جمعه، شهریور ۱۳، ۱۳۸۸

طبرزدی-ما و کیهان

پيام دانشجو-ما و کیهان-حشمت اله طبرزدی
http://mohandestabarzadi.blogfa.com/post-1567.aspx

خوانندگان عزیز لطفا ابتدا این متن را که اقای شریعتمداری نماینده ی ولی فقیه و سرپرست کیهان در باره ی من و از زبان اقای کثرانی در خبر ویژه ی روز پنج شنبه ی خود گذاشته است بخوانید و پس از ان دفاعیه ی من را مطالعه فرمایید. البته من و شما همگی می دانیم که اقای شریعتمداری نماینده ی تام الاختیار اقای خامنه ای در این نشریه است و به همین دلیل حرف زدن با او،در افتادن با کسی است که پشتش به کوه قدرت است و سپاه و دستگاه قضایی ووزارت اطلاعات و بسیج و لبای شخصی و خلاصه یک حکومت تا دندان مسلح را با خود دارد،بازی با جان و مال و ابروی خود و خانواده اش است. اما من مدت ها است که قید این چیز ها را زده ام و امیدوارم در این دفاعیه از دو چیز در امان باشم. یکی ترس از حاکم مستبد و دیگری خروج از جاده ی انصاف.

از شلنگ تخته بازي و اخاذي تا مسئوليت اخلاقي در صداي آمريكا (خبر ويژه)

هم سلولي احمد باطبي و از متهمان آشوب هاي خياباني تيرماه 78 اعلام كرد طيفي كه باطبي هم جزو آن است براي سركيسه كردن ضد انقلاب خارجAlign Rightي فعاليت مي كنند.
محمدرضا كثراني در سايت ايران سرفراز به نوسان هاي سياسي شديد در عناصري نظير طبرزدي، باطبي و حسن زارع زاده اردشير كه هم اكنون با صداي آمريكا و برخي محافل مشابه در ارتباطند مي نويسد: وقتي طبرزدي به راحتي در زمره مخالفان شلنگ تخته بازي كند و با نيت سركيسه كردن كساني كه ساليان سال خارج از كشورند و بعضاً از مسايل ايران و تحولات آن آگاهي ندارند جهت بعضي كارها پول مي گرفت خود شاهد آن بودم كه فردي همانند منوچ محمدي از آن پولها منتفع مي شد و با جمع آوري بچه ها در يك سالون خالي و ايجاد سروصدا و رنگ گرفتن روي ميز با گوشي اش كه آقاي مهري با ايشان صحبت مي كرد از لس آنجلس اقدام به فريب ايشان مي نمودند. طبرزدي با بي كفايتي و ناكارآمديش سبب پرواز ديگران به قلل بالا شد كه فقط فرومايگان اينچنين مي كنند. او تشكيلاتي ايجاد كرد كه يك مشت سودجو همانند حسن اردشير و قديريان در آن گردهم مي آمدند.
وي مي نويسد: طبرزدي در اصل يك مضحكه بزرگ است. يك احمق همانند پت و مت كه فقط گندم نمايي و جوفروشي را خوب بلد است. او با ايجاد تشكيلاتي نام جبهه متحد دانشجويي و يك گروه به اصطلاح رفرميستي كه مثلاً درصدد ائتلاف با گروه هاي مختلف و مستقل و وابسته و غيره است اقدام به تاسيس يك نهادي كرده است رسماً يك فاحشه خانه (سياسي درام ريتميك) است.
اكنون در گروه ايشان از ويكتوريا خانوم و ماسالي 180 درجه چرخشي و احمد باطبي بي هويت كه قبل از آن عكس كذا هيچ پيشينه اي نداشت و به مدد آقاحشمت سابقه اي طولاني تر از خود من پيدا كرد و رضا پهلوي و همه و همه در اين فاحشه خانه سياسي جمعند.
در همين حال رشيد اسماعيلي از عناصر اغتشاشگر و داراي گرايش به چپ ماركسيستي بعدها تبديل به ليبرال دوآتشه، در سايت ادوارنيوز وابسته به گروهك ادوارتحكيم وحدت، به ستايش از صداي آمريكا پرداخت و نوشت: صداي آمريكا بناست مبلغ ارزش هاي گرانقدر و قابل احترام ايالات متحده باشد. اين رسانه كوشيده از چهره هاي قابل احترامي استفاده كند. بسياري از كاركنان آن، افرادي شريف و زحمتكش هستند كه بعضاً در ايران هزينه داده اند اما در برخي موارد به جولانگاهي براي تسويه حساب هاي سياسي و شخصي بدل مي شود، اپوزيسيون همديگر را تخريب مي كنند.
وي اضافه مي كند: در حاليكه كروبي و موسوي - فارغ از هر سابقه اي كه داشته اند- اكنون و در داخل مرزهاي ايران به رغم همه فشارها در برابر تماميت دستگاه رعب آور ايستاده اند، آيا مسئوليت اخلاقي و ملي ما اين نيست كه حمايت و تقويت شان كنيم؟ كدام اقدام اپوزيسيون در خارج از كشور به اندازه اقدام كروبي موثر واقع شده است؟
اكنون كه جنبش يك رهبري نصفه و نيمه در داخل پيدا كرده، اپوزيسيون خارج از كشور هنوز گرفتار همان فرقه گراييها، حسادتها و برتري جوييها و رقابت هاي حقير است. گويا مشكل اصلي عده اي اين است كه چرا كروبي و موسوي و چرا ما نه؟ حمله به موسوي و كروبي ما را به كجا مي برد؟ براي تسويه حساب وقت هست.-پایان نقل قول کیهان.

بسیار خوب این متنی است که اقای حسین شریعتمدار به نقل از زندانی سیاسی پیشین یعنی اقای محمد رضا کثرانی در خبر ویژه ی خودش گذاشته است.همان گونه که شاهد هستید اقای شریعتمدار به حکم این که نماینده ی خامنه ای است و یک سرتیپ سپاه هم هست و به این دو دلیل از حق ویژه بر خوردار است و از دیگر سو چون من وباطبی و منوچهر محمدی و حسن زارع زاده و.... مخالف خامنه ای و حکومت او هستیم،پس اقای شریعتمداری حق دارد هرچه دوست دارد در باره ی ما بنویسد و لجن پراکنی کند و البته ما حق نداشته باشیم پاسخ بدهیم. برای این که ان وقت رگهای گردن امنیتی ها و لباس شخصی ها و همه ی اعوان و انصار از جیره بگیر و بی جیره و مواجب ،بیرون خواهد زد و به جان ما خواهند افتاد و به اتهام توهین به ولایت یا تبلیغ علیه نظام و این جور مزخرفات به 14 سال حبس در برازجان محکوممان می کنند و البته این در شرایطی است که از زیر دست و پای لباس شخصی ها جان سالم به در برده باشیم که همه ی این ها بر سر من امده است و اقای شریعتمداری این را خوب می داند.به راستی ایا این قانون نانوشته اما عملا محترم از سوی قدرت حاکم ،منصفانه است که یک طرف چون حاکم است و دارای زور و قدرت است هرچه بخواهد در مورد دیگران بنویسد اما طرف دیگر به این دلیل که زیر این حکومت است ،حتا حق دفاع نداشته باشد؟این قانون که همان قانون شناخته شده ای است که از ان به قانون زور تعبیر می کنند،نه منصفانه است و نه محترم. اما زورمندان ان را به ما تحمیل کرده اند. و البته ما نیز در زور پذیری مسئول هستیم.جالب این است که 20 سال است این اقای شریعتمدار به عنوان نماینده ی اقای خامنه ای در روزنامه ی کیهان هرچه خواسته به دیگرا ن تهمت زده و لجن پراکنی کرده اما نه یک بار خامنه ای به او تذکر داده و نه حتا یک بار قوه ی قضاییه جرات این را داشته است که برای یک شماره ان را توقیف کند. البته همین جا بگویم که با توقیف هر نشریه حتا کیهان مخالفم اما سخنم در بیان یک ظلم اشکار است. اقای خامنه ای همین چند روز پیش به مبانی علوم انسانی ایراد گرفت و وجود 2 ملیون دانشجو در این رشته ها را مغایر با سیاست های نظام اسلامی دانست برای این که به تعبیر ایشان این علوم توسط غربی ها نوشته شده و به همین دلیل در اذهان دانشجو ها ایجاد شک و تردید می کند. من می خواهم خدمت ایشان عرض کنم نکند دانشجویانی مثل حسین شریعتمداری می خواهید که همه را از دم از زیر تیغ تهمت و افترا و هتک حرمت بگذراند اما فقط از شما تعریف کند تا ان وقت ادم های خوب و اسلامی باشند؟

در هر حال اقای حسین شریعتمداری نماینده ی تام الاختیار اقای خامنه ای چنین متنی را در باره ی من به چاپ رسانده و این حق من است که دفاع کنم و می کنم.ابتدا در مورد اقای کثرانی این توضیح را ضروری می دانم. اقای محمد رضا کثرانی در سال 1376-77 و پس از 2 خرداد، مثل تعداد زیادی از سایر جوانان به اتحادیه ی اسلامی دانشجویان و دانش اموختگان پیوست. او کار خودش را از سمعی بصری شروع کرد و ان زمان به ما گفت که دانشجوی اخراجی از یکی از شهرستان ها است که ما نیز باور کردیم.در این مدت نیز با اتحادیه کار می کرد واگر اشتباه نکنم در هویت خویش نیز قلم می زد و خوب هم می نوشت. ادم فعالی بود. گویا در مراسم بزرگداشت شادروان فروهر ها نیز بازداشت شد. جوان فعال و خوش فکری بود. تا این که در جریان کوی دانشگاه تهران به زندان افتادو من در جریان کوی در زندان 209 بودم و از بیرون خبر ی نداشتم . اما پس از این که دوستان من از جمله کثرانی را بازداشت کردند، همگی ما را به شکنجه گاه توحید بردند.یکی از کسانی که به شدت شکنجه شد و از او خواسته بودند توضیح دهد که چرا همزمان با اتحادیه و حزب ملت و نهضت ازادی ارتباط داشته است همین کثرانی بود. حتا کثرانی را اعدام دروغی یا تقلبی هم کردند و او را تا مرز جنون شکنجه کردند که من جریان شکنجه شدن او را در نامه ی معروف به علی شکنجه گاه نداشت خطاب به خامنه ای نوشتم و 9 ماه انفرادی نیز از بابت این نامه در زندان های سپاه کشیدم که شرح ان مفصل است.

از دیدگاه من و دوستانم اقای کثرانی قربانی شکنجه در جمهوری اسلامی است که این ها باید پاسخگو باشند. اما با کمال بی شرمی از این قربانی سو استفاده کرده و می کنند که این بحث را به زمان دیگر وا می گذارم.اما همین قدر اضافه کنم که اقای کثرانی پس از تحمل ان شکنجه ها و تحمل 3 سال حبس از زندان ازاد شد و ابتدا به ما ایراد گرفت که چرا جبهه ی دموکراتیک را تشکیل دادید و اسلامی را حذف کردید و سپس برای مدتی با جزب ملت ایران فعالیت کرد و بقیه اش نیز سرگردان بود و البته من به سهم خودم تا حدود یک ماه پیش که ایشان به خانه ی من امد به او بی احترامی نکردم و سعی کردم شرایط فردی و خانوادگی اش را درک کنم که در اینجا هیچ لزومی ندارد به ان بپردازم. فقط تاکید می کنم کثرانی قربانی شکنجه است و این رژیم جمهوری اسلامی است که باید پاسخگو باشد و نه این که بخواهد از او علیه مبارزین سو استفاده کند که البته می کند و بکند تا روزی که روز مکافات عمل ظالمین فرا می رسد.

ا کیهان از زبان کثرانی من را متهم کرده که ضد انقلاب را سرکیسه کرده ام. من در جواب می گویم تا کور شو انکه نتواند دید. از دیدگاه شما همه ی ما ضد انقلاب هستیم. پس نباید نا راحت یاشید که با هم کار می کنیم و به همدیگر پول می دهیم. شما مملکت ما و پول نفت ما را به فلسطینی ها و لبنانی ها و امریکایی جنوبی ها می دهید و همه ی جوانان و متخصصان را بیکار و بی خانمان کردید. پس هیچ ارتباطی هم به شما ندارد که ما چه می کنیم.به فرض صحت که من از ماسالی یا دیگری پول گرفته باشم. مگر خمینی در زمان شاه این همه پول از بازاری و غیر بازاری نگرفت. چرا ان ایراد نداشت اما اگر ما بگیریم ایراد دارد؟ ضمن این که اصل ادعا اثبات نشده و به فرض صحت،به شما ها هیچ ارتباطی ندارد.من زمانی که پیام دانشجو را منتشر می کردم و موسسه ی اموزشی دانشگاه را اداره می کردم چند صد نفر از همین ناحیه ارتزاق می کردند. اما شما سپاه ظلم و یرانی، همه چیز را از بین بردید و منتظر نشستید تا زن و بچه ی من گرسنگی بمیرند و من مجبور شوم دست از مبارزه بردام و توبه کنم و از زندان بیرون بیایم. ولی من از هم میهنانی که به خانواده ی من و سایر مبارزین و زندانیان سیاسی کمک کردن سپاسگذاری می کنم .ولی ما بازاری نیستیم که کسی را سرکیسه کنیم. ما مبارزیم و هر گاه شهروندی تشخیص داد به خانواده ی مبارزین کمک کند می کند و این به مفهوم سرکیسه کردن کسی نیست.

اقای منوچهر محمدی هم هرگاه در هر جا اعلام میتینگ می کرد هزاران دانشجو پای صحبت او بودند و نیاز به این بازی های مضحک نداشت که شما منتشر می کنید. اگر غیر از این بود چرا او را متهم ردیف اول جنبش کوی دانشگاه نامیدید و برادرش را به اعدام محکوم کردید و بعد هم در زندان کشتید. پس معلوم می شود حکومت جمهوری اسلامی از خامنه ای تا شریعتمدار و همه ی حامیان او ، از اکبر و منوچهر می ترسید و حق دارید بترسید. چون در 18 تیر منوچهر و اکبر و احمد و کوروش و زارع زاده و ... اشک شما را در اوردند. بار ها بازجو ها این بچه ها را شکنجه می کردند و می گفتند که شما اشک رهبر را دراوردید و ما اشک شما را در می اوریم. اقای شریعتمدار معلوم است بدجوری 18 تیر اشک همه ی شما را در اورد. درست است. چون شروع بود و می دانید 22 خردا با تنور 18 تیر گر گرفت و خواهد گرفت.

احمد باطبی که به زعم شما یک پیراهن بلند کرد به حکم اعدام محکوم شد و در زندان شکنجه شد و چند سال از جوانی خود را در زندان گذراند. کدام حکومت عاقلی پیدا می شود که جوانی را به جرم بلند کردن پیراهن خونین به اعدام محکوم می کند. جز شما که مشتی عقب افتاده ی تاریخی و عقده ای و هتاک و بی اخلاق هستید. شما ها ان هایی هستید که برای حفظ قدرت در همین جریانات اخیر به دختران و پسران تجاوز کردید. یعنی از این سنخ هستید که تازه علامه اتان می شود کسی مثل حسین شریعتمدار که همچون لات های چاله میدان است که به جای قمه و چاقو،قلم در دست گرفته است. احمد باطبی جوان شرافتمند و با استعداد ی است که دیگران از جمله رسانه های بین المللی افتخار دارند که از اندیشه و توان و اعتبار او بهره بگیرند. فکر کردید همه ی رسانه ها مثل رسانه ی عزت ضرغامی است که روز و شب دروغ پراکنی می کند و اعتباری ندارد تا ادم های خوش نام و با تخصص را جذب نماید؟ به راستی شما همه چیز را با فکر کوتاه و عقب مانده ی خود قیاس می کنید؟شما مشتی سفله اید که در بهترین شرایط باید یک هیئت مذهبی را اداره کنید یا بر سر منبری حرف بزنید. شما این پول نفت هنگفت و بی زبان را چپاول کرده و نمی دانید با ان چه باید بکنید. اگر احد باطبی ادم با لیاقتی است که شما ها را به حساب نمی اورد مشکل شماست. شما سفله های بی سوادو عقب مانده و عقده ای که بار ها خود را سرزنش کرده ام که چگونه دوره ای از بهترین روز های جوانی ام را از جمهوری اسلامی که امثال شماها کارگزار ان بودید،دفاع کردم.

کیهان از زبان کثرانی متنی را منتشر کرده که من را احمق ،بی لیاقت،مضحکه،و... معرفی می کند و تشکیلات تحت رهبری ام را فاحشه خانه و... می نامد. بسیار خوب. من در این زمینه هیچ سخنی نمی گویم و داوری را به کسانی می سپارم که من را از دور و نزدیک می شناسند. می دانم درد حسین شریعتمداری که دستش در دست باز جو های وزارت اطلاعات و حفاظت اطلاعات سپاه و سایر همکارانشان است ،چیست. ان ها در سلول های انفرادی و فشار های گوناگون خانوادگی نتوانستند من را بشکنند، به همین دلیل به به توهین و تخریب رو اورده اند. لابد اقای حسین شریعتمداری از همکارانش در حفاظت اطلاعات سپاه با خبر شده است که در سال 80 و در زندان سپاه در پاسخ به بازجو که به من گفت ما تو را انگونه که خودت گمان می کردی، زیر فشار نگذاشته ایم، به او گفتم برو کابل بیار و من را با کابل هم بزن تا خیالت راحت شود که بازجو در پاسخ به من گفت: بنویس. گفتم نمی نویسم ولی این کار را بکن. تا این که بازجو مستاصل شد و در پاسخ به من گفت: تو دیوانه ای!

اری اقای شریعتمدار من دیوانه نیستم اما از شکنجه و زندان شما نیز وحشتی ندارم. پس تو حق داری بخواهی با لجن پراکنی من را ادمی احمق،بی تدبیر،بی لیاقت و تشکیلاتم را فاحشه خانه ی سیاسی معرفی کنی. بکن. چون تو حق داری. بکن. چون تو نماینده ی خامنه ای هستی. بکن . چون تو حاکمی و قدرت داری. با مرام و با اخلاق!در کجای کتاب قانون نوشته است که حاکم حق دارد علیه شهروندان ولو مخالف،هرچه دوست دارد بنویسد؟اگر ذره ای شعور سیاسی می داشتید باید چنین نمی کردید. برای این که شما نماینده ی حاکم با قدرت مطلق هستید. ادم مثلا عاقل. نماینده ی حاکم مطلق باید از موضع قدرت برخورد کند و نه اینقدر ضعیف و به سبک انسان های پست و فرومایه. حیف از ان امکانات که در اختیار ادم هایی چون شما ها باشد

اقای شریعتمدار گیرم که من بی تدبیر،احمق،نادان و... اگر من این گونه باشم حد اکثر این است که یک تشکیلات را خراب کرده و به تعبیر شما ادم هایی مثل باطبی و زارع زاده و محمدی و سنجری و صحتی و ...از درون ان بیرون می ایند که می توانند در یک رسانه ی معتبر و بین المللی جا پایی داشته باشند. اما شما را به خدا خود داوری کنید. راه دور نمی روم. همین انتخابات اخیر را در نظر بیاورید.جناح اصلاح طلب حکومت وارد کارزار شده و با تبلیغات سنگین و رقابتی نشان دادن انتخابات،40 ملیون ایرانی را پای صندوق های رای کشاند. در هرصورت هر کدام از 4 نفر که رای می اوردند به دلیل این که شورای نگهبان ان ها را تایید کرده بود ،حامی نظام بوده و شرکت 40 ملیونی به نفع نظام تمام می شد. در این انتخابات به هر دلیل 3 کاندیدا زیر بار نتایج نرفته و اعلام کردند که تقلب شده است. اقای خامنه ای رهبر کاردان و مدیر و مدبر شما،به جای این که صبر کند تا شورای نگهبان منصوب خودش نظر بدهد و موضع ناظر بودن و بی طرف بودن خودش را حفظ کند،فورا نتیجه ی انتخابات را تایید کرد و پس از ان نیز دستور داد هرکس به خیابان بیاید با او بر خورد شود.

جناب شریعتمداری که متنی متضمن توهین و افترا به من و دوستانم را منتشر کرده و برای انتشار توهین به دیگران هیچ حد و مرزی قایل نبوده،نیستی و نخواهی بود.نتیجه ی عملکرد اقای خامنه ای چه بود؟ نه این که بخواهم همه ی کار ها را به گردن او بیندازم.این از انصاف به دور است و شیوه ی ما نیست اگر چه مرام شما هست. اما به دلیل جایگاه مهم رهبر در نظام فعلی هر نیک و بد به نام او نوشته خواهد شد. حال اجازه دهید تا نتیجه ی اقدامات رهبر شما که او را مدیر و مدبر و البته ما را احمق و بی تدبیر می دانید را برایتان خلاصه وار بگویم:

1- بی اعتمادی ملی به رهبر و نظام به دلیل عملکرد نا صحیح و غیر عادلانه در انتخابات اخیر.

2-کشته شدن صدها شهروند بی پناه

3-تجاوز به ده ها پس و دختر در بازداشت گاه های جمهوری اسلامی ایران.

4-زندانی و شکنجه شدن هزاران انسان بی گناه

5- سرکوب و اخراج یک جناح قدرتمند از حاکمیت و یک دست کردن قدرت.

6-تبدیل کامل جمهوری اسلامی به حکومت فردی ولی فقیه و بلا موضوع کردن رای مردم برای همیشه در این حکومت.

7- بی ابرو شدن نظام اسلامی در نزد افکار عمومی جهانیان.

8- ایجاد خسارت های فراوان مالی و سیاسی به مردم و حکومت.

اقای شریعتمداری ایا شما این وضعیت را که حتا مرجع تقلید حکومتی و اصول گرایانی چون مطهری و روح الامینی و سردار علایی و محسن رضایی و... فغان براورده و از ظلم و تجاوز و شکنجه و کشتار و تقلب می گویند را نتیجه ی رهبری مدبرانه می دانید؟کدام عمل من موجب کشته شدن فرزندان بی گناه مردم یا خسارت های فراوان مالی و سیاسی به مردم و کشور شده است که من را احمق و بی تدبیر تبلیغ می کنید؟

اقای خامنه در ان بالا نشسته و دستور صادر می کند و نیرو های نظامی و انتظامی و امنیتی نیز اجرا می کنند. حتا روحانیون جرات این را ندارند که از ایشان سوال کنند. شما نیز به عنوان نماینده ی تام الاختیار او به هرکس دلت می خواهد حمله می کنی. عجب داستان شگفت انگیز و تراژیکی است. من را به یاد دوران بچگی ام در محله ی روستایم می اندازد. ان جا که ادم های قلدرتر محله را قرق می کردند و می گفتند: قلعه مال من است به تو چی؟ اقای شریعتمداری من امکان و توانی ندارم. یکه و تنهایم.می دانی که حتا گاهی برای نان شب می مانم و توی حسین بازجو بهتر از همگان می دانی. اما ادم هتاک. گمان نکن که از تو و رهبر ت و سپاه و زندان وشکنجه و کشته شدن می ترسم. من حاضرم بمیرم اما زیر بار حرف زور نروم. تو خیال کردی هر مزخرفی را در این کیهان بی ابرویت علیه من می نویسی و چند بار و بلکه چندین بار نوشتی و لی من از ترس ولی ات و از ترس زندان و شکنجه سکوت می کنم؟نه برادر. پس از این باز بنویس و جوابی از این محکمتر بگیر. تا نفس دارم و امکانی دارم در مقابل ظلم تو و رهبرت و دستگاه تحت امر سکوت نخواهم کرد. این را ببین و باز هم خواهی دید. شما نه دینی هستید نه اخلاقی نه قانونی و نه ملی. شما یک باند قدرت جنایتکار هستید. همین و بس. قلدر های سر محله هستید. من چه گناهی کردم که نخبگان و روحانیان از بیان این واقعیت در هراسند.

اگر رهبرتو حد اقل ذره ای تدبیر ونه عدالت،داشت اول باید تو را از این پست بر می داشت. نمی دانم شاید به او اجازه نمی دهند. این البته عذر بدتر از گناه است. تو که قلم در دست گرفته ای و علیه هر کس می خواهی لجن پراکنی می کنی. می دانی که نیرو های نظامی و امنیتی که پول نفت امثال من ،را به تفنگ و زندان تبدیل کرده اند،اماده اند که بگیرند و اعتراف بگیرند و بکشند و بی ابرو کنند. نه کور خواندی. من بارها و بار ها گفته ام و می گویم که اگر تکه تکه شوم زیر بار ظلم نمی روم. شما ها فقط با دروغ و زور بر سر کار هستید. شرم کنید از این ملت. شرم کنید از این محرومین و فقرا. شرم کنید از تاریخ. مردم ایران که من هم یکی از ان ها هستم از فقر و بیکاری و گرانی در بدبختی زندگی می کنند، اقای خامنه ای پول بی زبان این ملت را تقدیم حماس و حزب اله و عراقی ها می کند. مگر این نظامی ها خدایند که این گونه به مردم ایران ظلم می کنند؟مگر خامنه ای خدا است که ان بالا نشسته و حتا رفسنجانی و اعضای خبرگان رهبری جرات پرسیدن از او ندارند؟مگر اقای شریعتمداری تو خدایی که هر روز علیه هر کس بخواهی حکم و توهین و افترا می پراکنی و کسی جرات حرف زدن ندارد. بدانید که من تا زنده ام علیه ظلم شما افشاگری می کنم و از زندان و شکنجه ی شما هیچ هراسی ندارم. ادم های سفله ای که شهروندان را به زور زندان و شکنجه ساکت می کنند از همه ضعیف تر و ترسو تر هستند. اقای شریعتمداری. خیلی بی ابرو شده ای. اگر من به جای رهبرت بودم فورا تو را جا به جا می کردم. تاریخ مصرفت تمام شده برادرحسین. ما پیروزیم چون اهل صدقیم. شما شکست خورده اید چون اهل زور و دروغ اید. می گویی نه. به افکار عمومی مراجعه کنید. اگر در بین 70 ملیون 5 ملیون رای البته در یک انتخابات ازاد داشتید من حاضرم از این مملکت بروم تا شما خوشحال شوید

+ نوشته شده توسط در جمعه سیزدهم شهریور 1388

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ