دوشنبه، شهریور ۰۱، ۱۳۸۹

فيروزه خطيبی-درگذشت مسعود برزین روزنامه نگار قدیمی و مورخ تاریخ روزنامه نگاری در ایران


درگذشت مسعود برزین روزنامه نگار قدیمی و مورخ تاریخ روزنامه نگاری در ایران
فيروزه خطيبی
http://www1.voanews.com/persian/news/arts/Barzin-2010-8-23-101309809.html

مسعود برزین، مترجم و شارح مهاتما گاندی که یکی از مورخین تاریخ روزنامه نگاری در ایران به شمار می رفت پس از یک دوره بیماری روز چهارشنبه، ٢٧ مرداد در سن ٩٠ سالگی در تهران درگذشت.

برزین در زمان ریاست سید حسین نصر بر دفتر ملکه پیشین ایران، ریاست روابط عمومی آن دفتر را بر عهده داشت و مدتی هم رئیس سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران بود. او فعالیت های فرهنگی خود را از زمان تحصیل با تدریس در دبیرستان فیروز بهرام آغاز کرد. سپس مترجم خبرگزاری پارس، خبرنگار و سردبیر مهر ایران و سردبیر مجله خواندنی‌ها شد.

برزین در پایان جنگ جهانی دوم به عنوان خبرنگار در کنفرانس صلح پاریس شرکت کرد. پس از آن مدتی رابط فرهنگی سفارت هند در تهران و سپس مسئول روابط عمومی شرکت نفت بود.

این روزنامه نگار برجسته همواره نوشتن پنج كتاب تحقیقی در حوزه روزنامه ‌نگاری و تشکیل سندیکای نویسندگان و خبرنگاران ایران در دهه چهل را از افتخارات خود می دانست. تلاشی كه مسعود برزین با یاری سه همکار مطبوعاتی‌ خود به ثمر رساند و سپس به سمت نخستین دبیر این سندیکا برگزیده شد.

برزین چند سال پیش در گفتگویی با یکی از نشریات داخل ایران در مورد آغاز فعالیت های مطبوعاتی خود گفته بود: «آقای ناطقی، ناظم دبستان ادب، پشت مسجد سپهسالار، در سال ١٣١١، مردی خشن ولی گاه مهربان بود. با یکی از همکلاسی ها که مثل من از روزنامه‌ های آن زمان خوشش می‌ آمد، یک مثلاً روزنامه ای دیواری به قطع کاغذ نوشتیم و به آن حاشیه رنگی اضافه کردیم و اسم آقای ناظم را به عنوان صاحب ‌امتیاز و سردبیر نوشتیم. روزنامه را با شوق و شعف بسیار نزد آقای ناطقی بردیم. آن را به حضور جناب آقای ناظم تقدیم کردیم و منتظر ماندیم تا به ستون های آن نگاه کند و ما را به شدت هر چه تمام ‌تر تشویق كند. ولی او روزنامه را از میان جر داد و گفت بروید پی درستان. این فضولی ها به شماها نیامده!!!

چند سال بعد عشقم به روزنامه‌ نگاری فقط در فکرم بود. تا اینکه بعد از مدتی نخستین مقاله‌ ام در یک روزنامه منتشر شد. از ذوق روی پا بند نبودم. از میدان بهارستان تا خانه‌ مان در خیابان عین ‌الدوله دویدم تا روزنامه را به خواهرانم برسانم. شادی محیط خانواده اولین عامل تشویق به ادامه حیات مطبوعاتی ‌ام بود. ولی درآمد مطبوعاتی در آن سال ها بسیار کم بود. برای به دست آوردن درآمد بیشتر دست به کارهای دیگر زدم. ترجمه برای چندین روزنامه، سردبیری روزنامه مهر ایران، سردبیری مجله خواندنیها، تدریس زبان انگلیسی در دبیرستان فیروز بهرام، معلمی سرخانه، ترجمه و مقاله ‌نویسی برای مجلات هفتگی و ماهانه، تدریس در کلاس های آزاد زبان، تا سردبیری مجله هند نوین در سفارت هند.

علاقه من به تاریخ مطبوعات و به طور کلی آنچه به رسانه مربوط می ‌شد و عشق به اینکه بتوانم تصویری منسجم از نقشی که روزنامه ‌نگاری در ایران داشته است، به طرح بکشم، باعث شد بر تحقیق در این باره تمرکز کنم.»

مسعود برزین نویسنده کتاب های «سیری در مطبوعات ایران»، «مطبوعات ایران ١٣۴٣-١٣۵٣»، فرهنگ اصطلاحات روزنامه نگاری فارسی، شناسنامه مطبوعات ایران، تجزیه و تحلیل آماری مطبوعات ایران بوده است و با یاری سه همکار مطبوعاتی خود توانست سندیکای نویسندگان و خبرنگاران ایران را در دهه چهل پایه گذاری کند: «آنچه همیشه مرا در این راه مصمم و پرامید نگه داشت عشق به این پیشه و رسیدن به حاصلی پربار بود.»

رمقدمه كتاب شناسنامه مطبوعات ایران (از ١٢١۵ تا ١٣۵٧) مسعود برزین می نویسد: « در سال ١٣١٨ بر سبیل اتفاق، یک مجله انگلیسی زبان به دستم آمد، مقاله ای از آن را راجع به چتر نجات ترجمه كردم و برای روزنامه اطلاعات فرستادم. نوشته بودم به قلم «مسعود برزین» ولی سردبیر روزنامه آن را تصحیح كرده بود: ترجمه «مسعود برزین». جوانی هم دنیایی دارد.

در همان سال مجله راهنمای زندگی به مدیریت حسینقلی مستعان به راه افتاد. برای آن مجله شروع به ترجمه كردم. به این ترتیب به دنیای مطبوعات راه یافتم. بعد به ترجمه و خبرنگاری برای روزنامه «مهر ایران» پرداختم؛ روزنامه ای كه چند سال بعد به سردبیری ا ش رسیدم. بعدها در مدرسه روزنامه نگاری لندن اسم نوشتم. چیزی را كه تأكید داشتم بیاموزم، نحوه تهیه آرشیو مطبوعات بود. اگر ادعا كنم كه هند در زمینه مطبوعات قدیم ایران غنی است، راه اغراق نپیموده ام. اولین كتابم راجع به مطبوعات در سال ١٣۴٣ به چاپ رسید و سه سال در دانشگاه های هند و هلند به عنوان یک كتاب جنبی دروس شناخته شد. كتاب دوم در سال ١٣۴۵ ظاهر شد. كتاب سوم در سال ١٣۶٢، كتاب چهارم زیر عنوان «تجزیه و تحلیل آماری مطبوعات ایران» و كتاب پنجم، با عنوان «مطبوعات ایران در نخستین سال انقلاب اسلامی» پس از انقلاب به چاپ رسید و بدین سان در عرض دو دهه گذشته شش كتاب درباره مطبوعات ایران تقدیم كرده ام.»

مسعود برزین در دهه چهل تا نیمه دهه پنجاه به تدریس دوره های کوتاه روزنامه نگاری در دانشگاه تهران پرداخت: «سانسور با تولید مطبوعات آغاز شد و همیشه سد راه پیشرفت آنها بوده است. تیراژ یا تعداد نسخ چاپ شده روزنامه یا مجله در هر شماره از آغاز در ایران مهر محرمانه بر پیشانی داشته است. مدیران و ناشران سعی داشته اند از ذكر آن خودداری كنند و در مكالمه رقمی به مراتب بیش از واقعیت به زبان آورند. زیرا تصور بر این بوده و هست كه هر چه تیراژ بیشتر باشد، نشریه مهمتر است. در نخستین قرن از حیات مطبوعاتی، روزنامه هایی بودند كه چه بسا با تیراژ كمتر از ۵٠٠ نسخه، واویلا كردند و نسخ آنها دست به دست گشته و در قهوه خانه ها با صدای بلند خوانده شده و افكار عمومی ایجاد كرد و در یكی از قوانین مطبوعاتی ذكر تیراژ در هر شماره اجباری بوده ولی كسی برای این بند قانون تره هم خرد نكرد.»


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ