پدر يکي از جان باختگان: در دادگاه فهميديم چه جنايتي کرده اند
https://www.newsagency-ina.com/Report-Details.aspx?reportId=3701&back=1
آژانس ايران خبر - ۱۳۸۹/۳/۲۶
پدر محمد کامراني، نوجواني که در بازداشتگاه کهريزک به شهادت رسيد، در مصاحبه با "روز" خواهان برگزاري دادگاه آمران جنايات کهريزک شد. او که گريه دائما کلامش را مي برد، مي گويد: "زماني که از زبان بچه ها و ساير کساني که شاکي بودند و در دادگاه مي گفتند چه بلاهايي سرشان آورده اند مي شنيديم تازه فهميديم که چه جنايت هايي شده و انگار تازه از خواب بيدار شديم. خدا ازشان نگذرد. اميدوارم زنده باشم و مجازات تمام کساني را که در اين جنايت ها دست داشتند و آمر بودند ببينم."
وي گفت: عزير ترين کسم را، جگرگوشه ام را، بدون هيچ دليل و توجيهي به بدترين شکل ممکن از من گرفته اند. بزرگترين سرمايه زندگي ام را گرفته اند. من تا آخر عمر، يک زنده متحرک هستم و اگر به خاطر سه فرزند ديگرم نبود زندگي را رها ميکردم و مي رفتم گوشه اي و... به چه دليل فرزند من را در خيابان که حق دارد تردد کند و حقوق شهروندي خود را مطالبه کند مي برند ضرب و شتم ميکنند و مي فرستند به مکاني بدون هيچ گونه امکانات و بدون بهداشت و بدون آب و غذا با آن شرايطي که... اي کاش يک روز پرونده دادگاه کهريزک را به دنيا نشان دهند تا همه بدانند چه به سر بچه ها آمده است... بنويسيد فرياد ما را و بگوييد که ما حرف بي حساب نمي زنيم و بايد پاسخگوي ما باشند. به اميد روزي که حکومت عدل همه ظالمان را به سزاي اعمالشان برساند. زبان من قاصر است براي تشکر از مردم؛ از همه کساني که نمي شناسيم و همه جوره با ما همدلي و همدردي کردند.
https://www.newsagency-ina.com/Report-Details.aspx?reportId=3701&back=1
آژانس ايران خبر - ۱۳۸۹/۳/۲۶
پدر محمد کامراني، نوجواني که در بازداشتگاه کهريزک به شهادت رسيد، در مصاحبه با "روز" خواهان برگزاري دادگاه آمران جنايات کهريزک شد. او که گريه دائما کلامش را مي برد، مي گويد: "زماني که از زبان بچه ها و ساير کساني که شاکي بودند و در دادگاه مي گفتند چه بلاهايي سرشان آورده اند مي شنيديم تازه فهميديم که چه جنايت هايي شده و انگار تازه از خواب بيدار شديم. خدا ازشان نگذرد. اميدوارم زنده باشم و مجازات تمام کساني را که در اين جنايت ها دست داشتند و آمر بودند ببينم."
وي گفت: عزير ترين کسم را، جگرگوشه ام را، بدون هيچ دليل و توجيهي به بدترين شکل ممکن از من گرفته اند. بزرگترين سرمايه زندگي ام را گرفته اند. من تا آخر عمر، يک زنده متحرک هستم و اگر به خاطر سه فرزند ديگرم نبود زندگي را رها ميکردم و مي رفتم گوشه اي و... به چه دليل فرزند من را در خيابان که حق دارد تردد کند و حقوق شهروندي خود را مطالبه کند مي برند ضرب و شتم ميکنند و مي فرستند به مکاني بدون هيچ گونه امکانات و بدون بهداشت و بدون آب و غذا با آن شرايطي که... اي کاش يک روز پرونده دادگاه کهريزک را به دنيا نشان دهند تا همه بدانند چه به سر بچه ها آمده است... بنويسيد فرياد ما را و بگوييد که ما حرف بي حساب نمي زنيم و بايد پاسخگوي ما باشند. به اميد روزي که حکومت عدل همه ظالمان را به سزاي اعمالشان برساند. زبان من قاصر است براي تشکر از مردم؛ از همه کساني که نمي شناسيم و همه جوره با ما همدلي و همدردي کردند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر