سه‌شنبه، مهر ۰۷، ۱۳۸۸

سرمقاله پيام دانشجو:دانشجو می میرد-ذلت نمی پذیرد

سرمقاله پيام دانشجو:دانشجو می میرد-ذلت نمی پذیرد
http://mohandestabarzadi.blogfa.com/post-1635.aspx

شاید هنوز دیکتاتوری حاکم بر ایران در خواب سنگین به سر می برد. شاید هم خودش را به خواب زده است. و شاید گرفتار یک توهم تاریخی است.مگر همین 10 سال پیش نبود که جنبش 18 تیر با بی رحمانه ترین شکل سر کوب شد و در اول مهر ماه سال 78 و درزمان ریاست جمهوری سید خندان صد ها هزار دانشجو در کلاس های درس حاضر شده و از ان جنبش فقط یک خاطره ی تلخ برایشان باقی ماند و برای تسکین خود، به درس وبی تفاوتی پناه بردند. تا ان جا که کیهان این ارگان گشتاپو با لحنی تحقیر امیز از دانشجویا ن دعوت کرد که بی تفاوت نباشند و در مسائل سیاسی دخالت کنند! این تجربه همان اندازه که برای جنبش دانشجویی تلخ بود برای دیکتاتوری حاکم شیرین و گوارا بود.
مگر سالگرد های 18 تیر و 16 اذر و 13 ابان و 4 خرداد و 2 خرداد نبود که هر گاه دانشجویان به پا می خاستند،فورا و پس از چند روز سرکوب شده و خیال حکومتی ها راحت می شد؟این تاریخ واین حوادث تلخ البته که دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران را به اشتباه می اندازد.تا ان جا که احمدی نژاد و اعضای کابینه اش به خود جرائت می دهند برای این که به دانشجویان بگویند که بر همه ی امور مسلط هستند،روز های اول مهر گستاخانه قصد ورود به دانشگاه را داشته باشند!

بدون این که هدف شعار دادن داشته باشیم لازم است واقعیتی را بیان کنیم. ان زمان که جنبش دانشجویی به راحتی سرکوب می شد به این دلیل بود که توده ها بر نخاسته بودند و از ان پشتیبانی نمی کردند.امروز اما شرایط به کلی دگرگون شده است.مردم به پا خاسته اند. مگر روز قدس حکومت ،یا 27 شهریور -روز ازادی ایران-،را فراموش کرده اید؟در ان روز و در پیش چشم جهانیان و با حضور همه ی نیرو های سرکوب، این مردم بودند که امدند و ان روز حکومتی را مصادره کرده و به نام خود ثبت کردند. ایا باورتان نشد؟شب های قدر را از ترس مردم منتفی کردید و اجازه ندادید هاشمی رفسنجانی در روز قدس خطبه بخواند و در عوض روز عید فطر حکومتی، ریسمان بر گردن او انداختید و با ذلت در کنار احمدی نشاندید.

با این وصف به تهدید های فرماندهان سپاه دل خوش کردید و گمان کردید از طریق تهدید می شود دانشجویان را ساکت کرد.در اول مهر صد ها دانشجو را احضار و اخراج و ستاره دار و مشروط کردید تا مثلا به زعم خود دانشگاه را به کنترل در اورید. با پلیسی کردن و امنیتی کردن دانشگاه خواستید سکوت قبرستانی را بار دیگر بر دانشگاه حاکم کرده و در ارگان تبلیغی گشتاپو نوشتید که همه چیز امن و امان است! اما دیدید که امروز دوشنبه در دانشگاه تهران چه اتفاقی افتاد. دانشجو می میرد-ذلت نمی پذیرد. مرگ بر دیکتاتور. دولت کودتا -استعفا-استعفا.و....

این هنوز از نتایج سحر است. باش تا صبح دولتت بدمد!دیکتاتوری مذهبی حاکم که تلاش می کند با کمک نیروی نظامی امر خود را به پیش ببرد باید این واقعیت را بداند که دانشگاه سنگر ازادی است. این دانشگاه همان گونه که از 16 اذر سال 32 تا 13 ابان سال 57 به مدت بیش از 25 سال در مقابل دیکتاتوری شاهی ایستاد تا بالاخره ان حکومت را واژگون کرد به طور حتم تا واژگونی دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران در شرایط فعلی نیز سکوت نخواهد کرد. جالب این است که هر دو دولت ان زمان و این زمان نیز به دولت کودتا معروف بودند.شما به غلط گمان کردید که این خمینی بود که رژیم شاه را سرنگون کرد. غافل از این که سنگر ازادی و مقاومت مدنی دانشگاه بوده و هست. این دانشگاه و جنبش دانشجویی و اساتید دگر اندیش و احزاب و تشکل های مخالف بوده و هستند که هر دم بر کوره ی مبارزات ازادیخواهانه دمیده و هیزم مبارزه را فراهم کرده و نمی گذاشته و نمی گذارد که این شعله ی مقدس خاموش شود. پرومیته ی ازادیخواهی ملت ایران از دانشگاه امده و در دانشگاه مانده و خواهد ماند. گمان کردید که با بسیج نیرو های وابسته و نظامی و شبه نظامی خواهید توانست این پرومیته را خاموش نمایید؟

هنوز به قدرت و قوت جنبش دانشجویی پی نبرده اید. شاید با خود بگویید که انشگاه ها را تعطیل خواهید کرد. در این صورت با مدارس چه خواهید کرد؟هر گاه جنبشی توده ای شد نمی توان با ان به ستیز برخاست.ضمن این که در درون دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران چند دستگی ایجاد شده و حکومت پیشین جمهوری اسلامی دو پاره شده است.

البته با گسترش اعتراضات به ویژه در استانه ی 13 ابان که ان را روز دانش اموز نامیده اند ،ممکن است دلسوزان نظام احساس تکلیف بیشتری کرده و هر چه زودتر برای مهار اعتراضات،راه حل سازشکارانه ای را ارایه دهند. حتم داشته باشند که هر راه حلی که متضمن تامین مطالبات حد اقلی که در مانیفست شماره ی 11 مهندس موسوی به ان اشاره شده است، نباشد از سوی ازادیخواهان رد خواهد شد. امروز موج اعتراضات همه جا را فرا گرفته و هر روز گسترش خواهد یافت. تجربه ی تاریخی نشان می دهد که اعتراضات دانشجویی از اواسط ترم یا مناسبت هایی مثل 16 اذر اوج می گرفت. اما دولت مردان دیکتاتوری مذهبی حاکم با بی درایتی خود این اعتراضات را به جلو انداختند. ان ها می خواستند گربه را در حجله بکشند. غافل از این که این گربه کشی دامن خود ان ها را خواهد گرفت و شعله های جنبش دانشجویی به اسمان کشیده می شود.

دوران ننگ و سکوت قبرستانی و مرگ تدریجی به پایان رسید و زمانه ی اعتراض و انقلاب فرا رسید.فراموش نمی کنیم که در سال 56 و به ویژه در ترم دوم ان سال تحصیلی بود که اعتراضات دانشجویی بالا گرفت و ترم اول سال تحصیلی 57 به دلیل اعتراضات گسترده به حالت تعطیلی در امد و اما ترم دوم تحصیلی سال 57 با حال و هوای انقلاب بهمن 57 شروع شد. به همین سادگی. تحول اجتماعی ان گاه که مردم از نظام حاکم ناراضی شده و این نارضایتی به مرحله ی تنفر و انفجار برسد،خیلی سریع صورت می گیرد. سریعتر از انکه فکرش را بکنید. ماشین نظامی-امنیتی در این فرایند سریع، کارایی خود را از دست می دهد. می گویید نه. منتظر باشید.

+ نوشته شده توسط در دوشنبه ششم مهر 1388

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ