فیلم تازه «وودی آلن» رکورد فروش فیلم های هنری را شکست!
فیروزه خطیبی
http://www.voanews.com/persian/news/arts/MidnightinParis-2011-5-24-122517904.html
فیلم «نیمه شب در پاریس» تازه ترین اثر سینمایی «وودی آلن» نویسنده، کارگردان و بازیگر سینمای آمریکا، یک هفته پس از نخستین نمایش آن در جشنواره سینمایی «کن» در جنوب فرانسه، رکورد فروش فیلم های هنری و فروش گیشه در نخستین دو روز نمایش در آمریکا را شکست.
این فیلم در آخرهفته گذشته تنها در دو سینما و روی دوازده پرده رقم شگفت آوری نزدیک به ٦٠٠ هزار دلار فروش داشته است. بنا بر ارقامی که شرکت «رنترک» انتشار داده است این فیلم بیش از ٩٦ هزار دلار در هر سینما فروش داشته است و به این ترتیب نه تنها پرفروش ترین فیلم هنری سال جاری به شمار می رود بلکه فروش آن از جمع فروش دوفیلم «نطق پادشاه» (برنده اسکار بهترین فیلم سال گذشته) و «قوی سیاه» دراولین دو روز اکران بیشتر بوده است.
نظر منتقدین سینمایی
«کنت توران» منتقد سینمایی لس آنجلس تایمز درمورد کمدی تازه وودی آلن، نیمه شب در پاریس می نویسد:«هرگز فکر نمی کردم یک بار دیگر این جمله را درباره یکی از فیلم های وودی آلن بنویسم اما فیلم «نیمه شب در پاریس» بدون شک بهترین و لذت بخش ترین فیلمی است که این فیلمساز در چند سال اخیر ساخته است!»
منتقدین سینمایی هالیوود ریپورتر و نیویورک تایمز نیز به شدت از فیلم «نیمه شب در پاریس» که از روز جمعه ٢٠ ماه مه در سینماهای آمریکای شمالی برروی پرده آمده است استقبال کرده اند.
بسیاری از منتقدین سینمایی از جمله «توران» درچند سال گذشته عکس العمل های سرد و گرمی در مقابل نوع فیلم ها و داستان هایی که «وودی آلن» برای فیلم های خود انتخاب کرده است داشته اند تا بالاخره «ویکی، کریستینا، بارسلونا» تا حدودی جوابگوی انتظارات بالای این منتقدین و عطشی که برای فیلم های طنزآلود وودی آلن داشته اند بود اما همه آن ها به صورتی یکصدا از پایان غیرممعقولانه این فیلم خرده گرفتند تا بالاخره امروز یک بار دیگر شاهد عکس العمل های مثبت از سوی این منتقدین سخت گیر نسبت به کارگردانی هستیم که اکثر آن ها او را نابغه ای کم نظیر در صحنه فیلمسازی معاصر آمریکا می خوانند.
این منتقدین معتقدند «وودی آلن» با فیلم «نیمه شب در پاریس» یک بار دیگرطنز را وارد آثار خود کرده است و با صرفنظر ز موضوعات تلخ سال های گذشته به خودش وتماشاگران و هواداران متعددش فرصتی برای لذت بخشیدن و لذت بردن داده است. این فیلم تازه روایتی ساده و افسانه مانند است با تمی «سیندرلایی» و شبیه به آرزومند چیزی بودن. اما این سادگی و این فرم رویایی و قصه مانند با بازی های جذاب و هنرمندانه «اون ویلسون»، «ماریون کوتیلارد» و «ریچل مک آدامز» رنگ و بوی تازه ای به خود گرفته است و آن را تبدیل به تجربه ای گرم و یکی از آرام بخش ترین و خنده آور ترین آثار سینمایی وودی آلن کرده است.
ماجرای فیلم «نیمه شب در پاریس» از یک چرخش غیرقابل انتظاری نیز برخورداراست که اگر تماشاگر از پیش از آن خبردار نشود خیلی بیشتر از فیلم لذت خواهد برد.
وودی آلن می گوید از سال ١٩٦٥ و از زمانی که در فیلم «تازه چه خبر گربه ملوس» که فیلمنامه آن را هم خودش نوشته بود بازی کردعاشق شهر پاریس شد. تماشاگر در فیلم «نیمه شب در پاریس » این علاقه خاص و شوروشوقی که «آلن» درقلب خود نسبت به شهر پاریس احساس می کند را در طول مدت تماشای فیلم احساس می کند.
فیلم که به زیبایی توسط فیلمبردار برنده جایزه ایرانی«داریوش خنجی» فیلمبرداری شده با مونتاژی از نقاط دیدنی و بناها و پارک های شهر پاریس آغاز می شود. مونتاژی که کمی طولانی تر از حد معمولی است که برای نمایش محل وقوع وقایع فیلم نشان داده می شود. اما «وودی آلن» با این کار به صورتی به تماشاگر خود می گوید:«توجه کن..این شهر یک مکان جادوئیه که وقایع غیرقابل پیش بینی در آن اتفاق می افتد.»
این دقیقا همان حال و هوایی است که قهرمان داستان فیلم را درخود فروکشانده است. «گیل» (با بازی اون ویلسون) یک فیلمنامه نویس موفق هالیوودی است که شور و حرارت خاصی نسبت به این شهر و به خصوص به عصر طلائی دهه ١٩٢٠ آن دارد. دورانی که پاریس جولانگه امثال«اسکات فیتزجرالد» و «ارنست همینگوی» بود . تا جایی که «گیل» تصمیم می گیرد از خیر درآمد کلان فیلم های سینمایی هالیوود بگذرد و بجای آن در محله روشنفکران آن دوران یا (لفت بنک) Left Bank مستقر شود و به نوشتن رمان بپردازد. اما نامزد گیل، «اینز»(ریچل مک آدامز) از این فکر خوشش نمی آید. این دو که همراه پدرو مادر ثروتمند «اینز» برای یک سفر تفریحی به پاریس آمده اند به هیچ عنوان حاضر نیست درآمد قابل توجهی که «گیل» از طریق فیلمنامه نویسی به دست می آورد را نادیده بگیرد.
کمی بعد وقتی این زوج جوان به طور اتفاقی با «پل» (با بازی مایکل شین) دوست پسر پیشین «اینز» وهمسرش روبرو می شوند، خواست های «گیل» موقتا فراموش می شود. «پل» پروفسوری است ازخود راضی که برای ایراد یک سخنرانی در دانشگاه «سوربن» به پاریس آمده است و در یکی از صحنه های فیلم در موزه «رودن» با راهنمای موزه (کارلا برونی سارکوزی) برسر یک مسئله عقیدتی هنری دعوا راه می اندازد. اما برای گیل او و فضل فروشی های زیاده از حدش خسته کننده است. گیل برای فرار از این رفت و آمدهای کسالت آور تصمیم می گیرد تا آخر شب به تنهایی در خیابان های پاریس پرسه بزند. اما درست در ساعت ١٢ نیمه شب با نواخته شدن زنگ ساعت، در خیابان «مونتانی سنت ژنویو» اتفاقی می افتد که زندگی «گیل» را برای همیشه زیر و رو می کند.
یکی از مهم ترین رویدادهای این شب عجیب ملاقات گیل با زنی زیبا و روح پرور به نام «آدریانا» (با بازی ماریون کوتیلارد) است. زنی که به کار طراحی مد اشتغال دارد اما یکی از خصوصیاتش برانگیختن روح هنر در افراد دیگراست. گیل و آدریانا دارای یک ارتباط روحی عمیق هستند و مجذوب یکدیگر می شوند اما نیروهای بازدارنده نیزهم زمان در اطراف آن ها شکل می گیرد.
بازیگران اصلی فیلم «نیمه شب درپاریس»، از جمله اون ویلسون که یکی از دوستداشتنی ترین چهره های امروز سینمای هالیوود به شمار می رود، هریک به نوعی از جاذبه خاصی برخوردارند. بازیگران برجسته دیگری چون «کتی بیتز»(در نقش گرترود استاین) و «ادرین برودی» (سالوادور دالی) نیز در نقش های کوتاه خود می درخشند.
فیلمنامه تیزهوشانه و شیرین «وودی آلن» با تمام ظریف کاری های خاص این هنرمند، درتمام لحظات فیلم درمرکز توجه تماشاگر قرار دارد. فیلمنامه ای که در آن با همه چهره های شناخته شده از «ژونا بارنز» تا«لوئی بونوئل» شوخی شده است. در عین حال می بینیم که «آلن» در این فیلم تازه ، نقش هنرمندان و اهمیت آن ها را در زمانه ای که در آن زندگی می کنیم برجسته کرده است. فیلم درعین حال ارتباط و به هم پیوستگی انسان ها را به نمایش می گذارد و و لذت بردن از لحظات حال حاضر را به تماشاگرش توصیه می کند.
برخی از منتقدین فیلم «نیمه شب درپاریس» را به یک «سفرنامه» تشبیه کرده اند اما شاید این همان چیزی است که تماشاگر این فیلم را به شدت مجذوب می کند. این که بتوانیم ساعتی از زمانه ای که در آن زندگی می کنیم، وقایع مصیبت بار و خشونت آمیز آن قدم بیرون بگذاریم و به دورانی زیباتر و بهترسفر و در آن لحظات زندگی کنیم؟
قهرمان داستان فیلم، اون ویلسون هم دقیقا همین کار را می کند. او هم از زمان حال حاضر «پاریس» به جهان دیگری پا می گذارد. جهانی که رویاهای او براساس آن ساخته شده و دورانی که برانگیزنده او برای سفر به پاریس، آن پاریس دوران شکوفایی هنر و ادبیات بوده است.
دراین گردش ماورای طبیعه، رویایی اما کمدی و خنده آور تماشاگر نیز به همراه قهرمان فیلم ،اون ویلسون ، که در نقش یک آمریکایی درپاریس می درخشد، با نمادهای فرهنگی و هنری «دوران طلائی» پاریس آشنا می شود. نمادهایی چون زلدا واسکات فیتزجرالد، ارنست همینگوی، گرترود استاین، پابلو پیکاسو، تولوز لوترک، من ری، لویی بونوئل، سالوادور دالی و بسیاری دیگرازهنرمندان برجسته آن دوران.
درنهایت منتقدین سینمایی آمریکا «نیمه شب در پاریس» را به نوشیدن «شامپاین» تشبیه کرده اند که انسان را سرمست می سازد و آن را فیلمی به شدت ارضا کننده از فیلمساز - وودی آلن- خوانده اند که یک بار دیگر از زمان «آنی هال» تا کنون به اوج تازه ای از زندگی حرفه ای خود رسیده است.
فیروزه خطیبی
http://www.voanews.com/persian/news/arts/MidnightinParis-2011-5-24-122517904.html
فیلم «نیمه شب در پاریس» تازه ترین اثر سینمایی «وودی آلن» نویسنده، کارگردان و بازیگر سینمای آمریکا، یک هفته پس از نخستین نمایش آن در جشنواره سینمایی «کن» در جنوب فرانسه، رکورد فروش فیلم های هنری و فروش گیشه در نخستین دو روز نمایش در آمریکا را شکست.
این فیلم در آخرهفته گذشته تنها در دو سینما و روی دوازده پرده رقم شگفت آوری نزدیک به ٦٠٠ هزار دلار فروش داشته است. بنا بر ارقامی که شرکت «رنترک» انتشار داده است این فیلم بیش از ٩٦ هزار دلار در هر سینما فروش داشته است و به این ترتیب نه تنها پرفروش ترین فیلم هنری سال جاری به شمار می رود بلکه فروش آن از جمع فروش دوفیلم «نطق پادشاه» (برنده اسکار بهترین فیلم سال گذشته) و «قوی سیاه» دراولین دو روز اکران بیشتر بوده است.
نظر منتقدین سینمایی
«کنت توران» منتقد سینمایی لس آنجلس تایمز درمورد کمدی تازه وودی آلن، نیمه شب در پاریس می نویسد:«هرگز فکر نمی کردم یک بار دیگر این جمله را درباره یکی از فیلم های وودی آلن بنویسم اما فیلم «نیمه شب در پاریس» بدون شک بهترین و لذت بخش ترین فیلمی است که این فیلمساز در چند سال اخیر ساخته است!»
منتقدین سینمایی هالیوود ریپورتر و نیویورک تایمز نیز به شدت از فیلم «نیمه شب در پاریس» که از روز جمعه ٢٠ ماه مه در سینماهای آمریکای شمالی برروی پرده آمده است استقبال کرده اند.
بسیاری از منتقدین سینمایی از جمله «توران» درچند سال گذشته عکس العمل های سرد و گرمی در مقابل نوع فیلم ها و داستان هایی که «وودی آلن» برای فیلم های خود انتخاب کرده است داشته اند تا بالاخره «ویکی، کریستینا، بارسلونا» تا حدودی جوابگوی انتظارات بالای این منتقدین و عطشی که برای فیلم های طنزآلود وودی آلن داشته اند بود اما همه آن ها به صورتی یکصدا از پایان غیرممعقولانه این فیلم خرده گرفتند تا بالاخره امروز یک بار دیگر شاهد عکس العمل های مثبت از سوی این منتقدین سخت گیر نسبت به کارگردانی هستیم که اکثر آن ها او را نابغه ای کم نظیر در صحنه فیلمسازی معاصر آمریکا می خوانند.
این منتقدین معتقدند «وودی آلن» با فیلم «نیمه شب در پاریس» یک بار دیگرطنز را وارد آثار خود کرده است و با صرفنظر ز موضوعات تلخ سال های گذشته به خودش وتماشاگران و هواداران متعددش فرصتی برای لذت بخشیدن و لذت بردن داده است. این فیلم تازه روایتی ساده و افسانه مانند است با تمی «سیندرلایی» و شبیه به آرزومند چیزی بودن. اما این سادگی و این فرم رویایی و قصه مانند با بازی های جذاب و هنرمندانه «اون ویلسون»، «ماریون کوتیلارد» و «ریچل مک آدامز» رنگ و بوی تازه ای به خود گرفته است و آن را تبدیل به تجربه ای گرم و یکی از آرام بخش ترین و خنده آور ترین آثار سینمایی وودی آلن کرده است.
ماجرای فیلم «نیمه شب در پاریس» از یک چرخش غیرقابل انتظاری نیز برخورداراست که اگر تماشاگر از پیش از آن خبردار نشود خیلی بیشتر از فیلم لذت خواهد برد.
وودی آلن می گوید از سال ١٩٦٥ و از زمانی که در فیلم «تازه چه خبر گربه ملوس» که فیلمنامه آن را هم خودش نوشته بود بازی کردعاشق شهر پاریس شد. تماشاگر در فیلم «نیمه شب در پاریس » این علاقه خاص و شوروشوقی که «آلن» درقلب خود نسبت به شهر پاریس احساس می کند را در طول مدت تماشای فیلم احساس می کند.
فیلم که به زیبایی توسط فیلمبردار برنده جایزه ایرانی«داریوش خنجی» فیلمبرداری شده با مونتاژی از نقاط دیدنی و بناها و پارک های شهر پاریس آغاز می شود. مونتاژی که کمی طولانی تر از حد معمولی است که برای نمایش محل وقوع وقایع فیلم نشان داده می شود. اما «وودی آلن» با این کار به صورتی به تماشاگر خود می گوید:«توجه کن..این شهر یک مکان جادوئیه که وقایع غیرقابل پیش بینی در آن اتفاق می افتد.»
این دقیقا همان حال و هوایی است که قهرمان داستان فیلم را درخود فروکشانده است. «گیل» (با بازی اون ویلسون) یک فیلمنامه نویس موفق هالیوودی است که شور و حرارت خاصی نسبت به این شهر و به خصوص به عصر طلائی دهه ١٩٢٠ آن دارد. دورانی که پاریس جولانگه امثال«اسکات فیتزجرالد» و «ارنست همینگوی» بود . تا جایی که «گیل» تصمیم می گیرد از خیر درآمد کلان فیلم های سینمایی هالیوود بگذرد و بجای آن در محله روشنفکران آن دوران یا (لفت بنک) Left Bank مستقر شود و به نوشتن رمان بپردازد. اما نامزد گیل، «اینز»(ریچل مک آدامز) از این فکر خوشش نمی آید. این دو که همراه پدرو مادر ثروتمند «اینز» برای یک سفر تفریحی به پاریس آمده اند به هیچ عنوان حاضر نیست درآمد قابل توجهی که «گیل» از طریق فیلمنامه نویسی به دست می آورد را نادیده بگیرد.
کمی بعد وقتی این زوج جوان به طور اتفاقی با «پل» (با بازی مایکل شین) دوست پسر پیشین «اینز» وهمسرش روبرو می شوند، خواست های «گیل» موقتا فراموش می شود. «پل» پروفسوری است ازخود راضی که برای ایراد یک سخنرانی در دانشگاه «سوربن» به پاریس آمده است و در یکی از صحنه های فیلم در موزه «رودن» با راهنمای موزه (کارلا برونی سارکوزی) برسر یک مسئله عقیدتی هنری دعوا راه می اندازد. اما برای گیل او و فضل فروشی های زیاده از حدش خسته کننده است. گیل برای فرار از این رفت و آمدهای کسالت آور تصمیم می گیرد تا آخر شب به تنهایی در خیابان های پاریس پرسه بزند. اما درست در ساعت ١٢ نیمه شب با نواخته شدن زنگ ساعت، در خیابان «مونتانی سنت ژنویو» اتفاقی می افتد که زندگی «گیل» را برای همیشه زیر و رو می کند.
یکی از مهم ترین رویدادهای این شب عجیب ملاقات گیل با زنی زیبا و روح پرور به نام «آدریانا» (با بازی ماریون کوتیلارد) است. زنی که به کار طراحی مد اشتغال دارد اما یکی از خصوصیاتش برانگیختن روح هنر در افراد دیگراست. گیل و آدریانا دارای یک ارتباط روحی عمیق هستند و مجذوب یکدیگر می شوند اما نیروهای بازدارنده نیزهم زمان در اطراف آن ها شکل می گیرد.
بازیگران اصلی فیلم «نیمه شب درپاریس»، از جمله اون ویلسون که یکی از دوستداشتنی ترین چهره های امروز سینمای هالیوود به شمار می رود، هریک به نوعی از جاذبه خاصی برخوردارند. بازیگران برجسته دیگری چون «کتی بیتز»(در نقش گرترود استاین) و «ادرین برودی» (سالوادور دالی) نیز در نقش های کوتاه خود می درخشند.
فیلمنامه تیزهوشانه و شیرین «وودی آلن» با تمام ظریف کاری های خاص این هنرمند، درتمام لحظات فیلم درمرکز توجه تماشاگر قرار دارد. فیلمنامه ای که در آن با همه چهره های شناخته شده از «ژونا بارنز» تا«لوئی بونوئل» شوخی شده است. در عین حال می بینیم که «آلن» در این فیلم تازه ، نقش هنرمندان و اهمیت آن ها را در زمانه ای که در آن زندگی می کنیم برجسته کرده است. فیلم درعین حال ارتباط و به هم پیوستگی انسان ها را به نمایش می گذارد و و لذت بردن از لحظات حال حاضر را به تماشاگرش توصیه می کند.
برخی از منتقدین فیلم «نیمه شب درپاریس» را به یک «سفرنامه» تشبیه کرده اند اما شاید این همان چیزی است که تماشاگر این فیلم را به شدت مجذوب می کند. این که بتوانیم ساعتی از زمانه ای که در آن زندگی می کنیم، وقایع مصیبت بار و خشونت آمیز آن قدم بیرون بگذاریم و به دورانی زیباتر و بهترسفر و در آن لحظات زندگی کنیم؟
قهرمان داستان فیلم، اون ویلسون هم دقیقا همین کار را می کند. او هم از زمان حال حاضر «پاریس» به جهان دیگری پا می گذارد. جهانی که رویاهای او براساس آن ساخته شده و دورانی که برانگیزنده او برای سفر به پاریس، آن پاریس دوران شکوفایی هنر و ادبیات بوده است.
دراین گردش ماورای طبیعه، رویایی اما کمدی و خنده آور تماشاگر نیز به همراه قهرمان فیلم ،اون ویلسون ، که در نقش یک آمریکایی درپاریس می درخشد، با نمادهای فرهنگی و هنری «دوران طلائی» پاریس آشنا می شود. نمادهایی چون زلدا واسکات فیتزجرالد، ارنست همینگوی، گرترود استاین، پابلو پیکاسو، تولوز لوترک، من ری، لویی بونوئل، سالوادور دالی و بسیاری دیگرازهنرمندان برجسته آن دوران.
درنهایت منتقدین سینمایی آمریکا «نیمه شب در پاریس» را به نوشیدن «شامپاین» تشبیه کرده اند که انسان را سرمست می سازد و آن را فیلمی به شدت ارضا کننده از فیلمساز - وودی آلن- خوانده اند که یک بار دیگر از زمان «آنی هال» تا کنون به اوج تازه ای از زندگی حرفه ای خود رسیده است.
iran#
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر