پنجشنبه، مهر ۲۸، ۱۳۹۰

فیروزه خطیبی-نمایش های تک پرده ای از«وودی آلن» و «ایتان کوئن» در برادوی


نمایش های تک پرده ای از«وودی آلن» و «ایتان کوئن» در برادوی
فیروزه خطیبی
http://www.voanews.com/persian/news/arts/WoodyAlen-2011-10-20-132256603.html

تهیه کنندگان نمایش «به طور نسبی صحبت می کنیم» Relatively Speaking که اجرای آن از روز٢٠ اکتبر در تئاتر «بروک اتکینسون» برادوی آغاز خواهد شد، از «ایلین می» نمایشنامه نویسی که نمایشنامه «جورج مرده است» او به همراه دو تک پرده ای دیگر از «وودی آلن» به نام «متل ماه عسل» و «ایتان کوئن» «حرف درمان» برروی صحنه خواهد آمد خواسته اند که با این دوسینماگر سرشناس آمریکایی گفتگوهایی انجام دهد.

«ایلین می» سئوالات خود را نوشته و به طور جداگانه آنها را در اختیار «وودی آلن» و «ایتان کوئن» گذاشته است. این سئوالات به صورتی طرح شده که بتواند طبیعت پیچیده این دوهنرمند را تا حدودی برای خواننده روشن کند و بنا برگفته «می»:« درعین حال به فروش بلیت های نمایش هم لطمه ای نزند!»

سئوال: فرض کنید یک موجود مونث معجزه گر پیدا می شود که از قدرت های خارق العاده ای برخوردار است و به شما می گوید«بین این دو چیز یک کدام را انتخاب کن. یا می توانی بی نهایت خوش قیافه و جذاب باشی و یا اینکه می توانی بجای آن شرایط وخیم شرایط محیط زیستی کره زمین را درست کنی. کدام را انتخاب می کنید؟»

ایتان کوئن: یعنی من فقط همین دو تا موضوع را برای انتخاب دارم؟

وودی آلن: این سئوال بی ربط است چرا که من فکر می کنم از لحاظ ظاهری همین حالا هم بیش از حد لازم خوشقیافه و جذاب هستم. البته این واقعیت شکل ظاهری من و اثرات آن ممکنه در همان لحظات اول و به چشم عادی دیده نشه. اما به کمک چند جراحی ترمیمی و یک جراحی لیزری قرنیه چشم، تماشاگر می تونه از تماشای این شکل ظاهری من خیلی هم لذت ببره. اینجا سئوال واقعی اینه که این موجود خارق العاده برخوردار از قدرت های ماوراء الطبیعه که یکهو سرو کله اش وسط این شلوغی ها پیدا شده کیه؟ چه جور لباسی تنشه؟ اگر یک کفش پاشنه بلند ظریف و شورت تسمه ای پوشیده باشه که بهترین کار اینه که اونو به یک هتل ببرید و ببینید چند تا معجزه زمینی دیگه توی آستینش داره. از لحاظ شرایط محیط زیست هم می دانیم که هر هتل خوبی حتما به دستگاه تهویه هوا مجهز است!

سئوال: اگر وقت آن را داشتید که به این مسئله بپردازید، شما از چه راهی به صلح جهانی خواهید رسید؟

ایتان کوئن: من حتما وقت دارم. لطفا فرضیه قبلی را پس بگیرید!

وودی آلن: آیا صلح جهانی واقعا امکان پذیره؟ یا این که نوع بشر بطور ذاتی و فطری زاده خشونته؟ برای مثال: شما تا حالا زن ها را موقعی که از یک حراجی بزرگ در حال خرید هستند دیده اید؟ و درواقع اگر امکانی برای صلح جهانی وجود داشته باشد باید وضعیتی پیش بیاید که هیچ کشوری که ما بتوانیم علیه آن برخیزیم یا از آن متنفر باشیم در جهان وجود نداشته باشد که درنتیجه آن تنها کسی که برای جنگ باقی میمونه همون همسرهامون هستند! نه. به نظر من صلح و هارمونی درجهان یک نقشه خیالی و یک امید واهیه. من فکر می کنم اگر دنبال یک هدف و رویای واقعی تر باشیم بهتره ..مثل مثلا ممنوع ساختن صدای آواز «دلی دلی» یا همان آواز مردم کوهستان های سویس

سئوال: برای اینکه این مصاحبه با گفتگوهای دیگر شما تفاوت فاحشی داشته باشه خیلی خوب میشه اگر هریک از شما مسئله شگفت انگیز و هرگز شنیده نشده ای را درباره خودتان در اینجا مطرح کنید. مسئله ای که هرگز با هیچکس دیگر تا بحال در میان نگذاشته اید.

ایتان کوئن: من باید اقرار کنم که انگشت های پای من هیچ احساسی ندارند. عموی من «ژنرال شوارتسکف» معروف هم یک بار به من به طور محرمانه گفت که او هم از همین بیماری رنج می برد. همین باعث شد که فکر کنم شاید این یک بیماری ارثیه!

وودی آلن: من به جرم لواط در مغولستان تحت تعقیبم!

سئوال: شنیده ام که وودی آلن گفته است نمایش تک پرده ای او هیچگونه ارزش اجتماعی ندارد. البته باور کردن این مسئله برای من مشکله چرا که وودی آلن معمولا خیلی فروتن است. از طرفی هم من مطمئن نیستم که ارزش اجتماعی واقعا به چه چیزی گفته می شود؟ نظر و درک شما از «ارزش اجتماعی» چیست؟ کدام یک از نمایش های سال پیش برادوی به نظر شما دارای چنین ارزش هایی بوده است؟

کوئن: من یک کمی گیج شده ام ..نه تنها در مورد «ارزش های اجتماعی» یک نمایش بلکه حتی در مورد فصل تئاتری گذشته برادوی و نمایش های آن. آخرین نمایشی که دیده ام «ماما میا» بوده که با اطمینان خاطر میتونم بگم هیچ نوع «ارزش های اجتماعی» در آن مشاهده نکردم. البته این تنها تئاتریه که من در چند سال گذشته دیده ام. شاید این خودش بتونه توضیح خوبی باشه برای نمایش سه پرده ای که ما سه نفر با هم نوشته ایم! البته تو، یعنی «ایلین» بعد از اولین اجرای آزمایشی نمایش یک چیزهایی در باره ارزش های اجتماعی تک پرده ای من گفت که من راستش یادم نمیآد چی بود؟

وودی آلن: من باید اعتراف کنم که نمایش تک پرده ای من نه تنها هیچگونه ارزش اجتماعی نداره بلکه حتی سرگرم کننده هم نیست! من این تک پرده ای کوچک با بازی تکنفره را فقط به این دلیل نوشتم که ببینم ماشین کاغذ پاره کنی که تازه خریده ام کار میکنه یا نه؟ هرگونه پیام مثبتی هم که بین دیالوگ ها آمده فقط به این دلیله که زندگی یک تراژدی پر از زجر و درد و یاس و نومیدیه که بعضی ها ضمن آن توانایایی آن را پیدا می کنند که مثلا از زیر وظیفه اجباری خدمت «ژوری» در دادگاه در بروند!

سئوال: بزرگ ترین رازی که تا بحال به شما گفته شده و از شما خواسته اند که آن را بازگو نکنید چیه؟

ایتان کوئن: همون جواب سئوال سوم. یعنی انگشت های بی حس پای عمویم ژنرال شوارتسکف!

وودی آلن: بزرگ ترین راز این است که این یک شوخی بزرگ نیست. این که بهترین مغزهای حزب جمهوریخواه در کله همین نامزدهای احتمالی است که امروز صف کشیده اند تا با همدیگر مناظره کنند.

سئوال: هرچند هرسه ما نویسندگان آثار طنز و کمدی هستیم اما هیچکدام شبیه دیگری نیستیم. ایتان با پوست تیره حالتی گریزان و فراری از دیگران داره. «وودی» هم که پوستش سفیده و هم آرام و ساکته و هم به شدت هوشیار و هشدار دهنده است. من یک زنی با هیکلی نسبتا تنومند هستم با سینه های بزرگ. آیا فکر می کنید این تفاوت ها در نمایش های تک پرده ای ما هم منعکس است؟ اگر چنین است این انعکاس را چگونه می بینید؟

ایتان کوئن: من درباره قضیه فیزیکی این سئوال یعنی سینه های آیلین عقیده ای ندارم. فقط می دانم که نمایش تک پرده ای من که اولین نمایش شب محسوب می شود، تماشاگر را مجبور می کند که با پرسش های مهمی روبر بشود. ازجمله این سئوال که :«خدایا..چقدر مونده تا نمایش وودی آلن شروع بشه؟» و «ایلین»، من فکر نمی کنم تماشاگران این سئوال را موقع تماشای نمایش تو از خودشون بکنند. چون تک پرده ای تو دومین بخش این نمایشه و اون ها می دونند که نمایش «وودی» اجتناب ناپذیره . راستش را بخواهید من انتظار نداشتم وارد نوعی رقابت برای عرضه کردن بهترین «کمدی سیاه» بشوم بلکه فکر می کردم این یک راهپیمایی آرومه. اما از همین الان فکر می کنم «ایلین»، احتمالا تو برنده ای. شاید همین مسئله هم باعث شده که تو هم مثل من تهیه کنندگان این نمایش را ترغیب کنی که از آگهی در اطراف این کار به عنوان «یک سه پرده ای کمدی» خودداری کنند بلکه بجای آن بگویند«دو تک پرده ای از استنباطی تاریک به اضافه یک کمدی»! اما این چیزی است که تهیه کنندگان از انجامش معمولا سرباز می زنند. حقیقت گویی در آگهی های تبلیغاتی و در تئاتر پرنسیب هایی هستند که بیشتر در مورد آن ها صحبت میشه تا عمل. شاید بهانه تهیه کننده ها این باشه که اعنوان طولانی و سیاهی که من انتخاب کرده ام روی سر در بیرونی تئاتر جا نمی گیرد! ولی من شخصا این نوع عنوان ها را برای تئاتر بیشتر می پسندم.

وودی آلن: من نمیدونستم این «ایتان» بوده که بهش لقب مردی گریزان از دیگران با پوست تیره داده شده! من فکر می کردم «ایلین» از مردم گریزانه و «ایتان» اونیه که «سینه» داره!! من گیج شده ام. با این همه قبول دارم که تک پرده ای من یک قطعه آرام اما در عین حال هشدار دهنده است. احتمالا همین خصائص هم دلیل وجود اپیدمی «حالت خواب آلودگی و میل شدید به خواب» در میان تماشاگران در شب نمایش خواهد بود.

سئوال: می دونید گاهی چطوری آدم شب ها پیش از خواب توی رختخواب دراز کشیده و مثلا فکر می کنه :«اگر قوه جاذبه زمین یکهو از بین بره و ما توی هوا سرگردان بشیم چی میشه؟» آیا این فکر برای شما دلهره آوراست؟

ایتان کوئن: «آیلین» من فکر می کنم اینجا دیگه مثل اینکه داری با خودت مصاحبه می کنی.

وودی آلن: من شک ندارم که یک روز قوه جاذبه زمین به طور ناگهانی از بین خواهد رفت و من توی هوا شناور میشم. من خودم را مجسم می کنم که دارم از توی شلوارم بیرون میآم و توی هوا می چرخم. نه تنها من توی فضا سرگردانم بلکه این سرگردانی درحالتی است که من فقط زیرشلواری بپا دارم. من خودم را مجسم می کنم که با وزش بادهای موسمی از «منهتن» از روی رودخانه «هادسن» می گذرم. اون پائین چشمم به فرماندار «نیوجرسی » می افتد که علیرغم عدم وجود قوه جاذبه زمین هنوز هم نتوانسته توی هوا شناور بشه!

سئوال: چه سئوالی از شما نپرسیده ام که خودتان دوست دارید از خودتان بپرسید؟

ایتان کوئن: (سکوت دوستانه)

وودی آلن: چطوریه که هروقت یک مردی در حال رانندگی از پنجره بیرون را تماشا می کنه و متوجه یک زن خوش هیکل و بلند قد میشه، چطوره که این زن میدونه چطوری بچرخه که فقط پشت سرش به طرف مرد راننده باشه؟



iran#

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ