سه‌شنبه، مهر ۱۴، ۱۳۸۸

مرتضا سمیاری عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت-حزب سیاسی مسلح در دانشگاه-بخش دوم

براي بخش اول اين نوشتار به لينک زير مراجعه کنيد
http://iranscope.blogspot.com/2009/09/blog-post_2742.html

مرتضا سمیاری عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت-حزب سیاسی مسلح در دانشگاه-بخش دوم
http://mohandestabarzadi.blogfa.com/post-1653.aspxAlign Right
تحلیل محتوایی در مفهوم نقش بسیج در نهضت نرم افزاری و تمدن سازی:پایان دهه سوم از انقلاب اسلامی با شعار بلند و مبهم تمدن سازی و جنبش نرم افزاری برای بسیج دانشجویی اغاز شد .این شعار با ماهیت روشن فکری و در فرایندی بالا به پایین و پس از تحلیل اولیه ان در مسئولان رده بالا بسیج به مراکز و نهاد های مختلف ابلاغ گردیده است در سال گذشته چندین همایش و نشست پر هزینه در تبیین مفهوم جنبش نرم افزاری با محوریت طرح های توجیهی صورت گرفته است اما بررسی های نگارنده که حاصل گفتگو های مفصل با رده های پایین و میانه بسیج دانشجویی در دانشگاه بود نشان داد که انها هیچ تصور ذهنی خاصی نسبت به شعار القاء شده ندارند.و علل اصلی عدم وجود چنین نگرشی منطبق نبودن ساختار بسیج دانشجویی با ماهیت چنین مبانی می باشد .

رضا سراج در تشریح نهضت نرم افزاری می گوید«امسال رهبر فرموده اند که این بحث جنبش نرم افزاری در بسیج پی گیری شود دوره گستره نظام اسلامی را طی کرده ایم ونظام تثبیت گردیده است »

در واقع همین چند جمله کوتاه فشرده ای از مبانی ساختار مند کردن یک نظام ایدئولوژِیک را بیان میکند. در واقع ذهنیت رهبران بسیج دانشجویی حامل تقسیم چند مرحله ای چرخه ایدئولوژیک است که حاصل مراحل 1-شکل گیری 2-ماهیت بخشی 3-تثبیت 4-نظام مند سازی 5-انتقال به غیر است .

تحلیل بسیج از شرایط فعلی در مورد انقلاب اسلامی گذار از سه مرحله شکل گیری و ماهیت بخشی و تثبیت است و دوره چهارم انقلاب را دوره توسعه فرهنگی و نظام مند کردن دیدگاه ها و مبانی نظری خود می داند.تا بتواند در مرحله اخر به صدور اندیشه بپردازد.لذا اینکه به مبانی جنبش نرم افزاری که امری فرهنگی است بپردازد قابل درک می باشد .

نگارنده قصد ان را ندارد که بروی مبانی ذهنی رهبران ایران در مورد طی کردن مرحله تثبیت به تحلیل محتوایی بپردازد و تمامی تلاش را در جهت روشن کردن مفهوم جنبش نرم افزاری ،امکان بیان چنین مفاهیمی از سوی نهاد های نظامی و در نهایت معین کردن تضاد مباحث فرهنگی شعاری با عملکرد همان نیرو ها در حوادث چند ماه گذشته ایران است.

ماهيت جنبش نرم افزاري و خطا های محاسباتی: هر تمدني از نرم افزار و سخت افزار تشكيل مي شود. مراد از سخت افزار همان ساختارهاي اجتماعي و محصولاتي است كه به دنبال تحقق آن ساختارها پديد مي آيند. اين محصولات اعم از محصولات دقيق كه ابزار آزمايشگاهي هستند، ابزار توليد و سپس محصولات مصرفي مي باشد. ما اينگونه از رهاوردهاي تمدني را سخت افزار مي ناميم، اما نرم افزارها نظام مفاهيمي هستند كه پشتوانه توليد اين سخت افزارها مي باشند و اينها نيز طبقات مختلفي دارند؛ مفاهيم بنيادين مثل فلسفه و منطق، مفاهيم تخصصي همچون علوم مختلف رياضي، تجربي و انساني و بالاخره مفاهيم اجتماعي و عمومي كه بر مفاهيم تخصصي تكيه دارند، همگي در زمره نرم افزارها به شمار مي آيند.

با توجه به وسعتي كه مفهوم «نرم افزار» دارد، جمهوری اسلامي ايران زماني در جهت توليدنرم افزار قرار خواهد گرفت كه در مسير ايجاد نهضت عظيم اجتماعي قدم بردارد. اينكه انتظار داشته باشيم معدودي از سازمان های نظامی بتوانند چنين تحول بديع و گسترده اي را در جامعه به وجود آورند معقول به نظر نمي رسد، توليد مفاهيم بنيادين و رشته هاي تخصصي و فوق تخصصي در همه ساحت هاي سياسي، فرهنگي و اقتصادي بشر نيازمند نهضت اجتماعي و سازماني است كه از آن مي توان به عنوان «جنبش نرم افزاري» ياد كرد. در واقع مسئله اول مشارکت تمامی نیروها و امکانات اجتماعی است .و مشارکت نیازمند تعریف جایگاه اجتماعی مشخص برای تمامی سرمایه های اجتماعی است اگر به مفاهیم دقت کنیم می بینیم بحث نهضت نرم افزاری به اندازه شعار های ابتدای پیروزی انقلاب بسیار در فرا دست قرار دارد زیرا بعنوان مثال اصولا بحث در مورد نیروی اجتماعی در ایران تفسیرش نشان دهنده تمایل به انقلاب مخملی است .در بعد از کودتای انتخاباتی تمامی فضا ها بسته شده و حتی در بین راست محافظه کار نیز تقسیم بندی جدیدی خارج از عرف خودی و غیر خودی ایجادشده و برخی حالا تجدید نظر طلب محسوب می شوند .لذا بحث مشارکت نیروها امری عبث محسوب می شود .اصولا بحث مشارکت نیروهای کار امد در ایران با وجود روابط پیچیده و بروکراسی نا هنجار امری نا ممکن است پس در اینجا این سوال مطرح است که چرا رهبران ایران پا را فرا گذاشته و چنیین شعاری را سرامد گفتار خود می کنند دو پاسخ به این سوال می توان داد اول اشتباه محاسباتی در شناخت دوران ایران و اینکه همچنان دستگاه ایدئولوژی نتوانسته است خود را تثبیت کند و فرهنگ سازی امری دور دست محسوب می شود که اگر این گونه نبود هنوز که هنوز است برای جا انداختن مفاهیم فرهنگ انقلابی نا چار به اجرای انقلاب فرهنگی نبودند . و دوم عدم شناخت الزامات جنبش نرم افزاری که شامل ایجاد فضای گفتگو و به رسمیت شناختن حقوق و جایگاه دیگران ،تحمل نقد و نظر مخالف بدون حذف دیگران .که در ایران چنین الزاماتی فاقد رسمیت است .بالاترین مرجع سیاسی ایران در نماز جمعه محور گفتمانش دفع اکثریت و جذب اقلیت است این روند به جنبش نرم افزاری تن نخواهد داد .و یا اینکه متولی کرسی ازاد اندیشی در دانشگاه را بسیج دانشجویی معرفی می کنند که ساختار بسیج چنین اجازه ای را نمی دهد که چنین نقشی را بپذیرد اصولا بسیج دانشجویی بجز گفتمان سلبی نفی دیگران مبنای دیگری را نمی شناسد که چنیین ساختاری مربوط به خاصیت نظامی ان می باشد پس ماهیتا چنین جریانی اگر هم بخواهد نمی تواند قدمی به جلو بردارد و داستان همان است که وجود دارد.

الزامات ازاد اندیشی در پذیرش نهضت نرم افزاری: پذیرش گفتمان جنبش نرم افزاری و نهضت تمدن ساز اسلامی از سوی بسیج دانشجویی در ابتدا نیازمند ان است که بسیج دانشجویی ابتدا از دریچه حق و باطل به دیگران نظاره نکند و ماهیت روح ازادی را برای دیگران در نظر بگیرد این که دیگران حق دارند مخالف با تو باشند و این را خارج از لفافه و تملق بیان کنند .بسیج در انتخابات جاری فاجعه ساز بود انها بازوی سرکوب بودند بدون انکه دیگران را به گفتگو بخوانند سرکوب کردند انها به دیگران تلقین می کردند که منتظر گفتگو منطقی می باشند و درخواست اسناد و شواهد تخلف در رای مردم را می کردند اما در همان زمان اسلحه سرکوب را بر سر ملت مظلوم مان بلند کردند و بعد تر تبدیل به افسران و فرماندهان این مقابله شدند .این رفتار با هیچ قاعده ای هم خوانی ندارد. . بگفته منتسکيو: «هيچ کلمه اي به اندازه کلمه آزادي اذهان را متوجه نساخته و به هيچ کلمه اي معاني مختلف مانند آزادي داده نشده است» در انديشه غرب ازادی في نفسه يك هدف و حتي بالاترين هدف است : آربلاسترمی گوید «آزادي وسيله رسيدن به يك هدف متعالي تر نيست بلكه في نفسه عاليترين هدف است». و در واقع اين واژه معمولا به صورت«آزادي از چيزي» تعريف مي‌شود و نه «آزادي براي منظوري» در اين ديدگاه: «انسان آزاد كسي است كه اگر ميل به انجام كاري داشته باشد و ذكاوت انجام آن را داشته باشد با مانع مواجه نشود.» از سوي ديگر در فرهنگ فارسي، انديشه به معناي «تلاش ذهني براي شناخت» به کار رفته است. و آزادي انديشه نيز به معناي «آزادي انسان در به کارگيري روش‏هاي عقلاني منطقي در جهت کشف حقيقت، بدون آن‏که ديگران، او را به گام برداشتن در راه‏هاي معيّني ملزم سازند که به نتايج از پيشْ تعيين شده (درست يا نادرست) بينجامد.اگر بسیج دانشجویی و رهبرانش خواندن اثار منتسکیو را کفر بدانند که نظرشان در مورد علوم انسانی همان است در قران نیز بارها این مسئله که انسانه حق تعیین سرنوشت خود را دارد تاکید شده است. از ديدگاه قرآن کريم: «تا آنها که هلاک (و گمراه) مي شوند، از روي دليل روشن باشد و آنها هم که زنده مي شوند (و هدايت مي يابند) از روي دليل باشد.». «جز مردان، زنان و کودکان ناتواني که نمي توانند چاره جويي کنند و راهي را بيابند، اميد است که خداوند ايشان را عفو کند، خداوند بسيار بخشاينده و آمرزنده است.» «آيا (بر سلوک پدرانتان رفتار مي کنيد) هرچند مواجه شويد با آنچه بهتر از چيزي باشد که پدرانتان را بر آن دريافتيد؟» (9) «خداوند در برابر مشرکان مي فرمايد که اگر در ادعاي خود راستگو هستيد برهان و حجت خود را ارائه کنيد.» طبق اين آيات، مي توان فهميد روش اسلام در دعوت مردم، اقامه برهان و درنتيجه درخواست از مردم به تفکر و انديشه است. براساس اين آيات، انسان بايد حيات خود خصوصا زندگي ديني خويش را براساس انديشه و تفکر بنا نهد و براي عقايد و اعمالش، دليل و حجت به دست بياورد و براي سلوک عقيدتي و عملي خود برهان داشته باشد. همچنين براساس آيات 11 بقره، 24 انبياء و 75 قصص درخواست دليل و توضيح خواستن، نشانگر اهميت دادن به تفکر و دعوت به انديشيدن است. آيه 15 سوره اسراء ، آيه 47 سوره يونس و آيه 24 سوره فاطر که همگي هدف از ارسال پيامبران را انذار و تبشير و دعوت مردم و اقامه حجت بيان مي کنند و همگي بر اهميت انديشه و آزادي انديشه به منظور يافتن حقيقت دلالت مي نمايند. آيه 18 سوره زمر ، دلالت مي کند که هر چند استماع سخنان و تفکر درباره آنها نيکو و ستوده است اما در مقام عمل و پيروي بايد تابع شايسته ترين سخنان شد. درآيات 8سوره روم ، 42 سوره زمر و 624 سوره يونس خداوند به انديشيدن در مورد آفرينش انسان ، حيات و ممات و حقيقت دنيا سفارش کرده و در آيات 6 سوره فتح ، 12 سوره حجرات و 103 - 105 سوره کهف از گمانه زني و ظاهربيني نهي کرده است. قرآن کساني را که از ظنون پيروي مي کنند مورد مذمت قرار داده است. خداوند درآيه 36 سوره يونس مي فرمايد: گمان ، هرگز انسان را از حق بي نياز نمي سازد بنابراين از ديدگاه قرآن ، آزادي در پيروي از ظنون معنا ندارد زيرا گمان چه بسا انسان را به حق برساند و مايه انحراف از آن گردد. البته محترم نشمردن نتايج ظني از ديدگاه قرآن در ارتباط با فرد و جامعه متفاوت است. خداوند در آيه 29 سوره انفال مي فرمايد: «اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد براي شما وسيله اي براي جدا ساختن حق از باطل قرار مي دهد (روشن بيني خاصي که در پرتو آن حق را از باطل خواهيد شناخت).تاثير هواهاي نفساني بر انديشه ، موجب شده تا قرآن انسان را از پيروي هواها بازدارد و کنترل آنها را توصيه کند. قرآن در آيه 23سوره نجم مي فرمايد: «آنان (مشرکان) فقط از گمان هاي بي اساس و هواهاي نفساني پيروي مي کنند درحالي که هدايت از سوي پروردگارشان براي آنها آمده است». منطق قرآن، اين است که انسان‏ها با درک عميق و تأمّل کافي، قول احسن (بهترين سخن) را برگزينند و چنين کساني از بشارت الهي برخوردارند: «مژده ده بندگان مرا: آنان که سخنان را مي‏شنوند و از بهترين آنها پيروي مي‏کنند، آنان‏اند که خداوند، هدايتشان کرده است و آنان صاحبان خردند»ذات مقدس الهي، نزول قرآن را براي هدف تعقل و تدبر معرفي مي‌نمايد: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» و در مقابل افرادي كه تدبر ندارند را توبيخ مي‌كند: «افلا يتدبرون القران ام علي قلوب اقفالها» اسلام ، آزادي را والاترين جلوه حرکت مقام انسان و نقطه قوت وامتياز او مي شناسد: «ولقد کرمنا بني آدم»

رفتار بسیج در انتخابات نشان داد که اینکه این سازمان سیاسی –نظامی صلاحیت پذیرش چنین نقشی را ندارد مشخص می کند.زیرا ساختار به گونه ای است که نمی تواند به چنین نقش پذیری در رواج ازاد اندیشی تن دهد.


تضاد در گفتمان توسعه فرهنگی :ماهیت جنبش نرم افزاری ایجاد تضارب گفتار و اندیشه در مسیر توسعه فرهنگی نیست که هابر ماس از ان یاد می کند. و به نوعی نقد رهایی بخش نیست .هابر ماس گفتمان سنتی و پیشداورانه گادامر را به اندیشه تاویلی دعوت می کند که امکان نقد ایدئولوژی فراهم شود در حالی که نقد در ایران با محتوای فعلی باید ایدئولوژی را فربه کند .بسیج نمی خواهد و نمی تواند سنت را نقد کند و نهایتا در بهترین شرایط می تواند اجتهاد کند در حالی که توسعه فرهنگی نیازمند فضای نقد و رد است .

بررسی های نگارنده در مقالات و کنگره های صورت گرفته در سال گذشته توسط سازمان های دولتی با موضوع نهضت نرم افزاری نشان داد ماهیت هیچ کدام در مسیری که ترسیم کرده ام قرار ندارد.در سری نشست های متوالی که با موضوع نقش بسیج در نهضت نرم افزاری صورت گرفت در نتایج منتشر شده در کنگره چهارم امده است.

« از آنجا كه ما معتقد به علم دينى هستيم يكى از ضرورتهاى بقاء و توسعة انقلاب اسلامى را توليد نرم افزارها و علوم دينى براى ادارة جامعه مي­دانيم. اصولاً اعتقاد به اداره دينى جامعه با انكار علم ديني، سازگارى ندارد و بسيار شگفت انگيز است كه عده­اى به حكومت دينى معتقدند اما اعتقادى به علم دينى ندارند. برخى اساساً حكومت اداره دينى را در عرصة زندگى اجتماعى نمي­پذيرند و معتقدند در عرصة حيات اجتماعي، عرصة ديندارى و عبادت و پرستش خدا نيست. با اين گروه بايد به صورت ديگرى سخن گفت. ولى اگر ضرورت حكومت دينى و عبادت خداوند در عرصه­هاى اجتماعى زندگى پذيرفته شود، آنگاه پذيرش اين امر، با انكار علم دينى (يعنى نظام مفاهيمى كه مبتنى بر فرهنگ دينى توليد شده باشد و راه رسيدن به آرمانهاى دينى را تبيين كند) قابل قبول نيست.

. از اينرو بايد به سمتى حركت نمود كه بتوان در فرآيندهاى جهاني، تأثير گذار بود و سازوكارى براى زندگى بشر در مقياس جهانى تعريف نمود تا بستر تحقق ارادة خداوند در زندگى اجتماعى بشر باشد. طبيعى است با ايجاد گرايش و زندگى دينى در جامعة جهاني، ضرورت ايجاد يك هوشمندى براى تحقق سازوكار اين اهداف، امرى آشكار است».

در واقع ماهیت این تبلیغات مکرر توسعه فرهنگی در مسیر تمدن سازی می باشد که الزامات حداقلی در مورد ان موجود نیست زیرا توسعه فرهنگی یعنی


1-گذار از فرهنگ انقياد به فرهنگ مشاركتي؛ 2- گذار از نگرش محدود محلي‌انديش سنتي به نگرش جهاني‌انديش؛ -گذار از تعلقات فروملي و قبيله‌اي به تعلق خاطر ملي4- مرجعيت‌يابي علم و عقلانيت در زندگي بشري؛5-.اهميت‌يابي آموزش و مهارت و تكنيك در زندگي انساني؛

آنتوني گيدنز اين فرايند را بر حسب ظهور «فرديت» و «تشخص» تعريف مي‌كند در جريان توسعه فرهنگي، اغلب علاوه بر خروج از انواع انقياد‌ها، شاهد پويايي فرهنگي، رشد شيوه‌‌هاي جديد زندگي و ... نيز هستيم كه عملاً، فرهنگ جامعه توسعه‌يافته را به فرهنگي تكثر يافته تبديل مي‌كند؛ فرهنگي كه در آن انواع گوناگون الگو‌ها و ايده‌‌ها در وضعيت پذيرش كثرت‌‌ها به حيات خود ادامه مي‌دهند.

تمدن اسلامی نمی تواند انحصار گرایانه شکل بگیرد بلکه نیازمند پذیرش حق فهم دیگران میباشد.این که دیگران خود سرنوشت خود را تعیین کنند ،حق ازادی اظهار نظر داشته باند ،بتوانند در تجمعات شرکت کنند و...در ایران سه شکاف عمده قومیت ،جنسیت و صنف در کنار تفاوت های چشم گیر مابین مذاهب مختلف راه را تاریک می کند .در حالی در قرن چهارم شاهد شکوفایی ایران با وجود تفاوت های مذهبی بوده ایم که به دوران طلایی ایران معروف است.

شرایط فعلی چشم انداز اینده را تاریک نشان می دهد.ساختار بسیج دانشجویی که تبلور انحصار گرایی ودیگر ستیزی است نمی تواند حامل حامل شعار هایی باشد که تحقق ان نیازمند مشارکت دیگران (غیر خودی ها)است.در حالی که از جنبش نرم افزاری به عنوان فرهنگ بسیجی در ایران یاد می شود که کوثری از فرماندهان سپاه پاسداران در پاسخ به سوالی در مورد نهادینگی فرهنگ بسیج در کشور می گوید

«قبول دارم که سپاه هم می توانست بهتر از این عمل کند، اما برای نهادینه کردن این تفکر، سپاه به تنهایی نمی تواند موفق باشد، زیرا تمام مملکت در دست سپاه نیست که دقیقا آن چه که مدنظر امام و مقام معظم رهبری است را پیش ببرد»

در واقع می توان این سوال را در نهایت مطرح کرد که ایا این همه هزینه ها برای برگزاری گنگره های پر طمطراق در مورد جنبش نرم افزاری که در دل ان مشارکت دیگران را طلب می کند همان نیست که سردار کوثری از تمامیت سپاه بر کشور سخن می گوید؟

مرتضی سیمیاری

+ نوشته شده توسط در یکشنبه دوازدهم مهر 1388

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ