولوژيک ميشود ملاحظه کرد. اين هم باعث ميشود که بشود ديد حدوداً اين بالهاي پروانه، دور چه محوری قرار ميچرخند، که محدوده های پيش بينی را مشخص ميکند. البته بايد گفت که لزوماً هر حرکتی که اينگونه نقطه مرکزی داشته باشد مثل حرکت ذغال در آتش گردان يک سيستم کياتيک نيست و شرط قبلی يعنی حساسيت به شرايط اوليه را نيز بايد داشته باشد و بالاخره بايد شرط سومی را هم داشته باشد. شرط سوم هم نوعي تراکم مدارهای تکرار شونده است.
حالا با اين مقدمه نگاهی به جنبش سبز بياندازيم. حتي ميتوانيم به جنبش های ديگر تاريخ ايران نظير جنبش مشروطه يا انقلاب 57 با استفاده از اين مدل نگاه کنيم بجای آنکه از يک مدل خطی پيروی کنيم. بيش از يکماه پيش در مقاله "شانزدهم آذر و آينده نگری" سعی کردم توضيح دهم چرا مدلهای خطی برای ارزيابی از اين رويداهای تاريخی کار نميکند و در اينجا آن بحث ها را تکرار نميکنم.
بيائيم مثلاً به دو نقطه معين در انقلاب 57 و در جنبش سبز نگاهی بياندازيم. در زمان انقلاب 57 مقاله توهين آميز روزنامه اطلاعات درباره آيت الله خمينی و در جنبش اخير نيز توهين هفته پيش آيت الله خامنه ای به آيت الله منتظری، بعد از درگذشت وی، هنگامي که آيت الله خامنه ای در مورد آيـت الله منتظری نوشتند "در اواخر دوران حيات مبارك امام راحل امتحاني دشوار و خطير، پيش آمد كه از خداوند متعال ميخواهم آن را با پوشش مغفرت و رحمت خويش بپوشاند و ابتلائات دنيوي را كفاره ي آن قرار دهد." اگر نوشته روزنامه اطلاعات همه پيروان آيت الله خمينی و حتی نزديکان وی را در سال 57 به خشم توفان مانندی کشيد اين جملات آيت الله خامنه ای نيز همه پيروان آيت الله منتظری و حتی نزديکان وی را به چنان خشمی آورده است که يک هفته است توفانی برپا گشته است. اشتباه نکنيم لزوماً علت شبيه معلول نيست و منظور من بيشتر همان ايجاد شرايط اوليه در هر دو مورد است که نظير مثال توفان کاترينا در هواشناسی ميتواند يک شرايط اوليه به توفانی غول آسا ختم شود.
آنچه در اينجا ميخواستم نشان دهم اين است که آينده نگری مسأله فقط پيش بينی آينده نيست بلکه مسأله اثر گذاری است يعني آيت الله خامنه ای چه بداند و چه نداند با اين کار خود چنان اثری بر روی جنبش سبز گذاشت که بعد از اين ديگر مذهب اسلام تشيع است که دارد خود را از جمهوری اسلامی در ايران جدا ميکند و نه فقط سکولارهائي که ميخواهند دولت را از مذهب جدا کنند!
به اميد جمهوري آينده نگر دموکراتيک و سکولار در ايران،
سام قندچي، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
چهارم دی ماه 1388
December 25, 2009
پانويس ها:
1. Random
2. Edward Lorenz
3. Chaotic System
4. Von Neumann
5. http://www.ghandchi.com/597-Dec7Futurism.htm
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر