مصاحبه ی اختصاصی پایگاه تلاطم با مهندس حشمت الله طبرزدی
http://mohandestabarzadi.blogfa.com/post-1683.aspx
.
مخالفین رژیم دینی جمهوری اسلامی و مدافعین حقوق بشر و دموکراسی ، وقتی در داخل کشور به فعالیت و زندگی می پردازند ؛ همواره با مشکلات و معضلات فراوانی روبه رو هستند که با مبارزان و فعالان ساکن خارج از کشور متفاوت میباشد।تهدید ارعاب ، انسداد شغلی و تحصیلی ، دستگیری و زندان و گاها خطر اعدام ، آنها را دایما دنبال میکند و حتی بر روی کیفیت و کمیت فعالیت هایشان تاثیر گذار است .این بار به سراغ یکی از همین شخصیتها رفته ایم تا از زبان ایشان با تحولات روز ایران و شرایط حاکم بر فعالیت هایشان آشنا شویم .مصاحبه اختصاصی پایگاه تلاطم با مهندس حشمت الله طبرزدی را حضور مخاطبین گرامی تقدیم می داریم :
چیاکوکاکایی :درابتدا محبت فرموده ضمن معرفی خود و اشاره ای کوتاه به سوابق مطبوعاتی وسیاسی تان ؛ شرایطی که هم اکنون در آن به سر می برید را توضیح دهید.
من در سال 1373 با همکاری شورای مرکزی اتحادیه ی اسلامی دانشجویان و دانش اموختگان ایران، هفته نامه ی پیام دانشجو را منتشر کردم. در ان دوران دبیر کل اتحادیه و مدیر مسئول نشریه بودم.این نشریه پس از انتشار 57 شماره برای همیشه توقیف شد. به دنبال ان، و در سال 76 نشریه ی ندای دانشجو را منتشر کردیم. این نشریه نیز با فشار اطلاعات و مرتضوی توقیف شد. پیام دانشجو را نیز مرتضوی توقیف نهایی کرد. در سال 77 به انتشار هویت خویش مبادرت کردیم که پس از 4 شماره توقیف شد. و در سال 78-79 نیز چند شماره ای گزارش روز را در اوردیم که در 5 اردیبهشت 79 به دستور خامنه ای تعطیل شد.در حوزه ی سیاسی نیز در سال 77 همراه با گروهی از دوستان جبهه ی متحد دانشجویی را تاسیس کردیم. در تاسیس ان این چند تشکل سهم داشتند:اتحادیه ی اسلامی دانشجویان و دانش اموختگان دانشگاه ها به دبیر کلی من. اتحادیه ی ملی دانشجویان و دانش اموختگان به دبیر کلی منوچهر محمدی. کمیته ی دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی به دبیری حسن زارع زاده.سازمان ملی دانشجویان و دانش اموختگان به دبیری کوروش صحتی.در سال 1379 نیز جبهه ی دموکراتیک ایران اعلام موجودیت کرد.در حال حاضر من سمت دبیر کلی این جبهه را بر عهده دارم. این جبهه در درون کشور دارای یک شورای رهبری 7 نفره به این شرح است:1-حشمت اله طبرزدی 2-جواد امامی-3-پرویز سفری 4-محمد مسعود سلامتی-5-اسماعیل مفتی زاده 6- گیتی پور فاضل 7- عباس خرسندیهمچنین در درون مرز، یک شورای مرکزی متشکل از 15 نفر دارد. در عین حال جبهه ی دموکراتیک ایران یکی از اعضای شورای همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران است. جبهه دارای یک منشور 10 گانه است. همبستگی نیز دارای یک سند با 12 اصل است. من در حال حاضر سخنگوی همبستگی نیز هستم.پس از ازادی از حبس 9 ساله در خرداد سال گذشته، و با وجود محرومیت اجتماعی 10 ساله اما به مبارزات خود برای ازادی و دموکراسی در درون مرز ادامه داده ام.
چیاکوکاکایی: به عنوان اولین موضوع بحث ، مناسب می دانیم نظرجنابعالی را درخصوص جنبش سبزاصلاحات وحرکت های اعتراضی مردم به نتیجه انتخاب که موجبات دیکتاتورستیزی ومخالفت آشکار قشرهای مختلف جامعه راعلیرغم شعارها وبرنامه های سران اصلاحات به همراه داشت ؛جویا شویم।
به نظر من جنبش سبز یک جنبش خود جوش یا خود به خودی است. برای این که هیچ کس از پیش برای ان برنامه ریزی نکرده بود. این یک جنبشی است که معلول تقلب،تجاوز،کشتار،سرکوب و اعترافگیری است.ولی خود جوش بودن ان موجب این نمی شود که اهداف اصیلی در برنامه نداشته باشد. پس می توانیم ان را تحلیل کنیم.به لحاظ اجتماعی یا پایگاه طبقاتی این جنبش به طبقه ی متوسط اجتماعی مربوط است. در واقع جامعه ی شهری و تولیدگران و کسبه و تکنوکرات ها و نیز اداری ها و دانشجویان و دانش اموختگان در ان فعال هستند. اگر چه بخشی از کارگران یا روستاییان و کشاورزان نیز از ان حمایت می کنند اما این جنبش به پایگاه طبقاتی ان ها مرجوع و مربوط نیست. در عین حال زنان و فرهنگیان متوسط شهری در ان فعال هستند. جنبش خاستگاه طبقاتی-اقتصادی معینی ندارد ولی از یک پایگاه اجتماعی برخوردار است. هر گاه جنبشی از یک پایگاه طبقاتی-اجتماعی معین برخوردار شد به دلیل این که می تواند بخش بزرگی از جامعه را نمایندگی کند،پس می توان ان را به عنوان یک جنبش با اهداف اصیل به رسمیت شناخت.در ایران طبقه ی متوسط همواره به وجود اورنده ی تحولات مهم در کشور است. این طبقه در درون خود از یک طیف بندی گسترده ای بر خوردار است که در 2 ویژگی مشترک هستند. اول این که از یک اگاهی نسبی بر خوردار هستند و دوم این که از یک رفاه نسبی در مقایسه با طبقه ی فرودست بر خوردار می باشند. این دو ویژگی این طبقه را موجد پیشتازی و تحول افرینی می کند. اگر به انقلاب بهمن 57 یا انقلاب مشروطه یا ملی شدن نفت نگاهی بیندازیم در خواهیم یافت که در ان سه جنبش نیز این طبقه ی متوسط پیشتاز بودند. اگر چه نمی توانیم ایران را یک کشور صنعتی بدانیم که لازمه ی به وجود امدن طبقه ی قدرتمند کارگری باشد. یا یک کشور سرمایه داری نیست که طبقه ی سرمایه داران بزرگ در ان شکل گرفته باشد اما می توان طبقه ی متوسط شهری گسترده را در ان نشان داد. حتا کارگران مرفه و بخشی از کشاورزان و زحمتکشان نیز در این طبقه ی متوسط از جایگاه خوبی برخوردار رهستند. یا مثلا برابری طلبان و جنبش نفی تبعیض نیز که از حقوق برابر دفاع می کنند در طبقه ی متوسط دیده می شوند.این طیف بندی گسترده موجب شده است تا جنبش سبز ظرفیت یک جنبش اجتماعی را واجد شود. در واقع موقعیت اجتماعی و پایگاه اجتماعی - طبقاتی جنبش ان را موجد و لایق چنین شرایطی کرده است که می تواند ظرفیت جدیدی را زایش کند تا بتواند خواست های ملی،صنفی،طبقاتی،قومی و جنسیتی را نمایندگی کند.البته به جز تحلیل جنبش به لحاظ پایگاه اجتماعی باید از رهبری ان نیز سخن گفت. به نظر من در این جنبش خودجوش که به دلیل این که طبقه ی متوسط شهری ان را به وجود اورد،یک رهبری تقریبا هماهنگ نیز به وجود امد. رهبری عام. اما در عین حال همین خصیصه می تواند خطر ساز نیز باشد. برای این که یک پدیده ی جدید است و باید در مورد رشد و بلوغ ان نگران بود.
چیاکوکاکایی: شما به عنوان یک روزنامه نگار وفعال مدنی ؛ بارها به زندان رفته ، قطعا مورد آزار و تهدید قرار گرفته اید وهم اکنون نیز درحبس خانگی ومحدودیت های ارتباطی به سر می برید ।ازاین ایام سخت وروزگار ناموافق چه خاطره یا رویداد و یاشیرینی دارید که بخواهید برای مخاطبین ما بیان کنید ؟
دوران طولانی حبس مملو است از خاطرات تلخ وشیرین. اما من به تناسب پیشرفت جنبش ازادی خواهی از ان تجربیات بهره می گیرم تا به جنبش کمک کنم.من این را دریافته ام که رژیم از ادم های استوار واهمه دارد. او فقط به دنبال این است که ادم های ضعیف را بازداشت کند و از اعترافات ان ها علیه جنبش استفاده نماید. پس باید قوی بود. باید دانست که انفرادی و شکنجه عمر طولانی نداردُ پس نباید واهمه داشت. باید شکیبا بود. رهبران جنبش نیز نباید از ترس بازداشت،کوتاه بیایند.جنبش به زنان و مردان استواری نیاز دارد که در بزنگاه ها از اهداف ان پشتیبانی کنند. من از تجربه های گوناگون بازداشت و زندان این درس را فراموش نمی کنم.
چیاکوکاکایی: درسایت های و وبلاگهای اختصاصی یا وابسته به جبهه ی دمکراتیک ایران ؛ اخبار و تحولات نقض حقوق بشر درایران آن هم تعمیم داده شده به تمام قشرها ،ملیت ها ،مذاهب گروه ها وجنبش ها به صورت گسترده ای انعکاس داده می شود । سوالی که دراینجا مطرح می شود تاثیرات اطلاع رسانی از این مسیر برروی افکارعمومی ومجامع بین المللی تا چه حد توانسته رژیم وسیستم قضایی قهرئه آنرا درفشارگذاشته یاشرایط رابرای بازداشت شدگان وزندانیان سیاسی – مدنی سهل تر کند ؟
در ایران برای رعایت حقوق بشر و دفاع از حقوق زندانیان سیاسی جز اگاهی رسانی هیچ وسیله ی موثر دیگری وجود ندارد. ما که نهاد های قدرتمند و ناظر برای اجرای اعلامیه ی حقوق ببشر در اختیار نداریم که رژیم ان ها را به رسمیت بشناسد.مجلس و قوه ی قضاییه در خدمت سرکوب است. ان دستگاه هایی که باید از حق شهروند و حق زندانی و قربانی تجاوز و خشونت و سرکوب دفاع کنند خود عامل سرکوب هستند. دولت به نهاد های بین المللی پاسخگو نیست و همه چیز با لا پوشانی و عدم شفافیت و پنهان کاری امنیتی ،دفن می شود. رژیم سیاه چال هایی می سازد و شهروندان را در درون ان ها می اندازد تا ان ها را تواب کند و از نظر خود برگرداند. دستگاه قضایی یک دستگاه ایدئو لوژیک است و همه چیز با قید شرع و حفظ حکومت اله توجیه می شود. به واقع در جزیره ای دو ر افتاده از تمدن و حقوق بشر گرفتار امده ایم. در چنین شرایطی فقط روشنگری مبارزان راه ازادی و حقوق بشر است که نورافکن به درون سیاه چال های رژیم انداخته و اندرون او را به رو می اورند تا دنیا بداند. این رژیم برای حفظ منافع خود هر از چند گاه نیاز دارد تا برسر دنیا کلاه بگذارد. در همان بزنگاه کلاه برداری است که جهانیان می توانند با استناد به همین گزارش ها یقه ی شکنجه گران دروغگو را بگیرند. این اثر گذاری را در طی سالیان گذشته دیده ایم.
چیاکوکاکایی: از شما به عنوان یکی از جسورترین وشجاع ترین نیروهای اپوزسییون رژیم اسلامی که درداخل ایران بی مهابانه از دمکراسی دفاع کرده ، نقض حقوق بشر وسرکوب مخالفین رابه شدت محکوم می کند واز آوردن اسامی عمال حکومت که در توطئه ها وپروژه های پشت پرده رژیم دست دارند ابائی ندارد وهمچنین در مقابل تهدید ، ارعاب وشکنجه منبعث شده از این رفتار سرسختانه مقاومت می کند ؛ یاد می شود "چه آرمانی را دنبال می کند وتا چه حد برای رسیدن به آن استقامت دارد وهزینه خواهد نمود؟
من یک ازادی خواه هستم. ازادی خواهی که عدالت و دموکراسی و حقوق بشر را برای همگان صرفنظر از عقیده ،جنس،زبان،رنگ،صنف،طبقه و ملیت می خواهد. من می خواهم که در کشور قانون مساوات و انصاف و عدالت اجرا بشود. اداره ی کشور در مسیر قانونی باشد که هیچ تبعیضی به رسمیت شناخته نشود و زمینه ی اجرای عدالت وجود داشته باشد. دوران قدرت و رسیدن به حقوق شهروندی با روش مسالمت امیز ممکن شود.من یک عدالت خواه هستم. یعنی ازادی و عدالت را در یک ساختار دموکراتیک که بر مبنای اعلامیه ی جهانی حقوق بشر باشد قابل تحقق می دانم. فکر می کنم حکومت نه تنها باید سکولار باشد تا دموکراسی و حقوق برابر انسان ها ممکن شود بلکه نباید هیچ هژمونی دیگری جز اصالت حقوق شهروند بر حکومت سایه بیندازد. هژمونی ایدئولوژیک از هیچ نوعی از ان را برای ساختار سیاسی سازنده نمی دانم. باید شهروندان یک کشور این امکان را داشته باشند تا فارغ از مرزبندی های کاذب،حقوق خود را قابل دسترس بدانند.به لحاظ ارمان سیاسی یک لیبرال- سوسیال هستم. یعنی در اندیشه ی نظری به ویژه به لحاظ فلسفی لیبرال هستم اما در اندیشه ی اقتصادی یک اجتماعی گرایم. چون برایم عدالت و رفاه انسان ها به دور از رانت خواری و تبعیض و با کمک نهاد های تعاون و امدادگر ،اهمیت دارد. البته می دانم که این یک اندیشه ی اتوپیایی است اما به هر حال نمی توانم چیز هایی را که دوست دارم و می اندیشم ندیده بگیرم.من برای ازادی مبارزه می کنم و تا زمانی که زنده هستم دست از این مبارزه بر نخواهم داشت. گمانم بر این است که در دنیا بدترین چیز ان است که کسی یا نهادی یا حکومتی ظلم کند و من بخواهم به هر دلیل در مقابل این ظلم ساکت باشم. این شدنی نیست. پس تا ظلم و سرکوب و شکنجه و نقض سیستماتیک حقوق بشر هست مبارزه نیز هست. من به این اصل عمیقا انسانی پایبند هستم.
چیاکوکاکایی: میخواهیم دیدگاه وتحلیل شما راهمانگونه که انتظار میرود به صورت شفاف در خصوص اپوزسییون خارج از کشور که به صورت احزاب وگروه های سیاسی با گرایشهای متفاوت و گاها متضاد فعالیت مبارزاتی داشته در حال مقابله با رژیم اسلامی هستند، بدانیم ؟
نقطه ضعف این اپوزسیون این است که 30 سال است از کشور و شرایط عینی به دور است. من یک بار برای اپوزسیون بیرون از کشور تعبیر فریز شدن را به کار بردم. گفتم که در شرایط 30 سال گذشته فریز شده است. نقطه ضعف دومش این است که به شدت سنت زده است. دلبندی خاصی به مناسبات گذشته دارد و هنوز نتوانسته است که شکل و محتوای خودش را مدرنیزه بکند. نقطه ضعف سوم این است که به شدت خود شیفته است. فقط خودش را قبول دارد و دیگری را نفی می کند. به همین دلیل است که به اتحاد عملی با دیگران دست نمی یابد.در عین حال همین اپوزسیون کار های مهمی انجام داده و می دهد. باید پاس ان را داشت و نقاط قوتش را نیز بیان کرد. در 30 سال گذشته چراغ مبارزه را روشن نگه داشته و بسیار از جنایات رژیم را افشا کرده است. کاری که از داخلی ها ساخته نبود. در شرایط فعلی این اپوزسیون به مرور از جنبش سبز حمایت می کند اما حواسش جمع است که بار دیگر فریب نخورد.
چیاکوکاکایی: اگر بخواهید شرایط فعلی ایران را در حوزه های اقتصادی ، فرهنگی و روابط بین المللی توصیف کنید ؛ به چه مطالب مهم می توانید اشاره نماید ودر هر بخش آینده نگری شما در شرایط پیش رو اوضاع را چگونه توصیف خواهید نمود؟
ایران به برکت جمهوری اسلامی یک کشور میلیتاریزه و بحران زده و ورشکسته است.با رفتار خود کشور را به کام بحران فرو داده و هیچ چیز سر جای خودش نیست. جوانان بیکار هستند. تورم بالا و دو رقمی است. ارزش پول ملی به شدت کاهش یافته و دنیا این کشور را نا امن و ورشکسته می داند. در ان سرمایه گذاری نمی کنند چون ریسک سرمایه گذاری بالا است. من ایران را در استانه ی یک انقلاب تمام یار ی بینم. برای این که حکومت نظامی از هر نوع رفرم جلوگیری کرده است. اگر رژیم بر سر پرونده ی هسته ای کوتاه نیاید و غنی سازی را تعلیق نکند باید در انتظار تحرم های بیشتر و حتا حمله ی نظامی بود.در واقع شرایط از این که هست بدتر نمی شود.اخلاق از سوی حکومت گران زیر پا گذاشته شده و شاهد سقوط فرهنگی و اخلاقی هستیم.این در شرایطی است که جامعه دوران گذار از سنت به مدرنیزم را پشت سر می گذارد که اثار خاص خودش را دارد. تا زمانی که حاکمیتی سکولار و دموکراتیک در کشور بر قرار نشود و حکومت فرقه ای و نظامی وجود داشته باشد هر روز بیش از گذشته به دام فروپاشی خواهند غلطید.پس در حوزه ی روابط بین المللی ایران را کشوری حامی تروریسم و نا امن می شناسند که در امور دیگران دخالت غیر سازنده می کند و می خواهد به بمب اتمی دست یازد تا اسرائیل را از صفحه ی روزگار محو کند. در حوزه ی اقتصاد نیز با کشوری بحران زده و ورشکسته روبرو هستیم که پول نفت را معلوم نیست چه می کند.در حوزه ی فرهنگی نیز با بحران اخلاق و بحران هویت روبرو هستیم.برای این که می خواهند قانون پیشرفت و ترقی را زیر پات بگذارند و با قانون زور و تحجر بر مردم حکومت کنند.
چیاکوکاکایی: لطفا تحلیلی از آخرین وضعیت جنبش های فعال داخلی ( دانشجوئی – کارگری – زنان) وبه خصوص جبهه دمکراسی خواهی که مجموعه های تحت هدایت شما بر پایه آن استوار است را برایمان شرح دهید؟
فعالیت جنبش های اجتماعی که از ان ها نام بردید تحت تاثیر جنبش سبز قرار گرفته است.همان گونه که می دانید دانشگاه ها هر روز تظاهرات است اما نمود بیرونی ان زیاد نیست. چون مردم در انتظار تظاهرات ملیونی مثل روز قدس هستند. در شرایط فعلی کمپین یک ملیون امضا نمی تواند پاسخگوی نیاز جنبش باشد.برای این که خون ندا ها بر روی زمین ریخته و سطح انتظارات را بالا برده است. ان جنبش ها و تلاش ها تا پیش از 25 خرداد خوب بود اما در شرایط فعلی باید کار های بزرگتری صورت بگیرد. به همین دلیل است که این جنبش ها در یک خواست ملی و عمومی استحاله شده اند. با هم شده اند. از حالت بخشی و تک افتاده بیرون امده و مثلا برای 13 ابان یا 16 اذر و حرکت های ملی کار می کنند.ما نیز همین خط مشی را داریم و در جنبش سبز فعال هستیم. برای این که این جنبش را حلقه ی تکاملی جنبش های پیشین می بینیم.امروز تمام تشکل ها و جنبش هایی که به ویژه در 10-15 سال گذشته فعال بوده اند در جنبش سبز هستند و برای ارتقای ان کار می کنند.
چیاکوکاکایی: طیف وسیع دستگیری نخبگان ، روشنفکران ، روزنامه نگاران ، سرکوب شدید معترضین ، آزار وشکنجه ودر فجیع ترین نوع آن کشتار بی رحمانه مردم در خیابان ها موجب انعکاس گسترده ای در سطح جهان گردید । به نظرشما آیا پس از انعکاس این رویدادها نتایج به دست آمده برای ادامه مسیر مثبت بوده یا اینکه تاثیر مقطعی کوتاهی داشته وهم اکنون به سکوتی تلخ کشیده شده است ؟
مواردی که ذکر کردید یک مرحله از جنبش بود. مرحله ی سرکوب شدید و عکس العمل ان. ولی نباید این جنبش را در ان مرحله دید. باید در طول زمان دید. راهپیمایی 27 شهریور نشان داد که جنبش رو به جلو است. البته رهبری جنبش کمی ضعیف است و با خواست عمومی هما هنگ نیست. هنوز در حال و هوای جمهوری اسلامی سیر می کند. در صورتی که جنبش ساختار شکن است. اما به هر حال این رهبری خودش را تا کنون کشیده است و با جنبش پیش امده است. من نقاط ضعف جنبش را در مقاله های گوناگون برشمرده ام اما در کل ان را روبه جلو می بینم.هنوز اقوام و کارگران و حتا روستائیان به جنبش نپیوسته اند. تا زمانی که این اتحاد و اعتماد برقرار نشود نمی شود امید پیروزی قاطع داشت اما به هر حال امید است که این امر روزی تحقق یابد.
چیاکوکاکایی: افکار واندیشه های شما در قالب منشور و مانیفست ارائه شده ؛ گویای چه نکات بارز یا منحصر به فردی نسبت به نمونه های مشابه می باشد به مورد ملیت ها و اقلیت های مذهبی چه تفکراتی را دنبال میکنید ।
همان گونه که اشاره کردید من نظراتم را پشتر در این زمینه ها بیان کرد ه ام. معتبر ترین ان منشور دهگانه ی جبهه ی دموکراتیک ایران،مانیفست83 و اصول 12 گانه ی همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر است. خواهان حقوق برابر همه ی شهروندان ایرانی صرف نظر از عقیده و قوم و جنسیت و زبان ان ها هستم. به عدم تمرکز گرایی باور دارم و خیال می کنم حد اقل باید به فدرالیزم جغرافیایی تن داد تا ان برابری حقوقی شهروندان صورت عملی پیدا کند. البته در مورد کردستان می توان به فدرالیزم قومی نیز اندیشید.چون شرایط خاصی دارد.اگر هیچ مذهبی را دین رسمی به حساب نیاوریم و دین را از حکومت جدا کنیم هر قوم یا پیروان هر دین و مذهب در منطقه ای که اکثریت دارند می توانند در زندگی فردی و اجتماعی اما غیر سیاسی به همان ایین عمل کند. زبان هر قوم یا ملت باید محترم شمرده شود. زبان رسمی پارسی باشد و همه ملزم به اموختن باشند اما زبان قومی نیز زبان رسمی در منطقه ی مربوطه باشد. باید به این مناسبات تن داد تا عدالت برقرا شود. نمی شود به نام ملی گرایی تبعیض را رواج داد. باید با تبعیض مبارزه کرد. ریشه ی تبعیض باید سوزانده شود. فرمول عملی نیاز است.چارچوب ایران حفظ شود و استقلال محترم شمرده شود و زبان پارسی به عنوان زبانی ملی به رسمیت شناخته شود اما حقوق اقوام نیز به طور کامل به رسمیت شناخته شود. زبان و مذهب و رسوم ان ها. اگر نفی تبعیض و اجرای عدالت از طریق فدرالیزم عملی بود همان کار انجام بگیرد. در این زمینه نظر خود اقوام ایرانی مد نظر قرار بگیرد و ما خیال نکنیم قیم مردم هستیم.
+ نوشته شده توسط در چهارشنبه بیست و نهم مهر 1388
http://mohandestabarzadi.blogfa.com/post-1683.aspx
.
مخالفین رژیم دینی جمهوری اسلامی و مدافعین حقوق بشر و دموکراسی ، وقتی در داخل کشور به فعالیت و زندگی می پردازند ؛ همواره با مشکلات و معضلات فراوانی روبه رو هستند که با مبارزان و فعالان ساکن خارج از کشور متفاوت میباشد।تهدید ارعاب ، انسداد شغلی و تحصیلی ، دستگیری و زندان و گاها خطر اعدام ، آنها را دایما دنبال میکند و حتی بر روی کیفیت و کمیت فعالیت هایشان تاثیر گذار است .این بار به سراغ یکی از همین شخصیتها رفته ایم تا از زبان ایشان با تحولات روز ایران و شرایط حاکم بر فعالیت هایشان آشنا شویم .مصاحبه اختصاصی پایگاه تلاطم با مهندس حشمت الله طبرزدی را حضور مخاطبین گرامی تقدیم می داریم :
چیاکوکاکایی :درابتدا محبت فرموده ضمن معرفی خود و اشاره ای کوتاه به سوابق مطبوعاتی وسیاسی تان ؛ شرایطی که هم اکنون در آن به سر می برید را توضیح دهید.
من در سال 1373 با همکاری شورای مرکزی اتحادیه ی اسلامی دانشجویان و دانش اموختگان ایران، هفته نامه ی پیام دانشجو را منتشر کردم. در ان دوران دبیر کل اتحادیه و مدیر مسئول نشریه بودم.این نشریه پس از انتشار 57 شماره برای همیشه توقیف شد. به دنبال ان، و در سال 76 نشریه ی ندای دانشجو را منتشر کردیم. این نشریه نیز با فشار اطلاعات و مرتضوی توقیف شد. پیام دانشجو را نیز مرتضوی توقیف نهایی کرد. در سال 77 به انتشار هویت خویش مبادرت کردیم که پس از 4 شماره توقیف شد. و در سال 78-79 نیز چند شماره ای گزارش روز را در اوردیم که در 5 اردیبهشت 79 به دستور خامنه ای تعطیل شد.در حوزه ی سیاسی نیز در سال 77 همراه با گروهی از دوستان جبهه ی متحد دانشجویی را تاسیس کردیم. در تاسیس ان این چند تشکل سهم داشتند:اتحادیه ی اسلامی دانشجویان و دانش اموختگان دانشگاه ها به دبیر کلی من. اتحادیه ی ملی دانشجویان و دانش اموختگان به دبیر کلی منوچهر محمدی. کمیته ی دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی به دبیری حسن زارع زاده.سازمان ملی دانشجویان و دانش اموختگان به دبیری کوروش صحتی.در سال 1379 نیز جبهه ی دموکراتیک ایران اعلام موجودیت کرد.در حال حاضر من سمت دبیر کلی این جبهه را بر عهده دارم. این جبهه در درون کشور دارای یک شورای رهبری 7 نفره به این شرح است:1-حشمت اله طبرزدی 2-جواد امامی-3-پرویز سفری 4-محمد مسعود سلامتی-5-اسماعیل مفتی زاده 6- گیتی پور فاضل 7- عباس خرسندیهمچنین در درون مرز، یک شورای مرکزی متشکل از 15 نفر دارد. در عین حال جبهه ی دموکراتیک ایران یکی از اعضای شورای همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران است. جبهه دارای یک منشور 10 گانه است. همبستگی نیز دارای یک سند با 12 اصل است. من در حال حاضر سخنگوی همبستگی نیز هستم.پس از ازادی از حبس 9 ساله در خرداد سال گذشته، و با وجود محرومیت اجتماعی 10 ساله اما به مبارزات خود برای ازادی و دموکراسی در درون مرز ادامه داده ام.
چیاکوکاکایی: به عنوان اولین موضوع بحث ، مناسب می دانیم نظرجنابعالی را درخصوص جنبش سبزاصلاحات وحرکت های اعتراضی مردم به نتیجه انتخاب که موجبات دیکتاتورستیزی ومخالفت آشکار قشرهای مختلف جامعه راعلیرغم شعارها وبرنامه های سران اصلاحات به همراه داشت ؛جویا شویم।
به نظر من جنبش سبز یک جنبش خود جوش یا خود به خودی است. برای این که هیچ کس از پیش برای ان برنامه ریزی نکرده بود. این یک جنبشی است که معلول تقلب،تجاوز،کشتار،سرکوب و اعترافگیری است.ولی خود جوش بودن ان موجب این نمی شود که اهداف اصیلی در برنامه نداشته باشد. پس می توانیم ان را تحلیل کنیم.به لحاظ اجتماعی یا پایگاه طبقاتی این جنبش به طبقه ی متوسط اجتماعی مربوط است. در واقع جامعه ی شهری و تولیدگران و کسبه و تکنوکرات ها و نیز اداری ها و دانشجویان و دانش اموختگان در ان فعال هستند. اگر چه بخشی از کارگران یا روستاییان و کشاورزان نیز از ان حمایت می کنند اما این جنبش به پایگاه طبقاتی ان ها مرجوع و مربوط نیست. در عین حال زنان و فرهنگیان متوسط شهری در ان فعال هستند. جنبش خاستگاه طبقاتی-اقتصادی معینی ندارد ولی از یک پایگاه اجتماعی برخوردار است. هر گاه جنبشی از یک پایگاه طبقاتی-اجتماعی معین برخوردار شد به دلیل این که می تواند بخش بزرگی از جامعه را نمایندگی کند،پس می توان ان را به عنوان یک جنبش با اهداف اصیل به رسمیت شناخت.در ایران طبقه ی متوسط همواره به وجود اورنده ی تحولات مهم در کشور است. این طبقه در درون خود از یک طیف بندی گسترده ای بر خوردار است که در 2 ویژگی مشترک هستند. اول این که از یک اگاهی نسبی بر خوردار هستند و دوم این که از یک رفاه نسبی در مقایسه با طبقه ی فرودست بر خوردار می باشند. این دو ویژگی این طبقه را موجد پیشتازی و تحول افرینی می کند. اگر به انقلاب بهمن 57 یا انقلاب مشروطه یا ملی شدن نفت نگاهی بیندازیم در خواهیم یافت که در ان سه جنبش نیز این طبقه ی متوسط پیشتاز بودند. اگر چه نمی توانیم ایران را یک کشور صنعتی بدانیم که لازمه ی به وجود امدن طبقه ی قدرتمند کارگری باشد. یا یک کشور سرمایه داری نیست که طبقه ی سرمایه داران بزرگ در ان شکل گرفته باشد اما می توان طبقه ی متوسط شهری گسترده را در ان نشان داد. حتا کارگران مرفه و بخشی از کشاورزان و زحمتکشان نیز در این طبقه ی متوسط از جایگاه خوبی برخوردار رهستند. یا مثلا برابری طلبان و جنبش نفی تبعیض نیز که از حقوق برابر دفاع می کنند در طبقه ی متوسط دیده می شوند.این طیف بندی گسترده موجب شده است تا جنبش سبز ظرفیت یک جنبش اجتماعی را واجد شود. در واقع موقعیت اجتماعی و پایگاه اجتماعی - طبقاتی جنبش ان را موجد و لایق چنین شرایطی کرده است که می تواند ظرفیت جدیدی را زایش کند تا بتواند خواست های ملی،صنفی،طبقاتی،قومی و جنسیتی را نمایندگی کند.البته به جز تحلیل جنبش به لحاظ پایگاه اجتماعی باید از رهبری ان نیز سخن گفت. به نظر من در این جنبش خودجوش که به دلیل این که طبقه ی متوسط شهری ان را به وجود اورد،یک رهبری تقریبا هماهنگ نیز به وجود امد. رهبری عام. اما در عین حال همین خصیصه می تواند خطر ساز نیز باشد. برای این که یک پدیده ی جدید است و باید در مورد رشد و بلوغ ان نگران بود.
چیاکوکاکایی: شما به عنوان یک روزنامه نگار وفعال مدنی ؛ بارها به زندان رفته ، قطعا مورد آزار و تهدید قرار گرفته اید وهم اکنون نیز درحبس خانگی ومحدودیت های ارتباطی به سر می برید ।ازاین ایام سخت وروزگار ناموافق چه خاطره یا رویداد و یاشیرینی دارید که بخواهید برای مخاطبین ما بیان کنید ؟
دوران طولانی حبس مملو است از خاطرات تلخ وشیرین. اما من به تناسب پیشرفت جنبش ازادی خواهی از ان تجربیات بهره می گیرم تا به جنبش کمک کنم.من این را دریافته ام که رژیم از ادم های استوار واهمه دارد. او فقط به دنبال این است که ادم های ضعیف را بازداشت کند و از اعترافات ان ها علیه جنبش استفاده نماید. پس باید قوی بود. باید دانست که انفرادی و شکنجه عمر طولانی نداردُ پس نباید واهمه داشت. باید شکیبا بود. رهبران جنبش نیز نباید از ترس بازداشت،کوتاه بیایند.جنبش به زنان و مردان استواری نیاز دارد که در بزنگاه ها از اهداف ان پشتیبانی کنند. من از تجربه های گوناگون بازداشت و زندان این درس را فراموش نمی کنم.
چیاکوکاکایی: درسایت های و وبلاگهای اختصاصی یا وابسته به جبهه ی دمکراتیک ایران ؛ اخبار و تحولات نقض حقوق بشر درایران آن هم تعمیم داده شده به تمام قشرها ،ملیت ها ،مذاهب گروه ها وجنبش ها به صورت گسترده ای انعکاس داده می شود । سوالی که دراینجا مطرح می شود تاثیرات اطلاع رسانی از این مسیر برروی افکارعمومی ومجامع بین المللی تا چه حد توانسته رژیم وسیستم قضایی قهرئه آنرا درفشارگذاشته یاشرایط رابرای بازداشت شدگان وزندانیان سیاسی – مدنی سهل تر کند ؟
در ایران برای رعایت حقوق بشر و دفاع از حقوق زندانیان سیاسی جز اگاهی رسانی هیچ وسیله ی موثر دیگری وجود ندارد. ما که نهاد های قدرتمند و ناظر برای اجرای اعلامیه ی حقوق ببشر در اختیار نداریم که رژیم ان ها را به رسمیت بشناسد.مجلس و قوه ی قضاییه در خدمت سرکوب است. ان دستگاه هایی که باید از حق شهروند و حق زندانی و قربانی تجاوز و خشونت و سرکوب دفاع کنند خود عامل سرکوب هستند. دولت به نهاد های بین المللی پاسخگو نیست و همه چیز با لا پوشانی و عدم شفافیت و پنهان کاری امنیتی ،دفن می شود. رژیم سیاه چال هایی می سازد و شهروندان را در درون ان ها می اندازد تا ان ها را تواب کند و از نظر خود برگرداند. دستگاه قضایی یک دستگاه ایدئو لوژیک است و همه چیز با قید شرع و حفظ حکومت اله توجیه می شود. به واقع در جزیره ای دو ر افتاده از تمدن و حقوق بشر گرفتار امده ایم. در چنین شرایطی فقط روشنگری مبارزان راه ازادی و حقوق بشر است که نورافکن به درون سیاه چال های رژیم انداخته و اندرون او را به رو می اورند تا دنیا بداند. این رژیم برای حفظ منافع خود هر از چند گاه نیاز دارد تا برسر دنیا کلاه بگذارد. در همان بزنگاه کلاه برداری است که جهانیان می توانند با استناد به همین گزارش ها یقه ی شکنجه گران دروغگو را بگیرند. این اثر گذاری را در طی سالیان گذشته دیده ایم.
چیاکوکاکایی: از شما به عنوان یکی از جسورترین وشجاع ترین نیروهای اپوزسییون رژیم اسلامی که درداخل ایران بی مهابانه از دمکراسی دفاع کرده ، نقض حقوق بشر وسرکوب مخالفین رابه شدت محکوم می کند واز آوردن اسامی عمال حکومت که در توطئه ها وپروژه های پشت پرده رژیم دست دارند ابائی ندارد وهمچنین در مقابل تهدید ، ارعاب وشکنجه منبعث شده از این رفتار سرسختانه مقاومت می کند ؛ یاد می شود "چه آرمانی را دنبال می کند وتا چه حد برای رسیدن به آن استقامت دارد وهزینه خواهد نمود؟
من یک ازادی خواه هستم. ازادی خواهی که عدالت و دموکراسی و حقوق بشر را برای همگان صرفنظر از عقیده ،جنس،زبان،رنگ،صنف،طبقه و ملیت می خواهد. من می خواهم که در کشور قانون مساوات و انصاف و عدالت اجرا بشود. اداره ی کشور در مسیر قانونی باشد که هیچ تبعیضی به رسمیت شناخته نشود و زمینه ی اجرای عدالت وجود داشته باشد. دوران قدرت و رسیدن به حقوق شهروندی با روش مسالمت امیز ممکن شود.من یک عدالت خواه هستم. یعنی ازادی و عدالت را در یک ساختار دموکراتیک که بر مبنای اعلامیه ی جهانی حقوق بشر باشد قابل تحقق می دانم. فکر می کنم حکومت نه تنها باید سکولار باشد تا دموکراسی و حقوق برابر انسان ها ممکن شود بلکه نباید هیچ هژمونی دیگری جز اصالت حقوق شهروند بر حکومت سایه بیندازد. هژمونی ایدئولوژیک از هیچ نوعی از ان را برای ساختار سیاسی سازنده نمی دانم. باید شهروندان یک کشور این امکان را داشته باشند تا فارغ از مرزبندی های کاذب،حقوق خود را قابل دسترس بدانند.به لحاظ ارمان سیاسی یک لیبرال- سوسیال هستم. یعنی در اندیشه ی نظری به ویژه به لحاظ فلسفی لیبرال هستم اما در اندیشه ی اقتصادی یک اجتماعی گرایم. چون برایم عدالت و رفاه انسان ها به دور از رانت خواری و تبعیض و با کمک نهاد های تعاون و امدادگر ،اهمیت دارد. البته می دانم که این یک اندیشه ی اتوپیایی است اما به هر حال نمی توانم چیز هایی را که دوست دارم و می اندیشم ندیده بگیرم.من برای ازادی مبارزه می کنم و تا زمانی که زنده هستم دست از این مبارزه بر نخواهم داشت. گمانم بر این است که در دنیا بدترین چیز ان است که کسی یا نهادی یا حکومتی ظلم کند و من بخواهم به هر دلیل در مقابل این ظلم ساکت باشم. این شدنی نیست. پس تا ظلم و سرکوب و شکنجه و نقض سیستماتیک حقوق بشر هست مبارزه نیز هست. من به این اصل عمیقا انسانی پایبند هستم.
چیاکوکاکایی: میخواهیم دیدگاه وتحلیل شما راهمانگونه که انتظار میرود به صورت شفاف در خصوص اپوزسییون خارج از کشور که به صورت احزاب وگروه های سیاسی با گرایشهای متفاوت و گاها متضاد فعالیت مبارزاتی داشته در حال مقابله با رژیم اسلامی هستند، بدانیم ؟
نقطه ضعف این اپوزسیون این است که 30 سال است از کشور و شرایط عینی به دور است. من یک بار برای اپوزسیون بیرون از کشور تعبیر فریز شدن را به کار بردم. گفتم که در شرایط 30 سال گذشته فریز شده است. نقطه ضعف دومش این است که به شدت سنت زده است. دلبندی خاصی به مناسبات گذشته دارد و هنوز نتوانسته است که شکل و محتوای خودش را مدرنیزه بکند. نقطه ضعف سوم این است که به شدت خود شیفته است. فقط خودش را قبول دارد و دیگری را نفی می کند. به همین دلیل است که به اتحاد عملی با دیگران دست نمی یابد.در عین حال همین اپوزسیون کار های مهمی انجام داده و می دهد. باید پاس ان را داشت و نقاط قوتش را نیز بیان کرد. در 30 سال گذشته چراغ مبارزه را روشن نگه داشته و بسیار از جنایات رژیم را افشا کرده است. کاری که از داخلی ها ساخته نبود. در شرایط فعلی این اپوزسیون به مرور از جنبش سبز حمایت می کند اما حواسش جمع است که بار دیگر فریب نخورد.
چیاکوکاکایی: اگر بخواهید شرایط فعلی ایران را در حوزه های اقتصادی ، فرهنگی و روابط بین المللی توصیف کنید ؛ به چه مطالب مهم می توانید اشاره نماید ودر هر بخش آینده نگری شما در شرایط پیش رو اوضاع را چگونه توصیف خواهید نمود؟
ایران به برکت جمهوری اسلامی یک کشور میلیتاریزه و بحران زده و ورشکسته است.با رفتار خود کشور را به کام بحران فرو داده و هیچ چیز سر جای خودش نیست. جوانان بیکار هستند. تورم بالا و دو رقمی است. ارزش پول ملی به شدت کاهش یافته و دنیا این کشور را نا امن و ورشکسته می داند. در ان سرمایه گذاری نمی کنند چون ریسک سرمایه گذاری بالا است. من ایران را در استانه ی یک انقلاب تمام یار ی بینم. برای این که حکومت نظامی از هر نوع رفرم جلوگیری کرده است. اگر رژیم بر سر پرونده ی هسته ای کوتاه نیاید و غنی سازی را تعلیق نکند باید در انتظار تحرم های بیشتر و حتا حمله ی نظامی بود.در واقع شرایط از این که هست بدتر نمی شود.اخلاق از سوی حکومت گران زیر پا گذاشته شده و شاهد سقوط فرهنگی و اخلاقی هستیم.این در شرایطی است که جامعه دوران گذار از سنت به مدرنیزم را پشت سر می گذارد که اثار خاص خودش را دارد. تا زمانی که حاکمیتی سکولار و دموکراتیک در کشور بر قرار نشود و حکومت فرقه ای و نظامی وجود داشته باشد هر روز بیش از گذشته به دام فروپاشی خواهند غلطید.پس در حوزه ی روابط بین المللی ایران را کشوری حامی تروریسم و نا امن می شناسند که در امور دیگران دخالت غیر سازنده می کند و می خواهد به بمب اتمی دست یازد تا اسرائیل را از صفحه ی روزگار محو کند. در حوزه ی اقتصاد نیز با کشوری بحران زده و ورشکسته روبرو هستیم که پول نفت را معلوم نیست چه می کند.در حوزه ی فرهنگی نیز با بحران اخلاق و بحران هویت روبرو هستیم.برای این که می خواهند قانون پیشرفت و ترقی را زیر پات بگذارند و با قانون زور و تحجر بر مردم حکومت کنند.
چیاکوکاکایی: لطفا تحلیلی از آخرین وضعیت جنبش های فعال داخلی ( دانشجوئی – کارگری – زنان) وبه خصوص جبهه دمکراسی خواهی که مجموعه های تحت هدایت شما بر پایه آن استوار است را برایمان شرح دهید؟
فعالیت جنبش های اجتماعی که از ان ها نام بردید تحت تاثیر جنبش سبز قرار گرفته است.همان گونه که می دانید دانشگاه ها هر روز تظاهرات است اما نمود بیرونی ان زیاد نیست. چون مردم در انتظار تظاهرات ملیونی مثل روز قدس هستند. در شرایط فعلی کمپین یک ملیون امضا نمی تواند پاسخگوی نیاز جنبش باشد.برای این که خون ندا ها بر روی زمین ریخته و سطح انتظارات را بالا برده است. ان جنبش ها و تلاش ها تا پیش از 25 خرداد خوب بود اما در شرایط فعلی باید کار های بزرگتری صورت بگیرد. به همین دلیل است که این جنبش ها در یک خواست ملی و عمومی استحاله شده اند. با هم شده اند. از حالت بخشی و تک افتاده بیرون امده و مثلا برای 13 ابان یا 16 اذر و حرکت های ملی کار می کنند.ما نیز همین خط مشی را داریم و در جنبش سبز فعال هستیم. برای این که این جنبش را حلقه ی تکاملی جنبش های پیشین می بینیم.امروز تمام تشکل ها و جنبش هایی که به ویژه در 10-15 سال گذشته فعال بوده اند در جنبش سبز هستند و برای ارتقای ان کار می کنند.
چیاکوکاکایی: طیف وسیع دستگیری نخبگان ، روشنفکران ، روزنامه نگاران ، سرکوب شدید معترضین ، آزار وشکنجه ودر فجیع ترین نوع آن کشتار بی رحمانه مردم در خیابان ها موجب انعکاس گسترده ای در سطح جهان گردید । به نظرشما آیا پس از انعکاس این رویدادها نتایج به دست آمده برای ادامه مسیر مثبت بوده یا اینکه تاثیر مقطعی کوتاهی داشته وهم اکنون به سکوتی تلخ کشیده شده است ؟
مواردی که ذکر کردید یک مرحله از جنبش بود. مرحله ی سرکوب شدید و عکس العمل ان. ولی نباید این جنبش را در ان مرحله دید. باید در طول زمان دید. راهپیمایی 27 شهریور نشان داد که جنبش رو به جلو است. البته رهبری جنبش کمی ضعیف است و با خواست عمومی هما هنگ نیست. هنوز در حال و هوای جمهوری اسلامی سیر می کند. در صورتی که جنبش ساختار شکن است. اما به هر حال این رهبری خودش را تا کنون کشیده است و با جنبش پیش امده است. من نقاط ضعف جنبش را در مقاله های گوناگون برشمرده ام اما در کل ان را روبه جلو می بینم.هنوز اقوام و کارگران و حتا روستائیان به جنبش نپیوسته اند. تا زمانی که این اتحاد و اعتماد برقرار نشود نمی شود امید پیروزی قاطع داشت اما به هر حال امید است که این امر روزی تحقق یابد.
چیاکوکاکایی: افکار واندیشه های شما در قالب منشور و مانیفست ارائه شده ؛ گویای چه نکات بارز یا منحصر به فردی نسبت به نمونه های مشابه می باشد به مورد ملیت ها و اقلیت های مذهبی چه تفکراتی را دنبال میکنید ।
همان گونه که اشاره کردید من نظراتم را پشتر در این زمینه ها بیان کرد ه ام. معتبر ترین ان منشور دهگانه ی جبهه ی دموکراتیک ایران،مانیفست83 و اصول 12 گانه ی همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر است. خواهان حقوق برابر همه ی شهروندان ایرانی صرف نظر از عقیده و قوم و جنسیت و زبان ان ها هستم. به عدم تمرکز گرایی باور دارم و خیال می کنم حد اقل باید به فدرالیزم جغرافیایی تن داد تا ان برابری حقوقی شهروندان صورت عملی پیدا کند. البته در مورد کردستان می توان به فدرالیزم قومی نیز اندیشید.چون شرایط خاصی دارد.اگر هیچ مذهبی را دین رسمی به حساب نیاوریم و دین را از حکومت جدا کنیم هر قوم یا پیروان هر دین و مذهب در منطقه ای که اکثریت دارند می توانند در زندگی فردی و اجتماعی اما غیر سیاسی به همان ایین عمل کند. زبان هر قوم یا ملت باید محترم شمرده شود. زبان رسمی پارسی باشد و همه ملزم به اموختن باشند اما زبان قومی نیز زبان رسمی در منطقه ی مربوطه باشد. باید به این مناسبات تن داد تا عدالت برقرا شود. نمی شود به نام ملی گرایی تبعیض را رواج داد. باید با تبعیض مبارزه کرد. ریشه ی تبعیض باید سوزانده شود. فرمول عملی نیاز است.چارچوب ایران حفظ شود و استقلال محترم شمرده شود و زبان پارسی به عنوان زبانی ملی به رسمیت شناخته شود اما حقوق اقوام نیز به طور کامل به رسمیت شناخته شود. زبان و مذهب و رسوم ان ها. اگر نفی تبعیض و اجرای عدالت از طریق فدرالیزم عملی بود همان کار انجام بگیرد. در این زمینه نظر خود اقوام ایرانی مد نظر قرار بگیرد و ما خیال نکنیم قیم مردم هستیم.
+ نوشته شده توسط در چهارشنبه بیست و نهم مهر 1388
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر