همچنين برای گفت و گوي تازه امروز جمعه 10 مهر ماه 1388 با الهه نازجو به لينکها زير مراجعه کنيد
اينجا را کليک کنيد
يا اينجا را کليک کنيد
دیدار با خانواده ی زندانی سیاسی شادروان امیر حسین حشمت ساران-انجمن زندانیان سیاسی
http://mohandestabarzadi.blogfa.com/post-1645.aspx
روز گذشته چند تن از کوشندگان سیاسی و حقوق بشری با همسر و فرزندان زندانی سیاسی پیشین شاد روان امیر حسین حشمت ساران دیدار کردند.در این دیدار بابک ساران فرزند شادروان ساران از سختی های دوران زندانی بودن پدرش در مخوفگاه رجایی شهر سخن گفت. او اشاره داشت که برای 20 دقیقه ملاقات حضوری به مدت 5 ساعت خانواده را منتظر می گذاشتند و کلی توهین و تحقیر روا می داشتند.
در ادامه خانم ساران که خود شخصیتی فرهیخته و مبارز است و پیشتر نیز یک بار بازداشت شده است از فشار های وارده بر خانواده و نحوه ی مرگ مشکوک ساران در زندان رجایی شهر گفت.او گفت:بار اول و دومی که در سال 81 و 83 اقای ساران بازداشت شد او را به اتهام عضویت در جبهه ی دموکراتیک ایران به 5 سال حبس محکوم کردند. و بار بعدی نیز به اتهام تشکیل جبهه ی اتحاد ملی 8 سال دیگر بر حبس او افزودند و با طرح اتهامات واهی دیگر ،جمع دوران محکومیت را به 16 سال افزایش دادند.
خانم ساران در ادام افزود:امیر در طول بازداشت سختی های زیادی را تحمل کرد. او را از اوین به رجایی شهر تبعید کردند و قاضی حداد در حکم او این را اضافه کرد که اجازه ی مرخصی ندارد. امیر 5 سال را در زندان رجایی شهر گذراند و به انواع بیماری ها مبتلا شد. اگر به او مرخصی داده بودند امروز زنده بود و ما را تنها نگذاشته بود. او سرپرست یک خانواده ی 4 نفره بود که اینک بی پدر و بی سرپرست شده اند. ایا این ها دوست دارند خانواده های خود به همین راحتی و بدون دلیل بی سر پرست شو ند؟
خانم ساران در ادامه گفت:امیر را به بهدار ی زندان برده و برگرداندند. پس از چند ساعت حال او رو به وخامت رفت. ما را زمانی اگاه کردند که دست بند به دست و در حال کما یا مرده در بیمارستان بیرون از زندان بود. پزشک گفت که او علاوه بر ایست قلبی و مغزی دارای عفونت ریوی و عفونت خونی بوده است و همه چیز مشکوک بود. اما مسئولین مربوطه فقط اصرار داشتند که او ایست قلبی داشته است. انگار خون او را الوده کرده بودند. ما خواستار کالبد شکافی شدیم. ابتدا نمی پذیرفتند اما به دستور مسئولین نوشتند که ایست قلبی عامل مرگ بوده است. البه ما این ماجرا را دنبال خواهیم کرد و نمی گذاریم خون امیر هدر برود. ان ها حتا از برگزاری مراسم او پیش گیری کردند و همه چیز را امنیتی کردند.
در ادامه ی این دیدار محمد رضا خوانساری زندانی سیاسی پیشین بر این نکته انگشت گذاشت که مرگ اکبر محمدی نیز به همین شکل اتفاق افتاد. او را از بهداری زندان اوردند و یک ساعت بعد در بند زندان جان داد. باید بر رسی کرد که در بهداری زندان با ان ها چه می کنند.گویا میر صیافی نیز به شکل مشابهی از دنیا رفت و این نکته عجیب است.
در این دیدار مهندس علی طبرزدی از دوستان نزدیک امر ساران و خانواده ی او ،به ذکر خاطراتی از شادروان ساران پرداخت و گفت:ساران مرد شجاع و در عین حال جوانمردی بود. او خود را برای ازادی مردم ایران هزینه کرد و سپر بلای دوستانش نیز بود.او از این که بابک و برادر و خواهرش پدر خود در این مبارزات را از دست دادند ابراز تاسف کرد .
محمد مسعود سلامتی از اعضای شورای مرکزی جبهه ی دموکراتیک ایران نیز به شرایط سخت کسانی چون ساران،بهروز جاوید تهرانی،ارزنگ داوودی و اوسانلو در زندان رجایی شهر اشاره کرد و اضافه کرد:اگر به وضعیت این زندانیان سیاسی که در رجایی شهر نگهداری می شوند رسیدگی نکنیم بعید نیست که به سرنوشت ساران و اکبر محمدی دچار شوند.
بهزاد مهرانی عضو مجموعه ی فعالان حقوق بشر نیز در باره ی شرایط سخت زندانیان سیاسی به ویژه در شهرستان ها اشاره کرد.او گفت: ما باید نگران افرادی چون رسول بداقی،حمید رضا محمدی
،ابو الفضل عابدینی و سایر زندانیان سیاسی باشیم. برای این که شرایط زندان ها خوب نیست و این ها در وضعیت خوبی به سر نمی برند.
پرویز سفری دیگر عضو شورای مرکزی جبهه ی دموکراتیک ایران ضمن ابراز همدردی با خانم ساران و فرزندانش به دلیل از دست دادن پدر گفت:در زمان برگزاری مراسم ختم شادروان ساران، امنیتی ها چند بار با من تماس گرفتند و من را تهدید کردند که مبادا در مراسم شرکت کنی. این تهدید به دلیل این بود که من چند روز پیش از مرگ مشکوک ساران در زندان ،طی مصاحبه ای با صدای امریکا وضعیت او را گزارش کردم. به دنبال این گزارش بود که ساران را بازجویی کرده بودند و از او خواسته بودند علیه من اعلامیه بدهد. چون این ها نمی خواستد شرایط ساران به گوش دنیا برسد و می خواستند دچار مرگ خاموشش کنند.
در ادامه مهندس طبرزدی دبیر کل جبهه ی دموکراتیک ایران در باره ی ساران صحبت کرد. او گفت: ساران مرد شجاع و استواری بود. من سال 82 که در انفرادی های 209 بودم به هر سلولی که منتقل می شدم بر در و دیوار نوشته های ساران را می دیدم. او نوشته بود زنده باد جبهه ی دموکراتیک ایران و نام خودش را نیز زیر ان اورده بود. معلوم می کرد که چقدر بی باک است.ساران ادم صادقی بود. من 3 نفر از زندانیان سیاسی را بسیار مقاوم و سرسخت دیدم. اکبر محمدی،امیر حشمت ساران و بهروز جاوید تهرانی. این 3 نفر از دوستان نزدیک من در جبهه ی دموکراتیک ایران و جبهه ی متحد دانشجویی بودند و به ان ها افتخار می کنم.اکبر را در اوین کشتند و ساران و بهروز را به رجایی شهر تبعید کردند تا ان ها را نیز بکشند. ساران را کشتند و من به شدت نگران بهروز هستم. البته نگران ارژنگ داوودی و اوسانلو نیز هستم. این ها کسانی هستند که در معرض خطر قرار دارند اما نمی بینم کسی از ان ها پشتیبانی موثر بکند. این ها زندانیان قدیمی هستند. همچنین حمید رضا محمدی.
مهندس طبرزدی افزود:همسر و فرزندان ساران پدر و بزرگ خانواده را از دست دادند. این جرمی است که رژیم مرتکب شد و باید تاوان ان را نیز بدهد. اما من می بینم که همسر ساران به دلیل شجاعت و فرهیختگی و بابک به دلیل شباهت زیاد به پدر نخواهند گذاشت نام ساران و راه او فراموش شود. چه کسی گمان می کرد به فاصله ی کمتر از 3 ماه از مرگ ساران و میرصیافی در زندان،چنین جنبش بزرگی به وجود بیاید. جای ان ها خالی است . من حتم دارم این جنبش بساط ظلم جمهوری اسلامی را در هم خواهد پیچید. ما در دوران جدیدی زندگی می کنیم که دوران امید مردم به ازادی است.رژیم از این شرایط به وحشت افتاده و به شدت ضعیف شده و می داند که از چنین مهلکه ای سالم بیرون نخواهد امد. کشتن زندانیان به هر دلیل و با هر شیوه ای ،عملی جنایتکارانه است و جنایتکاران استحقاق حکومت بر مردم را ندارند.
در پایان این دیدار در باره ی شرایط زندگی خانواده ی ساران و لزوم همدردی معنوی و مادی مبارزان راه ازادی با این خانواده ها صحبت شد و گفته شد که مبارزین و مدافعان حقوق بشر نباید خانواده های قربانیان شکنجه و زندان و خانواده های زندانیان سیاسی را فراموش کنند.
+ نوشته شده توسط در جمعه دهم مهر 1388
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر