دمکراسی، عدالت اجتماعی و نیروبخشی به مردم جهان موضوع مستندهای جشنواره ساندنس امسال
پنه لوپه پولو - یوتا
http://www.voanews.com/persian/news/arts/DocumentarySundance-2011-2-9-115698214.html
امسال در بخش بین المللی جشنواره سینمایی ساندنس در «پارک سیتی» یوتا، سه فیلم مستند در به نمایش درآمد که هریک به نوعی نمایانگرچالش هایی است که نیروبخشی به مردم جهان درکشورهای گوناگون به همراه دارد و سه مورد مختلف در این فیلم ها در رابطه با کشور«گانا»، «اوکرائین» و ایالات متحده آمریکا مورد بررسی قرار گرفته است. این سه مستند به زودی بر روی پرده سینماها نیزبه نمایش گذاشته شده و برخی شبکه های تلویزیونی جهانی نیز آن ها را پخش خواهند کرد.
انتخابات در آفریقا
فیلم مستند «انتخابات آفریقایی» ساخته «جارت مرز» نمایشی است از دمکراسی در حال پیدایش و نگاهی است به انتخابات ۲۰۰۸ ریاست جمهوری در کشور«گانا».
«مرز» به مدت سه ماه با دوربین خود نامزدهای انتخاباتی دو حزب اصلی و چالش های آنان برای رسیدن به قدرت را دنبال کرده است. این انتخابات برای مردم «گانا» از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بخش عظیمی از این مردم دچار فقر و تنگدستی شدید هستند و امیدوارند نامزدهای انتخاباتی آن ها بتوانند تغییرات اساسی در زندگی کنونی آن ها بوجود بیاورند. به همین جهت نیز وقتی درهای حوزه های رای گیری باز می شود، شمار کثیری از مردم به سوی آن ها هجوم می برند تا رای بدهند. جرت می گوید:«مردم گانا عادت ندارند راجع به کسی که می خواهند به او رای بدهند حرف بزنند. یعنی این یک مسئله سری است و در جمع درباره آن بحث و گفتگو نمی شود. آن ها به انتخابات لقب «قدرت اثرانگشت» را داده اند.»
فیلم «انتخابات آفریقا» به تماشاگر نشان می دهد که درنهایت، نتایج این انتخابات مورد اعتراض و مخالفت عموم قرارمی گیرد. اتهاماتی مبنی بر دزدیدن آرا و اخلال گری در شمارش آرای مردم همه را به هیجان آورده و در نهایت مردم مقامات را تهدید به تظاهرات خیابانی می کنند. به ارتش آماده باش داده می شود تا در مقابل هرگونه اعتراضات و شورش های خیابانی به شدت ایستادگی کنند و هیچکس نمی داند چه خواهد شد. «مرز» می گوید:«ضمن فیلم برداری بخش هایی از فیلم ما می توانستیم صدای تیراندازی را در اطراف خودمان بشنویم.» اما در نهایت درفیلم «انتخابات آفریقایی» مردم «گانا» ساکت می مانند و نظم عمومی برهم نمی خورد و فیلم «مرز» نشان می دهد شاخه های تازه جوانه زده دمکراسی درشرایط مطلوب می تواند ریشه دوانده و رشدی قوی، مثبت و مستمر داشته باشد.
مجموعه قدرت سیاه
گوران اولسون، فیلمساز سوئدی در فیلم مستند «مجموعه قدرت سیاه » جنبش سیاهان آمریکا از سال های ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۵ را از دیدگاه خبرنگاران سوئدی تباری که در آن زمان این جریان را دنبال می کرده اند بررسی می کند. او برای این کاراز آرشیو عظیم خبرگزاری های سوئدی استفاده کرده است.
در بخشی از فیلم، «استوکلی کارمایکل» یکی از فعالان «قدرت سیاه» یا «حزب پلنگ سیاه» در مصاحبه ای که در استکهلم انجام شده ، دکتر مارتین لوتر کینگ را برای مبارزات غیرخشونت بار به شدت مورد انتقاد قرار می دهد. کارمایکل در این فیلم می گوید:«مارتین لوترکینگ اشتباه بزرگی می کند. برای پیروز شدن از طریق تظاهرات آرام و مبارزات صلح آمیز باید با دشمنی روبرو بود که وجدان داشته باشد. ایالات متحده آمریکا خالی از وجدان است.»
آنجلا دیویس یکی از شخصیت های اصلی جنبش «قدرت سیاه» که متهم به مشارکت در قتل عمد شده بود در آن زمان یک فعال سیاسی رادیکال و از اعضای حزب کمونیست آمریکا به شمار می رفت. او در گفتگو با یکی از خبرنگاران سوئدی از داخل زندان درباره نژادپرستی موجود و مبارزه علیه سرکوب های اجتماعی سخن می گوید:«شما از من می پرسید که آیا مبارزه باید خشونت بار باشد یا نه؟ از من می پرسید که آیا من با قانون اسلحه موافقم یانه. یادتان باشد که من در بیرمینگهام آلاباما بزرگ شده ام. برخی از بهترین دوستان من با انفجار بمب های افراد نژاد پرست آن ناحیه کشته شده اند.»
بنا برگفته «اولسن»، در آن زمان این خبرنگاران سوئدی به طور بی سابقه ای به این فعالان سیاسی دسترسی داشته اند و با آن ها مرتبا در ارتباط بوده اند:«وقتی شما خبرنگار یک کشورخارجی و دورافتاده مثل سوئد هستید و وارد محل این کنفرانس های خبری بین المللی می شوید، گاه از روی سادگی سوال های سطحی می کنید اما ناگهان جواب های دندان شکن و عالی می گیرید. چون مردم پیش خودشان فکر می کنند این سوئدی ها به خاطر دور بودنشان از کشورهای دیگر کمی از مرحله پرت اند و شاید همه چیز را نمی دانند و نمی فهمند. پس بهتر است با آن ها با مهربانی رفتار کنیم و با حوصله همه جزئیات را مفصل توضیح بدهیم.»
«اولسون» معتقد است که فیلم «قدرت سیاه» هنوز هم می تواند ارتباط مستقیمی با مسائل مهم و مطرح امروزی برقرار کند:«درس بزرگی که ما از جنبش قدرت سیاه می گیریم این است که شما از هررنگ ، نژاد یا قومیت و اقلیتی که باشید باید بدانید که حقوقی دارید و نباید منتظر بنشینید تا یک نفر از راه برسد و این حقوق را به دست شما بدهد.»
سفید و سیاه
«سفید و سیاه» فیلم غم انگیزی است که جولیا ایوانوآ کارگردان اوکرائینی آن را ساخته و مسئله نژادپرستی در «اوکرائین» را زیر سئوال برده است.داستان فیلم در حول و حوش یک خانواده اوکرائینی با ۲۰ بچه دور می زند. بسیاری از این بچه ها از نژادهای مختلف هستند و «اولگا ننیا» که به زبان اوکرائینی به معنی «مادر» است – مادرخوانده این بچه هاست. او می گوید:«چه فرقی دارد؟ سیاه، سفید، زرد، سرخ. این ها همه بچه های من هستند.» اما حتی «اولگا»هم نمی تواند مشکلاتی را که این بچه ها به خاطر رنگ پوستشان در مملکت خودشان با آن روبرو هستند و تنهایی که آن ها از آن رنج می برند را انکارکند.»
فیلمساز جولیا آیوانوآمی گوید:«پدر و مادرهای این بچه های اغلب دخترهای اوکرائینی و دانشجویان آفریقایی هستند که برای تحصیل به اینجا می آیند.»
او می گوید اغلب این مادران جوان و نوجوان نوزادان خود را در بیمارستان محل تولد آن ها رها می کنند چون نمی توانند با مشکلاتی که داشتن یک فرزند دورگه سیاهپوست برای آن ها در بر دارد مقابله کنند:«من هرگز نشنیده ام کسی در این گوشه دنیا بخواهد یک بچه سیاهپوست را به فرزندی قبول کند.»
اما علیرغم لکه ننگی که برپیشانی این بچه های دورگه خورده است آن ها هم مثل هربچه دیگری امید و آرزوهایی برای آینده در سر دارند. برخی از آن ها حتی به دانشگاه ها هم راه پیدا می کنند. کریل یکی از این بچه های دورگه می گوید:«من اگر درس نخونم نمی تونم وارد کالج بشم. آنوقت باید پرسید یک آدم بدون مدرک تحصیلی به چه دردی می خورد؟»
ایوانوآ می گوید فیلم او نه تنها نژادپرستی را محکوم می کند بلکه درخواستی است برای مردم خارج از اوکرائین تا به کمک این بچه ها بشتابند:«این بچه ها در هژده سالگی باید خانه مادرخوانده شان را ترک کنند. آنوقت تبدیل به یک شهروند دورگه ای می شوند که ملت اوکرائین هرگز به آن ها به چشم برابر نگاه نخواهد کرد.»
پنه لوپه پولو - یوتا
http://www.voanews.com/persian/news/arts/DocumentarySundance-2011-2-9-115698214.html
امسال در بخش بین المللی جشنواره سینمایی ساندنس در «پارک سیتی» یوتا، سه فیلم مستند در به نمایش درآمد که هریک به نوعی نمایانگرچالش هایی است که نیروبخشی به مردم جهان درکشورهای گوناگون به همراه دارد و سه مورد مختلف در این فیلم ها در رابطه با کشور«گانا»، «اوکرائین» و ایالات متحده آمریکا مورد بررسی قرار گرفته است. این سه مستند به زودی بر روی پرده سینماها نیزبه نمایش گذاشته شده و برخی شبکه های تلویزیونی جهانی نیز آن ها را پخش خواهند کرد.
انتخابات در آفریقا
فیلم مستند «انتخابات آفریقایی» ساخته «جارت مرز» نمایشی است از دمکراسی در حال پیدایش و نگاهی است به انتخابات ۲۰۰۸ ریاست جمهوری در کشور«گانا».
«مرز» به مدت سه ماه با دوربین خود نامزدهای انتخاباتی دو حزب اصلی و چالش های آنان برای رسیدن به قدرت را دنبال کرده است. این انتخابات برای مردم «گانا» از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بخش عظیمی از این مردم دچار فقر و تنگدستی شدید هستند و امیدوارند نامزدهای انتخاباتی آن ها بتوانند تغییرات اساسی در زندگی کنونی آن ها بوجود بیاورند. به همین جهت نیز وقتی درهای حوزه های رای گیری باز می شود، شمار کثیری از مردم به سوی آن ها هجوم می برند تا رای بدهند. جرت می گوید:«مردم گانا عادت ندارند راجع به کسی که می خواهند به او رای بدهند حرف بزنند. یعنی این یک مسئله سری است و در جمع درباره آن بحث و گفتگو نمی شود. آن ها به انتخابات لقب «قدرت اثرانگشت» را داده اند.»
فیلم «انتخابات آفریقا» به تماشاگر نشان می دهد که درنهایت، نتایج این انتخابات مورد اعتراض و مخالفت عموم قرارمی گیرد. اتهاماتی مبنی بر دزدیدن آرا و اخلال گری در شمارش آرای مردم همه را به هیجان آورده و در نهایت مردم مقامات را تهدید به تظاهرات خیابانی می کنند. به ارتش آماده باش داده می شود تا در مقابل هرگونه اعتراضات و شورش های خیابانی به شدت ایستادگی کنند و هیچکس نمی داند چه خواهد شد. «مرز» می گوید:«ضمن فیلم برداری بخش هایی از فیلم ما می توانستیم صدای تیراندازی را در اطراف خودمان بشنویم.» اما در نهایت درفیلم «انتخابات آفریقایی» مردم «گانا» ساکت می مانند و نظم عمومی برهم نمی خورد و فیلم «مرز» نشان می دهد شاخه های تازه جوانه زده دمکراسی درشرایط مطلوب می تواند ریشه دوانده و رشدی قوی، مثبت و مستمر داشته باشد.
مجموعه قدرت سیاه
گوران اولسون، فیلمساز سوئدی در فیلم مستند «مجموعه قدرت سیاه » جنبش سیاهان آمریکا از سال های ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۵ را از دیدگاه خبرنگاران سوئدی تباری که در آن زمان این جریان را دنبال می کرده اند بررسی می کند. او برای این کاراز آرشیو عظیم خبرگزاری های سوئدی استفاده کرده است.
در بخشی از فیلم، «استوکلی کارمایکل» یکی از فعالان «قدرت سیاه» یا «حزب پلنگ سیاه» در مصاحبه ای که در استکهلم انجام شده ، دکتر مارتین لوتر کینگ را برای مبارزات غیرخشونت بار به شدت مورد انتقاد قرار می دهد. کارمایکل در این فیلم می گوید:«مارتین لوترکینگ اشتباه بزرگی می کند. برای پیروز شدن از طریق تظاهرات آرام و مبارزات صلح آمیز باید با دشمنی روبرو بود که وجدان داشته باشد. ایالات متحده آمریکا خالی از وجدان است.»
آنجلا دیویس یکی از شخصیت های اصلی جنبش «قدرت سیاه» که متهم به مشارکت در قتل عمد شده بود در آن زمان یک فعال سیاسی رادیکال و از اعضای حزب کمونیست آمریکا به شمار می رفت. او در گفتگو با یکی از خبرنگاران سوئدی از داخل زندان درباره نژادپرستی موجود و مبارزه علیه سرکوب های اجتماعی سخن می گوید:«شما از من می پرسید که آیا مبارزه باید خشونت بار باشد یا نه؟ از من می پرسید که آیا من با قانون اسلحه موافقم یانه. یادتان باشد که من در بیرمینگهام آلاباما بزرگ شده ام. برخی از بهترین دوستان من با انفجار بمب های افراد نژاد پرست آن ناحیه کشته شده اند.»
بنا برگفته «اولسن»، در آن زمان این خبرنگاران سوئدی به طور بی سابقه ای به این فعالان سیاسی دسترسی داشته اند و با آن ها مرتبا در ارتباط بوده اند:«وقتی شما خبرنگار یک کشورخارجی و دورافتاده مثل سوئد هستید و وارد محل این کنفرانس های خبری بین المللی می شوید، گاه از روی سادگی سوال های سطحی می کنید اما ناگهان جواب های دندان شکن و عالی می گیرید. چون مردم پیش خودشان فکر می کنند این سوئدی ها به خاطر دور بودنشان از کشورهای دیگر کمی از مرحله پرت اند و شاید همه چیز را نمی دانند و نمی فهمند. پس بهتر است با آن ها با مهربانی رفتار کنیم و با حوصله همه جزئیات را مفصل توضیح بدهیم.»
«اولسون» معتقد است که فیلم «قدرت سیاه» هنوز هم می تواند ارتباط مستقیمی با مسائل مهم و مطرح امروزی برقرار کند:«درس بزرگی که ما از جنبش قدرت سیاه می گیریم این است که شما از هررنگ ، نژاد یا قومیت و اقلیتی که باشید باید بدانید که حقوقی دارید و نباید منتظر بنشینید تا یک نفر از راه برسد و این حقوق را به دست شما بدهد.»
سفید و سیاه
«سفید و سیاه» فیلم غم انگیزی است که جولیا ایوانوآ کارگردان اوکرائینی آن را ساخته و مسئله نژادپرستی در «اوکرائین» را زیر سئوال برده است.داستان فیلم در حول و حوش یک خانواده اوکرائینی با ۲۰ بچه دور می زند. بسیاری از این بچه ها از نژادهای مختلف هستند و «اولگا ننیا» که به زبان اوکرائینی به معنی «مادر» است – مادرخوانده این بچه هاست. او می گوید:«چه فرقی دارد؟ سیاه، سفید، زرد، سرخ. این ها همه بچه های من هستند.» اما حتی «اولگا»هم نمی تواند مشکلاتی را که این بچه ها به خاطر رنگ پوستشان در مملکت خودشان با آن روبرو هستند و تنهایی که آن ها از آن رنج می برند را انکارکند.»
فیلمساز جولیا آیوانوآمی گوید:«پدر و مادرهای این بچه های اغلب دخترهای اوکرائینی و دانشجویان آفریقایی هستند که برای تحصیل به اینجا می آیند.»
او می گوید اغلب این مادران جوان و نوجوان نوزادان خود را در بیمارستان محل تولد آن ها رها می کنند چون نمی توانند با مشکلاتی که داشتن یک فرزند دورگه سیاهپوست برای آن ها در بر دارد مقابله کنند:«من هرگز نشنیده ام کسی در این گوشه دنیا بخواهد یک بچه سیاهپوست را به فرزندی قبول کند.»
اما علیرغم لکه ننگی که برپیشانی این بچه های دورگه خورده است آن ها هم مثل هربچه دیگری امید و آرزوهایی برای آینده در سر دارند. برخی از آن ها حتی به دانشگاه ها هم راه پیدا می کنند. کریل یکی از این بچه های دورگه می گوید:«من اگر درس نخونم نمی تونم وارد کالج بشم. آنوقت باید پرسید یک آدم بدون مدرک تحصیلی به چه دردی می خورد؟»
ایوانوآ می گوید فیلم او نه تنها نژادپرستی را محکوم می کند بلکه درخواستی است برای مردم خارج از اوکرائین تا به کمک این بچه ها بشتابند:«این بچه ها در هژده سالگی باید خانه مادرخوانده شان را ترک کنند. آنوقت تبدیل به یک شهروند دورگه ای می شوند که ملت اوکرائین هرگز به آن ها به چشم برابر نگاه نخواهد کرد.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر