دوشنبه، تیر ۰۸، ۱۳۹۴

ماجراي جالب گرو گرفتن خانه دهخدا و حمايت مصدق به روايت فروغ دهخدا

ماجراي جالب گرو گرفتن خانه دهخدا و حمايت مصدق به روايت فروغ دهخدا
http://iranscope.blogspot.com/2015/06/blog-post_66.html
 
دوشنبه ۸ تیر ۱۳۹۴ ه‍.ش.
هنوز هم به دهخدا مي‌گويد آقاجون. فروغ دهخدا، دخترخوانده دهخداست كه از دوسالگي در كنار دهخدا بزرگ شده و خاطرات غريبي از خانه‌باغ در ذهنش باقي‌مانده است.
به گزارش پارس توريسم ،نسرين ظهيري درتهران امروز نوشت:
فروغ دهخدا با دقت به سوال‌هايم گوش مي‌دهد. او دلخور است. همين چند وقت پيش خاطرات بسياري را گردآوري و در يك جلسه سخنراني آنها را قرائت كرده است اما بعد از مدتي تمام حرف‌هايش در كتابي چاپ شده بدون اينكه نامي از او برده شود يا به گفته‌هايش استناد شود.
خودش اميدوار است كه با وجود كهولت، خاطرات خانه دهخدا را جمع‌آوري و به‌صورت كتابي منتشر كند.
فروغ دهخدا كه صاحب چهار فرزند است در بيشتر عكس‌هاي دهخدا حضور پررنگي در كنار او دارد و قلمي را كه دهخدا با آن لغتنامه را نگاشته به موسسه دهخدا اهدا كرده است.
فروغ خانم مدام نگران است كه اطلاعات بيش از حد در مورد خانه دهخدا ندهد تا دانسته‌هايش بي‌دليل لو نرود. با اين حال، مهربانانه سوالات ما را كوتاه و مختصر جواب مي‌گويد.


از خانه استاد برايمان بگوييد. اينكه چطوري خانه تبديل به دبستان شد؟
دوساله بودم كه وارد آن خانه بزرگ شدم. خانه‌باغي كه توي خيابان ايرانشهر بود. اين خانه را آقاجون با 14 هزار توماني كه از حق‌التاليف امثال‌الحكم گرفته بود، خريد. بعد هم همه فاميل را آوردند آنجا ساكن كرد. 32 اتاق داشت و هفت حوض. ظاهرا به‌خاطر اينكه من مدام لب حوض‌ها بازي مي‌كردم، كف حوض‌ها را آوردند بالا تا توي آب خفه نشوم.

ماجراي گرو رفتن خانه چه بود؟
آقاجون خانه را گرو مي‌گذاشتند و با پول گرويي براي اهالي محل قند و شكر و زغال مي‌خريدند، براي آنهايي كه مستحق بودند. بالاخره روزي رسيد كه پول گرو و پول خانه با هم يكي شد و قرار شد كه خانه را از آقاجون بگيرند.
مرحوم مصدق رفت توي مجلس و گفت كه اين چه‌كاريه كه مي‌خواهيد با مردي كه براي شما يك عمر زحمت كشيده بكنيد؟
با كمك او قرار شد كه آقاجون تا آخر عمر در همان خانه زندگي كند و بعد از مرگ او هم آمدند و خانه را با آن اتاق‌هاي قشنگ و ديوارهاي كاشيكاري خراب كردند و جايش دبستان ساختند، با اين همه خانواده‌اي كه در اين خانه زندگي مي‌كردند.

مرحوم دهخدا به حد كافي آرامش براي نوشتن لغتنامه داشتند؟
همه پنجره‌ها را پنبه گذاشته بودند، صداي هيچ‌كس بلند نمي‌شد. من 10 سال بعد از ازدواجم هم در اين خانه زندگي كردم. مرحوم دهخدا آدم عجيبي بود كه مثلش را در زندگي‌ام نديدم.
روزي 16 ساعت كار مي‌كرد اهالي خانواده بسيار مراقب اين موضوع بودند كه مزاحم ايشان نشوند. حالت غريبي داشتند و همه از او حساب مي‌برند.

پاتوق دهخدا در شهر تهران كجا بود؟
آقاجون از اين خانه‌باغ كمتر بيرون مي‌آمدند. بيشتر دوستان‌شان مي‌آمدند و در كار تهيه لغتنامه مشاركت داشتند.
هفت، هشت نفر از شاگردانش هم كه در اين خانه از صبح تا شب مشغول تهيه لغتنامه بودند. همه را روي كاغذ مي‌نوشتند و چندين بار مرحوم دهخدا تصحيح مي‌كرد و برمي‌گرداند و آنها از اول مطلب را مرور مي‌كردند.
به‌خاطر همين دقت بود كه وصيت كرده بود كه هركس مي‌خواهد از اين لغتنامه ايرادي بگيرد، برود خودش يك لغتنامه جديد بنويسد.
منبع: پارس توریسم 



ایرانسکوپ#
#iranscope

یکشنبه، تیر ۰۷، ۱۳۹۴

درباره نامه استالین به پیشه وری

درباره نامه استالین به پیشه وری
مایه خوشوقتی است که پس از بیش از نیم قرن، اسناد اصلی مربوط به تأسیس فرقه دموکرات آذربایجان به دستور استالین و بویژه نامه استالین به پیشه وری در دوران خروج ارتش سرخ از استان آذربایجان ایران، منتشر شده اند (1).
 
البته اپوزیسیون ایران پیش از انتشار این اسناد، جسته و گریخته حدسهایی در این مورد زده بود. مثلاً اسناد انتشارات مزدک دکتر خسرو شاکری در مورد پیشه وری در سالهای پیش از انقلاب بهترین منابع موجود بودند، هرچند اسناد فوق العاده محرمانه شوروی که در دو سه سال اخیر منتشر شده اند، بدون شبهه از این حقایق تلخ پرده برداشته اند.
 
اما اهمیت مطالعه اسنادی نظیر نامه استالین به پیشه وری به دلیل موضوعات مشخصی همچون ارزیابی استالین از قوام السلطنه نیست. نامه نشان می دهد که چگونه دولتی خارجی آنهم در قامت رییس کشور خود استالین به خود اجازه داده به بخشی از اپوزیسیون ایران دستور دهد که چگونه در کشور خود ایران فعالیت سیاسی کنند. بحثی که همین امروز نیز در مورد رابطه اپوزیسیون ایران با دولتهای خارجی مطرح است و برخی افراد و سایتهای وابسته انتقادات را تحریف می کنند (2).
 
شاید همه این بحثها تکراری جلوه کند. هدف نیز از پیش کشیدن این موضوعات ایجاد روابط بد بین اپوزیسیون و تشکیلاتهای بین المللی و دولتهای خارجی نیست اما حضور کسانی را که نظیر باقروف در زمان استالین مأمور دولتهای بیگانه در برخی تشکیلاتهای اپوزیسیون هستند باید جدی گرفت و لازم است به آنها پاسخی روشن داد که سفیران دولتهای خارجی حق ندارند برای اپوزیسیون ایران تعیین تکلیف کنند و به چنین کارها نمی شود نام کمک گذاشت (3).
 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران
 
سام قندچی، ناشر و سردبير ایرانسکوپ
http://www.ghandchi.com 
هشتم تیر ماه 1394
June 29, 2015
 
پانویس:
 
1. نامه تاریخی استالین به پیشه‌وری (به بخش سوم لینک زیر اسکرول کنید)
 
2. درباره دریافت کمک عطا مهاجرانی از عربستان
http://www.ghandchi.com/947-mohajerani-saudi.htm
 
3. بازهم درباره گرفتن کمک خارجی
http://www.ghandchi.com/925-foreign-help.htm
 
 
متون برگزیده

 

ایرانسکوپ#
#iranscope

شنبه، تیر ۰۶، ۱۳۹۴

تصمیم تاریخی آمریکا درباره همجنسگرایان و اپوزیسیون ایران

تصمیم تاریخی آمریکا درباره همجنسگرایان و اپوزیسیون ایران
http://iranscope.blogspot.com/2015/06/blog-post_27.html

روز گذشته دیوان عالی آمریکا تصمیم تاریخی خود را مبنی بر به رسمیت شناختن ازدواج همجنسگرایان در همه ایالات کشور، اعلام کرد (1).
 
نه تنها این رویداد تاریخی را نیروهای مترقی در همه دنیا جشن گرفتند بلکه ایرانیان مدرن اندیش نیز شاد بودند و در شبکه های اجتماعی به یکدیگر تبریک می گفتند. آنچه مایه شگفتی است آنکه نیروهایی سیاسی که ادعای مدرن و سکولار بودن دارند در این مورد سکوت کردند. از جمله متأسفانه جبهه ملی ایران مانند گذشته در این باره سکوت کرد. در مورد این نقطه ضعف نیروهای مدرن و سکولار سیاسی در ایران به تفصیل بحث شده است (2).
 
مسأله ازدواج نیست بلکه موضوع حق دگرباشان در جامعه است وگرنه همانطور که نوشتاری چند روز پیش بسیار عالی توضیح داده است شاید ازدواج و حتی روابط جنسی آنگونه که ما می شناسیم در آینده ای نه چندان دور از بین برود (3).
 
جا دارد در اینجا یادی کنیم از گروه هایی مدنی نظیر شش رنگ که همچنان به رغم همه بی اعتنایی های تشکیلاتهای سیاسی ایران به فعالیتهای خود برای حقوق دگرباشان، ادامه می دهند (4).
 
 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران
 
سام قندچی، ناشر و سردبير ایرانسکوپ
http://www.ghandchi.com 
هفتم تیر ماه 1394
June 28, 2015
 
پانویس:
 
1. دیوان عالی آمریکا ازدواج همجنس‌گرایان را تایید کرد
http://iranscope.blogspot.com/2015/06/blog-post_34.html
 
2. آقای ادیب برومند موضع جبهه ملی درباره حق ازدواج همجنسگرایان چیست؟
http://www.ghandchi.com/856-jebhe-homosexuals.htm
 
 
 
 
 
متون برگزیده

 
 
ایرانسکوپ#
#iranscope

جمعه، تیر ۰۵، ۱۳۹۴

سایت آینده نکر ایرانسکوپ به روز شد

http://www.iranscope.com
سایت آینده نکر ایرانسکوپ به روز شد

دیوان عالی آمریکا ازدواج همجنس‌گرایان را تایید کرد

دیوان عالی آمریکا ازدواج همجنس‌گرایان را تایید کرد









ایرانسکوپ#
#iranscope

تکامل گیاهان راه حل دی اکسید کربن است و نه ضدیت با جی ام او

تکامل گیاهان راه حل دی اکسید کربن است و نه ضدیت با جی ام او
http://iranscope.blogspot.com/2015/06/blog-post_30.html
 
Evolution of Plants Solves CO2 not Anti-GMO
 
میزان رکورد تاریخی دی اکسید کربن دلیل اصلی تغییرات آب و هوایی بوده و خطر آن برای بشریت تا حدی مستدل است که حتی پاپ هفته گذشته در این مورد هشدار داد (1).
 
همه تلاشها در نیم قرن گذشته برای حل مسأله گازکربنیک با نصیحت کردن به انسانها در جهت تغییر سبک زندگی با شکست روبرو شده است. میزان بالای دی اکسید کرین واقعیت کره زمین است و حل آن در گرو تکامل گیاهان می باشد که میزان گازکربنیک را از همان آغاز زندگی بیولوژیک در زمین جبران می کرده اند. رساله ای علمی پژوهشی در سال 2010 به وضوح تغییرات لازم را در زندگی گیاهی برای جذب میزان بالای گاز کربنیک در کره ارض، نشان داد (2).
 
پیشرفت لازم برای ایجاد تکامل جدید در زندگی گیاهی توسط تغییرات ژنی گیاهان بعنی جی ام او، قابل انجام است، یعنی می توان با گیاهان کاری کرد که میزان فتوسنتز را برای جبران میزان کنونی دی اکسید کربن، افزایش دهند. جنبش ضد جی ام او، به چنین پیشرفتی لطمه وارد کرده است. لطفاً نگاهی به کامنتهای زیر مقاله ای که در مورد ارزش جی ام او منتشر کردم بیاندازید تا جنگ مذهبی فعالان ضد جی ام او را علیه تکامل لازم گیاهان، مشاهده کنید (3).
 
اولین تکامل عمده در زندگی بیولوژیک با ابزارسازی بشر صورت گرفت که اقدامی بسیار *غیر*طبیعی بود؛ اما، همه ترقی مان را مدیون آن تکامل در قلمرو حیوانات هستیم (4). اکنون وقت آن رسیده که تکامل عمده گیاهان را توسط جی ام او برای حمایت از بقاء انواع در کره زمین، انجام دهیم. برعکس ادعاهای فعالان ضد جی ام او، عدم انجام شیفت جی ام او، بشریت را در خطر قرار خواهد داد. نیروهای ترقی خواهی که از جنبش ضد جی ام او حمایت می کنند بدخدمتی به بشریت می کنند (5). فهمیدن عوارض جانبی جی ام او، و جبران آن، نظیر عوارض جانبی ابزارسازی است، که کاری در حال انجام برای میلیونها سال زندگی بشریت بوده و دلیلی برای متوقف کردن این تکامل بسیار لازم در زندگی نباتی نیست. بقاء ما بر این تغییر تکاملی متکی است.

سام قندچی، ناشر و سردبير
ایرانسکوپ
http://www.ghandchi.com
ششم تیر ماه 1394
June 27, 2015
 
 
پانویس:


3. بازگشت پرشتاب در توليد غذا
http://www.ghandchi.com/710-AcceleratedReturns.htm

لطفاً برای دیدن کامنت های ذکر شده به متن انگلیسی در زیر مراجعه کنید  

Accelerated returns in food production
http://www.kurzweilai.net/accelerated-returns-in-food-production

4. ابزار هوشمند: شالوده تمدني نوين-ويرايش دوم
http://www.ghandchi.com/353-IntelligentTools.htm 

Intelligent Tools: The Cornerstone of a New Civilization-Second Edition
http://www.ghandchi.com/353-IntelligentToolsEng.htm

5. خيزش جنبش ارتجاعی ضد جی ام او
http://www.ghandchi.com/808-reactionary-anti-gmo.htm 
 
  
 
متون برگزیده

 
Evolution of Plants Solves CO2 not Anti-GMO
Sam Ghandchi
http://www.ghandchi.com/948-evolution-plants-english.htm

تکامل گیاهان راه حل دی اکسید کرین است و نه ضدیت با جی ام او
http://www.ghandchi.com/948-evolution-plants.htm
 
The historical levels of CO2 is the main reason of climate change and the threat to humanity is so much established that even the Pope made a warning about it last week (1).
 
For half a century, all efforts to fix CO2 issue by advising humans about changing life styles have failed. The increased levels of CO2 are a reality of planet Earth and the solution requires an evolutionary change in plants which compensated for CO2 levels ever since we have had biological life on Earth. A scientifc research paper in 2010 clearly showed the change needed in plant life to absorb the new high levels of CO2 of Earth (2).
 
The progress needed to induce the new evolution of plant life is by modifying the plant genes, i.e. one can make plants to increase their levels of photosynthesis to match the current levels of CO2.  Anti-GMO movement has been damaging such a progress. Please just take a look at some of the comments below a paper I published about value of GMO to see the religious war of anti-GMO activists against this needed evolution of plants (3).
 
The first major evolutionary change in biological life was done by tool-making of humans which was very UNnatural and we owe all our progress to that evolution in the animal kingdom (4). It is now time to work the major evolution of plants by GMO to support the survival of our species on planet Earth. Contrary to the claims of anti-GMO activists, failing to make the GMO shift will endanger humanity. The progressive forces supporting the anti-GMO movement are doing a disservice to humanity (5). Understanding the sideeffects of GMO and compensating for it, is just like the side-effects of tool-making that has been a work-in-progress for humanity for millions of years and is no reason to stop the much needed evolution of the plant life. Our survial relies on the new evolutionary change.

Sam Ghandchi, Editor/Publisher
IRANSCOPE
http://www.ghandchi.com 
http://www.iranscope.com

June 27, 2015

Footnotes:
 
 
2. Phytosequestration: Carbon Biosequestration by Plants and the Prospects of Genetic Engineering
https://www.cabrillo.edu/~ncrane/bio1c/botPDFs/phytosequestration%20of%20carbon.pdf
 
 
4. Intelligent Tools: The Cornerstone of a New Civilization-Second Edition
http://www.ghandchi.com/353-IntelligentToolsEng.htm
 
5. خيزش جنبش ارتجاعی ضد جی ام او
http://www.ghandchi.com/808-reactionary-anti-gmo.htm
 
 
 
 
Featured Topics
http://featured.ghandchi.com 

 
 

ایرانسکوپ#
#iranscope

دکتر شاهین فاطمی: «وظیفه محال» بانک مرکزی ایران

دکتر شاهین فاطمی: «وظیفه محال» بانک مرکزی ایران
http://iranscope.blogspot.com/2015/06/blog-post_26.html

سال‌ها پیش تلویزیون برنامه‌ای داشت بنام (
Mission Impossible) یا وظیفه محال که طی آن بازیگران متقبل وظایفی می‌شدند که انجام آن‌ها غیرممکن به نظرمی رسید ولی سرانجام با نبوغ ویژه هالیوودی عاقبت‌به‌خیر می‌گشتند! حالا باید دید آیا ولی‌الله سیف، رئیس انتصابی بانک مرکزی در دولت روحانی، می‌تواند در نجات سیستم بانکداری ایران این «محال» را ممکن سازد؟ در آخرین شماره ماهنامه (MEES) که از معتبرترین نشریات انگلیسی‌زبان بین‌المللی در مورد نفت و اقتصاد خاورمیانه است، مقاله بسیار جالبی درباره ناتوانی بانک مرکزی ایران در انجام پاره‌ای از وظائف مهم خود جلب‌توجه می‌کند.

 امروزه در اکثر کشورهای دارای اقتصاد آزاد مهم‌ترین مسئولیت قانونی بانک مرکزی حفاظت از قدرت خرید، یعنی ارزش پول ملی کشور و مبارزه با تورم است. به خاطر انجام این هدف در کشورهای پیشرفته سیاست پولی کشور کاملاً در اختیار بانک مرکزی است و دولت و پارلمان دخالتی در تصمیم‌گیری‌های بانک مرکزی در مورد گزینش سیاست پولی و چگونگی کاربرد آن ندارند؛ اما در کنار این وظیفه خطیر، یعنی مبارزه با تورم که بر عهده مسئولان بانک مرکزی قرار دارد، نظارت و کنترل بانک‌های خصوصی کشور نیز از اهمیت حیاتی برخوردار است. سؤال این است که آیا در شرایط امروز ایران بانک مرکزی قادر خواهد بود صحت عمل و اعتماد عمومی مردم را به بانک‌های تجاری کشور بازگرداند؟

 درحالی‌که در ایران سابقه عمل بانک مرکزی تنها به اواسط سلطنت پهلوی دوم برمی‌گردد، در آمریکا و کشورهای اروپائی سابقه و تجربه این بانک بسیار بیشتر است. تاریخ احداث بانک مرکزی سوئد به سال 1668 میلادی عطف می‌شود که به‌عنوان قدیمی‌ترین بانک مرکزی در جهان شناخته‌شده است. بانک مرکزی انگلستان در سال 1694 پایه‌گذاری شد و ازنظر قدمت در ردیف دوم قرار دارد. در فرانسه بانک مرکزی همانند بسیاری از دیگر مؤسسات مهم دولتی ارسال 1800 میلادی یعنی در دوران امپراتوری ناپلئون اول آغاز به کارکرد. در ایران نخستین بانک دولتی در زمان رضاشاه به نام بانک ملی تأسیس شد که کم‌وبیش تا زمان تأسیس بانک مرکزی ایران در سال 1339(1960 م) بخشی از وظائف بانک مرکزی را انجام می‌داد. نقش اساسی و پراهمیت بانک‌های مرکزی پس از بحران سال‌های 1930 بیشتر روشن شد.

 تجربه فدرال رزرو در آمریکا
 در میان بانک‌های مرکزی در کشورهای پیشرفته تاریخچه کوتاهی از بانک مرکزی آمریکا حداقل به دو دلیل می‌تواند بهتر و بیشتر از گذشته دیگر بانک‌های مرکزی مفید و آموزنده باشد. در درجه نخست بانک مرکزی آمریکا که رسماً در سال 1913 شروع به کارکرد، بعد از بانک مرکزی اروپا، از جدیدترین بانک‌های مرکزی جهان است و پایه‌گذارانش از تجارب دیگر کشورها بهره برده‌اند. یکی از دلایل اهمیت استثنائی این بانک نقش مهم و حیاتی دلار در اقتصاد جهانی است. درحالی‌که استفاده از دلار به‌عنوان یک پول رایج بین‌المللی حائز منافع مادی و معنوی برای آمریکاست، گستردگی دامنه نفوذ دلار در ماوراء مرزهای آمریکا شرایط کنترل این پول را برای مسئولان بانک فدرال دوچندان مشکل کرده است. در کنار انجام دیگر وظائف خطیرش، بانک مرکزی آمریکا و شعبه‌های دوازده‌گانه آن بر تمام بیش از سه هزار بانک در سراسر آن کشور نظارت و کنترل روزانه و مداوم دارند.

 پیشینه بانک مرکزی در ایران


 گذشته بانک و بانکداری در ایران از سابقه تاریخی مفصل و پیچیده‌ای برخوردار است که شرح تفصیلی آن نیازمند فرصت بیشتری است و موضوع اصلی این نوشته نیست. نخستین بانک در ایران در سال 1267 شمسی مقارن با 1889 میلادی با امتیازی که از سوی دربار ناصرالدین‌شاه برای مدت شصت سال به «بارون جولیوس رویترز» معروف داده‌شده بود افتتاح شد. این بانک اجازه انتشار اسکناس نیز داشت. با افتتاح بانک ملی در سال 1306(1927 م) با سرمایه بیست میلیون ریال که هشت میلیون آن پرداخت‌شده بود، در دوران رضاشاه، به‌تدریج از نفوذ و دایره عمل بانک‌های روس و انگلیس در ایران کاسته شد. تا شهریور 1320 بانک ملی که درواقع یک بانک صددرصد دولتی بود با در دست داشتن انحصار چاپ اسکناس بلامنازع بود. پشتوانه پول کشور طلا و جواهرات سلطنتی بود و با ثابت نگاه‌داشتن حجم پول و محدود بودن اعتبارات و رشد متعارف اقتصادی کشور از ثبات نسبی هزینه زندگی برخوردار بود. ریاست این بانک بر عهده رضا قلی امیر خسروی قرار داشت و امضای خوانای او روی اسکناس‌های آن دوران نقش بسته بود. با اشغال ایران از سوی قوای متفقین و آغاز سلطنت محمدرضا شاه کم‌وبیش همه جوانب سیاسی و اقتصادی کشور دستخوش تغییر و تحول شد. ارزش پول ملی به علت اشغال کشور و احتیاجات ریالی قوای متفقین به‌سرعت سقوط کرد و ایران برای نخستین بار در قرن بیستم با تورمی بی‌سابقه روبرو شد. پس از پایان جنگ و خروج قوای بیگانه به‌تدریج اوضاع اقتصادی بهبود یافت و در زُمره مؤسسات جدید اقتصادی همانند سازمان برنامه‌وبودجه، بانک مرکزی ایران در سال 1339 (1960 م) با تصویب لایحه قانونی از سوی مجلس شورای ملی تأسیس شد. در دوران پیش از انقلاب باآنکه در اساسنامه بانک اشاره‌ای به نوع استقلال عمل برای بانک مرکزی دیده نمی‌شد، بر مبنای برآورد شخصیت‌های صاحب‌نظر و متصدیان سطوح بالای حکومت آن زمان و ازجمله مصاحبه اخیر دکتر حسنعلی مهران، آخرین رئیس بانک مرکزی پیش از انقلاب، در عمل نقش رئیس بانک در تعیین و اجرای سیاست پولی در ادوار گوناگون کاملاً محسوس بود. به‌عنوان‌مثال در دوران تصدی مهدی سمیعی و یا خداداد فرمانفرماییان بانک مرکزی نقش مؤثرتری در تعیین سیاست پولی کشور ایفا می‌کرد تا دوران تصدی عبدالعلی جهانشاهی و یا محمد یگانه که بیشتر گوش‌به‌فرمان بودند.

 وظیفه خطیر بانک مرکزی در دولت روحانی

 زمانی که دولت روحانی زمام امور را در جمهوری اسلامی به دست گرفت یکی از وعده‌های مهم در برنامه‌اش استقلال بانک مرکزی بود. شخص روحانی به‌کرات از این اقدام به‌عنوان یکی از مهم‌ترین اهداف اقتصادی دولتش نام برد و گفت: «دولت بسیارمقید است که از بانک مرکزی استفاده ابزاری نکند. اینکه برای هر مشکل به بانک مرکزی مراجعه کنیم ساده است اما این موضوع باعث ایجاد مشکلات و نقدینگی فراوان می‌شود.» سپس در اخبار درون‌مرزی خواندیم که ولی‌الله سیف کاندیدای او برای پست ریاست بانک مرکزی پیش از تصدی این مقام در مذاکراتش با تیم روحانی یادآور شده بود که «باید به این مسئله توجه شود که سیاست‌های پولی و مالی باهم مرتبط هستند و وقتی بحث استقلال بانک مرکزی مطرح می‌شود، به معنای آن است که سیاست پولی مجزا از سیاست مالی نیست و در هماهنگی با آن باید بتواند مستقل اجرا شود». وی سپس افزوده بود که:«که عمیقاً به استقلال بانک مرکزی معتقد است و بر این باور است که سکان‌دار بانک مرکزی باید از استقلال لازم برخوردار باشد.» پس از اشغال صندلی ریاست بانک مرکزی ولی‌الله سیف در مصاحبه‌ای با خبرنگار خبرگزاری بلومبرگ خوش‌بینانه گفت:«کابینه روحانی با جدائی سیاست‌های پولی و مالی موافقت کرده است و استقلال بیشتری به بانک مرکزی داده است. این مسئله امکان تمرکز بر کنترل نقدینگی و کاهش تورم را به ما می‌دهد.»

 اگر آمار دولتی را باور کنیم، دولت روحانی با همکاری بانک مرکزی توانسته است از فشار تورم تا حدود قابل‌ملاحظه‌ای بکاهد؛ اما همان‌گونه که در مقدمه این نوشته اشاره شد، یکی دیگر از وظایف خطیر بانک مرکزی سرپرستی و نظارت بر صحت عمل بانک‌های تجاری است. در ایران اسلامی علاوه بر بانک‌های تجاری چهار نوع مؤسسات دیگر هم با پروانه و یا همانند صندوق‌های «قرض‌الحسنه» بدون اخذ پروانه از بانک مرکزی خدمات بانکی عرضه می‌کنند. از قرار گزارش (MEES) بیشتر این بانک‌ها ازنقطه‌نظر فنی یا ورشکسته هستند و یا در آستانه ورشکستگی. در اکثر قوانین بانکداری اگر بیش از یک‌سوم وام‌های بانک قابل وصول نباشد، ناگزیر چنین بانکی باید اعلام ورشکستگی کند. برای سال جاری بگفته محمد احمدی، دبیر کل بانک مرکزی، بیش از سی‌وسه میلیارد از وام‌های سال جاری قابل وصول نیستند و اگر سرمایه جدید در این بانک‌ها تزریق نشود سیستم بانکی کشور در معرض فروپاشی قرار می‌گیرد. تقریباً همه این وام‌های مشکوک و بدون وثیقه، یا با وثیقه‌های قلابی و کم‌ارزش، در دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد و با توصیه و زد و بندهای اداری انجام پذیرفته است.

 ازآنجاکه بانک‌ها در اقتصاد هر کشوری همانند سیستم گردش خون در بدن انسان حیاتی هستند، امروز انجام این محال یعنی بازگرداندن صحت و سلامت بانک‌های کشور اگر از مشکل تورم مهم‌تر نباشد، مسلماً کمتر نیست. این تصور که با امید به حل مشکل هسته‌ای و سرازیر شدن مجدد دلارهای بی‌حساب بتوان بر روی این مشکل صافی کشید تصور ساده‌لوحانه‌ای بیش نیست چون زمانی که سیستم بانکی کشور از سلامت لازم برخوردار نباشد هرگونه افزایش درآمد که منجر به تعویق انداختن حل این معضل شود گامی خواهد بود در مسیر انسداد اقتصاد کلان کشور.

 پاریس: چهارشنبه ۲۴ ژوئن ۲۰۱۵



منیع:
http://www.irancpi.net/ir/hezb/nevisandegan/s-fatemi/egtsad/1948-shahin-famemi-2015-06-25.html
 

ایرانسکوپ#
#iranscope

پنجشنبه، تیر ۰۴، ۱۳۹۴

فهرستی از برخی صفحات عمومی جالب در فیسبوک

http://www.ghandchi.com/facebook-pages.htm
فهرستی از برخی صفحات  عمومی جالب در فیسبوک
http://www.ghandchi.com/facebook-pages.htm

ایرانسکوپ#
#iranscope

حشمت اله طبرزدی :کاری که شیخ کرد، شاه نکرد


http://www.irandemofr.com

کاری که شیخ کرد، شاه نکرد

کاری که شیخ کرد، شاه نکرد. پیش از انقلاب ۵۷، از سوی گروه های مخالف و به ویژه روحانیون سیاسی، عدم استقلال سیاسی کشور به یکی از مهم ترین اتهامات شاه تبدیل شد و مدعی شدند شاه برای به دست آوردن حمایت غرب در برابر مردم ایران دست آن ها به ویژه آمریکا را در همه امور کشور باز گذاشت. انقلابیون در تقدیس استقلال تا آن جا پیش رفتند که آن را به شعار اولی انقلاب تبدیل کردند. اما همین روحانیون پس از سوار شدن بر اسب سرکش قدرت، کارهایی انجام دادند که شاه نکرد. فقط یکی از آن ها ۲۰ سال پنهان کاری در برنامه هسته ای بود. در این اقدام غیر قانونی و خطرناک، از شبکه قاچاق عبدالقدیرخان پاکستانی استفاده نمودند که به زعم آخوند ها از چشم آمریکا و آژانس پنهان بود اما ای بسا همین شبکه با آگاهی برخی قدرت ها دست به همکاری با رژیم اسلامی زد تا دامی برای آن ها گسترانده باشد. شاید در ابتدا آگاهی نداشتند، اما در سال ۲۰۰۱ از طریق سیستم جاسوسی آمریکا و اسراییل بالاخره این پنهان کارز ها لو رفت. از آن طرف رژیم اسلامی از بدو شکل گیری، شعار صدور انقلاب، سرنگونی حکومت های منطقه و نابودی اسراییل را سر داده بود و شوربختانه هاشمی رفسنجانی که خود (پدر هسته ای ایران) البته در دوره پنهان کاری است، در خطبه های نماز جمعه اسراییل را به نابودی بوسیله بمب اتمی اسلامی تهدید کرده بود. همین نشانه ها کافی بود تا شیخ بهانه ای ساخته باشد برای آن چه اینک بر سر مردم و کشور ایران آمده است. در حالی که کشور های هند و پاکستان پیش از آن دست به همین کارها زده و به بمب اتمی نیز دسترسی پیدا کردند اما فقط به این دلیل که کشوری را تهدید به نابودی نکرده و قصد کشور گشایی نداشتند، به راحتی با مقامات آژانس بین المللی توافق کرده و مسایل را حل و فصل نمودند. با لو رفتن برنامه اتمی جمهوری اسلامی و روشن شدن نیات آن رهبران رژیم دو راه پیش رو داشتند. راه اول این بود که همچون کره شمالی، نهاد های بین المللی را به رسمیت نشناخته و آمریکا را شیطان بزرگ دانسته و در برابر دنیا به مقاومت بپردازند. اما به خوبی می دانستند مردم ایران در برابر سرکوب ایدیولوژیک و نظامی گری از یک سو و فشار فلج کننده ی تحریم ها از سوی دیگر، همچون مردم کره شمالی نیستند که تن به تقدیر داده و به جای غذا علف بخورند. البته هنوز خامنه ای و دلواپسان این امید را دارند که بتوانند مردم ایران را با طرح حرف مفتی به نام اقتصاد مقاومتی به چنین ذلتی بکشانند اما موفق نخواهند شد. راه دوم این بود که همچون لیبی همه تجهیزات اتمی را درون کشتی ریخته و تحویل آژانس بدهند و کار را از آنچه بوده خراب تر نکنند. در واقع عادلانه ترین کار را دولت خاتمی انجام داد که مراکز فنی را پلمپ کرد. اما خامنه ای که گرفتار توهم رهبری سازش ناپذیر جهان اسلام است با گردن فرازی در برابر نها های بین المللی، دستور شکستن پلمپ ها را صادر کرد و با آوردن احمدی نژاد راه مقابله با جهان را گزینش کرد. اما تحریم های کمرشکن بین المللی و ترس از اعتراضات همه جانبه ی مردم ایران او را واداشت تا دوباره به میز مذاکره باز گردد و این بار، دو تسلیم نامه ننگین لوزان و ژنو را بپذیرد. شگفت انگیز است که یک طرف میز مذاکره جمهوری اسلامی است که ادعای استقلال و نیز رهبری جهان اسلام را دارد و طرف دیگر میز، آمریکا هست که او را شیطان بزرگ میداند و در عین حال، مورد معامله این است که آمریکا به جمهوری اسلامی اجازه دهد بخشی از برنامه اتمی خود را داشته باشد و بخشی از پول های مصادره شده اش را پس بدهد، اما در عوض کشور ایران برای همیشه زیر بازرسی نظارت و کنترل قدرت های بزرگ جهانی به ویژه آمریکا در بیاید. این همان کاری است که شیخ به دلیل خوی کشور گشایی و جهالت خود انجام داد و استقلال سیاسی ایران را برای همیشه مخدوش کرد، اما شاه چنین نکرد. آخوند های سیاسی، استقلال و آزادی که دو شعار اصلی انقلاب بود را با هم در گورستان تاریخ به خاک سپردند. آمریکا بدون شلیک حتی یک گلوله و فقط به خاطر خوی جاهلانه و توسعه طلب رژیم اسلامی، خواسته ای را به آخوند ها دیکته کرد که متفقین پس از جنگ جهانی دوم با دول متجاوز ژاپن و آلمان انجام دادند. بازرسی، نظارت و کنترل بر امور نظامی، امنیتی، اقتصادی، هسته ای و تکنولوژی یک کشور صرفا به دوره حکومت آخوند ها محدود نیست . اگر حکومتی سکولار دموکراتیک و خواهان تعادل سازنده با همه جهان از جمله آمریکا و اسراییل نیز در ایران به وجود بیاید، ملزم به اجرای ذلت نامه ژنو و لوزان است. در واقع میراث شیخ برای جمهوری ملی و دموکراتیک آینده ایران تسلط کامل قدرت های جهانی با استفاده از قانون شورای امنیت ذیل اصل هفتم است. اما میراث شاه برای انقلابیون چه بود؟ هاشمی رفسنجانی گفته است: کمر مردم زیر بار تحریم ها خم شده است. به او می گویم: آشیخ!!! کمر مردم پیشتر زیر بارستم و جهالت و سلطه طلبی آخوند های حاکم بر ایران خم شده بود. دست از سر مردم ایران بردارید و به شغل اصلی خود برگردید تا پس از آزادی و استقلال، مردم را به گور نفرستادید. مردم خود می دانند چگونه کمر راست کنند. حشمت الله طبرزدی یکم تیرماه ۱۳۹۴ زندان رجایی شهر

منبع:
وبسایت رسمی جیهه دموکراتیک ایران


ایرانسکوپ#
#iranscope

چهارشنبه، تیر ۰۳، ۱۳۹۴

مهدی خانبابا تهرانی: تحلیلی دیگر از توفانی که بدگرگونی ایران انجامید

مهدی خانبابا تهرانی: تحلیلی دیگر از توفانی که بدگرگونی ایران انجامید

با درود بسیار دوستان گرامی این نامه پیوست تحلیلی دیگر است از توفانی که بدگرگونی ایران انجامید شاید فرستادن آن دوباره کاری باشد ولی بخواندنش می ارزد.
مهدی

http://goo.gl/Hx48kC


24 ژوئن 2015
 

 

درباره دریافت کمک عطا مهاجرانی از عربستان

درباره دریافت کمک عطا مهاجرانی از عربستان

 http://iranscope.blogspot.com/2015/06/blog-post_24.html

در چند روز اخیر مدارک ویکی لیکس حاکی از دریافت پول از عربستان توسط عطا مهاجرانی منتشر شده است (1).
 
برخی ایراد می گیرند که بسیاری از منقدان آقای مهاجرانی خود در رسانه های دولت های خارجی کار می کنند. اگر کسی مخفیانه برای دولتی خارجی در هر مقامی کار کند، می شود چنین حرفی زد. موضوع دریافت کمک خارجی به تفصیل بحث شده است و حتی مثال اشتباه دکتر احمد مدنی از رهبران جبهه ملی مطرح شده که جای شبهه ای باقی نماند (2).
 
مسأله این نیست که گرفتن کمک از عربستان و اسراییل بد است اما دریافت آن از چین، روسیه، فرانسه، آلمان، هلند، بلژیک یا آمریکا خوب است. اگر هر کشور خارجی به هر دلیلی حاضر است به اپوزیسیون ایران کمک کند، هیچ دلیلی ندارد که قبول نکنیم البته به شرط آنکه شفاف باشد. اگر حاضر نیستند شفاف عمل کنند، مطمئن باشید که می خواهند از شما سوء استفاده کنند. رابطه با هر دولتی از جمله جمهوری اسلامی اینگونه است. شفافیت برای فعالین اپوزیسیون مسأله کلیدی است (3).
 
در مورد توصیه به اروپا و آمریکا برای نحوه درست کمک مالی به اپوزیسیون ایران سالهاست به تفصیل بحث شده است (4) و اگر آنها یا کشورهای مناطق دیگر جهان بخواهند بطور شفاف به اپوزیسیون ایران کمک کند همه این راهکارها را می دانند اما وقتی کار یواشکی می کنند قصدشان استفاده از افراد مختلف در اپوزیسیون ایران بعنوان جاسوس است.
 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران
 
سام قندچی، ناشر و سردبير ایرانسکوپ
http://www.ghandchi.com 
چهارم تیر ماه 1394
June 25, 2015
 
پانویس:
 
1. سند ویکی‌لیکس: دولت عربستان هزینه تحصیل پسر مهاجرانی را تقبل کرده بود
http://ehterameazadi.blogspot.de/2015/06/blog-post_88.html
 
نوریزاده و مهاجرانی تلویزیون می زایند
http://ehterameazadi.blogspot.de/2015/06/blog-post_77.html
 
 
2. بازهم درباره گرفتن کمک خارجی
http://www.ghandchi.com/925-foreign-help.htm
 
3. شفافیت: خبر ایران و گروه های لابی در واشنگتن
http://www.ghandchi.com/863-iran-news-lobby-groups.htm 

Transparency: Iran News and Lobby Groups in Washington, DC
http://www.ghandchi.com/863-iran-news-lobby-groups-english.htm
 
4. آمريکا و اروپا برای ايران چه کار ميتوانند بکنند
http://www.ghandchi.com/445-USEUIRAN.htm

What Can US and EU do for Iran
http://www.ghandchi.com/445-USEUIRANEng.htm   
 
 
متون برگزیده

 

ایرانسکوپ#
#iranscope

سه‌شنبه، تیر ۰۲، ۱۳۹۴

بازگشت به عصر طلایی چپ

بازگشت به عصر طلایی چپ
http://iranscope.blogspot.com/2015/06/blog-post_23.html

فعالین چپ در ایران نقد تازه ای را به وضعیت موجود در جنبش سیاسی ایران مطرح می کنند که شایسته توجه است (1).
 
متأسفانه نشریه ای که ناشر این نظریه شده است 10 سال پیش با سانسور نظرات دیگران نشان داد که مشکل چپ اساسی تر از آن است که بازگشت به آن بدون نقدی جدی از جنبش کمونیستی ایران راه به جایی ببرد (2). چند هفته ای که کمونیستها در سنندج در اوائل انقلاب به قدرت رسیدند هزار جمهوری اسلامی را با برپا کردن جوخه های اعدام در پی به اصطلاح دادگاه های خلقی، رو سفید کردند (3). اینکه امروز فقط از جنایات جمهوری اسلامی در آن دوران اولین سالهای بعد از انقلاب صحبت می شود به این دلیل است که جمهوری اسلامی پیروز شد وگرنه جریان کمونیستی هم دست کمی از جریانات اسلامگرای آنزمان نداشت. جنبش کمونیستی ایران اگر به قدرت رسیده بود هزاران بار بدتر از جمهوری اسلامی عمل کرده بود و حمام خون خمر سرخ کامبوج و دیکتاتوری ویتنام در برابر آنچه در انتظار جامعه ایران بود، هیچ می نمود (4).
 
بحث کارل پاپر و موضوع جنبش بین المللی ربطی به نئوکانها ندارد (5) و ضمناً مختص عده ای نظیر دکتر سروش و اکبر گنجی نیست که اولی خوشبختانه امروز در نواندیشی دینی اش بیشتر به مولوی اتکا می کند تا کارل پوپر (6) و دومی هم همه چیز را توطئه اسراییل می بیند (7).

بهتر است کمونیستهای سابق که صادقانه در پی کاوش دلائل فاجعه سقوط کمونیسم هستند کاری جدی کنند و نه آنکه نظیر اکبر گنجی و دیگر اسلامگرایان سابق بخواهند اسلام گرایی خود را ایندفعه در زرورق دیگری بپیچند و تصور کنند کسی از فاجعه تاریخی رژیم های کمونیستی مطلع نیست و لازم است این کار همزمان به زبان بین المللی امروز یعنی انگلیسی انجام شود چرا که مارکسیسم جنبشی بین المللی بوده است (8).
 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران
 
سام قندچی، ناشر و سردبير ایرانسکوپ
http://www.ghandchi.com 
سوم تیر ماه 1394
June 24, 2015
 
پانویس:
 
1. محمد قراگوزلو-از اصلاحات سیاسی تا انقلاب کلنگی و پاسخی هم به آقای اکبر گنجی
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=67656 
 
2. اطلاعيه درباره نشريه اخبار روز
http://www.ghandchi.com/419-akhbare-rooz.htm
 
3. درس سنندج و بحث بنی صدر و کردستان در رو در رو
http://www.ghandchi.com/887-banisadr-kurdistan.htm
 
4. کمونيسم افيون روشنفکران ايران
http://www.ghandchi.com/616-CommunismOpiate.htm
 
آنچه از تراژدی جوانشیر و حزب توده می توان آموخت
http://www.ghandchi.com/940-javanshir.htm
 
انديشه مارکسيستي و مونيسم -يکتا گرائي
http://www.ghandchi.com/299-Marxism.htm
 
 
5. نئوکانها، دانيل بل و ايران
http://www.ghandchi.com/785-neocons-daniel-bell.htm

Neocons, Daniel Bell and Iran
http://www.ghandchi.com/785-neocons-daniel-bell-eng.htm
 
6. چرا نوانديشی مذهبی ضرورتاً ضد سکولار است؟
http://www.ghandchi.com/506-nogaraeimazhabi.htm
 
7. درباره اعتراض اکبر گنجی به برنامه براندازی بی بی سی
http://www.ghandchi.com/937-ganji-barandaazi.htm
 
 
 
متون برگزیده

 
ایرانسکوپ#
#iranscope

دوشنبه، تیر ۰۱، ۱۳۹۴

بازهم درباره شایعات علیه افراد حقیقی

بازهم درباره شایعات علیه افراد حقیقی

چند ساعت پیش یادداشتی را درباره لجن پراکنی هایی که اخیراً علیه خانم ستاره درخشش انجام شده، منتشر کردم (1).
 
عده ای تماس گرفتند که آقا مگر خبر نداری که محمد درخشش، پدر خانم ستاره درخشش، نشریه مهرگان را وقتی در آمریکا بود با پول سازمان سیا، منتشر می کرد. فرض کنیم این ادعا درست باشد. این چه ربطی به خانم ستاره درخشش دارد. آیا این کار نظیر آنهایی نیست که در سحام نیوز چند روز پیش خانم مهناز افشار را بخاطر ارتباط های پدر شوهرش با مقامات امنیتی در دولت محمود احمدی نژاد ترور شخصیت کردند و حالا هم بعد از اعتراض های مهناز افشار در توئیتر، بجای عذرخواهی، از او می خواهند که ثابت کند با پدر شوهرش همکار نبوده است (2).
 
چنین مقالاتی را از یک تابلوئید نظیر نشنال اینکوایرر می توان انتظار داشت اما درج چنین نوشته هایی در رسانه معتبری نظیر سحام نیوز مایه تأسف است (3).
 
متأسفانه نیروهای سیاسی جدی ایران واکنش لازم را نسبت به این نوع شایعه پراکنی ها که بعنوان فعالیت سیاسی انجام می شود، نشان نداده اند. وقت آن است که همگی در این موارد جدا از آنکه به نفع ما است یا به ضرر، واکنش جدی نشان دهیم و اجازه ندهیم این بازار شایعات، بحث موضوعات سیاسی و اجتماعی را که جامعه ما با آن روبرو است، لوث کند و تحت الشعاع قرار دهد. همانطور که در نوشتار پیشین هم اشاره شد هدف وسیله را توجیه نمی کند (4).
 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران
 
سام قندچی، ناشر و سردبير ایرانسکوپ
http://www.ghandchi.com 
دوم تیر ماه 1394
June 23, 2015
 
پانویس:
 
1. لجن پراکنی به ستاره درخشش نقد صدای آمریکا نیست
http://www.ghandchi.com/944-setareh-derakhshesh.htm
 
2. توئیتر مهناز افشار
 
3. توضیح «سحام» درباره یک گزارش
http://sahamnews.org/2015/06/285274/
 
4. هدف وسيله را توجيه نميکند
http://www.ghandchi.com/270-EndMeans.htm

End Justifying the Means!
http://www.ghandchi.com/43-End_Means.htm
 
 
متون برگزیده


ایرانسکوپ#
#iranscope

لجن پراکنی به ستاره درخشش نقد صدای آمریکا نیست

لجن پراکنی به  ستاره درخشش نقد صدای آمریکا نیست
http://iranscope.blogspot.com/2015/06/blog-post_22.html

بتازگی لجن پراکنی موهنی نسبت به ستاره درخشش در مدیریت صدای آمریکا شروع شده است که در برخی از مطبوعات جمهوری اسلامی نیز تجدید چاپ شده است (1).
 
شخصاً در مورد صدای آمریکا و مدیریت آن نقد سیاسی نوشته ام (2). اما بین نقد سیاسی و ترور شخصیت فاصله زیادی است و تازه مدیران ارشدی که تصمیم گیرنده در آن موارد بوده اند کسان دیگری هستند. هیچ نیازی نیست که بحث ها شخصی شود؛ موضوع تبعیض بحثی شخصی نیست (3). ده سال پیش هنگامیکه تازه به صدای آمریکا رفته بودم مدیر  مسؤل آنجا خانم شیلا گنجی بود که بعد از آقای احمد رضا بهارلو به مدیریت آن مؤسسه منصوب شده بود. درباره خانم شیلا گنجی نیز آنزمان شایعات شخصی بی اساسی پخش می شد. در مورد چند خانم دیگری که کارمندان قادری بودند، همین کار انجام می شد. واقعاً اگر کسی اختلاف سیاسی یا نظری در مورد مدیریت مؤسسه ای دارد چرا فکر می کند لجن پراکنی شخصی کار درستی است؟
 
درباره آقایانی هم که در آن مؤسسه کار می کردند گاهی همین بازار شایعات وجود داشت. به خود اینجانب پس از اولین مصاحبه ام در صدای آمریکا حملات شخصی در بلاگی شد و حتی در صدای آمریکا برخی مدیران ارشد با این حملات همراه شدند، اما کسانیکه این حملات را راه انداختند هدفشان سیاسی بود و نمی خواستند که در برنامه های صدای آمریکا نظراتم مطرح شود (4).
 
ای کاش از این تجربه ها یاد بگیریم و اجازه ندهیم برخی، اهداف سیاسی خود را به این شیوه های موهن به پیش ببرند؛ حال چه خود و دوستانمان قربانی باشند، یا که عاملان این حملات! هدف وسیله را توجیه نمی کند (5).
 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران
 
سام قندچی، ناشر و سردبير ایرانسکوپ
http://www.ghandchi.com 
اول تیر ماه 1394
June 22, 2015
 
پانویس:
 
1. مشرق نیوز: گوشه ای ازروابط غیر اخلاقی درصدای آمریکا+عکس
http://www.mashreghnews.ir/fa/mobile/426145
 
2. میکروپولیتیک مدیری ارشد در بخش فارسی صدای آمریکا
http://www.ghandchi.com/909-micropolitics-voa.htm
 
Micropolitics of an Executive at VOA Persian
http://www.ghandchi.com/909-micropolitics-voa-english.htm
 
3. آقای اوباما، لطفاً تبعیض سیاسی را در صدای آمریکا متوقف کنید
http://www.ghandchi.com/901-obama-voa.htm
 
Mr. Obama, Please Stop Political Discrimination at VOA
http://www.ghandchi.com/901-obama-voa-english.htm
 
4. هشت سال کار در صدای آمريکا+
http://www.ghandchi.com/734-voa.htm
http://goo.gl/DQJL2x 

Eight Years of Working at VOA+
http://www.ghandchi.com/734-voa-eng.htm
 
5. هدف وسيله را توجيه نميکند
http://www.ghandchi.com/270-EndMeans.htm

End Justifying the Means!
http://www.ghandchi.com/43-End_Means.htm
 
مطلب مرتبط
 
بازهم درباره شایعات علیه افراد حقیقی

 
ایرانسکوپ#
#iranscope

شنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۹۴

چرا صدای آمریکا موفق تر از رادیو فردا است

چرا صدای آمریکا موفق تر از رادیو فردا است
 http://iranscope.blogspot.com/2015/06/blog-post_84.html
 
Why VOA is More Successful than Radio Farda
 
ممکن است شگفت انگیز باشد که بگوییم رادیو فردا عموماً مدیریت بهتری در دهسال گذشته داشته است و کارمندانش با اشتیاق و تلاش بیشتری کار می کنند که در گزارش های وب آنها آشکار است؛ با اینحال، صدای آمریکا بسیار بیش از رادیو فردا مورد توجه مردم است. ممکن است گفته شود که مارک صدای آمریکا تاریخ طولانی تری دارد اما این علت همه ماجرا نیست. رادیو فردا از منشأ رادیو اروپای آزاد است که توسط سازمان سیا راه اندازی شده است. در اتحاد شوروی این واقعیت می توانست بر تعداد کسانی که این برنامه را دوست داشتند بیافزاید در صورتیکه برای ایران این قضیه عامل کاهش علاقه است. نه تنها کودتای 28 مرداد 1332 علیه مصدق در ایران تصویر بدی از سازمان سیا در میان ایرانیان خلق کرده است که پسر محمد رضا شاه نیز از سیا فاصله می گیرد، بلکه حتی بی بی سی تا به امروز به دلیل همکاری با کودتای سیا در آن زمان شهرت بدی دارد. صدای آمریکا چنین تصویری را در میان مردم ایران ندارد. ایرانیان به بسیاری از منابع خبری در داخل ایران نیز به دلیل مشابهی بی اعتماد هستند، یعنی بخاطر آنکه آن رسانه ها تحت کنترل مقامات امنیتی هستند.
 
اساساً مردم ایران اول به دلیل کیفیت برنامه ها نیست که به صدای آمریکا مراجعه می کنند. آنها صدای آمریکا را انتخاب می کنند چون که می خواهند در چند کلمه بدانند آمریکا در مورد مسائل مختلف خبری چه فکر می کند. به همین دلیل هم متون خبری صدای آمریکا در گذشته بسیار کوتاه و بیان اصل مطلب بود اما بتازگی بخش فارسی صدای آمریکا گزارشهای خبری انشاء وار منتشر می کند که خوانندگان نمی خوانند (البته این موضوع اصلی بحث در اینجا نیست). مردم درباره اخبار صدای آمریکا بعنوان خبرهای ابژکتیف می نگرند در صورتیکه تصور می کنند چون منشأ رادیو فردا از سازمان سیا است، کار آنها عملیات پنهانی است و نه منبع خبر عینی و در نتیجه اعتمادی نمی کنند، گرچه در واقعیت بسیاری از گزارشات رادیو فردا خیلی هم متعادل بوده و برای تهیه شان کار پژوهشی جامع انجام شده است. تصویر عملیات پنهانی نه تنها به رادیو فردا آسیب زده است، بلکه برخی تلاشهای اسرائیل برای سوء استفاده از بخش فارسی صدای آمریکا بعنوان فرونت به تصویر ذهنی از صدای آمریکا در ایران لطمه وارد آورده است، به همان شکلی که رادیو اسرائیل در ایران همیشه ناموفق بود (1).
 
نمی گویم که برنامه های رادیو فردا نظیر رادیو اسرائیل است. در واقع، هرچند بعنوان بخشی از رادیو اروپای آزاد بمثابه گروه برنامه های خبری سازمان سیا نظیر رادیو مارتی که برای کوبا برنامه پخش می کرد، آغاز به کار کرد، اما در عمل، رادیو فردا اساساً صدایی معتدل بوده است و بلندگوی مواضع عقابهای نئوکان نبوده و بیشتر از نظرات اصلاح طلبان اسلامی حمایت کرده، معهذا تصویری که از آنها وجود دارد، بویژه به دلیل پخش آن از پراگ، به آنها حالت برخی عملیات سازمان سیا را نظیر فعالیتهای فراقانونی سی آی ای در جمهوری چک، لهستان، رومانی و مناطق دیگر اروپای شرقی در دوران بعد از یازدهم سپتامبر، داده است. در مقایسه، صدای آمریکا که از واشنگتن پخش می شود بعنوان برنامه ای متعادل تر دیده می شود.
 
جالب توجه است فرانسه که پخش برنامه های بین المللی خبری خود را در سالهای اخیر افزایش داده، بر پخش از پاریس تأکید دارد. حتی تلویزیون سی سی تی وی چین به زبان انگلیسی تلاش می کند که بگوید از واشنگتن پخش می شود. مایه شگفتی است که دولت آمریکا این کار را نمی کند که همه برنامه های خبری خود را در واشنگتن جمع کند. ممکن است کار در پراگ ارزان تر تمام شود، اما نظیر فروش عطر است که مردم عطر پاریسی می خرند حتی اگر مخارجش بیشتر باشد. واقعیت این است که در جایی نظیر پراگ، راحت تر می شود تعادل را به یک جهت مشخص سوق داد، اما کنترل یکجانبه در جایی نظیر واشنگتن هر قدر هم گروه های لابی تلاش کنند، به این راحتی ممکن نیست (2).
 
 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران

سام قندچی، ناشر و سردبير
ایرانسکوپ
http://www.ghandchi.com
سی ام خرداد ماه 1394
June 20, 2015
 
 
پانویس:
 
1. دگان، صدای آمریکا و اهداف اسراییل
http://www.ghandchi.com/910-israel-voa.htm

Dagan, VOA and Israel's Objectives
http://www.ghandchi.com/910-israel-voa-english.htm

2. شفافیت: خبر ایران و گروه های لابی در واشنگتن
http://www.ghandchi.com/863-iran-news-lobby-groups.htm

Transparency: Iran News and Lobby Groups in Washington, DC
http://www.ghandchi.com/863-iran-news-lobby-groups-english.htm  
 
متون برگزیده

 
Why VOA is More Successful than Radio Farda
Sam Ghandchi
http://www.ghandchi.com/943-radiofarda-voa-english.htm

چرا صدای آمریکا موفق تر از رادیو فردا است
http://www.ghandchi.com/943-radiofarda-voa.htm
 
It may be very surprising that generally Radio Farda has had better management than VOA in the last ten years and the staff at Radio Farda are more dedicated to their jobs and put more efforts and this can be seen from the web reports of Radio Farda but VOA has a lot more audience than Radio Farda. One may say it is because the VOA brand has had a longer history but that is not all. Radio Farda is from the RFE/RL origin that was started by CIA. In the Soviet Union, that reality by itself could boost the number of people liking a station whereas for Iran, that is a damper. Not only the 1953 Coup against Mossadegh in Iran has created a bad image of CIA among Iranians which even Shah's son distances himself from it, even the BBC to this day has a bad reputation because of cooperating with the CIA coup at that time. VOA does not have such an image among Iranians. Iranians do not trust many news sources inside Iran either because of the same reason, i.e. for being controlled by intelligence authorities.
 
Basically people in Iran do not first go to VOA for the quality of its programs. They choose VOA because they want to know what the US thinks about different issues in a nutshell. That is why VOA news items were very short to the point in the past but recently VOA Persian is posting long news reports which are ignored by the readers (that is not the main topic here in this discussion). People think of VOA news as objective news whereas thinking that Radio Farda has had CIA background, they think of it as a covert activity and not an objective news source and ignore it, although in reality a lot of their reports are very balanced and are thoroughly investigated. The image of covert operations hurts not only Radio Farda, even some attempts by Israel trying to misuse VOA Persian as a front has hurt the VOA's image in Iran, the same way Radio Israel was always unsuccessful (1).
 
I am not saying the Radio Farda's programming is like Radio Israel. In fact, although it started as part of RFE/RL group of CIA originated broadcasts such as Radio Marti for Cuba, but in practice, Radio Farda has been moslty a moderate voice and not been the mouthpiece of a neocon hawkish approach and has been mostly supportive of Islamic Reformists, nonetheless the image they have, especially being broadcasted from Prague, gives them that CIA looks of some covert operations overseas like the extrajudicial CIA activities in Czech Republic, Poland, Romania and other Eastern European areas in the post-911 era. In contrast, VOA being broadcasted from Washington, DC is seen as being more balanced.
 
It is interesting that France which has increased its broadcasts worldwide in the last few years, emphasizes broadcasting from Paris. Even the Chinese CCTV English tries to say it is broadcasting from DC. It is suprising that US is not doing that by consolidaing all broadcasting in Washington DC. Maybe it is cheaper to run business from Prague but it is like selling perfumes, people buy Parisian perfumes even when it costs more. The reality is that in a place like Prague, it is easy to sway the balance to one direction but it is not so easily doable to make one sided control of news in DC no matter how hard the various lobby groups try (2).
 
Hoping for a democratic and secular futurist republic in Iran,

Sam Ghandchi, Editor/Publisher
IRANSCOPE
http://www.ghandchi.com 
http://www.iranscope.com

June 20, 2015

Footnotes:
 
1. Dagan, VOA and Israel's Objectives
http://www.ghandchi.com/910-israel-voa-english.htm

دگان، صدای آمریکا و اهداف اسراییل
http://www.ghandchi.com/910-israel-voa.htm
 
2.Transparency: Iran News and Lobby Groups in Washington, DC
http://www.ghandchi.com/863-iran-news-lobby-groups-english.htm

شفافیت: خبر ایران و گروه های لابی در واشنگتن
http://www.ghandchi.com/863-iran-news-lobby-groups.htm 
 
 
 
Featured Topics
http://featured.ghandchi.com 


 

بايگانی وبلاگ