شنبه، آبان ۳۰، ۱۳۹۴

کیوان صمیمی: وضعیت ایران شبیه دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد است

کیوان صمیمی: وضعیت ایران شبیه دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد است
شنبه 21 نوامبر 2015 ماهرخ غلامحسین‌پور
http://iranscope.blogspot.com/2015/11/blog-post_50.html

 
کیوان صمیمی، مدیر مسئول نشریه توقیف شده نامه و عضو شورای فعالان ملی - مذهبی که بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸ تجربه زندان طولانی مدت را از سر گذرانده، اولین تجربه بازداشتش را در سن ۱۸ سالگی و در سال ۱۳۴۵ از سر گذرانده و در دادگاهی در دوران شاه به یازده سال حبس محکوم شد. او در جریان مبارزات سیاسی دو برادرش را؛ یکی در زمان رژیم پهلوی و دیگری در دوران جمهوری اسلامی از دست داد. کیوان صمیمی در دومین تجربه زندان طولانی، یک روز پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ بازداشت و به شش سال زندان محکوم شد. او مدتی پیش پس از پایان یافتن دوران زندان، آزاد شد. با او درباره فضای این روزهای سیاست و موج بازداشت فعالان رسانه ای مصاحبه کرده ام.

>آقای صمیمی در موج اخیر بازداشت ها، روزنامه نگاران را نشانه رفته‌اند، ارزیابی تان از رویکرد نهادهای امنیتی چیست؟

هدف نهایی، کشیدن ترمز دستی روزنامه نگاران است. مسلما روزنامه نگاران با توجه به فشارهای چند سال اخیر نمی‌توانستند به سرعت جلو بروند، اما برایشان کافی نیست و می‌خواهند ترمز دستی آن‌ها را هم بکشند. با این هدف که روزنامه نگاران اصلاح طلب تنور انتخابات را گرم نکنند و برخورد منفعلی داشته باشند، انتخابات به سردی انجام شود و با یک انتخابات سرد و کم مشارکت پیروزی بیشتری به دست بیاورند، چون هر چه مشارکت بیشتر باشد و مردم خاموش و منفعلی که خواهان تعدیل و اصلاحند بیشتر وارد صحنه بشوند، زیان می‌بینند.

>به باور شما این برخوردها نتیجه بخش هم خواهد بود؟

خیر؛ آبی از این بازداشت‌ها گرم نمی‌شود. این‌ها روزنامه نگاران رانشانه رفته‌اند اما برخورد خوب روحانی و برخی مقامات مسئول باعث شد که نتوانند به اهدافشان برسند. طبیعی است که آن‌ها تلاششان را می‌کنند و این ماییم که نباید مرعوب این موج آفرینی‌ها بشویم.

>به نظر می رسد کماکان فضای یاس و نومیدی در فضای رسانه ای حاکم است، شبیه ایام پس از ۸۸.

خب! زندگی فی نفسه زیباست، اگر هم خاموشی هست، گناه ماست. بعد از آزادی از زندان متوجه شدم، آثار اتفاقات سال ۸۸ تا حدی باقی مانده و فضای ناامیدی کمی غالب شده، حال و هوایی شبیه حال و هوای بعد از کودتای بیست و هشت مرداد سال ۱۳۳۲ را حس می‌کنم. گرچه آن زمان سنم کم بود، اما به تدریج در اواسط دهه سی چیزهایی از دیگران می‌شنیدم و در دهه چهل هم راجع به آن ایام می‌خواندم و می‌توانم شباهت‌های این کرختی را ببینم. البته نه به سیاهی آن زمان اما بی‌شباهت هم نیست. کماکان بعد از کودتای ۸۸ برخی از کنشگران جامعه مدنی در کما به سر می‌برند، گر چه پس از روی کار آمدن آقای روحانی تا حدی از این کما خارج شده و با عنایت به شعار «تدبیر و امید»، کمی امید احیا شده، اما نمی‌شود انکار کرد که از آن سو هم تلاش برای ایجاد ناامیدی را می‌بینیم. برنامه‌های صدا و سیما را که می‌شنوم می‌شود فهمید که کاملا امید مردم را نشانه گرفته‌اند و به هر بهانه‌ای از مسائل کلانی مثل برجام تا مسائل ریزی مثل وام خودرو را دستمایه قرار می‌دهند تا مردم را ناامید کنند.

>طبعا نومید کردن فضای امیدوارانه پس از انتخابات، هدفمند است ...

بله، هدف سیاسی دارند. هدفشان انتخابات است. اینکه مردم را منفعل و ناامید کرده و آن‌ها هم انتخابات را‌‌ رها کنند و بگویند «با انتخابات هم خبری تازه‌ای نیست». اما علیرغم همه این تلاش‌ها تصور می‌کنم که مسائل قابل اصلاح است، اگر خودمان را تصحیح کنیم. اگر خودمان قابل اصلاح باشیم و فعالیت‌های آرام و مستمرمان را افزایش بدهیم مطمئنا اوضاع سیاسی بیرونی نیز قابل اصلاح خواهد بود.


>با این حال نمی شود بازداشت‌های اخیر روزنامه نگاران را در کاهش نشاط اجتماعی ندیده گرفت ....

به اعتقاد من همه این برخورد‌ها برای ایجاد انفعال است. این تلونات در تمامی مقاطع تاریخی وجود داشته، اما امروزه به یمن رشد وسایل ارتباط جمعی و وسایل انتقال خبر، چیزی از این اتفاقات در پستو نمی‌ماند و حوادث دلخراشی که رخ می‌دهد خبرش به تمام دهکده جهان می‌رسد. این اطلاع رسانی باعث می‌شود ما تصور کنیم جهان تیره و تار شده اما تاریک اندیشی یک عده محدود در یک جای جغرافیایی مشخص، همواره بوده و امروزه با انتقال خبر، بازتاب این حوادث در دنیای مدرن متفاوت است.

>یک جور کلان تر به قضیه نگاه کنیم. الان حوادث منطقه را ببینید. وحشت آفرینی های داعش هم یک عامل مکمل شده است ...

بله به طور کلان و در سطح کلی به نظر من بشر به سمت صلح مداری دارد گام بر می دارد. بشر قرن بیست و یکم به اعتقاد من تحمل و مدارا و صلح خواهی‌اش بسیار بیشتر از بشر قرن‌های پیش است. اینکه یک عده اندک و اقلیت در گوشه‌ای از جهان تنش می‌آفرینند نباید ما را بسیار هراسناک کند و تصور کنیم کل جهان هستی تیره و تار شده گر چه هر جنایتی دردناک است ولو اینکه حتی یک انسان بی‌گناه در یک گوشه دنیا به ناحق کشته شده یا مورد خشونت قرار بگیرد. اما بسیار بیشتر از جنایات این روز‌ها، در قرنهای پیش از این انجام شده و بشر از آن مرحله به عافیت عبور کرده است. امروزه تعداد صلح خواهان جهان که چه به صورت فردی و چه به شکل اجتماعی برای بهبود وضع بشر تلاش می‌کنند، دارند روز به روز زیاد و زیاد‌تر می‌شوند و هم این‌ها بر خلاف عده اندکی که می‌خواهند در دنیا جهنم بیافرینند، بهشت می‌آفرینند، به قول شاعر من که صلحم دائما با این بشر/ این جهان چون جنت است اندر بصر. انسانی که با پدر جهان یعنی بشر، در صلح است جهانش هم بهشت می‌شود. بنابر این جنایتکاران؛ چه بنیادگرایان بیرونی و چه تندروهای داخلی فقط کمی زحمت ما می‌دارند ولی عرض خود می‌برند و کار بیشتری نمی‌توانند بکنند چون هستی به مسیر صلح مداری و آشتی در حرکت است.

>بگذارید تجربه خودتان را بررسی کنیم. پس از آزادی برخورد مردم را با خودتان چطور ارزیابی کردید؟

نباید انتظار داشته باشیم ما را آدم خاصی فرض کنند و فکر کنیم همه مردم باید ما را بر صدر بنشانند، الزاما بشناسند و برخوردشان باید عالی باشد.‌‌ همان چهار نفر و نصفی که من را می‌شناسند به هر حال برخورد مناسبی دارند و وقتی متوجه می‌شوند که شرایط این گونه بوده، همدلانه برخورد می‌کنند اما نباید فریفته باشیم و انتظار داشته باشیم که الزاما ما را آدم خاصی بدانند.

>و طبعا با این روحیه است که فضای جامعه را برای فعالیت سیاسی یا اجتماعی مهیا می‌بینید؟

بله، زمینه فعالیت و تلاش را مهیا می‌بینم این ماییم که باید یا علی بگوییم و بلند بشویم و به نظر می‌رسد تا انگیزه‌های درونی باشد، فعالیت‌های انسانی هم زنده است. من هم با یک سری فعالیت‌ها در خصوص حقوق بشر و جامعه مدنی شروع کرده‌ام و احتمالا در این حوزه‌ها لازم‌تر و مفید‌تر از حوزه‌های رسمی و سیاسی خواهم بود. شرایط امروز جامعه ایران نیازمند تقویت جامعه مدنی و فعالیت‌ها و خدمات انسان دوستانه و خدمت رسانی به مردم است. من این کار را مهم‌تر از هر چیزی می‌دانم، ترویج و تبلیغ اخلاق مدنی و اخلاق مداری حلقه مفقوده دموکراسی و مبنای زندگی است و من تقویت جامعه مدنی را اخلاق عملی می‌دانم. این امری است که از اواخر دوران خاتمی تا اکنون ما روشنفکران به ضرورت توجه به آن رسیده بودیم و مداوما ضرورت حفظ جامعه مدنی را تاکید کرده‌ایم. اما فقط گفتن آن کافی نبوده و باید می‌رفته‌ایم توی دل صحنه و این کاری را که بسیار هم سخت‌تر از کار سیاسی است، انجام می‌داده‌ایم. البته نباید خیلی نتیجه گرایانه به آن نگاه کرد، بلکه به عنوان یک کار ارزش مدار به آن توجه کنیم.

منبع:



----------------------

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ