سه‌شنبه، خرداد ۲۶، ۱۳۹۴

باز هم درباره رهبری انقلاب ناتمام 1388 در ایران

باز هم درباره رهبری انقلاب ناتمام 1388 در ایران
http://iranscope.blogspot.com/2015/06/1388.html

هفته پیش بحثی در این مورد مطرح شد که چرا دیگر نباید از رهبری میر حسین موسوی در انقلاب ناتمام 1388 دفاع کرد، البته بحث محدود به موضوع رهبری نبود و تحلیلی مشخص از وقایع سال 1388 بود (1). برخی از دوستان فعال جنبش سبز، برداشت نادرستی از این بحث کردند که گویا منظور این بوده که آقای میرحسین موسوی به آراء آنهایی که به ایشان در شش سال پیش رأی دادند، خیانت کرده و نباید امروز از رأی هایی که به آقای موسوی داده شده، دفاع کرد. ابداً منظور چنین نبوده است. آقای میر حسین موسوی بعنوان نامزد پیشتاز مقام ریاست جمهوری در سال 1388 به حق به نتایج انتخابات و تقلب در شمارش آراء اعتراض کرد و پاسخ رژیم در کهریزک به مبارزانی که با شعار "رأی من کو" به پاخاستند، جنایتی بزرگ بود؛ و باید همچنان از رأی های موسوی و کروبی دفاع کرد، و حصر آنها و خانم رهنورد را محکوم کرد. نه تنها این سه تن با شجاعت مقاومت کرده اند، بلکه قربانی هستند.
 
اما آقای موسوی برای انقلاب و رهبری انقلاب به میدان نیامده بود، حتی تا به امروز نیز هیچگاه به جنبش سال 1388 به چشم انقلاب ننگریسته و نقش خود را نیز بمثابه رهبر انقلاب نمی بیند. اگر رژیم با اعتراض به نتایج انتخابات ایران، مثلاً مانند اعتراض عبدالله عبدالله در افغانستان عمل کرده بود، آقای موسوی اقدامات قانونی بیشتری در گام های بعدی اعتراض خود انجام می داد. اما، به موازات آنکه جنبش اعتراضی به انقلاب تکامل می یافت، آقای موسوی از هدایت آن عاجز می شد و رهنمودهای منتافض صادر می کرد (2). حتی بعد از حصر نیز آقای موسوی در پی تلاش انقلابی نبوده است. مثلاً بسیاری از زندانیان سیاسی، نظیر فرزاد کمانگر تا هنگام اعدام، مرتب از زندان نوشته های مختلف می فرستند. در حصر خانگی شرایط برای چنین کاری بهتر از زندان است؛ اما، اساساً آقای موسوی چنین نکرده است، و دوباره تأکید کنم که این امر نه به معنی خیانت است و نه پشت کردن به جنبش مردم. آقای موسوی کاندیدای ریاست جمهوری بوده و بعداً هم می خواسته اعتراضات قانونی بکند که حق اوست. او چنین اقداماتی را گامهایی بسوی انقلاب نمی دیده است.
 
پس بحث انقلاب ناتمام 1388 چیست؟ تنها نیرویی که در جریانات علنی و قانونی در ایران قبل از خرداد 1388 از نیاز به انقلاب دموکراتیک در ایران صحبت می کرد، جبهه دموکراتیک مهندس طبرزدی بود (3). حتی خود آنها به رغم آنکه با برنامه تحریم انتخابات جلو آمدند انتظار آغاز انقلاب را در سال 1388 نداشتند، و بعد که جنبش سبز به رویارویی با رژیم منجر شد، جبهه دموکراتیک نیز غافلگیر شد و دیرتر به تظاهرات آن سال پیوست هرچند فعالین آنها سریع تر به زندان افتادند. در نتیجه انقلاب 1388 برای اکثر نیروهای سیاسی شرکت کننده در آن با برنامه ای برای انقلاب نبوده و شاید خود این امر بیش از هرچیز باعث شده که نه پیروز شود و نه شکست خورد. به همين سياق، می توان به انقلاب 1357 نگاه کرد که طی آن نیرویی مانند نهضت آزادی تا آخرین لحظه های پیروزی انقلاب ابداً به دنبال انقلاب و سرنگونی شاه نبود. در صورتیکه آیت الله خمینی در دوسال آخر کاملا بر اساس برنامه انقلاب فعالیت می کرد. به هرحال موضوع تفکيک اصلاح طلبان و براندازان در بعد از تأسیس جمهوری اسلامی بسیار بغرنج است (4).
 
انقلاب ناتمام 1388 در ادامه خود همچنان رهبرانی مانند میرحسین موسوی را همراه خواهد داشت که نظیر مهندس بازرگان تا روز پیروزی انقلاب ممکن است ابداً فکر نکنند که در انقلابی شرکت دارند. در عین حال رهبرانی هم هستند که از همان ابتدای انقلاب 1388 آن را انقلاب دیده اند. آنها کسانی هستند که سالهاست بعنوان "رهبری نامریی جنبش دموکراسی خواهی ايران" خوانده می شوند (5).
 
 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران

 
سام قندچی، ناشر و سردبير ایرانسکوپ
http://www.ghandchi.com 
بیست و ششم خرداد ماه 1394
June 16, 2015
 
پانویس:
 
1. چرا دیگر نباید از رهبری میر حسین موسوی دفاع کرد
http://www.ghandchi.com/934-mousavi-leadership.htm
 
2. آقای موسوی ديگر بس است با جان مردم بازی نکنيد!
http://www.ghandchi.com/626-Mousavi89.htm
 
3. درباره جبهه دموکراتيک مهندس طبرزدی
http://www.ghandchi.com/775-tabarzadi-idf.htm
 
4. چند کلمه درباره براندازان و اصلاح طلبان
http://www.ghandchi.com/929-barandaazaan.htm
 
5. رهبری نامرئی جنبش دموکراسی خواهی ايران
http://www.ghandchi.com/599-Invisible.htm
 
 
متون برگزیده

 
ایرانسکوپ#
#iranscope

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ