پنجشنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۸۹

آموزش خوانندگی «کاباره» در دانشگاه معتبر «یل»!


آموزش خوانندگی «کاباره» در دانشگاه معتبر «یل»!
جف لندون
http://www1.voanews.com/persian/news/arts/YaleCabaret-2010-8-19-10-101118244.html

کلمه «کاباره» تصاویرذهنی گوناگونی را در انسان های مختلف بوجود می آورد. از جمله این تصاویر شاید خوانندگانی با لباس های پرزرق و برق باشد. گاه رقاصانی نیم عریان، گاه خوانندگان پرطرفدار موسیقی پاپ یا جاز و بالاخره میزهای گرد و کوچک دونفره با دو گیلاس نوشیدنی الکلی روی آن.

با این همه شاید یک «دانشگاه» آن هم «دانشگاه یل» با خوابگاه دانشجویی، کافه تریا و کلاس های گوناگون از نظر تصویری از نظر بسیاری از افراد، دورترین مکان به یک کاباره محسوب شود. اما در طول چند سال گذشته، هر سال تابستان، مشتاقان حرفه خوانندگی، از گوشه وکنار ایالات متحده آمریکا و جهان به شهر «نیوهیون» در ایالت «کانکتیکات» می آیند تا در مدرسه ویا کمپ تابستانی «کاباره» دانشگاه معتبر Yale شرکت کنند. این واقعه بخشی از کنفرانسی به نام «کنفرانس بین المللی کاباره دانشگاه یل» است که هرسال در این مرکز آکادمیک برگزار می شود.

«ارو ریبل» یک کاباره دار اهل شهر نیویورک است که سی سال است که به عنوان برگزار کننده و مدیر هنری کنفرانس بین المللی کاباره دردانشگاه یل به فعالیت مشغول است.

«ریبل» می گوید:«کاباره یک واسطه خیلی حساس و احساس برانگیز برای هر خواننده ای محسوب می شود. بیش از هرچیز، آن حالت نزدیکی که خواننده با تماشاگر دریک کاباره حس می کند. برخلاف انواع دیگر اجرای برنامه، وقتی شما به عنوان یک خواننده در یک کاباره آواز می خوانید و از آنجا بیرون می آیید احساس می کنید که آدم هایی که آنجا بوده اند را می شناسید. انگار هریک از آن ها داستانی از زندگی خود را برای شما بازگو کرده اند و به صورتی هریک از این تماشاگران قلب شما را لمس کرده اند.»

در حقیقت آموزش این مسئله که چگونه یک خواننده بتواند به بهترین شکل توجه تماشاگران را قلبا و روحا به خود جلب کند، هدف اصلی کنفرانس بین المللی کاباره در دانشگاه یل است. اما سه دوجین شاگردی که هرسال در این کمپ مخصوص به آموزش می پردازند، کلاس های دیگری از جمله ترتیب اجرای برنامه ها ، آرایش مو، آرایش صورت، طرز لباس پوشیدن، آشنایی با دستگاه های صدا، نور و حتی تبلیغات در اطراف هنر خود را نیز می آموزند.

دانش آموزان این کمپ تابستانی ویژه را شاگردانی از سنین بین شانزده تا شصت سال تشکیل می دهند و از سراسر آمریکا و کشورهای دیگر جهان برای آموختن این فنون به دانشگاه «یل» می آیند.

«هارولد ساندیتن» که پیش از این در بخش سرمایه گذاری یکی از بانک های بزرگ به کار اشتغال داشته است، همیشه آرزو داشته که یک روز بتواند خواننده شود. البته به عنوان شغل دوم و یا حتی سوم.

هارولد که اهل اوکلاهماست می گوید:«من ضمن کار در بانک به عنوان تهیه کننده تئاتر مدتی هم در لندن به این کار اشتغال داشتم. سه سال پیش کار تهیه کنندگی را ترک کردم که بتوانم خواننده بشوم. البته باید اعتراف کنم این کاری است که من همیشه می خواستم انجام بدهم اما به اندازه کافی اعتماد به نفس برای انجام آن نداشتم.»

هارولد و همشاگردی های او در دانشگاه «یل» فرصتی پیدا می کنند که به مدت ۹ روز با برخی از بهترین کارگردان های هنری در رشته موسیقی و افرادی که به عنوان «هنرمندان کاباره» از آن ها یاد می شود کارآموزی کنند. یکی از این افراد «لورل ماسی» یکی از اعضای گروه معروف «منهتن ترنسفر» Manhattan Transfer و دیگری «فیت پرینس» برنده جایزه تئاتری «تونی» است.

در نخستین جلسه این کلاس ها، «هارولد» یکی از ترانه های بیتل ها را برای حاضران اجرا می کند. فیت پرینس از این اجرا خوشش می آید اما معتقد است هنوز جایی برای بهترشدن دارد:«ببین هارولد من پیشنهاد می کنم که موقع خواندن چشم هایت را نبندی. من احساس می کنم وقتی چشم هایت را می بندی رابطه ات با تماشاگرقطع می شود.» و هارولد دوباره امتحان می کند.

همکلاس هارولد، لیندسی ساترلند، در رشته اپرا خوانی تعلیم دیده است. اما این خواننده اهل «ونکوور» کانادا می گوید درست وسط یک آزمایش هنری تصمیم می گیرد که رشته خود را عوض کند وخواننده کاباره شود.

در طول یک هفته و چهارده ساعت کار در روز، یک آموزگار تعلیم صدا کوشش کرد تا در نوع خواندن «لیندسی» به عنوان یک خواننده اپرا تغییرات اساسی ایجاد کند. از جمله حالت اجرای او که شباهت های زیادی به یک اجرای تئاتری دارد.

لیندسی می گوید او درس های حیرت انگیزی در این کمپ تابستانی آموخته است:«این واقعا مهم نیست که آدم حتما یک خواننده باشد یا یک هنرمند مجری برنامه های کاباره، مهم این است که آدم بداند چطوری روایتگری کند. هرچند من بخاطر اپرا تا حدی با این مسئله آشنا بودم اما امروز احساس می کنم آن را بهتر درک و احساس می کنم.»

هارولد هم می آموزد که در روایت گری هم راه های گوناگونی وجود دارد:«ترانه هایی که شما فکر می کنید خیلی خیلی جدی هستند درحقیقت گاه خیلی طنزآلودند. شما می توانید با این ترانه ها بازی کنید و به صورتی آن ها را اجرا کنید که هیچکس دیگر هرگز نکرده است و از آن به صورت یک قطعه هیجان برانگیز بی سابقه استفاده کنید.»

هارولد ترانه کلاسیک « من و خانم جونز» Me And Mrs. Jones را مثال می زند که درباره یک رابطه نامشروع جنسی بین یک مرد و معشوق او «خانم جونز» است. اواین ترانه را به جایی فراجنسیتی برده است و در آن به جای «خانم جونز» از کلمه «آقای جونز» استفاده می کند! به این صورت او یک مسئله تازه را در یک ترانه شناخته شده قدیمی گنجانده است.

درشب آخر کنفرانس یا کمپ تابستانی، شاگران هرکدام سه دقیقه وقت دارند که نشان بدهند چه چیزهایی را در این دوره آموزشی یاد گرفته اند. تماشاگران آن ها را هم جمعیتی تشکیل می دهند که برای شرکت در این جلسه و تماشای کار این هنرمندان بلیت خریده اند. نام این برنامه یا کنسرت هم «ستارگان فردای صحنه کاباره» است. «لیندسی» یک بلوز تنگ و چسبان سرخ رنگ پوشیده است. اما از ظاهری آرام و خونسرد که برای همه تازگی دارد برخوردار است.

پس از این اجرا، معلم «پرینس» زبانش بند آمده است:«من فکر می کنم گروه یک اجرای بی اندازه موفقی را اینجا ارائه دادند.»

وکسی چه می داند شاید برخی از این دانش آموزان کاباره ای همان ستارگان کاباره های فردا باشند.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ