تحلیل شادی صدر از فیلم دوساعته محاکمه رهبران
جامعه بهایی
http://iranscope.blogspot.com/2015/10/blog-post_28.html
خلاصه تحلیلم درباره فیلم دوساعته محاکمه رهبران جامعه بهایی در دی ماه 60 که چندساعت بعد از محاکمه همگی تیرباران شدند:
- این فیلم که توسط خود دستگاه حاکم تهيه شده، حقیقت را همانطور که بوده، لخت و عریان و بی هیچ تفسیری از این سو یا آن سوی منازعه به نمایش میگذارد. درست به همین دلیل است که حقیقت بازنمایی شده در فیلم، غیرقابل انکار است. درست به همین دلیل است که میتواند در برابر هر قضاوت سختگیرانهای، خواه قضاوت مردم ناباور نسبت به وقایع هولناک دههی 60 باشد و خواه، قضاوت گروههای سیاسی اصلاحطلب که مصلحت سیاسیشان اقتضا میکند آن وقایع را وارونه و به شکل جنگ میان دولت و گروههای تروریست مسلح جلوه دهند، تاب بیاورد. فیلم، به شکل مجرد و یک تنه، در مقابل بسیاری از افسانههایی که دربارهی سرکوبهای پس از انقلاب 57 ساخته و پرداخته شده و در اذهان عمومی جا افتاده، میایستد.
- در این فیلم تقریباً تمامی اتهامات علیه جامعهی بهائی که در سی و پنج سال گذشته در تبلیغات حکومتی تکرار شدهاند، از سوی نمایندهی دادستان و قاضی دادگاه، بیان میشود و متهمان به آنها پاسخ میدهند. پاسخهایی که اگرچه قاضی به آنها وقعی نمینهد، اما تا همین امروز برای مخاطب بیغرض بسیار معتبر و روشنگرانه هستند. به عنوان مثال یکی از اصلیترین و همیشگیترین اتهامات بهائیان، جاسوسی برای اسراییل بوده که در این پرونده نیز مستند صدور حکم اعدام قرار میگیرد. دفاعیات متهمان در این فیلم دربارهی اتهام تکرار شوندهی رابطه با اسراییل که مستندش، مکاتبات رهبران جامعهی بهائی ایران با مرکز جهانی بهائیان در حیفای اسراییل است، تا همین امروز هم کاربرد دارد. آنها به کرّات میگویند که مرکز جهانی بهائیان در حیفا، سالها پیش از تأسیس دولت اسراییل و در واقع به دلیل تصمیم پادشاه وقت ایران در تبعید بهاءالله به فلسطین ایجاد شده و هیچ ربطی به دولت اسراییل ندارد.
- در تمامی صحنهها، قاضی منویات خود را و دادگاه را در جایگاه "ملت ایران" میبیند و تاکید دارد که این ملت ایران است که محاکمه و محکوم میکند. در عین حال، در تمامی صحنهها، و از خلال لنز دوربین، قاضی نه با متهمان که دارد با "ملت ایران" صحبت میکند. به بیان دیگر، این یک دادگاه به معنای حقوقی آن نیست بلکه یک نمایش "ملت" است برای "ملت". این تصویر نمایش ملت برای ملت که در عین حال، متضمن این پیش فرض است که مردم، یک جمعِ یکشکل و همنظر و واحد هستند و هیچگاه اشتباه نمیکنند، تا همین امروز، جانمایهی دادگاههای انقلاب است. این فیلم به روشنی ماهیت نمایشی دادگاههای انقلاب را به همان شکل واقعی و تاریخی خود به ما نشان میدهد و یادآوری میکند که نباید گول ظواهر اسمی را بخوریم و در دام این انتظارات غلط دربارهی حضور وکیل و اقامهی حق دفاع و تفهیم اتهام و صدور حکم بر پایهی اسناد و مدارک و... بیفتیم. دادگاههای انقلاب از پارادایم به کلی متفاوت دیگری تبعیت میکنند و باید در همان چارچوب مورد تحلیل قرار بگیرند و نه در چارچوب موازین حقوقی داخلی و بینالمللی دربارهی محاکمهی منصفانه.
- گفتمان حاکم، هرگونه اطلاعرسانی دربارهی نقض حقوق بشر را تبلیغ علیه نظام و جرم و مستوجب مجازات میداند در حالی که اعادهی حق دادخواهی اقتضا میکند که کسی یا گروهی که مورد نقض حقوق بشر واقع شدهاند، وقتی با مصونیت مطلق ناقضان حقوق بشر مواجه میشوند، دست تظلّم به سوی رسانهها، سازمانهای حقوق بشری و مجامع بینالمللی مسئول دراز کنند. گفتمان خصمسازی از سازمان ملل، دول دیگر و ساختن این تصویر که همگان در حال دخالت در امور داخلی ما هستند و توطئهای در پشت هر مداخلهی حقوق بشری وجود دارد، تا همین امروز هم در گفتمان غالبِ نه فقط حکومتگران ایران که بخش بزرگی از روشنفکران و صاحبنظران ایرانی، کاربرد دارد. گفتمانی که نه فقط به اعدام رهبران جامعهی بهائی به دلیل دادخواهی که به اعدام و حبس شکنجه و آزار بسیاری دیگر از قربانیان نقض حقوق بشر، پیش و پس از این واقعه، مشروعیت و حقانیت صریح یا ضمنی میدهد.
- رهبران جامعهی بهائی که در سال 60 دستگیر میشوند، هفت مرد و یک زن، ژینوس نعمت (محمودی)، بودهاند اما ژینوس نعمت (محمودی) در فیلم، غایب است. این محاکمه، نمایش بوده است. و تمامی اجزای نمایش، باید سرجایش باشد. ژینوس محمودی، در این صحنه، جزء زایدی بوده و باید حذف میشده است. زنی که هم میتوانست تصویر سنتی از زن را که آنها سخت در حال بازتولید آن بودند، به چالش بکشد و هم، همدردی عمومی را در مورد جامعهی بهائی برانگیزد.
- و دست آخر، سؤال متصل به تماشای فیلم و تحلیل آن این است: با حقیقتی که امروز در اختیارمان نهاده شده چه کار خواهیم کرد؟ این سؤالی است که هر یک از ما، مخاطبان این تاریخ تلخ، باید به فراخور حال به آن پاسخ دهد و به پاسخ خود عمل کند. تنها در این صورت است که در روند سنگلاخ حقیقتیابی، یک گام جلوتر خواهیم رفت.
http://iranscope.blogspot.com/2015/10/blog-post_28.html
خلاصه تحلیلم درباره فیلم دوساعته محاکمه رهبران جامعه بهایی در دی ماه 60 که چندساعت بعد از محاکمه همگی تیرباران شدند:
- این فیلم که توسط خود دستگاه حاکم تهيه شده، حقیقت را همانطور که بوده، لخت و عریان و بی هیچ تفسیری از این سو یا آن سوی منازعه به نمایش میگذارد. درست به همین دلیل است که حقیقت بازنمایی شده در فیلم، غیرقابل انکار است. درست به همین دلیل است که میتواند در برابر هر قضاوت سختگیرانهای، خواه قضاوت مردم ناباور نسبت به وقایع هولناک دههی 60 باشد و خواه، قضاوت گروههای سیاسی اصلاحطلب که مصلحت سیاسیشان اقتضا میکند آن وقایع را وارونه و به شکل جنگ میان دولت و گروههای تروریست مسلح جلوه دهند، تاب بیاورد. فیلم، به شکل مجرد و یک تنه، در مقابل بسیاری از افسانههایی که دربارهی سرکوبهای پس از انقلاب 57 ساخته و پرداخته شده و در اذهان عمومی جا افتاده، میایستد.
- در این فیلم تقریباً تمامی اتهامات علیه جامعهی بهائی که در سی و پنج سال گذشته در تبلیغات حکومتی تکرار شدهاند، از سوی نمایندهی دادستان و قاضی دادگاه، بیان میشود و متهمان به آنها پاسخ میدهند. پاسخهایی که اگرچه قاضی به آنها وقعی نمینهد، اما تا همین امروز برای مخاطب بیغرض بسیار معتبر و روشنگرانه هستند. به عنوان مثال یکی از اصلیترین و همیشگیترین اتهامات بهائیان، جاسوسی برای اسراییل بوده که در این پرونده نیز مستند صدور حکم اعدام قرار میگیرد. دفاعیات متهمان در این فیلم دربارهی اتهام تکرار شوندهی رابطه با اسراییل که مستندش، مکاتبات رهبران جامعهی بهائی ایران با مرکز جهانی بهائیان در حیفای اسراییل است، تا همین امروز هم کاربرد دارد. آنها به کرّات میگویند که مرکز جهانی بهائیان در حیفا، سالها پیش از تأسیس دولت اسراییل و در واقع به دلیل تصمیم پادشاه وقت ایران در تبعید بهاءالله به فلسطین ایجاد شده و هیچ ربطی به دولت اسراییل ندارد.
- در تمامی صحنهها، قاضی منویات خود را و دادگاه را در جایگاه "ملت ایران" میبیند و تاکید دارد که این ملت ایران است که محاکمه و محکوم میکند. در عین حال، در تمامی صحنهها، و از خلال لنز دوربین، قاضی نه با متهمان که دارد با "ملت ایران" صحبت میکند. به بیان دیگر، این یک دادگاه به معنای حقوقی آن نیست بلکه یک نمایش "ملت" است برای "ملت". این تصویر نمایش ملت برای ملت که در عین حال، متضمن این پیش فرض است که مردم، یک جمعِ یکشکل و همنظر و واحد هستند و هیچگاه اشتباه نمیکنند، تا همین امروز، جانمایهی دادگاههای انقلاب است. این فیلم به روشنی ماهیت نمایشی دادگاههای انقلاب را به همان شکل واقعی و تاریخی خود به ما نشان میدهد و یادآوری میکند که نباید گول ظواهر اسمی را بخوریم و در دام این انتظارات غلط دربارهی حضور وکیل و اقامهی حق دفاع و تفهیم اتهام و صدور حکم بر پایهی اسناد و مدارک و... بیفتیم. دادگاههای انقلاب از پارادایم به کلی متفاوت دیگری تبعیت میکنند و باید در همان چارچوب مورد تحلیل قرار بگیرند و نه در چارچوب موازین حقوقی داخلی و بینالمللی دربارهی محاکمهی منصفانه.
- گفتمان حاکم، هرگونه اطلاعرسانی دربارهی نقض حقوق بشر را تبلیغ علیه نظام و جرم و مستوجب مجازات میداند در حالی که اعادهی حق دادخواهی اقتضا میکند که کسی یا گروهی که مورد نقض حقوق بشر واقع شدهاند، وقتی با مصونیت مطلق ناقضان حقوق بشر مواجه میشوند، دست تظلّم به سوی رسانهها، سازمانهای حقوق بشری و مجامع بینالمللی مسئول دراز کنند. گفتمان خصمسازی از سازمان ملل، دول دیگر و ساختن این تصویر که همگان در حال دخالت در امور داخلی ما هستند و توطئهای در پشت هر مداخلهی حقوق بشری وجود دارد، تا همین امروز هم در گفتمان غالبِ نه فقط حکومتگران ایران که بخش بزرگی از روشنفکران و صاحبنظران ایرانی، کاربرد دارد. گفتمانی که نه فقط به اعدام رهبران جامعهی بهائی به دلیل دادخواهی که به اعدام و حبس شکنجه و آزار بسیاری دیگر از قربانیان نقض حقوق بشر، پیش و پس از این واقعه، مشروعیت و حقانیت صریح یا ضمنی میدهد.
- رهبران جامعهی بهائی که در سال 60 دستگیر میشوند، هفت مرد و یک زن، ژینوس نعمت (محمودی)، بودهاند اما ژینوس نعمت (محمودی) در فیلم، غایب است. این محاکمه، نمایش بوده است. و تمامی اجزای نمایش، باید سرجایش باشد. ژینوس محمودی، در این صحنه، جزء زایدی بوده و باید حذف میشده است. زنی که هم میتوانست تصویر سنتی از زن را که آنها سخت در حال بازتولید آن بودند، به چالش بکشد و هم، همدردی عمومی را در مورد جامعهی بهائی برانگیزد.
- و دست آخر، سؤال متصل به تماشای فیلم و تحلیل آن این است: با حقیقتی که امروز در اختیارمان نهاده شده چه کار خواهیم کرد؟ این سؤالی است که هر یک از ما، مخاطبان این تاریخ تلخ، باید به فراخور حال به آن پاسخ دهد و به پاسخ خود عمل کند. تنها در این صورت است که در روند سنگلاخ حقیقتیابی، یک گام جلوتر خواهیم رفت.
منبع:
https://goo.gl/9Q7OmH
ضمیمه:
بهای دادخواهی
نویسنده: شادی صدر
http://aasoo.org/articles/57
----------------------
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر