سالروز تولد ٢٠٢ سالگی ادگار آلن پو
فيروزه خطيبی
http://www.voanews.com/persian/news/arts/EdgarAlanpoe-2011-1-19-114221059.html
روز ١٩ ژانویه برابر است با زادروز «ادگار آلن پو» یکی از معروف ترین نویسندگان و شاعران آمریکا. آلن پو هنگامی که فقط ٤٠ سال داشت در حالت گیجی و سرگردانی در یکی از خیابان های بالتیمور به بیمارستان منتقل شد و همانجا درگذشت. در مورد مرگ ادگار آلن پو که در اواخر زندگی ورشکست شده و به الکل پناه برده بود روایات مختلفی وجود دارد. برخی دلیل مرگ او را مسمومیت با زهر خوانده اند و بعضی آن را وجود یک غده مغزی و یا حتی ابتلا به بیماری «هاری» می دانند.
با این همه ادگار آلن پو برخی از ماندنی ترین آثار ادبی از جمله «زوال خاندان آشر»، «صندوق آمونتیلادو»، «زنده به گور» و «مغاک و آهنگ» را به جهان هدیه کرده است و به عنوان منتقد، ویراستار، شاعر، نویسنده داستان های کوتاه، نویسنده ژانرهای خیال پردازی و وحشت ادبی و توسعه دهنده آثارادبیات داستانی موسوم به «گوتیک» شناخته می شود. او که فضای ترسناک و درون مایه آمریکا را بی همتا خوانده بود از پیشروان داستان نویسی پلیسی به شمار می رود و بسیاری از آثار خوف آور او الهام بخش نویسندگان و فیلمسازان در سراسر جهان بوده است.
ادگار آلنپو، نویسنده، شاعر و منتقد ادبی در چنین روزی در سال ١٨٠٩ در شهر بوستون آمریكا چشم به جهان گشود. پدر و مادرش هنرپیشههای دورهگرد بودند و پدرش خیلی زود خانواده را ترك كرد و مادر او نیز بر اثر بیماری سل درگذشت. پس از آن سرپرستی او به یك تاجر ثروتمند سپرده شد و ادگار خردسال تحت یك تربیت غیرمعمول قرار گرفت. او به قدری با پدرخواندهاش مشكل داشت كه مدام از خانه فرار میكرد. پس از مدتی كه تحت سرپرستی قرار داشت با پذیرفته شدن در دانشگاه ویرجینیا، آزادی بیشتری یافت، اما طولی نكشید كه حمایتهای مالی خانواده قطع و اونیز مجبور به ترک تحصیل شد.
ادگار ٢٧ ساله بود كه با دخترعموی ١٣سالهاش ازدواج كرد و این زندگی بیش از ١٢ سال طول نكشید و همسرش به دلیل بیماری سل درگذشت. این حادثه آغازگر دشوارترین سالهای زندگی ادگار آلنپو بود. ترك خانواده توسط پدر، مرگ مادر، كشمكش های همیشگی با ناپدری، ترك تحصیل، محروم شدن از ارث، استخدام در ارتش و ترك خدمت، فوت همسر و از همه مهمتر تنگدستی مادامالعمر در نوع تفكر «پو» در شعرها و داستانهایش تاثیر گذاشت و شاید تمام این حوادث در شكلگیری طنز سیاهی که او وارد ادبیات جهان کرده تاثیر داشته است.
نخستین نوشتههای چاپ شده پو، شامل سه مجموعه شعری بود كه در سالهای ١٨٢٧ تا٣١ منتشر شدند. یكی از این مجموعهها، «تیمور لنگ و اشعار دیگر» نام داشت كه شاعر در این قطعه، اعترافات تیمورقصی القلب را در شبی از زندگیاش شرح میدهد كه اسرار تاریک قلب خود را فاش میكند. دومین منظومه شعری ادگار آلن پو كه شاید از مهمترین اشعار او و شناخته شدهترین آنهاست، «كلاغ سیاه و سایر اشعار» یا «كلاغ» نام داشت.
شعر «کلاغ» یا Raven با روایتی حزن آلود از شاعری آغاز می شود که قصد دارد با توسل به افسانه ها راهی برای زنده کردن یا پیشگیری از مرگ عزیزی داشته باشد که احتمالا همسر اوست. او به خدایان افسانه ای و دنیای مردگان متوسل می شود. در همین حال او صدای تق تقی را بر در اتاق خواب خیالی اش می شنود که درواقع ندای بیدارباشی از ناخودآگاه اوست.
شعر«کلاغ» مجموعه بلندی است که به سه قسمت تقسیم می شود. دربخش اول شاعر برای دعوت کسی که بر در زده است با خود به جدال می پردازد اما به مرور آن را می پذیر اما هنوز نمی داند که بخواهد او را به درون بخواند سپس در را باز می کند اما چیزی نمی بیند سرانجام صاحب صدا را به درون می خواند.
در بخش دوم کلاغی که ظاهرا با منقار بر در زده است وارد می شود و با وقار باورنکردنی خود شاعر را تحت تاثیر قرار می دهد. این بخش از شعر مجموعه ای است از پرسش های بی پاسخ شاعر از کلاغ که همان ناخودآگاه اوست و برای او این پیام را آورده است که هیچ امیدی به بازگشت عزیز سفر کرده نیست.
دربخش پایانی، شعر برآشفته می شود و سر به طغیان برمی دارد ولی همه چیز بی فایده است و سرانجام سایه شاعر با کلاغ یکی می شود که کنایه ای است به این حقیقت که خبرتلخ یا همان حقیقتی که کلاغ باخود آورده است را باید پذیرفت:
آنک این پرنده ی سیه چرده به فریب خیال غم انگیز مرا زد به لبخندی تقریب
به هیبتی که به خود گرفته بود سنگین و باوقار
خواندمش با چنان تاج صیقلی رخشا فرومایه ای نمی توانی بود هاشا
آواره ی ساحل شبانه ای کلاغ پیر و شوم دلهره آر
چیست نام اعظمت بر کرانه ی آتشفشانی شب؟ بر زبان آر
بفرموده کلاغ، «نه دیگر بار»
فيروزه خطيبی
http://www.voanews.com/persian/news/arts/EdgarAlanpoe-2011-1-19-114221059.html
روز ١٩ ژانویه برابر است با زادروز «ادگار آلن پو» یکی از معروف ترین نویسندگان و شاعران آمریکا. آلن پو هنگامی که فقط ٤٠ سال داشت در حالت گیجی و سرگردانی در یکی از خیابان های بالتیمور به بیمارستان منتقل شد و همانجا درگذشت. در مورد مرگ ادگار آلن پو که در اواخر زندگی ورشکست شده و به الکل پناه برده بود روایات مختلفی وجود دارد. برخی دلیل مرگ او را مسمومیت با زهر خوانده اند و بعضی آن را وجود یک غده مغزی و یا حتی ابتلا به بیماری «هاری» می دانند.
با این همه ادگار آلن پو برخی از ماندنی ترین آثار ادبی از جمله «زوال خاندان آشر»، «صندوق آمونتیلادو»، «زنده به گور» و «مغاک و آهنگ» را به جهان هدیه کرده است و به عنوان منتقد، ویراستار، شاعر، نویسنده داستان های کوتاه، نویسنده ژانرهای خیال پردازی و وحشت ادبی و توسعه دهنده آثارادبیات داستانی موسوم به «گوتیک» شناخته می شود. او که فضای ترسناک و درون مایه آمریکا را بی همتا خوانده بود از پیشروان داستان نویسی پلیسی به شمار می رود و بسیاری از آثار خوف آور او الهام بخش نویسندگان و فیلمسازان در سراسر جهان بوده است.
ادگار آلنپو، نویسنده، شاعر و منتقد ادبی در چنین روزی در سال ١٨٠٩ در شهر بوستون آمریكا چشم به جهان گشود. پدر و مادرش هنرپیشههای دورهگرد بودند و پدرش خیلی زود خانواده را ترك كرد و مادر او نیز بر اثر بیماری سل درگذشت. پس از آن سرپرستی او به یك تاجر ثروتمند سپرده شد و ادگار خردسال تحت یك تربیت غیرمعمول قرار گرفت. او به قدری با پدرخواندهاش مشكل داشت كه مدام از خانه فرار میكرد. پس از مدتی كه تحت سرپرستی قرار داشت با پذیرفته شدن در دانشگاه ویرجینیا، آزادی بیشتری یافت، اما طولی نكشید كه حمایتهای مالی خانواده قطع و اونیز مجبور به ترک تحصیل شد.
ادگار ٢٧ ساله بود كه با دخترعموی ١٣سالهاش ازدواج كرد و این زندگی بیش از ١٢ سال طول نكشید و همسرش به دلیل بیماری سل درگذشت. این حادثه آغازگر دشوارترین سالهای زندگی ادگار آلنپو بود. ترك خانواده توسط پدر، مرگ مادر، كشمكش های همیشگی با ناپدری، ترك تحصیل، محروم شدن از ارث، استخدام در ارتش و ترك خدمت، فوت همسر و از همه مهمتر تنگدستی مادامالعمر در نوع تفكر «پو» در شعرها و داستانهایش تاثیر گذاشت و شاید تمام این حوادث در شكلگیری طنز سیاهی که او وارد ادبیات جهان کرده تاثیر داشته است.
نخستین نوشتههای چاپ شده پو، شامل سه مجموعه شعری بود كه در سالهای ١٨٢٧ تا٣١ منتشر شدند. یكی از این مجموعهها، «تیمور لنگ و اشعار دیگر» نام داشت كه شاعر در این قطعه، اعترافات تیمورقصی القلب را در شبی از زندگیاش شرح میدهد كه اسرار تاریک قلب خود را فاش میكند. دومین منظومه شعری ادگار آلن پو كه شاید از مهمترین اشعار او و شناخته شدهترین آنهاست، «كلاغ سیاه و سایر اشعار» یا «كلاغ» نام داشت.
شعر «کلاغ» یا Raven با روایتی حزن آلود از شاعری آغاز می شود که قصد دارد با توسل به افسانه ها راهی برای زنده کردن یا پیشگیری از مرگ عزیزی داشته باشد که احتمالا همسر اوست. او به خدایان افسانه ای و دنیای مردگان متوسل می شود. در همین حال او صدای تق تقی را بر در اتاق خواب خیالی اش می شنود که درواقع ندای بیدارباشی از ناخودآگاه اوست.
شعر«کلاغ» مجموعه بلندی است که به سه قسمت تقسیم می شود. دربخش اول شاعر برای دعوت کسی که بر در زده است با خود به جدال می پردازد اما به مرور آن را می پذیر اما هنوز نمی داند که بخواهد او را به درون بخواند سپس در را باز می کند اما چیزی نمی بیند سرانجام صاحب صدا را به درون می خواند.
در بخش دوم کلاغی که ظاهرا با منقار بر در زده است وارد می شود و با وقار باورنکردنی خود شاعر را تحت تاثیر قرار می دهد. این بخش از شعر مجموعه ای است از پرسش های بی پاسخ شاعر از کلاغ که همان ناخودآگاه اوست و برای او این پیام را آورده است که هیچ امیدی به بازگشت عزیز سفر کرده نیست.
دربخش پایانی، شعر برآشفته می شود و سر به طغیان برمی دارد ولی همه چیز بی فایده است و سرانجام سایه شاعر با کلاغ یکی می شود که کنایه ای است به این حقیقت که خبرتلخ یا همان حقیقتی که کلاغ باخود آورده است را باید پذیرفت:
آنک این پرنده ی سیه چرده به فریب خیال غم انگیز مرا زد به لبخندی تقریب
به هیبتی که به خود گرفته بود سنگین و باوقار
خواندمش با چنان تاج صیقلی رخشا فرومایه ای نمی توانی بود هاشا
آواره ی ساحل شبانه ای کلاغ پیر و شوم دلهره آر
چیست نام اعظمت بر کرانه ی آتشفشانی شب؟ بر زبان آر
بفرموده کلاغ، «نه دیگر بار»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر