لس آنجلس تایمز: «آن هایی که پیش از انقلاب ایران را تکان دادند»
فیروزه خطیبی
http://www.voanews.com/persian/news/arts/KouroshYaghmaeiGoogooshinLATimesarticle-2011-8-22-128187623.html
روزنامه لس آنجلس تایمز در مطلبی به قلم «جسیکا هاندلی» تحت عنوان «آن هایی که پیش از انقلاب ایران را تکان دادند» در رابطه با انتشار دوباره موسیقی دهه هفتاد میلادی ایران که اخیرا توسط دو شرکت صفحه پرکنی آمریکایی و بریتانیایی در لس آنجلس انجام شده می نویسد: «انتشارآلبوم تازه ای از موسیقی دهه هفتاد میلادی ایران از آثار کوروش یغمایی و گوگوش در لس آنجلس، بیش از هر چیز نمایانگرانرژی، روحیه پرشور و روح جستجوگرآن زمان مردم این کشور است.»
این نویسنده ضمن زمینه سازی و توضیحاتی برای خوانندگان غیرایرانی خود می نویسد: «شاید امروز مشکل بتوان تصور کرد، اما روز و روزگاری، پیش از ظهورخمینی و در ایران اواسط دهه هفتاد میلادی، وقتی مینی ژوپ و موسیقی راک اندرول دراوج محبوبیت بود، یک آوازه خوان زن به نام «گوگوش» در صدر خوانندگان معروف برای هزاران هزار نفر برنامه اجرا می کرد و هم زمان هنرمند پیشرو و جوانی به نام «کوروش یغمایی» تبدیل به قهرمان «گیتار نوازی» شده بود و با «جیمی هندریکس» و «جیمی پیج» مقایسه می شد.»
در ادامه این مطلب آمده است که :«با آغاز انقلابی که کمی پس از پیروزی تبدیل به یک انقلاب «اسلامی» شد و با ایجاد قوانین سخت سانسور، ممنوعیت ها و سخت گیری هایی که از آن زمان تا کنون هنوز هم ادامه دارد، کم کم فرهنگ پاپ ایرانی پیش از انقلاب اسلامی کاملا کنار گذاشته شد و بسیاری از هنرمندان معروف و محبوب «پاپ» متعلق به آن دوران رفته رفته در ذهنیت مردم داخل مملکت، تبدیل به شخصیت هایی شبه خیالی و رویایی شدند. اما این ممنوعیت ها و سخت گیری ها در نهایت اثرات منفی و بسیار عمیقی بر روحیه خلاق مردم ایران گذاشته است.»
«جسیکا هاندلی» در اینجا توضیح می دهد که هرچند در ایران امروز گروه های موسیقی زنده و به شدت فعالی تحت عنوان «راک زیرزمینی» وجود دارند، اما در صورت افشا شدن، این موزیسین های جوان باید بهای گزافی را به خاطر دوست داشتن نوع خاصی از موسیقی بپردازند.
نمونه تکان دهنده ای از شرایط کسانی که در ایران به دنبال موسیقی زیرزمینی می روند و داستان موزیسین های جوان و «زیرزمینی» تهرانی در فیلم «کسی از گربه های ایرانی خبر ندارد» بهمن قبادی به زیبایی به تصویر کشیده شده است. فیلمی که از طریق نمایش صحنه های موزیک ویدیو مانند و به کمک موسیقی، کلام و «رپ خوانی»، زندگی روزمره مردم کوچه و بازار و شرایط حاد زندگی در ایران امروز را بهتر از هرمقاله سیاسی و تحلیلی دیگری بیان کرده است.
جسیکا هاندلی در ادامه مقاله خود در لس آنجلس تایمزمی نویسد: «یک موزیسین می تواند تنها به جرم ساختن موسیقی که با موازین موسیقی سنتی ایرانی (موسیقی شبیه به آنچه که شجریان و امثال او در پیشروی آن کوشیده اند) مغایرت دارد گرفتار و زندانی شود. از سوی دیگر از آنجایی که زنان بیش از سی سال است که اجازه خواندن در مجامع عمومی را ندارند، صدای آن ها تنها از طریق همخوانی و مخلوط شدن با صدای مردان قابل ضبط و شنیدن است.»
«هاندلی» در این بخش از مقاله خود می نویسد: «برای یکه سواران و صدرنشینان موسیقی سنتی ایرانی، خبر انتشار موسیقی راک و پاپ سال های پیش از انقلاب توسط دو شرکت صفحه پرکنی معتبر در لس آنجلس شاید بیشتر شبیه به یک شیپور بیدارباش باشد!»
شرکت صفحه پرکنی «هایلند پارک اکنون و دوباره» Highland Park Now And Again تحت عنوان «بازگشت از لبه پرتگاه: موسیقی سایکدلیک (روان گردان) ایران سال های ١٩٧٣ تا ١٩٧٩» یک مجموعه کم نظیراز گیتارنواز برجسته ایرانی «کوروش یغمایی» ارائه داده است. هم زمان شرکت «بی میوزیک فایندرز کیپرز» B-Music Finders, Keepers، یک کمپانی صفحه پرکنی با شعبه هایی در لس آنجلس و بریتانیا نیز برخی از تک آهنگ های نایاب و کم تر شنیده شده «گوگوش» ابرستاره موسیقی پاپ و بازیگر برجسته سینمای ایران پیش از انقلاب را منتشر ساخته است. هر دو آلبوم بنا بر مقاله نوشته شده در روزنامه لس آنجلس تایمز، از شور و هیجانی کم نظیر برخورداراست: «این دو آلبوم نمایشی است از لحظاتی از زندگی ایرانیان از دوران همایش غرب و شرق که در نتیجه برخی از تکان دهنده ترین، روح انگیزترین و تصفیه کننده ترین نتایج را به همراه داشته است.»
بسیاری از ایرانیان مهاجر معتقدند که موسیقی «گوگوش» و «کوروش یغمایی» نشان دهنده حمایت های معنوی دولت آن زمان از هنرمندان آن دوره است و هم چنین نمایانگر زندگی مرفهی که بسیاری از ایرانیان در دهه ٧٠ میلادی - چندصباحی پیش از وقوع انقلاب - از آن برخوردار بوده اند. این زندگی آسوده، فرصت تجربه های تازه و گاه حتی تجربه هایی متمرد و سرکشانه را نیز به مردم می داده است و این سرکشی ها از طریق گیتارنوازی بی پروای «کوروش یغمایی» و حس آزادی که در صدای پر از فراز و نشیب های احساسی «گوگوش» وجود دارد به خوبی نمایان است.
«جسیکا هاندلی» می نویسد: «پس از انقلاب، گوگوش در ایران باقی ماند و دیگر دست به اجرای برنامه نزد تا سال ٢٠٠٠ که سکوت بیست ساله او با مهاجرت این خواننده پرآوازه به شهر لس آنجلس شکسته شد. در میان ایرانیان به گوگوش نه تنها به عنوان یک خواننده سرشناس و پرطرفدار بلکه به صورت یک ثروت ملی نگاه می شود. صدای او یک حلقه ارتباطی مستقیم با گذشته است و به دورانی باز می گردد که هنرمندان نیز چون رهبر آن دوران مملکت، محمدرضا شاه پهلوی به تمدن غربی گرایش داشتند. گوگوش در آن زمان توانست موسیقی رومانتیک ایرانی را به زیبایی با موسیقی «روان گردان» روز آن دوران یعنی موسیقی دهه ۶٠ و ٧٠ میلادی اروپایی و آمریکایی گره بزند.»
کوروش یغمایی نیز به سهم خود همین کار را کرده است. موسیقی او انعکاسی است از شیوه های خلاقه ای که بیتل ها، رولینگ استونز و باب دیلان را درصحنه موسیقی روز آن زمان برجسته کرده است. کوروش نیز چون گوگوش با نوعی موسیقی سر و کار دارد که ریشه های آن را باید در موسیقی سنتی ایران جستجو کرد. کوروش یغمایی این موسیقی و هر آنچه از نخستین ساز خود «سنتور» آموخته است را با ساز کاملا غربی چون گیتار درهم می آمیزد. او و گروهش با گیتار باس، گیتار الکتریک و ریتم تند درام نوازی به شیوه راک اند رول، روح بیانگر زمانه خود را تسخیرمی کند.
بعضی ها کوروش یغمایی درحال نواختن گیتار الکتریکی آن زمان را به «جیمی هندریکس ایرانی» تشبیه کرده اند. او نموداری است ازگسترش فرهنگی که دهه هفتاد آمریکا پس از جنبش آزادیخواهی سیاهان، پدیده هیپی گری و تلاش ها برای پایان جنگ ویتنام به دنبال داشته است. دوران محبوبیت «چه گوارا»، دوران به روی صحنه آوردن نمایش هایی چون «مسیح ابرستاره» Jesus Christ, Super Star و کوروش یغمایی همه این عوامل را به زیبائی در موسیقی منحصر به فرد خود گنجانده است.
«جسیکا هاندلی» در مقاله لس آنجلس تایمز خود می نویسد: «درزمانی که کوروش یغمایی با گیتار الکتریکی و ریش انبوه خود درایران و در جایگاهی خیلی نزدیک به خدایان راک اندرول جهان ایستاده بود، گوگوش آوازخوانی به غایت زیبا بود که با ترانه هایی رومانتیک، عاشقانه اما پرشهامت و بی سابقه به قلب و روح شنوندگانش نفوذ می کرد.»
بسیاری از ایرانیان معتقدند که ترانه های گوگوش در این زمان به صورتی گویای وقایع پیش بینی نشده ای از آینده ای دل شکننده هستند و شاید همین مسئله جنبه های نوستالژیک کنونی را به ترانه های قدیمی گوگوش و ترانه هایی که در این آلبوم تازه منتشر شده است می بخشد: «وقتی خمینی بر مسند قدرت نشست، پیش از هرچیز موسیقی «پاپ» را ممنوعه اعلام کرد. کمی بعد فقط به مردها اجازه داده شد که به کار خوانندگی بپردازند. زنان هنوز هم اجازه ضبط موسیقی و اجرای آن در ملاء عام را ندارند. این درحالی است که بیش از نیمی از جمعیت ایران را زنان تشکیل می دهند.» در حالی که خوانندگانی چون شجریان، شهرام ناظری و بسیاری دیگر مردان هنرمند از معروفیت و محبوبیت زیادی بین تماشاگران چه در داخل و چه درخارج از ایران برخوردارند و دائما درحال اجرای کنسرت های گوناگون هستند، پس از گذشت بیش از سی سال هنوز یک زن نتوانسته است تبدیل به یک ستاره موسیقی پاپ شود.
امروزه، هردو هنرمند، گوگوش و کوروش به کار خود ادامه می دهند. یغمایی ۶٥ ساله در ایران مانده است و می کوشد تا کارهایش را در چهارچوب قوانین خشک ایران اسلامی ارائه بدهد. گوگوش ۶٠ ساله اخیرا در «نوکیا سنتر» Nokia Center لس آنجلس یک بار دیگر برای سالنی مملو از جمعیتی مشتاق کنسرتی اجرا کرد و تابستان امسال هم در «استانبول» و «مونت کارلو» به اجرای برنامه پرداخت. برای مهاجران ایرانی، گوگوش ستاره ای است بی همتا که کسی تا کنون نتوانسته است جایگزین او شود.
با این همه در داخل ایران ضبط موسیقی برای بسیاری از موسیقی دان های مرد هم مشکل و دردسرآفرین است و آن ها تحت قوانین شدید سانسور قراردارند. کوروش یغمایی در تهران به اداره یک مدرسه خصوصی تدریس موسیقی و یک استودیوی ضبط صدا اشتغال دارد. او در نوشتاری در داخل جلد آلبوم تازه «بازگشت از لبه پرتگاه» از وضعیت موسیقی درایران و شرایط ازبین رفتن خلاقیت در این رشته در داخل مملکت ابراز تاسف می کند: «آیا هرگز می توانید تصور کنید که شما را به خاطر دنبال کردن و لذت بردن از هنری که تا چندی پیش افتخارآمیز به شمار می رفت «گناهکار» حساب کنند؟ بسیاری از هنرمندان، استادان و موسیقی دان هایی که فقط به خاطر ایدئولوژی ملی گرایی در داخل مملکت باقی ماندند، در طول این سال ها یا جوانمرگ شدند و یا سرنوشت بسیار غم انگیزی پیدا کردند. بسیاری دیگر از کسانی که این دوران را از سر گذرانده اند نیز در حالت روحی خرابی به سر می برند و دچار افسردگی شدید هستند. ما حتی به یک پرنده کوچک خانگی هم اجازه پرواز می دهیم تا پرواز کردن را فراموش نکند.»
موسیقی کوروش یغمایی و گوگوش به ما نشان می دهد که چگونه خلاقیت تنها از طریق زندگی در محیطی باز با افکاری گسترده و در بستر آزادی ممکن است.
کاوه یغمایی، پسرموسیقیدان و کنسرواتوار دیده کوروش که در حال حاضر در شهر ونکوور کانادا زندگی می کند می گوید: «یکی از بزرگ ترین اهداف پدر من در طول زندگی حرفه ای، مدرن ساختن موسیقی ایرانی و ایجاد ارتباط بین این موسیقی و موسیقی جهانی بوده است. انتشار آلبومی از کوروش یغمایی توسط یک شرکت صفحه پرکنی خارجی به صورتی تجلیلی است از زحمات پدرم که سال های طولانی در این راه کوشیده است. این مسئله نه تنها برای خود کوروش بلکه برای هر هنرمندی که امروز در راه پیشبرد هنر خود می کوشد اهمیت دارد. این رویداد به همه ما این امیدواری را می دهد که بدانیم و باور داشته باشیم که خورشید همیشه پشت ابرها باقی نمی ماند.»
فیروزه خطیبی
http://www.voanews.com/persian/news/arts/KouroshYaghmaeiGoogooshinLATimesarticle-2011-8-22-128187623.html
روزنامه لس آنجلس تایمز در مطلبی به قلم «جسیکا هاندلی» تحت عنوان «آن هایی که پیش از انقلاب ایران را تکان دادند» در رابطه با انتشار دوباره موسیقی دهه هفتاد میلادی ایران که اخیرا توسط دو شرکت صفحه پرکنی آمریکایی و بریتانیایی در لس آنجلس انجام شده می نویسد: «انتشارآلبوم تازه ای از موسیقی دهه هفتاد میلادی ایران از آثار کوروش یغمایی و گوگوش در لس آنجلس، بیش از هر چیز نمایانگرانرژی، روحیه پرشور و روح جستجوگرآن زمان مردم این کشور است.»
این نویسنده ضمن زمینه سازی و توضیحاتی برای خوانندگان غیرایرانی خود می نویسد: «شاید امروز مشکل بتوان تصور کرد، اما روز و روزگاری، پیش از ظهورخمینی و در ایران اواسط دهه هفتاد میلادی، وقتی مینی ژوپ و موسیقی راک اندرول دراوج محبوبیت بود، یک آوازه خوان زن به نام «گوگوش» در صدر خوانندگان معروف برای هزاران هزار نفر برنامه اجرا می کرد و هم زمان هنرمند پیشرو و جوانی به نام «کوروش یغمایی» تبدیل به قهرمان «گیتار نوازی» شده بود و با «جیمی هندریکس» و «جیمی پیج» مقایسه می شد.»
در ادامه این مطلب آمده است که :«با آغاز انقلابی که کمی پس از پیروزی تبدیل به یک انقلاب «اسلامی» شد و با ایجاد قوانین سخت سانسور، ممنوعیت ها و سخت گیری هایی که از آن زمان تا کنون هنوز هم ادامه دارد، کم کم فرهنگ پاپ ایرانی پیش از انقلاب اسلامی کاملا کنار گذاشته شد و بسیاری از هنرمندان معروف و محبوب «پاپ» متعلق به آن دوران رفته رفته در ذهنیت مردم داخل مملکت، تبدیل به شخصیت هایی شبه خیالی و رویایی شدند. اما این ممنوعیت ها و سخت گیری ها در نهایت اثرات منفی و بسیار عمیقی بر روحیه خلاق مردم ایران گذاشته است.»
«جسیکا هاندلی» در اینجا توضیح می دهد که هرچند در ایران امروز گروه های موسیقی زنده و به شدت فعالی تحت عنوان «راک زیرزمینی» وجود دارند، اما در صورت افشا شدن، این موزیسین های جوان باید بهای گزافی را به خاطر دوست داشتن نوع خاصی از موسیقی بپردازند.
نمونه تکان دهنده ای از شرایط کسانی که در ایران به دنبال موسیقی زیرزمینی می روند و داستان موزیسین های جوان و «زیرزمینی» تهرانی در فیلم «کسی از گربه های ایرانی خبر ندارد» بهمن قبادی به زیبایی به تصویر کشیده شده است. فیلمی که از طریق نمایش صحنه های موزیک ویدیو مانند و به کمک موسیقی، کلام و «رپ خوانی»، زندگی روزمره مردم کوچه و بازار و شرایط حاد زندگی در ایران امروز را بهتر از هرمقاله سیاسی و تحلیلی دیگری بیان کرده است.
جسیکا هاندلی در ادامه مقاله خود در لس آنجلس تایمزمی نویسد: «یک موزیسین می تواند تنها به جرم ساختن موسیقی که با موازین موسیقی سنتی ایرانی (موسیقی شبیه به آنچه که شجریان و امثال او در پیشروی آن کوشیده اند) مغایرت دارد گرفتار و زندانی شود. از سوی دیگر از آنجایی که زنان بیش از سی سال است که اجازه خواندن در مجامع عمومی را ندارند، صدای آن ها تنها از طریق همخوانی و مخلوط شدن با صدای مردان قابل ضبط و شنیدن است.»
«هاندلی» در این بخش از مقاله خود می نویسد: «برای یکه سواران و صدرنشینان موسیقی سنتی ایرانی، خبر انتشار موسیقی راک و پاپ سال های پیش از انقلاب توسط دو شرکت صفحه پرکنی معتبر در لس آنجلس شاید بیشتر شبیه به یک شیپور بیدارباش باشد!»
شرکت صفحه پرکنی «هایلند پارک اکنون و دوباره» Highland Park Now And Again تحت عنوان «بازگشت از لبه پرتگاه: موسیقی سایکدلیک (روان گردان) ایران سال های ١٩٧٣ تا ١٩٧٩» یک مجموعه کم نظیراز گیتارنواز برجسته ایرانی «کوروش یغمایی» ارائه داده است. هم زمان شرکت «بی میوزیک فایندرز کیپرز» B-Music Finders, Keepers، یک کمپانی صفحه پرکنی با شعبه هایی در لس آنجلس و بریتانیا نیز برخی از تک آهنگ های نایاب و کم تر شنیده شده «گوگوش» ابرستاره موسیقی پاپ و بازیگر برجسته سینمای ایران پیش از انقلاب را منتشر ساخته است. هر دو آلبوم بنا بر مقاله نوشته شده در روزنامه لس آنجلس تایمز، از شور و هیجانی کم نظیر برخورداراست: «این دو آلبوم نمایشی است از لحظاتی از زندگی ایرانیان از دوران همایش غرب و شرق که در نتیجه برخی از تکان دهنده ترین، روح انگیزترین و تصفیه کننده ترین نتایج را به همراه داشته است.»
بسیاری از ایرانیان مهاجر معتقدند که موسیقی «گوگوش» و «کوروش یغمایی» نشان دهنده حمایت های معنوی دولت آن زمان از هنرمندان آن دوره است و هم چنین نمایانگر زندگی مرفهی که بسیاری از ایرانیان در دهه ٧٠ میلادی - چندصباحی پیش از وقوع انقلاب - از آن برخوردار بوده اند. این زندگی آسوده، فرصت تجربه های تازه و گاه حتی تجربه هایی متمرد و سرکشانه را نیز به مردم می داده است و این سرکشی ها از طریق گیتارنوازی بی پروای «کوروش یغمایی» و حس آزادی که در صدای پر از فراز و نشیب های احساسی «گوگوش» وجود دارد به خوبی نمایان است.
«جسیکا هاندلی» می نویسد: «پس از انقلاب، گوگوش در ایران باقی ماند و دیگر دست به اجرای برنامه نزد تا سال ٢٠٠٠ که سکوت بیست ساله او با مهاجرت این خواننده پرآوازه به شهر لس آنجلس شکسته شد. در میان ایرانیان به گوگوش نه تنها به عنوان یک خواننده سرشناس و پرطرفدار بلکه به صورت یک ثروت ملی نگاه می شود. صدای او یک حلقه ارتباطی مستقیم با گذشته است و به دورانی باز می گردد که هنرمندان نیز چون رهبر آن دوران مملکت، محمدرضا شاه پهلوی به تمدن غربی گرایش داشتند. گوگوش در آن زمان توانست موسیقی رومانتیک ایرانی را به زیبایی با موسیقی «روان گردان» روز آن دوران یعنی موسیقی دهه ۶٠ و ٧٠ میلادی اروپایی و آمریکایی گره بزند.»
کوروش یغمایی نیز به سهم خود همین کار را کرده است. موسیقی او انعکاسی است از شیوه های خلاقه ای که بیتل ها، رولینگ استونز و باب دیلان را درصحنه موسیقی روز آن زمان برجسته کرده است. کوروش نیز چون گوگوش با نوعی موسیقی سر و کار دارد که ریشه های آن را باید در موسیقی سنتی ایران جستجو کرد. کوروش یغمایی این موسیقی و هر آنچه از نخستین ساز خود «سنتور» آموخته است را با ساز کاملا غربی چون گیتار درهم می آمیزد. او و گروهش با گیتار باس، گیتار الکتریک و ریتم تند درام نوازی به شیوه راک اند رول، روح بیانگر زمانه خود را تسخیرمی کند.
بعضی ها کوروش یغمایی درحال نواختن گیتار الکتریکی آن زمان را به «جیمی هندریکس ایرانی» تشبیه کرده اند. او نموداری است ازگسترش فرهنگی که دهه هفتاد آمریکا پس از جنبش آزادیخواهی سیاهان، پدیده هیپی گری و تلاش ها برای پایان جنگ ویتنام به دنبال داشته است. دوران محبوبیت «چه گوارا»، دوران به روی صحنه آوردن نمایش هایی چون «مسیح ابرستاره» Jesus Christ, Super Star و کوروش یغمایی همه این عوامل را به زیبائی در موسیقی منحصر به فرد خود گنجانده است.
«جسیکا هاندلی» در مقاله لس آنجلس تایمز خود می نویسد: «درزمانی که کوروش یغمایی با گیتار الکتریکی و ریش انبوه خود درایران و در جایگاهی خیلی نزدیک به خدایان راک اندرول جهان ایستاده بود، گوگوش آوازخوانی به غایت زیبا بود که با ترانه هایی رومانتیک، عاشقانه اما پرشهامت و بی سابقه به قلب و روح شنوندگانش نفوذ می کرد.»
بسیاری از ایرانیان معتقدند که ترانه های گوگوش در این زمان به صورتی گویای وقایع پیش بینی نشده ای از آینده ای دل شکننده هستند و شاید همین مسئله جنبه های نوستالژیک کنونی را به ترانه های قدیمی گوگوش و ترانه هایی که در این آلبوم تازه منتشر شده است می بخشد: «وقتی خمینی بر مسند قدرت نشست، پیش از هرچیز موسیقی «پاپ» را ممنوعه اعلام کرد. کمی بعد فقط به مردها اجازه داده شد که به کار خوانندگی بپردازند. زنان هنوز هم اجازه ضبط موسیقی و اجرای آن در ملاء عام را ندارند. این درحالی است که بیش از نیمی از جمعیت ایران را زنان تشکیل می دهند.» در حالی که خوانندگانی چون شجریان، شهرام ناظری و بسیاری دیگر مردان هنرمند از معروفیت و محبوبیت زیادی بین تماشاگران چه در داخل و چه درخارج از ایران برخوردارند و دائما درحال اجرای کنسرت های گوناگون هستند، پس از گذشت بیش از سی سال هنوز یک زن نتوانسته است تبدیل به یک ستاره موسیقی پاپ شود.
امروزه، هردو هنرمند، گوگوش و کوروش به کار خود ادامه می دهند. یغمایی ۶٥ ساله در ایران مانده است و می کوشد تا کارهایش را در چهارچوب قوانین خشک ایران اسلامی ارائه بدهد. گوگوش ۶٠ ساله اخیرا در «نوکیا سنتر» Nokia Center لس آنجلس یک بار دیگر برای سالنی مملو از جمعیتی مشتاق کنسرتی اجرا کرد و تابستان امسال هم در «استانبول» و «مونت کارلو» به اجرای برنامه پرداخت. برای مهاجران ایرانی، گوگوش ستاره ای است بی همتا که کسی تا کنون نتوانسته است جایگزین او شود.
با این همه در داخل ایران ضبط موسیقی برای بسیاری از موسیقی دان های مرد هم مشکل و دردسرآفرین است و آن ها تحت قوانین شدید سانسور قراردارند. کوروش یغمایی در تهران به اداره یک مدرسه خصوصی تدریس موسیقی و یک استودیوی ضبط صدا اشتغال دارد. او در نوشتاری در داخل جلد آلبوم تازه «بازگشت از لبه پرتگاه» از وضعیت موسیقی درایران و شرایط ازبین رفتن خلاقیت در این رشته در داخل مملکت ابراز تاسف می کند: «آیا هرگز می توانید تصور کنید که شما را به خاطر دنبال کردن و لذت بردن از هنری که تا چندی پیش افتخارآمیز به شمار می رفت «گناهکار» حساب کنند؟ بسیاری از هنرمندان، استادان و موسیقی دان هایی که فقط به خاطر ایدئولوژی ملی گرایی در داخل مملکت باقی ماندند، در طول این سال ها یا جوانمرگ شدند و یا سرنوشت بسیار غم انگیزی پیدا کردند. بسیاری دیگر از کسانی که این دوران را از سر گذرانده اند نیز در حالت روحی خرابی به سر می برند و دچار افسردگی شدید هستند. ما حتی به یک پرنده کوچک خانگی هم اجازه پرواز می دهیم تا پرواز کردن را فراموش نکند.»
موسیقی کوروش یغمایی و گوگوش به ما نشان می دهد که چگونه خلاقیت تنها از طریق زندگی در محیطی باز با افکاری گسترده و در بستر آزادی ممکن است.
کاوه یغمایی، پسرموسیقیدان و کنسرواتوار دیده کوروش که در حال حاضر در شهر ونکوور کانادا زندگی می کند می گوید: «یکی از بزرگ ترین اهداف پدر من در طول زندگی حرفه ای، مدرن ساختن موسیقی ایرانی و ایجاد ارتباط بین این موسیقی و موسیقی جهانی بوده است. انتشار آلبومی از کوروش یغمایی توسط یک شرکت صفحه پرکنی خارجی به صورتی تجلیلی است از زحمات پدرم که سال های طولانی در این راه کوشیده است. این مسئله نه تنها برای خود کوروش بلکه برای هر هنرمندی که امروز در راه پیشبرد هنر خود می کوشد اهمیت دارد. این رویداد به همه ما این امیدواری را می دهد که بدانیم و باور داشته باشیم که خورشید همیشه پشت ابرها باقی نمی ماند.»
iran#
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر