گفتگو با بهمن مقصودلو، نویسنده کتاب «علف»
فیروزه خطیبی
http://www.voanews.com/persian/news/arts/GrassnewbookbyDrMaghsoudlou-2011-8-8-127145273.html
دردورانی که کمونیسم روسی می رفت تا برای همیشه شکل اروپا را تغییر داده و مرزهای تازه ای برای آن تعیین کند، بسیاری از آمریکایی ها نیز در آنجا شاهد این تغییرات بودند. از جمله «مرین سی کوپر» یک خلبان نیروی هوایی، «ارنست بی شودساک»، فیلمبردار ارتش ایالات متحده آمریکا و مارگریت هریسون، خبرنگارروزنامه ای در بالتیمور.
کوپر و شودساک هر دو در جنگ جهانی اول جنگیده بودند و به همین خاطر هم دروقایع پس از جنگ حضوری فعال و حتی شاخص داشتند. اما «مارگریت هریسون» که به کار گزارشگری درباره تحولات سیاسی در آلمان و اتحاد جماهیرشوروی اشتغال داشت برای دستگاه های اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا نیز کار می کرد. اما این سه نفر یک وجه مشترک داشتند و آن هم کنجکاوی و عشق غریبی بود که هریک از آن ها به فرهنگ کشورها و مردمان دیگر داشتند. عشقی که گاه آن ها را باهم و گاه به طورجداگانه به مناطق مختلف اروپا و آسیا و تجربه هایی از جمله شرکت در جنگ های خانگی دربرخی از این کشورها وحتی زندانی شدن کشاند.
کوپر، شودساک و هریسون در خاورمیانه یک بار دیگر گردهم آمدند تا این بار فیلمی درباره وقایع مربوط به کوچ و جابجایی ایلات و عشایر ایران بسازند. این اثر که نخستین فیلم مستند تاریخ سینما به شمار می رود «علف: مبارزه یک ملت برای ادامه حیات» نام گرفت.
کتاب تازه «علف» به قلم دکتربهمن مقصودلو، منتقد سینمایی، تهیه کننده و فیلمسازمستند ساکن نیویورک و از چهره های سرشناس ادبیات سینمایی دهه ١٣٥٠ که سال ها به کار نشر مجله «ویژه تئاتر وسینما» در ایران اشتغال داشته است، بررسی است در احوال این سه آمریکایی و شرحی است از ماجراجویی هایی که آن ها را درنهایت درآستانه یک حرکت تاریخی در صحنه نوظهورفیلمسازی آن دوران قرارداد. داستانی شگفت انگیز از ساخته شدن نخستین فیلم مستند تاریخ سینما در ایران که درسال ١٩٢٥ برای نخستین بار به نمایش درآمد.
فیلم «علف: مبارزه یک ملت برای ادامه حیات» یکی از مهم ترین فیلم های تاریخ فیلمسازی مستند جهان است که از سویی نخستین فیلم بلند ساخته شده در داخل ایران پیش از فیلم «آبی و رابی» نیز به شمار می رود و از این نظر بسیار حائز اهمیت است.
مرین سی کوپر، زاده فلوریدا بود و دریک خانواده نظامی به دنیا آمده بود. او پس از یک دوره متزلزل خدمت در نیروی دریایی آمریکا، به این نتیجه رسید که دوست دارد خلبان شود. پس از پیوستن به نیروی هوایی در دوران جنگ جهانی اول، او مدت زمانی را در اردوگاه سربازان آمریکایی در آلمان سپری کرد. کوپر پس از پایان جنگ داوطلب شد تا به نیروهای «لهستان» برای مبارزه و مقابله با تهاجم قوای نظامی اتحاد جماهیر شوروی به خاک این کشور بپیوندد. او پس از به اسارت گرفته شدن توسط روس ها، مدتی را در یکی از زندان های این کشور گذراند اما توانست با نقشه ای هوشمندانه از زندان فرار کند.
دربازگشت به آمریکا، علاقه بیش از حد به ماجراجویی موجب شد تا او شغلی در یک کشتی دست وپا کرده و به مشرق زمین و هندوستان سفر کند. در راه این سفر، کوپر به همراه دوستش «ارنست شودساک» فیلم هایی سنت شکن و منحصربه فردی از کشورهایی چون اتیوپی وعربستان سعودی تهیه کرد. این همکاری همچنان ادامه پیدا کرد تا بالاخره این دو رفیق به همراه «مارگریت هریسون» به جنوب ایران سفر کردند تا فیلم «علف» را بسازند.
مارگریت هریسون، زندگی حرفه ای خود را از نویسندگی برای روزنامه «سان» Sun آغاز کرد. روزنامه ای که در آن زمان در«بالتیمور»، شهر محل تولد او به چاپ می رسید. اما کنجکاوی روزافزون و هوشمندانه مارگریت و توجهی که به مسائل سیاسی داشت باعث شد که او نیز به اروپا رفته و جریان های جنگ جهانی اول را دنبال کند که درواقع این سرپوشی بود برای شغل اصلی او که عبارت بود از فرستادن گزارش هایی به سازمان های اطلاعاتی آمریکا.
یکی از همین گزارش ها او را به روسیه پس از انقلاب ١٩١٧ کشاند. جایی که «مارگریت» به اتهام جاسوسی مدت یک سال را در زندان گذراند. او بعدها با مذاکراتی که بین مقامات بالای آمریکایی و روسی انجام گرفت آزاد شد. پس از این واقعه، کنجکاوی های ماجراجویانه، یک بار دیگر «مارگریت هریسون» را به مناطق مختلف خاوردور وحتی یک باردیگربه روسیه کشاند. این بارهم «هریسون» هرچند از مدت ها پیش تر شغل جاسوسی خود را ترک کرده بود به زندان افکنده شد.
اما مهم ترین ماجراجویی «مارگریت هریسون» هنگامی بود که او با دو فیلمساز، مرین سی کوپر و ارنست بی شودساک برای ساختن فیلم مشکل و پردردسری به نام «علف» در ایران به همکاری پرداخت و هنگامی که این سه نفر ضمن دنبال کردن وقایع جابجا شدن ایلات و عشایر ایرانی، یک فیلم کامل از شرایط پرزحمت، ناهمگون و گاه حتی خطرناک کوچ ایل بختیاری درمناطق جنوبی ایران تهیه کردند.
ارنست بی شودساک، در ایالت «آیوا» به دنیا آمد اما پس از پایان دوران دبیرستان به کالیفرنیا کوچ کرد. در آنجا «شودساک» با فیلم و دوربین آشنا شد و در یکی از استودیوهای هالیوود مشغول به کار شد. با آغاز جنگ اول جهانی او به ارتش و بخش مربوط به عکاسی آن پیوست. «شودساک» فیلم های برجسته ای از وقایع جنگ تهیه کرده است که هم درنوع خود کم نظیر است و هم در آن دوران به پیشبرد مقاصد جنگی کمک های شایانی کرده است.
با پایان جنگ، «شودساک» و دوستش «مرین کوپر» تصمیم گرفتند تا با انجام سفرهایی دور و دراز از مناطق دورافتاده و کشف نشده جهان فیلمبرداری کنند. اما به خاطر نداشتن سرمایه به اروپا بازگشتند تا از نبرد میان ترک ها و یونانی ها فیلم هایی تهیه کنند. «شودساک» بعدها در سفرهای دریایی کوپر با او همراه شد و به مشرق زمین ونهایتا ایران سفرکرد.
دکتر بهمن مقصودلو، نویسنده کتاب تازه «علف: داستان های شگفت و ناگفته» که توسط انتشارات «مزدا» درجنوب کالیفرنیا به زبان انگلیسی و به طور جداگانه در ایران به زبان فارسی به چاپ رسیده است، درباره انگیزه نوشتن این کتاب به صدای آمریکا می گوید:«اولا این فیلم بسیار مهمی در تاریخ سینماست. منتقدین و مورخین سینما آن را به عنوان دومین فیلم بلند مستند تاریخ سینما(پس از فیلم نانوک شمالی اثر رابرت فلاهرتی در سال ١٩٢٢) انتخاب کرده اند. ثانیا از نظر مردم شناسی این یکی از فیلم های شاخص و کم نظیر است که ضبط کوچ ایل بختیاری را با کمترین امکانات در آن برهه زمانی به بهترین شکل انجام داده است. ثالثا اولین فیلم بلندی است که در داخل ایران ساخته شده او هم چنین یک تولید آمریکایی در یک کشور بیگانه است. رابعا فیلم یکی از افتخارآورترین و مهم ترین اسناد تصویری بشر برای همیشه است که هم آموزنده است و هم تاریخ نگار و بالاخره اینکه از جمله ٤٠٠ فیلم اولیه ای است که توسط مرکز ثبت ملی فیلم های تاریخی و پرارزش، نگاتیو آن ترمیم شده و برای آیندگان در واشنگتن از آن نگهداری می شود.»
بهمن مقصودلو می گوید درمورد چنین فیلم مهمی تا کنون هیچ گونه تحقیقی نشده و تا کنون هیچ کتاب یا نوشتاری که تمام گوشه ها و زوایای زندگی سازندگان این فیلم برجسته را به نمایش بگذارد نوشته نشده است.
البته «کوپر» و «شودساک» بعدها به هالیوود بازگشتند تا فیلم کلاسیک و مورد ستایشی به نام «کینگ کونگ» را بسازند اما بنا برگفته دکتر مقصودلو آن ها تا امروز بیشتر در سایه بوده اند:«هرکدام از این سه فیلمساز بعدها به غول هایی در عرضه سینما و فرهنگ آمریکا تبدیل شدند اما هیچکس هرگز چگونگی ساختن فیلم «علف» را بازگو نکرد. عشق من به تاریخ، فرهنگ و هنر کشورم مرا واداشت که این مهم را با دقت تمام انجام دهم. کاری که شش سال طول کشید و هنوز برای چاپ های بعد ادامه دارد.»
درپاسخ به این سئوال که مخاطب این کتاب چه کسانی هستند دکترمقصودلو به صدای آمریکا می گوید:«این یک کتاب آکادمیک است و برای محقیقین، مورخین، دانشجویان وعلاقمندان سینما در سراسر جهان نوشته شده است. این کتاب درباره سه چهره برجسته آمریکایی است و فیلم فوق العاده «علف »که در دهه بیست میلادی در ایران ساخته شده است. به این صورت غیر ایرانی ها هم با زندگی پرماجرای این سه تن آشنا می شوند و هم فیلم مهمی را به درستی کشف می کنند. هم چنین با اوضاع تاریخی ایران از مشروطه تا به قدرت رسیدن رضا شاه آشنا می شوند. من در این کتاب تازه تا جایی که توانسته ام و کتاب اجازه می داد، با زیرنویس های کوتاه، خواننده غیر ایرانی را با اوضاع تاریخی، اجتماعی، جغرافیایی و سیاسی و دیگر مسائل مربوط به ایل بختیاری و ایران آشنا می کنم.»
فیروزه خطیبی
http://www.voanews.com/persian/news/arts/GrassnewbookbyDrMaghsoudlou-2011-8-8-127145273.html
دردورانی که کمونیسم روسی می رفت تا برای همیشه شکل اروپا را تغییر داده و مرزهای تازه ای برای آن تعیین کند، بسیاری از آمریکایی ها نیز در آنجا شاهد این تغییرات بودند. از جمله «مرین سی کوپر» یک خلبان نیروی هوایی، «ارنست بی شودساک»، فیلمبردار ارتش ایالات متحده آمریکا و مارگریت هریسون، خبرنگارروزنامه ای در بالتیمور.
کوپر و شودساک هر دو در جنگ جهانی اول جنگیده بودند و به همین خاطر هم دروقایع پس از جنگ حضوری فعال و حتی شاخص داشتند. اما «مارگریت هریسون» که به کار گزارشگری درباره تحولات سیاسی در آلمان و اتحاد جماهیرشوروی اشتغال داشت برای دستگاه های اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا نیز کار می کرد. اما این سه نفر یک وجه مشترک داشتند و آن هم کنجکاوی و عشق غریبی بود که هریک از آن ها به فرهنگ کشورها و مردمان دیگر داشتند. عشقی که گاه آن ها را باهم و گاه به طورجداگانه به مناطق مختلف اروپا و آسیا و تجربه هایی از جمله شرکت در جنگ های خانگی دربرخی از این کشورها وحتی زندانی شدن کشاند.
کوپر، شودساک و هریسون در خاورمیانه یک بار دیگر گردهم آمدند تا این بار فیلمی درباره وقایع مربوط به کوچ و جابجایی ایلات و عشایر ایران بسازند. این اثر که نخستین فیلم مستند تاریخ سینما به شمار می رود «علف: مبارزه یک ملت برای ادامه حیات» نام گرفت.
کتاب تازه «علف» به قلم دکتربهمن مقصودلو، منتقد سینمایی، تهیه کننده و فیلمسازمستند ساکن نیویورک و از چهره های سرشناس ادبیات سینمایی دهه ١٣٥٠ که سال ها به کار نشر مجله «ویژه تئاتر وسینما» در ایران اشتغال داشته است، بررسی است در احوال این سه آمریکایی و شرحی است از ماجراجویی هایی که آن ها را درنهایت درآستانه یک حرکت تاریخی در صحنه نوظهورفیلمسازی آن دوران قرارداد. داستانی شگفت انگیز از ساخته شدن نخستین فیلم مستند تاریخ سینما در ایران که درسال ١٩٢٥ برای نخستین بار به نمایش درآمد.
فیلم «علف: مبارزه یک ملت برای ادامه حیات» یکی از مهم ترین فیلم های تاریخ فیلمسازی مستند جهان است که از سویی نخستین فیلم بلند ساخته شده در داخل ایران پیش از فیلم «آبی و رابی» نیز به شمار می رود و از این نظر بسیار حائز اهمیت است.
مرین سی کوپر، زاده فلوریدا بود و دریک خانواده نظامی به دنیا آمده بود. او پس از یک دوره متزلزل خدمت در نیروی دریایی آمریکا، به این نتیجه رسید که دوست دارد خلبان شود. پس از پیوستن به نیروی هوایی در دوران جنگ جهانی اول، او مدت زمانی را در اردوگاه سربازان آمریکایی در آلمان سپری کرد. کوپر پس از پایان جنگ داوطلب شد تا به نیروهای «لهستان» برای مبارزه و مقابله با تهاجم قوای نظامی اتحاد جماهیر شوروی به خاک این کشور بپیوندد. او پس از به اسارت گرفته شدن توسط روس ها، مدتی را در یکی از زندان های این کشور گذراند اما توانست با نقشه ای هوشمندانه از زندان فرار کند.
دربازگشت به آمریکا، علاقه بیش از حد به ماجراجویی موجب شد تا او شغلی در یک کشتی دست وپا کرده و به مشرق زمین و هندوستان سفر کند. در راه این سفر، کوپر به همراه دوستش «ارنست شودساک» فیلم هایی سنت شکن و منحصربه فردی از کشورهایی چون اتیوپی وعربستان سعودی تهیه کرد. این همکاری همچنان ادامه پیدا کرد تا بالاخره این دو رفیق به همراه «مارگریت هریسون» به جنوب ایران سفر کردند تا فیلم «علف» را بسازند.
مارگریت هریسون، زندگی حرفه ای خود را از نویسندگی برای روزنامه «سان» Sun آغاز کرد. روزنامه ای که در آن زمان در«بالتیمور»، شهر محل تولد او به چاپ می رسید. اما کنجکاوی روزافزون و هوشمندانه مارگریت و توجهی که به مسائل سیاسی داشت باعث شد که او نیز به اروپا رفته و جریان های جنگ جهانی اول را دنبال کند که درواقع این سرپوشی بود برای شغل اصلی او که عبارت بود از فرستادن گزارش هایی به سازمان های اطلاعاتی آمریکا.
یکی از همین گزارش ها او را به روسیه پس از انقلاب ١٩١٧ کشاند. جایی که «مارگریت» به اتهام جاسوسی مدت یک سال را در زندان گذراند. او بعدها با مذاکراتی که بین مقامات بالای آمریکایی و روسی انجام گرفت آزاد شد. پس از این واقعه، کنجکاوی های ماجراجویانه، یک بار دیگر «مارگریت هریسون» را به مناطق مختلف خاوردور وحتی یک باردیگربه روسیه کشاند. این بارهم «هریسون» هرچند از مدت ها پیش تر شغل جاسوسی خود را ترک کرده بود به زندان افکنده شد.
اما مهم ترین ماجراجویی «مارگریت هریسون» هنگامی بود که او با دو فیلمساز، مرین سی کوپر و ارنست بی شودساک برای ساختن فیلم مشکل و پردردسری به نام «علف» در ایران به همکاری پرداخت و هنگامی که این سه نفر ضمن دنبال کردن وقایع جابجا شدن ایلات و عشایر ایرانی، یک فیلم کامل از شرایط پرزحمت، ناهمگون و گاه حتی خطرناک کوچ ایل بختیاری درمناطق جنوبی ایران تهیه کردند.
ارنست بی شودساک، در ایالت «آیوا» به دنیا آمد اما پس از پایان دوران دبیرستان به کالیفرنیا کوچ کرد. در آنجا «شودساک» با فیلم و دوربین آشنا شد و در یکی از استودیوهای هالیوود مشغول به کار شد. با آغاز جنگ اول جهانی او به ارتش و بخش مربوط به عکاسی آن پیوست. «شودساک» فیلم های برجسته ای از وقایع جنگ تهیه کرده است که هم درنوع خود کم نظیر است و هم در آن دوران به پیشبرد مقاصد جنگی کمک های شایانی کرده است.
با پایان جنگ، «شودساک» و دوستش «مرین کوپر» تصمیم گرفتند تا با انجام سفرهایی دور و دراز از مناطق دورافتاده و کشف نشده جهان فیلمبرداری کنند. اما به خاطر نداشتن سرمایه به اروپا بازگشتند تا از نبرد میان ترک ها و یونانی ها فیلم هایی تهیه کنند. «شودساک» بعدها در سفرهای دریایی کوپر با او همراه شد و به مشرق زمین ونهایتا ایران سفرکرد.
دکتر بهمن مقصودلو، نویسنده کتاب تازه «علف: داستان های شگفت و ناگفته» که توسط انتشارات «مزدا» درجنوب کالیفرنیا به زبان انگلیسی و به طور جداگانه در ایران به زبان فارسی به چاپ رسیده است، درباره انگیزه نوشتن این کتاب به صدای آمریکا می گوید:«اولا این فیلم بسیار مهمی در تاریخ سینماست. منتقدین و مورخین سینما آن را به عنوان دومین فیلم بلند مستند تاریخ سینما(پس از فیلم نانوک شمالی اثر رابرت فلاهرتی در سال ١٩٢٢) انتخاب کرده اند. ثانیا از نظر مردم شناسی این یکی از فیلم های شاخص و کم نظیر است که ضبط کوچ ایل بختیاری را با کمترین امکانات در آن برهه زمانی به بهترین شکل انجام داده است. ثالثا اولین فیلم بلندی است که در داخل ایران ساخته شده او هم چنین یک تولید آمریکایی در یک کشور بیگانه است. رابعا فیلم یکی از افتخارآورترین و مهم ترین اسناد تصویری بشر برای همیشه است که هم آموزنده است و هم تاریخ نگار و بالاخره اینکه از جمله ٤٠٠ فیلم اولیه ای است که توسط مرکز ثبت ملی فیلم های تاریخی و پرارزش، نگاتیو آن ترمیم شده و برای آیندگان در واشنگتن از آن نگهداری می شود.»
بهمن مقصودلو می گوید درمورد چنین فیلم مهمی تا کنون هیچ گونه تحقیقی نشده و تا کنون هیچ کتاب یا نوشتاری که تمام گوشه ها و زوایای زندگی سازندگان این فیلم برجسته را به نمایش بگذارد نوشته نشده است.
البته «کوپر» و «شودساک» بعدها به هالیوود بازگشتند تا فیلم کلاسیک و مورد ستایشی به نام «کینگ کونگ» را بسازند اما بنا برگفته دکتر مقصودلو آن ها تا امروز بیشتر در سایه بوده اند:«هرکدام از این سه فیلمساز بعدها به غول هایی در عرضه سینما و فرهنگ آمریکا تبدیل شدند اما هیچکس هرگز چگونگی ساختن فیلم «علف» را بازگو نکرد. عشق من به تاریخ، فرهنگ و هنر کشورم مرا واداشت که این مهم را با دقت تمام انجام دهم. کاری که شش سال طول کشید و هنوز برای چاپ های بعد ادامه دارد.»
درپاسخ به این سئوال که مخاطب این کتاب چه کسانی هستند دکترمقصودلو به صدای آمریکا می گوید:«این یک کتاب آکادمیک است و برای محقیقین، مورخین، دانشجویان وعلاقمندان سینما در سراسر جهان نوشته شده است. این کتاب درباره سه چهره برجسته آمریکایی است و فیلم فوق العاده «علف »که در دهه بیست میلادی در ایران ساخته شده است. به این صورت غیر ایرانی ها هم با زندگی پرماجرای این سه تن آشنا می شوند و هم فیلم مهمی را به درستی کشف می کنند. هم چنین با اوضاع تاریخی ایران از مشروطه تا به قدرت رسیدن رضا شاه آشنا می شوند. من در این کتاب تازه تا جایی که توانسته ام و کتاب اجازه می داد، با زیرنویس های کوتاه، خواننده غیر ایرانی را با اوضاع تاریخی، اجتماعی، جغرافیایی و سیاسی و دیگر مسائل مربوط به ایل بختیاری و ایران آشنا می کنم.»
iran#
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر