آهنگساز مهاجر عراقی می گوید موسیقی می تواند میهن جنگ زده او را نجات دهد
الیزابت آروت
http://www1.voanews.com/persian/news/arts/oudplayerofIraq-2010-7-12-98295584.html
برای عراق، کشوری که درحال حاضر هم چنان از جدایی سازی های خشونت بار فرقه ای، عدم وجود یک دولت جدید و نیازهای اولیه ای چون کمبود برق رنج می برد، «هنر» شاید هیچگونه ارجهیتی درفهرست بلند بالای نیازمندی های یک ملت نداشته باشد. اما یک عراقی مهاجردر مصر که خود به این مهاجرت تن درداده است باور دارد که موسیقی می تواند عراق، این کشور ازهم گسسته و آشفته را یک بار دیگر کامل سازد.
«ناصر شاما» این پیام پرمعنای خود را از میان کوچه پس کوچه های باریک و تودرتوی ناحیه «حسین» شهر قاهره به صورت نوای موسیقی به خارج می فرستد.
پیدا کردن «خانه عود» ناصر شاما در این منطقه قدیمی و تاریخی کار آسانی نیست. اما چند لحظه ای که می گذرد، مرد جوانی که سازش را از گردن آویزان کرده از تودرتوی کوچه های خاک خورده قدیمی ظاهر می شود و با قدم های آرام به سوی محل گردهم آیی که برای زنده کردن یکی از قدیمی ترین فرم های موسیقی عربی انجام شده حرکت می کند.
این شاگرد جوان تا دقایقی دیگر در حیاط «خانه عود» به همشاگردی های دیگرش می پیوندد تا به همراه آنان و چند استاد حاضر در این محل روی یکی از مشکل ترین قطعات موسیقی که تا کنون روی «عود» نواخته شده کار کند. کمی دورتر از در یکی از اطاق ها، نوازندگان تازه کار درحال نواختن قطعات ساده تر هستند. در راهروی مجاور این اطاق، یک ارکستر کوچک سه نفره درحال استراحت و گپ وگفت اند و هر ازگاهی هم دستی به ساز می برند. بین آن ها نوازندگان جوان و پیر، زن و مرد هم دیده می شود. برخی از آن ها شاگردانی هستند که از «سوریه» و «لبنان»، گاه حتی از «ژاپن»، «اروپا» و «آمریکا» ومناطقی دوردست چون «مالزی» به آنجا آمده اند.
«شاما» می گوید این یک آرزو و رویای دیرینه است که تحقق یافته:«این بهترین پل ارتباطی است که می تواند هریک از ما را با تفکرات مختلف به هم نزدیک کند.»
«شاما» در دفتر کارش در بالاترین نقطه این خانه قدیمی نشسته است. باریک اندام و سرحال است و هاله ای از آرامشی شادی بخش در اطرافش موج می زند.
شاما در ٤٧ سالگی، به نسلی تعلق دارد که در جنگ مهیب و بی ثمر ایران و عراق دهه ٨٠ میلادی به جلوی جبهه فرستاده شده است. او درهمان سال ها، به مدت ١٧٠ روز به خاطر فحاشی به «صدام حسین» زندانی شده است اما می گوید تا کنون هیچ مسئله ای به اندازه تهاجم هفت ساله ایالات متحده به عراق، تارو پود اجتماعی کشور او را از هم نپاشیده است. او تصدیق می کند که صدام هرچند یک دیکتاتور بود و رژیم خطرناکی را هدایت می کرد اما در دوران حکومت صدام بنا برگفته «شاما» کسی جرات نداشت مذهب را زیر سئوال ببرد. همه در جوار هم زندگی می کردند و روابط خوبی باهم داشتند:«حالا به این عراق اشغال شده نگاه کنید و ببینید چگونه همه چیز نابود شده است. همه چیز.»
«شاما» معتقد است که مردم عراق به هرصورت قدرت بقای خود را همیشه حفظ خواهند کرد و مسلم می داند که عراقی ها یک بار دیگر آن انرژی فرهنگی از دست رفته را زنده خواهند ساخت اما او می گوید تا روزی که قوای نظامی آمریکا کشورش را ترک نکرده از بازگشت به وطنش خودداری خواهد کرد.
درعوض «شاما» سفارت عراق در قاهره را تاحدودی جانشین درد دوری از وطن کرده است و در آنجا با بسیاری عراقی های دیگر نیزملاقات کرده است که آن ها هم چون او به کاربرد انرژی فرهنگی اعتقاد دارند.
علیرغم نداشتن یک دولت جدید در بغداد، سفیر عراق در مصر می کوشد تا با تشکیل جلساتی با حضور متفکرین عراقی و مصری برنامه هایی پیشرو وفرهنگی برپا سازد که در اغلب آن ها «ناصر شاما» و همراهانش کنسرت های موسیقی اجرا می کنند.
در باغچه یک قصرقدیمی پیشین، شاما یک ارکستر کوچک یا «رخت» را رهبری می کند. اعضای این ارکستر، گاه موسیقی سنتی عراقی می نوازند و گاه قطعاتی از ساخته های خود «شاما» را اجرا می کنند.
گاه در حین اجرای این قطعات، «شاما» با استفاده از تکنیک مخصوصی به نواختن عود با یک دست می پردازد. این تکنیک را «شاما» برای آن هایی ابداع کرد است که در جنگ ایران و عراق یکی از دست های خود را ازدست داده اند.
این تنها یکی از کمک های کوچک «شاما» به دیگران است.تمامی عواید کنسرت های او از طریق برنامه های پناهندگی سازمان ملل متحد به مصرف خرید دارو و وسائل بهداشتی برای بچه های عراقی که در کمپ های پناهندگی زندگی می کنند می رسد و برای اثبات اعتقادی که این نوازنده و آهنگساز به موسیقی و خواص آن دارد، مدارس موسیقی در سراسر آفریقای شمالی از فلسطین تا سودان دایر کرده است و امیدواراست تا یک سال دیگریک «خانه عود» هم در عراق ساخته شود.
«شاما» درهرحال دائما به دنبال استعداد های کشف نشده و تازه در زمینه موسیقی است. یوسف عباس چهارده ساله داستان هم نوازی خود با «ناصر شاما» را در یک شوی تلویزیونی در تلویزیون عراق به یاد می آورد. جایی که او شاما را به چالش خواند و در نهایت شاما از یوسف دعوت کرد تا در «قاهره» به تحصیل موسیقی در مدرسه او بپردازد. امروزاین نوازنده کم سن و سال یکی از جوان ترین موسیقی دان های خانه عود به شمار می رود.
جوان ال فرهان، نوجوان سوری هم با سرپیچی از اوامر فرمانده خود در ارتش سوریه هرشب برای تماشای گروه موسیقی از سربازخانه فرار کرد و بالاخره به زندان انداخته شد و کمی بعد «شاما» او را دعوت به آموزش موسیقی در خانه عود کرد.
با شنیدن این گونه داستان هاست که «ناصرشاما» احساس می کند هنگام مهاجرت به خارج از کشور، تصمیم درستی درمورد انتخاب «قاهره» به عنوان محل اقامت و خانه تازه خود به جای «لندن» گرفته است. او درقاهره به این نتیجه رسید که موسیقی عربی باید در جهان عرب پایه ریزی و نواخته شود. درعین حال هرفرد علاقمندی می تواند از هرنقطه دیگر جهان به قاهره بیاید و این موسیقی را درخانه عود بیاموزد.
شاما می گوید:«در میان اعراب رسم سنتی وبسیار جالبی وجود دارد. آن ها از آمدن میهمان به خانه شان بی نهایت استقبال می کنند. این خانه عود هم مثل خانه هرعرب تباری، درهایش به روی همه باز است. اما البته فقط درصورتی که به صورت یک دوست وارد شوند و نه یک اشغالگر.»
الیزابت آروت
http://www1.voanews.com/persian/news/arts/oudplayerofIraq-2010-7-12-98295584.html
برای عراق، کشوری که درحال حاضر هم چنان از جدایی سازی های خشونت بار فرقه ای، عدم وجود یک دولت جدید و نیازهای اولیه ای چون کمبود برق رنج می برد، «هنر» شاید هیچگونه ارجهیتی درفهرست بلند بالای نیازمندی های یک ملت نداشته باشد. اما یک عراقی مهاجردر مصر که خود به این مهاجرت تن درداده است باور دارد که موسیقی می تواند عراق، این کشور ازهم گسسته و آشفته را یک بار دیگر کامل سازد.
«ناصر شاما» این پیام پرمعنای خود را از میان کوچه پس کوچه های باریک و تودرتوی ناحیه «حسین» شهر قاهره به صورت نوای موسیقی به خارج می فرستد.
پیدا کردن «خانه عود» ناصر شاما در این منطقه قدیمی و تاریخی کار آسانی نیست. اما چند لحظه ای که می گذرد، مرد جوانی که سازش را از گردن آویزان کرده از تودرتوی کوچه های خاک خورده قدیمی ظاهر می شود و با قدم های آرام به سوی محل گردهم آیی که برای زنده کردن یکی از قدیمی ترین فرم های موسیقی عربی انجام شده حرکت می کند.
این شاگرد جوان تا دقایقی دیگر در حیاط «خانه عود» به همشاگردی های دیگرش می پیوندد تا به همراه آنان و چند استاد حاضر در این محل روی یکی از مشکل ترین قطعات موسیقی که تا کنون روی «عود» نواخته شده کار کند. کمی دورتر از در یکی از اطاق ها، نوازندگان تازه کار درحال نواختن قطعات ساده تر هستند. در راهروی مجاور این اطاق، یک ارکستر کوچک سه نفره درحال استراحت و گپ وگفت اند و هر ازگاهی هم دستی به ساز می برند. بین آن ها نوازندگان جوان و پیر، زن و مرد هم دیده می شود. برخی از آن ها شاگردانی هستند که از «سوریه» و «لبنان»، گاه حتی از «ژاپن»، «اروپا» و «آمریکا» ومناطقی دوردست چون «مالزی» به آنجا آمده اند.
«شاما» می گوید این یک آرزو و رویای دیرینه است که تحقق یافته:«این بهترین پل ارتباطی است که می تواند هریک از ما را با تفکرات مختلف به هم نزدیک کند.»
«شاما» در دفتر کارش در بالاترین نقطه این خانه قدیمی نشسته است. باریک اندام و سرحال است و هاله ای از آرامشی شادی بخش در اطرافش موج می زند.
شاما در ٤٧ سالگی، به نسلی تعلق دارد که در جنگ مهیب و بی ثمر ایران و عراق دهه ٨٠ میلادی به جلوی جبهه فرستاده شده است. او درهمان سال ها، به مدت ١٧٠ روز به خاطر فحاشی به «صدام حسین» زندانی شده است اما می گوید تا کنون هیچ مسئله ای به اندازه تهاجم هفت ساله ایالات متحده به عراق، تارو پود اجتماعی کشور او را از هم نپاشیده است. او تصدیق می کند که صدام هرچند یک دیکتاتور بود و رژیم خطرناکی را هدایت می کرد اما در دوران حکومت صدام بنا برگفته «شاما» کسی جرات نداشت مذهب را زیر سئوال ببرد. همه در جوار هم زندگی می کردند و روابط خوبی باهم داشتند:«حالا به این عراق اشغال شده نگاه کنید و ببینید چگونه همه چیز نابود شده است. همه چیز.»
«شاما» معتقد است که مردم عراق به هرصورت قدرت بقای خود را همیشه حفظ خواهند کرد و مسلم می داند که عراقی ها یک بار دیگر آن انرژی فرهنگی از دست رفته را زنده خواهند ساخت اما او می گوید تا روزی که قوای نظامی آمریکا کشورش را ترک نکرده از بازگشت به وطنش خودداری خواهد کرد.
درعوض «شاما» سفارت عراق در قاهره را تاحدودی جانشین درد دوری از وطن کرده است و در آنجا با بسیاری عراقی های دیگر نیزملاقات کرده است که آن ها هم چون او به کاربرد انرژی فرهنگی اعتقاد دارند.
علیرغم نداشتن یک دولت جدید در بغداد، سفیر عراق در مصر می کوشد تا با تشکیل جلساتی با حضور متفکرین عراقی و مصری برنامه هایی پیشرو وفرهنگی برپا سازد که در اغلب آن ها «ناصر شاما» و همراهانش کنسرت های موسیقی اجرا می کنند.
در باغچه یک قصرقدیمی پیشین، شاما یک ارکستر کوچک یا «رخت» را رهبری می کند. اعضای این ارکستر، گاه موسیقی سنتی عراقی می نوازند و گاه قطعاتی از ساخته های خود «شاما» را اجرا می کنند.
گاه در حین اجرای این قطعات، «شاما» با استفاده از تکنیک مخصوصی به نواختن عود با یک دست می پردازد. این تکنیک را «شاما» برای آن هایی ابداع کرد است که در جنگ ایران و عراق یکی از دست های خود را ازدست داده اند.
این تنها یکی از کمک های کوچک «شاما» به دیگران است.تمامی عواید کنسرت های او از طریق برنامه های پناهندگی سازمان ملل متحد به مصرف خرید دارو و وسائل بهداشتی برای بچه های عراقی که در کمپ های پناهندگی زندگی می کنند می رسد و برای اثبات اعتقادی که این نوازنده و آهنگساز به موسیقی و خواص آن دارد، مدارس موسیقی در سراسر آفریقای شمالی از فلسطین تا سودان دایر کرده است و امیدواراست تا یک سال دیگریک «خانه عود» هم در عراق ساخته شود.
«شاما» درهرحال دائما به دنبال استعداد های کشف نشده و تازه در زمینه موسیقی است. یوسف عباس چهارده ساله داستان هم نوازی خود با «ناصر شاما» را در یک شوی تلویزیونی در تلویزیون عراق به یاد می آورد. جایی که او شاما را به چالش خواند و در نهایت شاما از یوسف دعوت کرد تا در «قاهره» به تحصیل موسیقی در مدرسه او بپردازد. امروزاین نوازنده کم سن و سال یکی از جوان ترین موسیقی دان های خانه عود به شمار می رود.
جوان ال فرهان، نوجوان سوری هم با سرپیچی از اوامر فرمانده خود در ارتش سوریه هرشب برای تماشای گروه موسیقی از سربازخانه فرار کرد و بالاخره به زندان انداخته شد و کمی بعد «شاما» او را دعوت به آموزش موسیقی در خانه عود کرد.
با شنیدن این گونه داستان هاست که «ناصرشاما» احساس می کند هنگام مهاجرت به خارج از کشور، تصمیم درستی درمورد انتخاب «قاهره» به عنوان محل اقامت و خانه تازه خود به جای «لندن» گرفته است. او درقاهره به این نتیجه رسید که موسیقی عربی باید در جهان عرب پایه ریزی و نواخته شود. درعین حال هرفرد علاقمندی می تواند از هرنقطه دیگر جهان به قاهره بیاید و این موسیقی را درخانه عود بیاموزد.
شاما می گوید:«در میان اعراب رسم سنتی وبسیار جالبی وجود دارد. آن ها از آمدن میهمان به خانه شان بی نهایت استقبال می کنند. این خانه عود هم مثل خانه هرعرب تباری، درهایش به روی همه باز است. اما البته فقط درصورتی که به صورت یک دوست وارد شوند و نه یک اشغالگر.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر