چهارشنبه، مهر ۰۸، ۱۳۹۴

علی سجادی: مجازاتهای جدیددر نظام مقدس اسلامی: خواندن کتابهای مذهبی!

علی سجادی: مجازاتهای جدیددر نظام مقدس اسلامی: خواندن کتابهای مذهبی!
http://iranscope.blogspot.com/2015/09/blog-post_30.html


چندین سال پیش یک رقصنده ایرانی تبار به نام محمد خردادیان به منظور دیدار از اقوام خود از امریکا به ایران بازگشت. وی را بازداشت کردند و پس از محاکمه «محکوم» شد به مجازاتی که تا آن زمان «نوظهور» به شمار می رفت، و آن «اقامت در ایران» بود. همان وقت در سایت خود نوشتم که برای نخستین بار قوه قضایی نظام مقدس جمهوری اسلامی در ایران، «اقامت» در آن کشور را به عنوان نوعی «مجازات» اِعمال کرده است.
خوشبختانه بر اثر پیشرفتهایی که در ده دوازده سال اخیر در نظام مقدس روی داده، امروز از یکی دیگر از مجازاتهای نوظهور مطلع شدم. ابتدا خبر را بخوانید:

«یک منبع آگاه به وضعیت پرونده سهیل عربی، زندانی محکوم به اعدامی که چندی پیش دیوان عالی کشور حکم اعدام او را نقض و برای بررسی مجدد به شعبه هم عرض فرستاد به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت با حذف اتهام سب النبی، این زندانی به هفت سال و نیم زندان و دو سال تحقیقات مذهبی برای اثبات پشیمانی خود… محکوم شده است…. این منبع همچنین اشاره کرد که پس از ابلاغ حکم به وکلا، آنها مجددا درخواست تجدید نظر را برای حکم خواهند داد چون معتقدند آقای عربی کمتر از این مدت باید در زندان بماند. این منبع آگاه در توضیح بیشتر حکم تحقیقات مذهبی به کمپین گفت: «آقای عربی در طول دو سال موظف است ۱۳ جلد کتاب در حوزه دین شناسی، مذهب شناسی و رفع شبهات دینی را بخواند و از بخش های هر کتاب خلاصه ای تهیه کند. همین طور باید در تماس با موسسه «راه حق» و پژوهشکده امام خمینی قرار بگیرد و پرسش های خود را مطرح کند. او به عنوان تکلیف هر ماه تمام پرسش ها، پاسخ ها و خلاصه کتاب هایش را باید به دادگاه ارائه کند.»

به نظرم احتیاج به توضیح ندارد که موظف شدن آقای عربی به خواندن ۱۳ جلد کتاب مذهبی و امتحان دادن درباره آنها در این حکم به عنوان «مجازات» مطرح شده است. یعنی آقای عربی باید هفت سال و نیم در زندان بماند (بخش اول مجازات) و در مدت دوسال ۱۳ کتاب مذهبی هم بخواند (بخش دوم مجازات) و آنها را به پژوهشکده امام خمینی امتحان بدهد (بخش سوم، اشد مجازات)!

این طور که پیش می رود، استبعادی ندارد که به زودی با مجازاتهای نوظهور دیگری در نظام مقدس جمهوری اسلامی روبرو شویم، و در روزنامه ها بخوانیم و در رسانه های دیگر بشنویم و ببینیم که مثلاً:

– نسرین ستوده به بوسیدن آیت الله مکارم شیرازی در حین قراءت قرآن محکوم شد!

– نرگس محمدی به ۷ ماه معاشرت با آیت الله وحید خراسانی محکوم شد!

– محمد رئوف ابراهیمی به مطالعه قرآن و نهج البلاغه در حضور آیت الله صانعی محکوم گردید!

– دادگاه انقلاب حسن اقاجانی را به زمزمه هفت دوره مفاتیج در گوش آیت الله سیستانی محکوم کرد!

– محمد علی ابطحی محکوم شد برای مدت ۶ ماه هر بامداد ۷۲ بار «امن یجیب» بخواند و به آیت الله خاتمی فوت کند!

– حکم محکومیت یوسف خوش آهنگ از سوی دادگاه شرع صادر شد: روزی ۷۲ بار قراءت سوره والعصر و رکوع در برابر آیت الله علم الهدی!
….
چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار!


منبع:
 
 
 
----------------------

سه‌شنبه، مهر ۰۷، ۱۳۹۴

آخرین خبر در مورد پسربچه ده ساله ای که مدیر مدرسه ای در کرج به بهانه بهایی بودن می خواهد اخراج کند

خبر  چهاردهم مهرماه در مورد اخراج عارف کوچولو
http://iranscope.blogspot.com/2015/09/blog-post_89.html

و برادران سپاه داخل شدند!
یک: صبح امروز سه شنبه چهاردهم مهر من و دکتر ملکی و آقای کریم بیگی و پدر عارف کوچولو رفتیم داخل مدرسه. که ای بسا سخن به نرمی بگوییم و دلی بلرزد و قلمی بلغزد و عارف کوچولو در دبستان گهواره ی دانش پذیرفته شود. ابتدا آقای محمدی صاحب امتیاز مدرسه به داخل راهمان نمی داد. هُلِ مان می داد بیرون که: در بیرون با هم صحبت کنیم. بعدش که دکتر ملکی را به وی معرفی کردم، سی چهل بار صورتش را به کف کفش دکتر مالید برسم ارادت البته در وادی کلمات. خانم اسکندری مدیر دبستان هم بود. رفتیم به اتاقی که صندلی های کافی داشت. همینجور که داشتیم دوستانه صحبت می کردیم و پیش می رفتیم و جناب محمدی یک نفس سخن می گفت و به کسی نیز مهلت نمی داد، ناگهان صدای در بلند شد و دیدیم در وا شد و پنج تن از برادران سپاه با ادب تمام و با نشان دادن حکم شان داخل شدند.
من اساساً تکذیب می کنم تمامیِ حرف کسانی را که می گویند این برادران مستقیم آمدند سراغ من و یقه ی مرا گرفتند و هل دادند بیرون که: گم شو بیرون اینجا کرج است تهران نیست. سر تیم برادران با احترام رو به من و دکتر کرد و گفت: شما چرا زحمت کشیده اید از تهران تا مهر ویلا آمده اید برای وساطت؟ ما مگر مرده ایم؟ این بچه مثل بچه ی خودمان حقی و حقوقی دارد و ما به همان چشمی که به بچه های خودمان نگاه می کنیم به این بچه نیز می نگریم. بعدش با عزت و احترام ما را به بیرون از مدرسه دعوت کردند و گفتند: مطلقاً نگران آینده ی این بچه نباشید خودمان در یکی از بهترین مدرسه های کرج ثبت نامش می کنیم. و پشت بندش به این سخن بزرگان استناد کردند که: بترس از ظلم به کسی که پناهی جز خدا ندارد.
دو: آقای محمدی صاحب امتیاز کف بر دهانِ دبستان با دیدن برادران، حال و هوای متفاوتی پیدا کرد و یکی دو تا فحش آبدار نثار من کرد که برادری از برادران سپاه تیز نگاهش کرد که: این چه رسم مهمان نوازی است آقای محمدی؟ اینان میهمان ما کرجی ها هستند. چرا فحش می دهی؟ حالا نوری زاد هیچی، از دکتر ملکی شرم کن پیرمرد.
سه: عارف کوچولو را از سرکلاس بیرون کشیدند و از مدرسه بیرون انداختند. یکی از برادران سپاه با دیدن این صحنه سرش را بر شانه ی من نهاد و زد زیر گریه که: این چه رسم برخورد با یک پسر بچه ی ده ساله است؟ ظاهراً پسر بچه ی خودش در همین سن و سال بود و وی به یاد بچه ی خودش افتاده بود.
چهار: من با صدای بلند اعلام می کنم که از برادران سپاه جز ادب و متانت و رفتاری انسانی و قانونمند هیچ ندیدم. این حرفهای نادرستِ بعضی ها که می گویند: مأموران سپاه از هیچ ملاطفت معکوسی مضایقه نکردند با نوری زاد، اساساً بی مورد و مغرضانه است. چرا که سر تیم شان بار دیگر آمد و در حضور جمع به ما قول داد: عارف کوچولو را در بهترین مدرسه ی کرج ثبت نامش می کنیم نه بخاطر نوری زاد و دکتر ملکی و دوستانی که از تهران به اینجا آمده اند، بل بخاطرِ خود این بچه که مثل بچه های خودمان صاحب حق است. و ادامه داد: بچه ی ده ساله که نمی داند فرقه ی ضاله یعنی چه؟
پنج: این دو عکس، به لحظه ای مربوط است که هم ما را و هم عارف کوچولو را از مدرسه بیرون انداخته اند. دکتر ملکی حالش با دیدن عارف کوچولو منقلب شد. در پشت سر من - که از این صحنه عکس گرفته ام - پنج مأمور اطلاعات سپاه سر در آغوش هم فرو برده و در حال گریه کردن اند از تماشای احوال درونیِ عارف کوچولو. خب مسلمان اند این برادران. مگر دل ندارند؟
محمد نوری زاد
چهاردهم مهرماه نود و چهار

https://www.facebook.com/m.nourizad/posts/1183242038370077


منبع:
 

https://goo.gl/jBRBLm

خبر دهم مهر ماه در مورد پسربچه ده ساله ای که مدیر مدرسه ای در کرج به بهانه بهایی بودن می خواهد اخراج کند.

محمد نوری زاد: اعتراضم را به مهر ویلا می کشانم!
"عارف" کوچولو ده ساله است. پدرش او را در دبستان "گهواره دانش" مهر ویلای کرج ثبت نام کرده و شهریه اش را نیز پرداخته و عارف کوچولو یکی دو روز هم سرکلاس رفته. اما سرکار خانم اسکندری مدیر دبستان به بهانه ی بهایی بودنِ وی، او را به سر کلاس راه نمی دهد و پاهایش را در یک کفش کرده که: مدرسه یا جای من است یا جای این کودک بهایی. و اصرار دارد به این که: این کودک باید از مدرسه اخراج شود. اعلام می کنم اگر تا دوشنبه این کودک را به سر کلاس راه ندهند، یا به تنهایی یا با دوستانم جلوی این مدرسه به اعتراض خواهم ایستاد. از تمام مهر ویلایی های انسان و انسان دوستانِ هرکجا تقاضا دارم تا جایی که مقدورشان است مرا در این حرکت انسانی یاوری کنند. ما باید یک بار برای همیشه به بعضی ها نشان بدهیم که: احمق ها حق زندگی دارند اما حق خراب کردن زندگی دیگران را ندارند.
محمد نوری زاد
دهم مهر نود و چهار - تهران
منبع:


 
خبر قبلی که سه روز پیش منتشر شد
محمد نوری زاد: مدیر مدرسه ای در کرج پسر بچه ای را به بهانه بهایی بودن می خواهد اخراج کند


همین شنبه ی گذشته بود که دوستی به من ایمیل زد: پسربچه ی ده ساله ای را در کرج می خواهند از مدرسه اخراج کنند به بهانه ی بهایی بودنش. به دوستم گفتم: بچه ی ده ساله که نمی تواند بهایی یا مسلمان یا مسیحی باشد. مدیر مدرسه اما این پسربچه را بهایی دیده بود و گفته بود: مدرسه یا جای من است یا جای این بچه. فردای آن روز - یکشنبه عصر - با پدر این پسربچه قرار گذاشتم جلوی مدرسه. با هم رفتیم داخل.
مدیر مدرسه بانویی شصت و ریز نقش و عبوس بود. در راهروی مدرسه تا پدر گفت: شما فرموده بودید بیایم پرونده ی بچه را بگیرم، گفت: بله، این مدرسه یا جای من است یا جای این بچه. گفتم: سرکار خانم، این بچه آیا عیب و نقصی دارد که می خواهید اخراجش کنید؟ گفت: هیچ عیب و نقصی ندارد جز این که اعتقادات من او را نمی پذیرد. یکی دو جمله بیش نگفته بود که دانستم این بانو از آن پوک مغزهای اساطیریِ برآمده از عهد عتیق است و کل ظرفیتِ ذهنش را از تولیدات گندآلودِ انجمن حجتیه انباشته است و جز مبارزه ای فراگیر با بهاییان هیچ انگیزه ای برای زندگی کردن ندارد گویا.
گفتم: پس عیب و نقصی اگر هست از اعتقادات شماست. و گفتم: شما چه فرقی با داعش دارید؟ و گفتم: شما اگر ذره ای شعور داشتید این بچه را می پذیرفتید و با رفتار خوبتان، با ادب تان، با خردمندی و مدارای تان، او را بخود متمایل می کردید. نه این که از همین سن کودکی او را به اسلام و تشیع و حجابی که سرمایه اش کرده اید متنفر سازید. و گفتم: من اگر نتوانم درِ این مدرسه را بخاطر همین رفتار شما گِل بگیرم، حتماً کاری می کنم که هر اتومبیلی که از اینجا رد می شود به بی خردیِ جاری در این مدرسه آب دهان بیندازد. در بیرون مدرسه به پدر گفتم: شما هرگز پرونده را پس نگیرید. پسر شما، دانش آموز این مدرسه است. و گفتم: هر روز صبح او را به مدرسه بیاورید و بروید. بگذارید او را به کلاس راه ندهند. ما یک جا باید این نابخردیِ غلظت گرفته را جارو کنیم.


منبع:
https://goo.gl/j5Mjtp



----------------------

دوشنبه، مهر ۰۶، ۱۳۹۴

شادی امین:دادخواهی، امری مربوط به همه جامعه

شادی امین:دادخواهی، امری مربوط به همه جامعه
http://iranscope.blogspot.com/2015/09/blog-post_81.html

برنامه صفحه دو را دیدم و به این اراده و امیدی که در حرفهای این دو عزیز موج می زند، افتخار می کنم.
این برنامه از معدود برنامه هایی بود که با ترکیبی بسیار سنجیده، یک نفر از خانواده های اعدام شدگان دهه شصت (که اینبار مرد است) و از نسل انقلاب کرده ها و کسی که خود دستی بسیار توانمند بر آتش پیشبرد امر دادخواهی دارد، و یک کارشناس (که اینبار یک زن است) و فعال حقوق بشر و از نسل پس از دهه شصت، که با دانش حقوقی و انگیزه قوی انسانی اش در مقابله با بی عدالتی و عاملان و آمران جنایت، آنچنان مکمل و همراه یکدیگر سخن گفتند که امید را در دل زنده می کرد.
همانموقع نوشتم که ای کاش عده بیشتری از جوانان و نسل دومی هایی که هیچ نسبتی هم گاه با قربانیان این جنایات ندارند، چون شادی صدر، مریم حسین خواه و بسیاری دیگر به جرگه دادخواهان و مدافعین آنها بپیوندند. بدون چنین گسترشی در امر مبارزه برای عدالت و دانستن حقیقت، امیدی به بازکردن درهای این زندان بزرگ نیست. پس از 6 سال از جنبش اعتراضی 88، صداهایی در بین بسیاری کسانی که یا از جنایات دهه شصت اطلاع کافی نداشتند و یا بر کهنه گی و فراموش کردن آن اصرار داشتند، امروز به مخالفان جدی تمامی جناح های دست اندرکار این نظام بدل شده و بر مقابله با مصونیت دست اندرکاران این جنایات پافشاری می‌کنند. این آن تاثیر آگاهی رسانی است که ما بر آن تکیه می کنیم. ما بر حقانیت راهمان در مبارزه با جنایت و بی عدالتی ایمان داریم. و از این رو فکر می کنم پیوند زدن مبارزه در مسیر دادخواهی با نسل های بعدی و دخیل کردن آنان در طرح این مطالبه به عنوان امری مربوط به کلیه آحاد جامعه یکی از ضروریاتی است که باید به آن پرداخت.
برنامه «صفحه دو آخر هفته بی بی سی» پیرامون بررسی حقوق خانواده هاي اعدام شدگان دهه ٦٠، با حضور شادی صدر، مدیر «عدالت برای ایران» و جعفر بهکیش ، فعال حقوق بشر و از خویشاوندان اعدام شدگان دهه٦٠.
«عدالت برای ایران»:جزای جمعی: نقض مستمر حقوق خانواده‌های اعدام‌شدگان دهه ۶۰ همچنان ادامه دارد
داستان ناتمام مادران و خانواده های خاوران

بی بی سی:صفحه دو آخر هفته: گزارش جديد درباره اعداميان دهه ۱۳۶۰؛ نابرابرى‌هاى حقوق زن و مرد در ايران
https://youtu.be/4bukI_ev2Qc



منبع:
https://goo.gl/p6N99n

مطلب مرتبط:
شادی صدر: فراخوان ادای دین!
http://iranscope.blogspot.com/2015/09/blog-post_52.html 

----------------------

ایرانیان و مریخ

ایرانیان و مریخ
http://iranscope.blogspot.com/2015/09/blog-post_46.html

چند ساعت پیش ناسا اعلام کرد وجود آب شور جاری در سطح کره مریخ (بهرام) را که به معنی شانس بالاتر برای یافتن حیات در آن سیاره است، تأیید می کند (1).
 
سفر انسان به فضا سالهاست که آغاز شده و بویژه گسیل روباتهای مختلف به فضا در نیم قرن اخیر چشمگیر بوده و شماری از دانشمندان ایرانی نیز رهبری بسیاری از این پروژه های فضایی را در آمریکا و کشورهای دیگر در دست داشته اند که مایه افتخار است. سایتهایی نظیر تارنامه بسیار علمی و غنی "یک ستاره در هفت آسمان" در مورد تازه ترین های فضا آگاهی رسانی می کنند (2).
 
پنج قرن پیش مردم اروپا سفر به قاره جدید آمریکا را برای فرصت های تازه، فرار از آزارهای مذهبی و سیاسی و یا کنجکاوی، مدنظر داشتند. در آن زمان ایرانیان شاید حتی نمی دانستند آمریکایی وجود دارد. سفر به آمریکا سفری یک طرفه بود یعنی مهاجران می دانستند امکان بازگشت و دیدار مجدد از موطن خود نزدیک به هیچ است و مگر برای برخی از ثروتمندان، قرنها در واقعیت برای بقیه همچنان این سفر یکطرفه ماند.
 
امروز که بحث سفر به مریخ مطرح شده دوباره موضوع سفر یکطرفه مورد توجه قرار گرفته است. سه هفته پیش خانم انوشه انصاری در این باره گفته بود که برای چنین سفری یک طرفه آماده است (3). در جایی خواندم که شماری از ایرانیان از داخل کشور نیز برای برنامه قرعه کشی سفر یکطرفه یکی از شرکتهای دست اندر کار ساختن سفینه حامل انسان به مریخ، نامنویسی کرده اند. در اینجا منظور بحثم تأیید درستی یا نادرستی طرح سفر یکطرفه انسان به مریخ نیست. اما اینکه ایرانیان امروز در دیالوگ مهاجرت به مریخ شرکت دارند، مایه مباهات است.
 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران
 
سام قندچی، ناشر و سردبیر ایرانسکوپ
ششم مهر ماه 1394  
September 28, 2015
 
پانویس:
 
1. Salty Water Flows on Mars Today, Boosting Odds for Life
http://www.space.com/30673-water-flows-on-mars-discovery.html
 
2. یک ستاره در هفت آسمان
http://1star-7skies.blogspot.com
 
3. پرسش و پاسخی با انوشه انصاری در مورد سفر فضایی یکطرفه
http://iranscope.blogspot.com/2015/09/blog-post_4.html
 
 
متون برگزیده

 

----------------------

بهروز نیکذات: ایمیلی در مورد تنهایی

بهروز نیکذات: ایمیلی در مورد تنهایی
http://iranscope.blogspot.com/2015/09/blog-post_47.html





از ایمیل دوستی که به صراحت میگوید آنرا او ننوشته استُ و ایکاش نوشته بود.

تنهایی ﺁﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﻣﯿﮑﻨﺪ ...
ﺍﺯ ﺗﻮ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯿﺴﺎﺯﺩ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﺒﻮﺩﯼ، ﮔﺎﻩ آنقدﺭ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻣﺜﻞ ﺳﻨﮓ ...
ﮔﺎﻩ آنقدر ﺣﺴﺎﺱ ﻣﺜﻞ ﺷﯿﺸﻪ ...

آنقدﺭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ حرف ﻣﯽ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ...
ﻻﻡ ﺗﺎ ﮐﺎﻡ ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ!

ﻏﺬﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺳﺮﺩ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﯼ
ﻧﻬﺎﺭ ﻫﺎ ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ
ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺷﺎﻡ.

ﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺁﻫﻨﮓ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﮔﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﻭ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺁﻫﻨﮓ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﯼ.
ﺷﺒﻬﺎ ﻋﻼﻣﺖ ﺳﻮﺍﻟﻬﺎﯼ ﻓﮑﺮﺕ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻤﺮﯼ ﺗﺎ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﺑﺒﺮﺩ

ﺗﻨﻬﺎیی ﺍﺯ ﺗﻮ ﺁﺩﻣﯽ ﻣﯿﺴﺎﺯﺩ
ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﺒﯿﻪ ﺁﺩﻡ ﻧﯿﺴﺖ ...
 
منبع:


----------------------

علی سجادی: پاپ فرانسیس و مسیح بازمصلوب

علی سجادی: پاپ فرانسیس و مسیح بازمصلوب
http://iranscope.blogspot.com/2015/09/blog-post_28.html


سخنان پاپ فرانسیس در امریکا و واکنش دست راستی های افراطی امریکا نسبت به حرفهای وی، کمونیست خواندن و مارکسیست خواندن پاپ فرانسیس توسط شخصیتهایی چون جرج ویل و راش لیمبو، مرا به یاد رمان معروف «مسیح بازمصلوب» (Christ Recrucified) اثر بزرگ نیکوس کازانتراکیس نویسنده مشهور یونانی انداخت.
وقایع داستان کارانتراکیس در دهکده ای یونانی روی می دهد، که تحت تسلط امپراتوری عثمانی است و مردی ترک به نام «حسین آقا» از سوی امپراتوری
اداره آن را برعهده دارد. «آقا» بیشترین اوقات خود را صرف نوشیدن شراب و پسران زیباروی می کند.
اصل و پیرنگ داستان بر اجرای تعزیه ای قرار دارد که هر هفت سال یک بار اجرا می شود وانتخاب بازیگران در این تعزیه از مهمترین رویدادهای این دهکده به شمار می رود.
یکی بزرگان این دهکده – علاوه بر آقا که جز به عیش و نوش خود فکر نمی کند – کشیش دهکده است که مردی است ثروتمند و در موعظه های مرتب خود هر یکشنبه مردم را به قناعت و احترام به ثروتمندان و ارباب و بزرگان ده ترغیب می کند. کشیش دختری هم دارد که قرار است با مردی جوان وصلت کند که انتخاب شده تا در تعزیه پیش رو نقش مسیح را ایفا نماید.
آرامش دهکده با حضور چند صد نفر اهالی گرسنه و بیخانمان دهکده ای دیگر که مورد هجوم ترکها قرار گرفته و
ناچار از ترک خانه و کاشانه شان شده اند بر هم می خورد. تازه واردان خواهان کمک برادران مسیحی خود هستند، اما کشیش ده با حضور آنان مخالف است، پس آنها را بیرون می رانند و آنها در کوهستانی خارج از ده سکنی می کنند، جایی که مرد جوانی که قرارا ست نقش مسیح را در تعزیه بازی کند مشغول چوپانی است.
مهاجران مسیحی هم البته کشیشی دارند که برداشتهایش با کشیش دهکده متقاوت است. او مسیحیت را با کمک به فقرا و رحم و شفقت نسبت به بیچارگان یکی می بیند و به همین علت مورد نفرت کشیش و دیگر بزرگان دهکده است اما مرد جوان چوپان با این قوم و برداشتهای کشیش انها از انجیل احساس تفاهم و نزدیکی بیشتری می کند. ازدواج وی با دختر کشیش دهکده بر هم می خورد، اما دخترکشیش هم پدر را ترک می کند و برای زندگی مشترک با «مسیح» به کوهستان می رود…
مهمترین بخشهای این رمان مناظره هایی است که میان این دو کشیش – یکی مروج و تقدیس کننده فقر اکثریت و ثروت اقلیت و دیگری مروج شفقت ثروتمندان و کمک آنان به فقرا – در می گیرد. هر دو آن دسته از آیاتی را نقل می کنند که مبشر و توضیح دهنده موضع اجتماعی و سیاسی آنهاست: از فقر و ثروت تا قتال و جهاد در راه خداوند، برداشتها و مواضعی که گاهی چنان با یکدیگر متضادند که خوانده انجیل در می ماند کدام یک «خداوندگار ما عیسی مسیح» است!
حرفهای پاپ فرانسیس – که از گروه یسوعی (ژوزئیت) هاست – درباره شفقت ثروتمنئان به فقرا و همیاری مردم، مهر و محبت و دیگر مسائل اجتماعی مرا به یاد کشیش آواره یونانی در مسیح بازمصلوب انداخت.
خواندن این کتاب و توجه به برداشتهای متفاوت و گاه متضاد از انجیل برای علاقه مندان مسائل اجتماعی جالب است.
به علاوه این کتاب در زمانی نوشته شدکه که بحث میان برتری و رقابت میان سرمایه داری و سوسیالیسم از موضوعات بسیار مطرح در اروپای قرن بیستم بوده است.

منبع:
https://goo.gl/AyLwLJ



----------------------

یکشنبه، مهر ۰۵، ۱۳۹۴

آیا باید از حکم دادگاه تفتیش عقاید برای سهیل عربی شادمان بود؟

آیا باید از حکم دادگاه تفتیش عقاید برای سهیل عربی شادمان بود؟

خبر حکم دادگاه تفتیش عقاید برای سهیل عربی در پایین مقاله ضمیمه شده است*.
 
سه هفته پیش در نوشتاری تحت عنوان "آقای روحانی برای کردها و متهمان به ارتداد چه کار کرده اید" در مورد وضعیت سهیل عربی سؤال شد (1). پاسخی از دولت آقای روحانی به موضوع داده نشد اما اعلام حکم دادگاه، پاسخ قوه قضاییه ایران به سؤال است. جزئیات مورد قضایی آقای سهیل عربی نیز سال گذشته گزارش شده است (2). بازهم تکرار کنم که از نظر اینجانب رییس قوه قضاییه بایستی مقامی انتخابی شود تا در برابر مردم پاسخگو شود (3).
 
اما نگاهی مختصر به حکم سهیل عربی ما را به یاد محاکمه گالیله می اندازد، با این تفاوت که محاکمه گالیله در 1633 صورت گرفت و اکنون ما در سال 2015 میلادی زندگی می کنیم یعنی حدود 400 سال از آن تاریخ گذشته است. حالا اگر به کل پروسه محاکمه سهیل عربی نگاه کنیم که اول به اعدام محکوم شده بود، و حالا با حکمی نظیر گالیله مواجه است، ظاهراً باید شادمان بود چون از مرگ نجات یافته و فقط باید اعتقادات محکمه تفتیش عقاید را بپذیرد و بگوید زمین گرد نیست.
 
اما از سوی دیگر نه تنها برای سهیل عربی بلکه برای ملت ایران باید گریست که 400 سال پس از محاکمه گالیله با قوه قضاییه و محکمه تفتیش عقایدی روبروست که دادگاه گالیله را هم رو سفید کرده چون به سهیل عربی گفته می شود که با اذعان به گرد نبودن زمین قرار است کماکان عمر خود را 90 ماه در زندان سپری کند. یعنی 400 سال بعد از محاکمه گالیله، ما از آن زمان کلیسای کاتولیک هم عقب تر رفته ایم و با این وجود، روحانیت شیعه مدعی برتری بر مسیحیت است. بیست و سه سال پیش کلیسای کاتولیک در زمان جان پل دوم در سال 1992 در مورد محاکمه گالیله پس از چهار قرن، رسماً عذرخواهی کرد (4). معلوم نیست روحانیت شیعه کی قرار است بابت محاکمه سهیل عربی عذرخواهی کند.
 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران
 
سام قندچی، ناشر و سردبیر ایرانسکوپ
پنجم مهر ماه 1394  
September 27, 2015
 
پانویس:
 
1. آقای روحانی برای کردها و متهمان به ارتداد چه کار کرده اید
http://www.ghandchi.com/996-rouhani-kurdistan-ertedad.htm
 
2. گزارش آخرین وضعیت سهیل عربی در آذرماه 1393
http://iranscope.blogspot.com/2014/12/blog-post_61.html
 
3. سؤالی از حقوقدانان ايران
http://www.ghandchi.com/795-elected-judiciary.htm 
 
 
------------------------
*خبرگزاری هرانا: نود ماه زندان و دو سال تحقیقات مذهبی؛ حکم سهیل عربی صادر شد
پنجم مهرماه 1394
https://hra-news.org/fa/prisoners/a-2374

خبرگزاری هرانا – سهیل عربی، زندانی محکوم به اعدامی که چندی پیش حکم او نقض شد، به ۹۰ ماه زندان و دو سال تحقیقات مذهبی برای اثبات پشیمانی و نجات از حکم اعدام محکوم شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از جام جم آن لاین، سهیل عربی، زندانی محکوم به اعدامی که چندی پیش حکم او نقض شد از سوی دیوان عالی کشور به ۹۰ ماه زندان و دو سال تحقیقات مذهبی برای اثبات پشیمانی خود و نجات از حکم اعدام پیشین محکوم شد.

بنا به همین گزارش مقرر شد سهیل عربی که جام جم آن لاین از او با عنوان “س ع” نام برده است، ضمن گذراندن هفت سال ونیم زندان، برای حذف مجازات اعدام و اثبات ندامت خود، باید ۱۳ جلد کتاب در حوزه دین شناسی، مذهب شناسی و رفع شبهات دینی بخواند. در مرحله دوم باید از هر کتاب ۵ تا ۱۰ صفحه خلاصه تهیه کند.

او همچنین در تماس با موسسه «در راه حق» و پژوهشکده امام خمینی باید پاسخ شبهات خود را بگیرد و پرسش و پاسخ ها را به صورت مکتوب به دادگاه ارائه کند.

او همچنین باید مقاله ای با موضوع دین یا مذهب شناسی تهیه و برای نوشتن آن به ۵ تا ۱۰ کتاب رجوع کند. او باید طی دو سال و هر سه ماه یک بار گزارش تحقیقات خود را به دادگاه ارائه کند تا پس از اثبات پشیمانی اش برای دادگاه و تغییر در رفتارش از مجازات اعدام نجات یابد.

سهیل عربی زندانی محکوم به اعدامی است که حکم او اوایل تیرماه از سوی شعبه ۳۴ دیوان عالی کشور نقض شد.

پیشتر، در پى نشر اکاذیب و نسبت هاى دروغ سه وبسایت خبرگزارى فارس ، جهان نیوز و دانا علیه سهیل عربى و شکایت وکلا، بازپرس پرونده براى یکى از سایت ها قرار تأمین صادر کرده بود.

گفتنی است این سایت ها با دروغ پردازی نسبت به اتهامات سهیل عربی و تکذیب اتهام سب النبی، اتهاماتی را به وی نسبت داده بودند که با اعتراض خانواده و وکلا و انتشار تصویر حکم دادگاه مشخص شد اتهام آقای سهیل عربی سب النبی است و این سایت ها اقدام به نشر اکاذیب علیه این شهروند زندانی کرده اند.

سهیل عربی بر مبنای مطالبی که در فیسبوک شخصی اش به اشتراک گذاشته بود به سب النبی(دشنام به پیامبر) متهم شده است و حکم اعدام وی آذر ماه سال گذشته به اتهام سب النبی در فضای مجازی در دیوان عالی کشور به تایید رسید و وی در خطر اجرای حکم اعدام قرار گرفت ولی تلاش وکلا برای اعاده دادرسی و ارجاع پرونده به دیوان عالی کشور، موثر واقع شد و با نقض حکم از سوی شعبه ۳۴، وی از زیر تیغ اعدام خارج شد.

حکم اعدام سهیل عربی درحالی صادر شده بود که هر‌گاه متهم به سب ادعا کند که اظهارات وی از روی اکراه -غفلت- سهو یا در حالت مستی یا غضب یا سبق لسان یا بدون توجه به معانی کلمات و یا نقل قول از دیگری بوده، سب النبی محسوب نمی‌شود.

این زندانی هم اینک در بند ۳۵۰ زندان اوین در انتظار نتیجه نهایی دادگاه مشغول تحمل زندان است.
 
 
متون برگزیده

 

----------------------

دکتر محیط: رابطه 28 مرداد و انقلاب 57

دکتر محیط: رابطه 28 مرداد و انقلاب 57
http://iranscope.blogspot.com/2015/09/28-57.html

بحث دکتر مرتضی محیط در مورد نظری که پژوهشگرانی نظیر استیون کینزر مطرح می کنند که انقلاب 57 را عکس العملی در برابر کودتای 28 مرداد می بینند. آقای محیط ار یکسو انقلاب مردم را در سال 1357 چنین حرکتی می بیند اما در همین حال رهبرانی که قدرت را به دست گرفتند ادامه نیرویی که در 28 مرداد دولت مصدق را سرنگون کرد، ارزیابی می کند. در ادامه دکتر محیط می گوید اصلاح طلبان سرمایه ملی را نمایندگی نکرده و در مجموع سرمایه داران کمپرادور را نمایندگی می کنند که امروز از سوی امپریالیسم به رسمیت شناخته شده است.
ویدیوی مصاحبه مهمی را نیز از آیت الله منتظری در مورد آیت الله خمینی ضمیمه کرده است.



منبع:


شنبه، مهر ۰۴، ۱۳۹۴

محمد امینی: اصلاح طلبی واقعی مذهبی در اسلام چیست

محمد امینی: اصلاح طلبی واقعی مذهبی در اسلام چیست
http://iranscope.blogspot.com/2015/09/blog-post_21.html


آقای امینی درباره نظرات پاپ جدید و سفر او به آمریکا وارد بحث شده و مقایسه ای می کند با امثال هاشم آقاجری که مدعی اصلاحات در ایران شیعه است هنگامیکه  حتی از فتوای آیت الله خمینی برای قتل سلمان رشدی حمایت می کند. محمد امینی در برنامه یک کلمه بیست و پنجم سپتامبر 2015 مواضعی را که واقعاً می تواند اصلاح طلبی در اسلام نامیده شود، مطرح می کند.


منبع:



----------------------

نگاهی به دو مصاحبه حشمت طبرزدی

نگاهی به دو مصاحبه حشمت طبرزدی

سه ماه پیش هنگام آزادی آقای مهندس حشمت اله طبرزدی از زندان سؤالی از ایشان و خانم نسرین ستوده مطرح شد که هنوز پاسخی ندیده ام (1). از نظر اینجانب درست است که رییس قوه قضاییه در ایران مقامی انتخابی شود و چنین کاری به پاسخگویی قوه قضاییه به مردم خواهد افزود. اما به دلیل تجربه بیشتر آقای طبرزدی و خانم ستوده امیدوار بودم که این بزرگواران به این موضوع بپردازند. شخصاً معتقدم رییس قوه قضاییه حتی در آمریکا هم بهتر است که با رأی مستقیم مردم انتخاب شود و قانون اساسی آمریکا را نیز در این مورد غلط می دانم که نیاز به ترمیم دارد (2). اما در این نوشتار مایلم نگاهی به دو مصاحبه اخیر آقای طبرزدی بیاندازم.
 
مصاحبه اول مورد نظرم را آقای طبرزدی دوماه پیش با سیمای رهایی انجام داده است (3). به خوانندگان، بویژه توصیه می کنم که پانزده دقیقه پایان مصاحبه را دقیق گوش کنند. مهندس طبرزدی در این مصاحبه به سؤال مهمی پاسخ می دهد و آنهم مسأله مدعیان قدرت برای احیای رژیم پیشین است که اساساً بعد از سقوط قاجاریه با چنین وضعی روبرو نبوده ایم. هر چند دو شاهزاده قاجار در زمان سقوط رضا شاه از سوی بریتانیا برای حکمرانی ایران در نظر گرفته شده بودند اما چنین کاری بعنوان طرحی جدی از سوی انگلیسها دنبال نشد. چه قبل از شهریور 20 و چه بعد از آن در دوران رژیم پهلوی اساساً در اپوزیسیون یا در طرح های غرب برای ایران نیروئی که بخواهد رژیم سابق قاجار را احیاء کند، مطرح نبود. در دوران بعد از انقلاب 1357 چنین موضوعی باعث شده که حتی دوستان جمهوریخواهی نظیر آقای دکتر اسماعیل نوری علا در جنبش سکولاردموکراسی ایران روز گذشته در نحوه برخورد خود به جمهوریت می نویسند: "فرقی نمی کند که ملت ايران، در همه پرسی مربوط به تعيين شکل حکومت، جمهوری را برگزيند يا پادشاهی تشريفاتی را" (4).
 
در مصاحبه اولی که در بالا اشاره شد آقای طبرزدی کل برنامه سیاسی جبهه دموکراتیک را به روشنی توضیح داده اند و واقعاً در این مصاحبه ایشان درک کاملی از نقطه نظرات جبهه دموکراتیک ارائه کرده است. اما چند هفته پیش آقای طبرزدی نظراتی را در مورد مواضع حسن روحانی در حمایت از سرکوب جنبش سبز در سال 1388 پیش کشیدند (5). شخصاً در این موارد مطلع نیستم که بتوانم نظری دهم.
 
مصاحبه دوم مورد نظرم در این نوشتار، گفتگوی پنج روز پیش مهندس طبرزدی با کاوش است (6). در این مصاحبه حشمت طبرزدی به رقابت اصول گرایان و اصلاح طلبان در دوران دولت روحانی می پردازد. امروز در آستانه انتخابات مجلس می توان این رقابتها را به وضوح دید. در پایان هم آقای طبرزدی در مورد فعالیت اپوزیسیون در این دوران بحثهای جالبی را  مطرح می کنند که شنیدنی است. لازم است اشاره کنم که برداشتم از برخی فعالان مرتبط با جبهه دموکراتیک در خارج در تطابق با مستقل اندیشی حشمت طبرزدی نیست و بنظر می رسد با نئوکانهای آمریکایی نزدیکند و در گذشته در این مورد توضیحاتی نوشته ام (7). البته آقای طبرزدی نیز در مصاحبه اول به تفاوتهایی در مواضع داخل و خارج جبهه دموکراتیک اشاراتی دارند که برایم روشن نیست منظورشان همین موضوع است یا نه (8).
 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران
 
سام قندچی، ناشر و سردبیر ایرانسکوپ
چهارم مهر ماه 1394  
September 26, 2015
 
پانویس:
 
1. سوالی از حشمت طبرزدی و نسرین ستوده
http://www.ghandchi.com/954-tabarzadi-sotoudeh.htm

2. سؤالی از حقوقدانان ايران
http://www.ghandchi.com/795-elected-judiciary.htm

3. حشمت طبرزدی دبیرکل جبهه دموکراتیک ایران در برنامه گفت و شنود از سیمای رهایی
http://iranscope.blogspot.com/2015/07/blog-post_90.html 
https://www.youtube.com/watch?v=BZRAouWOCJA

4. دکتر اسماعیل نوری علا: جمهوريت يا جمهوری؟
http://isdmovement.com/2015/0915/092515/092515.Esmail-Nooriala-Republic-or-Republicanism.htm

5. گفتگوی حشمت طبرزدی با رسانه اهل سنت و بحث در مورد مواضع حسن روحانی در زمان جنبش سبز 1388
http://iranscope.blogspot.com/2015/09/1388.html
 
6. مصاحبه حشمت طبرزدی با کاوش درباره بررسی جریانات تغییر خواە درون ایران
https://www.youtube.com/watch?v=0iuE3QvMLXE





7. درباره جبهه دموکراتيک مهندس طبرزدی
http://www.ghandchi.com/775-tabarzadi-idf.htm


8. حشمت طبرزدی دبیرکل جبهه دموکراتیک ایران در برنامه گفت و شنود از سیمای رهایی
http://iranscope.blogspot.com/2015/07/blog-post_90.html 
https://www.youtube.com/watch?v=BZRAouWOCJA


متون برگزیده





----------------------
http://www.iranscope.com

شادی صدر: یادداشتی در مورد شکنجه زندانیان عادی در ایران

شادی صدر: یادداشتی در مورد شکنجه زندانیان عادی در ایران
http://iranscope.blogspot.com/2015/09/blog-post_26.html


مرد، نقاش ساختمان بود. من و همکارم وکیل زنش بودیم که به قتل کسی متهم بود که وارد خانه آنها شده و قصد تجاوز به او را داشت. از جزییات پرونده که بگذریم، هیچوقت یادم نمی رود روزی که آمد دفتر "راهی" و تعریف کرد که چطور بعد از وقوع قتل، او را هم که در آن ساعت وسط روز اصلا خانه نبوده به عنوان مظنون دستگیر کرده اند و از شکنجه هایی که در اداره آگاهی بر او روا داشته بودند گفت و دستش را نشان داد که در اثر فشار دستپند قپانی، استخوانش شکسته و ناسور جوش خورده و کج مانده بود. تمام شکنجه‌ها برای این بوده که او را وادار به پذیرش مسئولیت قتل کنند و پرونده را ببندند. بعد هم که اقرار نکرده بود، چون هیچ مدرک دیگری هم وجود نداشت، آزادش کرده بودند. حدود یک سال بعد، توانستیم دفاع مشروع همسرش را ثابت کنیم و بعد از سال ها زندان و رفت و آمد در راه زندان، دوباره زندگی عادی‌شان را شروع کردند. این را نوشتم برای اینکه خیلی وقتها فکر می کنم اینکه فقط و فقط در مورد شکنجه زندانیان سیاسی کار می شود، به نوعی نادیده گرفتن این واقعیت است که در استفاده از شکنجه علیه متهمان در نظام پلیس و قوه قضاییه ایران، چندان تفاوتی میان زندانیان سیاسی یا غیرسیاسی نیست. در این میان، اتفاقا زندانیان عادی مثل مرد نقاش و همسرش، بی پناه‌ترین‌هایند؛ به خصوص که پول و آگاهی گرفتن وکیل را هم نداشته باشند.
 

---
توضیحات:
دستبند قپانی: دستبند قپانی بستن نوعی شکنجه است. یک دست شخص را از بالای شانه و دست دیگر او را از پشت به هم نزدیک می‌کنند و روی مچ دستها یک دست‌بند فلزی می‌زنند و با کلید آن را سفت می‌کنند و معمولاً شخص را با این وضع از سقف آویزان می‌کنند. درد این شکنجه بسیار زیاد است و به بدن آسیب می‌زند.
راهی: موسسه راه توانمندزیستن (راهی)، یک مرکز مشاوره حقوقی و مددکاری به زنان آسیب دیده یا در معرش آسیب بود که در اسفند ماه 1385، به دستور دادگاه انقلاب تهران برای همیشه تعطیل شد.


منبع:
https://goo.gl/cpdU6v



----------------------

جمعه، مهر ۰۳، ۱۳۹۴

تفاوتی مهم بین اپوزیسیون قبل و بعد از انقلاب

تفاوتی مهم بین اپوزیسیون قبل و بعد از انقلاب

قبل از انقلاب 1357 اپوزیسیون رژیم شاه اساساً مخفی بود. بعد از انقلاب 1357 اپوزیسیون رژیم جمهوری اسلامی اساساً علنی است. این تفاوت خیلی مهم است. مثلاً وقتی در آمریکا دولت جمهوریخواهان سر کار است، اپوزیسیون اصلی دموکراتها هستند و بالعکس؛ و خیلی راحت می شود دید که چقدر طرفداران اپوزیسیون از حزب خود با صرف پول و وقت، حمایت می کنند. میزان حمایت هواداران و اعضاء نیز در اینکه بالاخره حزب اپوزیسیون در انتخابات بعدی ریاست جمهوری یا کنگره به قدرت برسد، نقشی تعیین کننده دارد.
 
در 37 سال گذشته در جمع های دوستانه و خانوادگی، ایرانیان بسیار بیش از زمان شاه اظهار ناراحتی از رژیم می کنند اما همین ها وقتی فعالین سیاسی را می بینند اگر قوم و خویش نزدیک هستند می گویند "فلانی تو چرا با اینهمه تحصیلات به یک کار نون و آب دار نمی چسبی که با این همه استعداد می تونی میلیاردر باشی." جالب است نه تنها خودشان از پول و وقتشان مایه نمی گذارند، بجای کمک به فعالین سیاسی، سرکوفت هم می زنند. اقلاً در این جمع ها هم لطف نکنند و ژست مخالف نگیرند. با چنین مخالفینی، تا هزار سال دیگر همین آش است و همین کاسه.
 
مسأله فعالین نیستند. مشکل آنهایی هستند که ادعای هواداری از اپوزیسیون دارند و در چنین دورانی که همه چیز علنی است، آنچه عیان است، چه حاجت به بیان است. نمی دانم چرا برخی از فعالین سیاسی تلاش می کنند واقعیت را وارونه جلوه دهند هنگامیکه خوب می دانند این حقیقت تلخ هم در داخل و هم در خارج غیرقابل انکار است. اگر این واقعیات را درباره جامعه ایرانی نگوییم راه حلی هم نخواهیم یافت و مانند 37 سال گذشته فقط خود را فریب خواهیم داد. جنبش سیاسی ایران در 37 سال گذشته اساساً علنی بوده و دیدن اینگونه واقعیات نیازی به میکروسکوپ ندارد.
 
ملتی که نخواهد از رهبران سیاسی خود با گذاشتن پول و وقت حمایت کند، یا رهبرانی مذهبی که بطور سنتی با خمس و زکات تغذیه می شوند، نصیبش می شود و یا رهبرانی سیاسی که عامل دولتهای خارجی هستند، در رأس امور قرار خواهند گرفت. جنبش مستقل سیاسی را در هیچ کشوری نمی شود با حرف مفت* به جایی رساند. جنبش سیاسی ایران علنی است و این واقعیات را به راحتی می توان دید و بهتر است حقیقت را بگوییم. با جنبشی مخفی روبرو نیستیم که فعالینش مثل چه گوارا در کوه و جنگل باشند و حامیانش مجبور باشند مانند شبح خود را به آب و آتش بزنند تا به آنها یاری رسانند.
 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران
 
سام قندچی، ناشر و سردبیر ایرانسکوپ
سوم مهر ماه 1394  
September 25, 2015
 
پانویس:
 
*. فکاهی- از امروز ببعد حرف مفت قبول نميشود
http://iranscope.blogspot.com/2014/11/blog-post_8.html
 

متون برگزیده

 

----------------------
http://www.iranscope.com

پنجشنبه، مهر ۰۲، ۱۳۹۴

علی سجادی:معرفی رساله «شیطان و قمار باز» اثر بیژن نامور

علی سجادی:معرفی رساله «شیطان و قمار باز» اثر بیژن نامور
http://iranscope.blogspot.com/2015/09/blog-post_68.html

چند ماه پیش رساله «شیطان و قمار باز» از بیژن نامور توسط شرکت کتاب منتشر شد. یک بار دیگر هم در این بلاگ از بیژن نامور و مقاله ای از وی با عنوان «داستان آفرینش در اسلام» یاد کرده بودم.
برای این که بدانید رساله درباره چیست و چه در آن آمده، هیچ چیز بهتر از مقدمه ای نیست که خود بیژن نامور بر آن نوشته است. قبل از این که مقدمه را برایتان نقل کنم، باید بگویم که این نوشته هم مانند دیگر نوشته های ایشان خیلی راحت خوانده می شود، اگرچه مسائل عمیقی در آن مطرح شده که خواننده را به فکر وا می دارد.
این را هم بیفزایم که از آشنایی من با نویسنده بیش از سی و پنج سال می گذرد و براستی مفتخرم که با وی در انتشار مجله پر و کارهای مشترک دیگری همکاری داشته ام و از ایشان در زمینه های مختلف بسیار آموخته ام.
بیژن نامور سالها سردبیری ماهنامۀ پر را به عهده داشت. این است بخشی از مقدمه رساله «شیطان و قمارباز»:

« بنام خداوند جان و خرد
کز او برتر اندیشه بر نگذرد.
داستان چرائی و چگونگی نوشتن این رساله چنین است که: ابتدا قصد تهیه مطلبی راجع به «معضل شیطان در ادیان ابراهیمی» برای گرامی نامه ایرانشناسی در میان بود. بعد معلوم شد که ادای مختصر این مطلب به طوری که مُخل بیان آن نباشد به فضائی حدود سی هزار کلمه احتیاج دارد که از حوصله یک مقاله تحقیقی برای یک فصل نامه، که در حدود پنج هزار کلمه است، خارج می باشد. از این رو از مواد حاصل آمده چهار مقاله مستقل بیرون کشیده شد که در شش شماره ایرانشناسی تحت عنوان های زیر چاپ شد:
1- داستان آفرینش در اسلام. شماره 1 سال بیست و پنجم.
2- داستان آفرینش و تحول مفهومِ خدا در ادیان ابراهیمی. شماره 2 و شماره 3 سال بیست و پنجم.
3- داستان آفرینش و معنای زندگی در ادیان ایرانی. شماره 4 سال بیست و پنجم و شماره 1 سال بیست و ششم.
4- مُشکلِ وجودِ شیطان برای ادیانِ ابراهیمی. شماره 2 سال بیست و ششم.
ولی در آخر کار هنوز توده ای از یادداشتهائی که در باره مواد گرد آمده نوشته شده بود بر جای مانده بود. علت عدم استفاده از این یادداشتها در آن مقاله ها، غیر از محدودیت فضا، آن بود که بیشتر یاد داشتها به صورت انتقاد و یا نظر شخصی در باره مواد گرد آمده از منابع مختلف بود؛ که قابل استفاده در یک مقاله تحقیقی، که باید بر اساس سَنَد و نه خیال پردازی باشد، نبود. ولی در عین حال ارزش آن ها آنقدر بود که بتواند از لحاظ فلسفی به بحثِ «معضل شیطان» جوانبی چند اضافه کند.
از این رو تصمیم گرفتم که آن یادداشت ها را به شکل یک رساله فراهم آورم و نظم و ترتیب منطقی به آن بدهم و هرجا که جای خالی باقی می مانَد بنا بر اقتضای مطلب آن را پر کنم تا حق مطلب ادا کرده شود.
بیشتر مطالب این رساله ناچار می باید از زبان خودِ شیطان بیان می شد. ولی از آن جا که شیطان شخصیّتی کاملاً مذهبی پیدا کرده است، و مردم او را همیشه در یک دیسکورس مذهبی قرار می دهند، از زبان او سخن گفتن و سخن در دهان او گذاشتن عملی عبث و در عین حال غیر اخلاقی است؛ چون گفتگو، به جای نمایش یک جدل استدلالی، جنبه طرفگیری موذیانه در اعتقادات مذهبی به خود می گیرد. به این جهت برای ارائه شخصیت و آرایِ شیطان از موجودی افسانه ای به نام عزازیل استفاده شده است. ولی عزازیل هم، برای این که بتواند حرفهای خود را بزند، ناگزیر احتیاج به مخاطبی داشت که نه از شیطان بترسد و بِرَمَد، و نه به سهولت فریفته و تسلیم سخنان وی گردد. برای اجرای این نقش کسی بهتر از لیلاج پیدا نمی شد؛ انسانی که در تاریخ نامش هست ولی در عین حال مانند عزازیل شخصیتش در لایه ای از افسانه های عوامانه پیچیده شده است.
زمان گفتگوی این رساله حدود هزار سال قبل، یعنی زمانی که هنوز هستی شناسی جز با دیسکورس مذهبی بیان نمی شد، قرار داده شده است تا از هر گونه آلودگی با دیسکورس هایِ علمی قرن شانزدهم میلادی به بعد در امان باشد. بنابراین تمام بحث ها با همان معلومات و واژه هائی انجام می گیرد که واقعاً در هزار سال پیش هم ممکن بوده است انجام گیرد.
مکان این گفتگو در محدوده ای است که ادیان ابراهیمی در آن تسلط کامل و مطلق دارند. برای تفکیک دید اسلامی از دید یهودی- مسیحی، هر جا خداوند به صورت مفرد از خود نام می برد از منابع اسلامی و هر جا خداوند از خود به صورت جمع نام می برد از منابع یهودی- مسیحی آمده است. در این جا باید یاد آور شوم که در این نوشته هر چند از دیسکورس شیعی حاکم بر مباحثات ایام حکومت آل بویه بیش از اهل سنت استفاده گردیده است، ولی این مباحث به یکسان در تمام مذاهب و فِرَق متفاوت اسلامی متداول بوده است و انحصار به شیعه ندارد.
در این نوشته از منابع یهودی فقط از تورات، و از منابع مسیحی غیر از انجیل از عقاید آیرنائوس (Irenaeus 150-202 C.E.)، سنت اوگوستین(Augustine of Hippo 354-430 C.E.) توماس اکیناس (Thomas Aquinas 1225-1274 C.E.) دانته اولیگری (Dante Alighiri 1265-1321 C.E.) استفاده شده است. از منابع یونانی نیز فقط از عقاید ارسطو (Aristotle 384-322 B.C.E. ) درباره شادی استفاده گردیده است.
زبان گفتگو نیز زبان فارسی و همان واژه هائی است که در این گونه مباحث در مدارس قدیمی و مذهبی به کار برده می شده است. در زبان های اروپائی، و بخصوص آلمانی، واژه هائی که برای این گونه بحث ها به کار گرفته می شوند دارای تعریف های دقیق و باریک هستند که امکان بدفهمی مطلب را به حداقل می رساند؛ ولی در زبان فارسی، شاید به دلیل آنکه زبان شعر همیشه بر زبان نثر چیره بوده است، واژه ها معانی غیر دقیق، و تعریفهای شامل تر و گسترده تری دارند، که امکان بدفهمی و ابهام بسیاری در ارائه این گونه بحث ها پیش می آورند. بنابراین نباید واژه هائی مانند حقیقت، واقعیت، حق، راست و … را در مقابل واژه هائی که معمولاً در زبان های اروپائی به کار گرفته می شود قرار داد. در عین حال نمی توان و نباید انجام این گونه بحث ها را فقط با برگردان واژه های زبان های اروپائی، و یا واژه هائی که توسط واژه سازان جانشین آن واژه ها در زبان فارسی قرار داده می شود، انجام داد؛ چون در آن صورت، در نهایت، بحث به صورت ترجمه همان افکار اروپائی به زبان فارسی در می آید. در حالی که با استفاده از زبان به کار رفته در بحث های مدرسه ای قدیم ایران، و با همان واژه های غیر دقیق و پِت و پهن، می توان مفاهیم جدیدی آفرید که بومی و قابل فهم باشند و ریشه در تفکر اروپائی نیز نداشته باشند؛ و به این ترتیب به غنای بحث های فلسفی افزود.
برای برچیدن بحث نیز احتیاج به متنی راجع به آخر زمان بود که لا اقل بیش از پانصد سال قدمت داشته باشد. خوشبختانه در این مورد نیز دوست و استاد بزرگوار دکتر جلال متینی مانند همیشه دستگیر شدند و در جلسه ای قسمتی از یک نسخه خطی تفسیر قرآن، متعلق به نیمه اول قرن پنجم هجری قمری، را که مورد تصحیح قرار داده بودند خواندند که دقیقاً همانی بود که من در جستجویش بودم. ایشان با بزرگواری خاص خویش اجازه دادند که آن قسمت از تفسیر را مورد استفاده قرار دهم؛ و آن همان مطلبی است که در فصل سوم از زبان لیلاج گفته می شود و تماماً در کوتیشن قرار گرفته است؛ و اگر غلط هائی دستوری و یا املائی در این متن دیده می شود مربوط به کاتب نسخه خطی و یا خود مؤلف تفسیر است. این تفسیر از نویسنده ای ناشناس، احتمالاً از اهالی خراسان، است که نسخه منحصر به فرد خطی آن در کتابخانه دانشگاه کمبریج نگهداری می شود و تاریخ نگارش هفتم ربیع الآخر سال 628 هجری قمری را دارد. این تفسیر در اصل دارای چهار فصل بوده است که متأسفانه دو فصل از نیمه اول این نسخه خطی مفقود شده است و نیمه دوم آن فقط شامل تفسیر سوره مریم به بعد است. این دو فصل باقی مانده از تفسیر به تصحیح آقای دکتر جلال متینی با نام تفسیر قرآن مجید توسط انتشارات بنیاد فرهنگ ایران در سال 1349 خورشیدی در چهار جلد به چاپ رسیده است. مطلب برداشته شده در این رساله از جلد دوم این کتاب است که در باره تفسیر آیه های 68 و 69 سوره الزمر می باشد
در این جا عزازیل و لیلاج نیز بر اساس هویت تاریخی شان معرفی می شوند تا هر گونه ابهامی در باره این نوشته از میان برود، و دانسته شود که تمام گفتگو ها بین دو موجودِ مطرود و نیمه افسانه ای بوده است. امید است که به این ترتیب بحث شیطان از زندگی من خارج شود. انشاءالله تعالی، آمین یا رَبّ العالمین….»
کتاب توسط انتشارات شرکت کتاب منتشر شده به نشانی زیر:

Ketab Corporation
1419 Westwood Boulevard
Los Angeles, CA 90024, USA
Phone :818-908-1457

خواندن این رساله را به همه کسانی که به الهیات ابراهیمی، تاریخ ادیان، و ادیان مقایسه ای علاقه مندند، توصیه می کنم.

بیست و یکم سپتامبر 2015

منبع:


----------------------

احمد رضا بهارلو: اينهم سزاي پاپ !!

احمد رضا بهارلو: اينهم سزاي پاپ !!
http://iranscope.blogspot.com/2015/09/blog-post_67.html


تا حالا جماعت حزب الهي و رد نك الهي آمريكايي با توسل به دين و روايات انجيل و جفنگ هاي خرافاتي مذهبي، قيد علم و و تكامل و محيط زيست و لزوم توزيع عادلانه درآمد و آزادي گزينش بي سر خر آدم، را زده بود و هركس كلام و سخني در مورد اين بديهيات ميگفت متهم ميشد به وابستگي به كمونيسم و مراوده با تروريسم ( اخيراً از نوع اسلاميسم ) و ضد خدا و دين و ضد معنويات و ضد آمريكايي، و البته ضد عيسي مسيح ( آقا زاده خداوندي)،
امروز همين جماعت حتي براي يك روز تحمل سخنان پاپ خودشان را هم نداشت، و نشان داد وقتي پاي منافع يك درصدي ها در ميان بيايد كلاه نوچه هاي رسانه اي آنها حتي براي بزرگترين مقام ديني خودشان هم پشت و رو ندارد.
پاپ فرانسيس هشدار ميدهد كه اين زمين تنها خانه ايست كه داريم . درست حفظش كنيد كه جان عمه جانتان جاي ديگري موجود نيست! با آزمندي تسكين ناپذير بجان اين خانه نيفتيد و نابودش نكنيد، يا اينكه جوامع امروزي بدون تجديد نظر در تقسيم منابع و ثروت ها و كمك به انسان هاي مستمند و درمانده، دوام نخواهند آورد و اغنيا بايد سايه دست بيشتري مرحمت بفرمايند،
بلافاصله "فرمان آتش " صادر ميشود و مدعي هاي دين و معنويات و سيستم كاپيتاليزم (بسبك بي حساب و كتاب من درآوردي خودشان البته) در رسانه ها مثل همين "راش ليمبو" موادي ميافتند بجان پاپ، كه كمونيست است و خطرناك است و ضد دين و ضد معنويات است و بگير كه آمد. يكي از همين كله پوك ها ميگويد، " اين پاپ براي دنيا خطرناك است!!"
واقع ميفرماييد ؟ جدا؟
اين گلستان و بهشت كنوني ، دنياي خوشگل ما بخاطر حرفهاي پاپ بخطر افتاد؟
تا حالا همه چيز تكميل بود؟
اين موج صدها هزار نفره آوارگان روز افزون كه خودشان را به كوه و بدريا و باب و آتش ميزنند كرم دارند؟ مرض دارند؟ از شدت خوشي است؟
اين موج خون و جنون كه هرگوشه "خرابه ميانه" را فراگرفته، بخاطر اين پاپ بود و نميدانستيم؟
محيط زيست هرروز آلوده تر حاصل حرص و آز اقليتي كه بخود و كودكان خودش هم رحم نميكند، با حرفهاي پاپ بخطر افتاد؟
شايد هم منظورت قحطي زده هاي آفريقايي باشد كه حرفهاي اين پاپ باعث شده يادشان برود چقدر خوش هستند؟
جدا شما چه موادي ميزني؟
خوب تو موافق حرف او نيستي؟ نباش !
تهمت و افترا وتخريب شخصيت و جفنگيات ديگر بابت چيست؟
جماعت كله پوك منحصر به يك جامعه و حزب الهي خودماني نيست. ينگه دنيايي آنهم موجود است، با همان روش عدم تحمل، حالا اسم آنطرفي قربان علي و ذليل علي و اله كرم است، مال اينجا ، راس و جان و جرج و احيانا جيسوس اله.
آها! ببخشيد ! شايد خطرناك بودن پاپ فرانسيس از اين بابت است كه ميگويد، كشيش هاى بى پدر و مادرى كه بجاى "تعليم" بچه هاى نگون بخت، "ترتيب" آنها را ميدهند و تعدادشان از هزارها فزون است بايد بحسابشان رسيده شود؟
بله. در اين صورت اين پاپ راستى راستى خطرناك است
اما براى كى؟
شما چرا جوش ميزنى ؟ شما چرا ناراحتى؟

ویدیو ضمیمه
https://www.facebook.com/Mediamatters/videos/10153193908191167/?fref=nf

منبع:
https://www.facebook.com/ahmadrezab/posts/10153677849004301?pnref=story



----------------------

محمد امینی: چگونه غازان خان مغول حامی فرهنگ ایران شد

محمد امینی: چگونه غازان خان مغول حامی فرهنگ ایران شد
http://iranscope.blogspot.com/2015/09/blog-post_24.html

بحث محمد امینی در مورد آنکه چگونه بسیاری از اشغالگران ترک و ترکمان و مغول مقهور فرهنگ ایران شدند و سعی کردند تاریخ نسب خود را به شاهان ساسانی متصل کنند. غازان خان حتی شاهنامه ای با چنین مضمونی می سازد.


منبع:





----------------------

یکشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۹۴

هرمیداس باوند در گفت وگو با «اعتماد»: كند شدن روند اجرای برجام موجب ادامه یافتن تحریم ها می شود

هرمیداس باوند در گفت وگو با «اعتماد»: كند شدن روند اجرای برجام موجب ادامه یافتن تحریم ها می شود
http://iranscope.blogspot.com/2015/09/blog-post_55.html

 
گروه دیپلماسی: بررسی برنامه جامع اقدام مشترك روز پنجشنبه به اتمام رسید و طی آن، جمهوریخواهان برای سومین بار از رد توافق هسته ای ناكام شدند. به عبارتی، در ناكامی های جمهوریخواهان در رد برجام بر همان پاشنه ای می چرخد كه موجب شده دموكرات ها توافق را یك دستاورد محسوب كنند و تمام قد به دفاع آن بپردازند. با این وجود، هنوز بررسی برجام در ایران به پایان نرسیده است و اجرای توافق زمانی صورت می گیرد كه طرفین گام های بعدی را براساس برجام انجام دهند: گام هایی كه به نظر می رسد ضروری است هرچه زودتر برداشته شوند تا روند اجرای توافق سریع تر صورت گیرد.

در این باره با داوود هرمیداس باوند، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاست خارجی گفت وگویی داشته ایم كه در ادامه می آید: بررسی برجام در كنگره امریكا با ناكامی جمهوریخواهان در رد آن به اتمام رسید. هم اینك توافق هسته ای وارد چه مرحله ای شده است؟
برنامه جامع اقدام مشترك، توافقی مرحله به مرحله است. نخستین مرحله آن، اعلام جمع بندی در رابطه با مذاكرات هسته ای بود كه در ٢٣ تیر (١٤ جولای) صورت گرفت و طرفین اعلام كردند كه به یك وحدت نظر درباره پرونده هسته ای ایران رسیده اند. از آن تاریخ به مدت ٩٠ روز طرفین فرصت دارند كه توافق هسته ای را در داخل كشورهای شان مورد بررسی قرار دهند. از جمله كشورهایی نیز كه این اقدام را انجام داد، امریكا بود كه براساس قانون معروف به كوركر – كاردین باید برجام را حداكثر تا ٦٠ روز مورد بررسی قرار می داد. همان طور كه بیان كردید، فرصت بررسی توافق از سوی كنگره روز پنجشنبه به پایان رسید. حالانوبت آن است تا ١+٥ دستورات مربوط به لغو و تعلیق تحریم ها را صادر كند. بر این اساس، اتحادیه اروپایی باید با برگزاری نشست وزیران دستور لغو تمامی تحریم های اقتصادی و مالی را صادر كند. رییس جمهور امریكا نیز باید تمامی دستورات اجرایی خویش را كه درباره فعالیت هسته ای ایران بودند، لغو كند. شورای امنیت نیز كه با صدور قطعنامه ٢٢٣١ قطعنامه های تحریمی پیشین خود را لغو كرده است. تنها تحریمی نیز كه باقی می ماند تحریم های كنگره است كه آنها نیز باید با دستور باراك اوباما به حالت تعلیق دربیایند. اما با همه این تفاصیل، اجرایی شدن این رفع تحریم ها منوط به انجام یك سری اقدامات از سوی ایران است: مثلاما باید سطح غنی سازی مان را به ٦٧/٣ كاهش دهیم. تعداد سانتریفیوژهای فعال مان به پنج هزار و خرده ای تقلیل یابد و... پس از انجام این اقدامات از سوی ایران، آژانس كارشناسان خود را به ایران می فرستد و آنها با انجام راستی آزمایی بر اقدامات ایران صحه می گذارند و با این صحه گذاشتن، لغو تحریم های ایران اجرایی می شود.

هم اینك برجام نیز در مجلس شورای اسلامی در حال بررسی است. فكر می كنید سرانجام بررسی آن به چه نتیجه ای خواهد رسید؟
من فكر نمی كنم مجلس شورای اسلامی برجام را رد كند. در نهایت موضع گیری برخی نمایندگان مجلس برای این است كه بگویند ما در روند دستیابی به توافق مشاركت داریم.

اگر توافق از سوی نهادهای تصمیم گیری از ایران رد شود، چه اتفاقی می افتد؟
رد توافق از سوی ایران، نه تنها موجب ادامه یافتن تحریم های موجود می شود بلكه بهانه های لازم را هم به تندروها و مخالفان توافق خواهد داد و البته جمهوریخواهان بهانه لازم را برای اعمال تحریم ها علیه ایران می یابند. به عبارت دیگر، رد برجام از سوی ایران، بزرگ ترین ضربه را به ما خواهد زد.

با توجه به این مسائل و اینكه بیان كردید احتمال رد برجام از سوی ایران كم است، چه ضرورتی دارد تا روند اجرایی شدن برجام تسریع یابد؟
هرچه روند اجرایی شدن برجام سرعت بیشتری به خود بگیرد، به سود ایران خواهد بود زیرا با اجرای برجام تحریم ها نیز زودتر برداشته می شوند و فشارها بر كشور نیز كاهش می یابد در حالی كه كند شدن روند اجرای برجام یا عدم اجرای آن تنها نتیجه ای كه دارد، ادامه یافتن تحریم ها خواهد بود. ادامه یافتن تحریم ها نیز بی تردید به نفع خیلی از كشورها خواهد بود. مثلاچندی پیش هند اعلام كرد كه به خاطر تحریم های بانكی ایران، آنها بیش از شش میلیارد دلار از پول نفت های خریداری شده از ایران را نپرداخته اند یا آنكه پول آن را به روپیه داده اند. من فكر می كنم تنها كسی كه از تاخیر در روند اجرای توافق متضرر می شود، ایران است زیرا مجبور است كه اجناس بی كیفیت را گران تر بخرد. روند ورود سرمایه گذاران خارجی نیز به مشكل روبه رو می شود.

كمتر از دو سال تا ریاست جمهوری باراك اوباما باقی مانده و از سویی، تمامی كاندیداهای جمهوریخواه برای انتخابات ریاست جمهوری مخالفت شان را با توافق اعلام كرده اند. با توجه به این مساله، چه ضمانتی برای اجرای برجام از سوی امریكا وجود دارد؟
نكته نخستی كه باید به آن اشاره كنم این است كه تمامی اظهارنظرها از سوی این افراد انتخاباتی است و هر كدام برای عقب نیفتادن از دیگری ادعای مختلفی را بیان می كنند. از سوی دیگر، موضوع توافق هسته ای در امریكا با مسائل انتخاباتی گره خورده است و برای همین جمهوریخواهان با برجام مخالفت می كنند و دست به فضاسازی می زنند. دومین نكته آن است كه هنوز قضاوت برای نتیجه انتخابات ریاست جمهوری امریكا بسیار زود است. نتیجه انتخابات نیز به شرایط روز امریكا بستگی دارد. هم اینك اوباما و بسیاری از دموكرات ها برجام را یك دستاورد برای خودشان محسوب می كنند كه مانع از بروز جنگ دیگری شده است. این مساله شانس آنها را برای برنده شدن در انتخابات افزایش می دهد. شرایط اقتصادی، اجتماعی نیز در این مساله موثر است. هم اكنون امریكا دوران رشد اقتصادی را تجربه می كند و آن دوران ركورد را پشت سر گذاشته است. این مسائل در تصمیم گیری امریكایی ها موثر است. به ظن غالب می توانم بگویم كه شرایط هم اكنون به نفع دموكرات ها است تا جمهوریخواهان. از طرف دیگر، تا آن زمان بخش عمده ای از برجام اجرا شده است. مثلاهنگامی كه دو سوم توافق هسته ای اجرا شده باشد، رییس جمهور بعدی چگونه می خواهد جلوی روند اجرای برجام را گرفته و بازگشت به قبل را كلید بزند. همچنین براساس قرارداد كنوانسیون های بین المللی روسای دولت ها موظف به اجرای تعهدات دولت پیشین هستند. عدم پایبندی به این تعهدات، به اعتبار این كشور لطمه خواهد زد. از طرفی برجام، توافقی میان ایران و امریكا نیست بلكه یك توافق میان ایران با گروه ١+٥ است و نقض تعهد از سوی امریكا موجب شكاف در میان ١+٥ خواهد شد. نگاه آن پنج كشور در اجرای برجام بی تردید به امریكا نیست. توافقی است كه تمامی اعضای شورای امنیت بر آن صحه گذاشته اند. لازم است یادآور شوم كه من اعتقاد دارم غبار این هیاهوها تا سال بعد فرو می نشیند. البته پایبندی ایران و عدم بهانه دادن به آنها می تواند عامل موثری در خلع سلاح شدن آنها علیه برجام شود.

به چه میزان مخالفت كاندیداهای جمهوریخواه با برجام واقعی است؟
همانطور كه بیان كردم، اظهارنظرهایی كه هم اینك از سوی كاندیداهای جمهوریخواه در رابطه با توافق می شود انتخاباتی است. من فكر می كنم طرح این مسائل از سوی آنها با گذشت زمان افت می كند و این هیاهو نیز كاهش می یابد. به عبارت دیگر، این مخالفت ها نمایشی و برای بسیج افكار عمومی برای انتخابات ریاست جمهوری است.

منبع:
 
----------------------

جمعه، شهریور ۲۷، ۱۳۹۴

بحثهای توییتری و دکارت

بحثهای توییتری و دکارت

بنظر می رسد توییتر در میان ایرانیان انقلابی فکری به پا کرده و اگر در دوران جنبش سبز ایران، فیسبوک و توییتر اول بار برای جنبشی اجتماعی در دنیا مطرح شدند و سپس در بهار عربی نقش آفرین گشتند، امروز گویی نسل جدیدی از جوانان ایران مستقل اندیشی را به نوعی دیگر در توییتر به نمایش می گذارند که یاد آور انقلاب دکارتی در غرب است.
 
این انقلاب دکارتی در فضای اجتماعی ایران فقط صاحبان مکاتیب کهن فکری را به وحشت نیانداخته است و بسیاری از جریانات چپ و لیبرال را نیز ترسانده که جسارت این نسل جوان را برای مستقل اندیشیدن، برابر تحسین نادانی تلقی می کنند.
 
سالها پیش در بحث موضوع لائیکات یعنی مردم عادی و غیرروحانی در فلسفه دکارت، اشاره شد که "این مهم است که تأکید کنیم توصیه تفکر مستقل از طرف دکارت، و تحقیر کتاب آموزی، مترادف بدور ریختن دانش و تحسین نادانی نیست، که متأسفانه بسیاری از اگزیستانسیالیست ها به دکارت نسبت میدهند. برعکس، کوشش های او برای خلق صدها فیلسوف است، و نه یکی دو حکیم، وقتی که وی از مساوات حس خوب در میان همه انسانها سخن میگوید" (1).
 
در همان نوشته این عبارات به نقل از دکارت آمده که "هیچ مانعی برای لائیکات نیست که به حقیقت وجود دست یابد، و منطق رسمی، کاملأ برای آنها که میخواهند حقیقت چیزها را تفحص کنند، بی فایده است.  و در نتیجه منطق رسمی بایستی از مبحث فلسفه به مبحث بیان منتقل شود."  لازم به تذکر است که منظور دکارت از منطق رسمی (فرمال)، منطق ارسطوئی آن زمان است، نه منطق سمبولیک، که امروز منطق فرمال نامیده میشود، و ده ها سال بعد از دکارت، با کوششهای لایبنیتس و دیگران بوجود آمد. مضافاً آنکه در عصر کنونی همین حرف را در مورد دیدگاه های جوامع سرمایه داری و سوسیالیستی باید گفت که باید به مبحث تاریخ سپرده شوند هنگامیکه ما چندان فاصله ای از سینگولاریته نداریم (2).
 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران
 
سام قندچی، ناشر و سردبیر ایرانسکوپ
بیست و هفتم شهریور ماه 1394  
September 18, 2015
 
پانویس:
 
1. دکارت و لائیکات (مردم عادی غیر روحانی یا غیرمتخصص)
http://www.ghandchi.com/397-Descartes.htm

Descartes and Laity
http://www.ghandchi.com/397-DescartesEng.htm



متون برگزیده

 


----------------------
http://www.iranscope.com

بايگانی وبلاگ