کشتن مرغ مقلد، یکی از تاثیرگزارترین آثار ادبی آمریکا ۵٠ ساله شد
آنا بوئیکو
http://www1.voanews.com/persian/news/arts/Mockingbird-2010-7-22-99030919.html
«کشتن مرغ مقلد» رمان کلاسیکی است درباره بی عدالتی های نژادی و یکی از تاثیر گزارترین آثار ادبی آمریکا که امسال بیش از ۵٠ سال از انتشار آن می گذرد.
داستان این کتاب در یک شهر خیالی در یکی از ایالت های جنوبی آمریکا در دهه ٣٠ میلادی اتفاق می افتد و یکی از محبوب ترین و پر خواننده ترین کتاب هایی است که تا کنون در آمریکا منتشر شده است.
در جولای سال ١٩۶٠ هنگامی که «هارپر لی» کتاب «کشتن مرغ مقلد» را برای نخستین بار منتشر کرد، جنبش های آزادیخواهانه سیاهان به تازگی پا گرفته بود و می رفت تا کم کم در جامعه آن دوران آمریکا جایگاهی بیابد اما در شهرک خواب زده و کوچک زادگاه نویسنده این کتاب، آداب و رسوم قدیمی هنوز در همه جنبه های زندگی روزمره، سیاهپوستان را از سفید پوستان جدا نگاه می داشت.
داستان کتاب از زبان دختری به نام «اسکات فينچ» روايت می شود که دختر وکيل سفيد پوستی به نام «اتيکاس فينچ» است که دفاع از جوان سياه پوستی به نام «تام رابينسون» را که به اتهام ناروای تجاوز به يک دختر سفيد پوست در شهر کوچکی به نام «ميکوم»، آلاباما محاکمه میشود برعهده می گيرد.
اتيکاس فینچ، وکيلی انسان دوست، جسور، شجاع و پدری مهربان و دوست داشتنی است. او با قدرت و بی باکی از عدالت و انسانيت دفاع کرده و در مقابل تعصب، نفرت و خشونت نژادی و رياکاری مردم میايستد. تم اصلی رمان معصوميت، و قربانی شدن آن در برابر بی عدالتی و تعصب نژادی است و عنوان آن برگرفته از صحنهای است که در آن اتيکاس تفنگ بادی را به عنوان هديه کريسمس برای فرزندانش میخرد و از آنها می خواهد که به خاطر داشته باشند که هيچ گاه به مرغ مقلد شليک نکنند، چون کشتن مرغ مقلد «گناه» است.
یکی از همسایه ها توضیح می دهد که «مرغ مقلد بی آزار است و کاری جز نغمه خوانی و ایجاد شعف برای انسان ها انجام نمی دهد. نه باغچه ها را به یغما می برد و نه در مزارع ذرت آشیانه می سازد. این پرنده هرگز کاری جز سراییدن نغمه های نابی که از اعماق دلش برخاسته است برای ما نکرده و برای همین هم کشتن آن گناه محسوب می شود.»
«ملیندا برد»، رئیس مرکزهنر و ادبیات آلاباما، می گوید: «مفهوم و درس اخلاقی که داستان کشتن مرغ مقلد به ما می دهد همین است که نسبت به دیگران مهربان باشیم و دلسوزی، انسانیت و شفقت انسانی از خود نشان بدهیم.»
ملیندا اهل «مونروویل»، همان شهرک کوچکی است که «هارپر لی» نویسنده کتاب در آن زاده شده است و چهار بار تاکنون کتاب «کشتن مرغ مقلد» را خوانده است: «من فکر می کنم این کتاب به ما شرایط انسانی و انسانیت را نشان می دهد و این که چگونه در هر بشری خوبی مطلق وجود دارد و فقط باید به دقت به این انسان، به این همسایه خود بنگریم تا به این خوبی ها دست پیدا کنیم.»
این همان پیام عمیقی است که با ظرافت به خواننده کتاب «کشتن مرغ مقلد» منتقل شده است و در طول سال ها توانسته مورد توجه شدید خوانندگان و منتقدین بی شمار قرار بگیرد. این کتابی است که گفته اند «هر بزرگسالی تا پیش از مرگ باید آن را بخواند!» کتابی که توانسته است علاوه بر برنده شده جایزه ادبی «پولیتزر» فروشی بالغ بر ۴٠ میلیون نسخه داشته باشد. این کتاب هم چنین به بیش از۴٠ زبان زنده دنیا ترجمه شده واز روی آن فیلمی ساخته شده که چندین جایزه اسکار را به خود اختصاص داده است.
برای اهالی «مونرو ویل» آلاباما، داستان «کشتن مرغ مقلد» یک قصه شخصی و نزدیک به واقعیت است. هر چند «هارپر لی» محل وقوع وقایع داستان کتاب خود را شهرکی به خواب رفته و جنوبی به نام «میکومب» و مردم آن را نژاد پرست خوانده است اما این داستان بر اساس شخصیت های واقعی و افرادی که این نویسنده خود آن ها را از نزدیک می شناخته نوشته شده است.
با این همه «مونرو ویل» از زمانی که «هارپر لی» یک دختر بچه کوچک بوده است به کلی عوض شده است. تعداد قابل توجهی از آمریکایی های آفریقایی تبار در حال حاضر در مقام های دولتی و محلی در این شهر به کار اشتغال دارند. دادگاهی که در کتاب «کشتن مرغ مقلد» نقش محوری و قدرتمندی را ایفا می کند هم اکنون تبدیل به موزه «مرغ مقلد» شده است. خانه مسکونی قدیمی «هارپر لی» هم تبدیل به یک مغازه کوچک و یک بستنی فروشی به نام «ملز دیری» Mel's Dairy شده است.
امروز پسر کوچک یکی از ساکنان این شهر به نام «کیت کانن» برای نخستین بار و به تازگی کتاب «کشتن مرغ مقلد» را در کلاس درسی در مدرسه خوانده است: «او سئوالات بی شماری در رابطه با این کتاب دارد از جمله این که آیا واقعا این وقایع در شهر ما اتفاق افتاده است؟» کانن به پسرش پاسخ می دهد که: «خوب خانمی که این کتاب را نوشته در این شهر به دنیا آمده و اینجا بزرگ شده و ما واقعا نمی دانیم که آیا همه محتویات کتاب ساخته ذهن اوست یا اینکه بر اساس وقایعی که او شاهد آن ها بوده است نوشته شده است و جایی در گذشته او، این حوادث واقعا به وقوع پیوسته. اما این کتاب واقعا پسر کوچک مرا برانگیخته و به هیجان آورده است.»
اما وقتی کتاب کشتن مرغ مقلد برای نخستین بار منتشر شد مردم «مونرو ویل» از این واقعه به هیچوجه برانگیخته و هیجان زده نبودند. خبرنگاران در آن زمان بارها با جورج توماس که یکی از دوستان نزدیک هارپر لی به شمار می رفت مصاحبه کردند. توماس، هارپر لی را با نام شخصی تر و خصوصی تر«نل» می شناخت و صدا می زد: «مهم ترین سئوالی که از من می شد این بود که راستی در زمانی که کتاب منتشر شد عکس العمل مردم شهر چگونه بود؟ جواب هم این بود که واقعا در آن زمان هیچ عکس العمل آنچنانی از مردم سر نزد. مردم فقط گفتند خوب «نل» یک کتاب درباره مردم این شهر نوشته. اما در آن زمان البته آن ها تصورش را هم نمی کردند که این کتاب تا این حد اثر گزار و ماندنی خواهد بود.»
توماس جونز می گوید: «اهالی شهر یک سال بعد وقتی که بازیگری چون گریگوری پک، نقش اول فیلمی را که از روی این کتاب ساخته شده بود بازی کرد ناگهان متوجه اهمیت آن شدند. به خصوص که این بازیگر پیش از آغاز فیلمبرداری به مونرو ویل آمد تا از نزدیک با این شهر آشنا شود.»
توماس می گوید: «گریگوری پک در آن زمان در اوج محبوبیت و معروفیت قرار داشت اما بی نهایت بی ادعا و فروتن بود. با خودش به تنهایی در اطراف شهر قدم می زد و ضمن قدم زدن با مردم عادی حرف می زد: «البته همه زن های شهر هر روز بهترین لباس های خود را می پوشیدند و همه جواهراتشان را به خود آویزان می کردند و همه با سر و صورت آرایش کرده و مرتب همه جا ظاهر می شدند. انگار که گریگوری پک آمده بود به مونرو ویل که با آن ها ملاقات کند!»
گریگوری پک از این دوران پژوهشی برای خلق شخصیت نقش اول فیلم، «اتیکوس فینچ» استفاده کرد. او در صحنه ای از فیلم از رئیس دادگاه می خواهد تا شواهدی را که بر اساس تعصبات نژادی به دادگاه ارائه شده است پس بگیرد و از هیات منصفه می خواهد تا انگیزه های نژاد پرستانه خود را به گوشه ای بیفکنند و موکل او را تبرئه کنند. اما علیرغم تمام کوشش های این وکیل مدافع سودایی و پراحساس، هیات منصفه ای که اعضای آن تماما از میان سفیدپوستان انتخاب شده اند، متهم را گناهکار یافته و حکم اعدام او را صادر می کنند.
علاوه بر آموزش اخلاقی و مسائلی که در رابطه با عدالت نژادی، احترام، بردباری و عشق در کتاب «کشتن مرغ مقلد» گنجانده شده، ملیندا برد معتقد است این شیوه نوشتاری «هارپر لی» است که توانسته است تا به امروز محبوبیت این رمان را حفظ کند: «این واقعا یک کتاب فوق العاده است و من فکر می کنم مردم همیشه و در هر عصر و زمانه ای به خواندن آن ادامه خواهند داد.»
در شهر کوچک «مونرو ویل» و دیگر شهرهای ایالات متحده امسال مردم آمریکا پنجاهمین سال انتشار «کشتن مرغ مقلد» را از طریق روخوانی این کتاب، بحث و بررسی در اطراف موضوع آن، و تماشای فیلمی که از روی آن ساخته شده و هنرهای دیگری که این کتاب برانگیزنده آن بوده است جشن خواهند گرفت.
آنا بوئیکو
http://www1.voanews.com/persian/news/arts/Mockingbird-2010-7-22-99030919.html
«کشتن مرغ مقلد» رمان کلاسیکی است درباره بی عدالتی های نژادی و یکی از تاثیر گزارترین آثار ادبی آمریکا که امسال بیش از ۵٠ سال از انتشار آن می گذرد.
داستان این کتاب در یک شهر خیالی در یکی از ایالت های جنوبی آمریکا در دهه ٣٠ میلادی اتفاق می افتد و یکی از محبوب ترین و پر خواننده ترین کتاب هایی است که تا کنون در آمریکا منتشر شده است.
در جولای سال ١٩۶٠ هنگامی که «هارپر لی» کتاب «کشتن مرغ مقلد» را برای نخستین بار منتشر کرد، جنبش های آزادیخواهانه سیاهان به تازگی پا گرفته بود و می رفت تا کم کم در جامعه آن دوران آمریکا جایگاهی بیابد اما در شهرک خواب زده و کوچک زادگاه نویسنده این کتاب، آداب و رسوم قدیمی هنوز در همه جنبه های زندگی روزمره، سیاهپوستان را از سفید پوستان جدا نگاه می داشت.
داستان کتاب از زبان دختری به نام «اسکات فينچ» روايت می شود که دختر وکيل سفيد پوستی به نام «اتيکاس فينچ» است که دفاع از جوان سياه پوستی به نام «تام رابينسون» را که به اتهام ناروای تجاوز به يک دختر سفيد پوست در شهر کوچکی به نام «ميکوم»، آلاباما محاکمه میشود برعهده می گيرد.
اتيکاس فینچ، وکيلی انسان دوست، جسور، شجاع و پدری مهربان و دوست داشتنی است. او با قدرت و بی باکی از عدالت و انسانيت دفاع کرده و در مقابل تعصب، نفرت و خشونت نژادی و رياکاری مردم میايستد. تم اصلی رمان معصوميت، و قربانی شدن آن در برابر بی عدالتی و تعصب نژادی است و عنوان آن برگرفته از صحنهای است که در آن اتيکاس تفنگ بادی را به عنوان هديه کريسمس برای فرزندانش میخرد و از آنها می خواهد که به خاطر داشته باشند که هيچ گاه به مرغ مقلد شليک نکنند، چون کشتن مرغ مقلد «گناه» است.
یکی از همسایه ها توضیح می دهد که «مرغ مقلد بی آزار است و کاری جز نغمه خوانی و ایجاد شعف برای انسان ها انجام نمی دهد. نه باغچه ها را به یغما می برد و نه در مزارع ذرت آشیانه می سازد. این پرنده هرگز کاری جز سراییدن نغمه های نابی که از اعماق دلش برخاسته است برای ما نکرده و برای همین هم کشتن آن گناه محسوب می شود.»
«ملیندا برد»، رئیس مرکزهنر و ادبیات آلاباما، می گوید: «مفهوم و درس اخلاقی که داستان کشتن مرغ مقلد به ما می دهد همین است که نسبت به دیگران مهربان باشیم و دلسوزی، انسانیت و شفقت انسانی از خود نشان بدهیم.»
ملیندا اهل «مونروویل»، همان شهرک کوچکی است که «هارپر لی» نویسنده کتاب در آن زاده شده است و چهار بار تاکنون کتاب «کشتن مرغ مقلد» را خوانده است: «من فکر می کنم این کتاب به ما شرایط انسانی و انسانیت را نشان می دهد و این که چگونه در هر بشری خوبی مطلق وجود دارد و فقط باید به دقت به این انسان، به این همسایه خود بنگریم تا به این خوبی ها دست پیدا کنیم.»
این همان پیام عمیقی است که با ظرافت به خواننده کتاب «کشتن مرغ مقلد» منتقل شده است و در طول سال ها توانسته مورد توجه شدید خوانندگان و منتقدین بی شمار قرار بگیرد. این کتابی است که گفته اند «هر بزرگسالی تا پیش از مرگ باید آن را بخواند!» کتابی که توانسته است علاوه بر برنده شده جایزه ادبی «پولیتزر» فروشی بالغ بر ۴٠ میلیون نسخه داشته باشد. این کتاب هم چنین به بیش از۴٠ زبان زنده دنیا ترجمه شده واز روی آن فیلمی ساخته شده که چندین جایزه اسکار را به خود اختصاص داده است.
برای اهالی «مونرو ویل» آلاباما، داستان «کشتن مرغ مقلد» یک قصه شخصی و نزدیک به واقعیت است. هر چند «هارپر لی» محل وقوع وقایع داستان کتاب خود را شهرکی به خواب رفته و جنوبی به نام «میکومب» و مردم آن را نژاد پرست خوانده است اما این داستان بر اساس شخصیت های واقعی و افرادی که این نویسنده خود آن ها را از نزدیک می شناخته نوشته شده است.
با این همه «مونرو ویل» از زمانی که «هارپر لی» یک دختر بچه کوچک بوده است به کلی عوض شده است. تعداد قابل توجهی از آمریکایی های آفریقایی تبار در حال حاضر در مقام های دولتی و محلی در این شهر به کار اشتغال دارند. دادگاهی که در کتاب «کشتن مرغ مقلد» نقش محوری و قدرتمندی را ایفا می کند هم اکنون تبدیل به موزه «مرغ مقلد» شده است. خانه مسکونی قدیمی «هارپر لی» هم تبدیل به یک مغازه کوچک و یک بستنی فروشی به نام «ملز دیری» Mel's Dairy شده است.
امروز پسر کوچک یکی از ساکنان این شهر به نام «کیت کانن» برای نخستین بار و به تازگی کتاب «کشتن مرغ مقلد» را در کلاس درسی در مدرسه خوانده است: «او سئوالات بی شماری در رابطه با این کتاب دارد از جمله این که آیا واقعا این وقایع در شهر ما اتفاق افتاده است؟» کانن به پسرش پاسخ می دهد که: «خوب خانمی که این کتاب را نوشته در این شهر به دنیا آمده و اینجا بزرگ شده و ما واقعا نمی دانیم که آیا همه محتویات کتاب ساخته ذهن اوست یا اینکه بر اساس وقایعی که او شاهد آن ها بوده است نوشته شده است و جایی در گذشته او، این حوادث واقعا به وقوع پیوسته. اما این کتاب واقعا پسر کوچک مرا برانگیخته و به هیجان آورده است.»
اما وقتی کتاب کشتن مرغ مقلد برای نخستین بار منتشر شد مردم «مونرو ویل» از این واقعه به هیچوجه برانگیخته و هیجان زده نبودند. خبرنگاران در آن زمان بارها با جورج توماس که یکی از دوستان نزدیک هارپر لی به شمار می رفت مصاحبه کردند. توماس، هارپر لی را با نام شخصی تر و خصوصی تر«نل» می شناخت و صدا می زد: «مهم ترین سئوالی که از من می شد این بود که راستی در زمانی که کتاب منتشر شد عکس العمل مردم شهر چگونه بود؟ جواب هم این بود که واقعا در آن زمان هیچ عکس العمل آنچنانی از مردم سر نزد. مردم فقط گفتند خوب «نل» یک کتاب درباره مردم این شهر نوشته. اما در آن زمان البته آن ها تصورش را هم نمی کردند که این کتاب تا این حد اثر گزار و ماندنی خواهد بود.»
توماس جونز می گوید: «اهالی شهر یک سال بعد وقتی که بازیگری چون گریگوری پک، نقش اول فیلمی را که از روی این کتاب ساخته شده بود بازی کرد ناگهان متوجه اهمیت آن شدند. به خصوص که این بازیگر پیش از آغاز فیلمبرداری به مونرو ویل آمد تا از نزدیک با این شهر آشنا شود.»
توماس می گوید: «گریگوری پک در آن زمان در اوج محبوبیت و معروفیت قرار داشت اما بی نهایت بی ادعا و فروتن بود. با خودش به تنهایی در اطراف شهر قدم می زد و ضمن قدم زدن با مردم عادی حرف می زد: «البته همه زن های شهر هر روز بهترین لباس های خود را می پوشیدند و همه جواهراتشان را به خود آویزان می کردند و همه با سر و صورت آرایش کرده و مرتب همه جا ظاهر می شدند. انگار که گریگوری پک آمده بود به مونرو ویل که با آن ها ملاقات کند!»
گریگوری پک از این دوران پژوهشی برای خلق شخصیت نقش اول فیلم، «اتیکوس فینچ» استفاده کرد. او در صحنه ای از فیلم از رئیس دادگاه می خواهد تا شواهدی را که بر اساس تعصبات نژادی به دادگاه ارائه شده است پس بگیرد و از هیات منصفه می خواهد تا انگیزه های نژاد پرستانه خود را به گوشه ای بیفکنند و موکل او را تبرئه کنند. اما علیرغم تمام کوشش های این وکیل مدافع سودایی و پراحساس، هیات منصفه ای که اعضای آن تماما از میان سفیدپوستان انتخاب شده اند، متهم را گناهکار یافته و حکم اعدام او را صادر می کنند.
علاوه بر آموزش اخلاقی و مسائلی که در رابطه با عدالت نژادی، احترام، بردباری و عشق در کتاب «کشتن مرغ مقلد» گنجانده شده، ملیندا برد معتقد است این شیوه نوشتاری «هارپر لی» است که توانسته است تا به امروز محبوبیت این رمان را حفظ کند: «این واقعا یک کتاب فوق العاده است و من فکر می کنم مردم همیشه و در هر عصر و زمانه ای به خواندن آن ادامه خواهند داد.»
در شهر کوچک «مونرو ویل» و دیگر شهرهای ایالات متحده امسال مردم آمریکا پنجاهمین سال انتشار «کشتن مرغ مقلد» را از طریق روخوانی این کتاب، بحث و بررسی در اطراف موضوع آن، و تماشای فیلمی که از روی آن ساخته شده و هنرهای دیگری که این کتاب برانگیزنده آن بوده است جشن خواهند گرفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر