بهروز سورن – نیمه شب نوشته ها – 47 - اینجا زنان در آتش می سوزند
http://www.gozareshgar.com/10.html?&tx_ttnews[tt_news]=20322&tx_ttnews[backPid]=23&cHash=0ba6c40d36025a940e780138da68b052
یکدسته از اخباری که مکرر در جراید میخوانیم, خبر خودکشی ( خودسوزی ) زنان در ایران است. خودسوزی یکی از رایج ترین روش های خودنابودی است. بر طبق آمار و همانطور که در شبکه های خبری انتشار می یابد, بیشترین خودسوزی ها در استان ایلام, کرمانشاه و کردستان صورت میگیرد.
در واقع امر هر چه از شهرهای مرکزی و پر جمعیت بسمت حاشیه و بویژه غرب کشور حرکت کنیم و بویژه در شهرها و روستاهای کوچکتر میتوان با پدیده خودکشی زنان بیشتر برخورد داشت. بر طبق تحقیقات بین المللی معمولا زنان برای ستاندن جان خود از ابزار و وسائل خاموش همانند قرص و دارو و سم استفاده میکنند حال آنکه خودسوزی با عمد خودکشی یکی از خشنترین و دردناکترین روش های خودکشی است.
این نکته بویژه در سه استان مرزی کشورمان بیش از هر جای دیگر مشاهده شده است. بقوت میتوان گفت که در محیط هائی اجتماعی که سنت حرف اول را میزند و هنوز مدرنیزه نشده است این پدیده و ناهنجاری اجتماعی بیشتر دیده می شود.
با توجه به بافت روستائی این سه استان و درجه قوت حاکمیت سنن و بالاخص مردسالاری و با توجه به اینکه با این مختصات زمینه ها و بستر پیدایش و تقابل دو فرهنگ نامتناجس میان نسل های قدیمی تر و جوانتر به شفافیت تمام قابل مشاهده است میتوان در یافت که قربانی این پارادوکس ها در محیط اجتماعی این مناطق چه کسانی میتوانند باشند.
زنان و دوشیزگانی که علیرغم ممنوعیت ها و محدودیت های اعمال شده از سوی حاکمیت مذهبی موجود, قراردادهای سنتی خانوادگی روستائی خود را نیز میبایستی تحمل کنند. ساختار اجتماعی مردسالارانه زنان و دختران را به مرحله ای سوق میدهد که به برتری نقش مرد در ارتباطات اجتماعی خانوادگی تن دهند و تابعی از تصمیمات و تمایلات طیف مردانه باشند. تمکین کنند و چگونه اندیشیدن را به مردان خانواده , طایفه واگذارند. ازادی های اجتماعی را چشم بپوشند و هر آنچه از برکت پیشرفت های تکنولوژیک, ساتلیت, اینترنت و حتی رادیو تلویزیون و مجلات و ارتباطات ابواب جمعی دیگر می آموزند, بفراموشی بسپرند.
در چنین محیط ها و بسترهای اجتماعی امکان خروج برای زنان و دختران یا ممکن نیست و یا بسیار مخاطره انگیز است. برخی بدست خانواده خود و( بعنوان لکه ننگ خانواده ) شناسائی و سر به نیست میشوند و حتی همانطور که در اخبار گذشته داشتیم سنگسار می شوند و تعدادی نیز در بن بست های فکری و عاطفی قرار گرفته و خودسوزی می کنند.
خشونت علیه زنان نیز از عواملی است که آمار خودسوزی در میان آنها را در سالهای اخیر افزایش داده است. بطور کلی میتوان از فقر, اختلافات خانوادگی, ازدواج های تحمیلی, اعتیاد, نبود حقوق و آزادی برای زنان و جوانان, فشارهای سنت و مذهب و تحجر و ... بعنوان عوامل خودکشی در این نواحی نام برد. امکانات درمانی و مراقبتی در بهترین حالت ها تنها بشکل موقت و فوری در اختیار قربانیان این حوادث قرار می گیرد. پوشش های مراقبتی در مورد آنان موجود نیست و در مواردی خودسوزی مجدد صورت گرفته است.
پدیده هائی از جمله خودسوزی زنان مولود ناهنجاری ها و مناسبات ناعادلانه سرمایه داری است که ره آوردی جز فقر و فلاکت و اعتیاد و ستم جنسی ندارد.
بهروز سورن
11.3.2013
http://www.gozareshgar.com/10.html?&tx_ttnews[tt_news]=20322&tx_ttnews[backPid]=23&cHash=0ba6c40d36025a940e780138da68b052
یکدسته از اخباری که مکرر در جراید میخوانیم, خبر خودکشی ( خودسوزی ) زنان در ایران است. خودسوزی یکی از رایج ترین روش های خودنابودی است. بر طبق آمار و همانطور که در شبکه های خبری انتشار می یابد, بیشترین خودسوزی ها در استان ایلام, کرمانشاه و کردستان صورت میگیرد.
در واقع امر هر چه از شهرهای مرکزی و پر جمعیت بسمت حاشیه و بویژه غرب کشور حرکت کنیم و بویژه در شهرها و روستاهای کوچکتر میتوان با پدیده خودکشی زنان بیشتر برخورد داشت. بر طبق تحقیقات بین المللی معمولا زنان برای ستاندن جان خود از ابزار و وسائل خاموش همانند قرص و دارو و سم استفاده میکنند حال آنکه خودسوزی با عمد خودکشی یکی از خشنترین و دردناکترین روش های خودکشی است.
این نکته بویژه در سه استان مرزی کشورمان بیش از هر جای دیگر مشاهده شده است. بقوت میتوان گفت که در محیط هائی اجتماعی که سنت حرف اول را میزند و هنوز مدرنیزه نشده است این پدیده و ناهنجاری اجتماعی بیشتر دیده می شود.
با توجه به بافت روستائی این سه استان و درجه قوت حاکمیت سنن و بالاخص مردسالاری و با توجه به اینکه با این مختصات زمینه ها و بستر پیدایش و تقابل دو فرهنگ نامتناجس میان نسل های قدیمی تر و جوانتر به شفافیت تمام قابل مشاهده است میتوان در یافت که قربانی این پارادوکس ها در محیط اجتماعی این مناطق چه کسانی میتوانند باشند.
زنان و دوشیزگانی که علیرغم ممنوعیت ها و محدودیت های اعمال شده از سوی حاکمیت مذهبی موجود, قراردادهای سنتی خانوادگی روستائی خود را نیز میبایستی تحمل کنند. ساختار اجتماعی مردسالارانه زنان و دختران را به مرحله ای سوق میدهد که به برتری نقش مرد در ارتباطات اجتماعی خانوادگی تن دهند و تابعی از تصمیمات و تمایلات طیف مردانه باشند. تمکین کنند و چگونه اندیشیدن را به مردان خانواده , طایفه واگذارند. ازادی های اجتماعی را چشم بپوشند و هر آنچه از برکت پیشرفت های تکنولوژیک, ساتلیت, اینترنت و حتی رادیو تلویزیون و مجلات و ارتباطات ابواب جمعی دیگر می آموزند, بفراموشی بسپرند.
در چنین محیط ها و بسترهای اجتماعی امکان خروج برای زنان و دختران یا ممکن نیست و یا بسیار مخاطره انگیز است. برخی بدست خانواده خود و( بعنوان لکه ننگ خانواده ) شناسائی و سر به نیست میشوند و حتی همانطور که در اخبار گذشته داشتیم سنگسار می شوند و تعدادی نیز در بن بست های فکری و عاطفی قرار گرفته و خودسوزی می کنند.
خشونت علیه زنان نیز از عواملی است که آمار خودسوزی در میان آنها را در سالهای اخیر افزایش داده است. بطور کلی میتوان از فقر, اختلافات خانوادگی, ازدواج های تحمیلی, اعتیاد, نبود حقوق و آزادی برای زنان و جوانان, فشارهای سنت و مذهب و تحجر و ... بعنوان عوامل خودکشی در این نواحی نام برد. امکانات درمانی و مراقبتی در بهترین حالت ها تنها بشکل موقت و فوری در اختیار قربانیان این حوادث قرار می گیرد. پوشش های مراقبتی در مورد آنان موجود نیست و در مواردی خودسوزی مجدد صورت گرفته است.
پدیده هائی از جمله خودسوزی زنان مولود ناهنجاری ها و مناسبات ناعادلانه سرمایه داری است که ره آوردی جز فقر و فلاکت و اعتیاد و ستم جنسی ندارد.
بهروز سورن
11.3.2013
iran#
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر