مصاحبه اکبر گنجی با روزنامه برزیلی درباره ی انتخابات، تحریم های اقتصادی و جنگ
http://news.gooya.com/politics/archives/2013/06/161540.php
مهمترین مسأله ی ما، گذار مسالمت آمیز از دیکتاتوری موجود به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر است. من موافق نمونه های گذار به دموکراسی چون شیلی و برزیل و افریقای جنوبی هستم، نه رژیم چنچ هایی که از طریق حمله ی نظامی در افغانستان، عراق، لیبی و سوریه انجام گرفت
پرسش: عمده تر تغییر در سیاست ایران از اعتراضات 1388 تاکنون چیست؟ چرا؟ و چگونه این تغییر انتخابات ریاست جمهوری را تحت تأثیر قرار خواهد داد؟
پاسخ: رژیم ایران- به تعبیر ماکس وبر- یکی از مصادیق نظام های نئو سلطانی است. قدرت اصلی در دست رهبر قرار دارد. سیاست هایی که خامنه ای و احمدی نژاد پس از سال 2009 به اجرا در آوردند، وضعیت ایران را بحرانی تر کرد. اینک جمهوری اسلامی با بحران مشروعیت، بحران ناکارآمدی، بحران ایدئولوژیک، بحران اقتصادی و بحران بین المللی روبرو است. در عین حال، نوعی وحدت میان نیروهای سیاسی حکومتی شکل گرفته که این سیاست ها نادرست بوده است. اما انان، احمدی نژاد را نقد می کنند، نه رهبر را. البته نقد احمدی نژاد، نقد رهبر است. برای این که این سیاست ها و دولت احمدی نژاد به طور بی نظیری توسط خامنه ای حمایت می شد.
از سوی دیگر، میزان نارضایتی بالا بوده و به دلیل سرکوب مخالفان قادر نیستند تا خود را به شکل اعتراض سیاسی خیابانی نمایش دهند. در عین حال، مخالفان داخل کشور- خصوصا زندانیان سیاسی- نامه های سرگشاده ی زیادی علیه خامنه ای منتشر کرده و می کنند.
پس از انتخابات 2009 و پیدایش جنبش سبز، رژیم به شدت مخالفان را سرکوب کرد و فضای سیاسی را بسته است. به همین دلیل هرگاه فرصتی پیدا شود، مخالفان از آن استفاده خواهند کرد. مسلمانان جنازه ی فرد فوت شده را مدتی بلند کرده و پیاده می روند و شعارهای مذهبی سر می دهند. امام جمعه ی سابق اصفهان یکی از مخالفان آیت الله خامنه ای بود که ده ها هزار تن در مراسم تشیع جنازه ی او در 14/3/92 شرکت کرده و شعارهای ضد دیکتاتوری سر دادند.
پرسش: چه انتظاری از این انتخابات دارید؟ آیا از هیچ کاندیدایی طرفداری می کنید؟ چرا؟
پاسخ: شکاف اصلی اجتماعی جامعه ی ما، شکاف دیکتاتوری و دموکراسی است. انتظار من این بود و هست که از فرصت انتخابات استفاده کرده و مخالفان این شکاف را فعال سازند. یعنی جامعه را حول "خامنه ای و ضد خامنه ای" دو قطبی سازند. به عنوان نمونه، وقتی مردم تصور می کنند که کاندیدای خاصی کاندیدای خامنه ای است، علیه او بسیج می شوند. به همین دلیل در این دوره، خامنه ای دائماً تأکید می کند که از هیچ کاندیدایی حمایت نمی کند.
پرسش: از آنجایی که کاندیداها به دقت توسط رهبر- علی خامنه ای- انتخاب شده اند، بسیاری فکر می کنند که این انتخابات ریاست جمهوری فاقد اهمیت است؟ آیا شما با این نظر موافق هستید؟
پاسخ: با این که خامنه ای اجازه نداد تا چهره های شاخص اصلاح طلب ها در انتخابات شرکت کنند، اما انتخابات مهم است و فرصت های زیادی برای فعالیت مخالفان علیه دیکتاتوری پدید می آورد. به عنوان مثال دانشجویان در سخنرانی یکی از کاندیداها، عکس های زندانیان سیاسی را بالا برده و شعارهایی برای آزادی زندانیان سیاسی و رهبران جنبش سبز سر دادند.
از سوی دیگر، برخی از کاندیدا ها برای منافع ملی ایران و پروسه ی گذار به دموکراسی، از دیگر کاندیداها بسیار خطرناک تر هستند. منظورم به طور خاص سیعد جلیلی دبیر شورای امنیت ملی و مذاکره کننده ی هسته ای ایران است. اولاً: دیدگاه های جلیلی به دیدگاه های خامنه ای بسیار نزدیک است. ثانیاً: نسبت به بقیه ی کاندیداها فاقد هرگونه پیشینه ای است، این متغیر به تبعیت هر چه بیشتر او از خامنه ای منتهی خواهد شد. ثالثاً: دیدگاهایش نسبت به غرب و فرهنگ غربی از همه ی نامزدها رادیکاتر است. رابعاً: در توهم به سر می برد و دائماً این ادعا را تکرار می کند که ما به پشت جبهه ی دشمن(آمریکا و اسرائیل و...) رسیده ایم و سازش کاران داخلی قصد دارند ما را باز گردانند. این دیدگاه موجب افزایش تحریم های فلج کننده اقتصادی و نابودی مردم ایران خواهد شد.
پرسش: قدرت های غربی مشروعیت انتخابات ایران را به رسمیت نمی شناسند و بسیاری در غرب به "تغییر رژیم" در تهران هستند. شما چه انتظاری از کشورهای در حال ظهوری مانند برزیل دارید؟
پاسخ: من به دلیل وجود انواع تبعیض، نقض حقوق بشر و غیردموکراتیک بودن، جمهوری اسلامی را نامشروع می دانم. مهمترین مسأله ی ما، گذار مسالمت آمیز از دیکتاتوری موجود به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر است. من موافق نمونه های گذار به دموکراسی چون شیلی و برزیل و افریقای جنوبی هستم، نه رژیم چنچ هایی که از طریق حمله ی نظامی در افغانستان، عراق، لیبی و سوریه انجام گرفت. در نمونه های مسالمت آمیز اول، گذار به دموکراسی صورت گرفت، اما در نمونه های حمله ی نظامی، نه تنها گذار به دموکراسی صورت نگرفت، بلکه آن کشورها ویران شده و روزانه شاهد مرگ صدها تن هستیم. به گزارش سازمان ملل، فقط در ماه گذشته در عراق بیش از 1000 تن کشته و 2500 تن زخمی شده اند. سوریه هم به کشوری نابود شده، با 80 هزار کشته، 5 میلیون و نیم آواره ی داخلی و خارجی، صدها هزار زخمی و جنگ های قومی و مذهبی تبدیل شده است که در آن حکومت اسد و مخالفانش مرتکب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت شده اند.
پرسش: از نظر اقتصادی وضعیت در ایران بسیار بد بوده و به دلیل تحریم های بین المللی در حال بدتر شون است. آیا فکر می کنید که تحریم ها راه حل عاقلانه ای در مقابل برنامه ی هسته ای است؟
پاسخ: تحریم های اقتصادی فلج کننده،در واقع مجازات مردم ایران هستند، نه مجازات رژیم جمهوری اسلامی. درآمد نفتی ایران را در عرض دو سال به یک سوم کاهش داده اند. روز گذشته صنعت خودرو سازی ایران نیز توسط آمریکا تحریم شد. این چه ربطی به برنامه ی هسته ای دارد؟ معنای این تحریم ها، بیکاری گسترده، تورم فزاینده، رکود اقتصادی، و سراشیبی سقوط درونی است. نمایندگان کنگره ی آمریکا طرحی را آماده کرده اند که لغو تحریم های اقتصادی منوط به رژیم چنچ در ایران خواهد شد.
13 سال تحریم اقتصادی عراق به مرگ حدود نیم میلیون کودک زیر 5 سال عراقی منتهی شد، اما صدام حسین سقوط نکرد و در نهایت با حمله ی نظامی او را سرنگون ساختند. حمله ای که متکی بر اتهامات دروغ بود.
مطابق گزارش های رسمی 17 نهاد اطلاعاتی آمریکا در سال 2007، که در سال 2011 و 2012 دوباره مورد تأیید قرار گرفت، ایران از سال 2003 به بعد هیچ گونه فعالیت نظامی هسته ای نداشته است. ایران عضو ان پی تی است و دائما تحت نظارت قرار دارد. مطابق ان پی تی ایران از حق غنی سازی اورانیوم برخوردار است. اما دولت های غربی از ایران می خواهند که غنی سازی اورانیوم را تعطیل سازد. سیاست های آنان دبل استاندارد است.
بهترین سیاست برای منطقه ی خاورمیانه، تصویب پاکسازی منطقه از سلاح های کشتار جمعی است. همه ی دولت های منطقه- به غیر از دولت اسرائیل- موافق این سیاست هستند. اسرائیل تنها دولتی است که حدود 200 تا 300 بمب اتمی در اختیار دارد.
پرسش: آیا فکر می کنید که به دلیل برنامه ی هسته ای ایران جنگی رخ خواهد داد؟
پاسخ: این خطر وجود دارد که اگر توافقی میان ایران و دولت های غربی صورت نگیرد، ایران مورد حمله ی نظامی قرار گیرد. اخیرا سنای آمریکا مصوبه ای را به تصویب رساند که اگر اسرائیل به ایران حمله کرد، دولت آمریکا باید به حمایت عملی از آن دولت برخیزد. یعنی دولت دارای صدها بمب اتمی حق دارد کشور فاقد سلاح اتمی را ، به دلیل غنی سازی اورانیوم، بمباران کند.
به گمان من، دولت ایران باید به طور مستقیم با دولت آمریکا وارد مذاکره شود. باید از هرگونه شفافیت در پروژه ی هسته ای استقبال کند تا بر جهانیان روشن شود که به دنبال استفاده ی صلح آمیز از انرژی هسته ای است. ایران باید دارای روابط دوستانه با آمریکا باشد. ایران حتی می تواند با دولت اسرائیل- همچون ترکیه- دارای روابط دیپلماتیک باشد.
من مخالف جنگ و تحریم های اقتصادی هستم. هدف ما، گذار ایران به دموکراسی و روابط صلاح آمیز با مردم منطقه و جهان است. نظام دموکراتیک نیز نظامی سکولار است.
http://news.gooya.com/politics/archives/2013/06/161540.php
مهمترین مسأله ی ما، گذار مسالمت آمیز از دیکتاتوری موجود به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر است. من موافق نمونه های گذار به دموکراسی چون شیلی و برزیل و افریقای جنوبی هستم، نه رژیم چنچ هایی که از طریق حمله ی نظامی در افغانستان، عراق، لیبی و سوریه انجام گرفت
پرسش: عمده تر تغییر در سیاست ایران از اعتراضات 1388 تاکنون چیست؟ چرا؟ و چگونه این تغییر انتخابات ریاست جمهوری را تحت تأثیر قرار خواهد داد؟
پاسخ: رژیم ایران- به تعبیر ماکس وبر- یکی از مصادیق نظام های نئو سلطانی است. قدرت اصلی در دست رهبر قرار دارد. سیاست هایی که خامنه ای و احمدی نژاد پس از سال 2009 به اجرا در آوردند، وضعیت ایران را بحرانی تر کرد. اینک جمهوری اسلامی با بحران مشروعیت، بحران ناکارآمدی، بحران ایدئولوژیک، بحران اقتصادی و بحران بین المللی روبرو است. در عین حال، نوعی وحدت میان نیروهای سیاسی حکومتی شکل گرفته که این سیاست ها نادرست بوده است. اما انان، احمدی نژاد را نقد می کنند، نه رهبر را. البته نقد احمدی نژاد، نقد رهبر است. برای این که این سیاست ها و دولت احمدی نژاد به طور بی نظیری توسط خامنه ای حمایت می شد.
از سوی دیگر، میزان نارضایتی بالا بوده و به دلیل سرکوب مخالفان قادر نیستند تا خود را به شکل اعتراض سیاسی خیابانی نمایش دهند. در عین حال، مخالفان داخل کشور- خصوصا زندانیان سیاسی- نامه های سرگشاده ی زیادی علیه خامنه ای منتشر کرده و می کنند.
پس از انتخابات 2009 و پیدایش جنبش سبز، رژیم به شدت مخالفان را سرکوب کرد و فضای سیاسی را بسته است. به همین دلیل هرگاه فرصتی پیدا شود، مخالفان از آن استفاده خواهند کرد. مسلمانان جنازه ی فرد فوت شده را مدتی بلند کرده و پیاده می روند و شعارهای مذهبی سر می دهند. امام جمعه ی سابق اصفهان یکی از مخالفان آیت الله خامنه ای بود که ده ها هزار تن در مراسم تشیع جنازه ی او در 14/3/92 شرکت کرده و شعارهای ضد دیکتاتوری سر دادند.
پرسش: چه انتظاری از این انتخابات دارید؟ آیا از هیچ کاندیدایی طرفداری می کنید؟ چرا؟
پاسخ: شکاف اصلی اجتماعی جامعه ی ما، شکاف دیکتاتوری و دموکراسی است. انتظار من این بود و هست که از فرصت انتخابات استفاده کرده و مخالفان این شکاف را فعال سازند. یعنی جامعه را حول "خامنه ای و ضد خامنه ای" دو قطبی سازند. به عنوان نمونه، وقتی مردم تصور می کنند که کاندیدای خاصی کاندیدای خامنه ای است، علیه او بسیج می شوند. به همین دلیل در این دوره، خامنه ای دائماً تأکید می کند که از هیچ کاندیدایی حمایت نمی کند.
پرسش: از آنجایی که کاندیداها به دقت توسط رهبر- علی خامنه ای- انتخاب شده اند، بسیاری فکر می کنند که این انتخابات ریاست جمهوری فاقد اهمیت است؟ آیا شما با این نظر موافق هستید؟
پاسخ: با این که خامنه ای اجازه نداد تا چهره های شاخص اصلاح طلب ها در انتخابات شرکت کنند، اما انتخابات مهم است و فرصت های زیادی برای فعالیت مخالفان علیه دیکتاتوری پدید می آورد. به عنوان مثال دانشجویان در سخنرانی یکی از کاندیداها، عکس های زندانیان سیاسی را بالا برده و شعارهایی برای آزادی زندانیان سیاسی و رهبران جنبش سبز سر دادند.
از سوی دیگر، برخی از کاندیدا ها برای منافع ملی ایران و پروسه ی گذار به دموکراسی، از دیگر کاندیداها بسیار خطرناک تر هستند. منظورم به طور خاص سیعد جلیلی دبیر شورای امنیت ملی و مذاکره کننده ی هسته ای ایران است. اولاً: دیدگاه های جلیلی به دیدگاه های خامنه ای بسیار نزدیک است. ثانیاً: نسبت به بقیه ی کاندیداها فاقد هرگونه پیشینه ای است، این متغیر به تبعیت هر چه بیشتر او از خامنه ای منتهی خواهد شد. ثالثاً: دیدگاهایش نسبت به غرب و فرهنگ غربی از همه ی نامزدها رادیکاتر است. رابعاً: در توهم به سر می برد و دائماً این ادعا را تکرار می کند که ما به پشت جبهه ی دشمن(آمریکا و اسرائیل و...) رسیده ایم و سازش کاران داخلی قصد دارند ما را باز گردانند. این دیدگاه موجب افزایش تحریم های فلج کننده اقتصادی و نابودی مردم ایران خواهد شد.
پرسش: قدرت های غربی مشروعیت انتخابات ایران را به رسمیت نمی شناسند و بسیاری در غرب به "تغییر رژیم" در تهران هستند. شما چه انتظاری از کشورهای در حال ظهوری مانند برزیل دارید؟
پاسخ: من به دلیل وجود انواع تبعیض، نقض حقوق بشر و غیردموکراتیک بودن، جمهوری اسلامی را نامشروع می دانم. مهمترین مسأله ی ما، گذار مسالمت آمیز از دیکتاتوری موجود به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر است. من موافق نمونه های گذار به دموکراسی چون شیلی و برزیل و افریقای جنوبی هستم، نه رژیم چنچ هایی که از طریق حمله ی نظامی در افغانستان، عراق، لیبی و سوریه انجام گرفت. در نمونه های مسالمت آمیز اول، گذار به دموکراسی صورت گرفت، اما در نمونه های حمله ی نظامی، نه تنها گذار به دموکراسی صورت نگرفت، بلکه آن کشورها ویران شده و روزانه شاهد مرگ صدها تن هستیم. به گزارش سازمان ملل، فقط در ماه گذشته در عراق بیش از 1000 تن کشته و 2500 تن زخمی شده اند. سوریه هم به کشوری نابود شده، با 80 هزار کشته، 5 میلیون و نیم آواره ی داخلی و خارجی، صدها هزار زخمی و جنگ های قومی و مذهبی تبدیل شده است که در آن حکومت اسد و مخالفانش مرتکب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت شده اند.
پرسش: از نظر اقتصادی وضعیت در ایران بسیار بد بوده و به دلیل تحریم های بین المللی در حال بدتر شون است. آیا فکر می کنید که تحریم ها راه حل عاقلانه ای در مقابل برنامه ی هسته ای است؟
پاسخ: تحریم های اقتصادی فلج کننده،در واقع مجازات مردم ایران هستند، نه مجازات رژیم جمهوری اسلامی. درآمد نفتی ایران را در عرض دو سال به یک سوم کاهش داده اند. روز گذشته صنعت خودرو سازی ایران نیز توسط آمریکا تحریم شد. این چه ربطی به برنامه ی هسته ای دارد؟ معنای این تحریم ها، بیکاری گسترده، تورم فزاینده، رکود اقتصادی، و سراشیبی سقوط درونی است. نمایندگان کنگره ی آمریکا طرحی را آماده کرده اند که لغو تحریم های اقتصادی منوط به رژیم چنچ در ایران خواهد شد.
13 سال تحریم اقتصادی عراق به مرگ حدود نیم میلیون کودک زیر 5 سال عراقی منتهی شد، اما صدام حسین سقوط نکرد و در نهایت با حمله ی نظامی او را سرنگون ساختند. حمله ای که متکی بر اتهامات دروغ بود.
مطابق گزارش های رسمی 17 نهاد اطلاعاتی آمریکا در سال 2007، که در سال 2011 و 2012 دوباره مورد تأیید قرار گرفت، ایران از سال 2003 به بعد هیچ گونه فعالیت نظامی هسته ای نداشته است. ایران عضو ان پی تی است و دائما تحت نظارت قرار دارد. مطابق ان پی تی ایران از حق غنی سازی اورانیوم برخوردار است. اما دولت های غربی از ایران می خواهند که غنی سازی اورانیوم را تعطیل سازد. سیاست های آنان دبل استاندارد است.
بهترین سیاست برای منطقه ی خاورمیانه، تصویب پاکسازی منطقه از سلاح های کشتار جمعی است. همه ی دولت های منطقه- به غیر از دولت اسرائیل- موافق این سیاست هستند. اسرائیل تنها دولتی است که حدود 200 تا 300 بمب اتمی در اختیار دارد.
پرسش: آیا فکر می کنید که به دلیل برنامه ی هسته ای ایران جنگی رخ خواهد داد؟
پاسخ: این خطر وجود دارد که اگر توافقی میان ایران و دولت های غربی صورت نگیرد، ایران مورد حمله ی نظامی قرار گیرد. اخیرا سنای آمریکا مصوبه ای را به تصویب رساند که اگر اسرائیل به ایران حمله کرد، دولت آمریکا باید به حمایت عملی از آن دولت برخیزد. یعنی دولت دارای صدها بمب اتمی حق دارد کشور فاقد سلاح اتمی را ، به دلیل غنی سازی اورانیوم، بمباران کند.
به گمان من، دولت ایران باید به طور مستقیم با دولت آمریکا وارد مذاکره شود. باید از هرگونه شفافیت در پروژه ی هسته ای استقبال کند تا بر جهانیان روشن شود که به دنبال استفاده ی صلح آمیز از انرژی هسته ای است. ایران باید دارای روابط دوستانه با آمریکا باشد. ایران حتی می تواند با دولت اسرائیل- همچون ترکیه- دارای روابط دیپلماتیک باشد.
من مخالف جنگ و تحریم های اقتصادی هستم. هدف ما، گذار ایران به دموکراسی و روابط صلاح آمیز با مردم منطقه و جهان است. نظام دموکراتیک نیز نظامی سکولار است.
iran#
iranscope#
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر