نتيجه
حصر ميرحسين موسوی
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/804-hasr-e-mousavi.htm
در اين نوشتار منظور طرفداری يا ضديت با هيچيک از نيروهايی نيست که مطرح می شوند؛ هدف گزارشی از واقعيت موجود است.
در اين نوشتار منظور طرفداری يا ضديت با هيچيک از نيروهايی نيست که مطرح می شوند؛ هدف گزارشی از واقعيت موجود است.
پس از رويدادهای جنبش سبز آقايان ميرحسين موسوی و محمد تقی کروبی و
خانم ها زهرا رهنورد و فاطمه کروبی درحصر خانگی قرار گرفتند و سه نفر اول تا به
امروز در حصر خانگی هستند. اگر آقای موسوی به هر دليلی در بحبوحه جنبش سبز فوت کرده
بود، مطمئناً نيروهايی که به دور ايشان حلقه زده بودند رهبر راديکالتری را بر می
گزيدند. اگر هم آقای موسوی آزاد مانده بود، يا خود مواضع راديکالتری در ادامه جنبش
سبز اتخاذ می کرد، يا آنکه مانند آقای خاتمی توان رهبريشان در ميان هواداران اصلاح
طلبان کاهش می يافت و رهبران راديکالتری به ميدان می آمدند؛ همانگونه که در
آستانه انتخابات 88 اساسا آقای موسوی با اتخاد مواضع راديکالتر آقای خاتمی را از
کانديداتوری حزب مشارکت کنار زد. البته در مورد آقای موسوی و گزينه های
مختلفی که می توانست انتخاب کند در اولين سالگرد جنبش سبز در خردادماه 1389 بحث
های مفصلی طرح شدند (1).
اما رژيم تصميم گرفت آقای موسوی را در حصر خانگی قرار دهد و حتی
آقای کروبی را که از حزب ديگری بود به همراه ايشان در حصر قرار داد و به اينطريق دو
رهبر اصلی اصلاح طلبان
در جنبش سبز در حصر قرار گرفتند. در سالهای اخير بسياری از زندانيان سياسی ايران
نظير شادروان فرزاد کمانگر از درون زندان به رغم مخاطرات زياد نظرات سياسی خود را
منتشر می کردند. مرحوم آيت الله حسينعلی منتظری نيز در حصر بسيار راديکال عمل کرد. آقايان موسوی و کروبی
در حصر به نوع خود عمل کرده اند اما رهبری اصلاح طلبان را از دست ندادند چرا که در هر صورت
حصر را با ايستادگی تحمل کردند و حاضر به توبه نشدند. در نتيجه ظاهرا برای جمهوری اسلامی نتيجه حصر
خوب بود و توانست نيروهای اصلاح طلب را مهار کند در صورتيکه اگر آقايان موسوی و
کروبی کشته شده بودند يا آزاد مانده بودند مطمئناً رهبری اصلاح طلبان راديکالتر
شده بود. با اينحال بی مناسبت نيست اگر از خود سؤال کنيم که آيا نتيجه حصر
خانگی آقايان موسوی و کروبی فقط محافظه کار تر شدن احزاب اصلاح طلب بوده
است؟
واقعيت اين است که به موازات محافظه کار تر شدن رهبری اصلاح طلبان
بسياری از هواداران احزاب اصلاح طلب به سازمان مجاهدين خلق جلب شده اند. اگر حصر
مصدق در زمان شاه از يکسو تضعيف و محافظه کار تر شدن جبهه ملی را با خود به همراه
داشت، از سوی ديگر نيز رشد جنبش مسلحانه چريکی را باعث شد. حصر موسوی و کروبی در
چند سال اخير نتيجه مشابهی را با خود به همراه داشته است.
در همين حال به روی کار آمدن دولت روحانی هم برای اصلاح طلبان و هم برای اصول
گرايان ظاهرا فرصتی بوجود آورده تا به نوعی قادر شوند شانه از بار مسؤليت خالی کنند. به عبارت ديگر اگر
خواست های اصلاح طلبان به دست نيايد از آنجا که دولت روحانی به معنی حکومت ميرحسين موسوی نيست
و حتی به اذعان خود وی اصلاح طلب هم نيست، گفته
خواهد شد که اگر ميرحسين موسوی در قدرت بود چنين نتيجه ای بدست نمی آمد. اصول
گرايان هم می توانند هر نتيجه نامطلوب برای مردم را به گردن اصلاح طلبان بياندازند
و بگويند تلاشهای روحانی برای جامه عمل پوشاندن به خواستهای اصلاح طلبان سبب
شکستهاست. نتيجه کار به اين معنی است که آلترناتيوهای راديکال خارج از رژيم قوی تر می
شوند و از آنجا که اکثر نيروهايی که به دور اصلاح طلبان حلقه زده بودند تمايلات
اسلامی دارند، اين دلسردی ها از رهبری اصلاح طلبان بيشتر بنفع مجاهدين تمام شده است
چرا که بزرگترين جريان اپوزيسيون که هنوز پرچم اسلامی در فعاليت های سياسی خود به
کار می برد
همين سازمان مجاهدين خلق است.
در اين ميان جريانات سکولار و بويژه غيرمذهبی، برعکس تصور برخی
نيروهای اصلاح طلب، در همه اين سالها دشمنان آنها نبوده اند. نکته قابل ذکر در اين
رابطه آنکه مجاهدين خلق سالهاست
تلاش کرده اند سکولاريسم را درک کنند و قبول سکولاريسم را بعنوان غيرمذهبی بودن
تلقی نمی کنند و برای جلب همکاری ديگر نيروهای سکولار همواره در تلاشند. همچنين
بخشی از اصول گرايان در داخل کشور در سالهای اخير تلاش کرده اند سکولاريسم را درک کنند و خود،
با تبليغات سوء عليه آنهائی که سکولاريسم را ضد مذهب معرفی می کنند، در افتاده اند.
اما متأسفانه جريانات اصلاح طلب تا توانسته اند از سکولاريسم فاصله گرفته اند، آنهم
زمانی که بيشترين همياری با اصلاح طلبان را همين سکولارها در همه اين سالها بويژه
در دوران جنبش سبز انجام دادند. اگر رهبران اصلاح طلب که همواره از نياز به رشد آگاهی مردم
سخن می گويند در پنج سال اخير آگاهی خود را در اين رابطه رشد می دادند به سکولاريسم
می رسيدند
(2).
به هر حال رشد راديکاليسم در جنبش سياسی ايران در پی ادامه
حصر رهبران اصلاح طلبان، غيرقابل انکار است؛ در عين حال واقعيت اپوزيسيون ايران
نشان می دهد که اکثريت نيروهای سکولار غيرمذهبی راديکال نيستند.
سام قندچی، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
ايرانسکوپ
May 20, 2014
ایران#
#iran
iranscope@
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر