جمعه، دی ۱۵، ۱۳۹۱

دکتر حسين باقرزاده-با اعدام، هیچ مجرمی را از مجازات فراری ندهید

با اعدام، هیچ مجرمی را از مجازات فراری ندهید
جمعه چهارم ژانویه 2013
دکتر حسین باقرزاده
http://iranglobal.info/node/14112


حادثه فجیع و وحشتناک حمله و تجاوز جنسی و ایراد ضرب و جرح به یک دانشجوی زن هندی به وسیله شش مرد در یک اتوبوس و پرتاب او به بیرون که به مرگ او منجر شده است نه فقط کشور یک میلیارد نفری هند و بلکه جامعه جهانی را تکان داد و به بزرگ‌ترین اعتراضات پیوسته مردم هند و بسیاری دیگر در سایر نقاط جهان منجر شده است.  البته نه تجاوز و خشونت جنسی علیه زنان در هند کم اتفاق می‌افتد و نه زن‌ستیزی و زن‌آزاری مختص به این جامعه است.  ولی قساوت و سبعیتی که در مورد این زن جوان به کار رفته قلب هر آدمی را که ذره‌ای احساس انسانی داشته باشد متأثر کرده است.

مقامات هندی اعلام کرده‌اند که مرتکبان این جنایت را شناسایی و دستگیر کرده‌اند و به سرعت آنان را تحت محاکمه قرار خواهند داد.  بسیاری از معترضان خواستار اعدام مجرمان شده‌اند و دادستانی هند گفته است که برای پنج نفر از آنان که از نظر قانونی «بالغ» بوده‌اند تقاضای اعدام خواهد کرد.  (نفر ششم ظاهرا یک جوان 17 ساله است که مشمول قوانین مربوط به بزه کودکان و نوجوانان می‌شود و جداگانه محاکمه خواهد شد.)

دوستی در فیسبوک نوشته است: «کسی نیست برای حکم اعدام این وحوش هندی نعره حقوق بشر سر بدهد؟  کجا هستند کسانی که نگران حقوق بشر وحوش درنده ای می باشند که هر روز زنان و دختران را در هر گوشه جهان مورد تجاوز و اسیدپاشی قرار می دهند؟»  من درد این دوست را درک می‌کنم.  جنایت آن قدر بزرگ است که کمترین رحمی به جانیان قابل دفاع نیست، و من به عنوان یک فعال حقوق بشر خواهان شدیدترین مجازات مجرمان هستم.

ولی دو نکته در مورد نظر این دوست مطرح است.  یکی اشاره به جانیان به عنوان «وحوش درنده».  وحوش درنده مرتکب چنین جنایاتی نمی‌شوند، و اطلاق این صفت به جانیان نوعی توهین به وحوش درنده و تبرئه مجرمان است.  دوم این که من بدون این که نعره بزنم مخالف اعدام مرتکبان این جنایت (و هر جنایت دیگری) هستم.

اعدام از مقوله انتقام است و نه مجازات.  غریزه انتقام‌جویی در همه ما هست.  کی است که خود یا یکی از نزدیکانش مورد ستمی از جانب فرد یا افرادی قرار گرفته باشد و حس انتقام در او شعله‌ور نشود؟  این احساس کاملا طبیعی است، و در جوامعی که حکومت در پیشگیری از جنایات و کنترل آن‌ها و مجازات مجرمان به طور مؤثر فعال و موفق نباشد این احساس قوی‌تر است.  ولی نباید انتقام را با مجازات اشتباه گرفت.

انتقام، آتش غریزی انسان را می‌خواباند ولی مشکلی را حل نمی‌کند.  با کشتن یک قاتل، مقتول زنده نمی‌شود (خون به خون شستن محال آمد، محال - مولوی) و بلکه فرد یا خانواده دیگری به عزا می‌نشیند.  قصاص ممکن است به غریزه انتقامجویی پاسخ دهد و ظاهرا بازماندگان مقتول را تسلی دهد، ولی عزیز از دست رفته آنان را باز نمی‌گرداند.  انتقام و قصاص، یک قتل را دو قتل می‌کند و یک خانواده عزادار را دو خانواده عزادار می‌کند - دو خانواده‌ای که هیچ‌کدام مرتکب جنایت نشده‌اند ولی اکنون مجازات می‌شوند.

اما صرف نظر از دلایل بسیار دیگر علیه مجازات اعدام، من بر این نکته تأکید می‌کنم که اعدام مجازات نیست.  مجازات نه فقط باید بر مجرم اعمال شود و بلکه مجرم باید با پوست و گوشت خود آن را احساس کند.  مرگ پایان زندگی است و دیر یا زود سراغ همه می‌آید.  به جلو آوردن این سرنوشت حتمی، مجازات نیست (بسیاری به مرگ زودرس می‌میرند و برخی خود داوطلبانه این کار را می‌کنند).  مرده را نمی‌شود مجازات کرد.  ولی مجرم را باید مجازات کرد، و کسانی را که به فجیع‌ترین جنایات دست می‌زنند باید به اشد مجازات رساند.  برای این که کسی مجازات شود باید تا حتا الامکان زنده بماند.

فردی که اعدام می‌شود تنها در مدت زمانی که در انتظار اعدام به سر می‌برد، و در لحظات کوتاه اعدام، درد و رنج را احساس می‌کند.  پس از آن، دیگر هیچ.  این مقدار از مجازات برای جنایات فجیعی از این قبیل بسیار ناچیز است.  بعد از مرگ، درک و احساس او تمام شده است و نمی‌توان به مجازات او ادامه داد.  در واقع، با اعدام یا مرگ، او از درد و رنج آزاد می‌شود.  در حالی که یک مجرم باید زنده بماند تا در هر ثانیه و دقیقه و ساعت و روز و هفته و ماه و سال حیاتش مجازات را تحمل کند و به آنچه که کرده بیندیشد و بر خود به خاطر آن لعن و نفرین کند (و یا اگر توانست به یک انسان سالم تحول یابد).

من به عنوان یک فعال حقوق بشر خواهان شدیدترین مجازات مجرمان این جنایت فجیع هستم، و داد می‌زنم که اعدام آن‌ها کافی نیست و بلکه این کار نوعی کمک به فرار آن‌ها از مجازات است.  اینان باید زنده بمانند تا مجازات شوند. با اعدام، آنان (و هیچ مجرم دیگری) را از مجازات فراری ندهید!
Balatarin B

iran#

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ