جوانان امروز چندان شباهتی به نسل جنبش سبز ندارند
http://iranscope.blogspot.com/2014/11/blog-post_62.html
http://www.ghandchi.com/833-new-youth.htm
http://iranscope.blogspot.com/2014/11/blog-post_62.html
http://www.ghandchi.com/833-new-youth.htm
فقط 5 سال پیش بود که شعارهای "رأی من کو" در خیابانهای ایران
طنین انداز شد و هم رژیم و هم جنبش سیاسی را به لرزه انداخت اما دیگر نسلی که امروز
می بینیم بدانگونه، اهداف خود را با متانت درخواست نمی کند. بار دیگری نیز چنین وضعی را در تاریخ
معاصر ایران دیده ابم. پس از آنکه در اوائل سالهای 1340 درخواست های
لیبرالهای ایران برای دموکراسی با سرکوب تظاهرات جبهه ملی در میدان جلالیه روبرو شد
دیگر جوانان نسل بعد حتی زحمت پیمودن راه های منطقی و قانونی برای کسب آزادی و
دموکراسی را کنار گذاشتند و به جنبش چریکی
زیرزمینی روی آوردند.
در واقع نوشته های کسانی نظیر امیرپرویز پویان سرشار از حمله به لیبرالهای جبهه ملی و رفرمیستهای حزب توده بود که از نظر او طرفداران تئوری بقاء بودند و می خواستند وضعی را که از 28 مرداد بوجود آمده است،با همان کژدار و مریزها حفظ کنند؛ و برای بنیانگذاران مشی چریکی وداع با همه تلاشهای رفرمیستی و لیبرالی و اقدام فوری برای کسب خواستها به زور اسلحه راه حل جلوه می کرد و بالاخره راهکار تازه را مسعود احمدزاده با طرح نوشته های رژی دبره در تبلیغ راه کوبا و سلحشوری های چه گوارا تئوریزه کرد.
دیگر کسی حوصله بررسی و تحلیل علل ناکامی ها و راه جوئی لیبرالی نبود. گوئی آنچه اخلاق پروتستانیسم خوانده می شود و سختی های حاضر برای نوید آینده بهتری است نه در شکل لیبرالی بردباری و تلاش برای تغییر تدریجی بلکه بصورت فداکاری و جانباختن برای حل مسائل از طریق نابودی فوری رژیم سرمشق آن نسل شد. حتی سوسیالیسم اروپائی که نیازمند صبر و تحمل بود هیچ طرفداری نیافته و بی ثمر جلوه می کرد و مشی چریکی نوشداروی همه دردها خوانده می شد.
دیگر کارهای تحقیقاتی و فکری تعطیل شد و جمع آوری تفنگ و فشنگ به هدف تبدیل گشت و آن شد که دیدیم و در آستانه انقلاب 57 بزرگترین تشکیلات سکولار لیبرال در ایران یعنی جبهه ملی بیش از چند صد نفر هوادار نداشت و هنگامیکه کریم سنجابی از کابینه بازرگان استعفا داد فقط 200 نفر برای شنیدن حرفهایش به محل جبهه ملی در میدان انقلاب آمدند آنهم در محلی که ورود عموم آزاد بود.
بنظر می رسد نسل جوان حاضر در ایران نیز دیگر از راهکارهای لیبرالی جنبش سبز دورتر و هر روز به آنارشیسم نزدیکتر می شود. در مورد آنارشیسم به اندازه کافی سخن گفته شده است (1).
جوانان نه از رژیم وعده سرخرمن را می پذیرند و نه از اپوزیسیون. گوئی آنچه در زمان قاجارها از سوی نسل مدرن حرف مفت نگریسته می شد امروز برداشت جوانان هم از رژیم و هم از اپوزیسیون است (2).
این نسل حوصله ندارد با تأمل و گام به گام کاری کند و امیدوار باشد نوادگانش در آسایش زیست کنند بلکه نتیجه فوری هر کاری مدنظرش است و این برخورد را همانقدر نسبت به رژیم دارد که در مورد اپوزیسیون (3).
آیا باید جنبش لیبرالی را برای نرسیدن به نتیجه سرزنش کرد یا رژیم را که اجازه نمی دهد فضای اجتماعی و سیاسی باز شود. هر پاسخی که به این سؤال داده شود تفاوتی در تصمیم نسل جوان ایجاد نمی کند. اگر تغییری جدی و سریع در فضای سیاسی ایران بوجود نیاید، راهکارهای لیبرالی و معقول به سرعت در میان نسل جوان رنگ می بازند. مگر آنکه آزادی احزاب در ایران برقرار شود، نسل جوان به سرعت بسوی آنارشیسم می رود.
سام قندچي، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://iranscope.blogspot.com
http://www.iranscope.com
http://www.ghandchi.com
بسیت و سوم آبان ماه 1393
November 16, 2014
پانویس:
1. آنارشیسم مسکن است اما درمان نیست
http://www.ghandchi.com/820-anarchism-youth.htm
http://www.ghandchi.com/820-anarchism-youth.htm
2. فکاهی- از امروز ببعد حرف مفت قبول نميشود
http://iranscope.blogspot.com/2014/11/blog-post_8.html
http://iranscope.blogspot.com/2014/11/blog-post_8.html
3. ما چه می گوييم، مردم چه می خواهند
http://www.ghandchi.com/738-what.htm
http://www.ghandchi.com/738-what.htm
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر